جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
واژه [[اسراف]] و مشتقات آنکه جمعا ۲۳ بار در [[قرآن]] به کار رفته،<ref>المعجمالاحصائی، ج ۱، ص۴۵۴، «سرف».</ref> مفهومی گسترده دارد <ref>لسانالعرب، ج ۶، ص۲۴۳ ـ ۲۴۵، «سرف».</ref> و هرگونه [[تجاوز]] از حدّ [[اعتدال]] و [[گرایش]] به [[افراط]] یا [[تفریط]] را در برمیگیرد،<ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص۱۹۲؛ روحالمعانی، مج ۴، ج ۶، ص۱۷۴؛ التحقیق، ج ۵، ص۱۱۰، «سرف».</ref> ازاینرو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص [[زیادهروی]] و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» بهکار بردهاند.<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در [[زیاده روی]] [[ظهور]] دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی | واژه [[اسراف]] و مشتقات آنکه جمعا ۲۳ بار در [[قرآن]] به کار رفته،<ref>المعجمالاحصائی، ج ۱، ص۴۵۴، «سرف».</ref> مفهومی گسترده دارد <ref>لسانالعرب، ج ۶، ص۲۴۳ ـ ۲۴۵، «سرف».</ref> و هرگونه [[تجاوز]] از حدّ [[اعتدال]] و [[گرایش]] به [[افراط]] یا [[تفریط]] را در برمیگیرد،<ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص۱۹۲؛ روحالمعانی، مج ۴، ج ۶، ص۱۷۴؛ التحقیق، ج ۵، ص۱۱۰، «سرف».</ref> ازاینرو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص [[زیادهروی]] و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» بهکار بردهاند.<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در [[زیاده روی]] [[ظهور]] دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref> که به معنای [[تضییق]] و [[بخل]] است دانستهاند.<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۲؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص۸۵۴؛ التفسیرالکبیر، ج ۲۴، ص۱۰۹.</ref> افزون بر موارد پیشین، از واژه «قوام» ([[حد وسط]] و اعتدال) نیز در قرآن یاد شده است {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref> که مرز تعیین اسراف به شمار میرود و تشخیص آن برعهده [[عقل]]، [[شرع]] یا عرف است.<ref>تفسیر المنار، ج۶، ص۳۵۱؛ التحقیق، ج ۵، ص۱۱۰، «سرف».</ref> | ||
چون اسراف همواره با نوعی زیادهروی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی [[سرپیچی]] از فرمانهای [[الهی]] نمایان است،<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷ ـ ۳۰۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۳۶۹.</ref> با [[فساد]] [[ارتباط مستقیم]] دارد {{متن قرآن|وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید» سوره شعراء، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}}<ref>«آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند» سوره شعراء، آیه ۱۵۲.</ref>،<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷ ـ ۳۰۹.</ref> زیرا بر هم زدن حالت [[تعادل]] در هر امری، موجب فساد در آن میشود،<ref>تفسیر المنار، ج ۶، ص۳۵۲؛ الفرقان، ج ۱۵، ص۱۶۹؛ المیزان، ج ۱۵، ص۳۰۶.</ref> بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و داراییهای گوناگون [[انسان]] است، با سُرفه (کِرمی که درختان را میخورد و از درون میپوساند) همریشه دانستهاند،<ref> لسانالعرب، ج ۶، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵؛ مفردات، ص۴۰۸، «سرف»؛ تفسیر المنار، ج ۶، ص۳۵۱.</ref> افزون بر این، بررسی موارد کاربرد [[اسراف]] در [[قرآن]] نشان میدهد که بین آن و دیگر مفاهیم فراگیر و کلیدی، در محدوده [[ضد]] ارزشها چون [[کفر]]، [[ظلم]]، [[فسق]] و... [[ارتباط]] عمیق مفهومی و پیوند گسترده مصداقی برقرار است.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴، ۳۵۳ ـ ۳۵۹.</ref> | چون اسراف همواره با نوعی زیادهروی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی [[سرپیچی]] از فرمانهای [[الهی]] نمایان است،<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷ ـ ۳۰۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۳۶۹.</ref> با [[فساد]] [[ارتباط مستقیم]] دارد {{متن قرآن|وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید» سوره شعراء، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}}<ref>«آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند» سوره شعراء، آیه ۱۵۲.</ref>،<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷ ـ ۳۰۹.</ref> زیرا بر هم زدن حالت [[تعادل]] در هر امری، موجب فساد در آن میشود،<ref>تفسیر المنار، ج ۶، ص۳۵۲؛ الفرقان، ج ۱۵، ص۱۶۹؛ المیزان، ج ۱۵، ص۳۰۶.</ref> بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و داراییهای گوناگون [[انسان]] است، با سُرفه (کِرمی که درختان را میخورد و از درون میپوساند) همریشه دانستهاند،<ref> لسانالعرب، ج ۶، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵؛ مفردات، ص۴۰۸، «سرف»؛ تفسیر المنار، ج ۶، ص۳۵۱.</ref> افزون بر این، بررسی موارد کاربرد [[اسراف]] در [[قرآن]] نشان میدهد که بین آن و دیگر مفاهیم فراگیر و کلیدی، در محدوده [[ضد]] ارزشها چون [[کفر]]، [[ظلم]]، [[فسق]] و... [[ارتباط]] عمیق مفهومی و پیوند گسترده مصداقی برقرار است.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴، ۳۵۳ ـ ۳۵۹.</ref> | ||
مفهوم [[تبذیر]] و مشتقاتش در ارتباط نزدیک معنایی با اسراف است. این واژه و مشتقاتش که سه بار و در دو [[آیه]] متوالی آمده {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری | مفهوم [[تبذیر]] و مشتقاتش در ارتباط نزدیک معنایی با اسراف است. این واژه و مشتقاتش که سه بار و در دو [[آیه]] متوالی آمده {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref>«که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> در لغت به معنای تباه ساختن [[اموال]] است <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۱۹۳.</ref> که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده <ref>مفردات، ص۱۱۳ ـ ۱۱۴، «بذر»؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص۶۳۳.</ref> و همیشه با نوعی پاشیدگی، [[بینظمی]] و بیبرنامگی همراه است.<ref>التحقیق، ج۱، ص۲۳۸، «بذر».</ref> اسراف و تبذیر بهرغم ارتباط نزدیک، تفاوتهایی نیز با هم دارند: | ||
#اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه [[انحراف]] ([[اعتقادی]]، [[اخلاقی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و...) میشود؛<ref> التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۲۸؛ تفسیر المنار، ج ۸، ص۳۸۵.</ref> امّا تبذیر، بیشتر در [[امور مالی]] و اقتصادی،<ref>مفردات، ص۴۰۸، «سرف».</ref> و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود؛<ref> الفرقان، ج ۱۵، ص۱۶۵.</ref> مثلاً روایتی در [[مقام]] توصیه به [[پذیرش ولایت]] [[علی]]{{ع}} از تبذیر در این امر، [[نهی]] میکند.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۸۸.</ref> | # اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه [[انحراف]] ([[اعتقادی]]، [[اخلاقی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و...) میشود؛<ref> التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۲۸؛ تفسیر المنار، ج ۸، ص۳۸۵.</ref> امّا تبذیر، بیشتر در [[امور مالی]] و اقتصادی،<ref>مفردات، ص۴۰۸، «سرف».</ref> و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود؛<ref> الفرقان، ج ۱۵، ص۱۶۵.</ref> مثلاً روایتی در [[مقام]] توصیه به [[پذیرش ولایت]] [[علی]] {{ع}} از تبذیر در این امر، [[نهی]] میکند.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۸۸.</ref> | ||
#اسراف، گاه بر [[زیادهروی]] در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و [[ناشایست]]، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست<ref> احکامالقرآن، ج ۳، ص۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۱۲۳ ـ ۱۲۵؛ الفروقاللغویه، ص۱۱۵.</ref> | # اسراف، گاه بر [[زیادهروی]] در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و [[ناشایست]]، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست<ref> احکامالقرآن، ج ۳، ص۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۱۲۳ ـ ۱۲۵؛ الفروقاللغویه، ص۱۱۵.</ref> | ||
بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلاً به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود،<ref>مجمعالبحرین، ج ۱، ص۱۷۰؛ الفرقان، ج ۱۵، ص۱۶۵؛ روحالمعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص۹۰.</ref> پس [[تبذیر]] بر خلاف [[اسراف]]، هیچ گاه برای بیان [[زیادهروی]] در [[امور خیر]]، چون [[انفاق]] بهکار نرفته است،<ref> التحریر والتنویر، ج ۱۵، ص۷۹.</ref> بر همین اساس، [[امام صادق]]{{ع}} تبذیر را جزئی از اسراف دانسته <ref>وسائلالشیعه، ج۹، ص۴۶؛ بحارالانوار، ج ۷۲، ص۳۰۲.</ref> و اسراف بر وجه تبذیر از اسرافهای دیگر زشتتر شمرده شده است<ref>الفروق اللغویه، ص۱۱۵؛ روحالمعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص۹۰.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۰ - ۲۰۲.</ref> | بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلاً به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود،<ref>مجمعالبحرین، ج ۱، ص۱۷۰؛ الفرقان، ج ۱۵، ص۱۶۵؛ روحالمعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص۹۰.</ref> پس [[تبذیر]] بر خلاف [[اسراف]]، هیچ گاه برای بیان [[زیادهروی]] در [[امور خیر]]، چون [[انفاق]] بهکار نرفته است،<ref> التحریر والتنویر، ج ۱۵، ص۷۹.</ref> بر همین اساس، [[امام صادق]] {{ع}} تبذیر را جزئی از اسراف دانسته <ref>وسائلالشیعه، ج۹، ص۴۶؛ بحارالانوار، ج ۷۲، ص۳۰۲.</ref> و اسراف بر وجه تبذیر از اسرافهای دیگر زشتتر شمرده شده است<ref>الفروق اللغویه، ص۱۱۵؛ روحالمعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص۹۰.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۰ - ۲۰۲.</ref> | ||
== انواع اسراف == | == انواع اسراف == | ||
مفهوم اسراف در [[قرآن]] مصادیق متعددی دارد که در معنای همه، نوعی [[تجاوز]] از حدّ [[اعتدال]] وجود دارد: | مفهوم اسراف در [[قرآن]] مصادیق متعددی دارد که در معنای همه، نوعی [[تجاوز]] از حدّ [[اعتدال]] وجود دارد: | ||
=== اسراف [[عقیدتی]] === | === اسراف [[عقیدتی]] === | ||
در آیاتی، [[انکار خداوند]] و [[پیامبران]]، [[شرک به خدا]] و [[بتپرستی]] و [[ایمان]] نیاوردن به [[آیات الهی]] اسراف معرفی شده، آن را موجب بروز دشواریهای فراوان در [[زندگی دنیا]] و عامل [[نابینایی]] [[انسان]] در [[آخرت]] و [[گرفتاری]] در [[عذاب]] دردناک و ماندگار میشمارد {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی | در آیاتی، [[انکار خداوند]] و [[پیامبران]]، [[شرک به خدا]] و [[بتپرستی]] و [[ایمان]] نیاوردن به [[آیات الهی]] اسراف معرفی شده، آن را موجب بروز دشواریهای فراوان در [[زندگی دنیا]] و عامل [[نابینایی]] [[انسان]] در [[آخرت]] و [[گرفتاری]] در [[عذاب]] دردناک و ماندگار میشمارد {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا}}<ref>«میگوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟» سوره طه، آیه ۱۲۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى}}<ref>«فرمود: بدینگونه بود که نشانههای ما به تو رسید و تو آنها را فراموش کردی و همانگونه امروز تو فراموش میگردی» سوره طه، آیه ۱۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى}}<ref>«و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است» سوره طه، آیه ۱۲۷.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص۸۷؛ مج ۱۳، ج ۲۵، ص۶۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۹۰؛ ج ۹، ص۶۱؛ نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> | ||
در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ}}<ref>«و بیگمان پیشتر یوسف برای شما برهانها (ی روشن) آورد اما شما از آنچه برایتان آورده بود همچنان در شک بودید تا چون درگذشت گفتید که پس از وی هرگز خداوند پیامبری نخواهد فرستاد؛ بدینگونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی مینهد» سوره غافر، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بیآنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش میورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشمانگیز | در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ}}<ref>«و بیگمان پیشتر یوسف برای شما برهانها (ی روشن) آورد اما شما از آنچه برایتان آورده بود همچنان در شک بودید تا چون درگذشت گفتید که پس از وی هرگز خداوند پیامبری نخواهد فرستاد؛ بدینگونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی مینهد» سوره غافر، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بیآنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش میورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشمانگیز است؛ بدینگونه خداوند بر دل هر خویشبین گردنکشی مهر مینهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref> پس از طرح [[دفاع]] [[مؤمن]] [[آلفرعون]] از [[موسی]] {{ع}}، [[منکران]] [[نبوّت]]، [[مسرف]] و شکّاک خوانده شدهاند {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ}}. و [[جدال]] و اشکالهای بیدلیل آنان در آیات الهی، موجب بسته شدن [[دل]] آنها برای پذیرش [[حقیقت]] دانسته شده است: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}. در همین [[سوره]] با درخواست [[فرعونیان]]، مبنی بر [[کفر]] به خدای یگانه [[مخالفت]] ورزیده، پشتوانه آنان را در [[دنیا]] و آخرت، [[سست]] و بیپایه میشمرد؛ زیرا همه ما به سوی [[خداوند]] بازگشته، مسرفان در آن هنگام به [[آتش]] [[الهی]] دچار خواهند گشت: {{متن قرآن|وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ}}<ref>«و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را [[مخالفان انبیا]] در طول [[تاریخ]] و [[ستمگر]] [[وصف]] میکند و به سرانجام هلاکتبارشان اشاره دارد: {{متن قرآن|وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«گزافکاران را نابود کردیم» سوره انبیاء، آیه ۹.</ref>. در [[آیات]] {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ }}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن. آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شدهایم. گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و (خداوند) بخشنده، چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمیگویید. گفتند: پروردگارمان میداند که ما نزد شما فرستاده شدهایم؛ و چیزی جز پیامرسانی روشن، بر عهده ما نیست. گفتند: ما به شما فال بد میزنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید. گفتند: فال بدتان با خودتان است؛ آیا چون پندتان دهند (باز فال بد میزنید)؟ بلکه شما گروهی گزافکارید» سوره یس، آیه ۱۳ - ۱۹.</ref> نیز دو تن از فرستادگان [[پیامبران]] در [[محاجّه]] با [[قوم]] خود که با آنان به [[مخالفت]] برخاسته و به [[قتل]] و [[شکنجه]] تهدیدشان کرده بودند، آنان را قومی اسرافکار مینامند: {{متن قرآن|بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ }} با این همه، اسرافکاریِ [[اعتقادی]] [[انسانها]]، مانع از فرود آمدن [[وحی]] بر آنان نیست: {{متن قرآن|أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ}}<ref>«پس آیا از آن رو که قومی گزافکارید این پند را از شما با رویگردانی بازداریم؟» سوره زخرف، آیه ۵.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۲ - ۲۰۳.</ref> | ||
=== [[اسراف]] [[اخلاقی]] و [[رفتاری]] === | === [[اسراف]] [[اخلاقی]] و [[رفتاری]] === | ||
[[ارتکاب گناهان]] و [[گرایش]] به مادّیات و قطع علاقه از [[خداوند]]، موجب خروج [[انسان]] از راه [[حق]] شده، او را در یکی از منازل تاریک اسراف قرار میدهد.<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱، «سرف»؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref> گنهکارانی که [[جان]] خویش را در معرض اسراف قرار دادهاند، به [[توبه]] فرا میخواند و آنان را از [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[پرهیز]] و به ایشان [[وعده]] [[آمرزش]] میدهد. برای [[آیه]] [[شأن]] نزولهای خاصی مطرح شده است؛ امّا هیچ یک موجب انحصار آن در مورد خاصی نمیشود و شمول آن را بر همه [[مسلمانان]] و هر نوع [[خطا]] و گناهی از بین نمیبرد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۲ ـ ۳؛ نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۸.</ref> بر همین اساس، [[پیامبر]]{{صل}} در [[تفسیر]] این آیه فرمودهاند: {{متن حدیث|بَلْ لِلْمُسْلِمِينَ عَامَّةً}}.<ref> مجمعالبیان، ج ۸، ص۷۸۵.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا میخواند و چون از او آن گزند | [[ارتکاب گناهان]] و [[گرایش]] به مادّیات و قطع علاقه از [[خداوند]]، موجب خروج [[انسان]] از راه [[حق]] شده، او را در یکی از منازل تاریک اسراف قرار میدهد.<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱، «سرف»؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref> گنهکارانی که [[جان]] خویش را در معرض اسراف قرار دادهاند، به [[توبه]] فرا میخواند و آنان را از [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[پرهیز]] و به ایشان [[وعده]] [[آمرزش]] میدهد. برای [[آیه]] [[شأن]] نزولهای خاصی مطرح شده است؛ امّا هیچ یک موجب انحصار آن در مورد خاصی نمیشود و شمول آن را بر همه [[مسلمانان]] و هر نوع [[خطا]] و گناهی از بین نمیبرد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۲ ـ ۳؛ نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۸.</ref> بر همین اساس، [[پیامبر]] {{صل}} در [[تفسیر]] این آیه فرمودهاند: {{متن حدیث|بَلْ لِلْمُسْلِمِينَ عَامَّةً}}.<ref> مجمعالبیان، ج ۸، ص۷۸۵.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا میخواند و چون از او آن گزند را بگردانیم به راه خود میرود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که میکردند آراستهاند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref> کسی را که هنگام [[بلا]] و [[مصیبت]] از خداوند [[یاری]] میطلبد و در وقت [[آسایش]] و [[راحتی]] از یاد او [[غافل]] میشود، از مسرفانی میشمارد که [[اعمال زشت]] خود را [[زیبا]] میپندارند. برخی، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل [[دنیایی]] در مقابل امور [[آخرتی]] و اصالت بخشیدن به [[دنیا]] در مقابل [[خدا]] را نوعی اسراف شمردهاند؛ مانند کسی که سرمایهای گران را در برابر امری ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص۵۲ ـ ۵۳.</ref> از دیگر مصادیق [[اسراف]] در زمینه امور [[اخلاقی]]، [[انحراف]] جنسی است.<ref> مجمعالبیان، ج ۴، ص۶۸۴ ـ ۶۸۵.</ref> [[قوم لوط]]، نخستین کسانی بودند که از [[زنان]] رویگردانده، به همجنسبازی گراییدند. [[حضرت لوط]] {{ع}} در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام میدهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟!» سوره اعراف، آیه ۸۰.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.</ref> آنان را از ارتکاب این عمل [[زشت]]، [[پرهیز]] داده، از اسرافکاران میشمرد: {{متن قرآن|بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}. در ادامه این آیات و در آیات {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ}}<ref>«گفتند: ما برای (عذاب) قومی بزهکار فرستاده شدهایم» سوره حجر، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ}}<ref>«تا بر آنان سنگهایی از گل بباریم» سوره ذاریات، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ}}<ref>«که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانهدار شده است» سوره ذاریات، آیه ۳۴.</ref> به سرانجام رقّتبار آن [[قوم]] اشاره میکند. [[خداوند]]، [[فرشتگان]] [[عذاب]] را با سنگهایی ویژه بر سرآنان فرو فرستاد و همه مسرفان را نابود کرد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۲۱۸.</ref> هرگونه [[رفتار]] نادرست و خارج از حدّ [[اعتدال]] نیز در [[فرهنگ قرآن]]، اسراف شمرده شده است؛<ref>راهنما، ج ۳، ص۱۰۴.</ref>. | ||
در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.</ref> مردان [[الهی]] و [[یاران]] [[پیامبران]]، از خداوند درباره [[گناهان]] خود و افراط و تفریط در کارهای خویش، [[طلب آمرزش]] کرده و [[ثبات قدم]] و [[پیروزی]] بر قوم [[کافران]] را از او درخواست میکنند: {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا}}. برخی تعبیر {{متن قرآن|إِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا}} را به معنای [[گناهان کبیره]] دانستهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص۱۶۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۲۸.</ref> ولی اطلاق واژه «اسراف» و «امر» با محدود ساختن آن منافات دارد، بنابراین در آیه پیشگفته، هرگونه خروج از حدّ اعتدال بر اثر [[جهل]] و [[غفلت]] یا از روی عمد، [[نکوهش]] شده است.<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص۸۵۵؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۳۶۵.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> از [[پیامبر]]{{صل}} میخواهد به سوی کسانی نگراید که غفلت بر قلبشان چیره شده و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] میکنند. خداوند این اشخاص را به افراطکاری و اسراف [[وصف]] کرده است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۳۰۲؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص۷۱۹.</ref> برخی تعبیر {{متن قرآن|وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}} را به معنای نابودی یا [[مخالفت]] با [[حق]] دانستهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۲۹۵.</ref> امّا گویا [[گمراهی]] و نابودی، نتیجه [[افراط]] بوده و مخالفت با حق نیز از مصادیق آن است.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۳ - ۲۰۴.</ref> | در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.</ref> مردان [[الهی]] و [[یاران]] [[پیامبران]]، از خداوند درباره [[گناهان]] خود و افراط و تفریط در کارهای خویش، [[طلب آمرزش]] کرده و [[ثبات قدم]] و [[پیروزی]] بر قوم [[کافران]] را از او درخواست میکنند: {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا}}. برخی تعبیر {{متن قرآن|إِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا}} را به معنای [[گناهان کبیره]] دانستهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص۱۶۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۲۸.</ref> ولی اطلاق واژه «اسراف» و «امر» با محدود ساختن آن منافات دارد، بنابراین در آیه پیشگفته، هرگونه خروج از حدّ اعتدال بر اثر [[جهل]] و [[غفلت]] یا از روی عمد، [[نکوهش]] شده است.<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص۸۵۵؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۳۶۵.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> از [[پیامبر]] {{صل}} میخواهد به سوی کسانی نگراید که غفلت بر قلبشان چیره شده و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] میکنند. خداوند این اشخاص را به افراطکاری و اسراف [[وصف]] کرده است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۳۰۲؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص۷۱۹.</ref> برخی تعبیر {{متن قرآن|وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}} را به معنای نابودی یا [[مخالفت]] با [[حق]] دانستهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۲۹۵.</ref> امّا گویا [[گمراهی]] و نابودی، نتیجه [[افراط]] بوده و مخالفت با حق نیز از مصادیق آن است.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۳ - ۲۰۴.</ref> | ||
=== [[اسراف]] [[اجتماعی]] === | === [[اسراف]] [[اجتماعی]] === | ||
[[استبداد]]، [[خودکامگی]]، [[استکبار]]، [[استثمار]]، [[خونریزی]]، [[ستم]] و هرگونه [[فساد اجتماعی]] از مصادیق بارز اسراف به شمار میرود.<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> [[خداوند]] در [[سوره مائده]]، پس از بیان [[نزاع]] [[هابیل و قابیل]] که سرانجام آن تحقق نخستین [[فساد]] بر روی [[زمین]] بود، [[بنیاسرائیل]] را از ریختن [[خون]] بیگناهان و فساد بر زمین [[نهی]] کرده و از فسادهای اجتماعی آنان به اسراف تعبیر میکند: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> [[مفسران]] در توضیح اسرافکاری [[بنیاسرائیل]]، مواردی را بر شمردهاند: [[حلال]] شمردن حرامهای [[الهی]]، [[قتل]] و خونریزی، [[کفر]] و [[شرک]]، [[مخالفت با پیامبران]]، [[پیروی از هوای نفس]]، [[ارتکاب گناهان]] و هرگونه [[تجاوز]] به [[حریم]] [[حق]] و [[حقیقت]].<ref>جامعالبیان، مج ۴، ج ۶، ص۲۷۹؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص۲۹۰.</ref> خداوند در این [[آیه]]، [[قانون]] شکنی و [[سرپیچی]] از [[دستورهای الهی]] را مصداق اسراف شناسانده است.<ref> راهنما، ج ۴، ص۳۵۴.</ref> به تصریح [[قرآن]]، حکمِ [[قضایی]] اسراف و فساد در [[جامعه]]، [[اعدام]] و [[تبعید]] است. {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> در آیه {{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref> به [[ترس]] و [[نگرانی]] [[یاران]] [[موسی]]{{ع}} از [[فرعون]] و سپاهیانش اشاره شده، فرعون را مستبدّی برتریجو میشمرد که در زمره مسرفان است: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}. فرعون با ادعای خدایی و ارتکاب قتل و ستم بسیار و [[عصیان]] و [[طغیان]] آشکار در برابر خداوند، از مصادیق بارز مسرفان به شمار میرود.<ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص۱۹۲.</ref> | [[استبداد]]، [[خودکامگی]]، [[استکبار]]، [[استثمار]]، [[خونریزی]]، [[ستم]] و هرگونه [[فساد اجتماعی]] از مصادیق بارز اسراف به شمار میرود.<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> [[خداوند]] در [[سوره مائده]]، پس از بیان [[نزاع]] [[هابیل و قابیل]] که سرانجام آن تحقق نخستین [[فساد]] بر روی [[زمین]] بود، [[بنیاسرائیل]] را از ریختن [[خون]] بیگناهان و فساد بر زمین [[نهی]] کرده و از فسادهای اجتماعی آنان به اسراف تعبیر میکند: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> [[مفسران]] در توضیح اسرافکاری [[بنیاسرائیل]]، مواردی را بر شمردهاند: [[حلال]] شمردن حرامهای [[الهی]]، [[قتل]] و خونریزی، [[کفر]] و [[شرک]]، [[مخالفت با پیامبران]]، [[پیروی از هوای نفس]]، [[ارتکاب گناهان]] و هرگونه [[تجاوز]] به [[حریم]] [[حق]] و [[حقیقت]].<ref>جامعالبیان، مج ۴، ج ۶، ص۲۷۹؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص۲۹۰.</ref> خداوند در این [[آیه]]، [[قانون]] شکنی و [[سرپیچی]] از [[دستورهای الهی]] را مصداق اسراف شناسانده است.<ref> راهنما، ج ۴، ص۳۵۴.</ref> به تصریح [[قرآن]]، حکمِ [[قضایی]] اسراف و فساد در [[جامعه]]، [[اعدام]] و [[تبعید]] است. {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> در آیه {{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref> به [[ترس]] و [[نگرانی]] [[یاران]] [[موسی]] {{ع}} از [[فرعون]] و سپاهیانش اشاره شده، فرعون را مستبدّی برتریجو میشمرد که در زمره مسرفان است: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}. فرعون با ادعای خدایی و ارتکاب قتل و ستم بسیار و [[عصیان]] و [[طغیان]] آشکار در برابر خداوند، از مصادیق بارز مسرفان به شمار میرود.<ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص۱۹۲.</ref> | ||
[[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>«و به راستی بنی اسرائیل را از عذابی خوارساز رهاندیم» سوره دخان، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref> نیز به [[نجات]] بنیاسرائیل از عذابها و شکنجههای [[فرعونیان]] اشاره کرده و فرعون را مردی [[متکبّر]] و اسرافکار خوانده است: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}. [[حضرت صالح]]{{ع}} در [[آیات]] {{متن قرآن|كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ | [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>«و به راستی بنی اسرائیل را از عذابی خوارساز رهاندیم» سوره دخان، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref> نیز به [[نجات]] بنیاسرائیل از عذابها و شکنجههای [[فرعونیان]] اشاره کرده و فرعون را مردی [[متکبّر]] و اسرافکار خوانده است: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}. [[حضرت صالح]] {{ع}} در [[آیات]] {{متن قرآن|كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ }}<ref>«قوم ثمود پیامبران را دروغگو شمردند. (یاد کن) آنگاه (را) که برادرشان صالح به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ من برای شما پیامبری امینم. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست. آیا شما را در آنچه اینجاست آسوده رها میکنند؟ در بوستانها و (کنار) چشمهساران؟ و کشتزارها و خرمابنی که شکوفهاش ترد است؟ و از (دل) کوهها استادانه خانههایی میتراشید. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید. آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند» سوره شعراء، آیه ۱۴۱-۱۵۲.</ref> با [[اندرز]] [[قوم ثمود]]، آنان را به [[تقوای الهی]] و [[اطاعت از پیامبر خدا]] فرا میخواند. سپس آنان را از [[پیروی]] مسرفان [[پرهیز]] داده، این گروه را [[مفسد]] در [[زمین]] میشناساند که هیچگاه به [[اصلاح امور]] [[اقدام]] نمیکنند: {{متن قرآن|وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ}}. [[مفسران]]، بزرگان و رؤسای قوم ثمود * را مصداق اسرافکاران در این آیات دانسته <ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص۳۱۳.</ref> و [[تجاوز]] و [[افساد]] آنان را موجب [[حلول]] [[عذاب الهی]] شمردهاند؛ زیرا [[فساد]]، همواره [[عذاب]] [[خداوند]] را در پی دارد<ref> المیزان، ج ۱۵، ص۳۰۶.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۴ - ۲۰۵.</ref> | ||
=== [[اسراف]] [[قضایی]] و [[کیفری]] === | === [[اسراف]] [[قضایی]] و [[کیفری]] === | ||
[[داوری]] و [[قضاوت ناعادلانه]] که گاه بر [[کذب]] و [[دروغ]] [[استوار]] است، از مصادیق اسراف به شمار میرود. [[مؤمن]] [[آلفرعون]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref> پیش از بیان اسراف [[اعتقادی]] [[فرعونیان]]، به اسراف آنان در [[قضاوت]] اشاره میکند.<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> او پس از صدور [[حکم]] [[اعدام]] برای [[موسی]]، خطاب به فرعونیان میگوید: آیا میخواهید مردی را به سبب [[اعتقاد]] به خدای یگانه بکشید، درحالیکه ادلّه روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟... خداوند اسرافکار و بسیار [[دروغگو]] را [[هدایت]] نمیکند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}. برخی نیز این سخن مؤمن آلفرعون را درباره موسی{{ع}} دانستهاند که اگر وی به [[راستی]] قصد دارد با ادعای [[دروغین]] [[نبوّت]]، به اسراف و فساد در [[جامعه]] بپردازد، بدانید که خداوند هیچگاه مسرفان دروغگو را با [[معجزات]] گوناگون، [[حمایت]] نکرده و در مسیر [[گمراهی]] موفقشان نمیگرداند.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص۳۵۶ ـ ۳۵۷.</ref> در این صورت، این کاربرد اسراف نیز از مصادیق [[اجتماعی]] آن به شمار خواهد رفت. | [[داوری]] و [[قضاوت ناعادلانه]] که گاه بر [[کذب]] و [[دروغ]] [[استوار]] است، از مصادیق اسراف به شمار میرود. [[مؤمن]] [[آلفرعون]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref> پیش از بیان اسراف [[اعتقادی]] [[فرعونیان]]، به اسراف آنان در [[قضاوت]] اشاره میکند.<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> او پس از صدور [[حکم]] [[اعدام]] برای [[موسی]]، خطاب به فرعونیان میگوید: آیا میخواهید مردی را به سبب [[اعتقاد]] به خدای یگانه بکشید، درحالیکه ادلّه روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟... خداوند اسرافکار و بسیار [[دروغگو]] را [[هدایت]] نمیکند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}. برخی نیز این سخن مؤمن آلفرعون را درباره موسی {{ع}} دانستهاند که اگر وی به [[راستی]] قصد دارد با ادعای [[دروغین]] [[نبوّت]]، به اسراف و فساد در [[جامعه]] بپردازد، بدانید که خداوند هیچگاه مسرفان دروغگو را با [[معجزات]] گوناگون، [[حمایت]] نکرده و در مسیر [[گمراهی]] موفقشان نمیگرداند.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص۳۵۶ ـ ۳۵۷.</ref> در این صورت، این کاربرد اسراف نیز از مصادیق [[اجتماعی]] آن به شمار خواهد رفت. | ||
[[مجازات]] [[مجرم]] از منظر [[قرآن]] باید عادلانه و به اندازه [[جرم]] او باشد؛<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱، «سرف»؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری | [[مجازات]] [[مجرم]] از منظر [[قرآن]] باید عادلانه و به اندازه [[جرم]] او باشد؛<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱، «سرف»؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref> از کشتن بیگناهان [[نهی]] کرده و در صورت ارتکاب [[قتل]]، برای [[ولیّ]] مقتول [[حقّ]] [[قصاص]] در نظر گرفته است؛ امّا [[اسراف]] در اجرای [[حکم]] را ممنوع میشمارد: {{متن قرآن|فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}} اسراف در اجرای حکمِ قصاص، شامل هریک از موارد زیر میشود: کشتن شخصی غیر از [[قاتل]]،<ref>الکافی، ج۷، ص۳۷۱؛ تفسیرماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref> کشتن بیش از یک نفر در برابر هر [[قتل]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۲۰۳؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۹۱.</ref> [[مُثله کردن]] و قطعِ اعضای [[بدن]] قاتل پس از قصاص،<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ الکافی، ج ۷، ص۳۷۱.</ref> کشتن قاتل پیش از صدور حکم [[قاضی]]،<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص۲۸۴.</ref> کشتن قاتل به شیوهای دردناکتر از کشتن مقتول <ref>الدرالمنثور، ج ۵،، ص۲۸۳.</ref> و کشتن قاتل پس از [[عفو]] وی از جانب ولیّ مقتول و گرفتن دیه از او<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۲۴۱.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۵ - ۲۰۶.</ref> | ||
=== اسراف [[اقتصادی]] === | === اسراف [[اقتصادی]] === | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
اسراف در [[مصرف]]، به یکی از گونههای ذیل است: | اسراف در [[مصرف]]، به یکی از گونههای ذیل است: | ||
#تضییع و اتلاف هرگونه شیء قابل استفاده.<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۴۴۴.</ref> | # تضییع و اتلاف هرگونه شیء قابل استفاده.<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۴۴۴.</ref> | ||
#بدون استفاده گذاردن هرگونه [[سرمایه]].<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵.</ref> | # بدون استفاده گذاردن هرگونه [[سرمایه]].<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵.</ref> | ||
#مصرف اشیا به نحوی که فایده [[مادّی]] یا [[معنوی]] به بار نیاورد. | # مصرف اشیا به نحوی که فایده [[مادّی]] یا [[معنوی]] به بار نیاورد. | ||
#مصرف بیش از [[میزان]] درآمد به نحوی که در [[شأن]] او نباشد؛ مانند خرید وسایل تزیینی برای کسی که توان تأمین معاش خود را ندارد،<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> از همین رو [[امام صادق]]{{ع}} کسی را که برای مصرف بیش از درآمد خود، [[دست]] نیاز به سوی دیگران دراز کند [[مسرف]] خوانده است.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۱۳.</ref> | # مصرف بیش از [[میزان]] درآمد به نحوی که در [[شأن]] او نباشد؛ مانند خرید وسایل تزیینی برای کسی که توان تأمین معاش خود را ندارد،<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> از همین رو [[امام صادق]] {{ع}} کسی را که برای مصرف بیش از درآمد خود، [[دست]] نیاز به سوی دیگران دراز کند [[مسرف]] خوانده است.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۱۳.</ref> | ||
#مصرف بیش از حدّ و افزون بر نیاز؛ مانند خرید چند [[خانه]] یا [[پرخوری]].<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> | # مصرف بیش از حدّ و افزون بر نیاز؛ مانند خرید چند [[خانه]] یا [[پرخوری]].<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> | ||
افزون بر این موارد، هرگونه مصرف سرمایه در راه [[گناه]] <ref> مجمعالبیان، ج ۴، ص۶۳۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴؛ تفسیر المنار، ج ۸، ص۱۳۸.</ref> یا در نظر گرفتن ارضای [[شهوات]] در رفع نیازهای [[جسمانی]]،<ref> الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴؛ التحریر والتنویر؛ ج ۸، ص۱۲۴.</ref> نیز از دیدگاه [[دینی]] مصداق اسراف شمرده میشود. | افزون بر این موارد، هرگونه مصرف سرمایه در راه [[گناه]] <ref> مجمعالبیان، ج ۴، ص۶۳۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴؛ تفسیر المنار، ج ۸، ص۱۳۸.</ref> یا در نظر گرفتن ارضای [[شهوات]] در رفع نیازهای [[جسمانی]]،<ref> الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴؛ التحریر والتنویر؛ ج ۸، ص۱۲۴.</ref> نیز از دیدگاه [[دینی]] مصداق اسراف شمرده میشود. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
[[تجاوز به حقوق دیگران]] در دو بخش [[حقوق عمومی]] و خصوصی، از مصادیق روشن اسراف [[اقتصادی]] است: [[حرمت]] [[تبذیر]]، به [[اموال عمومی]] اختصاص نداشته، [[آیه]] پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس [[دارایی]] خود یا دیگران را در مسیری نادرست و به شکلی [[ناشایست]]، [[توزیع]] یا [[مصرف]] کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۱.</ref> برخی از [[فقیهان]] [[اهلسنت]] به استناد آیه پیشگفته، به [[لزوم]] حَجْر مبذّر (منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شدهاند؛ امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر [[تکلیف]] ساقط نیست، حَجر وی را جایز نمیشمرد،<ref>احکامالقرآن، ج ۳، ص۲۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۲.</ref> در هر حال، [[خداوند]] در این آیه، مبذّر را پیرو [[شیاطین]] و همکار آنها در [[افساد در زمین]] و همراه شیاطین در [[آتش]] [[جهنّم]] دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و [[ناسپاسی]] [[پروردگار]] میشمرد.<ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص۶۳۴؛ احکام القرآن، ج ۳، ص۲۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۲.</ref> خداوند از سوی دیگر استفاده درست و عادلانه از [[مال یتیم]] را برای [[سرپرستی]] که [[فقیر]] باشد، جایز شمرده است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۹۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵،، ص۲۸.</ref> | [[تجاوز به حقوق دیگران]] در دو بخش [[حقوق عمومی]] و خصوصی، از مصادیق روشن اسراف [[اقتصادی]] است: [[حرمت]] [[تبذیر]]، به [[اموال عمومی]] اختصاص نداشته، [[آیه]] پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس [[دارایی]] خود یا دیگران را در مسیری نادرست و به شکلی [[ناشایست]]، [[توزیع]] یا [[مصرف]] کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۱.</ref> برخی از [[فقیهان]] [[اهلسنت]] به استناد آیه پیشگفته، به [[لزوم]] حَجْر مبذّر (منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شدهاند؛ امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر [[تکلیف]] ساقط نیست، حَجر وی را جایز نمیشمرد،<ref>احکامالقرآن، ج ۳، ص۲۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۲.</ref> در هر حال، [[خداوند]] در این آیه، مبذّر را پیرو [[شیاطین]] و همکار آنها در [[افساد در زمین]] و همراه شیاطین در [[آتش]] [[جهنّم]] دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و [[ناسپاسی]] [[پروردگار]] میشمرد.<ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص۶۳۴؛ احکام القرآن، ج ۳، ص۲۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۲.</ref> خداوند از سوی دیگر استفاده درست و عادلانه از [[مال یتیم]] را برای [[سرپرستی]] که [[فقیر]] باشد، جایز شمرده است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۹۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵،، ص۲۸.</ref> | ||
==== اسراف در [[انفاق]] ==== | ==== اسراف در [[انفاق]] ==== | ||
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی | {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref> خداوند در [[وصف]] [[بندگان]] [[مقرّب]] خود میفرماید: آنان هرگاه انفاق کنند نه اسراف دارند و نه [[سختگیری]]، بلکه در میان این دو، حدّ [[اعتدالی]] را پیش میگیرند. منظور از تقتیر در انفاق، [[بخل]] و نپرداختن [[حقوق واجب الهی]] به مستحقان است.<ref>جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص۴۸؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص۲۷۵.</ref> درباره مقصود از اسراف در انفاق، اقوال زیر ذکر شده است: [[انفاق]] در راه [[معصیت]] و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۱۱۷؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص۱۵۵؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> انفاق از روی [[ریا]] و [[فخرفروشی]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۱۰۹؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> و [[انفاق]] بیش از حدّ <ref>جامعالبیان، مج۱۱، ج ۱۹، ص۴۸؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص۱۵۶؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص۲۸۰.</ref> بهگونهای که موجب [[ناتوانی]] [[انسان]] از انجام دادن دیگر کارهای [[واجب]] خود شود. | ||
[[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار میپرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگتر است و از تو میپرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ اینگونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن میگوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref> به تبیین حد [[اعتدال]] در انفاق پرداخته و میفرماید: از تو میپرسند: چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: از مازاد [[نیازمندی]] خود؛ نیز در آیه {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند | [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار میپرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگتر است و از تو میپرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ اینگونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن میگوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref> به تبیین حد [[اعتدال]] در انفاق پرداخته و میفرماید: از تو میپرسند: چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: از مازاد [[نیازمندی]] خود؛ نیز در آیه {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.</ref> برای روشن شدن حدّ اعتدال در انفاق، مَثَلی برای [[پیامبر]] {{صل}} بیان میکند که هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن [کنایه از ترک انفاق] و آن را یکسره مگشای که [[نکوهیده]] و [[درمانده]] نشینی. | ||
میان [[نهی]] از [[اسراف]] در [[امور خیر]]، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچگونه تعارضی نیست؛ زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که [[انسان]] بر اثر [[زیادهروی]] در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را بهگونهای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، پیامبر{{صل}} میفرماید: هرکس نابجا انفاق کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند [[بخل]] ورزیده است.<ref> مجمعالبیان، ج ۷، ص۲۸۰.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرماید: بسا [[فقیری]] که اسرافکارتر از [[ثروتمندان]] باشد؛ زیرا [[فقیر]] اگر انفاق کند، نابجا انفاق کرده است؛ ولی [[ثروتمند]] از آنچه [[خدا]] به او داده انفاق میکند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۵.</ref> اگر عمل خیر به این حدّ برسد دیگر نمیتوان آن را خیر نامید. آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> پس از بیان جواز استفاده از ثمره زراعت و [[وجوب]] پرداخت [[حق]] مستحقان، از اسراف نهی میکند. در [[شأن نزول]] این آیه گفتهاند: برخی [[مسلمانان]] بیش از حدّ لازم به انفاق میپرداختند و خود، در امرار معاش با مشکل مواجه میشدند، ازاینرو [[خداوند]] [[زیادهروی]] در [[انفاق]] را [[نهی]] و [[نکوهش]] میکند.<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص۸۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۳۷۹.</ref> بر همین اساس، [[پیامبر]]{{صل}} [[افراط]] در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ [[واجب]] آن، [[ناپسند]] دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۷۸.</ref> البته منظور از اعطای [[حق]] [[مستمندان]]، پرداخت خصوص [[زکات]] واجب نیست؛ زیرا [[سوره انعام]] در [[مکّه]] و پیش از [[نزول]] [[حکم]] زکات نازل شده است، بنابراین، مطلق انفاق به تهیدستان را در بر میگیرد.<ref>المیزان، ج ۷، ص۳۶۳ ـ ۳۶۴.</ref> درباره معنای {{متن قرآن|لَا تُسْرِفُوا}} در این [[آیه]]، آرای دیگری نیز نقل شده است: [[انفاق]] در راه [[گناه]] و [[معصیت]]،<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص۵۷۹.</ref> ممانعت از پرداخت حق تهیدستان،<ref>تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> [[اسراف]] در [[مصرف]] ثمره زراعت،<ref> تفسیر المنار، ج ۸، ص۱۳۸.</ref> قرار دادن سهمی از محصول برای بتها و بتخانهها <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۲۱۴.</ref> و نهی از گرفتن [[مال]] [[مردم]]، بیشتر از حدّ واجب (خطاب به متولّیان [[گرفتن زکات]])<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص۸۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۶ - ۲۰۹.</ref> | میان [[نهی]] از [[اسراف]] در [[امور خیر]]، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچگونه تعارضی نیست؛ زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که [[انسان]] بر اثر [[زیادهروی]] در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را بهگونهای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، پیامبر {{صل}} میفرماید: هرکس نابجا انفاق کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند [[بخل]] ورزیده است.<ref> مجمعالبیان، ج ۷، ص۲۸۰.</ref> [[امام صادق]] {{ع}} نیز میفرماید: بسا [[فقیری]] که اسرافکارتر از [[ثروتمندان]] باشد؛ زیرا [[فقیر]] اگر انفاق کند، نابجا انفاق کرده است؛ ولی [[ثروتمند]] از آنچه [[خدا]] به او داده انفاق میکند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۵.</ref> اگر عمل خیر به این حدّ برسد دیگر نمیتوان آن را خیر نامید. آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> پس از بیان جواز استفاده از ثمره زراعت و [[وجوب]] پرداخت [[حق]] مستحقان، از اسراف نهی میکند. در [[شأن نزول]] این آیه گفتهاند: برخی [[مسلمانان]] بیش از حدّ لازم به انفاق میپرداختند و خود، در امرار معاش با مشکل مواجه میشدند، ازاینرو [[خداوند]] [[زیادهروی]] در [[انفاق]] را [[نهی]] و [[نکوهش]] میکند.<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص۸۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۳۷۹.</ref> بر همین اساس، [[پیامبر]] {{صل}} [[افراط]] در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ [[واجب]] آن، [[ناپسند]] دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۷۸.</ref> البته منظور از اعطای [[حق]] [[مستمندان]]، پرداخت خصوص [[زکات]] واجب نیست؛ زیرا [[سوره انعام]] در [[مکّه]] و پیش از [[نزول]] [[حکم]] زکات نازل شده است، بنابراین، مطلق انفاق به تهیدستان را در بر میگیرد.<ref>المیزان، ج ۷، ص۳۶۳ ـ ۳۶۴.</ref> درباره معنای {{متن قرآن|لَا تُسْرِفُوا}} در این [[آیه]]، آرای دیگری نیز نقل شده است: [[انفاق]] در راه [[گناه]] و [[معصیت]]،<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص۵۷۹.</ref> ممانعت از پرداخت حق تهیدستان،<ref>تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> [[اسراف]] در [[مصرف]] ثمره زراعت،<ref> تفسیر المنار، ج ۸، ص۱۳۸.</ref> قرار دادن سهمی از محصول برای بتها و بتخانهها <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۲۱۴.</ref> و نهی از گرفتن [[مال]] [[مردم]]، بیشتر از حدّ واجب (خطاب به متولّیان [[گرفتن زکات]])<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص۸۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۶ - ۲۰۹.</ref> | ||
== عوامل و ریشههای اسراف == | == عوامل و ریشههای اسراف == | ||
هر یک از انواع گوناگون اسراف، ریشههای [[روانی]] مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد: | هر یک از انواع گوناگون اسراف، ریشههای [[روانی]] مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد: | ||
#'''شهوتپرستی:''' [[قرآن]] از زبان [[حضرت لوط]]{{ع}} {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.</ref>، | # '''شهوتپرستی:''' [[قرآن]] از زبان [[حضرت لوط]] {{ع}} {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو میآورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی میورزید» سوره نمل، آیه ۵۵.</ref> شهوترانی را عامل [[گرایش]] [[قوم لوط]] به اسراف [[اخلاقی]] میشمارد؛ همچنین در آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> در [[مقام]] نهی پیامبر {{صل}} از [[اطاعت]] افراطگرایان، آنان را پیرو [[هواهای نفسانی]] خویش میشناساند. | ||
#'''[[غفلت]] از [[یاد خدا]]:''' آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> افراطگرایان را کسانی میشمارد که قلبشان از یاد خدا [[غافل]] شده است. | # '''[[غفلت]] از [[یاد خدا]]:''' آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> افراطگرایان را کسانی میشمارد که قلبشان از یاد خدا [[غافل]] شده است. | ||
#'''[[روحیه]] [[ناسپاسی]] و [[کفران]] [[نعمت]]:''' خداوند در [[آیات]] {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری | # '''[[روحیه]] [[ناسپاسی]] و [[کفران]] [[نعمت]]:''' خداوند در [[آیات]] {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref>«که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> پس از نهی از [[تبذیر]] و بیان [[اخوت]] مبذّران با [[شیاطین]]، میفرماید: [[شیطان]] در برابر پروردگارش بسیار [[ناسپاس]] بود. | ||
#'''[[تکبر]]، [[خودکامگی]]، [[استعمار]] و سیطرهجویی:''' خداوند در آیات {{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref> [[فرعون]] را مردی اسرافگر و برتریجو میخواند؛ همچنین از زبان [[بلقیس]]، [[ملکه]] [[قوم]] [[سبأ]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref> درباره [[پادشاهان]] میگوید: آنان هنگامی که به منطقه آبادی وارد شوند، آن را به [[فساد]] و [[تباهی]] میکشند. مقایسه این آیه با [[آیات]] مربوط به فرعون نوعی رابطه [[جانشینی]] بین [[فساد اجتماعی]] و [[اسراف]] برقرار میسازد. | # '''[[تکبر]]، [[خودکامگی]]، [[استعمار]] و سیطرهجویی:''' خداوند در آیات {{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref> [[فرعون]] را مردی اسرافگر و برتریجو میخواند؛ همچنین از زبان [[بلقیس]]، [[ملکه]] [[قوم]] [[سبأ]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref> درباره [[پادشاهان]] میگوید: آنان هنگامی که به منطقه آبادی وارد شوند، آن را به [[فساد]] و [[تباهی]] میکشند. مقایسه این آیه با [[آیات]] مربوط به فرعون نوعی رابطه [[جانشینی]] بین [[فساد اجتماعی]] و [[اسراف]] برقرار میسازد. | ||
#'''[[عجب]] و [[خودبینی]]:''' در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا میخواند و چون از او آن گزند | # '''[[عجب]] و [[خودبینی]]:''' در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا میخواند و چون از او آن گزند را بگردانیم به راه خود میرود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که میکردند آراستهاند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref> از انسانهایی یاد شده که هنگام [[سختی]]، از [[خدا]] یاریطلبیده و در [[آسایش]]، او را از یاد میبرند. [[خداوند]] درباره این افراد میفرماید: این چنین برای اسرافکاران، اعمالشان [[زینت]] داده شده که [[زشتی]] عمل خود را [[ادراک]] نمیکنند. | ||
افزون بر عوامل پیشگفته، میتوان [[تقلید]]، [[چشم]] و همچشمی، [[وسواس]]، [[تربیت خانوادگی]]، [[احساس]] [[حقارت]] و [[خودکمبینی]] و داشتن [[ثروت]] فراوان، بدون برخورداری از [[اخلاق دینی]] را جزو عوامل اسراف دانست<ref>پژوهشی در اسراف، ص۸۷ ـ ۱۰۳.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۱۰.</ref> | افزون بر عوامل پیشگفته، میتوان [[تقلید]]، [[چشم]] و همچشمی، [[وسواس]]، [[تربیت خانوادگی]]، [[احساس]] [[حقارت]] و [[خودکمبینی]] و داشتن [[ثروت]] فراوان، بدون برخورداری از [[اخلاق دینی]] را جزو عوامل اسراف دانست<ref>پژوهشی در اسراف، ص۸۷ ـ ۱۰۳.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۱۰.</ref> | ||
== آثار زیانبار اسراف == | == آثار زیانبار اسراف == | ||
اسراف در همه اقسام آن، با [[سنتهای الهی]] در [[جهان]] مخالف است؛ زیرا با برهم زدن حالت [[اعتدال]]، موجب بروز فساد در زمینههای گوناگون [[حیات]] میشود {{متن قرآن|الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}}<ref>«آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند» سوره شعراء، آیه ۱۵۲.</ref><ref>تفسیر المنار، ج ۸، ص۳۸۴.</ref> و به همین سبب، سلب [[محبت]] خداوند از [[انسان]] را در پی دارد. {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور | اسراف در همه اقسام آن، با [[سنتهای الهی]] در [[جهان]] مخالف است؛ زیرا با برهم زدن حالت [[اعتدال]]، موجب بروز فساد در زمینههای گوناگون [[حیات]] میشود {{متن قرآن|الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}}<ref>«آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند» سوره شعراء، آیه ۱۵۲.</ref><ref>تفسیر المنار، ج ۸، ص۳۸۴.</ref> و به همین سبب، سلب [[محبت]] خداوند از [[انسان]] را در پی دارد. {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> این امر موجب [[ضعف]] انسان و مانع او از کسب [[موفقیت]] در عرصههای گوناگون [[زندگی]] است، ازاینرو [[مؤمنان]] پیش از درخواست [[پیروزی]] و موفقیت، [[دست]] به سوی خداوند گشوده و از او در باب اسرافکاریهای خود، [[آمرزش]] میطلبند {{متن قرآن|وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.</ref><ref>راهنما، ج ۳، ص۱۰۴؛ ج ۷، ص۳۹۱.</ref>؛ زیرا بنابر فرموده [[امام صادق]] {{ع}} دعای اسرافکاران در درگاه خداوند پذیرفته نیست.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۶.</ref>[[استمرار]] اسرافکاری موجب [[رسوخ]] ملکه [[ناسپاسی]] و [[کفران نعمت]] در انسان گشته {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref>«که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> او را از هدایتهای [[الهی]] [[محروم]] میسازد {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref> و گاه [[کفر اعتقادی]] و [[اخلاقی]] او را در پی دارد {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref>«که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref><ref>التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص۸۱.</ref>، ازاینرو [[پیامبران خدا]] نیز در برابر عاملان آن ایستادهاند. این شیوهگاه موجب [[حلول]] [[عذاب الهی]] شده و در [[آخرت]] نیز [[انسان]] را به [[عذاب]] [[جهنم]] گرفتار میکند. {{متن قرآن|لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ }}<ref>«در حالی که دلبستگان سرگرمیاند و ستمکاران (مشرک) در نهان رازگویی کردند که: آیا این (پیامبر) جز بشری مانند شماست؟ آیا با آنکه (به چشم خود) میبینید به جادو روی میآورید؟ (پیامبر) گفت: پروردگار من هر گفتار را در آسمان و زمین میداند و اوست که شنوای داناست. (آنان نه تنها ایمان نیاوردند) بلکه گفتند: خوابهایی پریشان است یا آن را بربافته یا شاعر است پس باید برای ما نشانهای بیاورد همچنان که پیشینیان (با نشانه) فرستاده شدند. پیش از آنان (مردم) هیچ شهری که آن را نابود کردیم ایمان نیاوردند؛ آیا اینان ایمان میآورند؟ و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید. و ما آنان را کالبدی که خوراک نخورند نیافریده بودیم و جاودان (هم) نبودند. سپس به وعده خود درباره آنان وفا کردیم و آنان و هر که را میخواستیم رهایی بخشیدیم و گزافکاران را نابود کردیم» سوره انبیاء، آیه ۳-۹.</ref>، {{متن قرآن| وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ لا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلا فِي الآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ }}<ref>«و ای قوم من! چگونه است «۱» که (من) شما را به رهایی فرا میخوانم و (شما) مرا به آتش (دوزخ) فرا میخوانید؟ مرا فرا میخوانید که به خداوند کفر بورزم و چیزی را که به آن دانشی ندارم شریک او قرار دهم در حالی که من شما را به آن پیروزمند آمرزنده فرا میخوانم. ناگزیر آنچه مرا بدان فرا میخوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند. پس به زودی آنچه به شما میگویم به یاد خواهید آورد و کار خود را به خداوند وا میگذارم که خداوند بیگمان به (حال) بندگان خویش بیناست. آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگهایی که میورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۴۱-۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ }}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن. آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شدهایم. گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و (خداوند) بخشنده، چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمیگویید. گفتند: پروردگارمان میداند که ما نزد شما فرستاده شدهایم؛ و چیزی جز پیامرسانی روشن، بر عهده ما نیست. گفتند: ما به شما فال بد میزنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید. گفتند: فال بدتان با خودتان است؛ آیا چون پندتان دهند (باز فال بد میزنید)؟ بلکه شما گروهی گزافکارید» سوره یس، آیه ۱۳-۱۹.</ref>، {{متن قرآن| قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ }}<ref>«گفتند: ما برای گروهی گنهکار فرستاده شدهایم. تا بر آنان سنگهایی از گل بباریم. که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانهدار شده است» سوره ذاریات، آیه ۳۲-۳۴.</ref><ref>المیزان، ج ۱۵، ص۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ نمونه، ج ۱۲، ص۹۶.</ref> | ||
[[اسراف]] در زمینههای [[اقتصادی]]، موجب اتلاف منابع [[ثروت]] میشود و چون این منابع محدودند، [[عمل]]اسراف، خود نوعی [[تجاوز به حقوق دیگران]] و [[نقض]] [[رفاه عمومی]] [[جامعه]] است،<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص۷۹.</ref> ازاینرو [[امام صادق]]{{ع}} اسراف را موجب کاهش [[برکت]]،<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۷.</ref> و [[فقر]] را نتیجه اسرافکاری، و تموّل را نتیجه رعایت [[اقتصاد]] میشمرد <ref>عوائد الایام، ص۶۱۸؛ الکافی، ج ۴، ص۵۳.</ref> و از همین رو [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}}<ref>«و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> [[دارایی]] اختصاصی برخی [[انسانها]] را ثروت کلّ جامعه میداند و [[فرمان]] میدهد که دارایی خود را ـ که خداوند وسیله قوام [[زندگی]] شما قرار داده است ـ به دست [[سفیهان]] نسپارید، بلکه خود به اداره زندگی آنان بپردازید. سپس میافزاید: پیش از پرداختِ دارایی [[یتیمان]] به ایشان، آنان را بیازمایید و اگر در آنان [[رشد]] کافی یافتید، داراییهاشان را به آنها بدهید،<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص۸۰.</ref> افزون بر همه این موارد، اسراف، به ویژه [[بعد اقتصادی]] آن، [[سلامت جسم]] و روان انسانها را به خطر میافکند<ref>تفسیر المنار، ج ۸، ص۳۸۴؛ الفرقان، ج ۸ ـ ۹، ص۸۴.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۱۰-۲۱۱.</ref>. | [[اسراف]] در زمینههای [[اقتصادی]]، موجب اتلاف منابع [[ثروت]] میشود و چون این منابع محدودند، [[عمل]]اسراف، خود نوعی [[تجاوز به حقوق دیگران]] و [[نقض]] [[رفاه عمومی]] [[جامعه]] است،<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص۷۹.</ref> ازاینرو [[امام صادق]] {{ع}} اسراف را موجب کاهش [[برکت]]،<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۷.</ref> و [[فقر]] را نتیجه اسرافکاری، و تموّل را نتیجه رعایت [[اقتصاد]] میشمرد <ref>عوائد الایام، ص۶۱۸؛ الکافی، ج ۴، ص۵۳.</ref> و از همین رو [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}}<ref>«و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> [[دارایی]] اختصاصی برخی [[انسانها]] را ثروت کلّ جامعه میداند و [[فرمان]] میدهد که دارایی خود را ـ که خداوند وسیله قوام [[زندگی]] شما قرار داده است ـ به دست [[سفیهان]] نسپارید، بلکه خود به اداره زندگی آنان بپردازید. سپس میافزاید: پیش از پرداختِ دارایی [[یتیمان]] به ایشان، آنان را بیازمایید و اگر در آنان [[رشد]] کافی یافتید، داراییهاشان را به آنها بدهید،<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص۸۰.</ref> افزون بر همه این موارد، اسراف، به ویژه [[بعد اقتصادی]] آن، [[سلامت جسم]] و روان انسانها را به خطر میافکند<ref>تفسیر المنار، ج ۸، ص۳۸۴؛ الفرقان، ج ۸ ـ ۹، ص۸۴.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۱۰-۲۱۱.</ref>. | ||
== تبذیر== | == تبذیر == | ||
واژه [[تبذیر]] در اصل از ماده «ب ذ ر» به معنای پراکنده کردن و پاشیدن دانه است که درباره کسی که [[مال]] خود را در غیر موردش، [[بیهوده]] [[توزیع]] و تباه میکند و یا در [[معاصی]] صرف مینماید، به کار رفته است<ref>لسان العرب، ج۴، ص۵۰؛ جامع البیان، ج۱۵، ص۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۴۷.</ref>. [[اسراف]] نیز با تبذیر دارای معنایی نزدیک به هم هستند. | واژه [[تبذیر]] در اصل از ماده «ب ذ ر» به معنای پراکنده کردن و پاشیدن دانه است که درباره کسی که [[مال]] خود را در غیر موردش، [[بیهوده]] [[توزیع]] و تباه میکند و یا در [[معاصی]] صرف مینماید، به کار رفته است<ref>لسان العرب، ج۴، ص۵۰؛ جامع البیان، ج۱۵، ص۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۴۷.</ref>. [[اسراف]] نیز با تبذیر دارای معنایی نزدیک به هم هستند. | ||