سیما: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*سیما یکی از رجال خلیفه بود و همواره مترصد فرصتی بود که به [[حضرت ولی‌ عصر]] {{ع}} آسیب برساند. وی می‌گوید: به خانه [[امام عسکری]] {{ع}} وارد شدم. در خانه را شکستم و یک عدد تبرزین در آن‌جا یافتم و برداشتم. ناگهان با [[حضرت مهدی]] {{ع}} روبرو شدم که به من فرمود: در خانه من چه می‌کنی‌؟ گفتم: جعفر خیال می‌کند که پدرت فرزندی نداشت. اگر خانه مال تو باشد، من برمی‌گردم<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳؛ غیبة طوسی، ص ۱۶۲؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref>. سیما هرگز شهامت آن را نداشت که این خبر را فاش کند و از ترس و وحشتی که در برابر شکوه و عظمت [[حضرت بقیة الله]] {{ع}} بر او مستولی شده، سخن بگوید. لکن یکی دیگر از سران ارتش که همراه سیما برای تخریب خانه امام آمده بود، رنگ پریده او را دید و تضّرع او را شنید، و چون سیما خواست حادثه را از او پوشیده بدارد، او گفت: چیزی بر مردم پوشیده نیست<ref>ارشاد مفید، ص ۳۲۹؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۳۵۸.</ref>.
* سیما یکی از رجال خلیفه بود و همواره مترصد فرصتی بود که به [[حضرت ولی‌ عصر]] {{ع}} آسیب برساند. وی می‌گوید: به خانه [[امام عسکری]] {{ع}} وارد شدم. در خانه را شکستم و یک عدد تبرزین در آن‌جا یافتم و برداشتم. ناگهان با [[حضرت مهدی]] {{ع}} روبرو شدم که به من فرمود: در خانه من چه می‌کنی‌؟ گفتم: جعفر خیال می‌کند که پدرت فرزندی نداشت. اگر خانه مال تو باشد، من برمی‌گردم<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳؛ غیبة طوسی، ص ۱۶۲؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref>. سیما هرگز شهامت آن را نداشت که این خبر را فاش کند و از ترس و وحشتی که در برابر شکوه و عظمت [[حضرت بقیة الله]] {{ع}} بر او مستولی شده، سخن بگوید. لکن یکی دیگر از سران ارتش که همراه سیما برای تخریب خانه امام آمده بود، رنگ پریده او را دید و تضّرع او را شنید، و چون سیما خواست حادثه را از او پوشیده بدارد، او گفت: چیزی بر مردم پوشیده نیست<ref>ارشاد مفید، ص ۳۲۹؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۳۵۸.</ref>.
*البته این داستان از طریق نسیم خادم نیز روایت شده است<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۶۷.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۲۰.</ref>.
* البته این داستان از طریق نسیم خادم نیز روایت شده است<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۶۷.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۲۰.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
خط ۲۱: خط ۲۱:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲

مقدمه

  • سیما یکی از رجال خلیفه بود و همواره مترصد فرصتی بود که به حضرت ولی‌ عصر (ع) آسیب برساند. وی می‌گوید: به خانه امام عسکری (ع) وارد شدم. در خانه را شکستم و یک عدد تبرزین در آن‌جا یافتم و برداشتم. ناگهان با حضرت مهدی (ع) روبرو شدم که به من فرمود: در خانه من چه می‌کنی‌؟ گفتم: جعفر خیال می‌کند که پدرت فرزندی نداشت. اگر خانه مال تو باشد، من برمی‌گردم[۱]. سیما هرگز شهامت آن را نداشت که این خبر را فاش کند و از ترس و وحشتی که در برابر شکوه و عظمت حضرت بقیة الله (ع) بر او مستولی شده، سخن بگوید. لکن یکی دیگر از سران ارتش که همراه سیما برای تخریب خانه امام آمده بود، رنگ پریده او را دید و تضّرع او را شنید، و چون سیما خواست حادثه را از او پوشیده بدارد، او گفت: چیزی بر مردم پوشیده نیست[۲].
  • البته این داستان از طریق نسیم خادم نیز روایت شده است[۳][۴].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳؛ غیبة طوسی، ص ۱۶۲؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲.
  2. ارشاد مفید، ص ۳۲۹؛ منتخب الاثر، ص ۳۵۸.
  3. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۶۷.
  4. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۲۰.