ام‌کلثوم دختر عمرو: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ام‌کلثوم دختر عمرو در قرآن]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ام‌کلثوم دختر عمرو در قرآن]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
وی [[ملیکه]] نام داشت <ref>البدایة والنهایه، ج ۷، ص ۱۱۳.</ref> و از [[قبیله خزاعه]] بود <ref>الطبقات، ج ۳، ص ۲۰۱.</ref> که نزدیک [[مکه]] می‌زیستند. بیشتر منابع او را دختر جَرْوَل<ref>تاریخ‌المدینه، ج۱، ص۶۵۴؛ المغازی، ج۲، ص۶۳۳.</ref> و برخی [[عمرو بن جروَل]] معرفی کرده‌اند.<ref>بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۳۳۸.</ref> او ابتدا با [[عمر بن خطّاب]] (از [[بنی‌عدی]]) [[ازدواج]] کرد که حاصل آن، فرزندانی به نام‌های عبیدالله و [[زید]] بود.<ref>تاریخ دمشق، ج ۳۸، ص ۵۸.</ref> امّ‌کلثوم در دوره [[اسلامی]] بر [[کفر]] خود ماند، ازاین‌رو پس از [[صلح حدیبیّه]] <ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۳۲؛ البدایة والنهایه، ج ۷، ص ۱۱۳.</ref> و با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>. که [[خداوند]] از [[مسلمانان]] خواست به همسری [[زنان]] [[کافر]] خود ادامه ندهند،<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۹۲؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۱۱.</ref> عمر وی را [[طلاق]] داد و به [[دستور پیامبر]] مهریه او از [[غنایم]] پرداخته شد.<ref>المحبر، ص ۴۳۳.</ref> او سپس با ابوالجهم (یکی دیگر از بنی‌عدی) ازدواج کرد و برای او نیز [[فرزندی]] به نام [[عبدالله]] به [[دنیا]] آورد.<ref> تاریخ دمشق، ج ۲۹، ص ۳۶۴.</ref> احتمالاً امّ‌کلثوم یک سال پس از جدایی از عمر و در [[فتح مکه]] [[اسلام]] آورد <ref> الاصابه، ج ۸، ص ۵۱۹.</ref>. گزارش منابع رجالی نیز حاکی است که وی مدتی [[همسر]] [[وهب]] [[خزاعی]] بوده و ثمره این [[ازدواج]] فرزندی به نام [[حارثه]] است که در میان [[راویان]] نامش آمده است.<ref> تاریخ دمشق، ج ۲۱، ص ۷۰۹.</ref> [[فرزندان]] امّ‌کلثوم از عمر، هر دو به همراه [[سپاه معاویه]] در [[پیکار]] [[صفین]] شرکت کردند و کشته شدند.<ref> الطبقات، ج۳، ص۲۰۱؛ تاریخ‌المدینه، ۱، ص۶۵۴.</ref> فرزند او از ابوالجهم نیز در [[فتوحات]] ([[نبرد]] اجنادین) کشته شد.<ref> الاصابه، ج۴، ص۱۴۱؛ تاریخ‌دمشق، ج۲۹، ص۳۶۵.</ref>البته اگر این گزارش درست باشد، جریان مشهور ازدواجش با ابوالجهم پس از جدایی از عمر، مورد تردید قرار می‌گیرد، زیرا این ازدواج پس از سال هفتم روی داده و طبیعی است که فرزندشان نمی‌توانسته در سال سیزدهم در [[نبرد]] اجنادین شرکت کند.
وی [[ملیکه]] نام داشت <ref>البدایة والنهایه، ج ۷، ص ۱۱۳.</ref> و از [[قبیله خزاعه]] بود <ref>الطبقات، ج ۳، ص ۲۰۱.</ref> که نزدیک [[مکه]] می‌زیستند. بیشتر منابع او را دختر جَرْوَل<ref>تاریخ‌المدینه، ج۱، ص۶۵۴؛ المغازی، ج۲، ص۶۳۳.</ref> و برخی [[عمرو بن جروَل]] معرفی کرده‌اند.<ref>بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۳۳۸.</ref> او ابتدا با [[عمر بن خطّاب]] (از [[بنی‌عدی]]) [[ازدواج]] کرد که حاصل آن، فرزندانی به نام‌های عبیدالله و [[زید]] بود.<ref>تاریخ دمشق، ج ۳۸، ص ۵۸.</ref> امّ‌کلثوم در دوره [[اسلامی]] بر [[کفر]] خود ماند، ازاین‌رو پس از [[صلح حدیبیّه]] <ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۳۲؛ البدایة والنهایه، ج ۷، ص ۱۱۳.</ref> و با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>. که [[خداوند]] از [[مسلمانان]] خواست به همسری [[زنان]] [[کافر]] خود ادامه ندهند،<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۹۲؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۱۱.</ref> عمر وی را [[طلاق]] داد و به [[دستور پیامبر]] مهریه او از [[غنایم]] پرداخته شد.<ref>المحبر، ص ۴۳۳.</ref> او سپس با ابوالجهم (یکی دیگر از بنی‌عدی) ازدواج کرد و برای او نیز [[فرزندی]] به نام [[عبدالله]] به [[دنیا]] آورد.<ref> تاریخ دمشق، ج ۲۹، ص ۳۶۴.</ref> احتمالاً امّ‌کلثوم یک سال پس از جدایی از عمر و در [[فتح مکه]] [[اسلام]] آورد <ref> الاصابه، ج ۸، ص ۵۱۹.</ref>. گزارش منابع رجالی نیز حاکی است که وی مدتی [[همسر]] [[وهب]] [[خزاعی]] بوده و ثمره این [[ازدواج]] فرزندی به نام [[حارثه]] است که در میان [[راویان]] نامش آمده است.<ref> تاریخ دمشق، ج ۲۱، ص ۷۰۹.</ref> [[فرزندان]] امّ‌کلثوم از عمر، هر دو به همراه [[سپاه معاویه]] در [[پیکار]] [[صفین]] شرکت کردند و کشته شدند.<ref> الطبقات، ج۳، ص۲۰۱؛ تاریخ‌المدینه، ۱، ص۶۵۴.</ref> فرزند او از ابوالجهم نیز در [[فتوحات]] ([[نبرد]] اجنادین) کشته شد.<ref> الاصابه، ج۴، ص۱۴۱؛ تاریخ‌دمشق، ج۲۹، ص۳۶۵.</ref>البته اگر این گزارش درست باشد، جریان مشهور ازدواجش با ابوالجهم پس از جدایی از عمر، مورد تردید قرار می‌گیرد، زیرا این ازدواج پس از سال هفتم روی داده و طبیعی است که فرزندشان نمی‌توانسته در سال سیزدهم در [[نبرد]] اجنادین شرکت کند.



نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۰

مقدمه

وی ملیکه نام داشت [۱] و از قبیله خزاعه بود [۲] که نزدیک مکه می‌زیستند. بیشتر منابع او را دختر جَرْوَل[۳] و برخی عمرو بن جروَل معرفی کرده‌اند.[۴] او ابتدا با عمر بن خطّاب (از بنی‌عدی) ازدواج کرد که حاصل آن، فرزندانی به نام‌های عبیدالله و زید بود.[۵] امّ‌کلثوم در دوره اسلامی بر کفر خود ماند، ازاین‌رو پس از صلح حدیبیّه [۶] و با نزول آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۷]. که خداوند از مسلمانان خواست به همسری زنان کافر خود ادامه ندهند،[۸] عمر وی را طلاق داد و به دستور پیامبر مهریه او از غنایم پرداخته شد.[۹] او سپس با ابوالجهم (یکی دیگر از بنی‌عدی) ازدواج کرد و برای او نیز فرزندی به نام عبدالله به دنیا آورد.[۱۰] احتمالاً امّ‌کلثوم یک سال پس از جدایی از عمر و در فتح مکه اسلام آورد [۱۱]. گزارش منابع رجالی نیز حاکی است که وی مدتی همسر وهب خزاعی بوده و ثمره این ازدواج فرزندی به نام حارثه است که در میان راویان نامش آمده است.[۱۲] فرزندان امّ‌کلثوم از عمر، هر دو به همراه سپاه معاویه در پیکار صفین شرکت کردند و کشته شدند.[۱۳] فرزند او از ابوالجهم نیز در فتوحات (نبرد اجنادین) کشته شد.[۱۴]البته اگر این گزارش درست باشد، جریان مشهور ازدواجش با ابوالجهم پس از جدایی از عمر، مورد تردید قرار می‌گیرد، زیرا این ازدواج پس از سال هفتم روی داده و طبیعی است که فرزندشان نمی‌توانسته در سال سیزدهم در نبرد اجنادین شرکت کند.

از فرجام او اطلاعی در دست نیست.[۱۵]

منابع

پانویس

  1. البدایة والنهایه، ج ۷، ص ۱۱۳.
  2. الطبقات، ج ۳، ص ۲۰۱.
  3. تاریخ‌المدینه، ج۱، ص۶۵۴؛ المغازی، ج۲، ص۶۳۳.
  4. بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۳۳۸.
  5. تاریخ دمشق، ج ۳۸، ص ۵۸.
  6. المغازی، ج ۲، ص ۶۳۲؛ البدایة والنهایه، ج ۷، ص ۱۱۳.
  7. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  8. جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۹۲؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۱۱.
  9. المحبر، ص ۴۳۳.
  10. تاریخ دمشق، ج ۲۹، ص ۳۶۴.
  11. الاصابه، ج ۸، ص ۵۱۹.
  12. تاریخ دمشق، ج ۲۱، ص ۷۰۹.
  13. الطبقات، ج۳، ص۲۰۱؛ تاریخ‌المدینه، ۱، ص۶۵۴.
  14. الاصابه، ج۴، ص۱۴۱؛ تاریخ‌دمشق، ج۲۹، ص۳۶۵.
  15. شالباف، علی رضا، مقاله «ام کلثوم بنت عمرو»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴.