جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
او از [[بنی سهم]]، تیرهای از [[قریش]] است<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۶۴.</ref>. وی در [[زمان جاهلیت]] از بزرگان قریش و دارای امر [[قضاوت]] بود و اموالی که قریش برای خدایانشان علامتگذاری میکردند نزد او جمع میشد<ref>زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۹۰۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref>. چنان که او را یکی از ده نفری دانستهاند که در زمان جاهلیت بزرگواریهای قریش به او میرسید<ref>زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۹۰۵.</ref>. او را در شمار استهزاءکنندگان [[رسول خدا]]{{صل}} آورده<ref>زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۹۰۵.</ref>، و گفتهاند [[آیه]]: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref> درباره وی نازل شده است<ref>مقاتل بن سلیمان، تفسیر، ج۲، ص۴۳۸؛ ج۳، ص۲۱۴؛ طبری، تاریخ، ج۱۴، ص۹۶؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۷، ص۱۲۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱.</ref>. به نظر [[ابن حبیب]]<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۸۷.</ref> [[سبب نزول]] این آیه آن بود که [[حارث بن قیس]] چند [[بت]] داشت. او به هر سنگی میرسید که از بت سنگی خودش زیباتر بود آن را بر میداشت و بت خود را دور میانداخت. بنا بر [[نقلی]] [[سورۀ کافرون]] نیز درباره عدهای از جمله حارث بن قیس نازل شده است<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۴، ص۵۳۵؛ طبرسی، علی بن فضل، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref>. | او از [[بنی سهم]]، تیرهای از [[قریش]] است<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۶۴.</ref>. وی در [[زمان جاهلیت]] از بزرگان قریش و دارای امر [[قضاوت]] بود و اموالی که قریش برای خدایانشان علامتگذاری میکردند نزد او جمع میشد<ref>زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۹۰۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref>. چنان که او را یکی از ده نفری دانستهاند که در زمان جاهلیت بزرگواریهای قریش به او میرسید<ref>زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۹۰۵.</ref>. او را در شمار استهزاءکنندگان [[رسول خدا]] {{صل}} آورده<ref>زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۹۰۵.</ref>، و گفتهاند [[آیه]]: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref> درباره وی نازل شده است<ref>مقاتل بن سلیمان، تفسیر، ج۲، ص۴۳۸؛ ج۳، ص۲۱۴؛ طبری، تاریخ، ج۱۴، ص۹۶؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۷، ص۱۲۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱.</ref>. به نظر [[ابن حبیب]]<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۸۷.</ref> [[سبب نزول]] این آیه آن بود که [[حارث بن قیس]] چند [[بت]] داشت. او به هر سنگی میرسید که از بت سنگی خودش زیباتر بود آن را بر میداشت و بت خود را دور میانداخت. بنا بر [[نقلی]] [[سورۀ کافرون]] نیز درباره عدهای از جمله حارث بن قیس نازل شده است<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۴، ص۵۳۵؛ طبرسی، علی بن فضل، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref>. | ||
پسر وی - [[حارث بن حارث]] - را از [[صحابه]] دانستهاند اما درباره [[صحابی]] بودن خودش [[اختلاف]] است. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۳.</ref> وی را در شمار صحابه آورده است. اما برخی گفتهاند: کسی را جز ابن عبدالبر ندیدیم که حارث را از صحابه بداند و درست آن است که او از استهزاءکنندگان بود<ref>ر.ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۱۰۷.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref> پس از اشاره به خبری که براساس آن گویند [[شرافت]] و بزرگی در [[زمان جاهلیت]] به ده نفر از [[قریش]] از جمله حارث میرسید تا آنکه به [[اسلام]] متصل شد، گوید: اینکه گفتهاند بزرگی و [[شرف]] میان آنان وجود داشت تا آنکه به اسلام متصل شد، دلالت بر [[صحابی]] بودن حارث ندارد؛ چراکه ممکن است منظور، اتصال شرافت به [[فرزندان]] آنان باشد. ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref> سپس گوید: البته با آنکه [[مورخان]] دیگر نیز حارث را در شمار استهزاءکنندگان آوردهاند، اما مانعی ندارد که وی [[توبه]] کرده و در شمار [[صحابه]] درآمده و [[هجرت]] کرده باشد و {{متن قرآن|إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۵.</ref>. [[صراحت]] در توبه نکردن بعضی از آنان ندارد. مؤید این نظر آن است که [[ابن اسحاق]] به هنگام گزارش چگونگی درگذشت استهزاءکنندگان، حارث را «[[حارث بن غیطله]]» یا «[[حارث بن طلاطله]]»<ref>ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰.</ref> معرفی کرده و [[نسب]] او را به «خزاعه» رسانده است در حالی که [[عکرمه]] ([[راوی]]) او را «[[حارث بن قیس]]» دانسته که در این صورت «حارث بن غبطله» غیر از «حارث بن قیس سهمی» است<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref>. به نظر میرسد ابن حجر در این مورد [[اشتباه]] کرده و «حارث بن قیس» همان «حارث بن غبطله» باشد؛ زیرا «غبطله» [[همسر]] «قیس بن عدی» بوده و فرزندان قیس را به مادرشان «غبطله» نیز منسوب کردهاند<ref>ر.ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱؛ نیز، ر.ک: ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۹۰؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۴، ص۳۰۹؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۳؛ ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۵۸۰.</ref>. تنها مشکل باقیمانده این است که اگر حارث بن طلاطله [[خزاعی]] باشد نمیتواند با حارث بن قیس که سهمی است یکی باشند اگرچه نام [[مادر]] «حارث بن طلاطله» را نیز «عیطله»<ref>طبرسی، علی بن فضل، مجمع البیان، ج۶، ص۱۳۳؛ شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۰، ص۲۵۴.</ref> و [[عنطله]]<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۲، ص۴۶۱.</ref> آوردهاند که به احتمال تصحیف «غیطله» است و [[گمان]] میرود مصداق آن دو نام یک نفر بوده و در انتساب یا معرفی او اشتباهی صورت گرفته باشد. به هر حال براساس خبر برخی منابع، حارث [[اسلام]] آورد و با پسرانش، حارث، [[بشر]] و [[معمر]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref>. به گفته [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۴۶۹.</ref>، [[اسحاق بن بشر]] نقل کرده است که [[حارث بن قیس]] در اجنادین (به سال ۱۳) کشته شد اما به نظر ابن عساکر این [[اشتباه]] است و درست آن است که [[سائب بنحارث بن قیس بن عدی سهمی|سائب]] و حارث، [[پسران]] حارث بن قیس در [[اجنادین]] کشته شدند. چنان که برخی منابع از چند پسر دیگر حارث به نامهای [[عبدالله بن حارث بن قیس بن عدی سهمی|عبدالله]]، [[تمیم بن حارث بن قیس بن عدی سهمی|تمیم]]، [[حجاج بن حارث بن قیس بن عدی سهمی|حجاج]] و [[سعید بن حارث بن قیس بن عدی سهمی|سعید]] نام بردهاند که در اجنادین کشته شدند<ref>برای نمونه، ر.ک: زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۹۰۵ و ۹۰۶.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن قیس بن عدی سهمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۸۷-۴۸۸.</ref> | پسر وی - [[حارث بن حارث]] - را از [[صحابه]] دانستهاند اما درباره [[صحابی]] بودن خودش [[اختلاف]] است. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۳.</ref> وی را در شمار صحابه آورده است. اما برخی گفتهاند: کسی را جز ابن عبدالبر ندیدیم که حارث را از صحابه بداند و درست آن است که او از استهزاءکنندگان بود<ref>ر. ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۱۰۷.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref> پس از اشاره به خبری که براساس آن گویند [[شرافت]] و بزرگی در [[زمان جاهلیت]] به ده نفر از [[قریش]] از جمله حارث میرسید تا آنکه به [[اسلام]] متصل شد، گوید: اینکه گفتهاند بزرگی و [[شرف]] میان آنان وجود داشت تا آنکه به اسلام متصل شد، دلالت بر [[صحابی]] بودن حارث ندارد؛ چراکه ممکن است منظور، اتصال شرافت به [[فرزندان]] آنان باشد. ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref> سپس گوید: البته با آنکه [[مورخان]] دیگر نیز حارث را در شمار استهزاءکنندگان آوردهاند، اما مانعی ندارد که وی [[توبه]] کرده و در شمار [[صحابه]] درآمده و [[هجرت]] کرده باشد و {{متن قرآن|إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۵.</ref>. [[صراحت]] در توبه نکردن بعضی از آنان ندارد. مؤید این نظر آن است که [[ابن اسحاق]] به هنگام گزارش چگونگی درگذشت استهزاءکنندگان، حارث را «[[حارث بن غیطله]]» یا «[[حارث بن طلاطله]]»<ref>ر. ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰.</ref> معرفی کرده و [[نسب]] او را به «خزاعه» رسانده است در حالی که [[عکرمه]] ([[راوی]]) او را «[[حارث بن قیس]]» دانسته که در این صورت «حارث بن غبطله» غیر از «حارث بن قیس سهمی» است<ref>ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref>. به نظر میرسد ابن حجر در این مورد [[اشتباه]] کرده و «حارث بن قیس» همان «حارث بن غبطله» باشد؛ زیرا «غبطله» [[همسر]] «قیس بن عدی» بوده و فرزندان قیس را به مادرشان «غبطله» نیز منسوب کردهاند<ref>ر. ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱؛ نیز، ر. ک: ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۹۰؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۴، ص۳۰۹؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۳؛ ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۵۸۰.</ref>. تنها مشکل باقیمانده این است که اگر حارث بن طلاطله [[خزاعی]] باشد نمیتواند با حارث بن قیس که سهمی است یکی باشند اگرچه نام [[مادر]] «حارث بن طلاطله» را نیز «عیطله»<ref>طبرسی، علی بن فضل، مجمع البیان، ج۶، ص۱۳۳؛ شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۰، ص۲۵۴.</ref> و [[عنطله]]<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۲، ص۴۶۱.</ref> آوردهاند که به احتمال تصحیف «غیطله» است و [[گمان]] میرود مصداق آن دو نام یک نفر بوده و در انتساب یا معرفی او اشتباهی صورت گرفته باشد. به هر حال براساس خبر برخی منابع، حارث [[اسلام]] آورد و با پسرانش، حارث، [[بشر]] و [[معمر]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۳۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۸۶.</ref>. به گفته [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۴۶۹.</ref>، [[اسحاق بن بشر]] نقل کرده است که [[حارث بن قیس]] در اجنادین (به سال ۱۳) کشته شد اما به نظر ابن عساکر این [[اشتباه]] است و درست آن است که [[سائب بنحارث بن قیس بن عدی سهمی|سائب]] و حارث، [[پسران]] حارث بن قیس در [[اجنادین]] کشته شدند. چنان که برخی منابع از چند پسر دیگر حارث به نامهای [[عبدالله بن حارث بن قیس بن عدی سهمی|عبدالله]]، [[تمیم بن حارث بن قیس بن عدی سهمی|تمیم]]، [[حجاج بن حارث بن قیس بن عدی سهمی|حجاج]] و [[سعید بن حارث بن قیس بن عدی سهمی|سعید]] نام بردهاند که در اجنادین کشته شدند<ref>برای نمونه، ر. ک: زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و أنسابها، ج۲، ص۹۰۵ و ۹۰۶.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن قیس بن عدی سهمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۸۷-۴۸۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |