|
|
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| | ام حبیبه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: |
| | * [[ام حبیبه همسر پیامبر خاتم]]. |
| | * [[ام حبیبه دختر مأمون]] و همسر [[امام جواد]] (ع). |
| | * [[ام حبیبه دختر خلیفة بن عبدالله جعفیه]] |
|
| |
|
| {{همسران پیامبر}} | | {{ابهامزدایی}} |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ام حبیبه در قرآن]] |[[ام حبیبه در تاریخ اسلامی]] </div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| [[امحبیبه]] یکی از [[همسران پیامبر اکرم]]{{صل}} و دختر [[دشمن]] سرسخت ایشان، [[صخر بن حرب بن امیه بن عبدشمس بن عبد مناف]] معروف به [[ابوسفیان]] است. نامش "رَمَله"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۴؛ علی بن الحسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۲۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۵.</ref> و در برخی [[روایات]]، [[هند]] مطرح شده است؛ اما از نظر بیشتر مؤرخان و نسبشناسان به [[رمله]] مشهور است. او هفده سال [[پیش از بعثت]] در [[مکه]] به [[دنیا]] آمد<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۴۰.</ref>. این [[تاریخ]] با روایاتی که سن او را در هفتم [[بعثت]] سی و چند ساله دانستهاند مطابقت دارد. مادرش [[صفیه بنت ابیالعاص بن عبدشمس بن عبدمناف]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۶.</ref> و عمه [[عثمان بن عفان]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۱۸۴۴.</ref>. "[[رمله]]" [[پیش از بعثت]] [[پیامبر خاتم|نبی مکرم اسلام]]{{صل}} با [[عبیدالله بن جحش اسدی]] [[ازدواج]] کرد. پس از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} او و [[عبیدالله بن جحش اسدی]] از نخستین کسانی بودند که به [[حضرت]] [[ایمان]] آوردند و به [[اسلام]] گرویدند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۵.</ref>.
| |
| | |
| [[امحبیبه]] در جریان [[هجرت]] دوم [[مسلمانان]] به [[حبشه]] همراه [[عبیدالله بن جحش اسدی]] به آن سرزمین [[هجرت]] کرد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۱۶۵؛ علی بن الحسین مسعودی، التبیه و الاشراف، ص۲۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۷.</ref>. وی از [[عبیدالله بن جحش اسدی]] [[صاحب]] دختری به نام "حبیبه" شد؛ به همین سبب از آن پس با [[کنیه]] "[[امحبیبه]]" خوانده میشد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام حبیبه ۱ (مقاله)|ام حبیبه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref>.
| |
| | |
| ==[[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}==
| |
| شوهرش [[عبیدالله بن جحش اسدی]] در [[حبشه]] از [[مسلمانی]] برگشت و [[نصرانی]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۶۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۳، ص۱۶۵؛ علی بن الحسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۲۳.</ref>. [[امحبیبه]] با وجود [[اصرار]] شوهرش به [[مسیحی]] شدن، بر [[آیین اسلام]] باقی ماند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۵؛ علی بن الحسین مسعودی، التبیه و الاشراف، ص۲۳۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۷.</ref>. سرانجام [[عبیدالله بن جحش اسدی]] در [[حبشه]] به همان [[آیین مسیحیت]] در [[گذشت]]<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۱۳۶.</ref>. [[امحبیبه]] بییار و [[یاور]] و تنها شده بود؛ از اینرو، [[عزلت]] گزیده بود<ref>عایشه بنت الشاطی، نساء النبی، ص۱۹۸.</ref>؛ تا اینکه [[پیامبر]]{{صل}} در سال شش یا هفت [[هجری]]، [[عمرو بن امیه ضمری]] را همراه نامهای نزد [[نجاشی]] فرستاد و از او خواست تا [[امحبیبه]] را برایش خواستگاری کند و همراه دیگر [[مسلمانان]] به [[مدینه]] بازگرداند<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۹۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۵-۶۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۷.</ref>.
| |
| | |
| [[امحبیبه]]، پسر عمویش [[خالد بن سعید بن عاص]] را در این امر، [[وکیل]] خود قرار داد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۷.</ref>. [[عمرو بن امیه]] به [[وکالت]] از [[رسول خدا]]{{صل}} از [[امحبیبه]] خواستگاری کرد. [[نجاشی]] در این مجلس، [[خطبه]] خواند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۵.</ref>. سپس [[نجاشی]] و [[خالد بن سعید]] عهدهدار عقدشان شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۶۵۳.</ref> و [[امحبیبه]] را با مهریه چهارصد [[دینار]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۲؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۸۹.</ref> و به [[نقلی]] صد [[دینار]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۶۵۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۸.</ref> به [[عقد]] [[رسول الله]]{{صل}} در آوردند. پس [[نجاشی]] به [[سنت]] [[انبیای الهی]]، ولیمهای به حضار داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۸.</ref>. او پس از مدتی [[همسر]] آن [[حضرت]]{{صل}} را همراه دیگر [[مهاجران]] با هدایایی روانه [[مدینه]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۷-۷۸.</ref>. آوردهاند که وقتی [[ابوسفیان]] از موضوع [[ازدواج]] دخترش [[امحبیبه]] با [[محمد]] با خبر شد گفت: "این مردی است که نمیتوان خواستش را برنیاورد"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۶۵۴.</ref>. کاروان [[مهاجران]]، همزمان با [[فتح خیبر]] به [[مدینه]] رسید. روزی که [[امحبیبه]] به [[مدینه]] آمد سی و چند ساله بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۸؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۳۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام حبیبه ۱ (مقاله)|ام حبیبه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref>.
| |
| | |
| ==اوصاف [[اخلاقی]]==
| |
| [[نقل]] است که [[ابوسفیان]] پیش از [[فتح مکه]] برای [[تجدید]] [[صلح حدیبیه]] به [[مدینه]] آمد. او به [[خانه]] دخترش [[امحبیبه]] رفت و چون خواست بر فرش [[پیامبر]]{{صل}} بنشیند، دخترش آن را جمع کرد.[[ابوسفیان]] گفت: "دخترم، نمیدانم فراش، [[شایسته]] من نیست یا من، شایسته فراش نیستم؟" [[امحبیبه]] گفت: "این فراش [[پیغمبر]] خداست و تو [[مشرک]] و نجسی. نخواستم بر فراش [[رسول الله]] بنشینی". [[ابوسفیان]] گفت: "به [[خدا]] دخترکم! از وقتی تو را ندیدهام دچار شری شدهای"<ref>محمد بن عمر واقدی، مغازی، ج۲، ص۷۹۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۳، ص۴۶.</ref>. گفتهاند که [[امحبیبه]] به [[ذکاوت]] و [[گمان]] [[نیک]] و نیکرأیی و... معروف بوده است<ref>سید جمیلی، نساء النبی، ص۱۲۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام حبیبه ۱ (مقاله)|ام حبیبه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۵۶.</ref>.
| |
| | |
| ==[[امحبیبه]] پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}==
| |
| از او و احوالش پس از [[وفات پیامبر اکرم]]{{صل}} خبر چندانی در دست نیست. بیشترین اخباری که از زندگانی [[امحبیبه]] پس از [[رحلت]] [[نبی خاتم]]{{صل}} به ما رسیده است درباره وقایع ایام محاصره و [[قتل]] [[عثمان بن عفان]] و حوادث پس از آن است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام حبیبه ۱ (مقاله)|ام حبیبه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۵۶.</ref>.
| |
| | |
| [[عثمان]] که در محاصره معترضان گرفتار شده بود به سوی [[علی]]{{ع}} و [[امحبیبه]] و [[زبیر]] و دیگر [[زنان پیامبر]]{{صل}} کس فرستاد و از آنها تقاضای [[آب]] و [[غذا]] کرد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۳۸۵-۳۸۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۳.</ref> [[علی]]{{ع}} به کمک او شتافت؛ اما موفق نشد. سپس [[امحبیبه]] سوار بر استری شد و نزد آنان آمد و به بهانه اینکه وصیتنامههای [[بنیامیه]] نزد [[عثمان]] است و من آنها را میخواهم تا مبادا [[اموال]] [[یتیمان]] و بیوهزنان از بین برود، سعی کرد وارد [[خانه]] او شود و متاعی را که همراه داشت به وی برساند؛ اما معترضان با او [[مخالفت]] کرده، افسار استر را بریدند. نزدیک بود او از استر بیفتد که [[مردم]] او را گرفتند و به [[خانه]] بردند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۳۸۵-۳۸۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۳.</ref>.
| |
| | |
| وی پس از [[کشته شدن عثمان بن عفان]]، پیراهن به خونآلود وی را همراه [[نعمان بن بشیر]] نزد برادرش [[معاویه]] به [[دمشق]] فرستاد<ref>علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۵۳؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۱۱؛ ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۳، ص۵۳۹.</ref>. [[معاویه]] نیز با این پیراهن، [[مردم]] [[شام]] را علیه [[علی]]{{ع}} تحریک و تحریض میکرد<ref>علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۵۳.</ref>. [[امحبیبه]] نیز همچون برادرانش روی [[خوشی]] به [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} به ویژه [[علی]]{{ع}} نشان نمیداده است. به [[نقل]] از [[ابن ابی الحدید]]، [[امحبیبه]] نیز مانند برادرش با [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[دشمن]] بوده است<ref>مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج۱، ص۲۶۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام حبیبه ۱ (مقاله)|ام حبیبه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۵۷.</ref>.
| |
| | |
| ==[[وفات]]==
| |
| بنا بر روایتی، او به [[دمشق]] نیز سفر کرده است؛ حتی برخی، [[وفات]] او را در همانجا دانستهاند. در کنار [[قبرستان]] [[باب الصغیر]]، مزاری نیز به وی منسوب است<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ص۸۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص۴۱۸.</ref>؛ اما چنان که در برخی [[روایات]] آمده است وی در سال ۴۴ [[هجری]]<ref>علی بن الحسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۶۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۰.</ref> در سن ۷۴ سالگی در [[مدینه]] در [[گذشت]]. [[مروان حکم]] بر او [[نماز]] خواند و در [[قبرستان بقیع]] [[دفن]] شد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام حبیبه ۱ (مقاله)|ام حبیبه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸۴.</ref>.
| |
| | |
| ==شخصیتروایی==
| |
| [[امحبیبه]] احادیثی را از [[پیامبر]]{{صل}} و [[زینب بنت جحش]] [[روایت]] کرده است<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۴۲.</ref>. برادرانش [[معاویه]] و [[عنبسه]] و نیز کسانی چون [[انس بن مالک]]، [[ابوبکر بن سعید ثقفی]]، [[ابوجراح قرشی]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۵۶.</ref>، [[شهر بن حوشب]]، [[مسیب بن رافع]] و [[عاصم بن ابی صالح]]<ref>عایشه بنت الشاطی، سنن نسائی، ج۳، ص۲۶۰.</ref> از او [[روایت]] [[نقل]] کردهاند. از او ۶۵ [[حدیث]] از [[رسول الله]]{{صل}} در کتب [[صحاح سته]] [[نقل]] شده است<ref>سید جمیلی، نساء النبی (بنت الشاطی)، پیشین، ص۲۱۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام حبیبه ۱ (مقاله)|ام حبیبه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۵۸.</ref>.
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام حبیبه ۱ (مقاله)|ام حبیبه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| | |
| {{پانویس2}}
| |
| {{پیامبر خاتم افقی}}
| |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:ام حبیبه]]
| |
| [[رده:اعلام]]
| |
| [[رده:همسران پیامبر]]
| |
| [[رده:صحابه]]
| |
| {{زنان صحابی}}
| |
| {{صحابه}}
| |