بحث:مقام تأیید الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
در کتاب: جامعه در حرم
در کتاب: جامعه در حرم


وَ اَیَّدَکُم بِرُوحِه
{{عربی|اندازه=155%|"وَ اَیَّدَکُم بِرُوحِه"}}
نوع بزرگان این روح القدس تفسیر نموده‌اند که مخلوقی است اعظم از جبرئیل و میکائیل و با رسول خدا و ائمّۀ اهل البیت {{عم}} بوده و پیوسته مؤیّد و مسدّد آنان بوده است.@روضة المتّقین 5 / 470.&
نوع بزرگان این [[روح القدس]] تفسیر نموده‌اند که مخلوقی است اعظم از [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و با رسول خدا و ائمّۀ [[اهل بیت|اهل البیت]]{{عم}} بوده و پیوسته مؤیّد و مسدّد آنان بوده است.<ref>روضة المتّقین ۵ / ۴۷۰.</ref>
با نگرشی به موارد استعمال روح در قرآن شریف درمی‌یابیم مجموعاً بیست و یک مرتبه کلمۀ روح در قرآن با تعبیرات روح القدس، روح منه، بالروح، عن الروح، الروح الامین، الروح من امره، الروح من امر ربّی، الملائکة و الروح، روحنا، روحاً من امرنا، من روحی، من روحه آمده است.
با نگرشی به موارد استعمال روح در قرآن شریف درمی‌یابیم مجموعاً بیست و یک مرتبه کلمۀ روح در قرآن با تعبیرات روح القدس، روح منه، بالروح، عن الروح، الروح الامین، الروح من امره، الروح من امر ربّی، الملائکة و الروح، روحنا، روحاً من امرنا، من روحی، من روحه آمده است.


تعبیر زیارت در این جا بِرُوحِه است که در قرآن چنین تعبیری نیامده است و بعید نیست اگر بگوییم این روح امری است بالاتر از همۀ آنچه گفته‌اند و فوق آنچه در آیات آمده است؛ زیرا مکرّر گفته‌ایم این تعبیرات زیارت در مقام بیان کمالات خاصّه این خاندان است، و حال آن که تأیید بروح منه شامل اهل ایمان نیز می‌شود: وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ.@سورۀ مجادله: 22.&
تعبیر زیارت در این جا بِرُوحِه است که در قرآن چنین تعبیری نیامده است و بعید نیست اگر بگوییم این روح امری است بالاتر از همۀ آنچه گفته‌اند و فوق آنچه در آیات آمده است؛ زیرا مکرّر گفته‌ایم این تعبیرات زیارت در مقام بیان کمالات خاصّه این خاندان است، و حال آن که تأیید بروح منه شامل اهل ایمان نیز می‌شود: وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ.<ref>سورۀ مجادله: ۲۲.</ref>
و تأیید به روح القدس در حقّ عیسی {{ع}} نیز رسیده است: وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ.@سورۀ بقره: 87.&
و تأیید به روح القدس در حقّ عیسی {{ع}} نیز رسیده است: وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ.<ref>سورۀ بقره: ۸۷.</ref>
و من روحه و من روحی در حقّ حضرت آدم {{ع}} آمده است. همین طور سایر تعبیرات قرآنی روح اختصاصی حضراتشان نیست، بلکه نوعاً راجع به غیر آنان است.
و من روحه و من روحی در حقّ حضرت آدم {{ع}} آمده است. همین طور سایر تعبیرات قرآنی روح اختصاصی حضراتشان نیست، بلکه نوعاً راجع به غیر آنان است.
از طرفی گفتن این سخن که مقصود از این روح خود آن ذوات مقدّس هستند خلاف ظاهر است؛ چون ظاهر مقتضی تعدّد است؛ یعنی مؤیّد باید غیر از مؤیّد باشد، مگر تعدد اعتباری را کافی بدانیم.
از طرفی گفتن این سخن که مقصود از این روح خود آن ذوات مقدّس هستند خلاف ظاهر است؛ چون ظاهر مقتضی تعدّد است؛ یعنی مؤیّد باید غیر از مؤیّد باشد، مگر تعدد اعتباری را کافی بدانیم.


هم‌چنین قول به این که از روحه، روح القدس است مناسب نیست؛ زیرا علاوه بر این خاندان، با سایر انبیا هم فی‌الجمله همراهی داشته. مگر قائل به تفاوت مراتب شده و بگوییم: روح القدس در مرتبه‌ای از مراتبش با سایر پیامبران همراه بوده، آن هم با حفظ تفاوت رتبی آن‌ها با هر کدامشان در مرتبه‌ای که مناسب با رتبۀ آنان بوده همراهی داشته و با حضرات معصومین {{عم}} در مرتبه‌ای فوق جمیع مراتب، و الّا اگر ما باشیم و ظاهر اَیَّدکم بروحه باید بگوییم: بروحه غیر از روح القدس گویای حقیقت دیگری است؛ زیرا اگر مقصود روح القدس بود مناسب بود اَیّدکم بروح القدس تعبیر شود، همان طور که در دعای قنوت روز جمعه که از صاحب این قبر مطهّر نسبت به امام عصر {{ع}} رسیده، جملۀ وَ اَیده بروح القدس من عندک یافت می‌شود.@جمال الاسبوع 413.&
هم‌چنین قول به این که از روحه، روح القدس است مناسب نیست؛ زیرا علاوه بر این خاندان، با سایر انبیا هم فی‌الجمله همراهی داشته. مگر قائل به تفاوت مراتب شده و بگوییم: روح القدس در مرتبه‌ای از مراتبش با سایر پیامبران همراه بوده، آن هم با حفظ تفاوت رتبی آن‌ها با هر کدامشان در مرتبه‌ای که مناسب با رتبۀ آنان بوده همراهی داشته و با حضرات معصومین {{عم}} در مرتبه‌ای فوق جمیع مراتب، و الّا اگر ما باشیم و ظاهر اَیَّدکم بروحه باید بگوییم: بروحه غیر از روح القدس گویای حقیقت دیگری است؛ زیرا اگر مقصود روح القدس بود مناسب بود اَیّدکم بروح القدس تعبیر شود، همان طور که در دعای قنوت روز جمعه که از صاحب این قبر مطهّر نسبت به امام عصر {{ع}} رسیده، جملۀ وَ اَیده بروح القدس من عندک یافت می‌شود.<ref>جمال الاسبوع ۴۱۳.</ref>


لذا نسبت به این جملۀ زیارت باید یکی از دو مطلب را بگوییم: به این جهت که آنچه می‌آوریم مخالفت کلّی با فرمودۀ سایر بزرگان نداشته باشد و تا حدودی موافق گفته آنان باشد، بگوییم: از اَیّدکم بروحه این است که خداوند متعال حضراتشان را مؤیّد به اعلی مراتب روح القدس قرار داده به طوری که در آن مرتبه هیچ کس از مخلوقات، حتّی انبیای اولوا العزم و کمّلین از اولیا و اوصیا راه نداشته، حظّ و بهره‌ای ندارند.
لذا نسبت به این جملۀ زیارت باید یکی از دو مطلب را بگوییم: به این جهت که آنچه می‌آوریم مخالفت کلّی با فرمودۀ سایر بزرگان نداشته باشد و تا حدودی موافق گفته آنان باشد، بگوییم: از اَیّدکم بروحه این است که خداوند متعال حضراتشان را مؤیّد به اعلی مراتب روح القدس قرار داده به طوری که در آن مرتبه هیچ کس از مخلوقات، حتّی انبیای اولوا العزم و کمّلین از اولیا و اوصیا راه نداشته، حظّ و بهره‌ای ندارند.
خط ۱۷: خط ۱۷:
و یا بگوییم: مقصود از اَیَّدکم بروحه –در عین این که مؤیّد بودن حضراتشان به روح القدس امری مسلّم و مفروغ عنه است- تأیید به امر آخری است. امّا آن روح خدایی که حضراتشان مؤیّد به آن هستند، چیست؟ نمی‌دانیم. همین‌قدر می‌دانیم مرتبه‌ای است فوق جمیع مراتب، که منسوب است به جناب حقّ متعال بدون هیچ واسطه‌ای، حتّی وساطت حرفی چون مِن و یا لفظی چون لفظ قدس. بلکه ارتباط آن با ذات قدّوس الهی ارتباط ضمیر «ه» در بروحه است که شاید اشاره به مقام هوهویّت حق تعالی داشته باشد.
و یا بگوییم: مقصود از اَیَّدکم بروحه –در عین این که مؤیّد بودن حضراتشان به روح القدس امری مسلّم و مفروغ عنه است- تأیید به امر آخری است. امّا آن روح خدایی که حضراتشان مؤیّد به آن هستند، چیست؟ نمی‌دانیم. همین‌قدر می‌دانیم مرتبه‌ای است فوق جمیع مراتب، که منسوب است به جناب حقّ متعال بدون هیچ واسطه‌ای، حتّی وساطت حرفی چون مِن و یا لفظی چون لفظ قدس. بلکه ارتباط آن با ذات قدّوس الهی ارتباط ضمیر «ه» در بروحه است که شاید اشاره به مقام هوهویّت حق تعالی داشته باشد.


در مورد حضرت آدم {{ع}} فِيهِ مِن رُّوحِهِ @سورۀ سجده: 9.& نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي @سورۀ حجر: 29.& آمده است. بر فرض اتّحاد هر دو روح، بون بعید و فاصلۀ کثیری است میان مِن رُوحِهِ حضرت آدم و بِرُوحِه این حضرات، که اگر نباشد هیچ تفاوتی مگر همان تفاوت که میان جزء و کلّ موجود است، در مقام فرق کافی است. مضاف بر این، چه بسا ممکن است در اصل، روحِ مِن رُوحِهِ و روحِ اَیَّدَکُم بِرُوحِهِ متفاوت باشند.
در مورد حضرت آدم {{ع}} فِيهِ مِن رُّوحِهِ <ref>سورۀ سجده: ۹.</ref> نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي <ref>سورۀ حجر: ۲۹.</ref> آمده است. بر فرض اتّحاد هر دو روح، بون بعید و فاصلۀ کثیری است میان مِن رُوحِهِ حضرت آدم و بِرُوحِه این حضرات، که اگر نباشد هیچ تفاوتی مگر همان تفاوت که میان جزء و کلّ موجود است، در مقام فرق کافی است. مضاف بر این، چه بسا ممکن است در اصل، روحِ مِن رُوحِهِ و روحِ اَیَّدَکُم بِرُوحِهِ متفاوت باشند.


در هر حال گاهی آدمی متحیّر می‌ماند چه بگوید؛ چون می‌بیند لفظی برای گفتار و بیانی برای اظهار ندارد جز این که خود آن جمله را تکرار کرده، در شرح و توضیح جملۀ و ایّدکم بروحه، ایّدکم بروحه بگوید؛ خاندانی که نفس نفیس و ذات قدّوس قیّوم ازلی و دیموم سرمدی مؤیّد آنان بوده و هست و خواهد بود.
در هر حال گاهی آدمی متحیّر می‌ماند چه بگوید؛ چون می‌بیند لفظی برای گفتار و بیانی برای اظهار ندارد جز این که خود آن جمله را تکرار کرده، در شرح و توضیح جملۀ و ایّدکم بروحه، ایّدکم بروحه بگوید؛ خاندانی که نفس نفیس و ذات قدّوس قیّوم ازلی و دیموم سرمدی مؤیّد آنان بوده و هست و خواهد بود.
خط ۲۴: خط ۲۴:




ص345
ص۳۴۵
==سید علی حسینی میلانی==
==سید علی حسینی میلانی==
در کتاب: با پیشوایان هدایتگر جلد 2
در کتاب: با پیشوایان هدایتگر جلد ۲


وَ اَیَّدَکُم بِرُوحِهِ؛
وَ اَیَّدَکُم بِرُوحِهِ؛
خط ۴۵: خط ۴۵:
هم‌چنین کیفیّت تأیید خداوند متعال نیز مختلف است، و بر حسب موارد فرق می‌کند.
هم‌چنین کیفیّت تأیید خداوند متعال نیز مختلف است، و بر حسب موارد فرق می‌کند.
گاهی خداوند متعال برای حصول غلبه، به وسیله‌ای ظاهری تأیید می‌کند و قوّت شدید عناید می‌کند. در آیۀ مبارکه‌ای می‌فرماید:
گاهی خداوند متعال برای حصول غلبه، به وسیله‌ای ظاهری تأیید می‌کند و قوّت شدید عناید می‌کند. در آیۀ مبارکه‌ای می‌فرماید:
«هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ»؛@سوره انفال (8): آیه 62.&
«هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ»؛<ref>سوره انفال (۸): آیه ۶۲.</ref>
اوست که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت کرد.
اوست که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت کرد.
در این آیه «بالمؤمنین» بر «بنصره» عطف شده، و باء در هر دو سببی است.
در این آیه «بالمؤمنین» بر «بنصره» عطف شده، و باء در هر دو سببی است.
معنای «نصر» معلوم است، راغب اصفهانی می‌گوید:
معنای «نصر» معلوم است، راغب اصفهانی می‌گوید:
النصر و النّصرة: العون.@المفردات فی غریب القرآن: 495.&
النصر و النّصرة: العون.<ref>المفردات فی غریب القرآن: ۴۹۵.</ref>
بنابراین، «نصر» یعنی: کمک.
بنابراین، «نصر» یعنی: کمک.
اما در دعا برای حضرت ولی عصر اروحنا فداه آمده است:
اما در دعا برای حضرت ولی عصر اروحنا فداه آمده است:
خط ۵۹: خط ۵۹:
کوتاه سخن که تأیید گاهی به وسیله ظاهری است و گاهی به وسیلۀ غیبی.
کوتاه سخن که تأیید گاهی به وسیله ظاهری است و گاهی به وسیلۀ غیبی.
خداوند متعال در آیه مبارکه‌ای می‌فرماید:
خداوند متعال در آیه مبارکه‌ای می‌فرماید:
«فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا»؛@سوره توبه (9): آیه 40.&
«فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا»؛<ref>سوره توبه (۹): آیه ۴۰.</ref>
خداوند سکینه و آرامش خود را بر وی فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی‌شدند او را تقویت نمود.
خداوند سکینه و آرامش خود را بر وی فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی‌شدند او را تقویت نمود.
در این آیه تأیید به وسیله غیبی بوده؛ یعنی نیروهایی که دیده نمی‌شوند؛ یعنی ملائکه، چنان‌که در تفسیر ذیل آیۀ مبارکه آمده است@ر.ک: الکافی: 8 / 378، حدیث 571.& هم‌چنان که در آیات جنگ بدر و جنگ حنین به آمدن ملائکه جهت نصرت رسول الله {{صل}} تصریح شده است.@عیون أخبار الرّضا علیه السّلام: 1 / 207، المسترشد: 436.&
در این آیه تأیید به وسیله غیبی بوده؛ یعنی نیروهایی که دیده نمی‌شوند؛ یعنی ملائکه، چنان‌که در تفسیر ذیل آیۀ مبارکه آمده است<ref>ر.ک: الکافی: ۸ / ۳۷۸، حدیث ۵۷۱.</ref> هم‌چنان که در آیات جنگ بدر و جنگ حنین به آمدن ملائکه جهت نصرت رسول الله {{صل}} تصریح شده است.<ref>عیون أخبار الرّضا علیه السّلام: ۱ / ۲۰۷، المسترشد: ۴۳۶.</ref>
امّا در چند جای قرآن، وسیلۀ غیبی مطلقِ جنود نیست؛ بلکه خصوص روح آمده و خداوند متعال به وسیلۀ روح رسول اکرم {{صل}} و مسلمانان را غلبه داده است. امّا به انحاء مختلف آمده است:
امّا در چند جای قرآن، وسیلۀ غیبی مطلقِ جنود نیست؛ بلکه خصوص روح آمده و خداوند متعال به وسیلۀ روح رسول اکرم {{صل}} و مسلمانان را غلبه داده است. امّا به انحاء مختلف آمده است:
در یک جا می‌فرماید:
در یک جا می‌فرماید:
«أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ»؛@سوره مجادله (58): آیه 22.&
«أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ»؛<ref>سوره مجادله (۵۸): آیه ۲۲.</ref>
و آنان را با روحی از جانب خویش تقویت فرمود.
و آنان را با روحی از جانب خویش تقویت فرمود.
و در جای دیگری می‌فرماید:
و در جای دیگری می‌فرماید:
خط ۷۱: خط ۷۱:
و این روح القدس، وسیلۀ غلبه پیامبر اکرم {{صل}} بوده است.
و این روح القدس، وسیلۀ غلبه پیامبر اکرم {{صل}} بوده است.
و هم به توسط او مطالب نازل می‌شده است، آن جا که می‌فرماید:
و هم به توسط او مطالب نازل می‌شده است، آن جا که می‌فرماید:
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا»؛@سوره نحل (16): آیه 102.&
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا»؛<ref>سوره نحل (۱۶): آیه ۱۰۲.</ref>
بگو: روح القدس آن را از جانب پروردگارت به حق نازل کرده است تا افراد مؤمن را ثابت قدم گرداند.
بگو: روح القدس آن را از جانب پروردگارت به حق نازل کرده است تا افراد مؤمن را ثابت قدم گرداند.
این مقام خاصّی است که اگر مراد از روح القدس، ملک باشد –که ظاهراً هم همین طور است- شأن خاصّی در دستگاه ربوبی دارد.
این مقام خاصّی است که اگر مراد از روح القدس، ملک باشد –که ظاهراً هم همین طور است- شأن خاصّی در دستگاه ربوبی دارد.
و در آیه‌ای از قرآن می‌خوانیم:
و در آیه‌ای از قرآن می‌خوانیم:
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ»؛@سوره شعراء (26): آیه 193 و 194.&
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ»؛<ref>سوره شعراء (۲۶): آیه ۱۹۳ و ۱۹۴.</ref>
روح الامین آن را بر قلب تو نازل نموده است تا از انذار کنندگان باشی.
روح الامین آن را بر قلب تو نازل نموده است تا از انذار کنندگان باشی.
آیا این همان است که گاهی به قدس و گاهی به امین توصیف شده است؟ باید تحقیق بشود.
آیا این همان است که گاهی به قدس و گاهی به امین توصیف شده است؟ باید تحقیق بشود.
در این زمینه در کتاب بصائر الدرجات دو باب باز شده که اینک به برخی از احادیث آن‌ها اشاره می‌شود. در یک باب آمده است:
در این زمینه در کتاب بصائر الدرجات دو باب باز شده که اینک به برخی از احادیث آن‌ها اشاره می‌شود. در یک باب آمده است:
جابر گوید: از امام باقر {{ع}} دربارۀ علم پرسیدم، فرمود:
جابر گوید: از امام باقر {{ع}} دربارۀ علم پرسیدم، فرمود:
یا جابر! إنّ فی الأنبیاء و الأوصیاء خمسة أرواح: روح القدس و روح الإیمان و روح الحیاة و روح القوّة و روح الشهوة. فبروح القدس –یا جابر!- علمنا ما تحت العرش إلی ما تحت الثری...؛@بصائر الدرجات: 467، حدیث باب ما جعل الله فی الأنبیاء و الأصیاء و المؤمنین و سائر الناس من الأرواح... و بحار الأنوار: 25 / 55، حدیث 15. در این منبع به جای «علمنا»، «عرفوا» آمده است.&
یا جابر! إنّ فی الأنبیاء و الأوصیاء خمسة أرواح: روح القدس و روح الإیمان و روح الحیاة و روح القوّة و روح الشهوة. فبروح القدس –یا جابر!- علمنا ما تحت العرش إلی ما تحت الثری...؛<ref>بصائر الدرجات: ۴۶۷، حدیث ۴، باب ما جعل الله فی الأنبیاء و الأصیاء و المؤمنین و سائر الناس من الأرواح... و بحار الأنوار: ۲۵ / ۵۵، حدیث ۱۵. در این منبع به جای «علمنا»، «عرفوا» آمده است.</ref>
ای جابر! در انبیا و اوصیای الاهی 5 روح است:
ای جابر! در انبیا و اوصیای الاهی ۵ روح است:
1. روح القدس؛
۱. روح القدس؛
2. روح ایمان؛
۲. روح ایمان؛
3. روح زندگی (حرکت)؛
۳. روح زندگی (حرکت)؛
4. روح قوّت؛
۴. روح قوّت؛
5. روح شهوت.
۵. روح شهوت.
ای جابر! ما به واسطه روح القدس آن چه که زیر عرش تا زیر خاک است می‌دانیم.
ای جابر! ما به واسطه روح القدس آن چه که زیر عرش تا زیر خاک است می‌دانیم.
ظاهر این روایت این است که «روح القدس» اسم روحی از ارواح انبیا و اوصیا است.
ظاهر این روایت این است که «روح القدس» اسم روحی از ارواح انبیا و اوصیا است.
امام باقر {{ع}} در روایت دیگری فرمود:
امام باقر {{ع}} در روایت دیگری فرمود:
إنّ الأوصیاء محدّثون یحدّثهم روح القدس و لا یرونه، و کان علی {{ع}} یعرض علی روح القدس ما یسئل عنه، فیوجس فی نفسه أن قد أصبت بالجواب فیخبر فیکون کما قال؛@بصائر الدرجات: 473، حدیث باب فی الأئمة {{عم}} أنّ الرّوح القدس یتلقاهم إذا احتاجوا إلیه، بحار الأنوار: 25 / 57، حدیث 24.&
إنّ الأوصیاء محدّثون یحدّثهم روح القدس و لا یرونه، و کان علی {{ع}} یعرض علی روح القدس ما یسئل عنه، فیوجس فی نفسه أن قد أصبت بالجواب فیخبر فیکون کما قال؛<ref>بصائر الدرجات: ۴۷۳، حدیث ۹، باب فی الأئمة {{عم}} أنّ الرّوح القدس یتلقاهم إذا احتاجوا إلیه، بحار الأنوار: ۲۵ / ۵۷، حدیث ۲۴.</ref>
همانا اوصیا، محدّث هستند. روح القدس با آنان صحبت می‌کند، ولی او را نمی‌بینند. حضرت علی {{ع}} بر روح القدس آن چه را ازا و پرسیده می‌شد عرضه می‌داشت و در دل خود احساس می‌کرد که جواب صحیح است؛ پس جریان را نقل می‌فرمود همان طور بود که فرموده‌ بود.
همانا اوصیا، محدّث هستند. روح القدس با آنان صحبت می‌کند، ولی او را نمی‌بینند. حضرت علی {{ع}} بر روح القدس آن چه را ازا و پرسیده می‌شد عرضه می‌داشت و در دل خود احساس می‌کرد که جواب صحیح است؛ پس جریان را نقل می‌فرمود همان طور بود که فرموده‌ بود.
در باب دیگر نقل شده:
در باب دیگر نقل شده:
سماعة بن مهران گوید: از امام صادق {{ع}} شنیدم که می‌فرمود:
سماعة بن مهران گوید: از امام صادق {{ع}} شنیدم که می‌فرمود:
إنّ الروح خلق أعظم من جبرئیل و میکائیل کان مع رسول الله {{صل}} یسدّده و یرشده و هو مع الأئمّة و الأوصیاء من بعده؛@بصائر الدرجات: 476، حدیث 4 و بحار الأنوار: 18 / 267، حدیث 28 و 25 / 60، حدیث 31.&
إنّ الروح خلق أعظم من جبرئیل و میکائیل کان مع رسول الله {{صل}} یسدّده و یرشده و هو مع الأئمّة و الأوصیاء من بعده؛<ref>بصائر الدرجات: ۴۷۶، حدیث ۴ و ۵، بحار الأنوار: ۱۸ / ۲۶۷، حدیث ۲۸ و ۲۵ / ۶۰، حدیث ۳۱.</ref>
همانا روح مخلوقی بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل است و دائماً با رسول خدا {{صل}} و او با ائمّه و اوصیا پس از رسول خدا {{عم}} نیز می‌باشد و آن‌ها را تقویت می‌کند.
همانا روح مخلوقی بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل است و دائماً با رسول خدا {{صل}} و او با ائمّه و اوصیا پس از رسول خدا {{عم}} نیز می‌باشد و آن‌ها را تقویت می‌کند.
و ظاهر این روایات آن است که «روح القدس» از جنس ملائکه بوده و مقام ویژه‌ای دارد.
و ظاهر این روایات آن است که «روح القدس» از جنس ملائکه بوده و مقام ویژه‌ای دارد.
از طرفی در قرآن مجید می‌فرماید:
از طرفی در قرآن مجید می‌فرماید:
«تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ»؛@سوره قدر (97): آیه 4.&
«تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ»؛<ref>سوره قدر (۹۷): آیه ۴.</ref>
ملائکه و روح نازل می‌شوند.
ملائکه و روح نازل می‌شوند.
اما در قرآن مجید «روح» به خدا اضافه شده؛ گاهی با واسطه مثل:  
اما در قرآن مجید «روح» به خدا اضافه شده؛ گاهی با واسطه مثل:  
«أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ»؛@سوره مجادله (58): آیه 22.&
«أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ»؛<ref>سوره مجادله (۵۸): آیه ۲۲.</ref>
آنان کسانی هستند که خداوند ایمان را بر دل‌هایشان نوشته (ثابت کرده) است و با روحی از جانب خود آنان را تقویت نموده است.
آنان کسانی هستند که خداوند ایمان را بر دل‌هایشان نوشته (ثابت کرده) است و با روحی از جانب خود آنان را تقویت نموده است.
و گاهی مستقیم به خود خداوند متعال اضافه شده است، آن جا که می‌فرماید:  
و گاهی مستقیم به خود خداوند متعال اضافه شده است، آن جا که می‌فرماید:  
«فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا»؛@سوره مریم (19): آیه 17.&
«فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا»؛<ref>سوره مریم (۱۹): آیه ۱۷.</ref>
ما روح خود را به سوی او فرستادیم و به صورت انسانی بی‌عیب و نقص (بر مریم) ظاهر شد.
ما روح خود را به سوی او فرستادیم و به صورت انسانی بی‌عیب و نقص (بر مریم) ظاهر شد.
حال باید تحقیق شود که «روح» در این دو آیه یکی است؟ و آیا همان «روح القدس» است یا نه؟
حال باید تحقیق شود که «روح» در این دو آیه یکی است؟ و آیا همان «روح القدس» است یا نه؟
در زیارت جامعه می‌خوانیم: «و أیّدکم بروحه» نه «أیّدکم بروحٍ منه» نه «أیّدکم بروح القدس» یا «الروح الأمین».
در زیارت جامعه می‌خوانیم: «و أیّدکم بروحه» نه «أیّدکم بروحٍ منه» نه «أیّدکم بروح القدس» یا «الروح الأمین».
این تعبیرات قرآنی باید در جای خود برای اهلش مورد بحث و تحقیق قرار بگیرد که اضافه روح به خداوند یا به ضمیر تأثیر خاصّی دارد و فرق می‌کند؟
این تعبیرات قرآنی باید در جای خود برای اهلش مورد بحث و تحقیق قرار بگیرد که اضافه روح به خداوند یا به ضمیر تأثیر خاصّی دارد و فرق می‌کند؟
همین مقدار مسلّم است که ائمّه {{عم}} به آن ملک عظیم مقرّب مؤیّد هستند که به این معنا در روایاتی که در بصائر الدرجات و اصول کافی آمده کاملاً تصریح شده است.@بصائر الدرجات: 471 476، الکافی: 1 / 271 274.&
همین مقدار مسلّم است که ائمّه {{عم}} به آن ملک عظیم مقرّب مؤیّد هستند که به این معنا در روایاتی که در بصائر الدرجات و اصول کافی آمده کاملاً تصریح شده است.<ref>بصائر الدرجات: ۴۷۱ ۴۷۶، الکافی: ۱ / ۲۷۱ ۲۷۴.</ref>
در نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف پیامبر اکرم {{صل}} می‌فرماید:
در نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف پیامبر اکرم {{صل}} می‌فرماید:
و لقد قرن الله به {{صل}} من لدن أن کان فطیماً أعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره و لقد کنت اتّبعه اتّباع الفصیل أثر أمّه، یرفع لی فی کلِّ یومٍ من أخلاقه علماً و یأمرنی بالاقتداء به؛@نهج البلاغه: 2 / 157 (در ضمن خطبه قاصعه)، بحار الأنوار: 14 / 475. در این منبع آمده است: علماً من أخلاقه».
و لقد قرن الله به {{صل}} من لدن أن کان فطیماً أعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره و لقد کنت اتّبعه اتّباع الفصیل أثر أمّه، یرفع لی فی کلِّ یومٍ من أخلاقه علماً و یأمرنی بالاقتداء به؛<ref>نهج البلاغه: ۲ / ۱۵۷ (در ضمن خطبه قاصعه)، بحار الأنوار: ۱۴ / ۴۷۵. در این منبع آمده است: علماً من أخلاقه».
همانا خداوند بزرگ‌ترین فرشته خود را مأمور تربت پیامبر {{صل}} کرد تا شب و روز او را به راه‌های بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو هدایت نماید و من نیز همواره با پیامبر بودم به مانند فرزندی که با مادر است. پیامبر هر روز از اخلاق خویش به من تعلیم و من نیز همواره از وی پیروی می‌نمودم.
همانا خداوند بزرگ‌ترین فرشته خود را مأمور تربت پیامبر {{صل}} کرد تا شب و روز او را به راه‌های بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو هدایت نماید و من نیز همواره با پیامبر بودم به مانند فرزندی که با مادر است. پیامبر هر روز از اخلاق خویش به من تعلیم و من نیز همواره از وی پیروی می‌نمودم.
به تعبیر ما، از همان بدو زندگی سُکّان پیامبر خدا {{صل}} در دست این ملک؛ بزرگ‌ترین فرشته بوده است و این با اختیار منافات ندارد. در این صورت دقیقاً جمیع حرکات و سکنات و افعال، اقوال و همۀ شئونات پیامبر اکرم {{صل}} زیر نظر این ملک بوده است.
به تعبیر ما، از همان بدو زندگی سُکّان پیامبر خدا {{صل}} در دست این ملک؛ بزرگ‌ترین فرشته بوده است و این با اختیار منافات ندارد. در این صورت دقیقاً جمیع حرکات و سکنات و افعال، اقوال و همۀ شئونات پیامبر اکرم {{صل}} زیر نظر این ملک بوده است.
پس بنا به فرمایش امیر الؤمنین {{ع}}، در آن زمان که امور در دست پیامبر اکرم {{صل}} بوده و امیرالمؤمنین فردی از افراد امّت و شاگرد رسول الله بودند، این سکّانی که در دست آن ملک بوده تنها برای رسول الله نبوده؛ بلکه امیر المؤمنین {{ع}} نیز بوده، چون امیرالؤمنین {{ع}} فرمود: من همواره از او پیروی می‌کردم.
پس بنا به فرمایش امیر الؤمنین {{ع}}، در آن زمان که امور در دست پیامبر اکرم {{صل}} بوده و امیرالمؤمنین فردی از افراد امّت و شاگرد رسول الله بودند، این سکّانی که در دست آن ملک بوده تنها برای رسول الله نبوده؛ بلکه امیر المؤمنین {{ع}} نیز بوده، چون امیرالؤمنین {{ع}} فرمود: من همواره از او پیروی می‌کردم.
علاوه بر این روایت، در اصول کافی از جمله آن چه درذیل آیۀ مبارکۀ «وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ»؛@سوره شوری (43): آیه 52.& «همین طور بر تو نیز روحی را به فرمان خویش امر نمودیم و تا پیش از آن نمی‌دانستی که کتاب و ایمان چیست» وارد شده است که امام صادق {{ع}} فرمود:
علاوه بر این روایت، در اصول کافی از جمله آن چه درذیل آیۀ مبارکۀ «وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ»؛<ref>سوره شوری (۴۳): آیه ۵۲.</ref> «همین طور بر تو نیز روحی را به فرمان خویش امر نمودیم و تا پیش از آن نمی‌دانستی که کتاب و ایمان چیست» وارد شده است که امام صادق {{ع}} فرمود:
خلقٌ من خلق الله عزّوجلّ أعظم من جبرئیل و میکائیل، کان مع رسول الله {{صل}} یخبره و یسدّده و هو الأئمّة من بعده؛@الکافی: 1 / 273، حدیث بحار الأنوار: 18 / 264، حدیث 22.&
خلقٌ من خلق الله عزّوجلّ أعظم من جبرئیل و میکائیل، کان مع رسول الله {{صل}} یخبره و یسدّده و هو الأئمّة من بعده؛<ref>الکافی: ۱ / ۲۷۳، حدیث ۱، بحار الأنوار: ۱۸ / ۲۶۴، حدیث ۲۲.</ref>
او آفریده‌ای از آفریدگان خدای تعالی است به خدا قسم! از جبرئیل و میکائیل بزرگ‌تر است با پیامبر {{صل}} بوده و به او خبر می‌داد و تقویت می‌کرد. او با ائمّه {{عم}} نیز می‌باشد و موجب تسدید و تقویت آن‌ها می‌شود.
او آفریده‌ای از آفریدگان خدای تعالی است به خدا قسم! از جبرئیل و میکائیل بزرگ‌تر است با پیامبر {{صل}} بوده و به او خبر می‌داد و تقویت می‌کرد. او با ائمّه {{عم}} نیز می‌باشد و موجب تسدید و تقویت آن‌ها می‌شود.
این روایت صریح است و این که همان ملکی که مأموریّت حفظ و مواظبت رسول الله را داشته، مأمور است پس از ایشان، همراه ائمّه بوده و آن‌ها را تسدید کند.
این روایت صریح است و این که همان ملکی که مأموریّت حفظ و مواظبت رسول الله را داشته، مأمور است پس از ایشان، همراه ائمّه بوده و آن‌ها را تسدید کند.
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:




ص137 تا 145
ص۱۳۷ تا ۱۴۵



نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۱

سید مجتبی بحرینی

در کتاب: جامعه در حرم

"وَ اَیَّدَکُم بِرُوحِه" نوع بزرگان این روح القدس تفسیر نموده‌اند که مخلوقی است اعظم از جبرئیل و میکائیل و با رسول خدا و ائمّۀ اهل البیت(ع) بوده و پیوسته مؤیّد و مسدّد آنان بوده است.[۱] با نگرشی به موارد استعمال روح در قرآن شریف درمی‌یابیم مجموعاً بیست و یک مرتبه کلمۀ روح در قرآن با تعبیرات روح القدس، روح منه، بالروح، عن الروح، الروح الامین، الروح من امره، الروح من امر ربّی، الملائکة و الروح، روحنا، روحاً من امرنا، من روحی، من روحه آمده است.

تعبیر زیارت در این جا بِرُوحِه است که در قرآن چنین تعبیری نیامده است و بعید نیست اگر بگوییم این روح امری است بالاتر از همۀ آنچه گفته‌اند و فوق آنچه در آیات آمده است؛ زیرا مکرّر گفته‌ایم این تعبیرات زیارت در مقام بیان کمالات خاصّه این خاندان است، و حال آن که تأیید بروح منه شامل اهل ایمان نیز می‌شود: وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ.[۲] و تأیید به روح القدس در حقّ عیسی (ع) نیز رسیده است: وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ.[۳] و من روحه و من روحی در حقّ حضرت آدم (ع) آمده است. همین طور سایر تعبیرات قرآنی روح اختصاصی حضراتشان نیست، بلکه نوعاً راجع به غیر آنان است. از طرفی گفتن این سخن که مقصود از این روح خود آن ذوات مقدّس هستند خلاف ظاهر است؛ چون ظاهر مقتضی تعدّد است؛ یعنی مؤیّد باید غیر از مؤیّد باشد، مگر تعدد اعتباری را کافی بدانیم.

هم‌چنین قول به این که از روحه، روح القدس است مناسب نیست؛ زیرا علاوه بر این خاندان، با سایر انبیا هم فی‌الجمله همراهی داشته. مگر قائل به تفاوت مراتب شده و بگوییم: روح القدس در مرتبه‌ای از مراتبش با سایر پیامبران همراه بوده، آن هم با حفظ تفاوت رتبی آن‌ها با هر کدامشان در مرتبه‌ای که مناسب با رتبۀ آنان بوده همراهی داشته و با حضرات معصومین (ع) در مرتبه‌ای فوق جمیع مراتب، و الّا اگر ما باشیم و ظاهر اَیَّدکم بروحه باید بگوییم: بروحه غیر از روح القدس گویای حقیقت دیگری است؛ زیرا اگر مقصود روح القدس بود مناسب بود اَیّدکم بروح القدس تعبیر شود، همان طور که در دعای قنوت روز جمعه که از صاحب این قبر مطهّر نسبت به امام عصر (ع) رسیده، جملۀ وَ اَیده بروح القدس من عندک یافت می‌شود.[۴]

لذا نسبت به این جملۀ زیارت باید یکی از دو مطلب را بگوییم: به این جهت که آنچه می‌آوریم مخالفت کلّی با فرمودۀ سایر بزرگان نداشته باشد و تا حدودی موافق گفته آنان باشد، بگوییم: از اَیّدکم بروحه این است که خداوند متعال حضراتشان را مؤیّد به اعلی مراتب روح القدس قرار داده به طوری که در آن مرتبه هیچ کس از مخلوقات، حتّی انبیای اولوا العزم و کمّلین از اولیا و اوصیا راه نداشته، حظّ و بهره‌ای ندارند. نتیجه اختصاص اَیدکم بروحه به خاندان رسالت (ع) با توجّه به اشتراک در اصل آن با سایر انبیا، از جهت مرتبه و درجه است، همان طور که نسبت به بقیّۀ کمالاتشان قائل هستیم. مثلاً اگر اعطای اسم اعظم را از خصائص این خاندان می‌دانیم مقصود اختصاص در مرتبۀ هفتاد و دومی آن است، و این امر منافات با این جهت ندار که رتبه‌های پایین‌تر و مراتب نازلۀ آن را سایر پیامبران با حفظ مراتب واجد باشند. و یا بگوییم: مقصود از اَیَّدکم بروحه –در عین این که مؤیّد بودن حضراتشان به روح القدس امری مسلّم و مفروغ عنه است- تأیید به امر آخری است. امّا آن روح خدایی که حضراتشان مؤیّد به آن هستند، چیست؟ نمی‌دانیم. همین‌قدر می‌دانیم مرتبه‌ای است فوق جمیع مراتب، که منسوب است به جناب حقّ متعال بدون هیچ واسطه‌ای، حتّی وساطت حرفی چون مِن و یا لفظی چون لفظ قدس. بلکه ارتباط آن با ذات قدّوس الهی ارتباط ضمیر «ه» در بروحه است که شاید اشاره به مقام هوهویّت حق تعالی داشته باشد.

در مورد حضرت آدم (ع) فِيهِ مِن رُّوحِهِ [۵] نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي [۶] آمده است. بر فرض اتّحاد هر دو روح، بون بعید و فاصلۀ کثیری است میان مِن رُوحِهِ حضرت آدم و بِرُوحِه این حضرات، که اگر نباشد هیچ تفاوتی مگر همان تفاوت که میان جزء و کلّ موجود است، در مقام فرق کافی است. مضاف بر این، چه بسا ممکن است در اصل، روحِ مِن رُوحِهِ و روحِ اَیَّدَکُم بِرُوحِهِ متفاوت باشند.

در هر حال گاهی آدمی متحیّر می‌ماند چه بگوید؛ چون می‌بیند لفظی برای گفتار و بیانی برای اظهار ندارد جز این که خود آن جمله را تکرار کرده، در شرح و توضیح جملۀ و ایّدکم بروحه، ایّدکم بروحه بگوید؛ خاندانی که نفس نفیس و ذات قدّوس قیّوم ازلی و دیموم سرمدی مؤیّد آنان بوده و هست و خواهد بود.

همۀ آنچه گفتیم بر سبیل احتمال بود، در سایۀ استمداد و تأیید از خود این ارباب ایّدکم بروحه. و بهتر است علم این گونه امور را به خود آن ذوات مقدّس رد بنماییم.


ص۳۴۵

سید علی حسینی میلانی

در کتاب: با پیشوایان هدایتگر جلد ۲

وَ اَیَّدَکُم بِرُوحِهِ؛ گواهی می‌دهم که خداوند شما را به روح خود تأیید کرد. خداوند متعال ائمّه (ع) را به روح خود تأیید کرده است. تأیید در لغت از مادّه «أید» به معنای قوّت شدید است. راغب اصفهانی می‌نویسد: أیّد: قال الله عزّوجلّ «أَیَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ» فعلت من الأید أی القوّه الشدیدۀ. و قال تعالی: «وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ» أی یکثر تأییده. این واژه در قرآن مجید نیز در مواردی به کار رفته است. در آیه‌ای می‌خوانیم: «وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ»؛ و خداوند هر که را بخواهد با یاری خود تأیید می‌کند. در آیه‌ای دیگر آمده است: «هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ»؛ اوست که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت کرد. در آیۀ دیگری می‌فرماید: «فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلى‌ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ»؛ ما مؤمنان را در برابر دشمنشان تأیید کردیم و سرانجام پیروز شدند. خداوند متعال در این آیه به مؤمنان قوّت شدید عنایت می‌کند که نتیجۀ آن تأیید، غلبه و پیروزی است. البته غلبه در هر میدانی مصداق خود را دارد. برای مثال غلبه در میدان جنگ معلوم است، در میدان بحث و مناظره و جدل به شکل دیگری تحقق پیدا می‌کند، وگرنه مفهوم لفظ همان غلبه است. هم‌چنین کیفیّت تأیید خداوند متعال نیز مختلف است، و بر حسب موارد فرق می‌کند. گاهی خداوند متعال برای حصول غلبه، به وسیله‌ای ظاهری تأیید می‌کند و قوّت شدید عناید می‌کند. در آیۀ مبارکه‌ای می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ»؛[۷] اوست که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت کرد. در این آیه «بالمؤمنین» بر «بنصره» عطف شده، و باء در هر دو سببی است. معنای «نصر» معلوم است، راغب اصفهانی می‌گوید: النصر و النّصرة: العون.[۸] بنابراین، «نصر» یعنی: کمک. اما در دعا برای حضرت ولی عصر اروحنا فداه آمده است: و أیّده بالنصر؛ (خدایا!) او را به توسط نصر تقویت کن! به نظر می‌رسد مقصود، امداد غیبی از ملائکه و غیره بوده باشد. به هر حال، خداوند متعال حضرت رسول اکرم (ص) را کمک کرده و قوّت بخشیده تا غلبه حاصل شده، امّا کلمۀ «بالمؤمنین» در کنار «بنصره» در نقش داشتن مؤمنان در غلبه ظهور دارد، و چون «باء» سببی باشد، خداوند به سبب مؤمنان به پیامبر اکرم (ص) نصرت و غلبه داده و آن حضرت از مؤمنان استعانت جسته‌اند. پس می‌توان این آیۀ مبارکه را از ادلّه بطلان قول کسانی که استعانت به غیر خدا را شرک می‌دانند، قرار داد؛ بلکه این آیه در استعانت خدا و رسول به خلق در جهت پیروزی اسلام بر مشرکان ظهور دارد. کوتاه سخن که تأیید گاهی به وسیله ظاهری است و گاهی به وسیلۀ غیبی. خداوند متعال در آیه مبارکه‌ای می‌فرماید: «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا»؛[۹] خداوند سکینه و آرامش خود را بر وی فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی‌شدند او را تقویت نمود. در این آیه تأیید به وسیله غیبی بوده؛ یعنی نیروهایی که دیده نمی‌شوند؛ یعنی ملائکه، چنان‌که در تفسیر ذیل آیۀ مبارکه آمده است[۱۰] هم‌چنان که در آیات جنگ بدر و جنگ حنین به آمدن ملائکه جهت نصرت رسول الله (ص) تصریح شده است.[۱۱] امّا در چند جای قرآن، وسیلۀ غیبی مطلقِ جنود نیست؛ بلکه خصوص روح آمده و خداوند متعال به وسیلۀ روح رسول اکرم (ص) و مسلمانان را غلبه داده است. امّا به انحاء مختلف آمده است: در یک جا می‌فرماید: «أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ»؛[۱۲] و آنان را با روحی از جانب خویش تقویت فرمود. و در جای دیگری می‌فرماید: «وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ». ما او را با روح القدس تقویت نمودیم. و این روح القدس، وسیلۀ غلبه پیامبر اکرم (ص) بوده است. و هم به توسط او مطالب نازل می‌شده است، آن جا که می‌فرماید: «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا»؛[۱۳] بگو: روح القدس آن را از جانب پروردگارت به حق نازل کرده است تا افراد مؤمن را ثابت قدم گرداند. این مقام خاصّی است که اگر مراد از روح القدس، ملک باشد –که ظاهراً هم همین طور است- شأن خاصّی در دستگاه ربوبی دارد. و در آیه‌ای از قرآن می‌خوانیم: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ»؛[۱۴] روح الامین آن را بر قلب تو نازل نموده است تا از انذار کنندگان باشی. آیا این همان است که گاهی به قدس و گاهی به امین توصیف شده است؟ باید تحقیق بشود. در این زمینه در کتاب بصائر الدرجات دو باب باز شده که اینک به برخی از احادیث آن‌ها اشاره می‌شود. در یک باب آمده است: جابر گوید: از امام باقر (ع) دربارۀ علم پرسیدم، فرمود: یا جابر! إنّ فی الأنبیاء و الأوصیاء خمسة أرواح: روح القدس و روح الإیمان و روح الحیاة و روح القوّة و روح الشهوة. فبروح القدس –یا جابر!- علمنا ما تحت العرش إلی ما تحت الثری...؛[۱۵] ای جابر! در انبیا و اوصیای الاهی ۵ روح است: ۱. روح القدس؛ ۲. روح ایمان؛ ۳. روح زندگی (حرکت)؛ ۴. روح قوّت؛ ۵. روح شهوت. ای جابر! ما به واسطه روح القدس آن چه که زیر عرش تا زیر خاک است می‌دانیم. ظاهر این روایت این است که «روح القدس» اسم روحی از ارواح انبیا و اوصیا است. امام باقر (ع) در روایت دیگری فرمود: إنّ الأوصیاء محدّثون یحدّثهم روح القدس و لا یرونه، و کان علی (ع) یعرض علی روح القدس ما یسئل عنه، فیوجس فی نفسه أن قد أصبت بالجواب فیخبر فیکون کما قال؛[۱۶] همانا اوصیا، محدّث هستند. روح القدس با آنان صحبت می‌کند، ولی او را نمی‌بینند. حضرت علی (ع) بر روح القدس آن چه را ازا و پرسیده می‌شد عرضه می‌داشت و در دل خود احساس می‌کرد که جواب صحیح است؛ پس جریان را نقل می‌فرمود همان طور بود که فرموده‌ بود. در باب دیگر نقل شده: سماعة بن مهران گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرمود: إنّ الروح خلق أعظم من جبرئیل و میکائیل کان مع رسول الله (ص) یسدّده و یرشده و هو مع الأئمّة و الأوصیاء من بعده؛[۱۷] همانا روح مخلوقی بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل است و دائماً با رسول خدا (ص) و او با ائمّه و اوصیا پس از رسول خدا (ع) نیز می‌باشد و آن‌ها را تقویت می‌کند. و ظاهر این روایات آن است که «روح القدس» از جنس ملائکه بوده و مقام ویژه‌ای دارد. از طرفی در قرآن مجید می‌فرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ»؛[۱۸] ملائکه و روح نازل می‌شوند. اما در قرآن مجید «روح» به خدا اضافه شده؛ گاهی با واسطه مثل: «أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ»؛[۱۹] آنان کسانی هستند که خداوند ایمان را بر دل‌هایشان نوشته (ثابت کرده) است و با روحی از جانب خود آنان را تقویت نموده است. و گاهی مستقیم به خود خداوند متعال اضافه شده است، آن جا که می‌فرماید: «فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا»؛[۲۰] ما روح خود را به سوی او فرستادیم و به صورت انسانی بی‌عیب و نقص (بر مریم) ظاهر شد. حال باید تحقیق شود که «روح» در این دو آیه یکی است؟ و آیا همان «روح القدس» است یا نه؟ در زیارت جامعه می‌خوانیم: «و أیّدکم بروحه» نه «أیّدکم بروحٍ منه» نه «أیّدکم بروح القدس» یا «الروح الأمین». این تعبیرات قرآنی باید در جای خود برای اهلش مورد بحث و تحقیق قرار بگیرد که اضافه روح به خداوند یا به ضمیر تأثیر خاصّی دارد و فرق می‌کند؟ همین مقدار مسلّم است که ائمّه (ع) به آن ملک عظیم مقرّب مؤیّد هستند که به این معنا در روایاتی که در بصائر الدرجات و اصول کافی آمده کاملاً تصریح شده است.[۲۱] در نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: و لقد قرن الله به (ص) من لدن أن کان فطیماً أعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره و لقد کنت اتّبعه اتّباع الفصیل أثر أمّه، یرفع لی فی کلِّ یومٍ من أخلاقه علماً و یأمرنی بالاقتداء به؛خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد «همین طور بر تو نیز روحی را به فرمان خویش امر نمودیم و تا پیش از آن نمی‌دانستی که کتاب و ایمان چیست» وارد شده است که امام صادق (ع) فرمود: خلقٌ من خلق الله عزّوجلّ أعظم من جبرئیل و میکائیل، کان مع رسول الله (ص) یخبره و یسدّده و هو الأئمّة من بعده؛[۲۲] او آفریده‌ای از آفریدگان خدای تعالی است به خدا قسم! از جبرئیل و میکائیل بزرگ‌تر است با پیامبر (ص) بوده و به او خبر می‌داد و تقویت می‌کرد. او با ائمّه (ع) نیز می‌باشد و موجب تسدید و تقویت آن‌ها می‌شود. این روایت صریح است و این که همان ملکی که مأموریّت حفظ و مواظبت رسول الله را داشته، مأمور است پس از ایشان، همراه ائمّه بوده و آن‌ها را تسدید کند. این مقام –دارا بودن روح قدسی، و نگهبانی روح القدس- برای چه کسی جز ائمّه (ع) حاصل می‌شود؟ البته در این باره در بحث ولایت و اقسام ولایت به تفصیل سخن خواهیم گفت.


ص۱۳۷ تا ۱۴۵

  1. روضة المتّقین ۵ / ۴۷۰.
  2. سورۀ مجادله: ۲۲.
  3. سورۀ بقره: ۸۷.
  4. جمال الاسبوع ۴۱۳.
  5. سورۀ سجده: ۹.
  6. سورۀ حجر: ۲۹.
  7. سوره انفال (۸): آیه ۶۲.
  8. المفردات فی غریب القرآن: ۴۹۵.
  9. سوره توبه (۹): آیه ۴۰.
  10. ر.ک: الکافی: ۸ / ۳۷۸، حدیث ۵۷۱.
  11. عیون أخبار الرّضا علیه السّلام: ۱ / ۲۰۷، المسترشد: ۴۳۶.
  12. سوره مجادله (۵۸): آیه ۲۲.
  13. سوره نحل (۱۶): آیه ۱۰۲.
  14. سوره شعراء (۲۶): آیه ۱۹۳ و ۱۹۴.
  15. بصائر الدرجات: ۴۶۷، حدیث ۴، باب ما جعل الله فی الأنبیاء و الأصیاء و المؤمنین و سائر الناس من الأرواح... و بحار الأنوار: ۲۵ / ۵۵، حدیث ۱۵. در این منبع به جای «علمنا»، «عرفوا» آمده است.
  16. بصائر الدرجات: ۴۷۳، حدیث ۹، باب فی الأئمة (ع) أنّ الرّوح القدس یتلقاهم إذا احتاجوا إلیه، بحار الأنوار: ۲۵ / ۵۷، حدیث ۲۴.
  17. بصائر الدرجات: ۴۷۶، حدیث ۴ و ۵، بحار الأنوار: ۱۸ / ۲۶۷، حدیث ۲۸ و ۲۵ / ۶۰، حدیث ۳۱.
  18. سوره قدر (۹۷): آیه ۴.
  19. سوره مجادله (۵۸): آیه ۲۲.
  20. سوره مریم (۱۹): آیه ۱۷.
  21. بصائر الدرجات: ۴۷۱ – ۴۷۶، الکافی: ۱ / ۲۷۱ – ۲۷۴.
  22. الکافی: ۱ / ۲۷۳، حدیث ۱، بحار الأنوار: ۱۸ / ۲۶۴، حدیث ۲۲.