جندع بن ضمره: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
==آشنایی اجمالی==
== آشنایی اجمالی ==
وی [[جندع بن ضمرة بن ابی‌العاص]] منسوب به [[جندعی]]، [[ضمری]] و [[لیثی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶؛ ابن حجر، الاصابه ص۶۱۸.</ref> یا [[خزاعی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲.</ref> و ساکن [[مکه]] بوده است. در نام او و پدرش به [[جندب بن ضمره]]، [[جندع بن ضمره]]، [[ضمرة بن جندب]]، [[ضمرة بن ابی‌العیص]]، [[ضمرة بن العمص]] و [[ضمضم بن عمرو خزاعی]] [[اختلاف]] است<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶.</ref>. به احتمال [[قوی]] «جندب»، تصحیف «جندع» است. همچنین احتمال دارد در استنساخ «جندع بن»، ضمرة بن ابی‌العاص حذف شده و «ابی‌العیص و العمص»، تصحیف «ابی‌العاص» باشد. به همین دلیل برخی تراجم‌نویسان چندین مدخل با نام‌های [[جندب بن ضمره]] و [[جندع بن ضمره]]، [[ضمرة بن العیص]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۳۰۱ و ۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲؛ ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۳ و ۶۱۸ و ج۳، ص۳۹۸</ref>، [[عیص بن ضمره]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۴، ص۶۳۸.</ref>، [[ابو ضمرة بن عیص]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۶، ص۱۷۳؛ ابن حجر، الاصابه ج۷، ص۱۹۰.</ref>، [[ضمضم بن عمرو خزاعی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۳؛ ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۴۰۰.</ref>، [[ضمیرة بن حبیب]]<ref>ابن عبد البر، ج۲، ص۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۴.</ref>، [[ضمیرة بن انس]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۴۰۱.</ref> و [[ضمرة بن عمرو خزاعی]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸.</ref> آورده‌اند که در همه این موارد، به جندع بن ضمره یا ضمیرة یا ضمره ارجاع دادند؛ زیرا [[روایات]] مورد استناد، یکی است، و آنان یک نفرند. در عین حال، [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶.</ref> [[شهرت]] او را [[جندع بن ضمره]] دانسته است؛ چنان که [[اصحاب]] [[محمد بن اسحاق]] او را با نام آورده‌اند<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶ و ۵۷۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۹۲.</ref>، ولی [[عکرمه]] می‌گوید: چهارده سال [[کوشش]] کردم تا نام او را که ضمرة بن عبص است یافتم<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲.</ref>. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۹۱.</ref> نیز نام جندب را درست می‌داند. وی مردی [[نابینا]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸.</ref> و [[ثروتمند]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ سیوطی، جلال الدین، لباب النقول، ص۶۸.</ref> بود و چهار فرزند داشت و زمانی که [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا}}<ref>«آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref> نازل شد، گفت: خدایا، [[حجت]] را تمام کردی و دیگر عذری نیست، در حالی که وی [[کهنسال]] و [[بیمار]] بود<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۵؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ ابن ثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۶۶.</ref> یا چنان که برخی دیگر گفته‌اند: خود را به تمارض زد<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۰.</ref> و گفت: خدایا من [[رسول]] تو را [[یاری]] می‌کنم و از منطقه [[مشرکان]] ([[مکه]]) به دار [[هجرت]] ([[مدینه]]) [[پناه]] می‌برم و نزد آن [[حضرت]] می‌روم تا منطقه [[مهاجران]] و [[انصار]] توسعه یابد. وی به فرزندانش گفت: مرا به دار هجرت ببرید تا با [[پیامبر]] باشم. آنان او را حمل کردند تا اینکه به تنعیم رسید<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۵۶.</ref>. در حال [[احتضار]] بود که دست راستش را به دست چپ خود زد و گفت: خدایا [[بیعت]] میکنم با آنچه رسولت با تو بیعت کرده است و سپس درگذشت<ref>ابن طاووس، موسی، سعد السعود، ص۲۱۲.</ref> و آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>«و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند» سوره نساء، آیه ۱۰۰.</ref>. در [[حق]] او نازل شد<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲۵؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن طاووس، موس، سعد السعود، ص۲۱۱؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۴۹؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۱، ص۴۹۲؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۴</ref> و [[خداوند]] [[پاداش]] او، یعنی [[جهاد]] و هجرتش را [[بهشت]] قرار داد<ref>ابن طاووس، سعد السعود، ص۲۱۲.</ref>. اگرچه برخی [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} گفتند: وی [[قبل از هجرت]] درگذشت و نمی‌دانیم آیا [[اسلام]] آورد یا نیاورد<ref>{{عربی|مات قبل أن یهاجر، فلا ندری أعلی ولایة هو ام لا}}؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۵؛ ابن ثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۶۶.</ref> وی در کنار [[مسجد]] تنعیم [[دفن]] شد<ref>ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸</ref>؛ قبرستانی که بعدها [[مقبره]] [[مهاجران]] نام گرفت<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۵۰۱.</ref>.<ref>[[حسین مرادی نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جندع بن ضمره»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۲۹ - ۴۳۰.</ref>
وی [[جندع بن ضمرة بن ابی‌العاص]] منسوب به [[جندعی]]، [[ضمری]] و [[لیثی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶؛ ابن حجر، الاصابه ص۶۱۸.</ref> یا [[خزاعی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲.</ref> و ساکن [[مکه]] بوده است. در نام او و پدرش به [[جندب بن ضمره]]، [[جندع بن ضمره]]، [[ضمرة بن جندب]]، [[ضمرة بن ابی‌العیص]]، [[ضمرة بن العمص]] و [[ضمضم بن عمرو خزاعی]] [[اختلاف]] است<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶.</ref>. به احتمال [[قوی]] «جندب»، تصحیف «جندع» است. همچنین احتمال دارد در استنساخ «جندع بن»، ضمرة بن ابی‌العاص حذف شده و «ابی‌العیص و العمص»، تصحیف «ابی‌العاص» باشد. به همین دلیل برخی تراجم‌نویسان چندین مدخل با نام‌های [[جندب بن ضمره]] و [[جندع بن ضمره]]، [[ضمرة بن العیص]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۳۰۱ و ۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲؛ ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۳ و ۶۱۸ و ج۳، ص۳۹۸</ref>، [[عیص بن ضمره]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۴، ص۶۳۸.</ref>، [[ابو ضمرة بن عیص]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۶، ص۱۷۳؛ ابن حجر، الاصابه ج۷، ص۱۹۰.</ref>، [[ضمضم بن عمرو خزاعی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۳؛ ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۴۰۰.</ref>، [[ضمیرة بن حبیب]]<ref>ابن عبد البر، ج۲، ص۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۴.</ref>، [[ضمیرة بن انس]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۴۰۱.</ref> و [[ضمرة بن عمرو خزاعی]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸.</ref> آورده‌اند که در همه این موارد، به جندع بن ضمره یا ضمیرة یا ضمره ارجاع دادند؛ زیرا [[روایات]] مورد استناد، یکی است، و آنان یک نفرند. در عین حال، [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶.</ref> [[شهرت]] او را [[جندع بن ضمره]] دانسته است؛ چنان که [[اصحاب]] [[محمد بن اسحاق]] او را با نام آورده‌اند<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶ و ۵۷۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۹۲.</ref>، ولی [[عکرمه]] می‌گوید: چهارده سال [[کوشش]] کردم تا نام او را که ضمرة بن عبص است یافتم<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲.</ref>. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۹۱.</ref> نیز نام جندب را درست می‌داند. وی مردی [[نابینا]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸.</ref> و [[ثروتمند]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ سیوطی، جلال الدین، لباب النقول، ص۶۸.</ref> بود و چهار فرزند داشت و زمانی که [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا}}<ref>«آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref> نازل شد، گفت: خدایا، [[حجت]] را تمام کردی و دیگر عذری نیست، در حالی که وی [[کهنسال]] و [[بیمار]] بود<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۵؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ ابن ثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۶۶.</ref> یا چنان که برخی دیگر گفته‌اند: خود را به تمارض زد<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۰.</ref> و گفت: خدایا من [[رسول]] تو را [[یاری]] می‌کنم و از منطقه [[مشرکان]] ([[مکه]]) به دار [[هجرت]] ([[مدینه]]) [[پناه]] می‌برم و نزد آن [[حضرت]] می‌روم تا منطقه [[مهاجران]] و [[انصار]] توسعه یابد. وی به فرزندانش گفت: مرا به دار هجرت ببرید تا با [[پیامبر]] باشم. آنان او را حمل کردند تا اینکه به تنعیم رسید<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۵۶.</ref>. در حال [[احتضار]] بود که دست راستش را به دست چپ خود زد و گفت: خدایا [[بیعت]] میکنم با آنچه رسولت با تو بیعت کرده است و سپس درگذشت<ref>ابن طاووس، موسی، سعد السعود، ص۲۱۲.</ref> و آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>«و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند» سوره نساء، آیه ۱۰۰.</ref>. در [[حق]] او نازل شد<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲۵؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن طاووس، موس، سعد السعود، ص۲۱۱؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۴۹؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۱، ص۴۹۲؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۴</ref> و [[خداوند]] [[پاداش]] او، یعنی [[جهاد]] و هجرتش را [[بهشت]] قرار داد<ref>ابن طاووس، سعد السعود، ص۲۱۲.</ref>. اگرچه برخی [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} گفتند: وی [[قبل از هجرت]] درگذشت و نمی‌دانیم آیا [[اسلام]] آورد یا نیاورد<ref>{{عربی|مات قبل أن یهاجر، فلا ندری أعلی ولایة هو ام لا}}؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۵؛ ابن ثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۶۶.</ref> وی در کنار [[مسجد]] تنعیم [[دفن]] شد<ref>ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸</ref>؛ قبرستانی که بعدها [[مقبره]] [[مهاجران]] نام گرفت<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۵۰۱.</ref>.<ref>[[حسین مرادی نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جندع بن ضمره»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۲۹ - ۴۳۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۴

آشنایی اجمالی

وی جندع بن ضمرة بن ابی‌العاص منسوب به جندعی، ضمری و لیثی[۱] یا خزاعی[۲] و ساکن مکه بوده است. در نام او و پدرش به جندب بن ضمره، جندع بن ضمره، ضمرة بن جندب، ضمرة بن ابی‌العیص، ضمرة بن العمص و ضمضم بن عمرو خزاعی اختلاف است[۳]. به احتمال قوی «جندب»، تصحیف «جندع» است. همچنین احتمال دارد در استنساخ «جندع بن»، ضمرة بن ابی‌العاص حذف شده و «ابی‌العیص و العمص»، تصحیف «ابی‌العاص» باشد. به همین دلیل برخی تراجم‌نویسان چندین مدخل با نام‌های جندب بن ضمره و جندع بن ضمره، ضمرة بن العیص[۴]، عیص بن ضمره[۵]، ابو ضمرة بن عیص[۶]، ضمضم بن عمرو خزاعی[۷]، ضمیرة بن حبیب[۸]، ضمیرة بن انس[۹] و ضمرة بن عمرو خزاعی[۱۰] آورده‌اند که در همه این موارد، به جندع بن ضمره یا ضمیرة یا ضمره ارجاع دادند؛ زیرا روایات مورد استناد، یکی است، و آنان یک نفرند. در عین حال، ابونعیم[۱۱] شهرت او را جندع بن ضمره دانسته است؛ چنان که اصحاب محمد بن اسحاق او را با نام آورده‌اند[۱۲]، ولی عکرمه می‌گوید: چهارده سال کوشش کردم تا نام او را که ضمرة بن عبص است یافتم[۱۳]. ذهبی[۱۴] نیز نام جندب را درست می‌داند. وی مردی نابینا[۱۵] و ثروتمند[۱۶] بود و چهار فرزند داشت و زمانی که آیه أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا[۱۷] نازل شد، گفت: خدایا، حجت را تمام کردی و دیگر عذری نیست، در حالی که وی کهنسال و بیمار بود[۱۸] یا چنان که برخی دیگر گفته‌اند: خود را به تمارض زد[۱۹] و گفت: خدایا من رسول تو را یاری می‌کنم و از منطقه مشرکان (مکه) به دار هجرت (مدینه) پناه می‌برم و نزد آن حضرت می‌روم تا منطقه مهاجران و انصار توسعه یابد. وی به فرزندانش گفت: مرا به دار هجرت ببرید تا با پیامبر باشم. آنان او را حمل کردند تا اینکه به تنعیم رسید[۲۰]. در حال احتضار بود که دست راستش را به دست چپ خود زد و گفت: خدایا بیعت میکنم با آنچه رسولت با تو بیعت کرده است و سپس درگذشت[۲۱] و آیه وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ[۲۲]. در حق او نازل شد[۲۳] و خداوند پاداش او، یعنی جهاد و هجرتش را بهشت قرار داد[۲۴]. اگرچه برخی اصحاب رسول خدا (ص) گفتند: وی قبل از هجرت درگذشت و نمی‌دانیم آیا اسلام آورد یا نیاورد[۲۵] وی در کنار مسجد تنعیم دفن شد[۲۶]؛ قبرستانی که بعدها مقبره مهاجران نام گرفت[۲۷].[۲۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶؛ ابن حجر، الاصابه ص۶۱۸.
  2. ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲.
  3. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶.
  4. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۳۰۱ و ۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲؛ ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۳ و ۶۱۸ و ج۳، ص۳۹۸
  5. ابن حجر، الاصابه ج۴، ص۶۳۸.
  6. ابن اثیر، اسد الغابه ج۶، ص۱۷۳؛ ابن حجر، الاصابه ج۷، ص۱۹۰.
  7. ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۳؛ ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۴۰۰.
  8. ابن عبد البر، ج۲، ص۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۴.
  9. ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۴۰۱.
  10. ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸.
  11. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶.
  12. ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶ و ۵۷۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۹۲.
  13. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۳۰۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۲.
  14. ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۹۱.
  15. ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸.
  16. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ سیوطی، جلال الدین، لباب النقول، ص۶۸.
  17. «آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟» سوره نساء، آیه ۹۷.
  18. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۵؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ ابن ثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۶۶.
  19. ابن اثیر، اسد الغابه ج۳، ص۶۰.
  20. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۸۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۵۶.
  21. ابن طاووس، موسی، سعد السعود، ص۲۱۲.
  22. «و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند» سوره نساء، آیه ۱۰۰.
  23. طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲۵؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن طاووس، موس، سعد السعود، ص۲۱۱؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۳۴۹؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۱، ص۴۹۲؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۴
  24. ابن طاووس، سعد السعود، ص۲۱۲.
  25. مات قبل أن یهاجر، فلا ندری أعلی ولایة هو ام لا؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۵؛ ابن ثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۶۶.
  26. ابن حجر، الاصابه ج۳، ص۳۹۸
  27. بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۵۰۱.
  28. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «جندع بن ضمره»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۲۹ - ۴۳۰.