کاربر:Jokar/صفحه تمرین 7: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه را خالی کرد)
برچسب: خالی کردن
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
ایمان، باور قلبی و تصدیق به تمام فرموده‌های پیامبر اکرم(ص) و امامان دوازده گانه‌ی بعد از اوست. فقهای شیعه ایمان را شرط قبولی تمام اعمال عبادی می‌دانند و معتقدند که تقلید در ایمان راه ندارد. طبق نظر علما و متکلمین شیعه، ایمان در مقابل اسلام به کار رفته است و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده می‌‌دانند.
==معنا‌‌‌‌شناسی ایمان==
واژه ایمان در لغت عربی به معانی آرامش، اطمینان قلب، نبود ترس و تصدیق آمده است<ref>معجم مقاییس اللغة، واژه «أمن»، ج۱، ص۱۳۳ـ۱۳۵/کتاب العین، واژه «أمن»، ج۸ ص۳۸۹/ لسان العرب، واژه «أمن»، ج۱۳ ص۲۱</ref> و در اصطلاح، باور واعتقاد به تمام آنچه که پیامبر (ص) از طرف خدا بر مردم آورده، می‌باشد. علمای امامیه علاوه بر این معنا طبق روایات، قائلند که ایمان یعنی عقیده به امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) و ائمه‌ی (ع) بعد از اوست و مؤمن، به معنای شیعه به کار می‌رود. با این تعریف، همۀ آنان که مؤمن‌اند، مسلمان‌اند، امّا هرکس مسلمان باشد، لزوما مؤمن نیست.<ref> بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۶۸ ح ۳۷.ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴/فرهنگ فقه فارسی، «ایمان»، ج۱، ص۷۸۷</ref>


در اصطلاح متکلمین و اندیشمندان اسلامی برای ایمان معانی دیگری ازجمله :'''علم و معرفت'''<ref>اسفار،صدرالدین شیرازی: 1386، 6: 7- 8</ref>، '''عمل(جوارحی)تنها'''، '''تصدیق قلبی واقرار زبانی و عمل جوارحی''' که در سخنی از امیرالمومنین(ع) در تعریف ایمان بدان اشاره می‌کنند<ref>{{متن حدیث|وَ [قَدْ] سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ، فَقَالَ (علیه السلام): الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ}}، نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷</ref>، '''تصدیق قلبی و اقرار زبانی ''' و یا به معنای '''تصدیق قلبی'''، به تمام آموزه های حضرت محمد(ص) و جانشینان آن حضرت از امامان معصوم(ع)، نقل کرده اند.<ref>مقاله عبدالله ابراهیم زاده آملی؛فصلنامه کلام اسلامی</ref>
     
==ماهیت و ارکان [[ایمان]]==
در این باره که [[ایمان دینی]] بر چه پایه یا پایه‌هایی بنا می‌شود، [[متکلمان شیعه]] چند نظریه مطرح ساخته‌اند. برخی بر آن اند که [[ایمان]] تنها یک رکن دارد و آن، همان [[باور]] قلبی است. بنابر این نظرگاه، [[ایمان]]، [[تصدیق]] به [[قلب]] است، و اقرار زبان و عمل به ارکان در تحقق آن نقشی ندارند<ref>تمهید الاصول‌، ۲۹۳؛ ضمیمه تفسیر ابوالفتوح رازی‌، ۱۱؛ نثر طوبی فی الفاظ القرآن‌، ۴۲.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72</ref>
اما برخی [[متکلمان شیعه]] [[ایمان]] را دارای دو رکن دانسته‌اند: [[باور]] قلبی و اقرار زبانی. اینان معتقدند که [[ایمان]]، عبارت از [[تصدیق]] به [[قلب]] و زبان است و [[تصدیق]] قلبی هر چند لازم است، ولی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "با اینکه [فرعونیان‌] در [[دل]] [[یقین]] داشتند، از روی [[کبر]] و [[ستم]]، آن را [[انکار]] کردند(وبه زبان نیاوردند)"<ref>{{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}؛ سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>. اقرار زبانی نیز به تنهایی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "[[اعراب]] گفتند: [[ایمان]] آوردیم. به آنان بگو: [[ایمان]] نیاورده‌اید؛ بلکه بگویید [[اسلام]] آورده‌ایم"<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}؛ سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>. این‌ها به زبان بر [[یگانگی خدا]] و [[نبوت]] و [[معاد]] گواهی می‌دادند؛ ولی [[خداوند]] با صراحت، آنان را [[بی‌ایمان]] می‌خواند چرا که اقرارشان فقط زبانی بود. پس می‌توان دریافت که [[ایمان]] بر دو پایه [[باور]] و اقرار بنا شده است و هیچ یک به تنهایی کافی نیست<ref>تجرید الاعتقاد، ۳۰۹؛ دائرة المعارف تشیع‌، ۲/ ۶۵۴.</ref>.
اگر چه از مجموع [[آیات]]، [[روایات]] و نیز دیدگاه‌های [[دانشمندان شیعه]] بر می‌آید که [[ایمان]] سه پایه دارد: [[باور]] قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان بدنی<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72-73.</ref>، اما با این حال باید دانست که برای ایمان ارکان دیگری هم ذکر شده، از جمله در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} آمده است که [[ایمان]] بر چهار رکن [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و [[عدل]] و [[جهاد]]<ref>{{متن حدیث|وَ سُئِلَ (ع) عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ الْإِیمَانُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَی الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ}}،از حضرت (ع) در رابطه با ایمان سؤال شد، پاسخ داد: ایمان استوار بر چهار پایه است: صبر، یقین، عدل، جهاد، نهج البلاغه ، حکمت 31 / اصول کافی‌، ۳/ ۸۳.</ref>. برخی [[متکلمان]] نیز پنج رکن برای [[ایمان]] برشمرده‌اند: [[توحید]]، [[عدل]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[معاد]]<ref>دائرة المعارف تشیع‌، ۲/ ۶۵۴.</ref>. برخی دیگر بر آن‌اند که [[ایمان]] افزون بر [[باور]]، اقرار و عمل، رکنی دیگر نیز دارد و آن عبارت است از [[تبلیغ]] و نشر [[آیین حق]] و اقامه [[دلیل]] بر مبانی [[دین]] و زدودن [[شک]] و [[تردید]] از [[قلب]] [[بندگان]]<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ۲۰/ ۲۷۸.</ref>.
==متعلقات ایمان==
متکلمین امامیه به طور کلی ایمان به اصول مذهب شیعه یعنی توحید، نبوت، معاد ، عدل و امامت امامان دوازده گانه(ع)را از لوازم و متعلقات ایمان می دانند که هر مؤمنی باید به آن‌ها ایمان داشته باشد.  البته برای ایمان مصادیق و لوازم دیگری هم وجود دارد که درآیات و روایات بدان اشاره شده است ؛ازجمله مصادیق ایمان در قرآن کریم : ایمان به خدا<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ}}، «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او» سوره نساء، آیه ۱۳۶</ref>، ایمان به همه پیامبران<ref> {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ}}، «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده» سوره نساء، آیه ۱۳۶</ref>،  ایمان به آنچه از سوی خداوند بر پیامبران نازل شده است؛ مانند کتاب‌های آسمانی<ref> {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ}}، «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده» سوره نساء، آیه ۱۳۶</ref>، ایمان به روز قیامت<ref>{{متن قرآن|مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا}}، «کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته می‌کنند» سوره بقره، آیه ۶۲</ref>،  ایمان به فرشتگان<ref>{{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ}}، «و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۲۸۵</ref> و ایمان به غیب<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}، «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳</ref>، در روایات هم محبت اهل البیت (ع)  و در برخی دیگر از روایات ولایت اهل بیت(ع)  از لوازم ایمان به شمار آمده است<ref>{{متن حدیث|قَضاءٌ قَضاهُ اللَّهُ تَعالی عَلَی لِسانَ النَّبِی صلی الله علیه وآله وسلم، اِنَّهُ قالَ: لا یحِبُّنی اِلاّ مُؤمِنٌّ وَ لا یبغِضُنی اِلاَّ مُنافِقٌ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَری }}، «خواسته خدا بود که بر زبان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم جاری شد که فرمود: مرا دوست نمی‌دارد مگر مؤمن و مرا دشمن نمی‌دارد مگر منافق، و دروغ گفت آنکس که ادّعای باطل کرد»،ارشاد مفید ص 18 و بحارالانوار ج 39 ص 310 -346 و صحیح مسلم ج 1 ص48 «باب الدّلیل علی حبّ الانصار»، و صواعق محرقه ابن حجر ص 120 حدیث «هشتم از فضایل آن حضرت»</ref>. شاید کامل ترین تعریف برای مصادیق ایمان که تمام آنچه گفته شد را دربر بگیرد، تعریفی باشد که جناب طبرسی در تفسیر مجمع البیان فرموده اند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آن‌ها را واجب نموده است<ref>مجمع البیان، ج 10، ص 238</ref>.<ref>ر.ک: روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۱۹۸.</ref>.<ref>عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸</ref>
[[متعلقات ایمان]] تفکیک ناپذیر هستند و [[مؤمن]] باید به همه آنها ایمان بیاورد چرا که در غیر این صورت مؤمن نخواهد بود، گرچه به برخی هم ایمان داشته باشد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا}}<ref>«کسانی که به خداوند و پیامبرانش کفر می‌ورزند و برآنند تا میان خداوند و پیامبرانش فرق بگذارند و می‌گویند: ما به برخی ایمان داریم و برخی دیگر را انکار می‌کنیم و برآنند که راهی میانه بگزینند» سوره نساء، آیه ۱۵۰.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «اگر شخصی فقط یک [[پیامبر]] مانند [[عیسی بن مریم]]{{ع}} را [[انکار]] کند و همه [[پیامبران]] دیگر را بپذیرد، آن شخص ایمان نیاورده است»<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْکَرَ رَجُلٌ- عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ{{ع}}وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ یُؤْمِن‏}}؛ کافی، ج۱، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>
==اقسام و مراتب ایمان==
[[ایمان]] از جهات گوناگون دارای اقسامی است:
#از حیث دوام و بقا به ثابت و عاریتی تقسیم می‌‌شود: نوعی از [[ایمان]]، [[ایمانی]] است مستقرّ که در عمق [[دل‌ها]] ثابت و برقرار است و نوع دیگر [[ایمانی]] که به صورت عاریه تا زمان معیّنی میان [[دل‌ها]] و سینه‌ها در نوسان است<ref>{{متن حدیث|فَمِنَ الْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ}}، نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>. [[ایمان]] ثابت، [[ایمانی]] است که به حد ملکات [[نفسانی]] رسیده و در اعماق [[جان]] ریشه دوانده، اما [[ایمان]] عاریتی به این [[درجه]] از ثبوت نرسیده است.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 158</ref>
#از حیث رتبه و [[مقام]]، [[ایمان]] به [[قلبی]]، زبانی و عملی تقسیم شده است<ref>{{متن حدیث|الايمانُ معرفَةٌ بالقَلبِ و اقرارٌ باللِسانِ و عَمَلٌ بالأركانِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ٢٢٧</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۵۸.</ref>
# [[ایمان]] در یک تقسیم دیگر به [[عقلی]] و [[قلبی]] تقسیم شده است: [[ایمان]] [[عقلی]]، عبارت از مجموعه معارفی است که [[عقل]] [[انسانی]] به آن [[یقین]] پیدا می‌‌کند. [[معارف]] مربوط به مبدأ، [[معاد]]، [[نبوّت]]، [[امامت]] و... در این شمار است. [[قرآن کریم]] به طور کلی به این مجموعه عناوین "[[اسلام]]" می‌گوید<ref> {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}، «تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است» سوره حجرات، آیه ۱۴</ref> و ایمان‌های عموم [[مردم]]، از همین نوع است. اینگونه از [[ایمان]] نیز، بدون تردید [[آدمی]] را از [[مخالفت]] [[اوامر الهی]] باز می‌‌دارد. [[ایمان]] [[قلبی]]، نوری [[الهی]] و هدایتی ویژه است که برای [[احیاء]] [[قلب]] [[انسان]] و جلا دادن او، از سوی [[خداوند]] گسیل و در [[نفوس]] [[مؤمن]] مستقر می‌‌شود. این [[ایمان]]، با اجتناب از مراتب ضعیف [[محرّمات]] و انجام مراحل پائین‌تر [[واجبات]]، در [[قلب]] آغاز و اندک اندک [[رشد]] می‌‌نماید؛ تا سرانجام با حصول "[[ایمان]] [[قلبی]]"، [[آدمی]] از تمامی [[محرّمات]] و مکروهات و حتّی مباحات اجتناب ورزد<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۳۱-۴۳۲.</ref>.
==کم و زیاد شدن ایمان==
بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]] بر این [[حقیقت]] که [[ایمان]] دارای درجاتی است و قابلیت افزایش و کاهش دارد؛ [[گواهی]] می‌دهند و اکثر بزرگان قائلند امکان زوال [[ایمان]] وجود دارد و برای این گفتۀ خود [[ادله]] ای هم از آیات و روایات اقامه کرده اند از جمله:
===ادله قرآنی===
از جمله آیاتی که علما  برای اینکه ایمان قابلیت افزایش و کاهش دارد؛ به آن استدلال کرده اند، این آیه کریمه است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا  راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.</ref>، با توجه به واژه‌ی{{متن قرآن|ازْدَادُوا}} و معنای آیه مشخص می‌شود که امکان کم و زیاد شدن و از بین رفتن ایمان وجود دارد.<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.</ref>
در جای دیگری [[خداوند]] در قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ}}<ref>«تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند» سوره فتح، آیه ۴.</ref>.<ref>ر.ک: تفسیر نمونه، ۲۲/ ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا}}<ref>«و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید» سوره انفال، آیه ۲</ref>، با توجه به دو واژه‌ی {{متن قرآن|لِيَزْدَادُو}} و {{متن قرآن|زَادَتْهُمْ}} و معنای هر دو آیه مشخص می‌شود که ایمان قابل افزایش است.
===ادله روایی===
در احادیث اهل البیت(ع) هم به این قابلیت افزایش و کاهش ایمان  اشاره شده است از جمله این روایت‌ها که: [[خداوند]]، [[ایمان]] را بر هفت بخش تقسیم کرده است: [[نیکی]]، [[صدق]]، [[یقین]]، [[رضا]]، وفا، [[علم]] و [[بردباری]]، آن گاه سهم هر کس را از آنها داده است و هر کس همه آنها را در خود گرد آورد، [[مؤمن]] کامل است<ref>بحار الانوار، ۶۶/ ۱۷۵- ۱۵۴</ref> و در [[روایت]] دیگری اینچنین آمده که [[ایمان]] را ده درجه است مانند نردبان که [[مؤمن]] یک به یک آنها را طی می‌کند<ref>{{متن حدیث|إِنَ‏ الْإِیمَانَ‏ عَشْرُ دَرَجَاتٍ‏ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ‏ یُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَی شَیْ‏ءٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْعَاشِر}} الکافی، ج۲، ص ۴۵۵، بحار الانوار، ۶۶/ ۱۶۵.</ref>، بدین سان، [[مراتب ایمان]] نزد علمای شیعه، حقیقتی است پذیرفته شده که قابلیت زیادت و نقصان دارد و همین امر سبب می شود که هر یک از مومنین در درجه و مرتبه ای از ایمان قرار بگیرند، در نتیجه باید گفت که فرد مومن هرگز نباید در یک مرحله از ایمان توقف کند و باید دائماً به سوی درجات بالاتر ایمان پیش برود، آنها برای گفتۀ خود [[ادله]] ای هم اقامه کرده‌اند: از جمله استشهاد به آیه: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است تا آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز ببخشاید یا  راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۳۷.</ref>، با توجه به معنای آیه مشخص می‌شود امکان کم و زیاد شدن و از بین رفتن ایمان وجود دارد<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 406-407</ref>
==فوائد و آثار ایمان==
در قرآن و حدیث، آثار و فواید زیادی برای ایمان ذکر شده که برخی از آنها عبارتند از:
===قرآن===
برخی فواید ایمان در قرآن کریم عبارتند از:
*سرمایه رستگاری، رهایی از عذاب دوزخ، موجب آمرزش گناهان و ورود در بهشت<ref>سوره صف، آیه ۱۰ ـ ۱۲{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}، اى کسانى که ایمان آورده اید! آیا شما را به تجارتى راهنمائى کنم که شما را از عذاب دردناک رهائى مى بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید; این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید!(اگر چنین کنید) گناهانتان را مى بخشد و شما را در باغ هائى از بهشت داخل مى کند که نهرها از زیر درختانش جارى است و در مسکن هاى پاکیزه در بهشت جاویدان جاى مى دهد; و این پیروزى عظیم است</ref>
*بهره مند شدن از رحمت الهی و هدایت<ref>سوره بقره، آیه ۱۳۷{{متن قرآن|فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا}}، پس اگر آنها هم به آنچه شما بدان ایمان آورده اید ایمان آوردند مسلما هدایت یافته اند</ref>.<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۵، {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}، اما کسانی که به خدا ایمان آوردند و به اومتمسک شدند، پس بزودی آنها را در رحمت و فضل خود داخل می گرداند وآنها را بسوی صراط مستقیم هدایت می کند</ref>
*نورانیت مؤمن در قیامت<ref> سوره حدید، آیه، 57، {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَىٰ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}، روزی که مردان و زنان مؤمن شعشعه نور ایمانشان پیش رو و سمت راست آنها بشتابد (و آنان را مژده دهند که) امروز شما را به بهشتی که نهرها زیر درختانش جاری است بشارت باد که در آن بهشت جاودان خواهید بود. این همان سعادت و پیروزی بزرگ است</ref>
*مؤمنان هراس و ناراحتی به خود راه نمی‌دهند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ.... وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}، آنان که اهل ایمان و نیکوکارند و ... آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز ترس (از آینده) و اندوه (از گذشته) نخواهند داشت</ref>
*بخشش الهی و رزق فراوان<ref>سوره حج، آیه ۵۰، {{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}، پس آنان كه ایمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، آمرزش و روزى نيكو براى ايشان خواهد بود</ref>
===حدیث===
پروردگار مهربان آثار دنیوی و أخروی فراوانی ازجمله:برتری دعای مؤمن، صلابت، دفع بلایا، نجات در دنیا و آخرت و آرامش و امنیت را برای ایمان قرار داده است تا دلهای افراد را نسبت به ایمان و تسلیم در برابر حق متمایل سازد.
====برتری دعای مؤمن====
امام زین العابدین (ع) در خصوص دعا کردن مؤمن می فرمایند: مؤمن کسی است که دعای او بدون یکی از این سه اثر نیست، یا برایش ذخیره می‌گردد، یا در دنیا برآورده می‌شود و یا بلائی  از او (به واسطه دعا کردنش) که می خواست به او برسد بگردانده می‌شود.<ref>{{متن حدیث|المؤمنُ مِن دُعائهِ ‏على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ}}، حسین بن شعبه الحرانی، تحف العقول، ص 287</ref>.
====صلابت====
از ویژگیهای فردی که نور ایمان در وجودش تجلی یافته است، صلابت است، در این خصوص امام کاظم (ع) می‌‍فرمایند: {{متن حدیث|ان المومن اعزمن الجبل، الجبل یستفل بالمعاول، و المومن لا یستفل دینه بشیء}}<ref>مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ج 1، ص 89</ref>، در اینجا امام(ع) می‌فرمایند که مؤمن از کوه سخت تر است چرا که کوه با ضربات تیشه شکاف بر می‌دارد اما دین مؤمن با هیچ چیز شکاف نمی‌خورد.
====دفع بلایا====
با توجه به روایات مصومین (ع) یکی از بزرگترین آثار اجتماعی ایمان، دفع بلایا از جامعه به واسطه ایمان است، چرا که در روایات متعدد از معصومین (ع) اینطور آمده که خداوند جامعه‌ای را که در آن افراد با ایمان حضور داشته باشند عذاب نمی‌کند، و یا در برخی روایات آمده که گاهی خداوند شهری را به واسطه وجود یک مؤمن از نابودی نگاه می‌دارد.<ref>امام باقر (ع)، فرمود: راستی که خدا به یک مؤمن یک شهری و دهی را از فنا نگهداری می کند، محمد، کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 69</ref>
====نجات در دنیا و آخرت====
در حدیثی از امام صادق (ع) آمده: خداوند مؤمن را از فتنه ها و حوادث دنیا در امان قرار نداده است، ولی او را از گمراهی در دنیا و بدبختی در آخرت نجات می‌دهد.<ref>{{متن حدیث|لَمْ یؤمِنْ اللهُ مؤمنٌ مِنْ هزاهِزِ الدُّنیا، وَلكنِّهُ آمَنَهُ مِنْ العُمی فیها وَالشّقاءٍ فِی الآخرةِ}}، اصول كافی، ج 5، ص 89</ref>
====آرامش و امنیت====
نتیجه نهایی ایمان داشتن، آرامش و امنیت در جامعه است. جامعه‌ای که همه افراد آن با یکدیگر روابط صحیح، و بدور از گناه و ظلم دارند چطور ممکن است که امنیت و آرامش نداشته باشند، در اینباره امام صادق (ع) می‌فرمایند: برای هر کس، چیزی است که با او آرامش می‌یابد ومؤمن به برادر مؤمنش آرامش می‌یابد همانطور که پرنده به همنوع خود آرامش می یابد.<ref>محمد حکیمی،الحیاه،ج1،ص268</ref> <ref>سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون</ref>{{منبع}}
برای ایمان آثار و کارکردهایی در [[نهج البلاغه]] ذکر شده است. برای مثال، [[شهود]] [[غیب]] و خدابینی یکی از آن‌هاست. در [[نهج البلاغه]] سخن از آن است که چشم‌ها [[خدا]] را همچون اجسام درنمی‌یابند، امّا دل‌ها در پرتو ایمان [[راستین]] او را درخواهند یافت<ref>{{متن حدیث|لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷٩</ref>. از دیگر کارکردهای ایمان، شرک‌زدایی شک‌زدایی است. [[امام]] می‌فرماید: به او ایمان داریم، ایمان کسی که غیب‌ها را به چشم دیده است و بر آنچه وعده داده‌اند، [[آگاه]] شده؛ ایمانی که [[اخلاص]] آن [[شرک]] را زدوده است و [[یقین]] ان [[شک]] را زایل کرده<ref>{{متن حدیث|وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ عَايَنَ الْغُيُوبَ وَ وَقَفَ عَلَى الْمَوْعُودِ إِيمَاناً نَفَى إِخْلَاصُهُ الشِّرْكَ وَ يَقِينُهُ الشَّكَّ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱٤</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 159.</ref>
==نشانه‌های ایمان==
با توجه به کلام امیرالمؤمنین (ع) در [[نهج البلاغه]]، نشانه‌ها و شاخصه‌های شخص با ایمان در چهار چیز است:
# '''ظاهر عمومی و چهره''': [[شادمانی]] [[مؤمن]] در رخسار اوست و [[اندوه]] وی در دلش<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ}}، مؤمن را شادمانى در چهره است و اندوه او در دل اوست، نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 157</ref>
# '''[[قلب]]''': [[ایمان]] هیچ بنده‌ای [[راستین]] نخواهد بود مگر آنکه اطمینانش به آنچه نزد خداست بیش از آن باشد که نزد (خود) اوست<ref>{{متن حدیث|لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ، حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ، أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِه}}، ايمان بنده خدا صادق نباشد تا آن گاه كه، به آنچه در دست خداوند است، اعتمادش بيشتر باشد، از آنچه در دست خود اوست، نهج البلاغه، حکمت ۳۱۰</ref>، به بیان دیگر [[اعتماد]] او به [[قدرت الهی]] همواره بیش از داشته‌های خود باشد<ref>[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 157</ref>.
# '''[[عقل]]''': [[شرط ایمان]] و نشانه بارز [[مؤمن]]، [[عقلانیت]] اوست. در واقع تا کسی خردمند نباشد، مؤمن نمی‌شود<ref>دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 157</ref>.
#عمل (شامل گفتار و کردار): در حوزه عمل (گفتار و کردار) از جمله‌ نشانه‌های [[مؤمن]] آن است که زبان او ورای قلبش باشد و سخن او از روی [[تدبیر]]<ref>{{متن حدیث|لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 157</ref>
البته با توجه به روایات، ایمان شاخصه‌های دیگری هم دارد، همچون حدیثی که از پیامبر اکرم (ص) منقول است: انسان مؤمن نیست مگر آن که دلش با زبانش و زبانش با دلش یکی باشد و گفتارش با کردارش ناسازگار نباشد.<ref>{{متن حدیث|إن الرجل لایکون مومنا حتی یکون قلبه مع لسانه سواء ویکون لسانه مع قلبه سواء ولایخالف قوله عمله}}، محمد، محمدی ری شهری، همان، ص 365</ref>
==رابطه‌ی کفر و ایمان==
با توجه به آموزه‌های قرآنی، [[ایمان]] در برابر [[کفر]] قرار دارد که گونه‌ای از [[ظلم]] است<ref>{{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}، «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶</ref>؛ زیرا [[کافر]] با [[محروم]] نمودن خود از [[حقیقت]]، [[ستم]] می‌کند. بنابراین [[ایمان]] یعنی دوری نمودن از [[ظلم]] به خود، همراه با [[جدیت]] در [[طلب]] [[حقیقت]] و [[صداقت]] در [[پذیرش]] آن (در صورت روشن شدن آن). از [[تقابل]] [[کفر]] و [[تقوا]]<ref>{{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}} «زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref> و با توجه به معنای [[تقوا]] (دور نگه داشتن خود از [[رذائل اخلاقی]])، فهمیده می‌شود [[کفر]] گونه‌ای از [[آلوده]] بودن به [[رذائل اخلاقی]] است و در نتیجه [[ایمان]] که در مقابل [[کفر]] است به معنای دور نگه داشتن خود از [[رذائل اخلاقی]] است<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.
از نگاه [[قرآن]]، [[کافران]] کسانی هستند که تنها دنبال متنعم شدن از [[دنیا]] و خوردن در [[دنیا]] به مانند چارپایان هستند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ}}<ref> «و کافران (از زندگی دنیا) برخوردار می‌شوند و همچون چارپایان می‌خورند و آتش (دوزخ) جایگاه آنهاست» سوره محمد، آیه ۱۲.</ref>؛ یعنی هیچ‌گونه مسئولیت [[اخلاقی]] اعم از [[اخلاق]] [[معرفت‌شناسی]] و یا [[اخلاق]] [[رفتاری]] [[احساس]] نمی‌کنند. بنابراین [[مؤمن]] کسی است که مسؤلیت‌های [[اخلاقی]] خود را به خوبی انجام می‌دهد. به این معنا که در بُعد [[اخلاق]] [[معرفت‌شناسی]]، خود را موظف می‌بیند که [[حق]] را بشناسد و طالب آن باشد و هر جا [[حق]] برایش روشن شد آنرا بپذیرد و بر طبق آن [[رفتار]] خود را تنظیم کند<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[ ایمان - عصیانی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.
==رابطه‌ی اسلام و ایمان==
[[ایمان]] و [[اسلام]] به لحاظ مفهوم و معنای لغوی با هم تغایر دارند، زیرا [[ایمان]] در لغت به معنای [[تصدیق]] است<ref> راهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۸، ص۳۸۹</ref> و [[اسلام]] به معنای [[انقیاد]] و [[خشوع]]<ref>لسان العرب، ج‌۶، ص‌۳۴۵؛ مجمع البحرین، ج‌۲، ص‌۴۰۷؛ مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۹۰، "سلم"</ref>، امّا در معنای اصطلاحیِ این دو [[اختلاف]] وجود دارد، برخی از نظریات عبارت است از:
#برخی از علما همچون شیخ طوسی(ره) قائلند [[اسلام]] و [[ایمان]] یکی است، [[ادله]] ای که در این زمینه اقامه شده عبارت است از:
## [[اسلام]] و [[ایمان]] هر دو در [[شرع اسلام]]، اسم برای کسانی قرار داده شده‌اند که [[شایسته]] مدح‌اند و تفاوت بین آن دو لفظی است. این [[دلیل]] درست نیست، زیرا صرف برای [[مدح]] بودن دو واژه [[دلیل]] بر تساوی آنها نیست، بلکه سبب [[مدح]]، امور متعددی می‌تواند باشد.
##بر اساس آیۀ {{متن قرآن|فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران  نیافتیم» سوره ذاریات، آیه ۳۵ ـ ۳۶</ref> اگر [[ایمان]] و [[اسلام]] به یک معنا نبودند، استثناء یکی از آنها از دیگری صحیح نبود. در این مورد نیز باید گفت: [[آیه]] و [[استدلال]] مرتبط با آن تساوی کلی [[ایمان]] و [[اسلام]] را ثابت نمی‌کند بلکه حداکثر [[اجتماع]] [[اسلام]] و [[ایمان]] در برخی موارد [[اثبات]] می‌‌شود<ref>شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۱۸</ref>.
#شیخ مفید(ره) و برخی دیگر قائلند [[اسلام]] و [[ایمان]] با هم تغایر دارند: [[اسلام]] اعم از [[ایمان]] است و هر مؤمنی [[مسلمان]] است ولی هر [[مسلمانی]] [[مؤمن]] نیست، ادلۀ این گروه نیز عبارت است از:
##لفظ [[ایمان]] از [[تصدیق]] آنچه [[خداوند]] از طریق پیامبرانش خبر داده است، خبر می‌دهد و [[اسلام]] از [[تسلیم]] و [[انقیاد]]، متعلق [[تصدیق]] با [[اخبار]] [[سازگاری]] دارد و [[تسلیم]] با [[امر و نهی]].
##آیۀ {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا}}<ref>آن اعراب بادیه‏ نشین گفتند: ما ایمان آورده ‏ایم، به آنان بگو: شما هنوز ایمان نیاورده‏ اید، بلکه بگوئید: اسلام آورده‏ ایم، سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> دال بر تغایر بین ایمان و اسلام است چرا که اعراب، به زبان، بر یگانگی خدا و نبوت و معاد گواهی می‌دادند؛ ولی خداوند با صراحت به آن‌ها می‌گوید که شما مؤمن نیستید، شما فقط مسلمانید.
##آیاتی که یکی از آنها را بر دیگری عطف شده است مانند این آیه: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ}}<ref>همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ایمان و زنان با ایمان، سوره احزاب، آیه: ۳۵</ref> که دلالت دارد که ایمان غیر از اسلام است.
## در [[روایات]] هم به تغایر بین ایمان و اسلام اشاره شده است از جمله حدیثی از [[امام صادق]]{{ع}} که می‌فرمایند: {{متن حدیث|الْإِیمَانَ‏ یُشَارِکُ‏ الْإِسْلَامَ‏ وَ الْإِسْلَامَ لَا یُشَارِکُ الْإِیمَانَ}}، در این حدیث حضرت به طور واضح ابراز می‌دارند که فرق است میان ایمان و اسلام و این‌دو باهم جمع نمی‌شوند<ref>ایمان شریک اسلام می‌شود ولی اسلام شریک ایمان نمی‌شود، کافی، ج۲، ص ۲۵</ref>.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، انتشارات داوری، ص۵۴</ref>
#گروهی هم می‌‌گویند: [[ایمان]] و [[اسلام واقعی]] یکی است امّا [[اسلام ظاهری]] با [[ایمان]] متفاوت و اعم از آن است، امّا در [[حقیقت]] و واقع [[اسلام]] و [[ایمان]] یکی است. به [[دلیل]] [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>.
#برخی هم برای [[اسلام]] و [[ایمان]] مراتبی قائل شده اند:
##نخستین مرتبۀ [[اسلام]]، [[پذیرش]] ظاهر [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] با ذکر [[شهادتین]] است و به دنبال آن اوّلین مرتبه [[ایمان]] قرار می‌گیرد که [[اعتقاد قلبی]] اجمالی به [[شهادتین]] و عمل به بیشتر [[احکام اسلام]] است.
##مرتبه دوم [[اسلام]] پس از مرتبه اوّل [[ایمان]] قرار دارد که [[تسلیم]] و [[انقیاد]] [[قلبی]] در برابر بیشتر [[اعتقادات]] به صورت تفصیلی است. مرتبه دوم [[ایمان]] پس از این مرتبه [[اسلام]] است و آن [[اعتقاد]] تفصیلی به تمام حقایق [[دینی]] است.
##پس از مرتبه دوم [[ایمان]]، مرتبه سوم [[اسلام]] است که سایر [[قوای حیوانی]] [[تسلیم]] می‌شود و [[انسان]] به جایگاهی می‌رسد که چنان [[خدا]] را [[عبادت]] می‌کند، گویا او را می‌بیند. به دنبال این مرتبۀ [[اسلام]]، مرتب، سوم [[ایمان]] قرار دارد، چنانکه [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ}}<ref>«بی‌گمان مؤمنان رستگارند همانان که در نماز خویش فروتنند و آنان که از یاوه  رویگردانند» سوره مؤمنون، آیه ۱  ـ۳</ref>.
##بعد از مرتبۀ سوم [[ایمان]]، مرتب، چهارم [[اسلام]] قرار دارد که [[عنایت]] و [[موهبت الهی]] این [[حقیقت]] را به او نشان می‌دهد که [[مالکیت]] فقط برای [[مال]] خداست و بعد از آن مرتبه چهارم [[ایمان]] قرار دارد که تعمیم حالت مزبور در تمام احوال و [[افعال]] [[بنده]] [[مؤمن]] است: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند» سوره یونس، آیه ۶۲ ـ ۶۳</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>
# عده ای دیگر قائل‌اند که گاهی ایمان در مقابل اسلام به کار رفته است و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده می‌‌دانند: {{متن حدیث|الإیمان إقرار و عمل و الإسلام إقرار بلا عمل}}<ref>اصول کافی، ج ۲ ص ۲۴. </ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۱۴</ref>
==اصناف مؤمنین==
در حدیثی از امام صادق (ع) در مورد اقسام مؤمنین اینچنین آمده: مؤمنان دو دسته اند ، یکی مؤمنی که به عهد خدا عمل کرده و به شرط خدا وفا کرده است که خداوند کریم در قرآن درموردش می‌فرماید: {{متن قرآن|مِّنَ المُؤمِنینَ رِجالُ صَدَقوا ما عَهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهِم مَن قَضَی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظرُ وَما بَدَّلُوا تَبدیلا}}<ref> احزاب/23</ref>، ایشان همان دسته هستند که نه هراس‌های دنیا و نه هراس‌های آخرت به آنها نمی‌رسد، و شفاعت می‌کنند و خودشان نیازی به شفاعت دیگری ندارند و مؤمنان دیگر، چون زراعت تازه روئیده و لطیف هستند، گاهی کج می‌شوند و گاهی راست و اینها هستند که دچار هراس از آخرت می‌شوند و از مؤمنانی نیستند که مورد شفاعت قرار بگیرد ویا دیگری را شفاعت کند.<ref> محمد، کلینی،اصول کافی،ج5،ص71. 16</ref>.<ref>مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون</ref>.<ref>{{منبع}}</ref>
==چیستی مؤمن==
بسته به تعاریفی که [[متکلمان]] از [[ایمان]] کرده‌اند، "[[مؤمن]]" تعاریف متعددی گرفته است. بنابر تعریف مشهور [[شیعه]]، [[مؤمن]] کسی است که به [[توحید]] و لوازم آن ـ [[نبوت]]، [[معاد]]، [[امامت]] و همه آن چیزی که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آورده است ـ [[باور]] داشته و با زبان بدان [[اقرار]] کند. در نظرگاه [[قرآنی]]، [[باور]] و [[یقین]] به [[تنهایی]] کافی نیست؛ همان گونه که [[اقرار زبانی]] به [[تنهایی]] کافی نیست.در [[کلام]] و [[فقه]] [[شیعه]]، [[اعتقاد به امامت]] [[امامان معصوم]]{{ع}} از ارکان [[ایمان]] است و بدون آن، [[مؤمن]] نخواهد بود هر چند به او [[مسلمان]] گویند. در [[عرف]] [[مردم]]، کسی را [[مؤمن]] گویند که [[اهل]] [[تعبد]] و [[عبادت]] است و به [[واجبات]] و [[مستحبات]] [[دینی]] پای‌بندی می‌کند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۳۴</ref>.
==آفات ایمان==
با برررسی روایات هم به این مطلب می‌رسیم که امکان زوال ایمان وجود دارد؛ روایاتی پرشماری اشاره دارند که برخی از رذیلتهای اخلاقی ازبین برنده‌ی ایمان است از جمله:
*دروغگویی: {{متن حدیث|إِنَّ الْكِذْبَ هُوَ خَرابُ الْايْمانِ}}<ref>بحارالانوار، ج 72، ص 247</ref>،در این روایت امام معصوم (ع) به طور صریح می‌فرمایند که دروغ، ازبین برنده‌ی ایمان است.
*حسد: {{متن حدیث|إنَّ الْحَسَدَ یَأکُلُ الْایمانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الْحَطَبَ}}<ref>؛ حسد ایمان را می‌خورد همان‌گونه که آتش هیزم را از بین می‌برد، اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۶</ref>، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در این حدیث با ذکر یک مثال می‌فرمایند: همانطوری که آتش هیزم را ازبین می‌برد، حسد هم ایمان را نابود می‌کند.
*غضب: {{متن حدیث|الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل}}<ref>مجمع الفائده، محقق اردبیلی، ج 12، ص 368/ إرشاد القلوب، جلد۱، ص ۱۷۷</ref>، این روایت هم با ذکر مثال زوال پذیری ایمان را می‌رساند که چطور سرکه عسل را تباه می‌کند، غضب هم همانطور ایمان را از بین می‌برد.
در روایات دیگری از امام صادق (ع) بعضی از مواردی که باعث تباهی ایمان می‌شود را اینطور بیان می‌کنند: بی گمان بنده به سبب یکی از پنج کاری که، همگی مانند هم و شناخته شده هستند، از ایمان خارج می‌شود: کفر، شرک، گمراهی، فسق و ارتکاب  گناهان کبیره.<ref>{{متن حدیث|.... وقد یخرج من الایمان بخمس جهات من الفعل کلها متشابهات معروفات: الکفر و الشرک و الضلال و الفسق و رکوب الکبائر}}محمد، محمدی ری شهری،‌ میزان الحکمه، ج1، ص 385</ref>.
گناهان وموارد متعدد دیگری نیز در کلام معصومین (علیهم اسلام) به عنوان آفت ایمان شمرده شده است، از جمله: دوروئی<ref>عبدالواحد، امدی، غررالحکم ،ص 75، {{متن حدیث|الایمان بریء من النفاق}}، ایمان از دو روئی به دور است</ref>، مکر<ref>همان ،ص 97، {{متن حدیث|المکر والغلّ مجانبا للایمان}}، مکر وکینه از ایمان به دورند</ref>، سوءظن<ref>حسین جلالی، مجموعه الاخبار ،ص 215</ref>، بداخلاقی<ref>محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج 64 ، ص 301</ref> و موارد متعدد دیگر.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref> <ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸</ref> <ref>مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون</ref>
==تقلید در ایمان==
طبق نظر اندیشمندان شیعه، ایمان برای تمام اعمال عبادی ازجمله: نماز، حج، زکات، خمس، روزه، اجتهاد، امام جماعت، قضاوت و ... لازم و شرط صحت و قبولی این اعمال است و براین باورند که تقلید در ایمان، کافی نیست و باید قلبا به آن برسند و اجبار در آن راه ندارد.<ref>شهید ثانی، حقایق الإیمان، ۱۴۰۹ق، ص۵۹</ref>. [[معتزله]] و [[اشاعره]]، همچون [[امامیه]] تقلید در ایمان را صحیح نمی‌دانند<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۸۸.</ref>، اما در مقابل، [[فقهای اهل سنت]]، [[تقلید]] در [[ایمان]] را درست می‌دانند<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۱۸</ref>.
در مجموع می‌توان گفت: [[تقلید]] در همه مسایل [[اعتقادی]]، حتی وجود [[خداوند]] جایز نیست و به [[تسلسل]] می‌انجامد، ولی اگر در مسایل اساسی [[استدلال]] باشد، می‌توان در مسایل پیچیده به [[اهل خبره]] [[رجوع]] کرد و در نتیجه [[تقلید]] در تفاصیل [[اعتقادات]] جایز و در اصول آن جایز نیست<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref>.
==پانویس==
{{پانویس2}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۰