بحث:حکومت اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
* - ایجاد ارتباط با فقرا و محرومان (از ویژگیهای مهم حکومتهای صالح) | * - ایجاد ارتباط با فقرا و محرومان (از ویژگیهای مهم حکومتهای صالح) | ||
{{پایان فهرست اثر}} | {{پایان فهرست اثر}} | ||
== مقدمه == | |||
[[جامعه]] برای ادامه [[حیات]] به [[حکومت]] نیاز دارد و [[اسلام]] برای اداره [[جامعه]] و [[نظام حکومتی]] [[قانون]] قرار داده است و میدانیم هرکس که عهدهدار [[امور جامعه]] شود باید [[امر و نهی]] کند و [[دستور]] دهد و [[مردم]] [[دستورات]] او را [[اجرا]] کنند. به عبارت دیگر باید دارای [[ولایت]] بر [[مردم]] باشد تا بتواند [[فرمان]] بدهد و دیگران نیز [[اطاعت]] کنند و تنها [[رب]] و مالک [[انسان]] دارای یک چنین حقی است و هیچ کس - در هر درجهای که از [[مقام]] مادی یا [[معنوی]] باشد - از این [[حق]] برخوردار نیست و نمیتواند به دیگران [[فرمان]] دهد و [[اطاعت]] او نیز بر [[مردم]]، [[واجب]] نیست و [[مردم]] موظف بر انجام [[دستورات]] آنها نیستند. | |||
پس [[رئیس حکومت]] در [[جامعه اسلامی]] کسی است که [[حق]] [[حکومت]] خود را از [[خدا]] گرفته باشد و [[خدا]] به او اجازه داده باشد که بین [[مردم]] [[حکم]] کند و [[خدا]] به [[پیامبران]] خود چنین اجازهای داده است: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ}}<ref>«پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. | |||
این دو [[آیه]] واگذاری [[حکومت]] را به [[داوود]] و به [[پیامبر اسلام]] نشان میدهد. در [[آیات]] دیگر نیز این مسأله [[تأیید]] و تأکید شده است. [[مردم]] نیز [[وظیفه]] دارند که از [[پیامبر]] [[اطاعت]] کنند و کسانی که از [[پیامبر]] [[اطاعت]] نکنند و یا در مسائل [[حکومت]] و [[داوری]] نزد دیگران بروند از [[راه خدا]] بدور هستند. | |||
[[تاریخ]] [[انبیاء الهی]] از جمله [[پیامبر اسلام]] بزرگترین [[دلیل]] بر این سخن است که [[پیامبران]]، [[حاکمان]] بر [[حق]] [[جامعه]] هستند و آنها [[تشکیل حکومت]] میدهند چنانکه [[پیامبر]] [[اسلام در مدینه]] [[تشکیل حکومت]] داد و خود به اداره آن پرداخت و برای [[جنگ]] و [[جهاد]] [[لشکر]] [[بسیج]] میکرد و [[مالیاتها]] را جمعآوری میکرد و به [[اجرای حدود]] و [[قضاوت]] بین افراد میپرداخت. پس اولین [[حاکمان]] [[الهی]] [[پیامبران]] هستند که از طرف [[خدا]] برای این کار [[برگزیده]] شدهاند؛ و اولین [[حکومت]] را در [[تاریخ]] تشکیل دادهاند. | |||
در [[اسلام]] [[رئیس حکومت]]، [[پیامبر]] است و در زمان [[پیامبر]] نهتنها [[مقام]] [[دینی]] با [[رهبری سیاسی]] یکی بود، بلکه [[رهبری دینی]] پایه و اساس [[رهبری سیاسی]] به شمار میرفت. [[مقام]] [[سیاسی]] در [[اسلام]] از آن کسی است که به [[مقام]] "[[وَلایت]]" برسد و "ولی [[الله]]" باشد تا [[شایستگی]] "[[وِلایت]]" را پیدا کند. | |||
در [[اسلام]] کسی میتواند عهدهدار [[مقام حکومت]] بشود و [[رهبری سیاسی]] را بر عهده بگیرد که به [[مقام]] "[[ولایت]]" رسیده باشد و ولی [[الله]] باشد. لذا پس از [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} دارای این [[مقام]] است از اینرو [[پیامبر]] {{صل}} درباره او فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}. "هرکس که من [[سرپرست]] و مولای او هستم [[علی]] {{ع}} [[سرپرست]] و مولای او است". | |||
این [[مقام]] پس از [[علی]] {{ع}} از آن [[فرزندان]] او که همه "[[اولیاء]] [[الله]]" هستند میباشد و [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] از آنان عین [[اطاعت از خدا]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. | |||
به همین [[دلیل]] بود که همه [[امامان شیعه]] و [[پیروان]] [[راستین]] آنها هرگاه که شرایط به آنان اجازه میداد برای [[تشکیل حکومت اسلامی]] [[اقدام]] میکردند. چنانکه [[علی]] {{ع}} عهدهدار [[حکومت]] شد و پس از او پسرانش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} نیز مدتی این [[مقام]] را عهدهدار شدند و دیگر [[ائمه]] نیز اگر شرایط به آنها اجازه میداد این [[مسؤولیت]] را میپذیرفتند چنانکه در سخنان خود به آن اشاره میکردند و خود را [[حاکمان]] بر [[حق الهی]] معرفی مینمودند<ref>ناصر مکارم شیرازی، ولایت در قرآن، ص۲۰۲.</ref>. | |||
از سال ۲۶۰ه.ق که [[امام عسکری]] {{ع}} به [[شهادت]] رسید فرزندش [[امام مهدی|حجة بن الحسن]] {{ع}} به [[فرمان خدا]] [[غیبت]] آغاز کرد و دوره جدیدی از [[تاریخ اسلام]] آغاز شد. از ابتدای این دوره تا سال ۳۲۹ که [[دوران غیبت صغری]] نامیده میشود چهار نفر از بزرگان [[شیعه]] از طرف [[امام زمان]] به عنوان [[نایب]] [[برگزیده]] شدند که بین [[شیعیان]] و [[امام]] رابطه باشند. این چهار نفر [[عثمان بن سعید]]، [[محمد بن عثمان]]، [[حسین بن روح]] و [[علی بن محمد سمری]] بودند و با درگذشت [[نایب چهارم]] در سال ۳۲۹ به [[فرمان]] [[امام عصر]] {{ع}} دوران [[نیابت خاصه]] پایان یافته اعلام شد و [[دوران غیبت کبری]] شروع گشت که تا [[ظهور امام]] ادامه دارد<ref>محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علیاکبر غفاری، ج۲، ص۵۱۶.</ref>.<ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۱۰۶-۱۰۹.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1379780.jpg|22px]] [[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|'''بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۷
الحياة ج۲
- الباب التاسع: الولاية والحکومة (الفلسفة السياسية)
- الفصل ۱: الحکم الديني الالهي
- الفصل ۲: الحاکم الديني الالهي
- الفصل ۳: اهداف الحکومة الدينية
- الفصل ۴: المصالح العامة والحاکم الديني
- الفصل ۵: الحاکم الديني، محور الحق والعدالة والصلاح
- الفصل ۶: السياسة العملية للحاکم الاسلامي
- تذييلان
- ١: الحاکم المسلم کما يراه الامام على بن ابي طالب
- ۲: لاحرمة للحاکم الجائر ولاکرامة
- الفصل ۷: صلة الفلسفة الاعتقادية والفلسفة السياسية
- الفصل ۸: صلة الاعمال الدينية والفلسفة السياسية
- الفصل ۹: الحاکم الديني وتعميم التشريعات السماوية على الأرض
- الفصل ۱۰: ائمة العدل وائمة الجور
- الفصل ۱۱: التحذير عن مؤازرة الحکومات الجائرة
- الفصل ۱۲: الحکومات الجائرة وآثارها
- الفصل ۱۳: الخروج من نور الاسلام إلى ظلمات الحکومة الجائرة والنظام الطاغوتي
- الفصل ۱۴: وجوب رفض الحکومات اللادينية
- تذييلان
- ۱: الالتفاف حول الحاکم الاسلامي
- ۲: آثار متابعة الحاکم الحق والنظام القرآني الصالح
- نظرة إلى الباب
- الباب العاشر: الحاکم الاسلامي، وظائفه من واجباته ومسؤولياته
- الفصل ۱: اختيارات الحاکم الاسلامي وما يجب عليه
- الفصل ۲: الحاکم الاسلامي ومسؤولياته الشخصية
- الفصل ۳: الحاکم الاسلامي وعماله
- أ: اصطفاء العمال والولاة
- ب: الرقابة العامة
- ج: الرقابة الخاصة، على المواقف القضائية و...
- د: الجند واحواله
- الفصل ۴: الحاکم الاسلامي في الحقل الإداري
- أ: الاقتراب من الناس ونفي الاحتجاب عنهم
- ب: الصدق والوفاء بالعهد امام الجماهير
- ج: المساواة امام القانون
- د: الانسانيات المثلي والسعي لترکيزها
- ه: مراعاة حرمة الافراد وآرائهم وشؤونهم و...
- و : قبول النقد ومجانية الاستبداد بالرأي
- الفصلد ۵: واجبات الحاکم الاسلامي في تأمين حوائج المجتمع، وفي سائر المجالات المعيشية والتربوية
- أ: المؤن والارزاق
- ب: الديون
- ج: تادية الحقوق
- د: مکافحة الفقر والقضاء عليه
- ه: مجابهة الاحتکار والرقابة على الاسعار
- و: صيانة حقوق العمال والفلاحين
- ز: الاعمار
- ح: جباية الزکوات والصدقات
- ط: مکافحة الامية والتعليم الاجباري
- الفصل ۶: الحاکم الاسلامي وتحکيم العلاقات الاجتماعية والصلات الدينية
- أ: العمل على تحقيق الاخوة والتواصل والاجتماع
- ب: مجابهة العيث والفساد
- ج: تحکيم الصلات العائلية ومايمت اليها
- د: نواح أخرى من الشؤون الانسانية الهامة
الحياة ج۷
- باب هجدهم: ویژگیهای حکومتهای صالح
- فصل ۱- ویژگیهای انسانی
- (۱)- چگونگی رابطه با مردم
- (۲) - رعایت کرامت مردم
- (۳)- حق سخن گفتن و انتقاد برای مردم
- (۴) - زندگی، بدون فقر
- (۵) - زندگی، بدون ظلم
- (۶) - زندگی، بدون تحقیر
- (۷) - زندگی، بدون استعلا (برترنمایی)
- (۸) - انسان محروم، کرامت اصلی
- (۹) - چه همکیش، چه همنوع
- (۱۰)- رضایت عموم (نه طبقات خاص)
- (۱۱)۔ صلحطلبی
- (۱۲)- رعایت آداب سیاسی
- (در گفتار و رفتار با دولتهای مخالف، و ملتهای مختلف)
- نگاهی به سراسر فصل
- فصل ۲- ویژگیهای فرهنگی
- (۱)- آموزش دین
- یادآوری (۱)
- أ- آموختن قرآن کریم
- ب - قرائت قرآن کریم
- ج - آداب قرائت
- د- حفظ قرآن کریم
- اشاره
- ه- بینیازی با قرآن کریم
- و- از غیر قرآن هدایت نخواهید!
- یادآوری (۲)
- (نشر و آموزش احادیث)
- یادآوری (۳)
- (مساوات در آموزش و پرورش)
- إحیاء امر آل محمد(ص)
- (هشداری مهم)
- (۲) - گسترش آگاهی در جامعه
- (۳)- ترویج علوم تجربی
- (۴) - مبارزه با تکاثر (سرمایهداری)
- (۵)- حذف تجملگرایی
- (۶)- دور کردن نزدیکان (ناشایستگان)
- (۷)- نزدیک کردن دوران (شایستگان)
- (۸)- خبرگیری از فراموش شدگان
- نگاهی به سراسر فصل
- تنبیه
- فصل ۳- ویژگیهای حکومتی
- (۱) خوداصلاحی و اصلاح دولتمردان
- (۲) - اخلاق انسانی
- (۳) - رشد و بینشگرایی
- (۴) ۔ ضرورت کاردانی و تخصصی (در سیاست و مشاغل...)
- (۵) - مشورت با آگاهان
- (و استفاده از تجربه دیگران: ملتما، دولتها)
- (۶)- قاطعیت (تصمیمگیری بموقع)
- (۷)- جرئت اقدام
- (۸)۔ حقگرایی
- نگاهی به سراسر فصل
- فصل ۴- ویژگیهای حقوقی
- (۱) - اعتقاد به قانون
- (۲) - برای خود، برای مردم
- (۳) - تشجیع مردم
- (۴) - تشجیع مردم
- (۵) - تحقیر مردم، هرگز...!
- (۶) حقوق حیوانات در حاکمیت
- نگاهی به «حقوق حیوانات در اسلام»
- فصل ۵- ویژگیهای اخلاقی
- (۱)- دوری از ستایشخواهی و تملق دوستی
- (۲) - پرهیز از تسلططلبی
- یادآوری
- (۳)- نفی استبداد
- (۴)- نقدپذیری
- (ضرورت انتقاد، از ضعفهای حاکمیت)
- (۵)- مردم باوری و تودهسالاری واقعی (نه شعاری)
- (۶) - رفتار خوب با دشمن
- نگاهی به سراسر فصل
- فصل۶- ویژگیهای اجرایی
- (۱)- نظارت دقیق
- (بر روسای جمهور و معاونان... و دیگر کارگزاران)
- (۲) - تنبیه مأموران خطا کار
- (۳)- تشویق مأموران خدمتگزار
- (۴). شناخت موقعیتها
- (شرائط و اوضاع جامعه و جهان)
- (۵) – برنامهریزی درست (کارشناسانه)
- (۶) - رعایت اصل حیاتی اهم و مهم
- (۷) - اعمال روشهای منطقی
- (۸) - احترام و اهتمام شدید به اموال عمومی و به حقوق مردم
- (۹) – آیندهنگری
- (۱۰) - وسواس شدید در مصرف اموال دولتی (اموال عمومی)
- نگاهی به سراسر فصل
- فصل ۷ - ویژگیهای اقتصادی
- (۱) گسترش عدالت در همه زمینهها
- (اقتصادی، سیاسی، قضایی و اجتماعی، و ...)
- (۲) - تأمین سرمایههای لازم برای رشد اقتصادی
- (۳) - استفاده بهینه از بیتالمال و منابع
- (۴)- مبارزه با ریشههای «رانتخواری»
- (۵)- نظارت بر مبادلات تجاری
- (۶)- توسعه اقتصادی، پیش از توسعه سیاسی
- (۷) - تغذیه خوب
- (۸) - تأمین مسکن
- (۹) - آب آشامیدنی سالم
- (۱۰) - تأمین گوشت برای خانوادههای فاقد امکانات
- (۱۱) - تأمین زندگی از کار افتادگان
- (۱۲)- توجه به حقوق کشاورزان و کارگران
- نگاهی به سراسر فصل
- فصل ۸- ویژگیهای اجتماعی
- (۱)- تأمین امنیت
- یک - امنیت نظامی
- دو- امنیت انتظامی
- تذییل (۱): (برخورد با مخالفان)
- نذییل (۲): (اوج رفتار انسانی)
- سه- امنیت اعتقادی
- چهار - امنیت اقتصادی
- پنج - امنیت قضایی
- شش - امنیت شغلی
- هفت- امنیت غذایی
- هشت - امنیت سکنایی
- نه -امنیت اجتماعی
- ده- امنیت حقوقی
- تنبیهی بسیار مهم (وظایف حاکمیت اسلامی)
- نامه حضرت امام حسین(ع)، به معاویة بن ابوسفیان
- (۲)- کارگزاران، در حاکمیتهای صالح
- یک – خردمندان
- دو ۔ دینداران
- سه- سیاستشناسان
- چهار - طرد کمخردان
- پنج - بهکار گماردن صالحان
- شش - جذب باکفایتان
- هفت - پشتکارداران
- هشت – اقدامگران
- (۳)- پرهیز از خوشگذرانی و شادخواری
- (و ترک سفرهای پر هزینه و غیرضروری، و ساختمانهای مجلل و...)
- (۴) - رعابت احوال ضعیفان
- تعلیمی عظیم
- (۵)- ضوابط، نه روابط
- (۶) – واقعبینی درباره اعضای حاکمیت
- (۷) - احیای سنت و نفی بدعت
- (۸)- هموارسازی راه خوشبختی و آسایش برای مردم
- فصل ۹- ویژگیهای مردمی (۱)
- (۱)- ایجاد هماهنگی و همدلی در میان مردم
- (۲) - زمامدار، چون دیگر مردم
- (۳) - فروتنی در برابر مردم
- (۴) ۔ خوشقولی و عمل به وعدهها
- (۵)- تکیه به پشتوانههای مردمی
- (۶) - یکرنگی با مردم
- (۷) - توجه به مشکلات مردم
- (۸)- در سطح پایینترین مردم
- (۹) - جلب محبت و اعتماد مردم
- (۱۰)- انگیزه دادن به مردم برای کوشش و فداکاری
- فصل ۱۰ -ویژگیهای مردمی (۲)
- (۱)- مسئولیتشناسی در برابر مردم
- (۲)- مهرورزی در حق مردم
- (۳) - رابطه با مردم، بر پایه عدالت
- (۴)- اجرای مساوات
- یادآوری
- (تفاوتهای معیشتی)
- (۵) - تساهل و مدارا
- تتمیم (۱)
- - ترک ارتباط با اغنیا و توانگران (از ویژگیهای مهم حکومتهای صالح)
- فاجعه غفلت از «سوره تکاثر»
- تتمیم (۲)
- - ایجاد ارتباط با فقرا و محرومان (از ویژگیهای مهم حکومتهای صالح)
مقدمه
جامعه برای ادامه حیات به حکومت نیاز دارد و اسلام برای اداره جامعه و نظام حکومتی قانون قرار داده است و میدانیم هرکس که عهدهدار امور جامعه شود باید امر و نهی کند و دستور دهد و مردم دستورات او را اجرا کنند. به عبارت دیگر باید دارای ولایت بر مردم باشد تا بتواند فرمان بدهد و دیگران نیز اطاعت کنند و تنها رب و مالک انسان دارای یک چنین حقی است و هیچ کس - در هر درجهای که از مقام مادی یا معنوی باشد - از این حق برخوردار نیست و نمیتواند به دیگران فرمان دهد و اطاعت او نیز بر مردم، واجب نیست و مردم موظف بر انجام دستورات آنها نیستند.
پس رئیس حکومت در جامعه اسلامی کسی است که حق حکومت خود را از خدا گرفته باشد و خدا به او اجازه داده باشد که بین مردم حکم کند و خدا به پیامبران خود چنین اجازهای داده است: ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ﴾[۱]؛ ﴿فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ﴾[۲].
این دو آیه واگذاری حکومت را به داوود و به پیامبر اسلام نشان میدهد. در آیات دیگر نیز این مسأله تأیید و تأکید شده است. مردم نیز وظیفه دارند که از پیامبر اطاعت کنند و کسانی که از پیامبر اطاعت نکنند و یا در مسائل حکومت و داوری نزد دیگران بروند از راه خدا بدور هستند.
تاریخ انبیاء الهی از جمله پیامبر اسلام بزرگترین دلیل بر این سخن است که پیامبران، حاکمان بر حق جامعه هستند و آنها تشکیل حکومت میدهند چنانکه پیامبر اسلام در مدینه تشکیل حکومت داد و خود به اداره آن پرداخت و برای جنگ و جهاد لشکر بسیج میکرد و مالیاتها را جمعآوری میکرد و به اجرای حدود و قضاوت بین افراد میپرداخت. پس اولین حاکمان الهی پیامبران هستند که از طرف خدا برای این کار برگزیده شدهاند؛ و اولین حکومت را در تاریخ تشکیل دادهاند.
در اسلام رئیس حکومت، پیامبر است و در زمان پیامبر نهتنها مقام دینی با رهبری سیاسی یکی بود، بلکه رهبری دینی پایه و اساس رهبری سیاسی به شمار میرفت. مقام سیاسی در اسلام از آن کسی است که به مقام "وَلایت" برسد و "ولی الله" باشد تا شایستگی "وِلایت" را پیدا کند.
در اسلام کسی میتواند عهدهدار مقام حکومت بشود و رهبری سیاسی را بر عهده بگیرد که به مقام "ولایت" رسیده باشد و ولی الله باشد. لذا پس از پیامبر (ص) علی (ع) دارای این مقام است از اینرو پیامبر (ص) درباره او فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ». "هرکس که من سرپرست و مولای او هستم علی (ع) سرپرست و مولای او است".
این مقام پس از علی (ع) از آن فرزندان او که همه "اولیاء الله" هستند میباشد و اطاعت و فرمانبرداری از آنان عین اطاعت از خدا است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۳].
به همین دلیل بود که همه امامان شیعه و پیروان راستین آنها هرگاه که شرایط به آنان اجازه میداد برای تشکیل حکومت اسلامی اقدام میکردند. چنانکه علی (ع) عهدهدار حکومت شد و پس از او پسرانش امام حسن و امام حسین (ع) نیز مدتی این مقام را عهدهدار شدند و دیگر ائمه نیز اگر شرایط به آنها اجازه میداد این مسؤولیت را میپذیرفتند چنانکه در سخنان خود به آن اشاره میکردند و خود را حاکمان بر حق الهی معرفی مینمودند[۴].
از سال ۲۶۰ه.ق که امام عسکری (ع) به شهادت رسید فرزندش حجة بن الحسن (ع) به فرمان خدا غیبت آغاز کرد و دوره جدیدی از تاریخ اسلام آغاز شد. از ابتدای این دوره تا سال ۳۲۹ که دوران غیبت صغری نامیده میشود چهار نفر از بزرگان شیعه از طرف امام زمان به عنوان نایب برگزیده شدند که بین شیعیان و امام رابطه باشند. این چهار نفر عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری بودند و با درگذشت نایب چهارم در سال ۳۲۹ به فرمان امام عصر (ع) دوران نیابت خاصه پایان یافته اعلام شد و دوران غیبت کبری شروع گشت که تا ظهور امام ادامه دارد[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند» سوره ص، آیه ۲۶.
- ↑ «پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، ولایت در قرآن، ص۲۰۲.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علیاکبر غفاری، ج۲، ص۵۱۶.
- ↑ زیوری کبیرنیا، فاطمه، بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان، ص:۱۰۶-۱۰۹.