(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{امامت}}
#تغییر_مسیر [[سوره انبیاء]]
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سوره انبیا در قرآن]] - [[سوره انبیا در حدیث]] - [[سوره انبیا در معارف و سیره رضوی]]</div>
==مقدمه==
[[سوره]] بیست و یکم [[قرآن]]، مکی و دارای ۱۱۲ [[آیه]]<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۶۱.</ref>. این سوره در واقع سوره [[پیامبران]] است؛ چراکه نام شانزده [[پیامبر]] مانند [[حضرت موسی]]، [[ابراهیم]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]] و [[نوح]]{{عم}} با ذکر فرازهایی از [[زندگی]] برخی از آنها و اشاره به زندگی برخی دیگر در آن مطرح میشود. ویژگی سورههای «مکی» که از [[عقاید دینی]]، مخصوصاً از [[مبدأ و معاد]] سخن میگوید، کاملاً در این سوره منعکس است. بخش دیگری از این سوره، از [[پیروزی حق بر باطل]]، [[توحید]] بر [[شرک]] و [[لشکریان]] [[عدالت]] و داد بر [[جنود]] [[ابلیس]]، سخن میگوید. این سوره با هشدارهای شدید نسبت به [[مردم]] [[غافل]] و بیخبر از حساب و کتاب آغاز شده و پایان آن نیز با هشدارهای دیگری در این زمینه تکمیل میگردد<ref>تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۴۹.</ref>. در اهمیت و [[فضیلت]] این سوره روایتهایی از [[اهل بیت]]{{عم}} وارد شده است. به عنوان مثال [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هر کس سوره [[انبیا]] را از روی علاقه و رغبت بخواند، مانند کسی خواهد بود که با همه پیامبران در جنات النعیم همدم و [[همنشین]] است و تا وقتی زنده است، با [[هیبت]] و شکوه در نظر مردم جلوه میکند<ref>ثواب الأعمال، ص۱۰۸.</ref>.
تعدادی از [[آیات]] سوره انبیا در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} [[تفسیر]] شده یا به نحوی مورد استفاده قرار گرفته، که به ترتیب آیات ذکر خواهد شد. مسأله [[خلق]] قرآن، از مهمترین موضوعاتی بود که در [[زمان امام رضا]]{{ع}} به صورت جدی مطرح شد، که از آن به [[فتنه]] خلق قرآن تعبیر میشود<ref>التاریخ الصغیر، ج۱، ص۷؛ الأنساب، ج۳، ص۷۴؛ البدایة و النهایة. ج۱۰، ص۲۷۲.</ref>. این موضوع [[کلامی]] که با [[مخلوق بودن]] (حدوث) و مخلوق نبودن (قدیم بودن) قرآن مرتبط بوده<ref>المواقف، ج۱، ص۴۶؛ فتح القدیر، ج۳، ص۴۶۹.</ref> و منشأ آن به اواخر [[دولت اموی]] باز میگردد<ref>حیاة الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۱۹.</ref>، از سوی [[مأمون]] مورد توجه جدی قرار گرفته<ref>الإمامة و السیاسة، ج۱، ص۱۰.</ref> و سبب بروز [[اختلاف]] شدید در بین [[دانشمندان]] و [[فتنه]] و [[اضطراب]] و ریخته شدن [[خونها]] شد<ref>حیاة الإمام الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۵.</ref>. [[مأمون]] که [[معتقد]] به [[خلق]] [[قرآن]] بود [[مردم]] را نیز بر این [[عقیده]] مجبور ساخته و [[مخالفان]] را مورد تعقیب و [[شکنجه]] قرار میداد<ref>حیاة الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۲۰.</ref>. او حتی [[دستور]] [[آزمایش]] [[فقیهان]]، [[قضات]] و [[محدثان]] را صادر و کسانی که بر این عقیده نبودند، در صورت عدم پذیرش، از کار برکنار میشدند<ref>الکامل، ج۶، ص۴۲۳.</ref>. در این میان، [[اهل بیت]]{{عم}} در برخورد با این موضوع، قرآن را [[کلام خداوند]] دانسته<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۸؛ الأمالی، صدوقی، ص۵۴۶، ۵۵۲.</ref> و [[شیعیان]] را از گرفتار شدن در این بحث بیثمر<ref>الأمالی، صدوق، ص۵۴۶.</ref> و [[انحرافی]] بر [[حذر]] میداشتند<ref>التوحید، ص۲۲۴.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} نیز علاوه بر تصریح به کلام خداوند بودن قرآن<ref>التوحید، ص۲۲۳؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۰۵.</ref>، با توجه به [[آیه]] ۲ [[سوره انبیاء]]: {{متن قرآن|مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ}}<ref>«هیچ یادکرد تازهای از سوی پروردگارشان به آنان نمیرسد مگر که آن را شنیدهاند و سرگرم بازیاند» سوره انبیاء، آیه ۲.</ref> و آیه ۱۱۳ [[سوره طه]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا}}<ref>«و بدینگونه آن را قرآنی عربی فرو فرستادهایم و در آن بیم دادن گوناگون آوردهایم باشد که پرهیزگاری ورزند یا (قرآن) برای آنان یادکردی نو آورد» سوره طه، آیه ۱۱۳.</ref>، بر [[محدث]] بودن (ایجاد شدن) همه [[کتابهای آسمانی]] مانند [[تورات]]، [[انجیل]]، [[زبور]] و قرآن تأکید کرده و آنها را [[فعل خداوند]] و نه جزو [[ذات خداوند]] دانستند که از قابلیت فناپذیری برخوردارند<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۴۰۵، ۴۰۶.</ref>. بر پایه [[روایت]] دیگری، یکی از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} گزارش [[جبرگرایی]] عدهای از شیعیان و [[اعتقاد به تفویض]]<ref>مرآة العقول، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۵.</ref> از سوی عدهای دیگری را در نزد آن [[حضرت]] مطرح نمود. امام رضا{{ع}} نیز با بیان یک [[حدیث قدسی]] به [[نقد]] این مسأله پرداختند. بر اساس این حدیث قدسی، [[خداوند متعال]] بعد از بیان مطالبی مانند نقش [[اراده الهی]] در [[اراده انسان]] و نقش تواناییهای [[خدادادی]] [[انسان]] در انجام [[واجبات]] و همچنین بهرهمندی انسان از [[نعمتهای الهی]] در انجام [[معصیت]]، که بر [[اختیار]] او در کارهایش دلالت دارد، میفرماید: «... من از تو نسبت به [[کارهای نیک]] تو اولی هستم و تو از من نسبت به گناهانت اولی هستی و من از آنچه انجام میدهم سؤال نمیشوم، اما [[مردم]] از کارهایی که میکند مورد سؤال قرار میگیرند»<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۸.</ref>. قسمت آخر این [[حدیث قدسی]] با [[آیه]] ۲۳ [[سوره انبیاء]]: {{متن قرآن|لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ}}<ref>«او از آنچه انجام میدهد بازخواست نمیگردد ولی آنان بازخواست میشوند» سوره انبیاء، آیه ۲۳.</ref> از نظر مضمون مطابقت دارد و استناد [[امام رضا]]{{ع}} به این [[حدیث]] بر [[نفی]] [[جبر و تفویض]] به این نحو است که چون انسان اختیار دارد، در مورد کارهایش مورد سؤال قرار میگیرد، در غیر این صورت، سؤال معنا نخواهد داشت. از سوی دیگر، قسمت اول این حدیث قدسی که مطالبی مانند نقش اراده الهی در اراده انسان را مطرح میسازد، برای نفی [[تفویض]] (علت تامه بودن انسان در انجام کارهایش) مناسب است. همچنین آن [[حضرت]] در تبیین [[فلسفه]] قرار گرفتن [[امامت]] در [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} و نه [[فرزندان امام حسن]]{{ع}}، این موضوع را امری [[الهی]] دانسته و از مورد سؤال قرار نگرفتن [[خداوند]] که در آیه {{متن قرآن|لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ}} نیز مطرح شده، سخن گفتند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۸۲؛ علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۸.</ref>. بر این اساس، چون [[خداوند متعال]] امامت را در فرزندان امام حسین{{ع}} قرار داده، باید [[اطاعت]] نمود و نباید به سؤال نمودن از عمل الهی پرداخت. چون انسان معمولاً زمانی به سؤال نمودن [[اقدام]] میکند که یا ابهامی داشته باشد و یا آنکه در [[صحت]] کاری تردید وجود داشته باشد و کارهای الهی ابهامی نداشته و کاملاً صحیح هستند، به همین علت، سؤال معنا ندارد. [[حسین بن خالد]] از آن [[حضرت]] درباره معنای [[آیه]] ۲۸ [[سوره انبیاء]]: {{متن قرآن|وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى}}<ref>«و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.</ref> که از [[شفاعت]] [[ملائکه]] برای کسانی که مورد [[رضایت الهی]] باشند، خبر میدهد، [[پرسش]] نمود. آن حضرت مقصود از این آیه را مورد [[رضایت]] بودن [[دین]] آنان در نزد [[خداوند]] دانست<ref>الأمالی، صدوق، ص۷.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} با اشاره به داستان به [[آتش]] انداخته شدن [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، علت سرد و [[سلامت]] شدن آتش بر او را که در آیه {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بیگزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref> مطرح میشود، را به دست کردن انگشتری میداند که از سوی [[خداوند متعال]] برای او ارسال شد و در روی آن این جملات نقش بسته بود: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ أَسْنَدْتُ ظَهْرِي إِلَى اللَّهِ حَسْبِيَ اللَّهُ}}<ref>الأمالی، صدوق، ص۴۵۷، ۴۵۸.</ref>. همچنین امام رضا{{ع}} به نقل از پدرانشان از [[امیر مؤمنان]]{{ع}}، [[روز]] چهارشنبه را روز به آتش انداخته شدن حضرت ابراهیم{{ع}} معرفی کرده است<ref>الخصال، ج۲، ص۳۸۸.</ref>. آن حضرت همچنین، [[امامت]] را مقامی میداند که بعد از [[مقام نبوت]] و [[خلیل]] اللهی به حضرت ابراهیم{{ع}} اعطا شد<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. حضرت ابراهیم{{ع}} که بسیار خوشحال شده بود، از [[تداوم امامت]] در [[نسل]] خود سؤال نمود و خداوند متعال [[استمرار]] این [[مقام]] را فقط در [[فرزندان]] غیر [[ظالم]] ([[معصوم]]) و [[برگزیده]] او ممکن دانست<ref>{{متن قرآن|قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در ادامه با استناد به [[آیات]] ۷۲-۷۳ [[سوره انبیاء]]: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و اسحاق را و افزون بر آن (نوهاش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم * و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.</ref>، [[استمرار امامت]] در [[فرزندان]] [[برگزیده]] و غیر [[ظالم]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را بیان کردند، که در نهایت نیز به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و فرزندان برگزیده ایشان منتهی گردید<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱.</ref>. در [[مجلسی]] که توسط [[مأمون]] برگزار و علمای [[مسلمان]] و غیر مسلمان در آن حضور داشتند، از امام رضا{{ع}} درباره آیاتی از [[قرآن]] که توهم [[اثبات]] [[گناه]] [[انبیا]] در آنها وجود داشت، سؤال شد. یکی از آیات مورد بحث، [[آیه]] ۸۷ سوره انبیاء: {{متن قرآن|وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ...}}<ref>«و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچگاه او را در تنگنا نمینهیم.».. سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> است. ایشان در تبیین معنای صحیح این آیه و [[دفع شبهه]] [[عصیان]] [[حضرت یونس]]{{ع}}، عبارت {{متن قرآن|فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ}} را بدان معنا دانستند که حضرت یونس{{ع}} [[یقین]] داشت که [[خداوند متعال]] روزیش را تنگ نمیکند، نه اینکه [[گمان]] داشته باشد که [[خداوند]] بر او [[قدرت]] نداشته و به او دست نخواهد یافت. امام رضا{{ع}} برای [[تأیید]] این مطلب در ابتدا به آیه ۱۶ [[سوره فجر]]: {{متن قرآن|وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ...}}<ref>«و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد.».. سوره فجر، آیه ۱۶.</ref> که واژه [[قدر]] به معنای تنگ گرفتن استعمال شده استناد کرده و سپس فرمود: اگر او [[گمان]] میکرد که [[خداوند]] نسبت به او دسترسی و [[قدرت]] ندارد، [[کافر]] میشد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۳.</ref>. آن [[حضرت]] در موضع دیگری، در پاسخ سؤال [[مأمون]] که احتمال میداد در برخی [[آیات قرآن]] مانند همین [[آیه]] گناهی برای [[پیامبران الهی]] ثابت شده، همین مطالب را فرمود. ایشان در ادامه، مقصود از [[ظلمات]] را [[تاریکی]] شب، تاریکی دریا و تاریکی شکم ماهی دانسته و سخن [[حضرت یونس]]{{ع}} در قسمت آخر آیه: {{متن قرآن|أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بیگمان من از ستمکاران بودهام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> را نیز فاقد دلالت بر [[گناه]] و [[ظلم]] او معرفی کردند. چون طبق این [[روایت]]، این قسمت بدین معناست که من در صورت ترک کردن چنین عبادتی که در شکم ماهی امکانش را برایم فراهم ساختی، [[ظالم]] و [[ستمکار]] خواهم بود. [[امام رضا]]{{ع}} با استناد به آیه ۱۴۳-۱۴۴ [[سوره صافات]]<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}} «و اگر او از نیایشگران نبود * بیگمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند میماند» سوره صافات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.</ref> که [[نجات]] آن حضرت از شکم ماهی را به دلیل تسبیحگویی او معرفی میکند، را نیز [[شاهد]] دیگری بر این موضوع میداند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. بر این اساس، چون حضرت یونس{{ع}} [[تسبیح]] را ترک نکرد، از شکم ماهی نجات یافت و ظالم بودن فقط زمانی تحقق مییافت که تسبیح را ترک میکرد. پس مقصود از ظالم بودن در آیه {{متن قرآن|...أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}} ظالم بودن حضرت یونس{{ع}} نیست.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[سوره انبیا - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «سوره انبیا»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۵۸۵.</ref>