(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{امامت}}
#تغییر_مسیر [[بیعت امام علی با ابوبکر]]
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[بیعت اجباری در قرآن]] - [[بیعت اجباری در حدیث]] - [[بیعت اجباری در کلام اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[بیعت اجباری (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
'''[[بیعت اجباری]]''' به [[نصّ]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، [[خلافت]] پس از او [[حق]] [[امام علی|على بن ابى طالب]]{{ع}} بود، لکن [[غاصبان خلافت]]، به جاى آنکه با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کنند، با [[تبلیغات]] و با [[تهدید]] و [[تطمیع]] و [[فریب]] از [[مردم]] [[بیعت]] گرفتند و [[مخالفان]] را [[تهدید]] کردند. از [[امام علی|على]]{{ع}} هم به [[اجبار]] [[بیعت]] گرفتند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۳۲.</ref>.
==مقدمه==
*به [[نقل]] مسعودى: [[امام علی|على]]{{ع}} را به [[زور]] از خانهاش بیرون بردند و خواستند از او [[بیعت]] بگیرند، نپذیرفت. گفتند: تو را مىکشیم! فرمود: اگر مرا بکشید من بندۀ [[خدا]] و [[برادر]] پیامبرم. [[دست]] او را باز کردند، او بست و عقب کشید و نتوانستند آن را بگشانید. [[دست]] خود را به دست او که بسته بود کشیدند (و این را [[بیعت]] حساب کردند).<ref>بحار الأنوار، ج ۲۸ ص ۳۰۸ به نقل از اثبات الوصیّة مسعودى</ref> عدىّ بن حاتم [[نقل]] مىکند: هرگز دلم به حال کسى مثل [[امام علی|على]]{{ع}} نسوخته است که او را دست بسته آوردند و گفتند: [[بیعت]] کن، گفت: اگر [[بیعت]] نکنم؟ گفتند: تو را مىکشیم، سپس [[بیعت]] کرد، در حالى که دستش بسته بود. در [[نقل]] دیگر آمده است: [[ابوبکر]] به او گفت: [[بیعت]] کن، [[امام علی|على]]{{ع}} فرمود: اگر [[بیعت]] نکنم چه؟ گفت: گردنت را مىزنم. [[حضرت]] سرش را به طرف [[آسمان]] گرفت و گفت: خدایا [[گواه]] باش! آنگاه دستش را دراز کرد.<ref>موسوعة شهادة المعصومین، ج ۱ ص ۳۰۷، به نقل از شافى</ref> [[سید مرتضى]] [[نقل]] کرده که [[حضرت]] پس از شش ماه [[بیعت]] کرد و بر او گستاخى و [[جسور]] نشدند مگر پس از [[وفات]] [[حضرت زهرا|فاطمه]]{{عم}}.<ref>همان، ص ۳۰۶، به نقل از شافى ۳:۲۴۲</ref> [[نقل]] شده از بنى [[هاشم]] هم هیچکس [[بیعت]] نکرد، تا آنکه [[امام علی|على]]{{ع}} [[بیعت]] کرد. [[بیعت]] [[امام علی|على بن ابى طالب]]{{ع}} براى [[حفظ وحدت مسلمین]] و پیشگیرى از خونریزى بود. بارها وقتى مسألۀ [[بیعت]] مطرح شد، فرمود: من شایستهترم که با من [[بیعت]] کنید. اگر به [[زور]] از آن [[حضرت]] [[بیعت]] نمىگرفتند، هرگز دست [[بیعت]] به غاصبان [[حق]] [[امام]] و [[حق]] [[امّت]] نمىداد: {{عربی|کنّا نرى لنا فى هذا الأمر حقّا فاستبددتم به علینا}}<ref>الاسلام و الشیعه، شهابى، ج ۱ ص ۲۷۳</ref> و در [[نقل]] دیگرى است که چون [[امام علی|على]]{{ع}} را نزد [[ابوبکر]] بردند و او از [[حضرت]] خواست [[بیعت]] کند، فرمود: {{عربی|أنا أحقّ بهذا الأمر منکم، لا أبایعکم و أنتم أولى بالبیعة لى...}}<ref>همان، ص ۲۷۴ به نقل از شرح ابن ابى الحدید</ref> من به [[خلافت]] از شما شایستهترم، با شما [[بیعت]] نمىکنم، شما سزاوارترید که با من [[بیعت]] کنید... [[عمر]] گفت: تو را رها نمىکنیم تا [[بیعت]] کنى! [[حضرت]] فرمود: اى [[عمر]]، بدوش، که سهمى از آن [[مال]] توست، امروز امر [[خلافت]] را محکم کن تا فردا به تو بازگردد، نه به [[خدا]] قسم، حرف تو را نمىپذیرم و با او [[بیعت]] نمىکنم.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۳۲.</ref>