کلام الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[کلام الهی در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
== مقدمه ==
از میان [[صفات الهی]]، مسئله "[[کلام]] [[خداوند]]" و مصداق روشن آن [[قرآن کریم]] است که در [[مباحث اعتقادی]] از [[جایگاه]] متفاوتی برخوردار و عرصه [[اختلاف]] آرا بوده است<ref>تا جایی که بسیاری از محققین ادعا کرده‌اند مهمترین علت نامگذاری علم اصول دین به علم کلام، زمانی به میان آمد که بحث مخلوق یا مخلوق نبودن کلام الله میان مسلمین از معتزله و اشاعره طرح گردید و دوره محنت پدید آمد و مردم زیادی کشته شدند.</ref>. تمام فرقه‌های [[اسلامی]] بر [[متکلم]] بودن [[خداوند]] اتفاق‌نظر دارند؛ [[اختلاف]] در مفهوم آن است که نظرات متباینی در [[تاریخ]] ضبط شده است:
# [[اهل حدیث]] و [[حنابله]] [[کلام]] [[خدا]] را از مقوله اصوات و حروف و آن را [[قائم]] به ذات و قدیم <ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.</ref>؛ حتی جلد [[قرآن]] را قدیم و ازلی دانسته‌اند.
# [[کرامیه]] آن را از مقوله صوت و حرف و [[قائم]] به ذات و حادث می‌دانند<ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.</ref>.
# معتزلیان آن را از مقوله صوت و حرف و غیر [[قائم]] به ذات و حادث می‌دانند<ref>معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص۵۲۸.</ref>. این همان چیزی است که [[کلام]] لفظی نامیده می‌‌شود و از [[صفات فعل]] است<ref>سبحانی، تلخیص محاضرات فی الالهیات، ص۱۵۴.</ref>.
# [[اشاعره]] آن را از مقوله معنا و صفات ذاتی دانسته و ازلی و قدیم می‌دانند<ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۳.</ref>. [[اشاعره]] به جای [[کلام]] لفظی به [[کلام]] نفسی معتقدند. [[کلام]] نفسی، یعنی حقیقتی در [[نفس]] یا ذات [[متکلم]]، که [[کلام]] لفظی گویای آن است و در [[خداوند]] صفت ذات و قدیم است.
# دیدگاه [[حکما]] این است که [[کلام]] [[خدا]] گسترده‌تر از آن است که به [[کلام]] لفظی منحصر شود، بلکه با فعل او مساوق است. در [[حقیقت]]، تمام موجودات همان‌گونه که فعل و مخلوق او هستند، [[کلام]] او می‌‌باشند که [[کلام]] فعلی نامیده می‌‌شود؛ زیرا [[حقیقت]] [[کلام]]، دلالت و حکایت است و بین دلالت لفظ بر معنی و دلالت فعل بر فاعل، فرقی نیست؛ فقط اینکه اولی وضعی و اعتباری است و دومی [[تکوینی]] و [[عقلی]] که از دلالت لفظی اقواست.


{{نبوت}}
[[آیت الله]] [[جعفر سبحانی]]، پس از بیان نظریه [[حکما]]، از میان نظریات مختلف، این قول را به صواب نزدیک می‌داند که می‌‌توان آن را از برخی [[آیات]] و [[روایات]] [[استنباط]] کرد<ref>سبحانی، الالهیات، ج۱، ص۱۹۴؛ سبحانی، تعلیقه بر کشف المراد، ص۳۲.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۰-۱۷۱.</ref>.
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[کلام الهی در قرآن]] - [[کلام الهی در حدیث]] - [[کلام الهی در نهج البلاغه]] - [[کلام الهی در معارف دعا و زیارات]] - [[کلام الهی در کلام اسلامی]] - [[کلام الهی در اخلاق اسلامی]] - [[کلام الهی در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[کلام الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== [[حقیقت]] [[کلام]] [[الهی]] در [[قرآن]] و [[روایات]] ==
*از میان [[صفات الهی]]، مسئله "[[کلام]] [[خداوند]]" و مصداق روشن آن [[قرآن کریم]] است که در [[مباحث اعتقادی]] از [[جایگاه]] متفاوتی برخوردار و عرصه [[اختلاف]] آرا بوده است<ref>تا جایی که بسیاری از محققین ادعا کرده‌اند مهمترین علت نامگذاری علم اصول دین به علم کلام، زمانی به میان آمد که بحث مخلوق یا مخلوق نبودن کلام الله میان مسلمین از معتزله و اشاعره طرح گردید و دوره محنت پدید آمد و مردم زیادی کشته شدند.</ref>. تمام فرقه‌های [[اسلامی]] بر [[متکلم]] بودن [[خداوند]] اتفاق‌نظر دارند؛ [[اختلاف]] در مفهوم آن است که نظرات متباینی در [[تاریخ]] ضبط شده است:
نظر [[مکتب]] [[امامیه]]، در [[حقیقت]] برگرفته از دو منبع [[قرآن]] و [[روایت]] است. در [[قرآن کریم]] از چهار نوع [[کلام]] [[الهی]] سخن به میان آمده است:
#[[اهل حدیث]] و [[حنابله]] [[کلام]] [[خدا]] را از مقوله اصوات و حروف و آن را [[قائم]] به ذات و قدیم <ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.</ref>؛ حتی جلد [[قرآن]] را قدیم و ازلی دانسته‌اند.
# '''[[کلام]] لفظی:''' این [[کلام]]، با خلق حروف و اصوات صورت می‌‌گیرد، مثل سخن گفتن [[خدا]] با [[موسی]] {{متن قرآن| فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ }}<ref>«چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.</ref> علامه مجلسی همین نظریه را قبول دارد. <ref>بنگرید به: مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۵۰.</ref>؛
#[[کرامیه]] آن را از مقوله صوت و حرف و [[قائم]] به ذات و حادث می‌دانند<ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.</ref>.
# '''[[کلام]] ایجایی:''' این [[کلام]]، با القای معنی بدون واسطه یا با واسطه ایجاد می‌‌شود {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ}}<ref>«که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی» سوره شعراء، آیه ۱۹۳- ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای  فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.</ref>؛
#معتزلیان آن را از مقوله صوت و حرف و غیر [[قائم]] به ذات و حادث می‌دانند<ref>معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص۵۲۸.</ref>. این همان چیزی است که [[کلام]] لفظی نامیده می‌‌شود و از [[صفات فعل]] است<ref>سبحانی، تلخیص محاضرات فی الالهیات، ص۱۵۴.</ref>.
# '''[[کلام]] فعلی:''' این [[کلام]]، همان [[حقیقت]] وجود اشیاست. [[قرآن]] از [[حضرت عیسی]] و القای آن به {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}<ref>«ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref> و بلکه از تمام مخلوقات و [[نعمت‌ها]] به عنوان کلمه [[الله]] یاد کرده است {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را  هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است» سوره لقمان، آیه ۲۷.</ref>.
#[[اشاعره]] آن را از مقوله معنا و صفات ذاتی دانسته و ازلی و قدیم می‌دانند<ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۳.</ref>. [[اشاعره]] به جای [[کلام]] لفظی به [[کلام]] نفسی معتقدند. [[کلام]] نفسی، یعنی حقیقتی در [[نفس]] یا ذات [[متکلم]]، که [[کلام]] لفظی گویای آن است و در [[خداوند]] صفت ذات و قدیم است.
# '''[[کلام]] [[قضایی]]:''' این [[کلام]]، که همان [[قضا]] و [[حکم]] [[الهی]] است <ref>این قسم به همان کلام فعلی باز می‌گردد؛ چرا که قضا از افعال خداوند است.</ref>.
#دیدگاه [[حکما]] این است که [[کلام]] [[خدا]] گسترده‌تر از آن است که به [[کلام]] لفظی منحصر شود، بلکه با فعل او مساوق است. در [[حقیقت]]، تمام موجودات همان‌گونه که فعل و مخلوق او هستند، [[کلام]] او می‌‌باشند که [[کلام]] فعلی نامیده می‌‌شود؛ زیرا [[حقیقت]] [[کلام]]، دلالت و حکایت است و بین دلالت لفظ بر معنی و دلالت فعل بر فاعل، فرقی نیست؛ فقط اینکه اولی وضعی و اعتباری است و دومی [[تکوینی]] و [[عقلی]] که از دلالت لفظی اقواست.
*[[آیت الله]] [[جعفر سبحانی]]، پس از بیان نظریه [[حکما]]، از میان نظریات مختلف، این قول را به صواب نزدیک می‌داند که می‌‌توان آن را از برخی [[آیات]] و [[روایات]] [[استنباط]] کرد<ref>سبحانی، الالهیات، ج۱، ص۱۹۴؛ سبحانی، تعلیقه بر کشف المراد، ص۳۲.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۰-۱۷۱.</ref>.


==[[حقیقت]] [[کلام]] [[الهی]] در [[قرآن]] و [[روایات]]==
همچنین از نظر [[مکتب اهل بیت]]، ما سوی [[الله]] مخلوق است. [[امام رضا]] {{ع}} در نامه‌ای به [[شیعیان]] [[بغداد]] فرمودند:" [[خالق]] فقط خداست و غیر او مخلوق است و [[قرآن]] [[کلام]] خداست و اسمی غیر از این بر آن نگذارید که از [[گمراهان]] خواهید بود" <ref>صدوق، التوحید، باب ۳۰، ح۴.</ref> همچنین [[امام صادق]] {{ع}} در جواب این نکته [[ابابصیر]] پاسخ داد: {{متن حدیث| الْكَلَامُ مُحْدَثٌ، كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَيْسَ‏ بِمُتَكَلِّمٍ‏، ثُمَ‏ أَحْدَثَ‏ الْكَلَامَ}} <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۶۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۱-۱۷۲.</ref>.
*نظر [[مکتب]] [[امامیه]]، در [[حقیقت]] برگرفته از دو منبع [[قرآن]] و [[روایت]] است. در [[قرآن کریم]] از چهار نوع [[کلام]] [[الهی]] سخن به میان آمده است:
#'''[[کلام]] لفظی:''' این [[کلام]]، با خلق حروف و اصوات صورت می‌‌گیرد، مثل سخن گفتن [[خدا]] با [[موسی]]<ref>قصص (۲۸): ۳۰. علامه مجلسی همین نظریه را قبول دارد. (بنگرید به: مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۵۰)</ref>؛
#'''[[کلام]] ایجایی:''' این [[کلام]]، با القای معنی بدون واسطه یا با واسطه ایجاد می‌‌شود<ref>شعراء (۲۶): ۱۹۴ - ۱۹۳؛ شوری (۴۲): ۵۱.</ref>؛
#'''[[کلام]] فعلی:''' این [[کلام]]، همان [[حقیقت]] وجود اشیاست. [[قرآن]] از [[حضرت عیسی]] و القای آن به <ref>مریم سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref> و بلکه از تمام مخلوقات و [[نعمت‌ها]] به عنوان کلمه [[الله]] یاد کرده است<ref>سوره لقمان، آیه: ۲۷.</ref>.
#'''[[کلام]] [[قضایی]]:''' این [[کلام]]، که همان [[قضا]] و [[حکم]] [[الهی]] است <ref>این قسم به همان کلام فعلی باز می‌گردد؛ چرا که قضا از افعال خداوند است.</ref> .
*همچنین از نظر [[مکتب اهل بیت]]، ما سوی [[الله]] مخلوق است. [[امام رضا]]{{ع}} در نامه‌ای به [[شیعیان]] [[بغداد]] فرمودند:" [[خالق]] فقط خداست و غیر او مخلوق است و [[قرآن]] [[کلام]] خداست و اسمی غیر از این بر آن نگذارید که از [[گمراهان]] خواهید بود" <ref>صدوق، التوحید، باب ۳۰، ح۴.</ref> همچنین [[امام صادق]]{{ع}} در جواب این نکته [[ابابصیر]] پاسخ داد: {{متن حدیث| الْكَلَامُ مُحْدَثٌ، كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَيْسَ‏ بِمُتَكَلِّمٍ‏، ثُمَ‏ أَحْدَثَ‏ الْكَلَامَ}} <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۶۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۱-۱۷۲.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
{{منابع}}
#[[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
{{پایان منابع}}


==جستارهای وابسته==
== پانویس ==
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:حکمت الهی]]
[[رده:حکمت الهی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۰

مقدمه

از میان صفات الهی، مسئله "کلام خداوند" و مصداق روشن آن قرآن کریم است که در مباحث اعتقادی از جایگاه متفاوتی برخوردار و عرصه اختلاف آرا بوده است[۱]. تمام فرقه‌های اسلامی بر متکلم بودن خداوند اتفاق‌نظر دارند؛ اختلاف در مفهوم آن است که نظرات متباینی در تاریخ ضبط شده است:

  1. اهل حدیث و حنابله کلام خدا را از مقوله اصوات و حروف و آن را قائم به ذات و قدیم [۲]؛ حتی جلد قرآن را قدیم و ازلی دانسته‌اند.
  2. کرامیه آن را از مقوله صوت و حرف و قائم به ذات و حادث می‌دانند[۳].
  3. معتزلیان آن را از مقوله صوت و حرف و غیر قائم به ذات و حادث می‌دانند[۴]. این همان چیزی است که کلام لفظی نامیده می‌‌شود و از صفات فعل است[۵].
  4. اشاعره آن را از مقوله معنا و صفات ذاتی دانسته و ازلی و قدیم می‌دانند[۶]. اشاعره به جای کلام لفظی به کلام نفسی معتقدند. کلام نفسی، یعنی حقیقتی در نفس یا ذات متکلم، که کلام لفظی گویای آن است و در خداوند صفت ذات و قدیم است.
  5. دیدگاه حکما این است که کلام خدا گسترده‌تر از آن است که به کلام لفظی منحصر شود، بلکه با فعل او مساوق است. در حقیقت، تمام موجودات همان‌گونه که فعل و مخلوق او هستند، کلام او می‌‌باشند که کلام فعلی نامیده می‌‌شود؛ زیرا حقیقت کلام، دلالت و حکایت است و بین دلالت لفظ بر معنی و دلالت فعل بر فاعل، فرقی نیست؛ فقط اینکه اولی وضعی و اعتباری است و دومی تکوینی و عقلی که از دلالت لفظی اقواست.

آیت الله جعفر سبحانی، پس از بیان نظریه حکما، از میان نظریات مختلف، این قول را به صواب نزدیک می‌داند که می‌‌توان آن را از برخی آیات و روایات استنباط کرد[۷].[۸].

حقیقت کلام الهی در قرآن و روایات

نظر مکتب امامیه، در حقیقت برگرفته از دو منبع قرآن و روایت است. در قرآن کریم از چهار نوع کلام الهی سخن به میان آمده است:

  1. کلام لفظی: این کلام، با خلق حروف و اصوات صورت می‌‌گیرد، مثل سخن گفتن خدا با موسی ﴿ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ [۹] علامه مجلسی همین نظریه را قبول دارد. [۱۰]؛
  2. کلام ایجایی: این کلام، با القای معنی بدون واسطه یا با واسطه ایجاد می‌‌شود ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ[۱۱]، ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ[۱۲]؛
  3. کلام فعلی: این کلام، همان حقیقت وجود اشیاست. قرآن از حضرت عیسی و القای آن به ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا[۱۳] و بلکه از تمام مخلوقات و نعمت‌ها به عنوان کلمه الله یاد کرده است ﴿وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۴].
  4. کلام قضایی: این کلام، که همان قضا و حکم الهی است [۱۵].

همچنین از نظر مکتب اهل بیت، ما سوی الله مخلوق است. امام رضا (ع) در نامه‌ای به شیعیان بغداد فرمودند:" خالق فقط خداست و غیر او مخلوق است و قرآن کلام خداست و اسمی غیر از این بر آن نگذارید که از گمراهان خواهید بود" [۱۶] همچنین امام صادق (ع) در جواب این نکته ابابصیر پاسخ داد: « الْكَلَامُ مُحْدَثٌ، كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَيْسَ‏ بِمُتَكَلِّمٍ‏، ثُمَ‏ أَحْدَثَ‏ الْكَلَامَ» [۱۷][۱۸].

منابع

پانویس

  1. تا جایی که بسیاری از محققین ادعا کرده‌اند مهمترین علت نامگذاری علم اصول دین به علم کلام، زمانی به میان آمد که بحث مخلوق یا مخلوق نبودن کلام الله میان مسلمین از معتزله و اشاعره طرح گردید و دوره محنت پدید آمد و مردم زیادی کشته شدند.
  2. ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.
  3. ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.
  4. معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص۵۲۸.
  5. سبحانی، تلخیص محاضرات فی الالهیات، ص۱۵۴.
  6. ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۳.
  7. سبحانی، الالهیات، ج۱، ص۱۹۴؛ سبحانی، تعلیقه بر کشف المراد، ص۳۲.
  8. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۰-۱۷۱.
  9. «چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
  10. بنگرید به: مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۵۰.
  11. «که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی» سوره شعراء، آیه ۱۹۳- ۱۹۴.
  12. «و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.
  13. «ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  14. «و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است» سوره لقمان، آیه ۲۷.
  15. این قسم به همان کلام فعلی باز می‌گردد؛ چرا که قضا از افعال خداوند است.
  16. صدوق، التوحید، باب ۳۰، ح۴.
  17. مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۶۸.
  18. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۱-۱۷۲.