|
|
(۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}}
| | #تغییر_مسیر [[استدلال عقلی قائلان به علم تام امامان چیست؟ (پرسش)]] |
| {{جعبه اطلاعات پرسش
| |
| | موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| |
| | موضوع فرعی = دلیل عقلی علم تام [[امامان]]{{عم}} چیست؟
| |
| | تصویر = 7626626252.jpg
| |
| | اندازه تصویر = 200px
| |
| | نمایه وابسته = [[قلمرو علم معصوم (نمایه)|قلمرو علم معصوم]]
| |
| | مدخل اصلی = [[علم معصوم]]
| |
| | موضوعات وابسته =
| |
| | پاسخدهنده =
| |
| | پاسخدهندگان = [[علامه طباطبایی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]؛ [[غلام حسین اعرابی]]؛ [[حسین واعظی|واعظی]]؛ [[جواد رنجبر|رنجبر]]
| |
| | |
| }}
| |
| '''دلیل عقلی علم تام [[امامان]]{{عم}} چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
| |
| | |
| ==عبارتهای دیگری از این پرسش==
| |
| | |
| | |
| == پاسخ نخست==
| |
| [[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]]
| |
| '''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[آموزش دین (کتاب)|آموزش دین]]»'' در این باره گفته است:
| |
| ::::::«چون [[امام]]{{عم}} حامل دین و پیشوای جهانیان است لازم است به همه مسائلی که در دنیا و آخرت مورد نیاز مردم است و سعادت انسان وابسته به آن است، علم داشته باشد زیرا عقلا پیشوایی جاهل جائز نیست و از نظر هدایت عمومی الهی معنا ندارد»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%20%D8%AF%DB%8C%D9%86&option=com_mtree&task=readonline&link_id=6401&page=146&chkhashk=9D48072281&Itemid=&lang=fa آموزش دین، ص۱۴۶.]</ref>.
| |
| <br /><br /><br />
| |
| | |
| == پاسخهای دیگر==
| |
| {{جمع شدن|۱. آیتالله مصباح یزدی؛}}
| |
| [[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]]
| |
| آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفته است:
| |
| ::::::«دین اسلام که آخرین دین خدا است همگانی و جاویدان و نسخ ناشدنی است. بعد از پیامبر اسلام پیامبر دیگری نخواهد بود. ختم [[نبوت]] در صورتی با حکمت [[بعثت]] [[انبیا]] موافق است که آخرین شریعت آسمانی جوابگوی تمام نیازهای بشری باشد و بقاء آن را تا پایان جهان ضمانت نماید. دین اسلام وقتی میتواند کامل باشد که بتواند نیاز بشر را تا آخر جهان پاسخگو باشد و در متن دین راهی جهت مصالح ضروری پیش بینی شده باشد مصالحی که با رحلت پیامبر اکرم در معرض تهدید و تفویت قرار میگرفت و این چیزی جز نصب جانشین شایسته برای پیامبر نخواهد بود و این جانشین باید علم خدادادی داشته باشد تا بتواند حقایق دین را با تمام ابعادش بیان نماید»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳-۳۳۹.]</ref>.
| |
| {{پایان جمع شدن}}
| |
| | |
| {{جمع شدن|۲. آیتالله هادوی تهرانی؛}}
| |
| [[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]]]
| |
| [[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[مهدی هادوی تهرانی]]''' در اینباره آورده است:
| |
| ::::::«میدانیم دایره مأموریت [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} محدود به مکان و زمان خاصى نبوده، بلکه رسالت آنها جهانى و جاودانى است، چگونه ممکن است کسى چنین مأموریت گستردهاى داشته باشد؟ در حالیکه هیچگونه آگاهى جز بر زمان و محیط محدود خود نداشته باشد؟ آیا کسى را که مثلاً مأمور امارت و استاندارى بخش عظیمى از کشورى میکنند میتواند از آن منطقه آگاهى نداشته باشد و در عین حال مأموریت خود را به خوبى انجام دهد؟! به تعبیر دیگر؛ [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در مدت حیات خود باید آنچنان احکام الهى را بیان و اجرا کند که جوابگوى نیازمندیهاى همه انسانها در هر زمان و مکان باشد، و این ممکن نیست مگر اینکه لااقل بخشى از اسرار غیب را بداند»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa49979 وبگاه اسلام کوئست]</ref>.
| |
| {{پایان جمع شدن}}
| |
| | |
| {{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛}}
| |
| [[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
| |
| ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:
| |
| ::::::«متکلمان شیعه برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} با دلایل فراوانی تمسک کرده و گفتهاند: "وظیفه سنگین [[امامت]]، تربیت و هدایت نفوس بشری و فراهم سازی وسایل کمال و سعادت مردم است، پس باید نسبتبه سایر مردم، مقام برتری داشته باشدو به تمامی امور دین و دنیای مردم آگاهی کامل داشته باشد."<ref>فصول، ص۴۱، و [[رسالة الإمامة (کتاب)|رسالة الإمامة]]، ص۴۳۰.</ref> (...)
| |
| :::::*'''[[شیخ طوسی]]''' در بیان اثبات [[علم امام]]{{ع}} مینویسد: "امام باید عالم به تمام موازین شرع باشد؛ چرا که امام حافظ شرع است و اگر عالم به تمام مسائل و احکام نباشد نمیتواند حافظ واقعی آن باشد؛ زیرا در صورت جهل، امکان اخلال به بعضی از موازین شرع، یا ترک برخی مصالح وجود دارد."<ref>الاقتصاد، ص ۱۹۳.</ref>
| |
| :::::*'''[[ابن میثم بحرانی]]''' برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} میگوید: "امام ناچار است که به آن علومی که در امامتش به آنها نیازمند است؛ علم داشته باشد؛ چه علوم دینی و چه دنیایی مانند: امور شرعی و سیاسی و آداب آنها و فصل حکومات و نزاعها و دشمنیها، برای اینکه اگر به چیزی از این مورد جاهل باشد، با اینکه در امامتش به آن محتاج است، همانا به آن وظایفی که در عهده او است، اخلال به وجود خواهد آمد، مانند آنچه بر او واجب است که به دیگران تعلیم دهد. در این صورت اخلال به واجب لازم میآید و این با عصمتش منافات خواهد داشت."<ref>قواعد المرام فی علم الکلام، ص ۱۷۹.</ref>
| |
| :::::*[[امامت]] به مفهوم صحیح و با درک مسئولیتهای آن، از دیدگاه عقل و اسلام، بدون علم، نه امکانپذیر و نه قابل قبول و شایسته جامعه اسلامی است. قرآن و احادیث، احراز مسئولیتهای اجرایی و اجتماعی و هر نوع پیشرفت را مشروط به علم میداند.<ref>«از باب نمونه پیامبر گرامی اسلام{{صل}} میفرماید: کسی که کارگزاری را بر مسلمانان بگمارد در حالیکه میداند در میان آنان کسی هست که از برگزیده وی شایستهتر و عالمتر به کتاب خدا و سنت رسول است؛ او به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است». کنزالعمال، ج۶، ص۲۵.</ref> قرآن میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}﴾}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟»؛ سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> و نیز میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}﴾}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند»؛ سوره زمر، آیه۹.</ref>
| |
| :::::*'''[[سید مرتضی]]''' مینویسد: «دلیلی که بر اعلم بودن امام در احکام شریعت نسبت به دیگر مردم میتوان مطرح کرد آن است که امام و رهبر و پیشوا در احکام شریعت و رئیس در شرع است، از این رو، عقل، رئیس دانستن مفضول را بر کسی که افضل از اوست در دانستن احکام شریعت قبیح میداند."<ref>الذخیرة فی علم الکلام ، ص۴۳۲ و ۴۳۳.</ref> (...)
| |
| :::::*'''[[شیخ طوسی]]''' بر اثبات اعلم بودن امام مینویسد: "بر امام واجب است که به تمامی احکام شریعت عالم باشد؛ چرا که وی در جمیع امور شرع حاکم است. دلیل بر مطلب آن است که بر هیچ حکیمی از حکمای مملکت، شایسته نیست که امر وزارت و نظر در مملکتش را به کسی بسپارد که آگاهی به انجام آن امور مملکت نداشته باشد. هرگاه آن حکم چنین کند، مملکتش را ضایع کرده است و از طرف عقلا مستحق ذم است."<ref>الاقتصاد الهادی الی الطریق الرشاد، ص ۱۹۲ و تلخیص الشافی، ج۲، ص ۲۴۵-۲۴۶ و تمهید الاصول، ص۸۱۱.</ref> (...)
| |
| :::::*پس وقتی قرآن کریم، احکام ومقررات اسلامی را به طور کلی بیان کرده و پیامبر اسلام هم به جهت عمر کوتاه و شرایط ویژه نتوانسته، همه جزئیات را برای مردم بیان نمایند و وقتی همه مردم در کشف احکام و معارف دین مثل یکدیگرند و ترجیحی نسبت به هم ندارند و در کشف ناسخ و منسوخ، تأویل و تشبیه، عام و خاص، مجمل و مبین دین ناتوانند؛ پس حکمت الهی اقتضا میکند وجود و تعیین امامان عالم و اعلمی را که جلوگیری مردم از گمراهی و تأمین هدایت آنها را تضمین کنند. اگر امام اعلم از دیگران نباشد لازمهاش این است که برای فهمیدن پارهای از مسائل به امام دیگر رجوع کند و اگر امام دیگر، اعلم نباشد؛ وجود امام اعلمی دیگر ضرورت پیدا میکند و مشکل دور و تسلسل یا تقدم مفضول بر فاضل لازم میآید. عقل بشر نیز در کشف قطعی دین ناتوان است؛ پس اگر امام اعلمی جهت کشف و بیان احکام و معارف قطعی دین نباشد؛ باید از طریق راههای ظنی که نزد شارع معتبر نیستند؛ به احکام و معارف اسلام دست یافت. این دسته از معارف و احکام نه تنها دینی نیستند؛ بلکه حجیت دینی نیز ندارند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص ۳۷۴-۳۷۷.</ref>.
| |
| {{پایان جمع شدن}}
| |
| | |
| {{جمع شدن|۴. حجج الاسلام و المسلمین اعرابی و بخاراییزاده؛}}
| |
| [[پرونده:11117.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام حسین اعرابی]]]]
| |
| حجج الاسلام و المسلمین '''[[غلام حسین اعرابی]]''' و '''[[سید حبیب بخاراییزاده]]''' در مقاله ''«[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]»'' در اینباره گفته است:
| |
| ::::::*«بر حسب اعتقادات [[شیعه]]، [[امام]] باید کاملترین شخص موجود در زمان خود باشد، به نحوی که هیچ فردی در هیچ صفتی از صفات کمال همانند [[علم]]، [[قدرت]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] ، [[قرب به خداوند]] و ... نه تنها برتری بر [[امام]] نداشته، بلکه مساوی نیز نباشد؛ چه اینکه در صورت اول لازمهاش [[تقدیم مفضول بر فاضل]] است و این عقلاً قبیح است و مطابق اعتقادات [[عدلیه]] ([[معتزله]] و [[شیعه]]) صدور فعل قبیح از خداوند متعال ممتنع است، و در صورت دوم لازمهاش ترجیح بلا مرجح است که به ترجح بلا مرجح که خود محال عقلی است برمیگردد و از آنجایی که خداوند، [[نصب امام]] را خود عهدهدار است محال است کسی را نصب کند که از نظر [[علم]] (کیفیت و کمیت علم)، شخص برتر یا مساوی با وی وجود داشته باشد. حال با توجه به این دلیل به میان [[امت]] میرویم. آنچه از تورق صفحات کتب تاریخ و [[سیر]] و [[روایات]] وارده و آثار منقوله در شرح احوال [[صحابه]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و نیز اصحاب سایر [[ائمه]] {{عم}} و نیز علما، صلحا و عرفا، از ابتدای تاریخ اسلام تا کنون، به دست میآید، آن است که در هر عصری بزرگانی بودهاند که مقامات قرب الیالله را به حسب استعداد خود طی کرده، به مراتبی از کمال رسیدهاند که اشراف بر ضمایر افراد و حالات درونی آنها داشته و مطلع از [[اخبار غیبی]] و حوادث گذشته و آینده بودهاند. این گونه اخبار در مورد صاحبان [[علم غیب]] به قدری فراوان است کوه فوق حد تواتر است و جای هیچگونه شک و شبههای را باقی نمیگذارد (...). حال که در میان امت چنین افرادی بوده و هستند که هر گاه اراده کنند بر احوال و اخبار و [[حوادث غیبی]] مطلع میشوند آیا ممکن است امام چنین امتی خود دارای این فضیلت و بلکه مراتب بالاتر آن نباشد؟ و اگر فرض کنیم، [[امام]] چنین امتی [[عالم به غیوب]] نیست آیا قائل به جواز [[تقدیم مفضول بر فاضل]] نشدهایم و امری قبیح را به خداوند نسبت ندادهایم (که صدورش از حکیم علیالاطلاق مستحیل است)؟ و اگر کمی کوتاه آمده، فرض کنیم [[امام]] چنین امتی هم، همانند بعضی از افراد امتش و در حد آنان (کما و کیفا)، [[علم غیب]] دارد آیا قائل به تحقق امری که عقلا ممتنع است یعنی ترجیح بلا مرجح نشدهایم؟ مسلما چنین است. بنابراین، عقل حکم میکند که خداوند حکیم، که خود نصبکننده امامان {{عم}}، یعنی جانشینان [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، است، کسی را به چنین مقامی نصب کند که اگر امتش هنگام اراده، عولم به [[غیب]] میشوند و نه قبل از آن، او همیشه، بالفعل [[عالم به غیب]] باشد و اگر امتش بر بعضی از ضمایر و احوال درونی افراد اشراف دارند، او بر تمامی ضمایر و احوال باطنی مشرف باشد و اگر امتش بوه برخی حوادث گذشته و آینده علم دارند، او بر جمیع ما کان و ما یکون احاطه داشته باشد و به راستی اگر اینگونه نباشد، تقدیم امامی جاهل به [[غیب]] بر افورادی از امتش که عالم به غیباند، همانند تقدیم [[خلفای ثلاثه]] بر [[امام علی|علی بن ابیطالب]] {{ع}} نخواهد بود؟»<ref>[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]، [[پژوهشهای فلسفی و کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهشهای فلسفی و کلامی]]، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>.
| |
| ::::::*«دلیل اول:این دلیل، دلیل عقلی مرکب است که براهین عقلی، عهدهدار اثبات مقدمه اول آن، و روایات متکفل اثبات مقدمه دوم آن هستند. صورت استدلال چنین است:
| |
| :::::#صادر اول از حقتعالی، جوهر مجرد تامِ بسیطی است که دارای تمامی کمالات وجودی است و اشرف ممکنات بوده و واسطه ایصال فیض الاهی بر موجودات مادون و محیط بر آنان است.
| |
| :::::#نخستین مخلوق خداوند متعال و واسطه بین او و مخلوقات دیگر، وجود مقدس [[پیامبر|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}}، مجرد تام بوده، واجد تمامی کمالات وجودی، و اشرف همه ممکنات، و واسطه ایصال فیض الاهی بر همگی هستند؛ و از آنجا که در جایگاه علیت برای جمیع ماسوی الله تعالی قرار دارند و علت، احاطۀ تام و تمام بر همه جوانب معلول خود دارد، پس آنان بر جمیع جوانبِ همه ممکنات از صدر تا ساقه، احاطه داشته، هیچ جهتی از جهات وجودی آنها بر آن انوار مقدس مخفی نیست.
| |
| ::::::دلیل دوم: گفته شد که تحقیق علم در ممکنات مجرده همانند تحقق سایر امور در آنها نیازمند دو چیز است: فاعل و قابل. اگر فاعل تام بوده و قابلیت قابل نیز به حدّ تمام برسد تحقق علم برای قابل، نیازمند هیچ چیز دیگری نخواهد بود، چه اینکه در مجردات دیگر صبحتی از علل مادی و صوری و تحقق شرایط خاص و وضع مخصوص و... نیست. و نیز بیان شد که فاعل علم، یعنی آنکه علم را اضافه میکند، موجودی است که خود از مجردات تام بوده و مخزن تمامی علوم و حقایق عالم است. بنابراین، از ناحیه فاعل، هیچگونه نقصی و حالت منتظرهای وجود ندارد. و در ناحیه قابل نیز، بیان شد که انسان استعداد و توانایی آن را دارد که در سیر تکاملی خویش آنقدر بالا رود که از حصارهای ماده و زمان و مکان فراتر رفته و این پردههای حجاب را بردرد و به عالم مجردات پا نهد و به تجرد تام دست یابد، به این معنا که علاوه بر تجرد از حیث ذات، که از اول واجد آن بود؛ به مرتبه تجرد از حیث فعل هم نائل شود و دیگر برای انجام افعالش، نیازی به آلات و ادوات مادی و فراهم آمدن شرایط خاص و وضع ویژه و... نداشته باشد، بلکه بنا به گفته بزرگان اهل معرفت مصداق: «یعفل بالهمّة و یحفظ بلا همّة» شود. در این حال است که وی مستعد دریافت علوم و معارف و حقایق موجود در معطی علم شده و به مقدار سعه وجودی خویش از آنها بهرهمند میشود.
| |
| ::::::با توجه به این مقدمه، برای اثبات [[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}}، کافی است ثابت کنیم که آن برزگواران به مرتبۀ تجرد تام رسیدهاند؛ چون فاعلیت فاعل که علیالفرض تمام است. فقط باید تمامیت قابلیت قابل را اثبات کرد. برای اثبات این مطلب دو راه به نظر میرسد: یکی از راه عصمت آنها و دیگری از راه اقرار و اذعان بزرگان اعصار مختلف، اعم از علما، عرفا و زهّاد.
| |
| ::::::الف. اثبات کمال از راه عصمت: به اعتقاد شیعه [[امامیه]]، [[امام]]{{ع}} که جانشین [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است، از هرگونه گناه عملی و رذیلت نفسانی و خطا و سهو و نسیان، معصوم است؛ و بر این مطلب، هم، دلیل عقلی اقامه شده، هم دلیل نقلی، تقریباً در تمامی کتب کلامی در بحث امامت، دلیل عقلی بر وجوب عصمت [[امام]]{{ع}} اقامه شده است و به همین جهت هم، به اعتقاد شیعیان، نصب [[امام]]{{ع}} فقط در اختیار خداوند متعال است و مردم هیچ گونه اختیار و بهره ای از انتخاب [[امام]]{{ع}} ندارند؛ چه اینکه شرط [[امامت]]، که عصمت است، امری است که بر مردمان مخفی است و فقط خداست که میداند که چه کسی واجد این شرط و حائز این مرتبه از کمال علمی و عملی است. و نیز علاوه بر دلیل عقلی بر وجود عصمت [[امام]]{{ع}}، ادله نقلی هم بر دو موضوع دلالت دارد:
| |
| ::::::الف. وجوب عصمت [[امام]]{{ع}}، که این نوع ادله در واقع ارشاد به همان حکم عقلاند.
| |
| ::::::ب. تحقق عصمت در مصادیق [[امام]]{{ع}}، که همان [[امامان]]{{عم}} دوازدهگانه امامیهاند.
| |
| ::::::بنابراین، عصمت [[امامان]]{{عم}}، امری است که نزد همه علمای شیعه مسلم است؛ گرچه در ناحیه سعه و ضیق دائره عصمت از سهو و نسیان، اندک اختلافی هست.
| |
| ::::::عصمت یکی از بالاترین مراتب کمال انسانی است. مرتبهای والا از ایمان و ایقان و شهود حضرت حق، که صاحب آن، بدون آنکه رادع و مانعی خارجی وجود داشته باشد، در هیچ یک از احوال و ادوار زندگیاش، نه سهواً و نه عمداً، مرتکب معصیت حقتعالی نمیشود؛ و در ناحیه قوای ادراکی نیز هیچگونه تخطی از واقعیت برایش رخ نمیدهد. این مرتبه از کمال، مطلقاً دستنیافتنی است و امری است موهوب –نه اکتسابی- از جانب خدای متعال به بندگان خاص و برگزیدهاش.
| |
| ::::::هیچ دلیلی بر اینکه چنین مرتبه و مقامی به کسانی غیر از [[انبیاء]]{{عم}} و اوصیائشان{{عم}} و طائفهای از ملائکه، داده شده باشد وجود ندارد. هیچیک از عّباد و زهّاد و اصحاب ریاضت شرعی و حتی کاملان از عرفا نیز ادعّای دستیابی به چنین مقامی را نکردهاند.
| |
| ::::::نهایت چیزی که گفتهاند آن است که این امکان وجود دارد که انسان در انتهای سیر استکمالی خویش با لطف و عنایت الاهی به قسمتی از عصمت، دست یابد و آن هم عصمت از گناه عمدی است و نه سهوی و نه عصمت از خطا و سهو و نسیان. با توجه به این توضیحات اندک، روشن میشود که صاحب مقام عصمت به درجات بالای کمال، که تجرد تام است، نائل شده است. بنابراین، هر دو مقدمه تحقق یافتهاند: تمامیت فاعل علم، و تمامیت قابل علم آن؛ و با تمامیت هر دو مقدمه، علم شخص معصوم به امور غیبی ثابت میشود.
| |
| ::::::ب. اثبات کمال از راه اعتراف بزرگان اعصار مختلف: از نخستین سالهای بعثت [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}}، افرادی از صحابه، تحت تربیت معنوی آن بزرگوار قرار گرفته، پلههای تکامل را به سرعت طی کردند و به مراحل بالای کمالات انسانی و فضائل نفسانی نائل آمدند. باب مکاشفات برای برخی از آنان باز شده و پردههای حجاب کنار رفته و اموری از حوادث گذشته و آینده را مشاهده کردند و از حقایق عوالم دیگر باخبر شدند.
| |
| ::::::[[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} هم با پرسش «این المبشرّات» از ابواب علومی که بر آنان مفتوح شده بود، پرسوجو میکردند، و سپس آنان را مورد تفقد و تشویق قرار میدادند. یکی از معروفترین اینگونه جریانها، داستان مکاشفه زید بن حارثه و دیدن بهشت و جهنم و نعمتهای بهشت و تنعّم اهل آن و عذابهای جهنم و معذب شدن اهل آن است که [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از شنیدن احوال وی، او را با امر «فاثبت» به ادامه این سیر معنوی و ثبات در آن تشویق و تحریض فرمودند.
| |
| ::::::افرادی برجسته در امور معنوی و فضایل انسانی، همانند سلمان و ابوذر و مقداد و میثم و حذیفه و حجر... در میان صحابه بودند که از علوم غیبی فراوان و علم منایا و بلایا و... بهرهمند بودند.
| |
| ::::::این سیر تکامل معنوی بعد از رحلت [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز ادامه یافت. بسیاری از همان صحابه، در زمان [[امام علی]]{{ع}} و برخی از [[امامان]]{{عم}} حضور داشتند و پس از آنان در اعصار دیگر [[امامان]]{{عم}} نیز، افرادی بودند که قدم راسخ و راستین در این مضمار نهاده، به درجات بالای کمالات نفسانی نائل شده بودند. این جریان در عصر غیبت هم ادامه داشته و تاکنون نیز ادامه دارد. ما هیچ دورهای را نمییابیم که از افراد وارسته و پیوسته به حقی همانند [[ابن فهد حلی]]، [[سید بن طاووس]]، [[سید مهدی بحرالعلوم]]، [[ملا حسینقلی همدانی]]، [[سید احمد کربلایی]]، [[سید جمالالدین گلپایگانی]]، [[سید علی قاضی]]، [[علامه طباطبایی]] و آیت الله [[محمد تقی بهجت]] خالی باشد. چنین شخصیتهایی گرچه در هر عصری انگشت شمارند، اما به هر حال وجود دارند، تا آیتی باشند بر دردانه عالم امکان و یگانه عصر خویش که [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} است.
| |
| ::::::آنچه مهم است آن است که چنین انسانهای والایی، که بسیاری از آنان به اعتراف معاصران و غیر معاصرانشان به بالاترین درجات کمال و تجرد تام دست یافتهاند، نه تنها خود را از نظر فضائل و مناقب و کمالات نفسانی بالاتر از امامان عصر خویش نمیدیدند، بلکه حتی خود را همتراز آنان هم نمیپنداشتند؛ و خود معترف بودند که در این میدان، به گرد آنان هم نمیرسند.
| |
| ::::::در این میان، وضع علما، عرفا و زهّاد شیعه مشخص و معلوم است. آنان خود را شاگردی حقیر در مکتب [[اهل بیت]]{{عم}} و ریزهخوار خوان گسترده معارف الاهی آنان میدانند و معتقدند هر کس، هرچه از علوم باطنی و معارف الاهی و حقایق غیبی که کسب کرده باشد، رشحهای از رشحات فضایل و مناقب و معارف آنان است. و البته این امر اختصاص به شیعه ندارد. بزرگان اهل باطن از هل تسنن که در اثر ریاضات و سیر و سلوک، به مقاماتی از کمال دست یافتهاند نیز معترف به این امرند. کمتر فرقهای در صوفیان -چه سنی و چه شیعه- یافت میشود که سلسله خود را به [[اهل بیت]]{{عم}} نرساند. آنها فرقه خود را یا به [[امام علی]]{{ع}} منسوب میکنند یا از طریق معروف کرخی به [[امام رضا]]{{ع}}.
| |
| ::::::البته گهگاه، بعضی از سر عوام فریبی یا عناد و دشمنی یا اغراض دیگر، برنامههایی برای تخریب شخصیت امامان معاصر خویش و کتمان فضایل و مناقب آنان به اجرا نهادند که تا حدودی هم موفق بودند؛ اما گذشت زمان پردههای کینه و عداوت را کنار زد و خورشید فروزان [[اهل بیت]]{{عم}} آشکار و آشکارتر شد، به سرآمد بودن [[امامان]]{{عم}} در فضایل و مناقب میشدند. جریانهایی که از برخی خلفای ثلاثه و از معاویه نسبت به [[امام علی]]{{ع}} و از خلفای دیگر نسبت به [[امامان]]{{عم}} معاصرشان و از بعضی عبّاد و زهّادی که مدعی مقاماتی بودند –همانند سفیان ثوری در برابر [[امام صادق]]{{ع}}- نقل شده، شاهد این مدعاست. و مهمتر از آن، اینکه پس از حدود یک قرن منع تدوین حدیث، مخصوصاً احادیث مرتبط با فضایل و مناقب اهل بیت {{عم}}،و در همان حال تشویق و تحریض جاعلان حدیث به جعل حدیث در مذّمت [[اهل بیت]]{{عم}} و نقل فضایل و مناقب ساختگی در مورد مخالفانشان، کتب حدیث و سیره و تاریخ نوشته شده به دست مؤلفان اهل تسنن پر است از احادیث مناقب [[اهل بیت]]{{عم}}. و اینها همه نشاندهنده آن است که سرآمد بودن آن بزرگواران در فضایل و کمالات علمی و عملی و ظاهری و باطنی امری مسلّم و مقبول، حتی نزد مخالفان آنان، بوده است.
| |
| دلیل سوم: بر حسب اعتقادات شیعه، [[امام]]{{ع}} باید کاملترین شخص موجود در زمان خود باشد، به نحوی که هیچ فردی در هیچ صفتی از صفات کمال همانند علم، قدرت، شجاعت، سخاوت، قرب به خداوند و... نه تنها برتری بر امام نداشته، بلکه مساوی نیز نباشد؛ چه اینکه در صورت اول لازمهاش تقدیم مفضول بر فاضل است و این عقلاً قبیح است و مطابق اعتقادات عدلیه "معتزله و شیعه" صدور فعل قبیح از خداوند متعال ممتنع است، و در صورت دوم لازمهاش ترجیح بلا مرجح است که به ترجح بلا مرجح که خود محال عقلی است برمیگردد؛ و از آنجایی که خداوند، نصب امام را خد عهدهدار است محال است کسی را نصب کند که از نظر علم "کیفیت و کمیت علم"، شخص برتر یا مساوی با وی وجود داشته باشد. حال با توجه به این دلیل به میان امت میرویم. آنچه از تورق صفحات کتب تاریخ و سیر و روایات وارده و آثار منقوله در شرح احوال صحابه [[امام علی]]{{ع}} و نیز اصحاب سایر [[ائمه]]{{عم}} و نیز علما، صلحا و عرفا، از ابتدای تاریخ اسلام تا کنون، به دست میآید، آن است که در هر عصری بزرگانی بودهاند که مقامات قرب الی الله را به حسب استعداد خود طی کرده، به مراتبی از کمال رسیدهاند که اشراف بر ضمایر افراد و حالات درونی آنها داشته و مطلع از اخبار غیبی و حوادث گذشته و آینده بودهاند.
| |
| ::::::اینگونه اخبار در مورد صاحبان علم غیب به قدری فراوان است که فوق حد تواتر است و جای هیچگونه شک و شبههای را باقی نمیگذارد "در پینوشتهای قبل چندین نمونه را نقل کردیم". حال که در میان امت چنین افرادی بوده و هستند که هرگاه اراده کنند بر احوال و اخبار و حوادث غیبی مطلع میشوند؛ آیا ممکن است امام چنین امتی خود دارای این فضیلت و بلکه مراتب بالاتر آن نباشد؟ و اگر فرض کنیم، امام چنین امتی عالم به غیب نیست آیا قائل به جواز تقدیم مفضول بر فاضل نشدهایم و امری قبیح را به خداوند نسبت ندادهایم (که صدورش از حکیم علی الاطلاق مستحیل است)؟ و اگر کمی کوتاه آمده، فرض کنیم امام چنین امتی هم، همانند بعضی از افراد امتش و در حد آنان کماً و کیفاً، [[علم غیب]] دارد آیا قائل به تحقق امری که عقلاً ممتنع است یعنی ترجیح بلا مرجح نشدهایم؟ مسلماً چنین است.
| |
| ::::::بنابراین، عقل حکم میکند که خداوند حکیم، که خود نصبکننده [[امامان]]{{ع}}، یعنی جانشینان [[پیامبر]]{{صل}}، است، کسی را به چنین مقامی نصب کند که اگر امتش هنگام اراده، عالم به [[غیب]] میشوند و نه قبل از آن، او همیشه، بالفعل عالم به [[غیب]] باشد؛ و اگر امتش بر بعضی از ضمایر و احوال درونی افراد اشراف دارند، او بر تمامی ضمایر و احوال باطنی مشرف باشد؛ و اگر امتش به برخی از حوادث گذشته و آینده علم دارند، او بر جمیع ما کان و ما یکون احاطه داشته باشد؛ و به راستی اگر این گونه نباشد، تقدیم امامی جاهل به [[غیب]] بر افرادی از امتش که عالم به غیوباند، همانند تقدیم خلفای ثلاثه بر [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} نخواهد بود؟»<ref>[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]، [[پژوهشهای فلسفی و کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهشهای فلسفی و کلامی]]، ص ۱۵۰.</ref>.
| |
| {{پایان جمع شدن}}
| |
| | |
| {{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین واعظی؛}}
| |
| [[پرونده:11754.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین واعظی|واعظی]]]]
| |
| حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین واعظی]]'''، در مقاله ''«[[گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل (مقاله)|گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل]]»'' در اینباره گفته است:
| |
| ::::::«به دو نمونه از دلایل عقلی اشاره میکنیم:
| |
| :::::#[[امام]]{{ع}} خلیفه خداوند در زمین است. واژه "خلیفه" به صورت مفرد، در دوجای قرآن<ref>سوره بقره، آیه ۳۰؛ سوره ص، آیه ۲۶.</ref> به کار رفته است که در هر دو جا، مراد از آن، جانشینی خداوند است. خلافت در این دو آیه، به صورت مطلق بیان شده است و اختصاص به موضوعی خاص ندارد. خلیفه مطلق باید تمام شئون و اموری را که خلافت در آنها دخالت دارد، دارا باشد تا شایستگی خلافت را احراز کند. یکی از شئون جانشینی خداوند، داشتن علم شهودی و فراگیر است که خلیفه، آن را بیواسطه، از خداوند دریافت میکند. کسی که جانشین خداوند است، باید مانند خداوند، علم وسیع داشته باشد؛ زیرا طبق برخی از اخبار،<ref>[[محمد صفار]]، بصائرالدرجات، ج۳، ب۴، ص۱۴۲.</ref> خدا حکیمتر، عادلتر و مقامش بالاتر از آن است که کسی را خلیفه و حجت خود بر انسانها قرار دهد، ولی امور آنها را از وی پنهان کند.
| |
| :::::#[[امام]]{{ع}} باید افضلِ اهل زمانش باشد؛ در صورتی که اگر عالم به همه امور نباشد، لازم میآید که مساوی یا پایینتر از برخی افرادی باشد که چیزی را میداند؛ ولی [[امام]]{{ع}} از آن بیخبر است و این، خلاف فرض و نقض غرض است<ref>[[میرزا محمد تقی قزوینی]]، کیفیة علم الإمام، به نقل از [[محمد حسن نادم]]، [[علم امام ۱ (کتاب)|علم امام]]؛ ص۱۲۶-۱۲۹.</ref>».<ref>[[گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل (مقاله)|گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل]]؛ ص۲۰۲.</ref>.
| |
| {{پایان جمع شدن}}
| |
| | |
| {{جمع شدن|۶. آقای رنجبر (پژوهشگر وبگاه راسخون).}}
| |
| [[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جواد رنجبر|رنجبر]]]]
| |
| آقای '''[[جواد رنجبر|رنجبر]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام]»'' در اینباره گفته است:
| |
| ::::::«این نکته لازم ذکر است که در هر جا که [[علم امام]]{{ع}} فضیلت نداشته باشد، [[امامت]] وی قابل اثبات نمیباشد؛ چون، لازم میآید که شخص [[امام]]{{ع}} در آن لحظه نسبت به آن مورد خاص علم کافی نداشته باشد؛ پس [[امام]]{{ع}} در آن مورد خاص، هیچ برتری بر دیگران ندارد تا بتواند [[امام]]{{ع}} و راهنمای آنها باشد؛ بنابراین لازمه قول به اینکه "هیچ زمانی خداوند هیچ امّتی را بدون [[امام]]{{ع}} نگذاشته است؛ و همیشه و در همه زمانها، لحظه به لحظه و کمتر از آن متوجه آنهاست، و ایشان را به سوی راه راست هدایت میکند"؛ این است که بگوئیم: [[امام]]{{ع}} باید همیشه نسبت به همه چیز علم داشته باشد تا بتواند [[امام]]{{ع}} مردم باشد، و این چیزی جز فعلیت علم ایشان نمیباشد. اینجا فرض دیگری نیز قابل تصوّر است: علم به موضوعاتی که دارای احکامی متعلق به آن موضوعات باشد؛ زیرا، چنان چه علم فعلی به موضوعات آن وجود نداشته باشد، علم به احکام آن نیز فعلیت نخواهد داشت»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام].</ref>.
| |
| {{پایان جمع شدن}}
| |
| | |
| ==پرسشهای وابسته==
| |
| {{پرسشهای وابسته}}
| |
| {{ستون-شروع|3}}
| |
| # [[قلمرو علم معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا علم تام معصوم امکان عقلی دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا علم تام معصوم با اختیار وی منافات ندارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا اعتقاد به علم تام معصوم شرک نیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا اعتقاد به تام علم معصوم امام غلو نیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا عدم اعتقاد به علم تام معصوم امام آسیبی به ایمان وارد میکند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا معصوم به تمام موارد قرآن علم دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا قول به محدودیت علم معصوم مانع عقلی یا شرعی دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[چگونه میشود معصوم را انسان کامل دانست اما علم او را محدود شمرد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا معصوم باید علم تام داشته باشد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا علم تام معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا علم تام معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا آگاهی معصوم به نحو تام شرطی از شروط امامت است؟ (پرسش)]]
| |
| # [[اگر معصوم علم تام دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا نمونههایی از علم تام معصوم در قرآن موجود است؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا نمونههایی از علم تام معصوم در حدیث موجود است؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیاتی که مخالفان علم تام معصوم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[با وجود آیاتی که علم تام معصوم را نفی میکنند چگونه این علم اثبات میشود؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیاتی که موافقان علم تام معصوم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[چگونه آیات نافی علم تام معصوم از غیر خدا با آیات مثبت علم تام معصوم برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیاتی که مخالفان علم تام معصوم پیامبر خاتم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا روایاتی وجود دارند که علم تام معصوم را نفی میکنند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[چگونه آیات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[چگونه روایات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[دلیل قرآنی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[دلیل حدیثی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا شاهد تاریخی بر علم تام پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[بر فرض اثبات علم تام پیامبران علم تام امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)]]
| |
| # [[دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[دلیل قرآنی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا شاهد تاریخی بر علم تام امامان وجود دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[چرا امامان علم تام معصوم خود را انکار میکردند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آيا علم تام معصوم تکلیفآور است و معصوم را به عمل بر اساس آن موظف میکند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا معصوم از علم تام خود بهره میبرد؟ (پرسش)]]
| |
| ## <sub>[[آیا معصوم از علم تام خود برای از بین بردن دشمنان خود استفاده نمیکند؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[اگر معصومان علم تام داشتند چرا نوآوری یا اختراعی در علوم تجربی یا ساخت دارو و غیره نداشتهاند؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| # [[اگر معصوم از علم تام خود بهره نمیبرد پس فایدهاش چیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا علم محدود معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا علم محدود معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[مهمترین مصادیق علم ویژه معصوم کداماند؟ (پرسش)]]
| |
| # [[علم به چه مواردی تنها نزد خداست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)]]
| |
| # [[رابطه علم ویژه معصوم با معجزه و کرامت چیست؟ (پرسش)]]
| |
| # [[آیا معجزه به واسطه علم معصوم است؟ (پرسش)]]
| |
| # [[دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
| |
| ## <sub>[[دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[دیدگاههای دانشمندان حدیث در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| ## <sub>[[دیدگاه فرقه وهابیت در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]</sub>
| |
| {{پایان}}
| |
| {{پایان}}
| |
| | |
| ==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبعشناسی جامع علم غیب معصوم]]==
| |
| {{پرسشهای وابسته}}
| |
| {{ستون-شروع|3}}
| |
| * [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم غیب معصوم|کتابشناسی علم غیب معصوم]]؛
| |
| * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای علم غیب معصوم|مقالهشناسی علم غیب معصوم]]؛
| |
| * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای علم غیب معصوم|پایاننامهشناسی علم غیب معصوم]].
| |
| {{پایان}}
| |
| {{پایان}}
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| [[رده:علم غیب معصوم]]
| |
| [[رده:پرسشهای جامع امامت و ولایت]]
| |
| [[رده:پرسشهای علم غیب معصوم]]
| |
| [[رده:پرسشهای علم غیب پیامبر]]
| |
| [[رده:پرسشهای نیازمند ترجمه]]
| |