|
|
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| | | #تغییر_مسیر [[خلافت الهی]] |
| {{مقام معصوم}}
| |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[مقام معصوم]]''' و مرتبط با مدخل '''[[خلافت]]''' است. مدخلهای وابسته به این بحث:</div>
| |
| <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خلافت الهی در قرآن]] - [[خلافت الهی در حدیث]] - [[خلافت الهی در کلام اسلامی]] - [[خلافت الهی در فلسفه اسلامی]] - [[خلافت الهی در عرفان اسلامی]]</div>
| |
| <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[خلافت الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| | |
| از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مقام]] [[خلافت الهی]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{متن حدیث|رَضِيَكُمْ خُلَفَاءَ فِي أَرْضِهِ}} آمده است<ref>شما را برای جانشینی خود در روی زمین پسندید.</ref>.
| |
| | |
| ==واژهشناسی لغوی==
| |
| *[[خلافت]] "به کسر خاء" به معنای [[نیابت]] از غیر است، به جهت [[غیبت]] منوب عنه یا به علّت مرگش یا به جهت عاجز بودنش و یا به سبب [[شرافت]] بخشیدن به [[نایب]]<ref>مفردات، ص ۲۹۴، «خلف».</ref>. واژه [[خلیفه]] در [[قرآن کریم]] به معنای [[جانشین]] [[خداوند]] بر روی [[زمین]] آمده است و این [[خلافت]] تمام نمیشود، جز اینکه [[خلیفه]] در همه [[شئون]] وجودی و آثار و [[احکام]] و [[تدابیر]]، حاکی از مستخلف باشد<ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۱۵؛ ج ۱۷، ص ۱۹۴ ـ ۱۹۵.</ref>. در این مدخل، معنای اصطلاحی "[[خلافت الهی]]" مقصود است و آنچه به [[امامت]] و [[رهبری]] مربوط میشود، در [[جایگاه]] خود آمده است. در اینجا از واژه "[[خلف]]"، "ورث" و مشتقّات آن دو و نیز از بعضی [[آیات]] با توجّه به [[شأن نزول]] و [[روایات]] مربوط استفاده شده است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/13/2.htm#f49، فرهنگ قرآن، ج۱۳، ص۵۱ - ۵۵.]</ref>.
| |
| | |
| ==تشریح [[مقام خلافت]]==
| |
| *[[انسان]]، [[خلیفه]] خداست و این [[مقام]] والاترین و بالاترین مقامی است که یک موجود میتواند به آن نائل شود. [[خداوند متعال]] با [[لطف]] خاص خویش ردای [[خلافت]] را بر قامت [[انسان]] پوشاند و او را [[اشرف مخلوقات]] قرار داد.
| |
| *[[آیه خلافت]] از جمله [[آیات]] و عمده آنها در مباحث [[انسانشناسی]] است و در بحث [[خلافت]] [[انسان]] در [[زمین]] منحصر به [[فرد]] است و بیانگر [[جایگاه]] [[انسان]] در [[نظام هستی]] و [[ارزش]] و [[مقام]] او هست. محققین و [[مفسرین]] ذیل این [[آیه]] به مسائلی چون [[خلافت]] [[انسان]] در [[زمین]]، منشأ پیدایش [[انسان]]، [[جایگاه]] ارزشی او و [[فضیلت]] [[انسان]] نسبت به موجودات دیگر واشرفیت [[انسان]] میان مخلوقات پرداختهاند و یکی از [[فضایل]] و کراماتی که با استفاده از این [[آیه]] برای [[انسان]] قائل شدهاند [[مقام خلافت الهی]] است.
| |
| *اینکه [[خداوند]] درباره هیچ موجود دیگری، از قبل، به [[فرشتگان]] اعلامی نداشت و با آنان در میان نگذاشت و مثلا نفرمود: من [[عرش]] یا [[آسمان]] یا [[زمین]] میآفرینم، بلکه تنها درباره [[آفرینش انسان]] که [[حضرت آدم]]{{ع}} مصداق کامل آن است فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[دلیل]] بر آن است که این موجود از ویژگی خاصی برخوردار است که دیگر موجودات امکانی از آن برخوردار نیستند؛ چنانکه تعبیر به "جاعل" به جای "[[خالق]]" خالی از [[لطف]] نیست؛ زیرا ماده [[جعل]] غالبا در امور ابداعی بکار رفته، لطیفتر از ماده [[خلق]] است و نشان آن است که بداعت و صنعتی که {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«پدیدآور آسمانها و زمین است» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref> در این موجود بکار برده، با [[آفرینش]] سایر موجودها تفاوت دارد.
| |
| *تعبیر به "خلیفة" به جای [[انسان]] نیز ممکن است اشاره به این باشد که [[انسان]]، تنها موجودی زمینی و مرکب از [[روح]] و [[بدن]] نیست و آنچه در [[خلافت]] وی مطرح است نهتنها از محدوده نظر متفکران مادی که هر موجودی را مادی میدانند خارج است، بلکه از محدوده نظر متفکران [[الهی]] که [[انسان]] را مرکب از [[بدن]] و [[روح]] مجرد میدانند نیز فراتر است زیرا بر این اساس، همان طور که [[انسان]] در [[بدن]] خلاصه نمیشود و بالاتر از [[بدن]]، مرحلهای به نام [[روح]] مجرد دارد، در این دو مرحله نیز خلاصه نمیشود، بلکه بالاتر از [[روح]] مجرد دارد که در [[مخزن الهی]] و در [[لوح]] و [[کرسی]] و [[عرش]] است و در [[مقام]] عنداللهی و لقاءاللهی حضور دارد و در [[حقیقت]]، فراتر از "من" به معنای [[روح]] که بر [[بدن]] مسلط است "من" دیگری در ولیالله و [[خلیفةالله]] هست که بر [[روح]] او مسلط است<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۲۲.</ref>.
| |
| *[[حقیقت انسان]] را نفس ناطقه او تشکیل میدهد و الا در مراتب [[خلقت]] مادی [[انسان]] از نطفه و علقه و مضغه و تبدیل مضغه به استخوان و [[پوشش]] استخوان با گوشت، با سایر حیوانات مشترک است. به لحاظ همین بعد است که [[انسان]] ارتقا به عالم مجردات پیدا کرده و به وسیله دو بال [[علم]] و عمل و یا به عبارتی به واسطه [[معرفت]] و [[بندگی]] کامل، [[شایستگی]] [[سجده فرشتگان]] و [[خلیفه خدا]] در روی [[زمین]] را پیدا کرده بدین ترتیب [[کرامت]] خاصی شامل حال او شده است. این شخص [[انسان کامل]] است که میتواند [[مظهر اسم اعظم]] شود <ref>محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الحکیم، ج۲، ص۳۲۳.</ref>. این [[جانشین]] [[خداوند]] به جایی خواهد رسید که پس از طی مراحلی، [[جانشین]] [[خداوند]] در [[تصرف]] و [[ولایت]] در عالم میشود، به طوری که میتواند کسوت تمام اسما و [[صفات خداوند]] را به خود بپوشاند و در نهایت به جایی برسد که تنها تفاوت او با [[خداوند]]، این خواهد بود که [[خدا]] [[واجب]] بالذات وانسان [[واجب]] بالغیر هست، بنابراین [[انسان]] میتواند در صفات، [[افعال]]، مثال [[خدا]] شود، همانطوری که [[خداوند]] [[خلق]] میکند، [[انسان]] هم میتواند صوری ایجاد نماید، لکن در مملکت خودش؛ بنابراین [[خداوند]] [[انسان]] را مملکتی شبیه مملکت خودش قرار میدهد؛ بنابراین [[جایگاه]] [[خلافت]] الهی سبب میشود که [[آدمی]] آینه [[الهی]] گشته و در نتیجه قابلیت مظهریت جمیع اسما را در خود محقق کند که البته این مرتبه برای [[انسان کامل]] بالفعل و برای دیگران بالقوه وجود دارد. او [[قطب]] است و بقیه گرد او حرکت میکنند<ref>حسن حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ص۵۵.</ref>.
| |
| *راه [[شناخت خداوند]] از طریق [[شناخت]] [[انسان کامل]] است و [[انسان کامل]] کتاب جامعی است که تمام [[آیات]] [[خداوند]] در او جمع است. در واقع او [[انسان]] کبیری است که اشرف ممکنات است.
| |
| *[[مقام خلیفةاللهی]] همان شجره طوبایی است که اصل و ریشه آن ثابت و شاخههایش در [[آسمان]] است: {{متن قرآن|أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.</ref>. *از اینرو [[فرشتگان]] [[آسمانها]] نیز از میوه این شجره و از [[علم]] این [[انسان کامل]] بهره میگیرند و اصولاً کمال آن [[فرشتگان]] در این است که از این درخت استفاده و در برابر آن [[خضوع]] کنند.
| |
| *[[خلیفةالله]] کسی است که [[تغذیه]] [[علمی]] و عملی او از [[تعلیم اسماء]] تأمین میشود و تنها [[بدن]] و وجود عنصری اوست که از باب {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ}}<ref>«و ما آنان را کالبدی که خوراک نخورند نیافریده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۸.</ref> از [[زمین]] و [[طبیعت]] [[تغذیه]] میکند<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۱۷.</ref>.
| |
| *او نه تنها از [[آسمانها]]، بلکه از هر موجود امکانی، حتی از [[فرشته]]، [[لوح]] و قلم نیز بزرگتر است. او هم [[اهل]] [[تسبیح]] و [[تقدیس]] است، هم [[اهل]] [[تحمید]] و [[تکبیر]]؛ یعنی دارای صفات تشبیهی است، هم دارای صفات تنزیهی. او در [[دنیا]] و در [[آخرت]] [[میزان]] [[اعمال]] است: {{متن حدیث|هُم الْمَوازِين الْقِسْط}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۲۶.</ref>. هر عملی که مطابق عمل او بود [[حق]] و هر کاری که [[مخالف]] کار او بود [[باطل]] است. او چون اولین صادر و نخستین [[فیض]] خداست واسطه [[نزول]] [[برکات الهی]] به عالم [[طبیعت]] است. حتی در [[فیض]] ظاهری که به وجود عنصری خودش میرسد، [[حقیقت]] و [[باطن]] خود او واسطه است؛ یعنی [[باطن]] خود اوست که برای ظاهرش جلوه میکند و [[فیض الهی]] از [[باطن]] او به [[ملائکه]] رسیده، از راه ملائک به افراد عادی و از جمله به وجود عنصری خود او میرسد و بالاخره چنین نیست که [[فرشتگان]]، نسبت به [[مقام]] شامخ وی که تعین اول است سمت تعلیمی داشته باشند، بلکه آنان نسبت به این مرحله برین و والا از خدمتگزاران [[انسان کامل]] به حساب میآیند و تنها مراحل نازله [[انسان کامل]] است که [[فرشتگان]] از مجاری و وسایط [[فیض]] آن محسوب میشوند<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۲۴.</ref><ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۵۲-۵۶.</ref>
| |
| | |
| ==علت [[خلیفه]] قرار دادن [[انسان]]==
| |
| *'''[[پرسش]]:''' او که [[جهان هستی]] در قبضه [[قدرت]] اوست؛ چرا در [[زمین]] [[خلیفه]] قرار داد؟<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۹۷.</ref>.
| |
| *'''پاسخ این است که:''' [[انسانها]] وقتی برای خود، [[جانشین]] [[تعیین]] میکنند این به [[دلیل]] [[محدودیّت]] آنان است؛ چون [[رئیس]] نمیتواند در غیاب خود، مدیریّت کند، لذا [[جانشین]] [[تعیین]] میکند، اما ذات [[مقدّس]] ربوبی که به تمام [[جهان هستی]] احاطه دارد{{متن قرآن|أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَاء رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ}}<ref> آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است؛ سوره فصلت، آیه: ۵۴.</ref>، با این [[انگیزه]] [[جانشین]] [[تعیین]] نمیکند؛ باید [[انگیزه]] را در جای دیگر دید و آن اینجاست که انسانهای معمولی توان دریافت [[فیض الهی]] را بدون واسطه ندارند، نقش [[خلیفه الهی]] در این میان، همان منبع آبرسانی [[شهر]] است که [[آب]] را [[ذخیره]] میکند تا به هنگام [[نیاز]]، هرکس به اندازه نیازش بهرهمند گردد، پس [[جعل]] "[[خلیفه]]" با این [[انگیزه]] است، نه [[انگیزه]] [[محدودیّت]]<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۹۷.</ref>.
| |
| | |
| ==[[خلیفه]] و [[جانشین]] [[الله]] کیست؟==
| |
| *"[[خلیفه]]" به معنای "[[جانشین]]" است و تای "ة" آن برای [[مبالغه]] است نه تأنیث. [[مقام]] خلافة اللّهی مقامی است بسیار والا و بالا که [[قرآن کریم]] [[فرشتگان]] را در [[شأن]] و آن [[جایگاه]] ندانسته، ولی "[[انسان]]" را [[شایسته]] این [[مقام]] دیده؛ مقامی که [[فرشتگان]] در برابر آن به [[خضوع]] افتاده، [[زمین]] [[ادب]] بوسیدند، پر واضح است که این [[مقام]]، از آنِ هر [[انسانی]] نیست، آیا به [[راستی]] [[انسانی]] که به تعبیر [[قرآن]]، حیوانی [[زندگی]] میکند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ }}<ref> و کافران (از زندگی دنیا) برخوردار میشوند و همچون چارپایان میخورند و آتش (دوزخ) جایگاه آنهاست؛ سوره محمد، آیه:۱۲.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۹۸.</ref>.
| |
| *یا حتّی بدتر از حیوان [[زندگی]] میکند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref> و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند ؛ آنانند که ناآگاهند؛ سوره اعراف، آیه:۱۷۹.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۹۷.</ref>.
| |
| *آیا چنین [[انسانی]]، [[شایستگی]] [[مقام]] خلیفة اللّهی را دارد؟! قطعاً نه، آنکس "[[خلیفة الله]]" است که آیت [[کمال الهی]] باشد لکن [[خداوند]]، این [[کمالات]] را بالذات دارد و [[جانشین]]، بالعرض؛ یعنی [[خداوند]] به او [[عنایت]] کرده، به هر حال، "[[خلیفة الله]]" کسی است که به [[اذن]] [[الله]] کار خدایی کند، همانند آهنی که بر اثر نزدیکی با [[آتش]]، گداخته میشود و خاصّیّت آن را پیدا میکند، چنین آتشی هرچند [[آتش]] نیست، ولی کار [[آتش]] را میکند<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۹۹.</ref>.
| |
| *با این تحلیل، [[مقام]] "خلیفة اللّهی" اختصاص به [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} دارد و با این تحلیل است که [[معجزات]] و [[کرامات]] [[اولیای الهی]] به آسانی قابل تحلیل و مناسب با همان عنوان آیت [[خدا]] بودن است؛ بنابراین، [[خداوند]]، [[امامان معصوم]]{{عم}} را به عنوان "[[جانشینان]] خود بر [[زمین]]" [[پسندیده]] و آنان را "[[خلیفه]] خود" قرار داده است: {{متن قرآن| وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ }}<ref> خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند؛ سوره نور، آیه:۵۵.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۱۹۹.</ref>.
| |
| *این [[استخلاف]]، قطعی و استخلافی است هم [[معنوی]] و هم ظاهری و آن [[استخلاف]] [[معنوی]] آنان زیربنای [[استخلاف]] ظاهری؛ یعنی [[حکومت]] بر کلّ گستره [[زمین]] است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۰.</ref>.
| |
| *در [[روایات]] فراوانی، این [[آیه]] به [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} [[تأویل]] شده است. محصول تمام زحمات [[پیامبران]] و [[تبلیغات]] مستمر و پیگیر آنان و نمونه اتمّ [[حاکمیّت]] [[توحید]]، [[امنیّت]] کامل و [[عبادت]] خالی از [[شرک]]، در زمانی تحقّق مییابد که [[امام مهدی]]{{ع}} آن سلاله [[انبیا]] و [[فرزند]] [[پیامبر]]{{صل}} ظاهر شود<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۰.</ref>.
| |
| *در بسیاری از [[تفاسیر]] [[شیعه]] از [[حضرت]] [[امام سجاد]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] چنین [[نقل]] شده: آنان به [[خدا]] [[سوگند]]! [[شیعیان]] ما هستند، [[خداوند]] این کار را برای آنان به دست مردی از ما انجام میدهد که [[مهدی]] این [[امّت]] است، [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند آنگونه که از [[ظلم و جور]] پر شده باشد و هم اوست که [[پیامبر]]{{صل}} درباره او فرمود: اگر از [[عمر]] [[دنیا]] چیزی جز یک روز باقی نماند، [[خداوند]] آن یک روز را آنقدر طولانی میکند تا مردی از دودمان من که نامش نام من است، بر [[زمین]] [[حاکم]] شود و صفحه [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند آنگونه که از [[ظلم و جور]] پر شده است<ref>{{عربی|" هُمْ وَ اللَّهِ شِيعَتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ يَفْعَلُ اللَّهُ ذَلِكَ بِهِمْ عَلَى يَدَيْ رَجُلٍ مِنَّا وَ هُوَ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِيهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَأْتِيَ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي اسْمُهُ اسْمِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}؛مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۲؛ منتخب الأثر: ۲۴۷ به بعد، ۱۲۳ حدیث با این مضمون از منابع مختلف اسلامی مخصوصاً از منابع اهل تسنّن نقل کرده است.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۰.</ref>.
| |
| | |
| ==[[امامان معصوم]]{{عم}}؛ جانشینان [[پیامبر اکرم]]{{صل}}==
| |
| *در [[روایات]] فراوانی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[خلفا]] و [[جانشینان]] به [[حقّ]] خود را صراحتاً بیان فرموده که آنان [[دوازده]] نفرند<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه: ۷۶ - ۷۳.</ref>. این [[روایات]] گاه با تعبیر "[[دوازده امیر]]" آمده و گاه با تعبیر "[[دوازده خلیفه]]" و [[روایات]] تصریح دارند که: {{متن حدیث|كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْش "}}<ref>تمامی آنان از قریشاند.</ref>؛ {{متن حدیث|كلهم من بني هاشم}} <ref>تمامی آنان از بنیهاشماند.</ref> همانگونه که [[امام علی]]{{ع}} فرمود: به [[یقین]] [[امامان]] از [[قریش]] هستند و درخت وجودشان در سرزمین این [[نسل]] از [[بنیهاشم]] غرس شده است، این [[مقام]] در خور دیگران نیست و [[زمامداران]] غیر از آنان [[شایستگی]] [[ولایت]] و [[امامت]] را ندارند<ref>{{متن حدیث|إِنَ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِي هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَى سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ مِنْ غَيْرِهِم}}؛ نهج البلاغه: خطبه ۱۴۴.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۱.</ref>.
| |
| *در [[صحیح مسلم]] از [[جابر بن سمره]] [[نقل]] شده که میگوید از [[پیامبر خدا]] شنیدم که میفرمود: "[[اسلام]] همواره [[عزیز]] خواهد بود تا [[دوازده خلیفه]] بر [[مسلمانان]] [[حکومت]] کنند، سپس سخنی گفت که من نفهمیدم، از پدرم سؤال کردم: [[پیامبر]]{{صل}} چه فرمود؟ گفت: فرمود: تمام آنان از قریشاند"<ref>{{متن حدیث| لَا يَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِيزاً إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً ثُمَّ قَالَ كَلِمَةً خَفِيفَةً لَمْ أَفْهَمْهَا فَقُلْتُ لِأَبِي: مَا قَالَ: فَقَالَ: قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْش}}؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳، ح۷؛ مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۶۴۶؛ سنن ابی داوود، ج۴، ص۸۶.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۱.</ref>.
| |
| *جالب اینجاست که در یکی از طرق این [[حدیث]]، در [[صحیح مسلم]] میخوانیم که [[جابر]] در ذیل [[حدیث]] میگوید: "[[پیامبر]] سخنی گفت که بر اثر سر و صدای [[مردم]] من آن را نفهمیدم، به پدرم گفتم: [[پیامبر]] چه فرمود؟ گفت: فرمود: همه آنان از قریشاند"<ref>{{عربی|" فَقَالَ كَلِمَةً صَمَّنَيِهَا النَّاسُ فَقُلْتُ لِأَبِي مَا قَالَ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}؛ صحیح مسلم،ج۳، ص۱۴۵۳، ح ۹.</ref><ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۲.</ref>.
| |
| *در روایاتی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نامهای [[امامان معصوم]]{{عم}} هم آمده است<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۹۰؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲ - ۱، ص۲۵۳؛ مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۲۸۲؛ ینابیع المودّه، ج۳، ص۲۸۴ - ۲۸۲؛ فرائد السمطین، ج۲، ص۱۳۳.</ref>. شاید همان سر و صداها سبب شده که [[راوی]] نامهای آنان را نیاورد. به عبارت دیگر، [[دست]] [[سیاست]] عامل این [[پنهانکاری]] شده است. به هر حال، خلفایی که [[پیامبر]] بعد از خود قرار داده، همان [[دوازده]] نفرند که [[شیعه]] جعفریّه اثنیعشریه به آنان [[معتقد]] است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۲.</ref>.
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| * [[پرونده:10115976.jpg|22px]] [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|'''در آستان امامان معصوم ج۲''']]
| |
| | |
| =='''[[:رده:آثار مقام معصوم|منبعشناسی جامع مقام معصوم]]'''==
| |
| {{منبعشناسی جامع}}
| |
| * [[:رده:کتابشناسی کتابهای مقام معصوم|کتابشناسی مقام معصوم]]؛
| |
| * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای مقام معصوم|مقالهشناسی مقام معصوم]]؛
| |
| * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای مقام معصوم|پایاننامهشناسی مقام معصوم]].
| |
| {{پایان}}
| |
| {{پایان}}
| |
| {{مقامات}}
| |
| {{مقامات در زیارات}}
| |
| | |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| [[رده:مدخلهای درجه دو دانشنامه]]
| |
| [[رده:مقام معصوم]]
| |