سفر پیامبر به طائف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
#تغییر_مسیر [[سفر پیامبر خاتم به طائف]]
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[پیامبر خاتم]]''' است.</div>
 
==مقدمه==
*[[دشمنان]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[مرگ]] "[[ابوطالب]]"، [[جسارت]] بیشتری برای [[آزار]] آن [[حضرت]] پیدا کردند؛ از این‌رو [[رسول خدا]]{{صل}} در صدد یاری‌ طلبیدن از [[قبیله]] [[ثقیف]] (که در [[طائف]] [[سکونت]] داشتند) برآمد. [[حضرت]] می‌خواست با جلب نظر آنها، [[پشتیبان]] تازه‌ای برای [[پیشرفت]] [[دین]] خویش به دست آورد؛ از این‌رو به [[تنهایی]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۴۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۱۹.</ref> یا همراه "[[زید بن حارثه]]"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۱، ص۱۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷.</ref> حرکت کرد. در واقع، [[تصمیم پیامبر]]{{صل}} برای سفر به [[طائف]]، دو [[دلیل]] عمده داشت:
#پیدا کردن جایی در اطراف [[مکه]] برای خارج شدنِ [[دعوت]] از بن بست؛
#[[نجات]] خویش از آزارهای در حال افزایش که حتی ممکن بود به [[قتل]] وی منجر شود<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[سفر پیامبر به طائف(مقاله)|سفر پیامبر به طائف]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۲۰.</ref>.
 
==[[ایمان]] نیاوردن [[قوم]] ثقیف و [[تمسخر]] و [[آزار پیامبر]]{{صل}}==
*[[پیامبر]]{{صل}} در [[شوال]] [[سال دهم بعثت]] به [[طائف]] [[سفر]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۱، ص۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۵.</ref>. پس از ورود به [[شهر]] [[طائف]] به [[خانه]] "عبدیالیل" و دو برادرش "مسعود" و "[[حبیب]]" رفت که در آن روز، بزرگ و [[رئیس]] [[قبیله]] "ثقیف" بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[هدف]] خود را از آمدن به [[طائف]]، توضیح داد و از آنها خواست که او را در [[پیشرفت]] هدفش [[یاری]] کنند<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۱۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۹۸-۴۹۹.</ref>.
*یکی از ایشان گفت: "من [[جامه]] [[کعبه]] را پاره می‌کنم؛ اگر تو [[پیامبر خدا]] باشی"<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۲، ص۱۵۵؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۹۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۴.</ref>. دیگری گفت: "آیا [[خدا]] غیر از تو کسی را نیافت که به [[پیامبری]] بفرستد؟<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۹۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۴-۳۴۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۱۹.</ref>" و سومی گفت: به [[خدا]] من هرگز با تو [[گفتگو]] نخواهم کرد؛ زیرا اگر تو چنان که می‌گویی، فرستاده [[خداوند]] هستی و در این ادعا راست می‌گویی، بزرگ‌تر از آنی که با تو [[گفتگو]] کنم و اگر [[دروغ]] می‌گویی و بر [[خدا]] [[دروغ]] می‌بندی، [[شایستگی]] آن را نداری که با تو صحبت کنم"<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۱۹.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} از نزد آنها برخاست و هنگام بیرون رفتن، از آنها تقاضا کرد که آنچه در آن مجلس گذشته است را پنهان کنند و [[مردم]] [[طائف]] را از سخنانی که میان ایشان رد و بدل شده بود، [[آگاه]] نسازند؛ زیرا [[دوست]] نداشت، سخنان عبدیالیل و برادرانش به [[گوش]] [[مردم]] برسد و آنان را نسبت به آن [[حضرت]] [[جسور]] کند<ref>ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۵۵؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۹۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۱۹.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} [[ناامید]] از [[هدایت]] [[قوم]] ثقیف، قصد بازگشت به [[مدینه]] را داشت. عده‌ای از اهل ثقیف، اطفال و بردگان و دیوانگان را تحریک کردند تا به [[پیامبر]]{{صل}} [[ناسزا]] بگویند و به سوی [[پیامبر]]{{صل}} سنگ پرتاب کنند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۵؛ دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعة، مقدمه، ص۶۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۲۰.</ref>.
*[[فرومایگان]] [[طائف]]، [[پیامبر]]{{صل}} را احاطه کردند. ایشان نیز از دست آنها به باغ "عتبة" و "شیبه" [[فرزندان]] "[[ربیعه]]" بود، پناهنده شد. [[رسول خدا]]{{صل}} برای استراحت زیر درخت انگوری نشست<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۲۰ و ۴۹۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۵.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[سفر پیامبر به طائف(مقاله)|سفر پیامبر به طائف]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۲۰-۵۲۱.</ref>.
 
==دعای [[پیغمبر]]{{صل}} به درگاه [[خدا]]==
*[[پیامبر]]{{صل}} در حالی که زیر سایه درختی نشسته بود، [[دست]] به درگاه [[پروردگار متعال]] بالا برد و گفت: "پروردگارا! من [[شکایت]] [[ناتوانی]] و بی‌پناهی خود و [[استهزا]] و [[بیزاری]] [[مردم]] از خودم را پیش تو می‌آورم. ای مهربان‌ترین مهربان‌ها! تو [[پروردگار]] [[ناتوانان]] و [[فقیران]] و خدای [[منی]]. مرا در این حال به دست که می‌سپاری؟ به دست بیگانگانی که با ترشرویی با من [[رفتار]] کنند یا [[دشمنی]] که مالک [[سرنوشت]] من شود؟ خداوندا! اگر تو بر من [[خشمگین]] نباشی اهمیتی نمی‌دهم و اگر تو بر من [[خشنود]] باشی، بر من گوارا خواهد بود. پروردگارا! من به [[نور]] روی تو [[پناه]] می‌برم، همان نوری که تمام تاریکی‌ها را می‌شکافد و کار [[دنیا]] و [[آخرت]] را [[اصلاح]] می‌کند. [[پناه]] می‌برم از اینکه [[خشم]] تو بر من فرود آید و [[غضب]] تو برمن نازل شود. ملامت کردن، [[حق]] توست تا آن‌گاه که [[خشنود]] شوی و [[قدرت]] و قوت بر آنها به وسیله تو به دست آید"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۳۱؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأئف فی شرح السیرة النبویة، ج۴، ص۳۶-۳۷.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[سفر پیامبر به طائف(مقاله)|سفر پیامبر به طائف]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۲۱-522.</ref>.
 
==داستان عداس و [[مسلمان]] شدن وی==
*بعد از [[مناجات]] [[رسول خدا]]{{صل}} با [[خداوند متعال]]، عتبه و شیبه که این حال را [[مشاهده]] کردند، دلشان به حال [[پیامبر]]{{صل}} سوخت؛ از این‌رو [[غلام]] [[نصرانی]] خود را که "عداس" نام داشت، پیش خواندند و به او گفتند: "خوشه انگوری از این درخت بکن، در سبد بگذار، نزد این مرد ببر و به او تعارف کن"<ref>عبدالرحمن سهیلی، الروض الأئف فی شرح السیرة النبویة، ج۴، ص۳۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۲۱.</ref>. عداس همین کار را انجام داد. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز دست به طرف انگور دراز کرد و برای برداشتن [[حبه]] انگور "بسم [[الله]]" گفت. عداس که برای اولین بار، چنین سخنی را شنیده بود، در چهره [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} خیره شد و گفت: "این جمله که تو گفتی، در میان [[مردم]] این بلاد معمول نیست؟" [[پیغمبر]]{{صل}} فرمود: "تو اهل چه شهری هستی و [[دین]] تو چیست؟" عداس گفت: "من [[مسیحی]] و اهل [[شهر]] نینوایم". [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "از [[شهر]] [[مرد]] [[شایسته]]، [[یونس بن متی]] هستی؟" عداس با تعجب گفت: "تو از کجا [[یونس بن متی]] را می‌شناسی؟" [[فرستاده خدا]]{{صل}} پاسخ داد: "او [[برادر]] من و [[پیغمبر]] [[خدا]] بود؛ چنان که من [[پیغمبر]] و فرستاده خدایم". عداس که این سخن را شنید، پیش آمد و سر [[پیامبر]]{{صل}} را بوسید. سپس [[خم]] شد، بر دست و پای وی افتاد و شروع به بوسیدن کرد. وی در جریان [[گفتگو]] با [[حضرت]]، [[اسلام]] آورد<ref>ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۵۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۲۱.</ref>.
*عتبه و شیبه که ناظر این جریان بودند، به یکدیگر گفتند: "این مرد، [[غلام]] ما را از راه به در کرد". هنگامی که عداس، نزد آنها بازگشت، به او گفتند: "ای عداس! چرا سر و دست این مرد را بوسیدی؟" عداس گفت: "چیزی نزد من بهتر از آن نبود؛ زیرا این مرد، از چیزهایی خبر دارد که جز [[پیامبران]]، کسی از آنها [[آگاهی]] ندارد". عتیبه و شیبه به او گفتند: "مواظب باش، مبادا تو را از [[دین]] خود برگرداند و بدان که [[دین]] تو بهتر از [[دین]] اوست"<ref>ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۵۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۲۱.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[سفر پیامبر به طائف(مقاله)|سفر پیامبر به طائف]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۲۲-۵۲۳.</ref>.
 
==[[ایمان آوردن]] [[جنیان]] به [[رسول خدا]]{{صل}}==
*همین که [[خاتم انبیا]]{{صل}} از [[ایمان آوردن]] [[قبیله]] [[ثقیف]] [[مأیوس]] شد، راه [[مکه]] را در پیش گرفت و به وطن خویش بازگشت. وقتی به نخله (که تا [[مکه]] یک شب راه بود) رسید، [[شب]] را در آنجا اقامت کرد و نیمه شب برای [[نماز]] بلند شد. چند تن از [[جنیان]] [[شهر]] نصیبین که هفت نفر بودند، از کنار آن [[حضرت]] گذشتند و آواز [[تلاوت قرآن]] را از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدند. آوای روح‌افزای [[رسول خدا]]{{صل}} و [[آیات]] دلنشین [[قرآن]]، مجذوبشان کرد و [[مانع]] از حرکتشان شد. آنها تا پایان [[تلاوت قرآن]]، در جای خود ایستادند و پس از اتمام آن و [[ایمان]] به [[دین مقدس اسلام]]، به [[دعوت]] به سوی [[قبیله]] خود بازگشتند. آنان، [[قوم]] خود را نیز به [[دین اسلام]] [[دعوت]] کردند<ref>ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۵۸؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۴۲؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأئف فی شرح السیرة النبویة، ج۴، ص۳۶.</ref>.
*[[خدای متعال]]، داستان [[ایمان آوردن]] [[جنیان]] را در [[قرآن]] چنین بیان می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا می‌دادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم می‌دادند گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتاب‌های آسمانی) که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی می‌کند ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پاره‌ای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۲۹-۳۱.</ref>
*همچنین در این باره می‌گوید: {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دسته‌ای از پریان (به قرآن) گوش فراداشته‌اند آنگاه گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‌انگیز را شنیده‌ایم» سوره جن، آیه ۱.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[سفر پیامبر به طائف(مقاله)|سفر پیامبر به طائف]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۲۳-۵۲۴.</ref>.
 
==بازگشت به [[مکه]]==
*[[پیامبر]]{{صل}} پس از ده روز، از سفر [[طائف]] به [[مکه]] برگشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۵.</ref>. وی در حال [[عمره]] بود و می‌خواست [[طواف]] و سعی انجام دهد؛ از این‌رو در صدد برآمد تا در [[پناه]] یکی از بزرگان [[مکه]] بماند تا با خیالی آسوده از [[دشمنان]]، [[اعمال]] [[عمره]] را به جا آورد. از این لحاظ، یکی را نزد "مطعم بن عدی" فرستاد. او نیز تقاضای [[رسول خدا]]{{صل}} را پذیرفت. [[پیغمبر]]{{صل}} وارد خانه‌اش شد و فردای آن روز برای [[طواف]] و سعی به [[مسجدالحرام]] رفت. مطعم و فرزندانش، مسلحانه، [[پیامبر]]{{صل}} را [[همراهی]] کردند. [[ابوسفیان]] از دیدن چنین منظره‌ای سخت ناراحت شد و [[پیامبر]]{{صل}} نیز بعد از انجام مراسم روانه منزل خود شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ص۳۴۷-۳۴۸؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۳۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۵.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[سفر پیامبر به طائف(مقاله)|سفر پیامبر به طائف]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۲۴.</ref>.
 
==منابع==
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[سفر پیامبر به طائف (مقاله)|سفر پیامبر به طائف]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
 
==جستارهای وابسته==
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|5}}
* [[نام پیامبر خاتم]] ([[نام‌های پیامبر خاتم]])
* [[کنیه‌های پیامبر خاتم]]
* [[کنیه پیامبر خاتم]]
* [[القاب پیامبر خاتم]] ([[لقب‌های پیامبر خاتم]])
* [[تبار پیامبر خاتم]] ([[نسب پیامبر خاتم]])
* [[خاندان پیامبر خاتم]]
* [[پدر پیامبر خاتم]] ([[عبدالله بن عبدالمطلب]])
* [[مادر پیامبر خاتم]] ([[آمنه بنت وهب]])
* [[برادران پیامبر خاتم]]
* [[خواهران پیامبر خاتم]]
* [[ازدواج پیامبر خاتم]]
* [[همسران پیامبر خاتم]]
* [[کنیزان پیامبر خاتم]]
* [[فرزندان پیامبر خاتم]]
* [[همسران فرزندان پیامبر خاتم]]
* [[سرگذشت تاریخی پیامبر خاتم]] ([[سرگذشت زندگی پیامبر خاتم]]):
** [[پیامبر خاتم از ولادت تا بعثت]]
*** [[ازدواج پیامبر خاتم]]
** [[پیامبر خاتم از بعثت تا هجرت]]
*** [[دعوت پنهانی پیامبر خاتم]]
*** [[هجرت به حبشه]]
*** [[محاصره شعب ابی‌طالب]]
** [[پیامبر خاتم از هجرت تا رحلت]]
*** [[هجرت به مدینه]]
*** [[اسلام در مدینه]]
*** [[سال اول هجرت]]
*** [[سال دوم هجرت]]
*** [[سال سوم هجرت]]
*** [[سال چهارم هجرت]]
*** [[سال پنجم هجرت]]
*** [[سال ششم هجرت]]
*** [[سال هفتم هجرت]]
*** [[سال هشتم هجرت]]
*** [[سال نهم هجرت]]
*** [[سال دهم هجرت]]
** [[رحلت یا شهادت پیامبر خاتم]]
* [[بیعت با پیامبر خاتم]]
* [[جنگ‌های پیامبر خاتم]]
* [[عصر پیامبر خاتم]]
* [[شرایط سیاسی و اجتماعی عصر پیامبر خاتم]]
* [[شرایط دینی و فرهنگی عصر پیامبر خاتم]]
* [[شمایل پیامبر خاتم]]
* [[صفات ظاهری پیامبر خاتم]] ([[سیمای پیامبر خاتم]])
* [[امامت پیامبر خاتم]] ([[ولایت پیامبر خاتم]])
* [[نصب الهی پیامبر خاتم]]
* [[صفات پیامبر خاتم]] ([[ویژگی‌های پیامبر خاتم]]):
** [[محبوبیت پیامبر خاتم]]
* [[صفات امامت در پیامبر خاتم]]
* [[علم لدنی پیامبر خاتم]]:
** [[علم پیامبر خاتم در حدیث]]
** [[جایگاه علمی پیامبر خاتم]]
** [[انواع دانش‌های پیامبر خاتم]]
** [[علم غیب پیامبر خاتم]] ([[پیشگویی پیامبر خاتم]])
* [[عصمت پیامبر خاتم]]:
** [[عصمت پیامبر خاتم در حدیث]]
* [[افضلیت پیامبر خاتم]]
* [[فضایل پیامبر خاتم]]:
** [[پذیرفته شدن دعاهای پیامبر خاتم]]
* [[مناقب پیامبر خاتم]]:
** [[پیامبر خاتم در قرآن]]
** [[پیامبر خاتم در حدیث]]
* [[معجزات پیامبر خاتم]]:
* [[دیدگاه‌هایی درباره شخصیت پیامبر خاتم]]
* [[سیره پیامبر خاتم]]:
** [[ویژگی‌های عملی پیامبر خاتم]]
** [[سیره عبادی پیامبر خاتم]]
** [[سیره عرفانی پیامبر خاتم]]
** [[سیره اخلاقی پیامبر خاتم]]:
*** [[ویژگی‌های اخلاقی پیامبر خاتم]]
** [[سیره اعتقادی پیامبر خاتم]]:
*** [[مکتب فکری پیامبر خاتم]]
*** [[ویژگی‌های اعتقادی پیامبر خاتم]]
** [[سیره علمی پیامبر خاتم]]
** [[سیره تبلیغی پیامبر خاتم]]
** [[سیره تربیتی پیامبر خاتم]]
** [[سیره خانوادگی پیامبر خاتم]]
** [[سیره اجتماعی پیامبر خاتم]]
** [[سیره سیاسی پیامبر خاتم]]:
*** [[ویژگی‌های سیاسی پیامبر خاتم]]
** [[سیره اقتصادی پیامبر خاتم]]
** [[سیره قضایی پیامبر خاتم]]:
*** [[داوری‌های پیامبر خاتم]]
** [[سیره نظامی و جنگی پیامبر خاتم]]:
*** [[ویژگی‌های جنگی پیامبر خاتم]]
* [[مأموریت پیامبر خاتم]]
* [[نقش‌های ویژه پیامبر خاتم]]
* [[کارگزاران پیامبر خاتم]]
* [[صحابه پیامبر خاتم]] ([[یاران پیامبر خاتم]])
* [[یاران پیامبر خاتم]]
* [[مخالفان پیامبر خاتم|مخالفان]] یا [[دشمنان پیامبر خاتم]]:
* [[دشمنی با پیامبر خاتم]]
** [[ویژگی‌های دشمنان پیامبر خاتم]]
** [[نیرنگ‌های دشمنان پیامبر خاتم]]
** [[زیان‌های دشمنی با پیامبر خاتم]]
** [[انگیزه‌های دشمنی با پیامبر خاتم]]
* [[وظایف امت نسبت به پیامبر خاتم]]:
** [[شناخت شخصیت و جایگاه پیامبر خاتم]]
** [[شناخت حقوق پیامبر خاتم]]
** [[شناخت سیره و معارف پیامبر خاتم]]
** [[ایمان به پیامبر خاتم]] ([[کفر به دشمنان او|کفر به دشمنان پیامبر خاتم]])
** [[پذیرش ولایت پیامبر خاتم]] ([[بیزاری از دشمنان پیامبر خاتم|بیزاری از دشمنان او]])
** [[محبت به پیامبر خاتم]] ([[بغض به دشمنان پیامبر خاتم|بغض به دشمنان او]]):
*** [[دوست داشتن پیامبر خاتم]]
*** [[برکات دوست داشتن پیامبر خاتم]]
*** [[ویژگی‌های دوستداران پیامبر خاتم]]
*** [[غلو در دوست داشتن پیامبر خاتم]]
** [[مودت پیامبر خاتم]] ([[عداوت با دشمنان پیامبر خاتم|عداوت با دشمنان او]])
** [[تمسک به پیامبر خاتم]]
** [[اعتصام به پیامبر خاتم]]
** [[تبعیت از پیامبر خاتم]]
** [[اطاعت از پیامبر خاتم]]
** [[معیت با پیامبر خاتم]]
** [[وفاداری در بیعت با پیامبر خاتم]]
** [[اجابت دعوت پیامبر خاتم]]
* [[مظلومیت پیامبر خاتم]]
** [[پس از شهادت پیامبر خاتم]]
* [[پرسش و پاسخ دوران پیامبر خاتم]]
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
 
{{پیامبر خاتم افقی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:پیامبر خاتم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۱