ابورافع صائغ: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابورافع صائغ در تراجم و رجال]] - [[ابورافع صائغ در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابورافع صائغ در تراجم و رجال]] - [[ابورافع صائغ در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
وی با همین [[کنیه]] شناخته شده است. نامش نفیع<ref>نقیع؛ ر.ک: نوری، ج۳، ص۵۰۳.</ref> است<ref>ابن معین، ج۱، ص۱۸۹؛ عجلی، ج۲، ص۳۱۹؛ دولابی، ج۱، ص۳۸۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref> ولی نسبش معلوم نیست. [[طبرانی]] بر این [[عقیده]] است که نام او، همان کنیهاش است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. | وی با همین [[کنیه]] شناخته شده است. نامش نفیع<ref>نقیع؛ ر. ک: نوری، ج۳، ص۵۰۳.</ref> است<ref>ابن معین، ج۱، ص۱۸۹؛ عجلی، ج۲، ص۳۱۹؛ دولابی، ج۱، ص۳۸۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref> ولی نسبش معلوم نیست. [[طبرانی]] بر این [[عقیده]] است که نام او، همان کنیهاش است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. | ||
وی [[اهل]] [[مدینه]] و از [[موالی]] بنت النجار ([[امیمه بنت النجار]]) یا دختر عمهاش است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. مزی<ref>ج۳۰، ص۱۵.</ref> او را مولای [[دختر عمر]] یا لیلی دختر عجماء میداند. ولی ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref> چنین [[عقد]] ولائی را برای [[ابورافع]] نشناخته است. [[ابو رافع]]، [[زمان]] کوتاهی در مدینه بوده و به تعبیر [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.</ref> زمان قدیم از آنجا خارج و به بصره نقل مکان کرده است. هیچ کس او را [[صحابی]] ندانسته است. عجلی<ref>عجلی، ج۲، ص۳۱۹ و ۴۰۱.</ref>، [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۳۸۸.</ref>، مسلم<ref>حاکم نیشابوری، ص۴۴.</ref> و [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۵، ص۵۸۲.</ref> او را از بزرگان و [[نیکان]] [[تابعین]] [[بصره]] دانستهاند و مزی<ref>مزی، ج۳۰، ص۱۵.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref> او را از جمله مخضرمین دانستهاند که [[پیامبر]] را ندیده است. در روایتی، ابورافع از [[دوران جاهلیت]] یاد کرده که حیوان درندهای را شکار و قسمتی از آن را<ref>بازو حیوان؛ مغلطای، ج۲، ص۲۶۹.</ref> خورده است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref>. | وی [[اهل]] [[مدینه]] و از [[موالی]] بنت النجار ([[امیمه بنت النجار]]) یا دختر عمهاش است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. مزی<ref>ج۳۰، ص۱۵.</ref> او را مولای [[دختر عمر]] یا لیلی دختر عجماء میداند. ولی ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref> چنین [[عقد]] ولائی را برای [[ابورافع]] نشناخته است. [[ابو رافع]]، [[زمان]] کوتاهی در مدینه بوده و به تعبیر [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.</ref> زمان قدیم از آنجا خارج و به بصره نقل مکان کرده است. هیچ کس او را [[صحابی]] ندانسته است. عجلی<ref>عجلی، ج۲، ص۳۱۹ و ۴۰۱.</ref>، [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۱، ص۳۸۸.</ref>، مسلم<ref>حاکم نیشابوری، ص۴۴.</ref> و [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۵، ص۵۸۲.</ref> او را از بزرگان و [[نیکان]] [[تابعین]] [[بصره]] دانستهاند و مزی<ref>مزی، ج۳۰، ص۱۵.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.</ref> او را از جمله مخضرمین دانستهاند که [[پیامبر]] را ندیده است. در روایتی، ابورافع از [[دوران جاهلیت]] یاد کرده که حیوان درندهای را شکار و قسمتی از آن را<ref>بازو حیوان؛ مغلطای، ج۲، ص۲۶۹.</ref> خورده است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.</ref>. |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۰
مقدمه
وی با همین کنیه شناخته شده است. نامش نفیع[۱] است[۲] ولی نسبش معلوم نیست. طبرانی بر این عقیده است که نام او، همان کنیهاش است[۳].
وی اهل مدینه و از موالی بنت النجار (امیمه بنت النجار) یا دختر عمهاش است[۴]. مزی[۵] او را مولای دختر عمر یا لیلی دختر عجماء میداند. ولی ابن عبدالبر[۶] چنین عقد ولائی را برای ابورافع نشناخته است. ابو رافع، زمان کوتاهی در مدینه بوده و به تعبیر ابن سعد[۷] زمان قدیم از آنجا خارج و به بصره نقل مکان کرده است. هیچ کس او را صحابی ندانسته است. عجلی[۸]، دولابی[۹]، مسلم[۱۰] و ابن حبان[۱۱] او را از بزرگان و نیکان تابعین بصره دانستهاند و مزی[۱۲] و ابن حجر[۱۳] او را از جمله مخضرمین دانستهاند که پیامبر را ندیده است. در روایتی، ابورافع از دوران جاهلیت یاد کرده که حیوان درندهای را شکار و قسمتی از آن را[۱۴] خورده است[۱۵].
هر چند دلیلی نیست که صحابی بودن ابو رافع را ثابت کند، ولی ابن حجر[۱۶] خود در مواردی مشابه میگوید: چنانچه ثابت شود شخصی در جاهلیت نمرده و در مدینه بوده است، نتیجه میگیریم از اصحاب پیامبر است؛ زیرا بدون تردید زمان وفات رسول خدا بود، کسی از مردم مدینه کافر نماند و همگی مسلمان بودند.
ابو رافع از امام علی(ع)، أبی بن کعب، عبدالله بن مسعود، ابوموسی اشعری، ابوبکر، عمر، عثمان، زید بن ثابت، ابوهریره و حفصه[۱۷] روایت دارد، ولی روایات او از عمر و ابوهریره بیشتر است[۱۸]. وی دو سال در نماز جماعت عمر شرکت داشت[۱۹] و میگفت: عمر با من مزاح میکرد که صائغ، دروغگوترین مردم است؛ امروز را فردا میگوید![۲۰][۲۱]
منابع
پانویس
- ↑ نقیع؛ ر. ک: نوری، ج۳، ص۵۰۳.
- ↑ ابن معین، ج۱، ص۱۸۹؛ عجلی، ج۲، ص۳۱۹؛ دولابی، ج۱، ص۳۸۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
- ↑ ج۳۰، ص۱۵.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
- ↑ ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.
- ↑ عجلی، ج۲، ص۳۱۹ و ۴۰۱.
- ↑ دولابی، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ حاکم نیشابوری، ص۴۴.
- ↑ ابن حبان، ج۵، ص۵۸۲.
- ↑ مزی، ج۳۰، ص۱۵.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴.
- ↑ بازو حیوان؛ مغلطای، ج۲، ص۲۶۹.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۱ و ۲۹۸.
- ↑ احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۲؛ مسلم، ج۲، ص۱۵۹؛ ابن ابی شیبه، ج۱، ص۴۵۸؛ مزی، ج۳۰، ص۱۵؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۱۸۹ و ج۸، ص۴۸۹.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۱۹.
- ↑ ابن سعد، ج۷، ص۱۲۲.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۲۴؛ به نقل مبارک بن اثیر در النهایه، ج۳، ص۱۰ عمر صواغون [زرگران را دروغگوترین مردم گفته؛ یعنی به ابورافع کنایه زده است.
- ↑ هدایتپناه، محمد رضا، مقاله «ابورافع صائغ»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۸۹.