|
|
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}}
| | #تغییر_مسیر [[کتاب التفسیر - بخاری]] |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[محمد بن اسماعیل بخاری]]''' است. </div>
| |
| | |
| =مقدمه==
| |
| [[محمد بن اسماعیل بخاری]] - یکی از علمای [[اهل تسنّن]] - کتابی به نام [[الجامع الصحیح]] - مشهور به [[صحیح بخاری]] - تألیف کرده است که یکی از [[صحاح ستّۀ]] [[اهل تسنن]] به شمار میرود و نزد آنان اعتبار زیادی دارد، تا آنجا که گفتهاند این کتاب بعد از [[قرآن کریم]] صحیحترین کتابها است.
| |
| | |
| از [[بخاری]] [[روایت]] کردهاند که من در این کتاب جز روایت صحیح نیاوردهام<ref>ر.ک: حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۵۴۱ و ۵۴۴. ابن جوزی، عبد الرحمان بن علی گفته است: {{عربی|"ما انفرد به البخاري او مسلم فهذا محكوم بالصحة عند جمهور اهل النقل"}} (الموضوعات، ص۳۵)</ref>. وی روایاتی را که در این کتاب جمعآوری کرده، به صورت کتابهایی مانند «کتاب بدء الوحی»، «کتاب الایمان»، «کتاب العلم»، «کتاب الوضوء» و جز اینها دستهبندی و تنظیم کرده است و یکی از کتابهای آن به نام کتاب التفسیر یا کتاب [[تفسیر القرآن]] است که در آن ضمن ۳۶۴ باب، پانصد روایت از [[روایات]] مربوط به قرآن کریم را آورده است<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری بحاشیة السندی، ج۳، ص۹۷-۲۲۴؛ صحیح البخاری مع شرح و تحقیق شیخ قاسم الشماعی الرقاعی، ج۵، ص۳۲۸-۵۷۸.</ref>. در عنوان فوق منظور از کتاب التفسیر بخاری این قسمت از صحیح بخاری است<ref>دو کتاب دیگر با نام تفسیر القرآن و التفسیر الکبیر از تألیفات بخاری به شمار آوردهاند (ر.ک: حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۴۳ و ج۶، ص۱۶)، ولی آن دو کتاب در دسترس نیست.</ref> و چون کتاب یاد شده مستقل نیست و در ضمن یک کتاب [[روایی]] آورده شده است، آن را از «کتاب التفسیر»های ضمنی به شمار آوردم.
| |
| | |
| بخاری در این کتاب به ترتیب سور قرآن کریم در ذیل برخی [[آیات]]، روایاتی را از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[صحابه]] نقل کرده است و افزون بر ذکر روایات، معنای برخی مفردات را از زبان خود و یا به نقل از صحابه و [[تابعین]] به اختصار بیان کرده است و گاهی در وجه نامگذاری بعضی [[سورهها]] سخنی دارد؛ برای مثال، در [[تفسیر]] [[سوره حمد]] از زبان خود بدون نسبت دادن به کسی گفته است: «{{متن قرآن|الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} دو اسم از واژه [[رحمت]] است: {{متن قرآن|الرَّحِيمِ}} و «الراحم» مانند [[علیم]] و عالم به یک معنا است و {{متن قرآن|الدِّينِ}} اجزا در خوبی و [[بدی]] است».
| |
| | |
| در وجه تسمیۀ سورۀ حمد به «[[ام الکتاب]]» گفته است: «آن را ام الکتاب نامیدهاند؛ زیرا مصحفها به [[نوشتن]] آن و [[نماز]] به قرائت آن آغاز میشود. «وی از [[مجاهد]]، بهطور مرسل (بدون سند) نقل کرده است که {{متن قرآن|بِالدِّينِ}} را به «بالحساب» و «مدینین» را به «محاسبین» معنا کرده است<ref>بخاری، صحیح البخاری بحاشیة السندی، ج۳، ص۹۷.</ref> و در ضمن تفسیر سورههای دیگر نیز اینگونه مطالب به چشم میخورد<ref>برای نمونه، در ضمن تفسیر سوره بقره گفته است: {{عربی|"قال مجاهد: {{متن قرآن|إِلَى شَيَاطِينِهِمْ}} اصحابهم من المنافقین و المشرکین؛ {{متن قرآن|مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ}} الله جامعهم؛ {{متن قرآن|عَلَى الْخَاشِعِينَ}} علی المؤمنین حقّا، قال مجاهد: بقوّة یعمل بما فیه}}؛ (صحیح البخاری بحاشیة السندی، ج۳، ص۹۸) و در آغاز تفسیر سوره آل عمران گفته است: {{عربی|ثقاة و تقیة واحدة، صرّ: برد. شفا حفرة مثل شفا الزکیّة و هو حرفها، تبوّیء تتّخذ معسکا}} (صحیح البخاری بحاشیة السندی، ج۳، ص۱۰۹).</ref>. او گاه در ذیل برخی [[روایات]]، در معنای روایات بیانی کوتاه دارد<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری؛ همان، ص۹۸، سطر ۳-۴.</ref>؛ بنابراین، این کتاب [[تفسیر روایی]] محض نیست و بر مطالب ادبی و لغوی نیز مشتمل است.
| |
| | |
| این کتاب از آن نظر که بخشی از معتبرترین کتاب [[روایی]] نزد [[اهل تسنن]] است، در [[مقام]] بحث با [[اهل تسنّن]]، در مسائل مورد [[اختلاف]] قابل استفاده است و از باب [[جدل]] میتوان به آن [[استدلال]] کرد<ref>برای مثال، در [[صلوات]] بر [[نبی اکرم]]{{صل}} [[شیعه]]، [[آل]] [[حضرت]] را نیز ذکر میکنند، ولی اهل تسنن در نوشتهها و کتابهای خود، {{متن حدیث|صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ}} مینویسند و [[آل]] حضرت را ذکر نمیکنند. در این کتاب، در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}} «[[خداوند]] و فرشتگانش بر [[پیامبر]] [[درود]] میفرستند، ای [[مؤمنان]]! بر او [[درود]] فرستید و به [[شایستگی]] (بدو) [[سلام]] کنید» [[سوره احزاب]]، [[آیه]] ۵۶ از [[کعب بن عجره]] [[روایت]] شده که گفت: ای [[رسول خدا]]، سلام بر شما را شناختهایم، [[صلاة]] [[[صلوات]] بر شما چگونه است؟ رسول خدا فرمود: بگویید: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ}} (ر.ک: [[بخاری]]، صحیح البخاری بحاشیة السندی، ج۳، ص۱۷۸).</ref>. در [[تفسیر]] نیز در مواردی برای [[تأیید]] میتوان از [[روایات]] و مطالب آن بهره گرفت، ولی برای آشنایی با این کتاب و حدّ اعتبار آن نکات ذیل شایان توجه است:
| |
| | |
| ۱. [[روایات تفسیری]] این کتاب اندک است؛ زیرا در ذیل بسیاری از [[آیات]] روایتی ذکر نشده است. تمام روایاتی که در تفسیر ۱۱۴ [[سوره]] [[قرآن]] دربر دارد، حدود پانصد روایت است که بخشی از آنها بهرغم ذکر آنها در کتاب التفسیر، [[تفسیری]] نبوده و به تبیین و توضیح معنی و مقصود آیات نپرداخته است؛ برای مثال، در [[سوره حمد]] تنها دو روایت ذکر شده و در هیچ کدام کمترین تفسیر و تبیین برای معنای سورۀ حمد بیان نشده است. روایت اوّل مشتمل بر بیان [[عظمت]] سورۀ حمد است و روایت دوم در [[ترغیب]] به گفتن «آمین» بعد از فراغ [[امام جماعت]] از قرائت آن است<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری؛ شرح الشمّاعی الرفاعی، ج۵، ص۳۲۸-۳۳۰، باب ۲۰۶، ح۹۰۵-۹۰۶.</ref>.
| |
| | |
| در ابتدای تفسیر [[سورۀ بقره]]، در ذیل آیۀ {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نامها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> روایتی در حدود یک صفحه دربارۀ شفاعتخواهی مؤمنان از [[پیامبران]] در [[قیامت]] ذکر شده که ارتباط آن با این آیۀ کریمه تنها در این حد است که از یک جملۀ آن استفاده میشود [[خدا]] نامهای هرچیزی را به [[حضرت آدم]]{{ع}} [[تعلیم]] داد و غیر از آن جمله، هیچ ارتباطی به این [[آیه]] ندارد.
| |
| | |
| ۲. بهرغم اینکه [[اهل تسنن]] این کتاب را بعد از [[قرآن کریم]]، معتبرترین کتاب میدانند و از مؤلف آن [[روایت]] کردهاند که جز روایت صحیح در این کتاب نیاوردهام، [[صحت سند]] هیچیک از [[روایات]] این کتاب برای اهل تسنن قابل [[اثبات]] نیست؛ زیرا برای [[اثبات وثاقت]] [[راویان]] این روایات راهی جز توثیق رجالشناسان اهل تسنن وجود ندارد و توثیق آنان برای غیر آنها اعتبار ندارد<ref>برای روشن شدن وجه آن ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷.</ref>، همانگونه که این گفتۀ [[بخاری]] که من در این کتاب جز روایت صحیح نمیآورم نیز بیاعتبار و غیر قابل [[اعتماد]] است. چگونه میتوان به این گفته اعتماد کرد و حال آنکه در این کتاب از افراد زیادی که رجالشناسان [[اهل تسنّن]] آنها را [[تضعیف]] کرده و یا بر [[کذب]] و یا [[حدیثسازی]] آنان [[گواهی]] دادهاند، روایت نقل کرده است؟! مظفر<ref>محمد حسن بن محمد نجفی آل مظفر - معروف به مظفر - متولد ۱۳۰۱ ه. ق، مؤلف کتابهای الافصاح عن احوال رواة الصحاح و درر الفوائد فی شرح القواعد و دلائل الصدق فی نهج الحق (ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۲، ص۲۵۸ و ج۸، ص۱۳۱ و ۲۵۱).</ref> در [[دلایل]] الصدق برای سقوط اعتبار [[صحاح]] ستۀ<ref>شش کتاب که نزد اهل تسنن از اعتبار بیشتری برخوردارند، با تعبیر «صحاح سته» (شش کتاب صحیح) از آنها یاد میشود. صحیحترین آنها نزد اهل تسنن صحیح بخاری است و پنج کتاب دیگر صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن ابی داوود، سنن ابن ماجه و سنن نسائی است. ذهبی در میزان الاعتدال، ج۱، ص۲ مؤلفان این شش کتاب را «الائمّة الستّة» نامیده است.</ref> اهل تسنن اموری را ذکر کرده و در امر چهارم حدود ۳۶۵ نفر از افرادی را که در همه یا بعضی از [[صحاح سته]] از آنان روایت شده و درعین حال دو نفر از [[علمای رجال]] اهل تسنن با تعبیرهایی مانند «[[کذّاب]]» یا «متروک» یا «هالک» یا «متهم بالکذب» یا «مجمع علی ضعفه» و یا «[[ضعیف]] جدّا» آنان را معرفی کردهاند، جمعآوری کرده است<ref>ر.ک: مظفر، دلائل الصدق، ج۱، ص۱۷-۷۱.</ref>، و حدود ۸۹ نفر از آنها کسانی هستند که در [[صحیح بخاری]] از آنها [[روایت]] نقل شده<ref> افرادی که در آن ۳۶۵ نفر با رمز «خ» یا «ع» مشخص شدهاند، از رجال بخاریاند؛ زیرا «خ» رمز این است که صحیح بخاری از او روایت شده و «ع» رمز این است که در همۀ صحاح سته که یکی از آنها صحیح بخاری میباشد، از او روایت شده است.</ref>؛ همچنین وی از [[ذهبی]] و [[ابن حجر]] - دو نفر از رجالشناسان معروف [[اهل تسنّن]] - نقل کرده که [[بخاری]] در صحیح خود به جماعتی [[احتجاج]] کرده که خودش آنها را [[تضعیف]] کرده است<ref>ر.ک: مظفر، دلائل الصدق، ج۱، ص۱۳ و ۱۴.</ref>.
| |
| | |
| ۳. در این کتاب روایاتی وجود دارد که حتی اگر سندش هم صحیح باشد، غیر قابل قبول است؛ زیرا مخالف با [[قرآن کریم]] و [[برهان عقلی]] است؛ برای مثال، در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ}}<ref>«و همه نامها را به آدم آموخت » سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> روایتی را مشتمل بر اینکه [[نبی اکرم]]{{صل}} در [[قیامت]] [[خدا]] را [[رؤیت]] میکند، آورده است<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، شرح الشماعی الرفاعی، ج۵، ص۳۳۱، باب ۲۰۷، ح۹۰۷.</ref>. در ذیل آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ}}<ref>«خداوند همسنگ ذرّهای ستم نمیورزد» سوره نساء، آیه ۴۰.</ref> روایتی را آورده که میگوید همۀ افرادی که خدا را پرستیدهاند، در قیامت خدا را میبینند<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، شرح الشماعی الرفاعی، ج۵، ص۳۷۴، باب ۲۸۳، ح۱۰۰۷.</ref>، و در [[تفسیر]] [[سوره ق]] روایتی را از نبی اکرم{{صل}} نقل کرده که با اشاره به ماه شب چهاردهم فرموده است: شما همینگونه که این ماه را میبینید، حتماً پروردگارتان را خواهید دید<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، شرح الشماعی الرفاعی، ج۵، ص۵۱۵، باب ۴۸۴، ح۱۲۷۶.</ref>، و حال آنکه هم [[قرآن]] فرموده است: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ}}<ref>«چشمها او را در نمییابند» سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> و هم [[برهان عقلی]] بر [[امتناع]] دیده شدن [[خدا]] وجود دارد؛ ازاینرو، بطلان این [[روایات]] [[قطعی]] است و حتی اگر سند آنها صحیح باشد، غیر پذیرفتنی نیست.
| |
| | |
| همچنین در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«میگوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref> سه [[روایت]] آورده است حاکی از اینکه خدا در پاسخ [[جهنّم]] که میگوید: «هل من مزید، آیا افزون بر این هست؟» قدمش را بر [[جهنم]] میگذارد و جهنم میگوید: «بس است؛ بس است»<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، شرح الشماعی الرفاعی، ج۵، ص۵۱۴-۵۱۵، باب ۴۸۷، ح۱۲۷۳، ۱۲۷۴ و ۱۲۷۵.</ref>. این روایات نیز مخالف با برهان عقلی [[قائم]] بر امتناع تجسم [[باریتعالی]] و ناپذیرفتنی است.
| |
| | |
| دربارۀ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز روایاتی را آورده که با [[مقام نبوت]] آن [[حضرت]] ناسازگار و ناپذیرفتنی است. یکی از آنها روایتی است که در [[تفسیر]] سورۀ علق آورده و حاکی از آن است که حضرت در ابتدای [[نزول وحی]] و در وقت [[نزول آیات]] اوّل [[سوره علق]] نمیدانسته به [[نبوّت]] [[مبعوث]] شده و [[ترس]] و [[نگرانی]] بر او عارض گردیده است تا اینکه [[حضرت خدیجه]]{{س}} او را نزد عمویش ([[ورقة بن نوفل]]) میآورد و او به حضرت خبر میدهد آنچه را که دیدهای، نشانۀ آن است که [[پیامبر]] شدهای!<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، شرح الشماعی الرفاعی، ج۵، ص۵۶۶، باب ۵۵۶، ح۱۳۸۱، سایر روایات غیر مناسب با مقام نبوّت نبیّ اکرم{{صل}} را در صحیح البخاری بحاشیة السندی، ج۳، ص، ۱۰۷، ۱۱۳، ۱۲۳، ۱۳۷، ۱۴۳، ۱۶۴، ۱۶۵ و ۲۳۴ بنگرید.</ref>.
| |
| | |
| ۴. بخشی از روایات این کتاب موقوف است؛ یعنی به [[رسول خدا]]{{صل}} منتهی نشده و از صحابۀ حضرت نقل شده است<ref>سیوطی در تدریب الراوی، ج۱، ص۱۸۴، در تعریف روایت موقوف گفته است: {{عربی|"وهو المروي عن الصحابه قولاً لهم او فعلاً او نحوهاي تقريراً، متصلاً كان اسناده او منقطعاً ويستعمل في غيرهم كالتابعين مقيداً فيقال وقفه فلان على الزهري ونحوه"}}.</ref>؛ مانند روایتی که در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا}}<ref>«اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟» سوره بقره، آیه ۱۰۶.</ref> و روایتی که در ذیل آیه {{متن قرآن|وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> از [[عمر]] نقل کرده<ref>بخاری، صحیح البخاری، شرح الشمّاعی الرفاعی، ج۵، ص۳۳۵، باب ۲۱۱، ح۹۱۲ و ص۳۳۷، باب ۲۱۳، ح۹۱۴.</ref> و روایتی که در ذیل آیه {{متن قرآن|فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ}}<ref>«پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> از پسر عمر [[روایت]] کرده است که {{متن قرآن|فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ}}<ref>«جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی» سوره بقره، آیه ۱۸۴.</ref> را {{عربی|"فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْاكِينٍ"}} قرائت کرده و گفته است: این جمله [[منسوخ]] میباشد<ref>بخاری، صحیح البخاری، شرح الشمّاعی الرفاعی، ج۵، ص۳۴۴ (باب ۲۲۶، ح۹۳۷).</ref>، و روایتی که در ذیل آیه {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> از [[ابن عباس]] نقل کرده که این آیه دربارۀ [[عبد الله بن حذافه]] نازل شده است<ref>صحیح البخاری، شرح الشمّاعی الرفاعی، ج۵، ص۳۷۶ (باب ۲۸۶، ح۱۰۱۰).</ref> و همچنین روایتی که در [[تفسیر]] آیۀ [[مودّت]]<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> از ابن عباس نقل کرده که {{متن قرآن|الْقُرْبَى}} را به [[قرابت]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[قریش]] معنا کرده و مستثنا را به درخواست صلۀ قرابت از قریش [[تفسیر]] کرده است<ref>بخاری، صحیح البخاری، شرح الشمّاعی الرفاعی، ج۵، ص۵۰۲ (باب ۴۶۷، ح۱۲۴۵).</ref>؛ یعنی [[حضرت]] از قریش خواسته است به لحاظ قرابتی که بین من و شما وجود دارد، با من خوشرفتاری نمایید و به من کمک کنید، و براساس آنچه در «[[ارزش]] [[تفسیر صحابه]]» تحقیق شده است<ref>ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۸.</ref>، اینگونه [[روایات]] حتی اگر با [[سند صحیح]] و از طریق موثّق به ما رسیده باشد و [[دلیل قطعی]] بر بطلان آن نباشد، ارزش [[روایت]] رسیده از پیامبر{{صل}} را ندارد و هرچند آنها را روایت نامیدهاند، ولی در واقع آرای بشری و قابل [[نقد]] و بررسی است؛ زیرا [[صحابه]] و [[تابعین]] از [[خطا]] مصون نبودهاند و [[اجتهاد]] و استنباطهای آنان برای ما اعتباری ندارد؛ البته اگر مطالبی [[حسی]] و غیر اجتهادی از قبیل سبب [[نزول آیات]] و مانند آن از طریق موثّق و معتبر از [[عدول]] یا موثّقین آنان نقل شده باشد، قابل [[اعتماد]] است و در تفسیر میتوان به آن ترتیب اثر داد، ولی - همانگونه که در نکتۀ پیشین بیان شد - [[صحت سند]] و [[وثاقت]] طریق هیچیک از روایات این کتاب برای [[اهل تسنن]] قابل [[اثبات]] نیست و علاوه بر آن، [[عدالت]] و وثاقت همۀ صحابه و تابعین نیز ثابت نیست.
| |
| | |
| ۵. معانی مفردات و تفاسیری که در این کتاب از صحابه و تابعین نقل شده، همه مُرسل و بیسند است. اگر صدور آن معانی و [[تفاسیر]] از آنان ثابت میبود، به لحاظ اینکه آنان معاصر [[زمان]] نزول آیات یا نزدیک به آن زمان بودهاند، آرا و [[اخبار]] آنان در معانی مفردات و [[اسباب نزول]] [[آیات]]، باارزشتر و قابل اعتمادتر از آرا و اخبار سایر لغتدانان و [[مفسران]] بود، ولی متأسفانه صدور هیچیک از آن معانی و تفاسیر نقل شده از آنان ثابت نیست. معانی و تفاسیری که خود [[بخاری]] برای مفردات و [[آیات]] بیان کرده و بیانی که احیانا نسبت به ابهام برخی [[روایات]] ارائه داده، گرچه بهعنوان یک [[رأی]] درخور توجه است و بهعنوان یک منبّه<ref>یعنی در حدّ اینکه مفسران را توجه دهد که چنین معنایی برای این کلمه قرآن ذکر شده و آنان را به تحقیق درباره آن وادار کند، مفید است. </ref> برای معانی مفردات که مورد تحقیق واقع میشود، قابل ملاحظه میباشد، ولی روشن است بهعنوان یک رأی [[قطعی]] و متعین در معنای مفردات و [[تفسیر آیات]] و روایات قابل [[پیروی]] نیست.
| |
| | |
| ۶. در روایاتی از این کتاب قرائتهای دیگری غیر از قرائت معروف و مشهور و مکتوب در [[مصحف]] فعلی برای آیاتی از [[قرآن]] بیان شده است. نمونۀ آن [[قرائت]] {{عربی|"ننسأها"}}<ref>این قرائت از عمر نقل شده است (ر.ک: صحیح البخاری، شرح الشماعی الرفاعی، ج۵، ص۳۳۵-۳۳۶).</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا}}<ref>«اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم» سوره بقره، آیه ۱۰۶.</ref> و قرائت {{عربی|"قَدْ کُذِبُوا"}}<ref>این قرائت از عایشه نقل شده است (ر.ک: صحیح البخاری، شرح الشمّاعی الرفاعی، ج۵، ص۴۲۶ (باب ۳۷۴، ح۱۱۱۹)، ص۳۵۰ (باب ۲۳۸، ح۹۵۳).</ref> در آیه {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا}}<ref>«تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفتهاند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید و هر کس را که میخواستیم رهایی یافت و عذاب ما از گروه گنهکاران بازگردانده نمیشود» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.</ref> و قرائت {{عربی|"تَلَقَّوْنَهُ"}}<ref>این قرائت نیز از عایشه نقل شده است (ر.ک: صحیح البخاری، شرح الشمّاعی الرفاعی، ج۵، ص۴۶۷ (باب ۴۲۶، ح۱۱۱۷).</ref> در آیه {{متن قرآن|إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ}}<ref>«آنگاه که آن را از زبان هم فرا میگرفتید» سوره نور، آیه ۱۵.</ref> است.
| |
| | |
| با توجه به آنچه در نکات پیشین بیان شد، معلوم است این نوع [[قرائتها]] بیاعتبار و غیر قابل پیروی است؛ زیرا:
| |
| #[[صحت سند]] این [[روایتها]] غیر قابل [[اثبات]] و تحقق چنین قرائتهایی از صحابۀ [[رسول خدا]]{{صل}} نامعلوم است.
| |
| #بر فرض تحقق این [[قرائتها]]، چه بسا [[اجتهادی]] از [[صحابه]] باشد و [[اجتهاد]] آنان برای ما اعتباری ندارد.
| |
| #باتوجه به اینکه قرائت [[واقعی]] [[قرآن]] یک قرائت بیش نبوده، اینگونه روایتها که حاکی از قرائتهای شاذّ در مقابل قرائت مشهور بین [[مسلمانان]]، حتی اگر سند آنها نیز صحیح باشد و اجتهادی نبودن آن قرائتها هم ثابت شود، در اثر شذوذ و [[اعراض]] مسلمانان از آن، از اعتبار ساقط و غیرقابل [[پیروی]] هستند.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۵۰-۳۵۶.</ref>
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| # [[پرونده:IM009972.jpg|22px]] [[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|'''تاریخ تفسیر قرآن''']]
| |
| {{پایان منابع}}
| |
| | |
| ==جستارهای وابسته==
| |
| *[[محمد بن اسماعیل بخاری]]
| |
| | |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| {{تفسیر}}
| |
| | |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:تفسیر]]
| |
| [[رده:محمد بن اسماعیل بخاری]]
| |