شخصیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = انسان | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شخصیت در قرآن]] | پرسش مرتبط = }} | ||
== [[ | |||
== [[ | == ثبات شخصیت == | ||
== [[ | {{اصلی|ثبات شخصیت}} | ||
== [[شخصیت پیامبر]] == | بیثباتی شخصیت، دلالت بر نوعی شایع از اختلال شخصیت دارد که مبتلایان به آن از تغییرات دائمی حالات، رفتارها و [[افکار]] [[رنج]] میبرند؛ به نحوی که هر لحظه به رنگی درمیآیند و نغمه جدیدی ساز میکنند. [[وحدت شخصیت]]، بستر مناسبی برای شکوفایی فراهم میآورد و [[آدمی]] را برای آشنایی با مراحل عالیتر هوشیار و توانا میسازد. نقش "[[الگو]]" در [[کمالات انسانی]] این است که جوینده آن میفهمد، وصول به این [[هدف]]، همچنان که برای او میسر شد، برای من نیز ممکن است و نیز از [[باب]] "ره چنان رو که رهروان رفتند"، او را از تردید و سرگردانی در [[انتخاب]] مناسبترین و نزدیکترین راه وصول بدان مرتبه، نجات میدهد و موانع و پیچ و خمهای دشوار راه و رموز موفقیت [[اسوه]] و مجموعه تجربههای راهگشای او را در [[اختیار]] میگیرد و پیشروی خود قرار میدهد؛ بنابراین هر کس، در هر رشته و فنی که دنبال آن است، اگر بخواهد رشد کند و مقامهایی به دست آورد، [[انتخاب]] [[الگو]] در آن رشته برای او، امری اجتنابناپذیر و ضروری است<ref>[[محمد سبحانینیا|سبحانینیا، محمد]]، [[مهدویت و آرامش روان (کتاب)|مهدویت و آرامش روان]]، ص۸۲-۸۳.</ref>. | ||
== [[ | |||
== [[ | === ثبات شخصیت پیامبر === | ||
یکی از ویژگیهای [[انسان کامل]] و [[ظهور]] آن در [[پیامبر]]، [[ثبات شخصیت]] است. منظور از [[ثبات]]، [[قدرت]] [[ایستادگی]] در برابر مسائل و [[مشکلات]] و فشارهایی است که به فرد وارد میشود. علامت این [[ثبات]] این است که در اثر این تحولات بیرونی، دچار دگرگونی و [[اضطراب]] نمیشود. رنگ به رنگ نمیشود (تلون پیدا نمیکند). [[قرآن]] برای این [[ثبات]] [[معنوی]]، علائمی ذکر کرده، مانند افسوس نخوردن در اثر از دست دادن چیزی و شادمان و سرمست نشدن از به دست آوردن [[نعمت]] است: {{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ}}<ref>«تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۳.</ref>[[دنیا]] و مادیات را به چیزی نمیگیرد. از سوی دیگر [[ثبات]] در [[قلب]] به عنوان کانون [[احساسات]] و [[عواطف]]، خودش را در مقام [[رضایت]] نشان میدهد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا}}<ref>«و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.</ref> و برای [[پیامبر]] شخصیتی که [[خدا]] از آن خبر میدهد: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا}}<ref>«و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.</ref> و البته بخشی از این [[ثبات]] در گفتار است که به عنوان ویژگی پسندیده [[انسان]] [[مؤمن]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] معرفی میشود: {{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ}}<ref>«خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.</ref> و [[ثبات]] در [[رفتار]] به عنوان مدد و [[یاری]] [[خداوند]] برای [[مؤمنان]]: {{متن قرآن|إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد» سوره محمد، آیه ۷.</ref> سه خصلت توصیف شده در [[قرآن]] که شخصیت انسان را ثابت نگه داشته و به عنوان [[پاداش]] [[ایمان]] و [[عمل صالح]] دانسته و آن را به درختی [[پاک]] تشبیه کرده است که ریشه و اساس آن [[استوار]] و غیرقابل تغییر است {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.</ref>. | |||
==[[حفظ]] شخصیت== | |||
یکی از اموری که بایستی در [[روابط اجتماعی]] رعایت شود، شخصیت و [[احترام]] خود فرد است. شاید شما نیز با ما هم نظر باشید که احترام و شخصیت هر کس وابسته به [[رفتار]] خود اوست<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)| سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۷۸-۷۹.</ref>. | |||
==شاخصهای حفظ شخصیت== | |||
# '''شوخیهای بیمورد:''' شوخی در عین حال که خوب است و [[نشانه]] [[شادابی]] و [[نشاط]] [[انسان]] است، اما شوخی بیمورد، موجب میشود تا شخصیت و آبروی انسان به خطر بیفتاد؛ برای مثال در نظر بگیرید، اگر انسان با بزرگتر یا کوچکتر از خود [[مزاح]] کند، در واقع خود را سبک کرده است، یا مناسب نیست که در مراسم فاتحه، [[تشییع جنازه]] و... شوخی کند؛ زیرا از قدیم گفتهاند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. | |||
# '''درخواستهای بیجا و مکرر:''' اصرار و پافشاری بیش از حد انسان در امری که [[مقبولیت]] [[اجتماعی]] ندارد و از [[واجبات]] و [[مستحبات]] [[الهی]] هم نیست، باعث میشود تا به شخصیت او لطمه وارد شده، منزوی شود. | |||
# '''بار خود را بر دوش دیگران انداختن:''' اگر انسان بکوشد خود را سبکبال کرده، بار خود را به دوش [[جامعه]] بیندازد، در روابط اجتماعی خود دچار [[زیان]] خواهد شد و به زودی محبوبیت خود را از دست خواهد داد. | |||
# '''بازگو کردن [[مشکلات]]:''' برخی از افراد جامعه اگر کوچکترین مشکلی متوجهشان گردد، [[زمین]] و [[زمان]] را به هم میزنند و از کاه [[کوه]] ساخته و به هر کسی آن را بازگو میکنند. این افراد سفره [[دل]] خود را جلو هر کسی پهن نموده با او درد دل میکنند و [[اسرار]] [[خانواده]] و فرزندانشان را با دیگران در میان میگذارند و در واقع با تیشه بر پیکر شخصیت خود میکوبند. [[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل]] چنین سفارش نمود: ای مفضل! از بازگو کردن شرح حال خود برای [[مردم]] دوری کن؛ زیرا اگر چنین کنی نزد مردم [[ذلیل]] و [[خوار]] میشوی<ref>بحارالانوار، ج۴۷، ص۴۴ (به نقل از: سیمای مسلمان، ص۸۷).</ref>. در هر حال انسان باید تلاش کند از مواضع [[اتهام]] بپرهیزد و از سخن و حرکتی که موجب میشود شخصیت انسان یا دوستانش آسیب ببیند، پرهیز کند<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)| سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۷۹-۸۰.</ref>. | |||
== وحدت شخصیت == | |||
{{اصلی|وحدت شخصیت}} | |||
وحدت شخصیت بر این معنا تأکید دارد که هر کسی منحصر به فرد و تقسیم نشدنی است. افکار، [[احساسات]] و [[اعمال]] فرد همگی به سمت هدف خاصی [[هدایت]] شدهاند و در خدمت مقصود خاصی هستند. [[رفتار]] گسیخته وجود ندارد. چنانچه همۀ اعمال فرد در رابطه با هدف نهایی [[برتری]] یا [[موفقیت]] در نظر گرفته شود، میتوان دریافت که آنها منسجم و معنی دار هستند و انسجام و [[وحدت]] فرد [[منتظر]] نسبت به بقیۀ افراد ملموستر است زیرا به سمت هدف غایی یعنی ظهور موعود [[مصلح]] متوجه است<ref>ر.ک: [[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.</ref>. | |||
== رشد شخصیت == | |||
{{اصلی|رشد شخصیت}} | |||
یکی از مؤلفههای بهداشت روانی رشد شخصیت و [[خودشکوفایی]] است. شکوفایی، در لغت به معنای گشودن، شکافته شدن و از خود بیرون آمدن است و در اصطلاح، به رشد همه جانبۀ [[روح]]، جسم و روان به صورت هماهنگ و یکنواخت گویند. بنابراین، خودشکوفایی به معنای آن است که شخص از همۀ ظرفیتها و توانمندیهای خویش بهره گیرد<ref>ر.ک: [[محمد سبحانینیا|سبحانینیا، محمد]]، [[مهدویت و آرامش روان (کتاب)|مهدویت و آرامش روان]]، ص۷۶-۷۷.</ref>. رشد شخصیت، رشد و ارتقای الگوهای [[رفتاری]] است که موجب متمایز شدن فرد میشود و با جلو رفتن روحیات، عادات و محیط فرد اتفاق میافتد<ref>ر.ک: [[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[هویت]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:137963.jpg|22px]] [[محمد سبحانینیا|سبحانینیا، محمد]]، [[مهدویت و آرامش روان (کتاب)|'''مهدویت و آرامش روان''']] | |||
# [[پرونده:1100808.jpg|22px]] [[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|'''سیره اجتماعی پیامبر اعظم''']] | |||
# [[پرونده:13681269.jpeg|22px]] [[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، مکاتبۀ اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:انسان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۵
ثبات شخصیت
بیثباتی شخصیت، دلالت بر نوعی شایع از اختلال شخصیت دارد که مبتلایان به آن از تغییرات دائمی حالات، رفتارها و افکار رنج میبرند؛ به نحوی که هر لحظه به رنگی درمیآیند و نغمه جدیدی ساز میکنند. وحدت شخصیت، بستر مناسبی برای شکوفایی فراهم میآورد و آدمی را برای آشنایی با مراحل عالیتر هوشیار و توانا میسازد. نقش "الگو" در کمالات انسانی این است که جوینده آن میفهمد، وصول به این هدف، همچنان که برای او میسر شد، برای من نیز ممکن است و نیز از باب "ره چنان رو که رهروان رفتند"، او را از تردید و سرگردانی در انتخاب مناسبترین و نزدیکترین راه وصول بدان مرتبه، نجات میدهد و موانع و پیچ و خمهای دشوار راه و رموز موفقیت اسوه و مجموعه تجربههای راهگشای او را در اختیار میگیرد و پیشروی خود قرار میدهد؛ بنابراین هر کس، در هر رشته و فنی که دنبال آن است، اگر بخواهد رشد کند و مقامهایی به دست آورد، انتخاب الگو در آن رشته برای او، امری اجتنابناپذیر و ضروری است[۱].
ثبات شخصیت پیامبر
یکی از ویژگیهای انسان کامل و ظهور آن در پیامبر، ثبات شخصیت است. منظور از ثبات، قدرت ایستادگی در برابر مسائل و مشکلات و فشارهایی است که به فرد وارد میشود. علامت این ثبات این است که در اثر این تحولات بیرونی، دچار دگرگونی و اضطراب نمیشود. رنگ به رنگ نمیشود (تلون پیدا نمیکند). قرآن برای این ثبات معنوی، علائمی ذکر کرده، مانند افسوس نخوردن در اثر از دست دادن چیزی و شادمان و سرمست نشدن از به دست آوردن نعمت است: ﴿لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ﴾[۲]دنیا و مادیات را به چیزی نمیگیرد. از سوی دیگر ثبات در قلب به عنوان کانون احساسات و عواطف، خودش را در مقام رضایت نشان میدهد: ﴿وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا﴾[۳] و برای پیامبر شخصیتی که خدا از آن خبر میدهد: ﴿كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا﴾[۴] و البته بخشی از این ثبات در گفتار است که به عنوان ویژگی پسندیده انسان مؤمن در دنیا و آخرت معرفی میشود: ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ﴾[۵] و ثبات در رفتار به عنوان مدد و یاری خداوند برای مؤمنان: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾[۶] سه خصلت توصیف شده در قرآن که شخصیت انسان را ثابت نگه داشته و به عنوان پاداش ایمان و عمل صالح دانسته و آن را به درختی پاک تشبیه کرده است که ریشه و اساس آن استوار و غیرقابل تغییر است ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾[۷].
حفظ شخصیت
یکی از اموری که بایستی در روابط اجتماعی رعایت شود، شخصیت و احترام خود فرد است. شاید شما نیز با ما هم نظر باشید که احترام و شخصیت هر کس وابسته به رفتار خود اوست[۸].
شاخصهای حفظ شخصیت
- شوخیهای بیمورد: شوخی در عین حال که خوب است و نشانه شادابی و نشاط انسان است، اما شوخی بیمورد، موجب میشود تا شخصیت و آبروی انسان به خطر بیفتاد؛ برای مثال در نظر بگیرید، اگر انسان با بزرگتر یا کوچکتر از خود مزاح کند، در واقع خود را سبک کرده است، یا مناسب نیست که در مراسم فاتحه، تشییع جنازه و... شوخی کند؛ زیرا از قدیم گفتهاند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
- درخواستهای بیجا و مکرر: اصرار و پافشاری بیش از حد انسان در امری که مقبولیت اجتماعی ندارد و از واجبات و مستحبات الهی هم نیست، باعث میشود تا به شخصیت او لطمه وارد شده، منزوی شود.
- بار خود را بر دوش دیگران انداختن: اگر انسان بکوشد خود را سبکبال کرده، بار خود را به دوش جامعه بیندازد، در روابط اجتماعی خود دچار زیان خواهد شد و به زودی محبوبیت خود را از دست خواهد داد.
- بازگو کردن مشکلات: برخی از افراد جامعه اگر کوچکترین مشکلی متوجهشان گردد، زمین و زمان را به هم میزنند و از کاه کوه ساخته و به هر کسی آن را بازگو میکنند. این افراد سفره دل خود را جلو هر کسی پهن نموده با او درد دل میکنند و اسرار خانواده و فرزندانشان را با دیگران در میان میگذارند و در واقع با تیشه بر پیکر شخصیت خود میکوبند. امام صادق(ع) به مفضل چنین سفارش نمود: ای مفضل! از بازگو کردن شرح حال خود برای مردم دوری کن؛ زیرا اگر چنین کنی نزد مردم ذلیل و خوار میشوی[۹]. در هر حال انسان باید تلاش کند از مواضع اتهام بپرهیزد و از سخن و حرکتی که موجب میشود شخصیت انسان یا دوستانش آسیب ببیند، پرهیز کند[۱۰].
وحدت شخصیت
وحدت شخصیت بر این معنا تأکید دارد که هر کسی منحصر به فرد و تقسیم نشدنی است. افکار، احساسات و اعمال فرد همگی به سمت هدف خاصی هدایت شدهاند و در خدمت مقصود خاصی هستند. رفتار گسیخته وجود ندارد. چنانچه همۀ اعمال فرد در رابطه با هدف نهایی برتری یا موفقیت در نظر گرفته شود، میتوان دریافت که آنها منسجم و معنی دار هستند و انسجام و وحدت فرد منتظر نسبت به بقیۀ افراد ملموستر است زیرا به سمت هدف غایی یعنی ظهور موعود مصلح متوجه است[۱۱].
رشد شخصیت
یکی از مؤلفههای بهداشت روانی رشد شخصیت و خودشکوفایی است. شکوفایی، در لغت به معنای گشودن، شکافته شدن و از خود بیرون آمدن است و در اصطلاح، به رشد همه جانبۀ روح، جسم و روان به صورت هماهنگ و یکنواخت گویند. بنابراین، خودشکوفایی به معنای آن است که شخص از همۀ ظرفیتها و توانمندیهای خویش بهره گیرد[۱۲]. رشد شخصیت، رشد و ارتقای الگوهای رفتاری است که موجب متمایز شدن فرد میشود و با جلو رفتن روحیات، عادات و محیط فرد اتفاق میافتد[۱۳].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ سبحانینیا، محمد، مهدویت و آرامش روان، ص۸۲-۸۳.
- ↑ «تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۳.
- ↑ «و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.
- ↑ «و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.
- ↑ «خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد» سوره محمد، آیه ۷.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۷۸-۷۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۷، ص۴۴ (به نقل از: سیمای مسلمان، ص۸۷).
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۷۹-۸۰.
- ↑ ر.ک: موحدی، محسن، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ر.ک: سبحانینیا، محمد، مهدویت و آرامش روان، ص۷۶-۷۷.
- ↑ ر.ک: موحدی، محسن، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.