ضرورت امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به اثبات ضرورت امامت)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۳۰۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
#تغییر_مسیر [[اثبات ضرورت امامت]]
{{خرد}}
 
وجود [[امام]]{{ع}} در هر عصر و زمان و در هر جامعه‌ای برای هدایت انسانها به سوی کمال و برقراری نظم در جامعه ضرورت دارد<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}﴾}} <ref> تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه: ۷.</ref> روایات تفسیری این آیه نیز این حقیقت را تأیید می‌کند که امامی زنده تا روز قیامت در میان انسانها حضور دارد<ref>الكافى، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>؛ همچنین براساس روایاتی درباره سوره قدر، در شب قدر هر سال تا روز قیامت، فرشتگان بر [[امام]]{{ع}} آن زمان نازل می‌شوند و این سوره دلیل روشنی بر وجود [[امام]]{{ع}} در همه زمانهاست <ref>نورالثقلين، ج ۵ ، ص ۶۱۹ ـ ۶۴۲ .</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۵.]</ref>.
 
برخی از آیه ۱۱۹ سوره توبه که به مؤمنان فرمان همراهی با صادقان می‌دهد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> استفاده کرده‌اند که باید در هر عصری صادقانی باشند که مردم برای پیمودن راه پرهیزکاری لازم است با آنان باشند <ref>پيام قرآن، ج ۹، ص ۴۹ ـ ۵۱.</ref> روایات، مقصود از صادقان را [[امامان]]{{عم}} دانسته است <ref>نورالثقلين، ج ۲، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱.</ref> افزون بر آیات از روایات فراوانی نیز استفاده می‌شود که زمین هیچ‌گاه از حجت الهی تهی نخواهد بود و هرگاه از حجت الهی تهی باشد اهلش را فرو خواهد بُرد<ref> الكافى، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref>، به‌گونه‌ای که حتی اگر دو نفر بر روی زمین زندگی کنند یکی از آنان حجت و امام خواهد بود<ref> الكافى، ج ۱، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.</ref>. در برخی از روایات نیز بر ضرورت وجود [[امام]]{{ع}} استدلال شده است، چنان‌که در مناظره‌ای تأیید شده از سوی [[امام صادق]]{{ع}}امام قلب عالم دانسته شده که وجود وی برای عالم مانند وجود قلب برای انسان ضروری است  <ref>كمال الدين، ص ۲۰۰ ـ ۲۰۳.</ref> و نیز براساس مناظره‌ای دیگر که آن هم از سوی [[امام صادق]]{{ع}} تأیید شده بهره‌وری صحیح و کامل از قرآن، بدون [[امام]]{{ع}} معصومی که به تمام قرآن عالم بوده و با توجه به احاطه بر سراسر قرآن بتواند آن را برای امت تفسیر کند میسور نیست<ref>الكافى، ج ۱، ص ۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۵.]</ref>.
 
در کتب کلامی برای اثبات ضرورت وجود [[امام]]{{ع}} به براهین عقلی مانند قاعده وجوب لطف هم استناد شده است<ref>الحاشية على‌الهيات، ص۱۷۹ـ۱۸۰؛ تلخيص‌ المحصل، ص۴۲۴‌ـ‌۴۲۷؛ الفين، ص۸۸‌ـ‌۸۹‌، ۱۱۳‌ـ‌۱۱۷، ۲۱ـ‌۲۴، ۳۷، ۵۳‌ـ‌۵۴.</ref> افزون بر استدلال عقلی و نقلی بر ضرورت وجود [[امام]]{{ع}} در همه اعصار، آیات فراوانی با توجه به روایاتی که در تفسیر آنها وارد شده به مصادیق [[امام]]{{ع}} در زمانهای گوناگون اشاره دارد که براساس آنها [[امام]]{{ع}} پس از [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} [[امام علی|حضرت علی بن ابی‌طالب]]{{ع}}:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ}}﴾}} <ref> ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان؛ سوره مائده، آیه: ۶۷.</ref><ref>الميزان، ج ۶ ،ص ۵۳ ـ ۵۵ .</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}﴾}} <ref> امروز دینتان را کامل کردم؛ سوره مائده، آیه: ۳.</ref> <ref>الغدير، ج۱، ص۲۳۰ـ ۲۳۸؛ الكاشف، ج۳، ص۱۳؛ نمونه، ج ۴، ص ۲۶۴.</ref> و پس از وی فرزندان ایشان هستند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید؛ سوره مائده، آیه: ۵۹.</ref><ref>كتاب سليم بن قيس، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۸، ۲۰۶ ـ ۲۰۹؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۶۲ ـ ۱۷۰، ۵۹۳ ـ ۵۹۴ ؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۸۴ ـ ۳۰۴.</ref> در این آیه عنوان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُولِي الأَمْرِ}}﴾}} بر حسب معنای لغوی عام است؛ ولی مصادیق آن افراد خاصی هستند <ref>الميزان، ج ۴، ص ۴۰۱، ۴۰۹ ، ۴۱۲.</ref> که براساس روایات متواتر عبارت‌اند از: [[امام حسن|حسن بن علی]]{{ع}}، [[امام حسین|حسین بن علی]]{{ع}}، [[امام سجاد|علی بن الحسین]]{{ع}}، [[امام باقر|محمد بن علی]]{{ع}} که در تورات به [[امام باقر|باقر]]{{ع}} معروف است، [[امام صادق|جعفر بن محمد]]{{ع}}، [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}}، [[امام رضا|علی بن موسی]]{{ع}}، [[امام جواد|محمد بن علی]]{{ع}}، [[امام هادی|علی بن محمد]]{{ع}}، [[امام عسکری|حسن بن علی]]{{ع}} و [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} که تا روز قیامت مؤمنان موظف‌اند از آنان به عنوان اولواالامر و اولیای خدا <ref>نورالثقلين، ج ۱، ص ۴۹۹ ـ ۵۰۸ .</ref> اطاعت کنند. گفتنی است که در میان این معصومان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} که همنام و هم‌کنیه [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}}است هم‌اکنون زنده است و روزی که دنیا پر از ستم و جور شده باشد ظهور می‌کند و با ظهورش حق پیروز و دنیا پر از قسط و عدل می‌گردد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ }}﴾}} <ref> خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند ؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند؛ سوره نور، آیه: ۵۵.</ref> و این وعده پیروزی با خروج آن حضرت تحقق پیدا خواهد کرد<ref> مجمع‌البيان، ج۷،ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ روض‌الجنان، ج۱۴، ص ۱۷۰ ـ ۱۷۴؛ نورالثقلين، ج ۳، ص ۶۱۸ ـ ۶۲۰ .</ref>، چنان که از آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}﴾}} <ref> برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان  خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند؛ سوره توبه، آیه: ۳۲.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}﴾}} <ref>بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند؛ سوره صف، آیه: ۸.</ref> نیز می‌توان استفاده کرد که با خروج [[امام مهدی|قائم آل‌محمد]]{{ع}} پیروزی نهایی حق تحقق خواهد یافت <ref>مجمع‌البيان، ج ۵ ، ص ۳۸؛ نورالثقلين، ج ۵، ص ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ روض‌الجنان، ج ۹، ص ۲۲۶.</ref> آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}﴾}} <ref> و در زبور  پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.</ref> در شأن[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نازل شده است که خدای متعال او و اصحابش را در زمین وارث قرار می‌دهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ }}﴾}} <ref> و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.</ref> و دولت او تا قیامت تداوم خواهد یافت <ref>روض الجنان، ج ۱۵، ص ۹۴ ـ ۹۵.</ref> در آیه‌ای نیز به وراثت [[ائمه]]{{عم}} در زمین اشاره شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}﴾}} <ref> و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه: ۵۷.</ref> <ref>روض الجنان، ج۲، ص۹۴؛ نورالثقلين، ج۴، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ الميزان، ج ۱۶، ص ۱۴ ـ ۱۵.</ref> گفتنی است که در زمان غیبت [[امام مهدی]]{{ع}} که مردم به آن حضرت دسترسی مستقیم ندارند، نایبان خاص و عام آن حضرت به امور دینی مسلمانان رسیدگی می‌کنند. برخی گفته‌اند: به لحاظ اینکه پیامبر افزون بر هدایت باطنی، مؤسس احکام سیاسی و عبادات است خلیفه‌ای که دارد یا از هر دو جهت خلیفه اوست و آن [[امام علی|علی]]{{ع}}و فرزندان او هستند یا از جهت سیاسی و آنها فقها و علمای شریعت‌اند که متصدی احکام و آداب سیاسی جامعه هستند <ref>بيان السعاده، ج‌۲، ص‌۳۱.</ref> و برخی پس از آنکه مصادیق اولواالامر را در زمان حضور، منحصر در [[ائمه]]{{عم}} دانسته‌اند با استدلال به ادله‌ای فقیهان دارای شرایط لازم را در عصر غیبت از مصادیق اولواالامر به حساب آورده‌اند  <ref>كتاب‌البيع، ج۲، ص۶۲۰ـ ۶۲۲ ، ۶۳۹ ؛ ولايت فقيه، ص ۲۴ ـ ۲۵ ، ۹۶ـ ۹۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۶.]</ref>.
 
== دلایل وجوب امامت==
{{همچنین ببینید|ضرورت وجود امام}}
*می‌توان گفت وجوب امامت مورد اجماع مسلمانان است، زیرا دیدگاه مخالف در این باره شاذّ بوده و قابل اعتنا نیست، اما درباره این که وجوب امامت عقلی است یا نقلی، و واجب علی اللّه است یا واجب علی الناس، دیدگاه‌ها مختلف است. شیعه امامیه امامت را واجب علی اللّه می‌داند؛ از نظر آنان امامت از مصادیق لطف الهی است و لطف بر خداوند واجب است <ref>تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref> یعنی مقتضای حکمت خداوند است. کسی آن را بر خدا واجب نکرده است، بلکه خداوند به مقتضای حکمت خود آن را بر خود واجب کرده است؛ چنان که خداوند هدایت را بر خود واجب می‌داند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى}}﴾}} <ref> بی‌گمان آنچه بر ما مقرّر است رهنمود است؛ سوره لیل، آیه: ۱۲.</ref>. گروهی از زیدیه و کیسانیه نیز درباره امامت طرفدار وجوب علی اللّه بوده‌اند <ref>قواعد العقاید، ص۱۱۰.</ref>. معتزله، اشاعره، ماتریدیه، اباضیه و گروهی از زیدیه امامت را واجب علی الناس دانسته‌اند. عده‌ای از معتزله وجوب امامت را عقلی و دیگران وجوب آن را نقلی شمرده‌اند <ref>قواعدالعقائد، ص۱۱۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۵؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۶؛ کشف المراد، ص۲۹۰؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*از [[هشام بن عمر فوطی]] و [[ابوبکر اصمّ]] دو تن از متکلمان معتزله به عنوان منکران وجوب امامت یاد شده است. البته مخالفت آن دو نیز مشروط است. هشام وجوب امامت را به حاکم بودن عدل در جامعه اسلامی‌ مشروط کرده و ابوبکر اصم عکس آن را شرط وجوب امامت دانسته است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*از دو فرقه محکّمه و نجدات از فرقه‌های خوارج نیز به عنوان منکران وجوب امامت یاد شده است <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۷؛ الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*یکی از دلایل وجوب امامت آیه اولی الأمر <ref>سوره نساء آیه ۵۹.</ref> است، زیرا این آیه اطاعت از اولی الأمر را بر مؤمنان واجب کرده است، و وجوب اطاعت از اولی الأمر بدون تحقق آن امکان پذیر نیست، بر این اساس وجود [[امام]] واجب خواهد بود <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref>، دلیل دیگر بر وجوب امامت، حدیث من مات است، زیرا مطابق این حدیث هر کس بدون شناخت امام زمان خود از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است: {{عربی|اندازه=150%|« مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۷۶ـ ۹۵؛ اثبات الوصیه، ج۱، ص۱۱۲ـ ۱۱۵؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۵۰ و ۲۰۴، احادیث ۲۵۹ و ۴۰۳؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۲، ص۲۷۷؛ ج۱۳، ص ۱۸۸، احادیث ۱۵۶۳۶ و ۱۶۸۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*عده‌ای از متکلمان اسلامی‌ حدیث مزبور را دلیل وجوب امامت دانسته‌اند، زیرا مطابق این حدیث، معرفت [[امام]] در هر زمانی یک تکلیف شرعی است، لازمه آن این است که هیچ‌گاه زمان از [[امام]] خالی نباشد <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۷۹؛ النبراس، ص۵۱۴؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*عده‌ای از متکلمان، سیره مسلمانان را دلیل وجوب امامت شمرده‌اند، زیرا از سیره مسلمانان روشن می‌شود که آنان وجوب امامت را امری مسلم و تردید ناپذیر تلقی کرده‌اند. اختلاف آنان مربوط به مصداق امامت بوده است، نه اصل امامت <ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ شرح العقاید النسفیه، ص۱۱۰؛ نهایة الاقدام، ص۴۷۹؛ غایة المرام، ص۳۶۴.</ref> ابوعلی و ابوهاشم جُبّایی و برخی دیگر به اجماع صحابه بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند<ref>المغنی فی أبواب التوحید والعدل، الإمامة، ج۱، ص۴۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*برخی از متکلمان به لزوم اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی‌ بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند، زیرا تحقق این امور که مطلوب شارع است، بدون [[امام]] امکان پذیر نیست <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ غایة المرام فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ الألفین، ص۷ـ۸.</ref>. وجوب دفع ضررهای بزرگ از دیگر دلایل متکلمان بر وجوب امامت است، زیرا بدیهی است که اگر در جامعه رهبری دانا و توانا وجود داشته باشد زمینه‌های رشد و صلاح مردم فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد، و در نتیجه، از نبود [[امام]] زیان بزرگی به جامعه وارد می‌شود، و دفع چنین زیان‌هایی در شریعت واجب است. بنابراین، وجود [[امام]] واجب خواهد بود<ref>تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
 
==امامت و لطف==
*استدلال پیشین، عقلی بوده و به قاعده لطف باز می‌گردد‌، که یکی از براهین مهم وجوب امامت از دیدگاه متکلمان امامیه است. آنان امامت را از مصادیق روشن قاعده لطف می‌دانند‌، از آنجا که لطف به مقتضای حکمت خداوند‌، واجب است‌، امامت نیز واجب خواهد بود. [[سید مرتضی]] در تبیین لطف بودن امامت گفته است: ما امامت را به دو شرط واجب می‌دانیم: یکی این که تکالیف عقلی وجود داشته باشد‌، و دیگری این که مکلّفان معصوم نباشند‌، دلیل وجوب امامت با توجه به دو شرط مزبور این است که هر عاقل آشنا با عرف و سیره عقلای بشر می‌داند که هرگاه در جامعه‌ای رهبری با کفایت و تدبیر وجود داشته باشد که از ستمگری و پلیدی جلوگیری و از عدالت و ارزش‌های انسانی دفاع کند‌، شرایط اجتماعی برای بسط فضایل و ارزش‌ها فراهم‌تر خواهد بود و این‌، چیزی جز لطف نیست‌، زیرا لطف آن است که با توجه به آن‌، مکلفان به طاعت و فضیلت روی می‌آورند و از پلیدی و تباهی دوری می‌گزینند. بنابراین‌، امامت در حق مکلفان‌، لطف است<ref>الذخیرة فی علم الکلام‌، ص۴۰۹ـ ۴۱۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*[[ابن میثم بحرانی]] برهان لطف امامت را با توجه به تکالیف شرعی تقریر کرده و گفته است: نصب [[امام]] لطفی است از خداوند در انجام دادن تکالیف شرعی و فعل لطف به مقتضای حکمت الهی واجب است‌، پس نصب [[امام]] از جانب خداوند واجب است <ref>قواعد المرام‌، ص۱۷۵.</ref> عده‌ای از متکلمان شیعه‌، لطف امامت را مقتضای تکالیف الهی دانسته‌اند و از عقلی یا شرعی بودن تکلیف سخن نگفته‌اند<ref>تقریب المعارف‌، ص۹۵؛ المنقذ من التقلید‌، ج۲، ص۲۴۰؛ کشف المراد‌، ص۴۹۰؛ ارشاد الطالبین‌، ص۳۲۸.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*به استدلال پیشین اشکال شده است که امامت در حق همه مکلفان لطف نیست‌، زیرا در میان انسان‌ها کسانی یافت می‌شوند که اگر الزام و نظارت حکومتی در بین نباشد نیز به رعایت احکام الهی اقدام می‌کنند و چه بسا لزوم اطاعت از [[امام]] برای آنان گران باشد و همین امر موجب روی گردانی آنها از دین شود<ref>المغنی‌، ج۱، ص۳۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*اگر اشکال یاد شده‌، بر لطف بودن امامت وارد باشد‌، بر لطف بودن نبوت نیز وارد خواهد بود‌، چرا که اگر نبوت و امامت را با توجه به نوع بشر مطالعه کنیم. بدون شک از این جهت‌، نبوت و امامت برای نوع بشر لطف است و مخالفت افرادی اندک‌، آن هم به خاطر عوامل و انگیزه‌های شیطانی و نفسانی‌، ناقض قاعده مزبور نخواهد بود. نبوت وامامت برای چنین افرادی معیار امتحان الهی خواهد بود که خود یکی از قواعد شریعت است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*اشکال دیگر این که وجوب لطف در امامت، تعیینی نیست‌، بلکه تخییری است‌، زیرا می‌توان [[عصمت]] مکلفان را به عنوان جایگزین لطف فرض کرد‌، که نقش هدایت گری آن نیز کامل‌تر از لطف امامت است <ref>المغنی‌، ص۲۶.</ref> پاسخ این است که موضوع بحث در لطف امامت مکلفان موجود است که از ویژگی [[عصمت]] برخوردار نیستند‌، فرض مکلفان معصوم‌، واقعیت را تغییر نمی‌دهد <ref>(المنقذ من التقلید‌، ج۲، ص۲۵۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*گفته شده است: هرگاه موضوع لطف در باب امامت، مکلفان غیر معصوم باشد می‌توان مکلفانی را فرض کرد که نه [[امام]] باشند و نه مأموم؛ چنان که شیعه به [[عصمت]] [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} و [[امامان]]{{عم}} دیگر قائل است. در این صورت در زمان [[امام علی|علی]]{{ع}}، [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} و [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} نه [[امام]] بودند و نه مأموم. واین مطلب بر خلاف اجماع امت اسلامی‌است‌، زیرا هر مکلفی یا [[امام]] است و یا مأموم <ref>المنقذ‌، ج۲‌، ص۲۴۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*پاسخ این است که وجه نیازمندی مکلفان به [[امام]]، منحصر در لطف بودن [[امام]] در انجام تکالیف الهی نیست‌، بلکه امامت فواید و آثار دیگری‌، مانند تعلیم معالم دینی و احکام شریعت و پیروی از او در مکارم اخلاق و سیر و سلوک معنوی دارد. فواید یاد شده در مورد مکلفان معصوم نیز متصور است <ref>المنقذ‌، ج۲‌، ص۲۵۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*اشکال دیگر این که لطف امامت در مورد انجام تکالیف الهی منوط به حضور [[امام]] و اعمال ولایت و زعامت سیاسی و اجتماعی توسط اوست. این مطلب با اعتقاد شیعه به امامت [[امام]] غایب سازگاری ندارد<ref>المنقذ‌، ج۲‌،ص۲۵۲.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
*پاسخ این است که وجود [[امام]] به خودی خود لطف است و تصرف او لطف دیگری است و عدم تحقق این لطف ناشی از عدم آمادگی مکلفان است. توضیح این که لطف در باب امامت، در حقیقت از سه مرحله تشکیل می‌شود که هر یک به خودی خود لطف است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
#آفریدن [[امام]] توسط خداوند و اعطای منصب امامت به او؛
#پذیرش منصب امامت توسط [[امام]] و آمادگی او برای عمل به مقتضای آن؛
#آمادگی مکلفان در یاری دادن [[امام]] و اطاعت از او.
*مراتب یاد شده بر یکدیگر ترتب دارند و تا مرتبه نخست محقق نشود‌، موضوع مرتبه دوم تحقق نخواهد یافت‌، بر این اساس‌، مرتبه سوم که مربوط به مکلفان است در گرو تحقق دو مرتبه پیشین است. بنابراین‌، وجود [[امام]] و نصب او به امامت از جانب خداوند واجب است‌، تا موضوع مرتبه سوم لطف امامت تحقق پذیرد. اما تحقق نیافتن لطف در مرتبه سوم ناشی از سوء تصمیم و عمل مکلفان است <ref>کشف المراد‌، ص۴۹۱.</ref> بحث گسترده درباره آثار و فواید وجودی [[امام]] غایب در مدخل جداگانه خواهد آمد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۳۶

تغییرمسیر به: