|
|
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}}
| | #تغییر_مسیر [[بنیهمدان]] |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[همدان در تاریخ اسلامی]]</div>
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| این [[قبیله]] از [[روزگار]] [[پادشاهان]] [[سبأ]] از حدود صد سال قبل از میلاد [[نفوذ]] فراوان داشته است و تاکنون پس از حدود ۲۱ قرن بر [[سیاست]] [[یمن]] چهره مینمایاند.
| |
| | |
| همدان از [[قبایل]] بزرگ یمن و در [[رقابت]] با پادشاهان سبأ بود که سرانجام موفق شد [[حکومت]] را از دست آنها خارج کند.
| |
| | |
| از خاندانهای همدان «یرمایمن» است که چهار نفر از این [[خانواده]] به [[فرمانروایی]] رسیدند. یکی از آنها [[شعرم اوتر]] است که در حدود پنجاه سال قبل از میلاد فرمانروایی داشت <ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۹.</ref>.
| |
| | |
| «[[بَتَع]]» از دیگر خاندانهای بزرگ «[[حاشد]]» همدان است که دارای نفوذ گسترده بودند <ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۷.</ref>. به نوشته [[فیلبی]] از سال ۱۱۵ تا ۲۴۵ میلادی [[دوازده تن]] از آنها بر سبأ و [[ذیریدان]] [[فرمان]] راندند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۸۸.</ref>.
| |
| | |
| یکی از اَقیال هَمدان [[علهن نهفن]] پسر [[یرمایمن]]<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۵.</ref> است. هَمدانی این نام را برای دو شخص دانسته و مینویسد: «بر بعضی از سنگهای قصرهای [[حِمیَر]] و همدان در [[صنعا]] و [[ناعط]] و [[عمران از بون]] به خط [[مسند]] آمده بود: [[علهان]] و [[نهفان]] از [[خاندان]] [[بتعبن]] همدان که از پادشاهان قدیم بودند»<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.</ref>.
| |
| | |
| این شاهان، [[پادشاه]] نبودند و [[شایستگی]] این عنوان را نداشتند، بلکه اقبال و [[فرماندهان]] گوناگون مناطق کوچک و سران قبایل بودند که در حوزه فرمانرواییشان خود را پادشاه میخواندند.
| |
| | |
| [[نسبشناسان]]، این قبیله را از [[نسل]] [[کهلان]] میدانند و [[نسب]] او را چنین آوردهاند: [[هَمدان بن مالک بن زَید بن اوسلت بن ربیعة بن الخِیار بن مالک بن زید بن کهلان]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۳؛ ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۴؛ یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۷؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۳۸.</ref>.
| |
| | |
| همدان به دو شاخه بزرگ [[حاشِد]] و [[بَکیل]] تقسیم میشد. از شاخههای بَکیل: [[اَرحَب]]، [[خصهلان]]، [[مُرهِبَة]] و [[شاکر]]<ref>ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۷؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۶؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۵۲.</ref> میباشد و از شاخههای حاشِد: [[یَریم]]، [[حَجُور]]، [[فائش]]، [[قابض]]، [[شبام]]، [[الجُندَع]]، [[یام]]، [[السبیع]]، [[خارف]]، [[وادعه]]، [[الصائد]]، [[مرثد]] و [[بتع]] به حساب میآید <ref>هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ص۲۲۸؛ همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۴۶.</ref>.
| |
| | |
| در [[هنگام ظهور]] [[اسلام]] همدان از [[قبایل]] قدرتمند و [[متحد]] با [[حکام]] پارسی و ابنأ بود و از متحدین خود، همراه ابنأ در [[حمله]] به مَذحِج در [[پیکار]] «الرزم» در [[جوف]] بهرهمند شد. در این [[نبرد]]، مَذحِج [[شکست]] [[سختی]] خورد و بعضی از سران آن کشته شدند <ref>Abdal Muhsin Mad, aj m-al-Mad, aj, op. cit, P۸.</ref>.
| |
| | |
| همدان همچون یکی از قبایل [[بدوی]] و مهاجم در چالش و [[ستیز]] طولانی با [[مراد]] <ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۱.</ref>، [[زُبید]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۵۰.</ref> و [[خَولان]] [[قضاعه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۰۸ و ۱۲۴.</ref> بود. آنگونه که [[همدانی]] اشعاری را درباره [[روابط]] تیره مراد و همدان آورده است: «آی همدان؛ آماده باشید و دامن [[همت]] بالا زنید که کاری بزرگ شما را به خود فرا خوانده است؛ مراد را فرا خوانید و سلاحهای خود را برگیرید و مثل فزون طلبان اسبان اصیل را جمع کنید»<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۴۴.</ref>.
| |
| | |
| با وجود رابطه خصمانه بین مَذحِج و هَمدان گاهی پیوندهای [[ازدواج]] بین [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] و [[اجدع بن مالک]] چابکسوار همدان<ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۷.</ref> وجود داشت. گاهی نیز بین همدان و مَذحِج علیه برخی قبایل غیر [[یمنی]] [[پیمان]] برقرار میشد؛ زیرا هَمدان با قبایل قیسی در چالش بود<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۸۳.</ref>، از جمله: یکبار بین هَمدان و مَذحِج و کِنده علیه [[بنیتمیم]] اتحادی برقرار شد که در [[جنگ]] [[کُلاب دوم]]، بنیتمیم [[شکست]] [[سختی]] به [[قبایل یمنی]] وارد کردند<ref>ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیانی، الجزء الثانی، ص۷۱.</ref>.
| |
| | |
| در دوران [[اسلامی]]، همدان از نیروهای عمده [[سیاسی]] و نظامیِ صاحب [[نفوذ]] در [[یمن]] بوده است، به گونهای که طی سالهای ۴۹۲ قمری تا ۵۶۹ قمری در یمن امارتی داشتند تا [[ایّوبیان]] آن را برانداختند<ref>استانلی لین پول، طبقات سلاطین اسلام، ترجمه عباس اقبال، ص۸۴.</ref>. هماکنون نیز همدان همچون گذشته قدرتمند است و [[رئیس]] [[جمهوری]] فعلی یمن از شاخه «[[سنحان]]» از [[حاشد]] میباشد.
| |
| | |
| شایان ذکر است علیرغم نفوذ همدان در یمن بین شاخههای آن [[بکیل]] و [[حاشد]] چالشهای سختی وجود داشته است، به طوری که هر کدام قبایلی را با خود [[متحد]] کرده و به پیکارهای طولانی دست یازیدهاند. شیخالمشایخ حاشد اکنون شیخ [[عبدالله بن حسین الاحمر]] رئیس مجلس فعلی یمن و رئیس [[حزب]] «التجمع الیمنی الاصلاح» است و از طرفداران [[علی عبدالله صالح]] رئیس [[جمهور]] فعلی یمن است. [[الاحمر]] دارای [[مذهب]] [[زیدی]] است، ولی به [[عربستان]] [[گرایش]] دارد<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵ و ۲۳۵ و ۲۵۶.</ref>.
| |
| | |
| شیخ [[قبیله]] بکیل به نام [[ابوالحرم]] از طرفداران [[علی سالم البیض]] آخرین رئیس جمهوری یمن جنوبی است<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵.</ref>. میتوان گفت: قسمتی از [[اختلافات]] و جنگهای دو یمن در نتیجه چالشهای سیاسی این دو قبیله بود و این در حالی است که هنوز [[جامعه]] یمن از بافت قبیلهای برخوردار است<ref>ریشههای یک بحران خونین یمن - غرش توپها، کیهان، شماره ۱۵۰۸۳، ص۱۴، ۲۵ خرداد ۱۳۷۳.</ref>.
| |
| | |
| رئیس جمهوری یمن در مصاحبه با هفتهنامه المجله شماره ۳۴۷ اول اکتبر ۱۹۸۶ میلادی گفت: «[[حکومت]] قسمتی از قبیلههاست و [[مردم]] یمن ما مجموعهای از قبیلهها هستند»<ref>Paul dresch, op. cit, p۷.</ref>. همچنین در پی جنگهای شدید داخلی یمن در ۲۴ جمادیالاخر ۱۴۱۳ قمری (۱۹۹۲ م) شیوخ و شخصیتهای قبایل استانهای یمن برای حل و فصل [[درگیریها]] در [[صنعا]] گرد هم آمدند و اعلامیهای خطاب به [[ملت]] [[یمن]] صادر کردند<ref>داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۱۹.</ref> و این حکایت از [[نفوذ]] [[قبایل]] در [[سرنوشت]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] یمن تا حال را دارد.
| |
| | |
| جایگاه همدان در بخش وسیعی در شمال [[صنعا]] تا [[صعده]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref> بود و مخلاف [[نجران]] بین [[بنوالحارث بن کعب]] و مَذحِج و همدان <ref>عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۵۶.</ref> تقسیم شده بود. این [[قبیله]] مجاور خَولان صاحب [[شهر]] [[صعده]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref> بود.
| |
| | |
| شهرهای همدان عبارت بود از: [[بون]]، [[عُمران]]، [[جوف]]، [[خَمِر]]، [[حَجُور]]، [[رَیدَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.</ref> و روستای بزرگِ [[حاز]] که در آن آثار باستانی از قبل از [[اسلام]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.</ref> بوده است.
| |
| | |
| از قصرهای معروف همدان، [[ناعط]] و [[عمران]]<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.</ref> بود. به طور کلی [[سرزمین]] همدان بین صنعا و صعده به دو قسمت تقسیم میشد. قسمت شرقی از آن [[بکیل]] و قسمت غربی از آن [[حاشد]] بود<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.</ref>. بازارهای [[بکیل]]، [[وَروَر]]، [[غُرَق]] و [[رَیدَه]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۹.</ref> بودند و بازارهای [[حاشد]]، [[هَمَلَ]] (قدیمیترین آنها) سپس [[صافر]]، [[فاعقه]]، [[الاهنوم]]، [[الظهر]]، [[قطابه]]، [[العَرِقه]]، [[عَیان]]، [[لعیان]]، [[ادران]]، [[حَجة]]، [[نمل]]، [[قیلاب]]، [[شرس]]، [[حملان]] و [[یَند]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۲۴.</ref> بودند.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۷۷-۷۹.</ref>
| |
| {{همدان}}
| |
| | |
| ==اسلام هَمدان==
| |
| از جمله افرادی که پس از [[جنگ تبوک]] در [[عامالوفود]] به [[مدینه]] آمدند چند تن از بزرگان هَمدان به نامهای [[مالک بن نمط]]، [[ابوثَور]]، [[مالک بن أیفَع]]، [[ضِمام بن مالک]] و [[عمیرة بن مالک]] بودند، در حالی که لباسهای فاخر [[یمنی]] بر تن داشتند. به حضور [[رسولالله]]{{صل}} رسیدند و مالک بن نمط به [[پیامبر]] گفت: «گروهی از بزرگان همدان از شهری و بادیهنشین بر شتران راهوار نشسته و پیش تو آمدهاند و خود را به [[اسلام]] پیوند زدهاند بدون اینکه از [[سرزنش]] ملامتکنندگان باکی داشته باشند، اینان از مخلافهای [[خارف]] و [[یام]] و [[شاکر]] هستند که [[دعوت]] [[رسول خدا]]{{صل}} را [[اجابت]] کرده و از [[خدایان]] سنگی دوری کرده و پیمانشان شکسته نخواهد شد»<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۹۷.</ref>.
| |
| | |
| [[رسولالله]]{{صل}} فرمود: «[[همدان]] [[نیکو]] قبیلهای است. چه قدر برای [[یاری دادن]] شتابان و بر [[سختی]] [[پایدار]] و شکیبایند. گروهی از [[بندگان]] [[برگزیده]] و سران اسلام از ایشانند»<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۱.</ref>. پس رسولالله{{صل}} برای آنان فرمانی نوشت و سرزمینشان را به آنها واگذار کرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۱؛ احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۴۹۵.</ref>.
| |
| | |
| آنگونه که [[طبری]] باز نموده اسلام با دعوت [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} در میان [[همدانیان]] رواج یافت. وی مینویسد: «رسولالله{{صل}} [[خالد بن ولید]] را به سوی [[مردم]] [[یمن]] فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. [[براء بن عازب]] میگوید: من جزو همراهان [[خالد]] بودم. شش ماه آنجا اقامت کردیم، ولی کسی دعوت وی را نپذیرفت. رسولالله{{صل}} [[علی]]{{ع}} را با نامهای به یمن فرستاد و [[دستور]] داد خالد باز گردد و اگر کسی از همراهان وی بخواهد همراه علی{{ع}} بماند. [[براء]] میگوید: من از کسانی بودم که همراه علی{{ع}} ماندم و چون به اوایل یمن رسیدیم مردم فراهم شدند و علی با ما [[نماز صبح]] را خواند و سپس ما را به یک صف کرد و [[حمد]] و ثنای [[خدا]] را گفت. آنگاه [[نامه]] رسولالله{{صل}} را برای همدانیان خواند و همه آنها به یک [[روز]] [[مسلمان]] شدند و علی{{ع}} این خبر را برای [[رسولخدا]]{{صل}} نوشت. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پس از خواندن نامه علی{{ع}} به [[سجده]] افتاد و سپس گفت: «[[درود]] بر همدان، [[درود]] بر همدان». از آن پس، مردم یمن به اسلام روی آوردند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۰.</ref>.
| |
| | |
| [[بزرگداشت]] رسولالله{{صل}} از همدانیان و [[نامهها]] و فرمانهای متعدد [[حضرت رسول]] به آنان<ref>محمد حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد{{صل}}، ترجمه سید محمد حسینی، ص۲۷۸.</ref> حکایت از توجه خاص [[پیامبر]]{{صل}} به این [[قبیله]] دارد.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۸۰.</ref>
| |
| | |
| ==همدان در موعودنامه==
| |
| "هَمْدان" قبیلهای است که برگهای درخشانی را در [[تاریخ اسلام]] و در [[روزگار]] [[حکومت]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} به خود اختصاص داده است. افراد این [[قبیله]]، [[وزیران]] و دولتمردان [[حکومت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} هستند<ref>عقد الدرر، ص ۹۷.</ref>.
| |
| | |
| همدان، قبیلهای بزرگ در [[یمن]] است. آنان پس از [[جنگ تبوک]]، نمایندگانی را به حضور [[پیامبر]]{{صل}} فرستادند و [[حضرت]] در سال نهم، [[امیر مؤمنان]]{{ع}} را به یمن فرستاد تا آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کند. پس از [[قرائت]] [[پیام پیامبر]]{{صل}} همه آنان اسلام آوردند. [[علی]]{{ع}} در نامهای خبر [[اسلام آوردن]] [[طایفه]] همدان را به پیامبر نوشت و در آن [[نامه]]، سه بار بر همدان [[درود]] فرستاد و پیامبر{{صل}} پس از [[خواندن]] نامه، به شکرانه این خبر، [[سجده شکر]] بهجای آورد<ref>کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۶ و ۲۹ و ۳۰.</ref>. علی{{ع}} در [[مدح]] آنان چنین سروده است: "[[همدانیان]] صاحبان [[دین و اخلاق]] نیکند. دینشان، [[شجاعت]] آنان و قهرشان بر [[دشمنان]] به هنگام رویارویی، آنان را [[زینت]] بخشیده است. اگر من دربان [[بهشت]] میبودم، به همدانیان میگفتم: به [[سلامت]]، به آن وارد شوید"<ref>عقد الفرید، ج ۴، ص ۳۳۹.</ref>. طایفه همدان یکی از سه طایفهای بود که بالاترین تعداد [[رزمندگان]] [[لشکر حضرت علی]]{{ع}} را تشکیل میدادند<ref>وقعة صفین، ص ۲۹۰.</ref> و هنگامی که با برافراشتن قرآنها بر نیزه در میان [[لشکریان]] حضرت علی{{ع}} اختلافنظر پدید آمد، [[فرمانده]] این قبیله به حضرت گفت: ما هیچ اعتراضی نداریم و هر دستوری بدهی، [[اجرا]] میکنیم<ref>وقعة صفین، ص ۴۳۴، ۴۳۶، ۴۳۷ و ۵۲۰.</ref>.
| |
| | |
| از [[حضرت رسول]]{{صل}} [[روایت]] است که فرمود: [[نیکو]] تیرهای است همدان؛ چه آنان سریع به [[یاری]] اسلام میشتابند و چه شکیبایند در [[مشکلات]]؛ و [[ابدال]] از این قبیله برمیخیزند و [[اوتاد]] در میان آنان است<ref>کنز العمال، حدیث ۳۴۰۳۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۷۵.</ref>
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| #[[پرونده:1100763.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|'''نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت''']]
| |
| #[[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]. | |
| {{پایان منابع}}
| |
| | |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| [[رده:امام مهدی]]
| |
| [[رده:همدان]]
| |
| [[رده:مدخل موعودنامه]]
| |
| {{قبایل عرب}}
| |