|
|
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}}
| | خثعم ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خثعم در تاریخ اسلامی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| | * [[سرزمین خثعم]]. |
| از [[قبایل قحطانی]] است که [[دانشمندان انساب]]، [[نسب]] وی را چنین آوردهاند: [[خَثعَم بن أنمار بن اِراش بن عَمرو بن الغَوث بن نَبت بن زید بن کهلان بن سبأ]]<ref>ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۰۱؛ یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۸؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۳۹۰؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، الجزء الثالث، ص۳۰۳؛ هشام بن محمد کلبی، جَمهرة النسب، الجزء الأول، ص۳۷۵.</ref>. اگر چه [[ابناسحاق]] و [[مسعودی]] خَثعَم و [[بَجیله]] را از [[نسل]] [[نزار بن معد]] میدانند که [[انمار]] به [[یمن]] رفته و در آنجا ساکن شده<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۷۴؛ مسعودی، مروج الذهب، المجلد الثانی، ص۱۱۳.</ref>، ولی [[پذیرفتن]] نظر مسعودی به [[دلایل]] ذیل مشکل مینماید:
| | * [[بنیخثعم]]. |
| #[[رأی]] مسعودی خلاف نظر عموم دانشمندان انساب است، به ویژه وی دلیل روشنی بر گفته خود بیان نکرده است.
| | {{ابهامزدایی}} |
| #جایگاه خَثعم و بَجیله در [[سراة]] یمن<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۳۳؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، الجزء الأول، ص۳۳۱ (ذیل کلمه خثعم).</ref> بود و [[روابط]] دوستیِ مشخصی با قبایل دیگر [[یمنی]] اطراف خود همچون [[مَذحِج]] داشت، ولی با قبایل [[معدی]] در [[ستیز]] و [[پیکار]] بود.
| |
| #بَجیله و خَثعم [[بت]] «[[ذوالخَلَصَه]]» را که در [[تَباله]] بین [[یمن]] و [[مکه]] قرار داشت [[ستایش]] میکردند و جز [[هوازن]] و [[باهله]]، عموم پرستندگانِ این بت، قبایل یمنی مثل [[اَزد]]<ref>هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۱۳۰.</ref> بودند.
| |
| #خَثعم در هنگام [[حمله]] [[ابرهه]] به مکه همراه وی بودند<ref>محمد بن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، تحقیق سهیل زکار، ص۶۱.</ref>، در حالی که اگر معدی بودند در این حمله شرکت نمیکردند.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۸۴.</ref>
| |
| | |
| ==[[سکونتگاه]] خَثعم==
| |
| در منطقه سراة یمن قبایل مختلفی، از جمله: [[خَثعم]]، [[بَجیله]]، [[غامد]]، [[بارق]]، [[غافِق]]، و [[اَزد]] [[زندگی]] میکردند<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۳۰ و ۱۳۱ و ۲۳۱ و ۲۳۳ و ۲۲۴.</ref> و گاهی در [[جنگ]] و ستیز با یکدیگر بودند. از شهرهای خَثعم، [[تَبالَه]]<ref>یعقوبی، البلدان، ص۹۸.</ref> و [[بیشَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۳۱.</ref> و شمال و [[شرق]] [[جُرَش]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۳۳ و ۲۳۴.</ref> بود، آنگونه که وقتی [[صُرد بن عبدالله اَزدی]] از طرف [[رسولالله]]{{صل}} مأمور سرکوبی [[مشرکین]] [[قبیله]] خَثعم شد آنان به جرش [[پناه]] بردند و در آن متحصن شدند<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۷.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۸۵.</ref>
| |
| | |
| ==[[روابط]] خَثعم==
| |
| [[خثعم]] با بَجیله برادرزاده بودند<ref>ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۳۸۷.</ref>، ولی گاهی روابط آنها تیره میباشد و با یکدیگر میجنگیدند. بین خَثعم و اَزد خونخواهیها و جنگهای [[سختی]] وجود داشت<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۸.</ref>.
| |
| | |
| رابطه خَثعم با [[همدان]] نیز گاهی به [[خشونت]] میگرایید<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الکتاب العاشر، ص۵۸۸.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۸۵.</ref>
| |
| | |
| ==[[اسلام]] خَثعم==
| |
| هنگامی که [[جریر بن عبدالله بَجَلی]] [[نماینده]] بَجیله به [[مدینه]] آمد رسولالله{{صل}} وی را [[مأمور]] [[تخریب]] [[بت]] «ذوالخَلَصَه» کردند. این بت، سنگی سپید و نگارین بود که شکل تاجی بر آن نگاشته بودند. جریر بن عبدالله بَجَلی به قبیله خود آمد و با کمک «[[بنیاحمس]]» از قبیله بَجیله به سوی ذوالخَلَصَه [[حمله]] برد و صد مرد از [[باهله]] و دویست مرد از خَثعم را که پردهدار آن بت بودند بکشت و بقیه را هزیمت داد و [[ذوالخلصه]] را ویران ساخت و آن را [[آتش]] زد و بسوخت<ref>هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۱۳۰.</ref>.
| |
| | |
| پس از تخریب بت ذوالخلصه [[عَثعَث بن زَحر]] و [[انس بن مُدرِک]] همراه گروهی از مردان خَثعم به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و گفتند: ما به [[خدا]] و رسولش و آنچه از جانب [[خداوند]] آورده [[ایمان]] آوردهایم، اکنون برای ما [[عهدنامه]] بنویس تا به دستورهای آن عمل کنیم <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۸.</ref>. [[پیامبر]] نیز عهدنامهای به این شرح برای ایشان صادر فرمود: «هر خونی در [[جاهلیت]] ریختهاند از گردن آنان برداشته میشود و باید در مورد زمینهای دیمی ۱ دهم زمینهای آبی ۱ بیستم [[زکات]] بپردازند»<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۲۸۶.</ref> و حدودی را برای [[زمینها]] و مراتع آنان معین کرد و نشانههایی برای آن حدود قرار داد که هرکس خارج از آن محدوده اسب و شتر یا گاو و گوسفند بچراند، [[مال]] او [[حرام]] خواهد بود<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۸.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۸۵-۸۶.</ref>
| |
| | |
| ==جستارهای وابسته==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| #[[پرونده:1100763.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|'''نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت''']]
| |
| {{پایان منابع}}
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| [[رده:خثعم]]
| |
| [[:رده]]
| |
| {{قبایل عرب}} | |