بنی مغیره: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
(تغییرمسیر به بنی‌مغیره)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
#تغییر_مسیر [[بنی‌مغیره]]
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[بنی قینقاع در قرآن]] |[[بنی قینقاع در تاریخ اسلامی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه==
بنی‌‌مغیره به تبار [[مغیرة ‌‌بن عبدالله‌‌ بن عمر‌‌ بن مخزوم]] گفته می‌‌شد.<ref> النسب، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ نسب قریش، ص ۲۹۹؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۴.</ref> شمار فراوان و [[بزرگی]] بنی‌‌مغیره، آنان را از خاندان‌های صاحب نام [[قریش]] و مخزوم به حساب آورد.<ref> نسب قریش، ص ۲۹۹؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۶۹؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۴.</ref> [[ابوهاشم]] [[مغیرة بن عبدالله]] که در میان قریش جایگاهی بلند داشت،<ref>انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۰.</ref> دارای چندین پسر بود؛ از جمله: [[هاشم]]، [[هشام]]، مهشّم ([[ابوحذیفه]])، [[عمرو]] (ابوربیعه)، [[حذیفه]] (ابوامیه)، [[خداش]]، [[زهیر]]، [[تمیم]] ([[ابوزهیر]])، فاکه، [[ولید]]، عبدشمس، حفص و [[عثمان]].<ref>النسب، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ نسب قریش، ص ۲۹۹، ۳۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۰.</ref> بنی‌‌مغیره پیش از [[اسلام]] در [[شهر]] [[مکه]] می‌‌زیستند؛<ref>اخبار مکه، ج ۲، ص ۲۱۸، ۲۲۳ ـ ۲۲۴، ۲۴۲، ۲۵۷، ۲۵۹، ۲۹۰، ۲۹۲.</ref> اما در دوره [[اسلامی]] افزون بر مکه در ‌‌سراسر سرزمینهای اسلامی پراکنده شدند. شهرهای [[مدینه]]،<ref> النسب، ص ۲۱۰؛ نسب قریش، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۷</ref> [[یمن]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۱۷؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۸۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۶.</ref> [[بصره]]،<ref>النسب، ص ۲۱۰؛ نسب قریش، ص ۳۱۸؛ انساب الاشراف، ج‌‌۱۰، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.</ref> [[کوفه]] <ref>نسب قریش، ص ۳۰۵، ۳۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۹، ۱۸۵.</ref> و [[شام]] <ref>نسب قریش، ص ۳۰۲، ۳۲۱، ۳۲۵؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۵، ۱۸۳، ۲۰۹؛ جمهرة انساب العرب، ص‌‌۱۴۸.</ref> از مکان‌هایی بود که اعضای این [[قوم]] در آن سکونت یافته، یا رفت و آمد می‌‌کردند.
 
بنی‌‌مغیره بیشتر به بازرگانی و سوداگری می‌‌پرداختند. آنان بر اثر در [[اختیار]] داشتن کاروانهای ‌‌تجاری و جابه جایی کالاهای رایج آن [[روزگار]]، از [[توانگران]] قریش به شمار می‌‌آمدند. برخی [[مفسران]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا}}<ref>«و مرا با این دروغ‌انگاران شاد خوار  وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش» سوره مزمل، آیه ۱۱.</ref> گزارشهایی آورده‌‌اند که بر پایه آنها {{متن قرآن|أُولِي النَّعْمَةِ}} (صاحبان [[ثروت]] و [[رفاه]]) به بنی‌‌مغیره [[تأویل]] شده است.<ref>زادالمسیر، ج ۸، ص ۳۹۲؛ التکمیل والاتمام، ص ۴۵۲؛ تفسیر‌‌قرطبی، ج ۱۹، ص ۳۱.</ref> [[عبدالله ‌‌بن ابی ربیعه]] از تاجران توانگر بنی‌‌مغیره [[اموال]] فراوانی داشت. وی به [[تنهایی]] هزینه یک ساله [[پوشش]] [[کعبه]] را می‌‌پرداخت، در حالی که تمام [[قریش]] اموال و [[دارایی]] خود را جمع می‌‌کردند تا بتوانند در یک سال [[خانه کعبه]] را پرده بپوشانند. [[عبدالله بن ابی ربیعه]] را از همین رو "عِدْل" می‌‌گفتند که به تنهایی با قریش [[برابری]] می‌‌کرد.<ref> نسب قریش، ص ۳۱۷؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۸۶؛ الاغانی، ج ۱، ص ۷۳، ۷۵.</ref> بنی‌‌مغیره با برخی تیره‌‌ها از جمله بنی عمرو بن عمیر از [[دوره جاهلی]] معاملات ربوی داشتند؛ ولی با‌‌نزول [[آیات]] [[حرمت]] [[ربا]] {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ }}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود و اگر تنگدست باشد، مهلتی باید تا گشایشی یابد و اگر بدانید  صدقه دادن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۸۰.</ref><ref>جامع‌‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۱۴۶؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۲، ص ۵۴۸ ـ ۵۴۹ مجمع‌‌البیان، ج ۲، ص ۶۷۳ ـ ۶۷۴.</ref> {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! ربا را که (سودی) بسیار در بسیار  است مخورید و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۰.</ref>.<ref>جامع البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۱۹؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۳۱۴.</ref> این معاملات نیز برچیده شد.
 
[[فرزندان]] [[مغیره]] که با عنوان بنی‌‌مغیره از آنها یاد شده معاصر [[پیامبر]] بودند، از این رو از قبیله‌‌های نوظهور قریش به حساب می‌‌آمدند. اینان در بسیاری از [[آداب]] و آیین‌های دوره [[جاهلیت]] قریش [[مشارکت]] داشتند؛ همچنین گفته شده: بعضی اعضای بنی‌‌مغیره به [[پیروی]] از نصارای [[حیره]] به [[آیین]] زندقه [[گرایش]] داشتند. ولید بن مغیره از سران بلند پایه این [[قبیله]] و از بزرگان قریش به آیین زندقه گروید و در شمار زنادقه قریش درآمد.<ref> المحبر، ص ۱۳۲، ۱۶۱؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۰، ۲۰۳.</ref> این گزارش می‌‌تواند بیانگر فاصله گرفتن این قبیله از بت‌‌پرستی‌‌باشد.
 
منابع از حضور فرزندان مغیره در جنگ‌های قبیله‌‌ای پیش از [[اسلام]] خبر می‌‌دهند. آنان در "حرب‌‌الفجار" چهارم معروف به "[[یوم]] [[عکاظ]]" با مشارکت قریش به [[جنگ]] بنی‌‌کنانه برخاستند. بنی‌‌مغیره در این جنگ [[شجاع]] و سرسخت ظاهر شده، پایدارتر بودند.<ref>الاغانی، ج ۲۲، ص ۷۱.</ref> هشام‌‌ بن مغیره از سران بنی‌‌مغیره، [[ریاست]] و [[فرماندهی]] را در این جنگ سخت بر عهده داشت.<ref>المحبر، ص ۱۷۰.</ref> در درگیری میان بنی‌‌جذیمه از تیره‌‌های [[کنانی]] با بنی‌‌مغیره در [[دوره جاهلی]] [[فاکه ‌‌بن مغیره]] کشته شد. این امر باعث شد [[دشمنی]] این دو گروه تا پس از [[اسلام]] کشیده شود و [[خالد ‌‌بن ولید]] چندین سال بعد در سریه بنی‌‌جذیمه به [[انگیزه]] [[انتقام]] عمویش فاکه افراد بسیاری از این [[قبیله]] را بکشد.<ref>المنمق، ص ۲۰۷، ۲۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۱؛ الارشاد، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref> بنی‌‌مغیره مدت کوتاهی را با [[آل]] صُعِیْر همپیمان بود. آل [[عمرو‌‌ بن اعظم]] تیره‌‌ای از قبیله بزرگ [[خزاعه]]، از دیگر همپیمان‌های بنی‌‌مغیره بود.<ref> المنمق، ص ۲۴۶ ـ ۲۴۷.</ref> یاسر‌‌ و‌‌ پسرش [[عمار]] نیز با پیمانی به بنی‌‌مغیره پیوستند. [[یاسر]] که از [[یمن]] به [[مکه]] آمده بود، با ابوحذیفه ‌‌بن‌‌ مغیره همپیمان شد و [[کنیز]] او سمیّه را به زنی گرفت. عمار از [[سمیه]] زاده شد و [[ابوحذیفه]] او را [[آزاد]] کرد. به همین سبب در گزارش‌هایی [[عمار ‌‌بن یاسر]] از [[موالیان]] بنی‌‌مغیره معرفی شده است.<ref> اختیار معرفة الرجال، ص ۳۴.</ref> بر پایه برخی از این گزارشها [[پیمان]] عمار با بنی‌‌مغیره تا دوره [[اسلامی]] ([[عصر عثمان]]) نیز کشیده شد. مغیری‌ها وقتی شنیدند که [[عثمان]] و اطرافیانش [[عمار یاسر]] را سخت کتک زده‌‌اند، [[خشمگین]] شده، عثمان را [[تهدید]] کردند که اگر عمار بمیرد، یکی از بزرگان بنی‌‌امیه را خواهند ‌‌کشت.<ref> الامامة و السیاسه، ج ۱، ص ۵۱.</ref>
 
در مکه رقابتهایی هم میان [[قبایل]] منشعب از [[قُصَیّ‌‌ بن کلاب]] و بنی‌‌مغیره به چشم می‌‌خورد. جمعی از ایشان با آل‌‌قُصَیّ در افراد و انساب خود [[فخر]] می‌‌کردند و هریک می‌‌کوشید با معرفی افراد صاحب نام قبیله خود بر دیگری‌‌ ببالد.<ref>المنمق، ص ۱۰۶.</ref> از ویژگی‌های بنی‌‌مغیره در دوره [[جاهلیت]] و حتی دوره اسلامی، گشاده دستی، [[اطعام]] و مهمان ‌‌نوازی بود. بسیاری از مغیریها به [[بخشندگی]]، اطعام دیگران، مهمان نوازی، [[شجاعت]]، [[پایداری]] و... [[شهرت]] داشتند؛ از جمله: [[مغیرة ‌‌بن عبدالله]] (سر ‌‌قبیله)،<ref> انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۰.</ref> هشام‌‌ بن مغیره،<ref> المحبر، ص ۱۳۹؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۲.</ref> [[مغیرة بن عبدالرحمن ‌‌بن حارث بن هشام]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۰۵؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۸۰.</ref> ابوامیه [[حذیفه ‌‌بن مغیره]]،<ref>انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۹۹.</ref> [[عبدالله بن عبدالرحمن بن ولید بن عبدشمس]] <ref>المحبر، ص ۱۵۲.</ref> و [[حفص‌‌ بن مغیره]]<ref> انساب الاشراف، ج ۱۰،ص ۲۰۲.</ref>[[پیامبر اسلام]]{{صل}} در سخنانی دو خصوصیت [[نیک]] بنی مغیره را چنین برشمرد: خورانیدن [[غذا]] به دیگران و [[شجاعت]] و‌‌شدت در سختی‌ها.<ref>الاغانی، ج ۱، ص ۷۴ ـ ۷۵؛ الکامل، ج ۵، ص ۳۸۴.</ref> بنی‌‌مغیره از [[دوران جاهلیت]] تا عصر [[خلفای عباسی]] چهره‌‌هایی بنام را در خود پروراند. بسیاری از اینها در میان [[قریش]] و [[مردمان]] زمانه خویش جایگاهی بلند کسب کردند و از بزرگان و سران قریش و [[قبیله]] خود بودند. [[شعر]]،<ref> النسب، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ نسب قریش، ص ۳۱۳، ۳۱۹، ۳۲۲، ۳۲۷؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۸۴، ۲۰۱.</ref> [[خطابه]]،<ref>البیان و التبـیـین، ج ۱، ص ۱۹۶.</ref>[[حدیث]]،<ref> نسب قریش، ص ۳۰۳.</ref> [[فقه]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۱۹؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۸۵؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۵.</ref> [[قضا]] <ref> نسب قریش، ص ۳۱۵؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۸۵.</ref> و حکومت و ریاست <ref>النسب، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ نسب قریش، ص ۳۱۳، ۳۱۸، ۳۲۰، ۳۲۸ ـ ۳۲۹، ۳۳۲؛ المحبر، ص ۱۵۲.</ref> از منصب‌هایی بود که بسیاری از بنی‌‌مغیره در طول دوران [[جاهلی]] و [[اسلامی]] بدانها دست یا زیده، از افراد برجسته این عرصه شدند. شماری از مشاهیر بنی‌‌مغیره عبارت‌‌اند از: [[مغیرة بن عبدالله]]،<ref> انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۰.</ref> [[هشام ‌‌بن ‌‌مغیره]]،<ref> نسب قریش، ص ۳۰۱؛ المحبر، ص ۱۳۹؛ المعارف، ص ۷۰.</ref> [[حارث ‌‌بن‌‌ هشام]]،<ref> نسب قریش، ص ۳۰۱ ـ ۳۰۲؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۴ ـ ۱۷۵.</ref> [[عبدالرحمن بن حارث بن هشام]]،<ref> انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۵.</ref> [[ابوبکر]] [[عبدالرحمن ‌‌بن حارث بن هشام]]،<ref> نسب قریش، ص ۳۰۳؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> [[عکرمة بن خالد بن عاص بن هشام]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۱۵.</ref> [[ابوامیة بن مغیره]]،<ref> انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۹۹.</ref> [[زهیر بن ابی امیه]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۱۶.</ref> [[عبدالله بن ابوربیعه]] ([[بحیرا]] یا بجیرا)،<ref> انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۸۶.</ref> [[عبدالرحمن بن عبدالله‌‌ بن ابی ربیعه]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۱۸.</ref> [[حارث بن عبدالله بن ابی ربیعه]]،<ref>البیان و التبـیـین، ج ۱، ص ۱۹۶؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۸۶، ۱۸۸.</ref> [[ولید ‌‌بن ‌‌مغیره]]،<ref> المحبر، ص ۱۳۲؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۳.</ref> [[خالد بن ولید]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۷، ۲۰۹.</ref> [[هشا م‌‌بن اسماعیل بن هشام بن ولید]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۶ ـ ۲۰۷.</ref> [[ایوب بن سلمة ‌‌بن عبدالله بن ولید بن ولید]] <ref>نسب قریش، ص ۳۳۰.</ref> و [[حفص بن مغیره]].<ref>انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۲.</ref>.<ref>[[علی محمدی یدک |محمدی یدک، علی]]، [[بنی مغیره (مقاله)|مقاله «بنی مغیره»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
 
==بنی مغیره و [[اسلام]]==
[[سلمة بن هشام]]،<ref>نسب قریش، ص ۳۰۲ ـ ۳۰۳؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۴، ۱۸۳.</ref> [[عیاش‌‌ بن‌‌ابی ربیعه]]<ref>نسب قریش، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۹۷ ـ ۱۹۸.</ref> و ام‌‌سلمه بنت ابی امیه <ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۶۸؛المحبر، ص ۸۳، ۸۵؛ انساب‌‌الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۰، ۲۲۱ ـ ۲۲۲.</ref> از نخستین گرویدگان به اسلام در [[مکه]] بودند؛ اما اسلام عمده ایشان تا [[فتح مکه]] در سال هشتم به تأخیر افتاد. این‌‌عده در حوادث [[زمان]] [[پیامبر]] و جنگ‌های فتح مکه،<ref>نسب قریش، ص ۳۱۵ ـ ۳۱۶؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۰ ـ ۲۰۱.</ref>[[حنین]] <ref>نسب قریش، ص ۳۱۵ ـ ۳۱۶؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۰ ـ ۲۰۱.</ref> و [[طائف]] <ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۳۸؛ تاریخ ابن خیاط، ص ۵۵؛ العلل و معرفة الرجال، ج ۳، ص ۴۲۰.</ref> همچنین [[فتوحات]] دوره [[خلفا]] مانند [[جنگ]] یمامه<ref>نسب قریش، ص ۳۳۰؛ تاریخ ابن خیاط، ص ۷۳.</ref> و [[یوم]] أجنادین <ref>النسب، ص ۲۰۹؛ نسب قریش، ص ۳۰۳، ۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ انساب‌‌الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۴ ـ ۱۷۵.</ref> ([[یرموک]]) شرکت داشتند. جمعی از بنی‌‌مغیره در این درگیری‌ها به [[شهادت]] رسیدند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۳۸؛ النسب، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ المنتظم، ج۳، ص ۵۹.</ref> از جمله کسانی که در [[مکه]] به [[پیامبر]] [[ایمان]] آورد، یکی از [[غلامان]] بنی [[مغیره]] بود. برابر گزارشی که ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و خوب می‌دانیم که آنان می‌گویند: جز این نیست که بشری به او آموزش می‌دهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او می‌بندند غیر عربی  است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است» سوره نحل، آیه ۱۰۳.</ref> آمده است، پیامبر در مکه آیه‌‌های [[قرآن]] را به غلامی از بنی مغیره به نام "یعیش" که [[زبان عربی]] نمی‌‌دانست، می‌‌آموخت. [[مشرکان قریش]] و از جمله بنی‌‌مغیره، پیامبر را متهم کردند که قرآن را از این [[فرد]] می‌‌آموزد. [[خداوند]] با ردّ این [[اتهام]]، آیه یاد شده را فرو فرستاد <ref>جامع‌‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۲۳۲.</ref>."بغنس"،<ref>روض الجنان، ج ۱۲، ص ۹۸.</ref> "[[جبر]]"،<ref>غرر التبیان، ص ۳۰۵.</ref> "مقیس"<ref> الدرالمنثور، ج ۵، ص ۱۶۷.</ref>از دیگر نامهایی است که برای این [[غلام]]، [[برده]] شده است.
 
گزارشهایی در دست است که پیامبر بعضی از [[مسلمانان]] بنی‌‌مغیره را در سرزمینهای [[اسلامی]] می‌‌گمارده است. ایشان [[عبدالله بن ابی ربیعه]] را که پیش از [[مسلمان]] شدن از سران [[قریش]] و [[ثروتمندان]] بنی مغیره بود، بر منطقه "جَنَد" و توابع آن گمارد. وی تا پایان [[عمر]] [[خلیفه دوم]] بر این [[ناحیه]] [[منصوب]] بود.<ref>الاغانی، ج ۱، ص ۷۵.</ref>.<ref>[[علی محمدی یدک |محمدی یدک، علی]]، [[بنی مغیره (مقاله)|مقاله «بنی مغیره»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
 
==[[مشرکان]] بنی مغیره==
بیشتر اعضای بنی‌‌مغیره، به ویژه سران آنان، در آغاز با پیامبر و [[پیروان]] ایشان‌‌ مخالفت ورزیده، همپای مشرکان قریش به رویارویی و [[ستیز]] با [[اسلام]] برخاستند. آنها شیوه‌‌ها و شگردهای گوناگونی را برای [[پیشگیری]] از [[نفوذ]] بیشتر اسلام به کار می‌‌گرفتند که [[حبس]]، [[قتل]] و [[شکنجه]] مسلمانان، [[استهزا]]، اقتسام، [[تکذیب]] و درگیری‌های نظامی از جمله آنها ‌‌بود.
 
[[خاندان]] [[یاسر]] از [[نخستین مسلمانان]] مکه بودند که سران بنی‌‌مغیره آنان را به [[جرم]] اسلام خواهی سخت شکنجه کردند. [[عمار]]، [[جان]] دادن پدرش یاسر و مادرش [[سمیه]] را در زیر شکنجه‌‌های بی‌‌امان مشرکان بنی‌‌مغیره می‌‌دید و خود نیز به بدترین شکل شکنجه می‌‌شد. مشرکان عمار را در چاهی افکندند و [[تهدید]] کردند که اگر از [[آیین اسلام]] [[دست]] برنداشته، [[زبان]] به [[کفر]] نگشاید، او را همانند [[پدر]] و مادرش خواهند کشت. [[قتل]] پدر و [[مادر]] و سرسختی و [[قساوت]] [[مشرکان]] سرانجام [[عمار]] را وادار کرد تا به ظاهر و از سر [[اکراه]] [[کفر]] بگوید و از [[اذیت]] و [[آزار]] کشنده آنان برهد.<ref>جامع البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۲۳۷؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۰۲؛ اسد الغابه، ج ۴، ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref> در این باره آیه‌‌ {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> فرود آمد و [[خشم]] و [[عذاب الهی]] را متوجه [[کافران]] دانست.
 
مشرکان بنی‌‌مغیره با [[حبس]] [[مسلمانان]] نخستین در [[مکه]]، آنان را از [[پیوستن]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[مهاجرت]] به [[مدینه]] باز می‌‌داشتند. بنی‌‌مغیره [[ام سلمه]] را که می‌‌خواست همراه [[ابوسلمه]] همسرش و پسر خرد‌‌سالش [[سلمه]] به مدینه [[هجرت]] کند، دستگیر و بیش از یک سال زندانی کردند.<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۶۸ ـ ۴۶۹؛ المحبر، ص ۸۳، ۸۵؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۲۱ ـ ۲۲۲.</ref> [[ابوجهل]] از مشرکان سرسخت بنی‌‌مغیره با [[همدستی]] دیگر همکیشان خود برادرانش [[سلمة بن هشام]] و [[عیاش ‌‌بن ابی ربیعه]] ([[برادر]] مادریش) را پس از ضرب و شتم به [[زندان]] انداخته، از پیوستن آن دو به‌‌پیامبر در مدینه جلوگیری کردند.<ref> نسب قریش، ص ۳۰۲ ـ ۳۰۳، ۳۱۷ ـ ۳۱۸؛ انساب الاشراف، ج‌‌۱۰، ص ۱۷۴، ۱۸۳، ۱۹۷ ـ ۱۹۸.</ref> یکی از شیوه‌‌هایی که مشرکان برای [[مبارزه]] با پیامبر و پیروانش به کار می‌‌بستند، [[استهزا]] و [[تمسخر]] [[آیات قرآن]] و مسلمانان بود. [[ولید بن مغیره]]، از سرکرده‌‌های بنی مغیره، یکی از استهزا کنندگانی به شمار می‌‌رفت <ref> المحبر، ص ۱۶۰.</ref>که [[خداوند]] [[شرّ]] ایشان را از پیامبر بازداشت. {{متن قرآن|إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم» سوره حجر، آیه ۹۵.</ref> شماری از بنی مغیره همانند [[ابوجهل]]، [[عاص ‌‌بن هشام]]، [[ابوقیس بن ولید]]، [[قیس بن فاکه]] و [[زهیر بن ابوامیه]] برای به [[انزوا]] کشاندن پیامبر و دور ساختن [[مردم]] از او، از روش "اقتسام" استفاده می‌‌کردند. "مقتسمون" مشرکانی بودند که در موسم [[حج]] راههای ورودی [[مکه]] را میان خود تقسیم کرده، هریک بر سر راهی، از رفتن [[مردم]] نزد [[پیامبر]] جلوگیری می‌‌کردند.<ref> مجمع البیان، ج ۵، ص ۵۳۱؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۹۳، ۱۹۸.</ref> و با [[سحر]] و افسانه [[خواندن قرآن]]... [[سعی]] داشتند مردم را از نزدیک شدن به [[قرآن]] و [[ایمان]] به آن برحذر بدارند؛ [[قرآن کریم]] در آیه ‌‌{{متن قرآن|كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ}}<ref>«همچنان که (عذاب را) بر بخش‌کنندگان  فرو فرستادیم» سوره حجر، آیه ۹۰.</ref> صریحاً از این روش [[دشمنان اسلام]] نام [[برده]] است. و در [[آیه]] {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«پس به پروردگارت سوگند که از همه آنان خواهیم پرسید» سوره حجر، آیه ۹۲.</ref> آنان را [[تهدید]] می‌‌کند که‌‌از‌‌همگی‌‌ایشان بازخواست خواهد شد.
 
گزارشهایی در ذیل آیه {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی»  درآوردند ننگریسته‌ای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.</ref> دیده می‌‌شود که از [[کفرورزی]] بنی‌‌مغیره خبر می‌‌دهد. بنی‌‌مغیره با تبدیل [[نعمت‌های خداوند]] از جمله [[نعمت]] [[رسالت]] به [[کفر]] و [[عناد]]، به رویارویی با پیامبر برمی‌‌خاستند. [[مفسران]] در ذیل این آیه [[روایات]] متعددی آورده‌‌اند که این آیه درباره دو گروه [[فاجر]] [[قریشی]] یعنی بنی‌‌امیه و بنی‌‌مغیره فرود آمده است.<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۲۲۱؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۳؛ جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۸۷.</ref> برابر گزارشی که ذیل آیه {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینش‌اند) به آن ایمان دارند و از دسته‌ها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعده‌گاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمی‌آورند» سوره هود، آیه ۱۷.</ref> آمده، "[[احزاب]]" به کار رفته‌‌ در این آیه به [[کافران]] و [[مشرکان]] بنی‌‌مغیره [[تأویل]] و [[تفسیر]] شده است.<ref>الوجوه و النظائر، ج ۱، ص ۹۵؛ روح المعانی، مج ۷، ج ۱۲، ص ۴۳.</ref> گزارش دیگری در دست است که آیه {{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ}}<ref>«آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟» سوره محمد، آیه ۲۲.</ref> به طوایف [[بنی امیه]] و بنی‌‌مغیره تأویل شده است.<ref>نمونه بینات، ص ۷۱۹ ـ ۷۲۰.</ref> [[خداوند]] در این آیه کسانی را که به [[فساد]] و [[نافرمانی]] و [[قطع رحم]] می‌‌پردازند، [[اهل]] [[نجات]] نمی‌‌داند.
 
[[تکذیب]] و [[انکار آیات خداوند]] از دیگر روشهایی بود که مشرکان بنی‌‌مغیره در [[مبارزه]] خود بر ضد [[پیامبر]] [[برگزیده]] بودند. در خبری که ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا}}<ref>«و مرا با این دروغ‌انگاران شاد خوار  وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش» سوره مزمل، آیه ۱۱.</ref> آمده است، بنی‌‌مغیره از تکذیب کنندگان [[مغرور]] و متنعمی بودند که پیامبر را [[دروغگو]] می‌‌خواندند.<ref>زادالمسیر، ج ۸، ص ۳۹۲؛ التکمیل و الاتمام، ص ۴۵۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۳۱.</ref> [[مفسران]]، واژه "[[احزاب]]" را در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ}}<ref>«و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است، شادی می‌کنند؛ و از گروه‌ها (ی کافر) کسی است که دیگری را انکار می‌کند؛ بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا می‌خوانم و بازگشت من به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۶.</ref> به [[کافران]] بنی‌‌مغیره معنا و [[تفسیر]] کرده‌‌اند.<ref> الوجوه و النظائر، ج ۱، ص ۹۵؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۳۳۵؛ التکمیل و الاتمام، ص ۲۱۰.</ref> با توجه به این آیه، بنی‌‌مغیره برخی آیه‌‌های [[خداوند]] را [[انکار]] می‌‌کردند.
 
مهم‌‌ترین و شاید آخرین شیوه مبارزاتی بنی‌‌مغیره با پیامبر و پیروانش بهره‌‌گیری از توان نظامی خود بود. نخستین درگیری [[مشرکان قریش]] با [[مسلمانان]] در [[سال دوم هجری]] و در [[نخیله]]، ناحیه‌‌ای میان [[مکه]] و [[طائف]]، رخ داد. در این [[جنگ]]، گروهی از مسلمانان به [[رهبری]] [[عبدالله بن جحش]] که برای اطلاع از وضعیت مشرکان قریش [[مأموریت]] یافته بودند، با کاروان تجاری بنی‌‌مغیره درگیر شدند. در این زد و خورد یک تن از [[مشرکان]] کشته و دو نفر [[اسیر]] شد و کاروان به [[غنیمت]] مسلمانان درآمد. [[عثمان بن عبدالله بن مغیره]] و [[حکم]] بن [[کیسان]] از [[موالیان]] بنی [[مغیره]] به [[اسارت]] در آمدند و [[نوفل بن عبدالله بن مغیره]] از دست مسلمانان گریخت. این جنگ که در [[ماه حرام]] ([[رجب]]) رخ داده بود، بهانه‌‌ای شد تا مشرکان و [[دشمنان پیامبر]]، اعم از [[قریش]] و بنی مغیره [[تبلیغات]] منفی خود را بر ضد پیامبر و مسلمانان شدت بخشند و پیوسته این سؤال را پیش کشند که چرا در ماه حرام جنگیدند. خداوند با فرود آوردن آیه {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> پاسخ محکمی به اینان داد و این دسیسه را خنثا کرد و تردید [[مسلمانان]] را نیز زدود.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۲۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۰.</ref>
 
جنگ‌های [[بدر]] و [[احد]] اوج حضور و تلاش [[مشرکان]] بنی‌‌مغیره در ضدیت و [[خصومت]] با [[پیامبر]] بود. شمار کشتگان و [[اسیران]] بنی [[مغیره]] در این دو [[نبرد]]، به ویژه [[غزوه بدر]]، [[گواه]] روشنی بر این مدعاست. در بدر بیش از ۸ تن از سران و اعضای بنی مغیره و همپیمانهای آنان کشته شدند و شماری نیز به [[اسارت]] درآمدند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۸۷، ۱۴۰، ۱۴۹ ـ ۱۵۰؛ النسب، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۵۷ ـ ۳۵۹.</ref> [[میزان]] کشته‌‌های بنی‌‌مغیره در این [[جنگ]] و تأثیر آن بر دیگر اعضای این [[قبیله]]، ‌‌احساسات [[شاعران]] این [[قوم]] را بر انگیخت و در این باره اشعاری سرودند.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۲۸، ۵۲.</ref> بر اساس گزارشی، [[ابوجهل]] از سران بنی مغیره که در بدر حضور فعال داشت و سرانجام نیز در این جنگ کشته شد، شتران فراوانی را برای [[تغذیه]] و [[اطعام]] [[سپاه مشرکان]] [[ذبح]] کرد.<ref>المحبر، ص ۱۶۱.</ref> در [[جنگ احد]] نیز چندین نفر از مغیری‌ها کشته شدند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۰۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۶.</ref> اعضایی از بنی‌‌مغیره در [[جنگ خندق]] نیز همراه دیگر [[احزاب]] و گروه‌های [[مخالف]] پیامبر حضور داشتند و برخی از آنها کشته شدند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۶؛ النسب، ص ۲۱۰.</ref>
 
[[مفسران]]، واژه "[[احزاب]]" را که در [[آیه]] {{متن قرآن|جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ}}<ref>«اینان در آنجا سپاهی اندک از دسته‌های شکست خورده‌اند» سوره ص، آیه ۱۱.</ref> به کار رفته است، به [[کافران]] و [[مشرکان]] از جمله بنی‌‌مغیره [[تأویل]] کرده‌‌اند.<ref>الوجوه و النظائر، ج ۱، ص ۹۵؛ التکمیل و الاتمام، ص ۳۴۲.</ref> این آیه از [[شکست]] احزاب در [[جنگ خندق]] خبر داده است.<ref>[[علی محمدی یدک |محمدی یدک، علی]]، [[بنی مغیره (مقاله)|مقاله «بنی مغیره»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
 
==پس از [[پیامبر]]{{صل}}==
گزارش‌های بسیاری در دست است که بیشتر اعضای بنی‌‌مغیره پس از [[رحلت پیامبر]]، در دوره [[خلفا]] و بعد از آن با [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[حاکمان اموی]]، [[مروانی]] و [[عباسی]] [[همکاری]] تنگاتنگی داشته، از [[کارگزاران]] آنان به شمار می‌‌آمدند. آنان در [[فتوحات]] دوره خلفا و جنگ‌های پس از این دوره حضور داشتند. شماری از بنی‌‌مغیره نیز [[انحرافات]] برخی [[حاکمان]] را بر نمی‌‌تافته، به [[مخالفت]] می‌‌پرداختند؛ مانند [[عبدالله‌‌ بن ابوعمرو بن حفص بن مغیره]] که بر اثر مخالفت با [[یزید بن معاویه]] در واقعه [[حرّه]] کشته‌‌ شد.<ref>نسب قریش، ص ۳۳۲.</ref> جز گزارشی که از کشته شدن مهاجربن [[خالد بن ولید]] در [[سپاه امیرمؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]] خبر داده <ref>النسب، ص ۲۱۰.</ref> گزارشهایی نیز هست که از حضور برخی اعضای این [[قبیله]] در [[جنگ جمل]] <ref> انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۶.</ref> و [[صفین]] <ref>نسب قریش، ص ۳۲۴، ۳۲۶؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۰۹، ۲۱۲.</ref> بر ضدّ [[حضرت علی]]{{ع}} حکایت دارد. برابر خبری نیز [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} از بنی‌‌مغیره [[بیزاری]] جست.<ref> تاریخ دمشق، ج ۵۲، ص ۳۱۴.</ref>.<ref>[[علی محمدی یدک |محمدی یدک، علی]]، [[بنی مغیره (مقاله)|مقاله «بنی مغیره»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
 
==بنی قینقاع پس از [[تبعید]]==
 
== جستارهای وابسته ==
 
==منابع==
*[[پرونده:000057.jpg|22px]] [[علی محمدی یدک |محمدی یدک، علی]]، [[بنی مغیره (مقاله)|مقاله «بنی مغیره»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']]
 
==پانویس==
{{پانویس}}
 
[[رده:مدخل]]
[[رده:بنی مغیره]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۱

تغییرمسیر به: