منشأ عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر به منشأ عصمت حذف شد)
برچسب‌ها: تغییرمسیر حذف شد پیوندهای ابهام‌زدایی
(تغییرمسیر به منشأ عصمت)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
#تغییر_مسیر [[منشأ عصمت]]
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = عصمت
| عنوان مدخل  = منشأ عصمت امام
| مداخل مرتبط = [[منشأ عصمت امام در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
== مقدمه ==
دو منشأ برای عصمت بیان شده است:
# [[قوه]] یا ملکه‌ای از سوی [[خداوند]] است که [[مانع]] از صدور [[خطا]] و [[گناه]] می‌‌شود. براساس این [[دلیل عصمت]] از [[گناه]] یک عمل قهری و جبری است و نشان دهدۀ [[قوه]] و ملکۀ [[خدادادی]] است که موجب چنین عصمتی شده است و سبب می‌‌شود [[انگیزه]] و [[داعی]] برای [[گناه]] کردن [[معصومین]] از بین برود.
# [[معصومین]] برای محافظت از خودشان از [[گناه]]، [[خطا]] و [[اشتباه]]، یک [[نیروی درونی]] و بیرونی دارند. [[نیروی درونی]] یعنی انگیزه‌ای برای انجام دادن [[معصیت]] در وجود آنها نیست و نیروی بیرونی، یعنی مانعی که نزدیک شدن به [[گناه]] را از [[معصومین]] می‌‌گیرد، چنانکه در جریان [[حضرت یوسف]] از این نیرو استفاده شد: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
 
==نقش فرشتگان در عصمت==
==نقش روح القدس در عصمت==
==[[منشأ عصمت در کلام اسلامی]]==
در مورد منشأ یا همان موجبات [[عصمت]] دیدگاه‌های مختلفی از سوی [[متکلمان]] مطرح شده است:
 
==دیدگاه اول: اسباب چهارگانه==
قائلان به این دیدگاه<ref>برای نمونه: رازی، فخرالدین، المحصل، ص۵۲۲؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref> «عصمت» را منافی با [[اختیار]] [[معصوم]] نسبت به انجام [[معاصی]] نمی‏دانند، و خود بر چند طایفه‌‏اند<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>، برخی معتقدند: عصمت عبارت است از [[عنایت ویژه]] و پنهانی که [[خداوند]] [[پیامبر]] و [[امام]] را از آن بهره‌مند می‌نماید و در زیر سایه این [[لطف]] در [[نفوس]] ایشان، [[انگیزه]] ترک [[طاعت]] و [[فعل معصیت]] از میان می‌رود، لذا هیچ‏گاه [[مرتکب معصیت]] نمی‏شوند چون [[داعی]] بر آن ندارند. از منظر ایشان، [[اجتماع]] چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت عصمت (لطف خفی) می‌شود:
# در نفس یا [[بدن]] [[مطهر]] معصوم، خاصیتی (عاملی/ عنصری) وجود دارد که اقتضا می‌کند [[ملکه]] مانع از [[فجور]] در او پدید آید.
# [[علم]] و [[یقین]] نسبت به زیان‌ها و [[مفاسد]] معاصی و فوائد [[طاعات]] در او حاصل است.
# [[وحی]] یا [[الهام]] مستمرّ به [[معصومان]]، [[بینش]] ایشان نسبت به [[حقیقت]] معاصی و طاعات را موکد و عمیق می‌سازد.
# توجه به اینکه در صورت [[ترک اولی]] و راجح، مورد مواخذه و [[سختگیری]] [[الهی]] قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر معصوم توجه به این امر دارد که: خداوند هیچ گونه [[اغماض]] و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمی‌دارد<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>.
 
==دیدگاه دوم: [[علم ویژه الهی]]==
بسیاری از [[اندیشوران]] [[اسلامی]]، به ویژه در عصر کنونی علت و [[منشأ عصمت]] را نوعی خاصّ از علم و [[آگاهی]] می‏دانند<ref>طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.</ref>. به این بیان که وجود علم [[قطعی]] و تام نسبت به [[خدای متعال]] و [[صفات جمال و جلال]] او و یا [[علم]] تامّ نسبت به [[حقیقت]] [[معاصی]] و [[طاعات]] در نفس [[معصومان]]، موجب پیدایش صفت [[عصمت]] در ایشان می‌گردد. هر چند اصل این دیدگاه کم و بیش در آثار کهن [[کلامی]] مطرح شده است<ref>جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref>. اما در سده‏‌های پیشین، توضیح و تبیینی روشن درباره کیفیت این علم و روند تاثیر این علم در پیدایش [[قوه]] عصمت، مطرح نشده است؛ از این رو [[اندیشوران]] متاخر در باب منشأ بودن «علم»، روشن، دقیق و مفصل‏تر وارد شده‌اند<ref>برای نمونه ن.ک. طباطبائی، [[المیزان]]، ج ۲، ص۱۳۴؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی [[هدی]] الکتاب و السنة و العقل، ج ۳، ص۱۵۸.</ref>.
 
==دیدگاه سوم: [[علم لدنی|علم]] و [[اراده]]==
برخی از [[اندیشمندان]] معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانسته‌اند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)| آموزش عقاید]]، ص۲۰۵.</ref>. بیان ایشان چنین است: "هر قدر [[انسان]] [[حقایق]] را بهتر بشناسد و نسبت به آنها [[آگاهی]] و توجه بیشتر و زنده‌تر و پایدارتری داشته باشد و نیز اراده [[نیرومندی]] بر مهار کردن [[تمایلات]] و هیجانات درونیش داشته باشد، حسن [[انتخاب]] بیشتری خواهد داشت و از [[لغزش‌ها]] و کج روی‌ها بیشتر در [[امان]] خواهد بود"<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص۱۱۹.</ref>. برخی نویسندگان معاصر نیز همین قول را تقویت کرده و پذیرفته‌اند<ref>[[حسن یوسفیان]]؛ [[احمد حسین شریفی]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۵۹-۵۱.</ref>.
 
==دیدگاه چهارم: اراده و انتخاب==
برخی عصمت را زاییده اراده [[قوی]] و حسن انتخاب می‌‌دانند<ref>ری شهری، [[محمد]]، [[فلسفه]] [[وحی]] و [[نبوت]]، ص۲۱۰.</ref>. از نظر آنان عصمت پدیده‌ای است کاملا ارادی و اختیاری و [[اراده انسان]] در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کننده‌ای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه [[انسان‌ها]] می‌‌توانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند. به باور ایشان [[تقوا]] و عصمت از یک ریشه‌اند. تقوا به معنای [[پرهیز از گناه]] نیست، بلکه به معنای [[ملکه]] ای است که موجب مصونیت [[انسان]] از [[ابتلا]] به [[گناه]] می‌‌شود. [[تقوا]] و [[عدالت]] نیز مرتبه ای از [[عصمت]] است و عصمت مطلقه عبارت است از شدت [[ملکه]] [[تقوا]] و عدالت. عامل اصلی و ریشه [[واقعی]] [[ملکه عصمت]]، [[اراده]] و [[انتخاب]] [[انسان]] است<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[فلسفه وحی و نبوت (کتاب)|فلسفه وحی و نبوت]]، ص۲۱۸ -۲۱۰.</ref>.
 
==دیدگاه پنجم: تمامیّت [[عقل]]==
برخی از حکمای [[الهی]]، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمرده‏اند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه می‏‌نویسند: "قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّت‌های او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر می‏‌شود تا یکی از قوّت‌های او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیده‌اند"<ref>جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.</ref>.
 
حاصل سخن اینکه استوراترین دیدگاه در باب «[[منشأ عصمت]]»، همان «[[علم خاص]]» است. این دیدگاه هم با تحلیل [[عقلی]] و فلسفیِ مبادی فعل اختیاری سازگار است و هم با [[متون دینی]] همخوانی دارد. عمده‌‏ترین مشکل دیدگاه سوم ([[علم]] و اراده)، این است که ظاهرا علم و اراده به عنوان مبادی فعل اختیاری، هم عرض و هم سطح تلقی شده است و الا اگر مقصود، اراده در طول علم باشد، تفاوت چندانی با دیدگاه دوم (علم خاص) ندارد. در خصوص دیدگاه برخی [[حکما]] ([[کمال عقل]]) نیز باید گفت: اگر گفتار ایشان دقیق و کامل تبیین گردد، مشخص خواهد شد که دیدگاه ایشان در عرض قول به منشأیت «[[علم خاص]]» نبوده است؛ چراکه «کمال عاقله» با «[[علم ویژه]]» تلازم وجودی دارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی علی]]؛ [[واعظ حسینی، سید کریم]]، مقاله: منشأ عصمت، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰.</ref>.
== خاستگاه و علل [[عصمت]] ==
بعد از تبیین مفهوم و امکان عصمت، این سؤال مطرح است که [[معصومان]] بر چه اساسی و علت یا عللی [[مرتکب معصیت]] نمی‌شوند؟ عامل یا عوامل بازدارنده معصومان از دامن [[گناه]] چیست؟ این سؤال از گذشته مطرح بوده و [[متکلمان]] پاسخ‌های متعددی داده‌اند که اشاره می‌شود:
 
=== مجموع علل چهارگانه ===
متکلمان متقدم نیل به [[مقام عصمت]] را مرهون عوامل چهارگانه ذیل می‌دانند<ref>ر.ک: تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ کشف المراد، ص۳۶۵؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۷، ص۸؛ مناهج الیقین فی اصول الدین، ص۲۷۹.</ref>:
 
# وجود [[ملکه]] مانع [[معصیت]] و [[داعی]] [[عفت]]؛
# [[علم]] و [[آگاهی]] از [[کیفر]] و [[محافظت]] گناه و [[منافع]] [[طاعت]]؛
# تأکید علم توسط [[وحی]] و یا [[الهام]]؛
# [[تهدیدهای]] [[الهی]] برای استمرار عصمت و مؤاخذه‌های [[دنیوی]] در ترک اولی‌ها.
 
توضیح اینکه دو سبب اول می‌تواند در [[مردم]] عادی ـ البته با تفاوت شدت و [[ضعف]] ـ تحقق یابد و در صورت قوت دو سبب فوق شخص واجد آن به مقدار زیاد متصف به عصمت خواهد شد. اما وحی و الهام به معنای خاص آن (وحی [[قلبی]]) و همچنین تهدیدهای الهی عصمت را به کمال نهائی میرساند، لکن آن با [[لطف]] و [[فضل الهی]] برای انسان‌های معدودی مانند [[انبیاء]] و [[امامان]] و امثال [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[مریم]] شامل می‌شود.
 
در تحلیل این دیدگاه به این نکته بسنده می‌شود که با وجود دیدگاه جامع‌نگر در توجه به چهار علت، علل طبیعی و [[انسانی]] را نادیده انگاشته است که توضیح در نظریه آخر خواهد آمد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، ص۲۳ ـ ۲۶.</ref>.
 
=== شعور و آگاهی ===
از منظر برخی از اندیشوران<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴؛ محمدحسین حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ج۱، ص۸۰؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۵۹؛ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء، ص۱۹.</ref> خاستگاه عصمت علم و آگاهی خاص معصومان از نتایج و عواقب [[افعال]] [[زیبا]] و [[زشت]] است، [[علم]] به اینکه ارتکاب عمل [[زیبا]] و [[نیکو]] نتیجه [[قطعی]] خوبی برای [[انسان]] و [[ارتکاب گناه]] و [[معصیت]] نتیجه دردناک و سوئی را به همراه خواهد داشت، این علم [[داعی]] و موجب حصول مصونیت و [[عصمت]] می‌شود.
 
[[علامه طباطبایی]] در تقریر آن یادآور می‌شود که مقصود از علم و [[شعور]] شخص [[معصوم]]، [[علم عادی]] نیست،؛ چراکه موجب عصمت غالبی و نه دایمی می‌شود. وی در توضیح مراد خود از علم اضافه می‌کنند که [[حقیقت علم معصوم]] برای ما مجهول است: {{عربی|فهذا العلم من غیر سنخ سائر العلوم و الادراکات المتعارضة التی تقبل الإکتساب و التعلم... لا ذوق لنا فی هذا النحو من العلم و الشعور}}<ref>المیزان، ج۵، ص۷۹ و نیز: ج۲، ص۱۳۸؛ ج۱۱، ص۱۶۲.</ref>. [[علامه]] در ادامه تأکید می‌کند که [[عاصم]] همان علم ناشناخته معصوم است و آن را بر [[آیات]] و روایاتی تطبیق می‌کند که در آنها از اعطای «[[روح]]» و «[[روح القدس]]» بر معصوم سخن رفته است<ref>المیزان، ج۵، ص۸۰.</ref>.
 
لکن به نظر می‌رسد آنچه [[خداوند]] بر شخص معصوم [[عنایت]] می‌کند و علامه نیز آن را می‌پذیرد، فراتر از علم ولو [[علم خاص]] است، علم تنها مانند آئینه، [[شأن]] ارائه و کاشفیت دارد. اما اینکه آن [[اعطای الهی]] چیست که موجب عصمت می‌شود، می‌تواند [[ملکه]] [[وحی]] و تهدیدهای [[الهی]] باشد که در نظریه پیشین اشاره شد.
 
به عنوان [[تأیید]] مدعا می‌‌توان به نمونه‌هایی از [[قرآن]] اشاره کرد که با وجود علم و [[آگاهی]] از واقعیت‌ها [[تسلیم]] و منقاد آنها نشدند، مانند [[بلعم باعورا]]، [[فرعون]] و [[شناخت]] [[اهل کتاب]] که علم آنان به خداوند و [[نبوت پیامبر اسلام]]{{صل}} موجب [[تصدیق]] آن نشده است.
 
نکته آخر اینکه در صورت [[پذیرفتن]] نقش و تأثیر انحصاری علم در [[عصمت پیامبران]]، لازم می‌آید که [[عبادت]] و تقوای آنان برای وصول به [[ثواب]] یا برحذر ماندن از [[عقاب]] باشد که آن در شأن [[معصومان]] نیست<ref>{{عربی|التحقیق یقتضی أن لا تکون العصمة لأجل الطمع فی السعادة و الخوف من المعصیة لأن ذلک یقتضی أن لا تکون العصمة مقتضی طبع صاحبهما بل تکون بالتکلف}} (تلخیص المحصل، ص۳۶۹).</ref>.
 
'''تقریر دیگر:'''
 
برخی از [[اندیشوران]] [[تفسیر]] [[عصمت]] به صرف [[علم]] به عواقب و نتایج [[گناهان]] و [[معاصی]] را نه [[شایسته]] [[معصومان]] دانسته‌اند و نه آن را کافی در عصمت؛ چراکه صرف علم همان طوری که گفته شد موجب مصونیت نمی‌شود، اما از آنجا که [[مقام]] معصومان والاتر از آن است که [[تقوی]] و عدم [[ارتکاب گناهان]] از سوی آنان صرفا به دلیل نتایج [[سوء]] و عواقب بد آن [[اعمال]] باشد؛ لذا استناد عصمت به صرف علم شایسته مقام آنان نیست؛ چراکه به [[عبادت]] [[عبید]] یا [[تجار]] برمی‌گردد<ref>روایت ذیل حضرت علی ناظر به آن است: {{عربی|إن قوما عبدوا اللّه رغبة فتلک عبادة التجار و أن قوما عبدوا اللّه رهبة فتلک عبادة العبید و أن قوما عبدوا اللّه شکرا فتلک عبادة الاحرار}} (نهج البلاغه، حکمت شماره ۲۲۹).</ref>.
 
اندیشوران فوق برای جبران این دو [[کاستی]]، به فربه‌تر کردن متعلق علم پرداختند، به این معنا که [[علمی]] که موجب عصمت می‌شود نه علم به عواقب گناهان، بلکه علم و [[آگاهی]] معصومان از مقام الوهی و [[عظمت]] صفات کمالی است به گونه‌ای که این علم یک نوع جذبه و [[عشق]] و [[محبت به خداوند]] و طرد ماسوا [[اللّه]] در [[انسان]] ایجاد می‌کند که رهاورد آن عصمت و مصونیت از [[گناه]] است<ref>جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۶۲.</ref>.
 
در تحلیل این تقریر به این نکته اشاره می‌شود که در این تقریر هر چند کاستی عدم [[شایستگی]] تفسیر عصمت به علم به عواقب گناهان رفع شده است، اما کاستی دوم یعنی عدم ملازمه بین علم و عصمت برطرف نشده است، مقرران این تقریر خود به آن متفطن بودند؛ لذا کوشیدند با طرح [[آثار علم]] یعنی وجود حالت [[شوق]]، [[محبت]] و عشق بین انسان و [[خداوند]] به ملازمه کمک کنند، اما باید گفت که ایجاد حالت عشق و محبت هرچند موجب تقویت ملازمه می‌شود، اما به‌صورت منطقی مصونیت از [[محبت]] و [[عشق]] [[استنتاج]] نمی‌گردد و امکان [[خطا]] و [[معصیت]] با فرض محبت نیز باقی است، چنان که در عشق‌های [[دنیوی]] نیز چنین است. پس برای [[اثبات]] ملازمه باید به عوامل دیگر مانند [[لطف الهی]] توجه شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، ص۲۳ ـ ۲۶.</ref>.
 
=== [[اراده]] و [[انتخاب]] ===
برخی از محققان در توجیه خاستگاه [[عصمت]] علاوه بر [[علم]]، اراده و انتخاب [[انسان]] را در حصول عصمت مؤثر دانسته‌اند<ref>ر.ک: محمد ری‌شهری، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸.</ref>، به دیگر سخن، برخی از [[انسان‌ها]] از [[قدرت]] [[تصمیم‌گیری]] و انتخاب برخوردارند، برخلاف بعضی دیگر که انسان‌های [[سست]] و مردّد و [[وسواس]] در تصمیم‌گیری هستند، [[پیامبران]] از نوع انسان‌هایی هستند که علاوه بر علم و [[آگاهی]] از عواقب امور و [[صفات کمال]] [[الهی]]، دارای قدرت اراده و انتخاب نیز هستند و در پرتو انتخاب و اراده [[ترک گناه]] به [[مقام عصمت]] نائل میآیند. ما در تجربه زندگانی با هر دو نوع از انسان‌ها مواجه هستیم، چه بسا [[انسانی]] با [[مصرف]] سیگاری مثلاً به مدت طولانی با یک اراده [[قوی]]، به ترک آن رو می‌آورد و در مقابل آن، انسان‌های [[ضعیف]] الاراده وجود دارند که با وجود مصرف مدت کم سیگار قدرت اراده ترک آن را ندارند و یا بعد از اراده آن را نقض می‌کنند.
 
در پرتو این نظریه و مثال فوق [[تصور]] [[حقیقت عصمت]] شفاف و روشن‌تر می‌شود و [[شبهه]] نمی‌شود که چرا انسان‌ها از حیث عصمت مختلف هستند. لکن سؤال از علت قدرت اراده برخی انسان هاست؟ در پاسخ این سؤال اگر به علم و [[شعور فاعل]] استناد شود، آن به نظریه پیشین برمی گردد و اگر به حالات [[روانی]] و [[نفسانی]] اشاره شود که بعضی انسان‌ها تکوینا و به صورت ژنتیکی قوی الاراده هستند، این پاسخ را واقعیت‌های خارجی هر چند فی الجمله [[تأیید]] می‌کند اما آن نمی‌تواند منطقا ملازمه بین [[عصمت]] و [[اراده]] را ثابت کند. پس باید برای [[اثبات]] ملازمه [[لطف]] و [[فضل الهی]] را بر آن ضمیمه کرد.
 
'''تقریر دیگر ([[علم]] و اراده)'''
 
برخی دیگر عامل مؤثر در عصمت را اراده توأم با علم و [[شناخت]] به حقائق امور ذکر می‌کنند و متذکر میشوند که اراده تنها بدون فرض علم و [[آگاهی]] در عصمت مؤثر نیست؛ چراکه ممکن است با عدم علم، [[انسان]] [[کمال نهایی]] را گم کرده و به سرمنزل نرسد، چنان که نوشتند: "این افراد [[معصومان]] هم از نظر شناخت، چنان [[قوی]] هستند که [[زشتی]] هر کار [[بدی]] را میبینند... و هم از نظر اراده، چنان قدرتی دارند که محکوم جاذبه‌های [[شیطانی]] و خلاف [[حق]] واقع نمی‌شوند"<ref>مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۱۹ و نیز: جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۳، ص۲۹۷.</ref>.
 
در تحلیل این تقریر باید به این نکته اشاره کرد که [[نظریه]]«اراده و [[انتخاب]]» نیز بر وجود علم و آگاهی تأکید دارد و آن را مسلم انگاشته است پس جوهر هر دو یکی است. اشکالاتی که بر اخذ علم و اراده در [[تفسیر]] عصمت متوجه بود، بر این تقریر نیز مطرح می‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، ص۲۳ ـ ۲۶.</ref>.
 
=== [[روح القدس]] ===
برخی از [[عالمان]]، مبدأ عصمت معصومان را «[[روح]]» یا «روح القدس» ذکر کردند که در بعضی [[آیات]] از اعطای آن به [[پیامبران]] و [[امامان]] سخن رفته است. مانند [[آیه]]: {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ}}<ref>«و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست» سوره شوری، آیه ۵۲.</ref>. این آیه از اعطای «روح» ـ که از [[امر الهی]] است ـ به [[پیامبر]] خبر می‌دهد که نتیجه آن [[علم پیامبر]] به [[حقیقت]] کتاب و [[ایمان]] است.
 
در تفسیر و تبیین «روح» [[روایات]] مختلفی وارد شده است<ref>یک دیدگاه حقیقت «روح» القاء شده به پیامبر را خارج از ذات پیامبر تفسیر می‌کند. (ر.ک: المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵؛ ج۱۹، ص۱۹۷؛ ج۲۰، ص۱۷۳) دیدگاه دوم آن را شأن و مرتبه‌ای از نفس کامل پیامبر توصیف می‌کند. (ر.ک: تعلیقات ملاصالح مازندرانی بر اصول کافی، ج۵، ص۶۵ و ۶۶؛ مرآة العقول، ج۳، ص۱۶۶).</ref> و همه آنها در این نکته اشتراک دارند که [[پیامبر]] توسط این [[روح]] [[امداد]] می‌شود و به نوعی از [[عصمت]] و مصونیت برخوردار می‌شود، مانند: {{متن حدیث|و یخبره و یسدّده و هو مع الأئمة من بعده}}<ref>الکافی، کتاب الحجه، باب الروح، حدیث اول، ص۲۷۳.</ref>.
 
حاصل این دیدگاه آن است که خاستگاه اصلی عصمت، «[[روح القدس]]» است که موجب [[عصمت پیامبران]] می‌گردد. [[ضعف]] دیدگاه آن است که تنها عصمت را در خاستگاه بیرونی یعنی [[امداد الهی]] جستجو می‌کرد و از عوامل [[انسانی]] و طبیعی [[غافل]] بود که در دیدگاه بعد اشاره می‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، ص۲۳ ـ ۲۶.</ref>.
 
=== مجموع علل طبیعی، انسانی و الوهی (نظریه مختار) ===
چهار دیدگاه پیشین هر کدام بر یک خاستگاه و بُعد عصمت تأکید و اهتمام داشته‌اند که ضعف آنها نادیده انگاشتن ابعاد دیگر عصمت بود. برای جبران این [[کاستی]] باید ابعاد و زوایای مختلف عصمت را مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد. با [[تأمل]] در این مسأله روشن می‌شود که عصمت تنها رهاورد عوامل طبیعی مانند تأثیر محیط، [[خانواده]] و ژنتیک نیست، چنان که نمی‌توان خاستگاه عصمت را به [[علم]]، [[اراده]] و [[استعداد]] خود [[معصوم]] منحصر کرد، یا گفت عصمت صرفاً معلول [[لطف]] و [[فضل الهی]] است؛ چراکه دیدگاه انحصارگرانه در هر یک از این عوامل سه گانه موجب نادیده انگاشتن نقش عوامل دیگر می‌شود که قابل [[انکار]] نیستند.
 
پس نگرش جامع نگر به عصمت مقتضی است که عوامل و زمینه‌های عصمت را در سه عامل کلی ذیل جستجو کرد که هر کدام خود از عوامل مختلفی تشکیل یافته‌اند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>.
 
==== عوامل طبیعی ====
[[وراثت]]، محیط و [[خانواده]] نقش مهمی در [[تربیت]] و مسیر [[زندگی]] هر فردی در رویکرد وی به [[اخلاق]] و [[فضایل]] دارند، از آنجا که محیط خانواده و آباء و اجداد [[پیامبران]] [[انسان‌های پاک]] [[سرشت]] هستند بستر مناسبی برای [[تربیت اخلاقی]] پیامبران پیشاپیش به وجود آمده است. اما نقش عوامل فوق در حد اقتضا و فراهم آوردن بستر مناسب برای [[رشد]] و نمو صفات و فضایل [[پیامبر]] است.
 
لذا عامل فوق هیچ [[تعارض]] با [[اختیار]] و [[شایستگی]] خود پیامبر ندارد. اما این [[شبهه]] که عوامل فوق در [[حضرت آدم]] منتفی است، هیچ [[ناسازگاری]] درباره [[عصمت حضرت آدم]] ایجاد نمی‌کند؛ چراکه اولاً عوامل طبیعی در حد اقتضا و نه علت تامه است تا با انتفاء آن، معلول یعنی [[عصمت]] نیز منتفی گردد و ثانیاً عوامل فوق اصلاً در حضرت آدم جریان ندارد، برای اینکه بر [[فطرت توحیدی]] و سرشت [[پاک]] [[آدم]] با [[خلقت]] اولیه آن، توسط عوامل طبیعی (محیط، خانواده و وراثت) آسیبی وارد نشده است تا نیازی به [[تصور]] عوامل سالم طبیعی بیفتد.
 
==== عوامل [[انسانی]] ====
از آنجا که محیط بستر رشد و نمو پیامبران را در نیل به [[کمالات]] از آن جمله عصمت فراهم آورده است، رهاورد آن، وجود زمینه و شرایط [[تکامل]] در سرشت [[نبی]] است. [[فطرت]] [[توحید]] و کمال یابی در پیامبر با فرض فوق سالم و مصون از گرد و غبار [[معرفتی]] و عملی مانده است و این پیامبر را به سوی [[خداوند]] و تکامل سوق می‌دهد. در این مرحله عوامل انسانی از قبیل [[شعور]] و [[آگاهی]]، [[اراده]] و [[انتخاب]]، [[عقل]] و [[ملکه نفسانی]] نقش خود را در [[احیا]] و تقویت عصمت ایفا می‌کنند.
 
==== موهبت و [[لطف الهی]] ====
وجود دو عامل فوق، [[عصمت]] [[انسان‌ها]] را ممکن میسازد به گونه‌ای که پیمودن راه عصمت برای هر [[انسانی]] با اتکا و فرض دو عامل فوق ممکن می‌گردد، لکن نکته مهم این است که دو علل فوق تنها راه امکان عصمت و نه [[ضرورت]] و ملازمه عصمت با [[انسان]] و [[پیامبر]] را ثابت می‌کند و برای تبیین ملازمه و [[اثبات عصمت]] باید به دلائل [[دینی]] روآورد.
 
اما در [[پیامبران]] علاوه بر دخالت دو عامل طبیعی و انسانی، عامل سومی به نام [[عنایت]] و [[لطف]] خاص [[الهی]] در عصمت آنان ایفای نقش می‌کند که در قالب تقویت [[استعداد]] و [[قوه عاقله]]، [[وعده]] و وعیدها از طریق [[الهام]] و [[وحی]] انجام میپذیرد. نکته قابل توجه اینکه اصل [[لطف الهی]] برای همه انسان‌ها شامل می‌شود، اما شدت و کمیت آن برای پیامبران بیشتر است.
 
اما این سؤال که چرا [[خداوند]] لطف و [[عنایت خاص]] خود را به انسان‌های خاصی مانند پیامبران اختصاص داده است، در پاسخ آن اشاره می‌شود که خداوند پیش از [[خلقت انسان‌ها]] از طریق [[علم]] به ذات و صفات خود ـ که انسان‌ها [[مظهر]] آن هستند ـ به همه امور از جمله [[افعال]] و استعدادهای انسان [[آگاه]] بود و علم داشت که بعضی انسان‌ها با [[اختیار]] خود از دیگران برجسته‌اند و [[شایستگی]] [[رهبری]] دیگران را دارا هستند. خداوند بر اساس این علم خود توجه و عنایت ویژه‌ای بر چنین انسان‌هایی داشت، آنان را بر [[مقام نبوت]] و [[امامت]] برگزید و ابزار لازم از جمله [[توفیق]] خاص و عصمت را در اختیارشان قرار داد تا بدین‌سان بیشتر [[مردم]] با [[راهنمائی]] آنان به [[سعادت]] و کمال [[ابدی]] نائل آیند.
 
حاصل آنکه نظریه فوق، خاستگاه عصمت را نه صرف [[اعمال]] انسانی قرار داد تا اشکال عدم ملازمه طرح شود و نه صرف [[طبیعت]] و یا صرف [[فضل الهی]] [[تفسیر]] کرد تا اشکال [[جبر]] و عدم [[فضیلت]] چنین عصمتی رخ نماید، بلکه عصمت را مجموع سه عامل انگاشت تا در عین شمول بر مزایا و فواید هر کدام، از اشکال انحصار نیز مصون ماند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>.
 
== پرسش مستقیم ==
* [[منشأ عصمت معصومین چیست؟ (پرسش)]]
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:136851.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|'''آموزش عقاید''']]
# [[پرونده:33456.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|'''راه و راهنماشناسی''']]
# [[پرونده:235434.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[فلسفه وحی و نبوت (کتاب)|'''فلسفه وحی و نبوت''']]
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[احمد حسین شریفی|شریفی]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان]] [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:عصمت]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۳

تغییرمسیر به: