سریه عمرو بن امیه ضمری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==علت وقوع سریه<ref>واقدی این سریه را در کتاب خود ذکر نکرده است. ابن هشام علت وقوع این سریه را انتقام قتل خبیب بن عدی از ابوسفیان می‌داند؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۳۳؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۶.</ref>==
== علت وقوع سریه<ref>واقدی این سریه را در کتاب خود ذکر نکرده است. ابن هشام علت وقوع این سریه را انتقام قتل خبیب بن عدی از ابوسفیان می‌داند؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۳۳؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۶.</ref>==
*علت وقوع [[سریه]] [[عمرو بن امیه]]، آن بود که [[ابوسفیان]]، سردسته [[مشرکان]] [[مکه]]، روزی در [[مکه]] گفت: "آیا کسی نیست که [[محمد]] را که آزادانه در کوچه و بازار راه می‌رود، غافلگیر کند و به [[قتل]] برساند؟" پس از سخنان [[ابوسفیان]]، مردی بادیه‌نشین برای انجام این عمل شوم، اعلام [[آمادگی]] کرد و گفت که در صورت [[حمایت]] [[ابوسفیان]]، این [[ترور]] را انجام خواهد داد. در مقابل، [[ابوسفیان]]، سخنان او را مبنی بر [[توانایی]] انجام این کار [[تأیید]] کرد و برای انجام این کار، شتری در [[اختیار]] [[مرد]] [[اعرابی]] قرار داد و با پرداخت هزینه سفر، به او توصیه کرد تا [[هدف]] و [[مأموریت]] خود را پنهان کند و از افشا کردن آن بپرهیزد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۳۳؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۶۵.</ref>.
* علت وقوع [[سریه]] [[عمرو بن امیه]]، آن بود که [[ابوسفیان]]، سردسته [[مشرکان]] [[مکه]]، روزی در [[مکه]] گفت: "آیا کسی نیست که [[محمد]] را که آزادانه در کوچه و بازار راه می‌رود، غافلگیر کند و به [[قتل]] برساند؟" پس از سخنان [[ابوسفیان]]، مردی بادیه‌نشین برای انجام این عمل شوم، اعلام [[آمادگی]] کرد و گفت که در صورت [[حمایت]] [[ابوسفیان]]، این [[ترور]] را انجام خواهد داد. در مقابل، [[ابوسفیان]]، سخنان او را مبنی بر [[توانایی]] انجام این کار [[تأیید]] کرد و برای انجام این کار، شتری در [[اختیار]] [[مرد]] [[اعرابی]] قرار داد و با پرداخت هزینه سفر، به او توصیه کرد تا [[هدف]] و [[مأموریت]] خود را پنهان کند و از افشا کردن آن بپرهیزد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۳۳؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۶۵.</ref>.
* [[مرد]] [[اعرابی]] به منظور [[سوء قصد]] به [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} حرکت کرد و پس از شش روز به [[مدینه]] رسید. او پس از ورود به [[مدینه]]، جویای مکان [[حضرت]] شد و ایشان را در [[مسجد]] [[بنی‌عبدالأشهل]] یافت. وقتی دیدگان [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مرد]] [[اعرابی]] افتاد، فرمود که او [[اراده]] انجام کار شومی را دارد. هنگامی که [[مرد]] [[اعرابی]] قصد داشت خود را به [[حضرت]] نزدیک کند، [[اسید بن حضیر]]، او را به عقب بازگرداند و از میان پیراهنش، خنجری خارج کرد. [[پیامبر]]{{صل}} از [[مرد]] [[اعرابی]] که در این لحظه به شدت ترسیده و خود را باخته بود، خواست تا خود را معرفی کند. او پس از دریافت [[امان]] از جانب [[خاتم انبیا]]{{صل}} قصدش را آشکار کرد و گفت که از جانب [[ابوسفیان]] به منظور انجام این عمل اعزام شده است. [[پیامبر]]{{صل}} نیز او را بخشید و پس از آن، [[مرد]] [[اعرابی]]، [[مسلمان]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۳۴؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۵.</ref>.
* [[مرد]] [[اعرابی]] به منظور [[سوء قصد]] به [[جان]] [[پیامبر]] {{صل}} حرکت کرد و پس از شش روز به [[مدینه]] رسید. او پس از ورود به [[مدینه]]، جویای مکان [[حضرت]] شد و ایشان را در [[مسجد]] [[بنی‌عبدالأشهل]] یافت. وقتی دیدگان [[مبارک]] [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مرد]] [[اعرابی]] افتاد، فرمود که او [[اراده]] انجام کار شومی را دارد. هنگامی که [[مرد]] [[اعرابی]] قصد داشت خود را به [[حضرت]] نزدیک کند، [[اسید بن حضیر]]، او را به عقب بازگرداند و از میان پیراهنش، خنجری خارج کرد. [[پیامبر]] {{صل}} از [[مرد]] [[اعرابی]] که در این لحظه به شدت ترسیده و خود را باخته بود، خواست تا خود را معرفی کند. او پس از دریافت [[امان]] از جانب [[خاتم انبیا]] {{صل}} قصدش را آشکار کرد و گفت که از جانب [[ابوسفیان]] به منظور انجام این عمل اعزام شده است. [[پیامبر]] {{صل}} نیز او را بخشید و پس از آن، [[مرد]] [[اعرابی]]، [[مسلمان]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۳۴؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۵.</ref>.
*با افشای طرح ناکام [[ابوسفیان]]، مبنی بر [[ترور رسول خدا]]{{صل}}، [[عمرو بن امیه ضمری|عمرو بن أمیّه ضُمری]] و [[سلمه بن اسلم]]، به منظور غافل‌گیری و از بین بردن [[ابوسفیان]] راهی [[مکه]] شدند. آنان به [[مکه]] رسیدند و [[معاویه]]، [[عمرو بن امیه]] را که شبانه به منظور [[طواف]] به سوی [[خانه کعبه]] رفته بود، دید و ورود او را به [[اهل مکه]]، خبر داد. از آنجا که [[عمرو بن امیه]] در [[جاهلیت]]، فردی خونریز بود، [[اهل مکه]] ترسیدند و به سرعت به جستجوی او پرداختند. در این احوال، راهی جز [[گریز]] برای [[عمرو بن امیه]] و [[سلمه بن اسلم]] باقی نماند و آن دو به سرعت به [[مدینه]] بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۳۴؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۵.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عمرو بن امیه ضمری (مقاله)|سریه عمرو بن امیه ضمری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۲۲-۴۲۳.</ref>.
* با افشای طرح ناکام [[ابوسفیان]]، مبنی بر [[ترور رسول خدا]] {{صل}}، [[عمرو بن امیه ضمری|عمرو بن أمیّه ضُمری]] و [[سلمه بن اسلم]]، به منظور غافل‌گیری و از بین بردن [[ابوسفیان]] راهی [[مکه]] شدند. آنان به [[مکه]] رسیدند و [[معاویه]]، [[عمرو بن امیه]] را که شبانه به منظور [[طواف]] به سوی [[خانه کعبه]] رفته بود، دید و ورود او را به [[اهل مکه]]، خبر داد. از آنجا که [[عمرو بن امیه]] در [[جاهلیت]]، فردی خونریز بود، [[اهل مکه]] ترسیدند و به سرعت به جستجوی او پرداختند. در این احوال، راهی جز [[گریز]] برای [[عمرو بن امیه]] و [[سلمه بن اسلم]] باقی نماند و آن دو به سرعت به [[مدینه]] بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۳۴؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۵.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عمرو بن امیه ضمری (مقاله)|سریه عمرو بن امیه ضمری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۲۲-۴۲۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش