جزء بن حدرجان بن مالک یمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
| عنوان مدخل  = جزء بن حدرجان بن مالک یمانی
| عنوان مدخل  = جزء بن حدرجان بن مالک یمانی
| مداخل مرتبط =
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
او از [[قبیله ازد]] [[یمن]]، [[صحابی]] و [[خادم رسول خدا]]{{صل}} است. پدرش حدرجان یا حدرد؛ <ref>ابن ماکولا، الاکمال، ج ۲، ص۹۰.</ref> و برادرش قذاذ یا (قداد) نیز در شمار صحابه‌اند. [[نوادگان]] جزء خبری را [[نسل]] در نسل از یکدیگر، از جزء [[روایت]] کرده‌اند که براساس آن، قذاذ از منطقه «قَنُونی» در یمن (شش منزلی [[مکه]]) با «مهتران» [[قبیله ازد]] [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسید تا [[ایمان]] خود و طایفه‌اش را اعلام دارد. در آن [[زمان]] ششصد [[خانواده]] در [[اطاعت]] حدرجان بودند و به [[پیروی]] او [[ایمان]] آورده بودند. قذاذ در میان راه به [[لشکریان]] [[مسلمان]] برخورد و اظهار [[مسلمانی]] کرد، ولی سخن وی را نپذیرفتند و شبانه وی را کُشتند. با انتشار این خبر، جزء نزد رسول خدا{{صل}} رفت و با بیان حادثه، خواستار [[خون]] بهای قذاذ شد. به گفته جزء، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref>. در این باره نازل شد و رسول خدا{{صل}} خون‌بهای قذاذ را به مبلغ هزار دینار پرداخت و دستور داد صد شتر سرخ موی به من بدهند. آنگاه با بستن پرچمی برای من، در رأس سریه‌ای به سوی قبیله [[حاتم طائی]] اعزام شدم که با غنایمی بسیار و چهل [[زن]] [[اسیر]] به [[مدینه]] بازگشتم. همه [[اسیران]] مسلمان شدند و رسول خدا{{صل}} و اصحابش با آنان [[ازدواج]] کردند <ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۳۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۲۹.</ref>.
او از [[قبیله ازد]] [[یمن]]، [[صحابی]] و [[خادم رسول خدا]] {{صل}} است. پدرش حدرجان یا حدرد؛ <ref>ابن ماکولا، الاکمال، ج ۲، ص۹۰.</ref> و برادرش قذاذ یا (قداد) نیز در شمار صحابه‌اند. [[نوادگان]] جزء خبری را [[نسل]] در نسل از یکدیگر، از جزء [[روایت]] کرده‌اند که براساس آن، قذاذ از منطقه «قَنُونی» در یمن (شش منزلی [[مکه]]) با «مهتران» [[قبیله ازد]] [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسید تا [[ایمان]] خود و طایفه‌اش را اعلام دارد. در آن [[زمان]] ششصد [[خانواده]] در [[اطاعت]] حدرجان بودند و به [[پیروی]] او [[ایمان]] آورده بودند. قذاذ در میان راه به [[لشکریان]] [[مسلمان]] برخورد و اظهار [[مسلمانی]] کرد، ولی سخن وی را نپذیرفتند و شبانه وی را کُشتند. با انتشار این خبر، جزء نزد رسول خدا {{صل}} رفت و با بیان حادثه، خواستار [[خون]] بهای قذاذ شد. به گفته جزء، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا}}<ref>«ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref>. در این باره نازل شد و رسول خدا {{صل}} خون‌بهای قذاذ را به مبلغ هزار دینار پرداخت و دستور داد صد شتر سرخ موی به من بدهند. آنگاه با بستن پرچمی برای من، در رأس سریه‌ای به سوی قبیله [[حاتم طائی]] اعزام شدم که با غنایمی بسیار و چهل [[زن]] [[اسیر]] به [[مدینه]] بازگشتم. همه [[اسیران]] مسلمان شدند و رسول خدا {{صل}} و اصحابش با آنان [[ازدواج]] کردند <ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۳۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۲۹.</ref>.


جزء و عمویش اسود از خدمتگزاران رسول خدا{{صل}} بودند<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۳۲.</ref>. فرزندش [[عبدالملک بن جزء]]، از بزرگان [[شام]] و [[امیران]] دوره [[حجاج]] بود<ref>ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب معد والیمن الکبیر، ج۲، ص۱۹۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۸۵.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جزء بن حدرجان بن مالک یمانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۹۰.</ref>
جزء و عمویش اسود از خدمتگزاران رسول خدا {{صل}} بودند<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۳۲.</ref>. فرزندش [[عبدالملک بن جزء]]، از بزرگان [[شام]] و [[امیران]] دوره [[حجاج]] بود<ref>ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب معد والیمن الکبیر، ج۲، ص۱۹۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۸۵.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جزء بن حدرجان بن مالک یمانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۹۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۱

آشنایی اجمالی

او از قبیله ازد یمن، صحابی و خادم رسول خدا (ص) است. پدرش حدرجان یا حدرد؛ [۱] و برادرش قذاذ یا (قداد) نیز در شمار صحابه‌اند. نوادگان جزء خبری را نسل در نسل از یکدیگر، از جزء روایت کرده‌اند که براساس آن، قذاذ از منطقه «قَنُونی» در یمن (شش منزلی مکه) با «مهتران» قبیله ازد خدمت رسول خدا (ص) رسید تا ایمان خود و طایفه‌اش را اعلام دارد. در آن زمان ششصد خانواده در اطاعت حدرجان بودند و به پیروی او ایمان آورده بودند. قذاذ در میان راه به لشکریان مسلمان برخورد و اظهار مسلمانی کرد، ولی سخن وی را نپذیرفتند و شبانه وی را کُشتند. با انتشار این خبر، جزء نزد رسول خدا (ص) رفت و با بیان حادثه، خواستار خون بهای قذاذ شد. به گفته جزء، آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا[۲]. در این باره نازل شد و رسول خدا (ص) خون‌بهای قذاذ را به مبلغ هزار دینار پرداخت و دستور داد صد شتر سرخ موی به من بدهند. آنگاه با بستن پرچمی برای من، در رأس سریه‌ای به سوی قبیله حاتم طائی اعزام شدم که با غنایمی بسیار و چهل زن اسیر به مدینه بازگشتم. همه اسیران مسلمان شدند و رسول خدا (ص) و اصحابش با آنان ازدواج کردند [۳].

جزء و عمویش اسود از خدمتگزاران رسول خدا (ص) بودند[۴]. فرزندش عبدالملک بن جزء، از بزرگان شام و امیران دوره حجاج بود[۵].[۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن ماکولا، الاکمال، ج ۲، ص۹۰.
  2. «ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر می‌روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می‌کند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.
  3. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۳۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۲۹.
  4. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۳۲.
  5. ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب معد والیمن الکبیر، ج۲، ص۱۹۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۸۵.
  6. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «جزء بن حدرجان بن مالک یمانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۹۰.