درباره علت غیبت امام مهدی مسئله حفظ جان ایشان مطرح است چرا امامان گذشته برای حفظ جان خود غایب نشدند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشگران مؤسسه آینده روشن' به 'پژوهشگران مؤسسه آینده روشن') |
جز (جایگزینی متن - 'هارون الرشید' به 'هارون الرشید') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
[[عبد]] الرحمن بدوی میگوید: آن زمان پیوسته رافضیها ([[شیعیان]]) را متهم به زندقه و [[کفر]] میکردند<ref>من تاریخ الاحاد فی الاسلام، ص ۳۷.</ref>. پس از [[مهدی]] فرزندش [[هادی]] روی کار آمد. یعقوبی در مورد او میگوید: او بر دستگیری [[شیعیان]] بسیار پافشاری میکرد و بسیار از آنها هراس داشت و جیره و مواجبی که [[مهدی]] برایشان در نظر گرفته بود قطع کرد و برای دستگیری و احضار آنان به اطراف و اکناف [[نامه]] فرستاد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۳، ص ۱۴۸.</ref>. | [[عبد]] الرحمن بدوی میگوید: آن زمان پیوسته رافضیها ([[شیعیان]]) را متهم به زندقه و [[کفر]] میکردند<ref>من تاریخ الاحاد فی الاسلام، ص ۳۷.</ref>. پس از [[مهدی]] فرزندش [[هادی]] روی کار آمد. یعقوبی در مورد او میگوید: او بر دستگیری [[شیعیان]] بسیار پافشاری میکرد و بسیار از آنها هراس داشت و جیره و مواجبی که [[مهدی]] برایشان در نظر گرفته بود قطع کرد و برای دستگیری و احضار آنان به اطراف و اکناف [[نامه]] فرستاد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۳، ص ۱۴۸.</ref>. | ||
ذکر واقعه فخ برای تشریح این نکته به تنهایی کافی است. واقعه فخ تمام [[مسلمانان]] را به [[وحشت]] افکند. آنها به [[کشتار]] و آوارگی [[علویان]] اکتفا نکرده بلکه آنها برای به [[وحشت]] انداختن [[مردم]]، سرها را از تن جدا میکردند. پس از او [[هارون]] | ذکر واقعه فخ برای تشریح این نکته به تنهایی کافی است. واقعه فخ تمام [[مسلمانان]] را به [[وحشت]] افکند. آنها به [[کشتار]] و آوارگی [[علویان]] اکتفا نکرده بلکه آنها برای به [[وحشت]] انداختن [[مردم]]، سرها را از تن جدا میکردند. پس از او [[هارون الرشید]] به [[حکومت]] رسید و به [[خاندان]] [[ابو طالب]] اعلان [[جنگ]] داد و بنابر سخن خوارزمی درخت [[نبوت]] را درو کرد و نهال [[امامت]] را از جا کند. کار او به جایی رسید که بدون [[دلیل]] و هیچ جرمی، به کشتن [[فرزندان]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} پرداخت. الفخری در کتاب الاداب السلطانیة به شرح این وقایع پرداخته است. | ||
همین بس که او خود اعتراف میکند و میگوید: تا کی در مورد آل [[ابو طالب]] [[صبر]] کنم، قسم میخورم که آنها را میکشم و پیروانشان را میکشم و حتما این کار را انجام خواهم داد. او این نقشه ناجوانمردانه را هنگام فرستادن جلودی به [[جنگ]] با [[محمد]] بن [[جعفر بن محمد]]، [[اجرا]] کرد و به او [[فرمان]] داد تا به خانههای [[علویان]] در [[مدینه]] یورش برده و [[لباس]] و زیورآلات زنان را به [[غارت]] ببرند<ref>اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۹، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۷۹.</ref>. | همین بس که او خود اعتراف میکند و میگوید: تا کی در مورد آل [[ابو طالب]] [[صبر]] کنم، قسم میخورم که آنها را میکشم و پیروانشان را میکشم و حتما این کار را انجام خواهم داد. او این نقشه ناجوانمردانه را هنگام فرستادن جلودی به [[جنگ]] با [[محمد]] بن [[جعفر بن محمد]]، [[اجرا]] کرد و به او [[فرمان]] داد تا به خانههای [[علویان]] در [[مدینه]] یورش برده و [[لباس]] و زیورآلات زنان را به [[غارت]] ببرند<ref>اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۹، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۷۹.</ref>. |