|
برچسبها: تغییر مسیر جدید پیوندهای ابهامزدایی |
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}}
| | #تغییر_مسیر [[اخوان (ابهامزدایی)]] |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| '''اخوان''' مجموعهای از [[قبایل]] [[بدوی]] [[عرب]]، پیرو سرسخت [[وهابیت]] و بازوی نظامی [[آل]] سعود. در دوره سوم به [[قدرت]] رسیدن آل سعود که به [[تشکیل حکومت]] سعودی و نابودی [[حکومتهای محلی]] آل رَشید و هاشمیان در جزیره [[عربی]] و [[یکپارچگی]] [[حکومت]] آن انجامید، افرادی از قبایل بدوی عرب که با [[دل]] و [[جان]] به [[مذهب]] وهابیت گرویده بودند، به [[حمایت]] و [[پشتیبانی]] از آل سعود و گسترش این مذهب پرداختند که به "اخوان" به معنای [[برادران]] یا "اخوان التوحید" شناخته شدند. اوج فعالیت آنان میان سالهای ۱۳۳۰ـ۱۳۴۸ق./۱۹۱۲ـ۱۹۳۰م. بوده است.<ref>الاعلام، ج۴، ص۲۰؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج۱۰، ص۱۳۴۷.</ref> این گروه ارتباطی با [[جنبش]] اخوان المسلمین در [[مصر]] و دیگر کشورهای عربی ندارد. [[سیر]] [[تاریخی]] اخوان از پیدایش و [[همراهی]] با آل سعود تا درگیری با آنان که به انقراض ایشان انجامید، بخشی مهم از [[تاریخ]] معاصر جزیره عربی به شمار میرود. این گروه نیروی خود را از ساختار [[استوار]] قبیلهای و نگرش بنیادگرایانه وهابی برگرفت و بیهیچ دریغی در راه [[هدف]] خود جانفشانی کرد<ref>[[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۲، ص:۱۰۷.</ref>.
| |
| | |
| == پیدایش و [[پیشرفت]] ==
| |
| حرکت اخوان هنگامی آغاز شد که [[عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود]] کوشید تا قبایل بدوی گرونده به مذهب وهابیت را یکجانشین سازد. این کار با هدف نظمدهی بیشتر به این قبایل و [[تبلیغ]] وهابیت در میان ایشان و بهکارگیری آنان در نبردهای مذهبی آل سعود با عنوان [[جهاد]]، صورت پذیرفت.<ref>The heart of Arabia, p ۱۳۱.</ref>آل سعود پیشتر در نبردهای خود بیشتر از شهرنشینان بهره میگرفتند که از [[مردم]] [[صحرانشین]] ثابت قدمتر بودند. اما عبدالعزیز که مدتی با صحرانشینان زیسته بود، به این [[اندیشه]] افتاد که از نیروی [[بادیهنشینان]] استفاده کند که جنگجوتر از شهرنشینان بودند.<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج۱۰، ص۱۳۴۷-۱۳۴۸.</ref> از این رو، ابتدا ایشان را در آبادیهایی ساکن کرد و [[تعالیم]] مذهب وهابیت را به آنان آموخت. این آبادیها را "هَجر" و نیز "هجره" از ریشه [[هجرت]] نامیدند. شمار این مناطق را تا ۲۰۰ آبادی گزارش کردهاند که در سراسر جزیره [[عربی]] از شمال تا جنوب و به طور مشخص در ایالت شرقی [[عربستان]]، از مرزهای [[بادیه]] [[شام]] تا ربع الخالی، و از [[غرب]] تا نزدیک کوههای [[حجاز]] و عسیر گسترده شده بود.<ref>السلفیه، ص۳۹۶؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۷، ص۲۳۸.</ref> برخی از آنها چندان بزرگ بودند که تا ۱۰۰۰۰ تَن را در خود جای میدادند و برخی نیز چندان کوچک که تنها ۱۰ تن را در بر میگرفتند. شناخته شدهترین [[قبایل]] در این میان عبارتند از: حَرب (۲۷ آبادی)، عُتَیبه (۱۹)، مُطَیرْ (۱۶)، عُجْمان (۱۴)، شَمَر (۹) و قَحْطان (۸)<ref>تتمة تاریخ نجد، ص۱۷۳-۱۷۹؛ تاریخ نجد و ملحقاته، ص۴۵۶.</ref>.<ref>[[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۲، ص:۱۰۸.</ref>
| |
| | |
| === نخستین [[هجرت]] ===
| |
| نخستین هجرت از اینگونه در سال ۱۹۱۲م. در ارطاویه در شمال ریاض و شمال شرقی زُِلفی، بر سر راه [[کویت]] رخ داد که قبایل مُطَیر و [[حرب]] را در خود جای داده و مرکز اصلی فعالیتهای اخوان بود.<ref>الاعلام، ج۵، ص۱۶۶؛ سرزمین سلاطین، ج۱، ص۲۰۲.</ref> بزرگترین آنها غَطْغَط در دامنه [[کوه]] طُوَیق در جنوب غربی ریاض و ۷۵ کیلومتری جنوب غربی جاده اصلی [[مکه]] بود<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۷، ص۲۳۸.</ref> که افراد آن از [[قبیله]] عُتَیبه و [[فرمانده]] آنان [[سلطان]] بن بجاد بن حُمَید، شیخ تیره برقی، بود. او نقشی مهم در پیشبرد نبردهای [[آل]] سعود و [[تأسیس دولت]] سعودی داشت.<ref>السلفیه، ص۳۹۶؛ الاعلام، ج۳، ص۱۰۹.</ref> تعداد جنگجویان اخوان به سرعت رو به فزونی بود و در سال ۱۹۲۶م. به ۷۶۵۰۰ تن رسید.<ref>تاریخ نجد و ملحقاته، ص۴۵۶.</ref> راونکیر، جهانگرد دانمارکی که در مارس ۱۹۱۲م. از ارطاویه گذر کرده، هیچ تأسیسات شهری مهمی در آن ندیده و [[زندگی ساده]] و ابتدایی آنان را گزارش کرده است. او گزارش نموده که آنان [[فرماندهی]] هولناک به نام [[فیصل بن سلطان دُویش]] داشتهاند <ref>GennemWahhabiternes Land paaKamelryg, p ۹۶.</ref>.<ref>[[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۲، ص:۱۰۸-۱۰۹.</ref>
| |
| | |
| ===[[تغییر]] [[سبک زندگی]]===
| |
| [[دولت]] بیشتر میکوشید که [[قبایل]] گوناگون را در این آبادیها کنار یکدیگر گرد آورد تا از [[تعصب]] قبیلهای آنان کاسته، کشمکشهای [[تاریخی]] میان ایشان را از میان ببرد، هر چند در بسیاری از آنها همگونی قبیلهای دیده میشد.<ref>جزیرة العرب، ص۲۸۵.</ref> بدینسان، [[اعراب]] [[بدوی]] [[زندگی]] در چادرها را رها ساخته، در خانههای گلین زندگی گزیدند و به تدریج به اقتضای تغییر [[شیوه]] زندگی، از [[دامداری]] به [[کشاورزی]] یا بازرگانی روی آوردند. دولت برای کمک به آنان، [[زمین]] در اختیارشان نهاد و [[مسجد]] و مدرسه و [[خانه]] برایشان ساخت و در تهیه ادوات کشاورزی و بذر و [[سلاح]] یاریشان کرد و برای هر مجموعه معلمی به نام مطوّع تعیین نمود تا اصول [[وهابیت]] را به آنان بیاموزد<ref>The Arab of the desert, p ۴۵.</ref>.<ref>[[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۲، ص:۱۰۹.</ref>
| |
| | |
| === [[تعلیمات دینی]]===
| |
| تعلیمات دینی اخوان زیر نظر شیخ [[عبدالله بن محمد بن عبداللطیف]] از [[آل شیخ]] نوادگان [[محمد بن عبدالوهاب]]) اداره میشد. او رسالهای کوچک بر پایه [[فقه حنبلی]] ترتیب داد که [[تعلیم]] [[دینی]] بر مبنای آن صورت میگرفت. نیز کتابهایی از [[ابن تیمیه]] و [[ابن قیم جوزیه]]، از [[پیشگامان]] [[تفکر]] [[سلفی]] وهابی، در هجرهها قرار دادند<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص۲۹۵؛ الاعلام، ج۴، ص۹۹؛ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص۴۱.</ref>
| |
| | |
| این تعلیمات و شیوه زندگی از آنان افرادی تندرو و سختگیر و [[متعصب]] ساخت و البته زندگی بیقاعده و قانونگریز آنان را کنترل کرد و [[نظم]] و [[فرهنگ]] [[فرمانبرداری]] از [[قانون]] را به ایشان [[الهام]] کرد. [[قدرت]] [[اعتقادات]] سخت و بنیادگرایانه وهابی به آنها نیروی جانفشانی و [[شجاعت]] بینظیری بخشید تا آنجا که سوار بر شتر و با [[شمشیر]] و دیگر سلاحهای سنتی و نیز تفنگهای ساده، صدها کیلومتر را پیموده، در برابر تسلیحات سنگین مانند هواپیما و تانک و نفربر [[مقاومت]] میکردند. از این جهت، [[قبایل]] میان راه از ایشان میهراسیدند و خود را از آنها دور میساختند؛ زیرا بر پایه [[اعتقاد]] سختگیرانه درباره [[توحید]]، به کوچکترین بهانه افراد را [[کافر]] شمرده، میکشتند<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج۱۰، ص۱۳۴۷-۱۳۴۸، «اخوان».</ref>.<ref>[[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۲، ص:۱۰۹-۱۱۰.</ref>
| |
| | |
| ===جایگیری در [[نظام سیاسی]]===
| |
| اخوان به تدریج [[نظام]] سازمانی بیشتری یافتند و در سال ۱۹۱۸م. به جای [[سربازان]] [[شهرنشین]] نجدی پیشین، [[سپاهیان]] ویژه [[آل]] سعود را تشکیل دادند. آنان در همین سال به "حایل" پایتخت [[ابن رشید]] و در سال بعد به [[حجاز]] که در [[تصرف]] [[شریف]] [[حسین بن علی هاشمی]] بود، حملهور شدند. در سال ۱۹۲۰م. [[فتوحات]] آل سعود به دست اخوان تا منطقه "أبها" و پایتخت کوهستانی عسیر گسترش یافت و در سال ۱۹۲۱م. همه مناطق زیر [[نفوذ]] آل رشید در [[اختیار]] [[عبدالعزیز]] قرار گرفت. در [[اجتماعی]] در ریاض با حضور اخوان، به جای عنوان [[تاریخی]] [[امام]] که برای پیشینیانش به کار میرفت، نخستین بار در [[تاریخ]] آل سعود، او را [[سلطان]] نجد خواندند.<ref>الاعلام، ج۲، ص۳۰۰؛ میقات حج، ش۴۹، ص۱۵۳، «مناسک سفرنامه فرامرزی».</ref>
| |
| | |
| [[برقراری امنیت]] در [[عربستان]] و نابودی بخشی از [[دشمنان داخلی]] و انتقال برخی از آنها به کشورهای همسایه مانند گروهی از [[قبیله]] شَمَر از هواداران آل رشید و به ویژه تشکیل دو [[حکومت]] همسایه عربستان به دست [[خاندان]] هاشمی یعنی دو تن از [[فرزندان]] [[ملک]] [[حسین]]، [[عبدالله]] در [[اردن]] و فیصل در [[عراق]]، اخوان را به سمت کشورهای همسایه کشاند.<ref>A history of Jordan and its tribes, p ۶۵-۶۸.</ref> افزون بر این، وجود [[شیعیان]] در عراق که اخوان با آنان سرسختانه [[دشمنی]] داشتند و ایشان را کافر و [[بدعتگذار]] میشمردند، آنها را واداشت تا به کشورهای [[همسایه]] [[تجاوز]] کنند.<ref>Arabia of the Wahhabis, p ۱۵۸.</ref> مهمترین این تجاوزها، [[قتل]] عام [[مردم]] [[کربلا]] در سال ۱۲۱۶ق. و سپس [[حمله]] به [[نجف اشرف]] و محاصره آن بود که به سبب وجود دیوارهای بلند [[شهر]] و [[مقاومت]] مردم ناکام ماند.<ref>ماضی النجف و حاضرها، ص۳۲۴-۳۲۶.</ref>
| |
| | |
| آنان در سال ۱۹۲۲م. به شمال غربی حایل در مناطق زیر [[نفوذ]] [[اردن]] [[یورش]] بردند و تا وادی صخر در نزدیکی عمان پیش رفتند.<ref>A history of Jordan and its tribes, p ۸۷.</ref> نیز به مناطق تحت نفوذ [[عراق]] [[هجوم]] بردند و پیشتر به زمینهای [[کویت]] تجاوز کردند.<ref>تاریخ الکویت، ص۲۴۸؛ معرکة الجهراء، ص۸۳.</ref> در همه این هجومها، انگلیسیها که با هر سه [[کشور عراق]]، اردن و کویت [[پیمان]] نظامی و [[سیاسی]] داشتند و به [[حمایت]] از آنها [[متعهد]] بودند، به رویارویی با اخوان پرداختند و به تعیین مرزهای سعودی با سه [[کشور]] و بستن قراردادهایی میان آنها [[همت]] گماشتند<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج۱۰، ص۱۳۵۲.</ref>.<ref>[[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۲، ص:۱۱۰-۱۱۱.</ref>
| |
| | |
| ===یورش به شهرهای [[عربستان]] و پایان دادن به [[حاکمیت]] هاشمیان===
| |
| اعلام [[خلافت]] از سوی [[ملک]] [[حسین]] در [[حجاز]] به سال ۱۹۲۴م. حساسیت اخوان را برانگیخت و آن را نوعی [[بدعتگذاری]] شمردند. نیز در پی [[انتقاد]] به شیوه [[اداره امور]] [[حج]] و حرمین، سرانجام اخوان در اوت ۱۹۲۴م./صفر ۱۳۴۳ق. پس از آنکه نتوانستند در حج شرکت کنند، به [[فرماندهی]] ابن لُؤی و ابن حُمید، به [[طائف]] از شهرهای زیر نفوذ هاشمیان یورش بردند. آنان پس از [[شکست]] دادن [[علی]] فرزند ملک حسین، به شهر وارد شدند و [[قتل عام]] گستردهای را سبب شدند که [[ترس]] مردم را برانگیخت. آنگاه [[امیر]] علی از شهر [[مکه]] گریخت و آن را در [[اختیار]] اخوان نهاد.<ref>تاریخ نجد و ملحقاته، ص۳۳۱-۳۳۲؛ سرزمین سلاطین، ص۲۶۹؛ تاریخ مکه، ص۷۲۴.</ref> آنان در [[ربیع الاول]] ۱۳۴۳ق./ اکتبر ۱۹۲۴م. با [[لباس]] [[احرام]] به مکه وارد شدند و دو ماه بعد [[عبدالعزیز]] از ریاض به مکه پای نهاد. [[مدینه]] نیز حدود یک سال بعد در [[جمادی الثانی]] ۱۳۴۴ق./دسامبر ۱۹۲۵م. [[تصرف]] شد. به این ترتیب، [[حاکمیت]] تقریبا ۱۰۰۰ساله هاشمیان بر [[حجاز]] به دست اخوان پایان یافت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۰؛ ج۱، ص۱۸۷؛ تاریخ مکه، ص۷۵۲-۷۵۳.</ref>
| |
| | |
| اخوان با ورود به [[مکه]] و [[مدینه]]، تحت تأثیر نگرش وهابی، به تخریب [[زیارتگاهها]] و مراقد و بسیاری از نشانههای [[تاریخی]] آغاز [[اسلام]] از جمله [[مزار]] [[حضرت خدیجه]]{{س}} و [[حضرت]] [[آمنه]]، [[زیارتگاه]] محل [[تولد پیامبر]]{{صل}} و مکان [[تولد]] [[ابوبکر]] پرداخته، [[اموال]] و گنجینههای فراوان را از درون مزارها و نیز خانههای [[مردم]] [[غارت]] کردند. آنان در همین حال، با نواختن طبل و خواندن سرودهای مذهبی، [[جشن]] گرفتند و مردم را از [[زیارت]] قبرها [[نهی]] کردند. ایشان به برخی از این مزارها بیحرمتی نیز نمودند.<ref>زعماء الاصلاح، ص۲۰؛ خلاصة الکلام، ص۲۷۸؛ کشف الارتیاب، ص۵۵.</ref> این [[کارها]] واکنشی تند و گسترده بر ضد [[آل]] سعود در [[جهان اسلام]] پدید آورد.<ref>تاریخ مکه، ص۵۷۵-۵۷۶.</ref> [[بدرفتاری]] اخوان در مکه با [[حاجیان]] دیگر کشورها، زمینه درگیری آل سعود را با دیگر [[کشورهای اسلامی]] فراهم آورد. برای مثال سنگباران کردن محمل [[مصری]] در [[حج]] به سال ۱۳۴۴ق./۱۹۲۶م. به سردی [[روابط]] میان سعودی و [[مصر]] تا حدود ۱۰ سال انجامید.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص۳۵۴.</ref> نیز سختگیریها و قرار دادن شروطی برای حاجیان بر اساس [[مذهب]] [[وهابیت]]، سبب منع یا بازگشت بسیاری از کاروانهای حج کشورهای اسلامی شد.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۹۴؛ کشف الارتیاب، ص۳۶.</ref>
| |
| | |
| اخوان از لحاظ [[باورها]] و [[پوشش]] و عادات [[زندگی]]، [[شیوه]] متفاوت داشتند. آنان با نگرش افراطی به [[تعالیم]] وهابیت، در صدد بازگشت همه جانبه به شیوه زندگی آغاز اسلام بودند و هرگونه [[تغییر]] برخاسته از مناسبات دنیای جدید را مصداق [[بدعت]] میشمردند. آنها مانند [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[سبیل]] خود را تراشیده، ریش را بلند میکردند و استفاده از عقال را بدعت شمرده، به جای آن عمامهای سفید بر روی چفیه میبستند.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص۳۵۵؛ سرزمین سلاطین، ج۱، ص۲۰۳.</ref> [[روشنایی]] برق را به جهت نداشتن روغن یا شمع [[حرام]] میشمردند و آینه را به سبب بازتاب تصویر [[آدمی]] میشکستند. مفتی سعودی، شیخ [[عبدالله بن محمد]]، و دانشوران دیگر وهابی در بیانیههایی آنان را به [[میانهروی]] فراخواندند و تأکید کردند که میان عقال و [[عمامه]] فرقی نیست و چهار [[مذهب]] [[اهل سنت]] معتبرند، هر چند مذهب رسمی سعودی [[حنبلی]] است. نیز آنان را به [[پرهیز]] از [[تندروی]] فراخواندند که معمولاً در ایشان اثر نداشت.<ref>الاعلام، ج۳، ص۱۰۹؛ تاریخ نجد و ملحقاته، ص۲۶۵، ۴۳۳-۴۳۶.</ref>
| |
| | |
| در هجومهای اخوان به [[حجاز]]، شماری فراوان از دانشوران [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]] از جمله [[سید]] [[عبدالله]] زُواوی مفتی [[شافعیان]] در [[مکه]]، شیخ عبدالله [[أبوالخیر]] [[قاضی]] مکه، شیخ [[سلیمان]] بن مراد قاضی [[طائف]]، سید [[یوسف]] زواوی در سن ۸۰ سالگی، شیخ [[حسن]] شَیبی، شیخ [[جعفر]] شیبی و بسیاری دیگر کشته شدند <ref>کشف الارتیاب، ص۵۱؛ ملحق البراهین الجلیه، ص۳۴.</ref>.<ref>[[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۲، ص:۱۱۱-۱۱۲.</ref>
| |
| | |
| ==[[شورش]] و سرانجام==
| |
| پس از پایان نبردهای حجاز و [[پیروزی]] بر رقبای [[آل]] سعود از [[خاندان]] آل [[رشید]] و [[هاشمی]]، اخوان از یک سو در [[اندیشه]] گسترش [[جهاد]] به سرزمینهای دیگر اسلامی به ویژه [[عراق]] بودند و از سوی دیگر به رفتارهای بدعتآمیز آل سعود مانند استفاده از ماشین و تلفن و تلگراف و نیز پیمانهایشان با [[کافران]] [[انگلیسی]] [[انتقاد]] داشتند. نیز [[شیوه رفتار]] آل سعود را با [[مردم]] حجاز تسامحآمیز شمرده، خواهان تندروی بیشتر در [[گسترش توحید]] بر پایه نگرش وهابی بودند.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> این عوامل سبب [[اختلاف]] ایشان با آل سعود شد و آنها را از [[دوستان]] و یارانی قدیمی به دشمنانی خونین بدل ساخت. نخستین نشانههای اختلاف در همایش سران اخوان در ارطاویه به سال ۱۹۲۶م./۱۳۴۵ق. آشکار شد که در آن [[ملک]] [[عبدالعزیز]] به [[ادله]] پیشگفته محکوم شد و مورد انتقاد قرار گرفت.<ref>السلفیه، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref> آنگاه بیشتر سران اخوان در همایش ریاض به [[دعوت]] عبدالعزیز در [[رجب]] ۱۳۴۵ق./ ژانویه ۱۹۲۷م. حضور نیافتند. در پی این [[اختلافها]]، دانشوران وهابی، به ویژه افرادی از [[آل]] شیخ، برای سازگار ساختن دو طرف کوشیدند و در بیانیهای به [[لزوم اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] از [[پادشاه]] سعودی به منزله [[امام]] تصریح کردند و در عین حال، بر پارهای کارهای اخوان مانند [[سختگیری]] و [[پیشگیری]] از ورود محمل به [[مکه]] و [[ضرورت]] تلاش سختگیرانه جهت [[سنی]] کردن [[شیعیان]] [[احساء]] و [[قطیف]]، صحه گذاشتند.<ref>جزیرة العرب، ص۲۹۲.</ref> دو ماه بعد، در همایشی دیگر در ریاض، حدود ۳۰۰۰ تن از بزرگان اخوان حضور یافتند و [[اطاعت]] خود را از [[عبدالعزیز]] اعلام کردند، هر چند هنوز انتقاداتشان پابرجا بود. [[سیر]] این [[روابط]] و نیز [[اختلافها]] از مکاتبات میان [[سلطان]] بن بجاد از سوی اخوان و [[ملک]] عبدالعزیز قابل پیگیری است.<ref>تاریخ العربیة السعودیه، ص۳۵۹-۳۶۰؛ جزیرة العرب، ص۲۹۲.</ref>
| |
| | |
| پس از شدت یافتن اختلافها، سه تن از [[رهبران]] اخوان، فیصل بن سلطان دویش، سلطان بن بجاد و ضیدان بن حثلین عجمانی درشهر ارطاویه در سال ۱۹۲۶م. گرد هم آمدند و [[پیمان]] بستند که [[نبرد]] با [[کافران]] و [[مشرکان]] را ادامه دهند.<ref>جزیرة العرب، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref>[[اختلاف]] مرزی میان [[عراق]] و [[عربستان]] در سال ۱۹۲۷م./۱۳۴۶ق. سبب [[یورش]] اخوان به پاسگاههای عراقی و قتلعام [[سربازان]] شد که واکنش انگلیسیها را در پی داشت. آنان مناطقی از نجد را بمباران کردند و سپس گروهی از اخوان به [[رهبری]] ابن حمید بر آن شدند که، به تعبیر خود، به کافران عراق هجومی سخت برند. ابن سعود آنان را از این کار بازداشت و بزرگان اخوان را به همایشی در ریاض [[دعوت]] نمود؛ اما ابن حمید، دویش و عجمانی در آن شرکت نکردند.<ref>تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۲، ص۴۳۶-۴۳۹؛ معرکة الجهراء، ص۸۳-۸۴؛ جزیرة العرب، ص۲۹۳.</ref>
| |
| | |
| ادامه یورشها از سوی ابن حمید در داخل و بیرون مرزهای عربستان، به ویژه [[حمله]] به بازرگانان نجدی در مسیر [[مصر]] و کشتن برخی از آنها، پادشاه سعودی را به ریشهکن کردن [[فتنه]] اخوان واداشت. سرانجام در نبردی میان اخوان به [[رهبری]] فیصل بن [[سلطان]] الدویش و سلطان بن بجاد و نیروهای سعودی به رهبری [[ملک]] [[عبدالعزیز]] بن [[عبدالرحمن]] [[آل]] سعود در روضة السَبله در شمال شرقی [[شهر]] زلفی به [[تاریخ]] ۲۹ مارس ۱۹۲۹م. اخوان شکستی سخت خوردند و شماری بسیار از آنها کشته و بازماندگان فراری شدند. دویش نیز زخمی سنگین برداشت و به ارطاویه منتقل گشت.<ref>الاعلام، ج۵، ص۱۶۶؛ Through Wahhabiland on camelback, p ۱۸۷.</ref> عبدالعزیز به سوی ارطاویه حرکت کرد و در راه به [[بدن]] نیمه [[جان]] دویش برخورد کرد و از وی درگذشت. سلطان بن بجاد نیز در شَقراء خود را به عبدالعزیز [[تسلیم]] کرد و به ریاض انتقال یافت و [[زندانی]] شد. اما [[شورش]] اخوان همچنان ادامه یافت و دویش پس از بهبودی در کنار پسرش [[عزیز]] و نیز عجمانی و دیگر سران اخوان، به هجومهای پراکنده در راههای منتهی به ریاض دست زدند و افرادی از [[خاندان]] سعودی را کشتند و [[حکومت]] و [[قبایل]] [[مخالف]] خود را دچار زیانهای [[مالی]] ساختند. سرانجام با تسلیم [[شورشیان]] اخوان از [[قبیله]] [[عتیبه]] به [[فرماندهی]] [[عمر]] بن ربیعان به آل سعود، بخش بزرگ نیروی اخوان از دست رفت و [[شکست]] نهایی آنان نزدیک شد. نیز فشار انگلیسیها بر نیروهای بازمانده اخوان، به [[دستگیری]] سران آنها در [[کویت]] انجامید. انگلیسیها آنان را به سعودیها تسلیم کردند و ابن سعود آنان را به [[زندان]] افکند.<ref>معرکة الجهراء، ص۸۹-۹۲؛ الاعلام، ج۸، ص۶؛ ج۵، ص۱۶۶.</ref>
| |
| | |
| در پی شکست شورشیان اخوان، بسیاری از هجرهها مهجور شدند و برخی از آنها که با آل سعود همپیمان گشتند، همچنان پا بر جا ماندند. نیز گروهی از سران [[موالی]] اخوان به مناصبی در حکومت رسیدند و نیروهای نظامی اخوان در گارد ملی [[عربستان]] با نام [[مجاهدان]] در هم آمیختند.<ref>جزیرة العرب، ص۳۰۱؛ میقات حج، ش۴۹، ص۱۵۳، «سفرنامه فرامرزی».</ref> اما نگرش اخوانی در عربستان از میان نرفت و همچنان [[تندروی]] مذهبی در میان طبقهای از [[وهابیان]] [[سلفی]]، به ویژه در نهادهایی چون «[[هیئت]] [[امر به معروف و نهی از منکر]]» [[استمرار]] یافت. این جریان [[انتقاد]] طیفهای میانهرو را در پی داشته و دارد. [[ظهور]] جریانهایی چون القاعده را نمیتوان از همین پیوندهای [[تاریخی]] و پیشینههای آن جدا دانست. همچنین شکلگیری «اخوان» در شمال غربی چین در سده ۱۳ق. به [[رهبری]] دانشوری وهابی، تحت تأثیر مستقیم اخوان در [[عربستان]] بوده است<ref>القومیات المسلمة فی الصین، ص۱۶.</ref>.<ref>[[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۲، ص:۱۱۱-۱۱۴.</ref>
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| * [[پرونده:54567.jpg|22px]] [[لیلی راعی|راعی، لیلی]]، [[اخوان (مقاله)|مقاله «اخوان»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۲''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:اخوان]]
| |
| {{قبایل عرب}}
| |