فرهنگ در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
در عرصه [[فرهنگ]] و [[تعلیم و تربیت]]، [[راهبردهای]] [[جامعه آرمانی]] [[علوی]] بر پنج پایه [[استوار]] است:
در عرصه [[فرهنگ]] و [[تعلیم و تربیت]]، [[راهبردهای]] [[جامعه آرمانی]] [[علوی]] بر پنج پایه [[استوار]] است:
اول، تأکید پیاپی بر رعایت [[موازین اخلاقی]] که [[هویت]] و [[شأن]] [[حقیقی]] [[انسان‌ها]] به آن وابسته است. بخش بزرگی از رهنمودهای [[امام]]، زیربنای تنظیم [[روابط اجتماعی]] [[مردم]] در [[جامعه]] علوی است و در [[حقیقت]]، توصیه‌های [[اخلاقی]]، بیش‌ترین حجم رهنمودهای وی به [[مسلمانان]] و [[جامعه بشری]] را تشکیل می‌دهد. در این زمینه [[روایات]] نقل شده از [[امام علی]]{{ع}} و رهنمودهای اخلاقی در [[سیره]] وی فراوان است، و در این نوشتار، امکان اشاره مختصر به آنها نیز وجود ندارد<ref>ر.ک: شرح غررالحکم، ج۷؛ موسوعة الامام علی{{ع}}، ج۹.</ref>.
اول، تأکید پیاپی بر رعایت [[موازین اخلاقی]] که [[هویت]] و [[شأن]] [[حقیقی]] [[انسان‌ها]] به آن وابسته است. بخش بزرگی از رهنمودهای [[امام]]، زیربنای تنظیم [[روابط اجتماعی]] [[مردم]] در [[جامعه]] علوی است و در [[حقیقت]]، توصیه‌های [[اخلاقی]]، بیش‌ترین حجم رهنمودهای وی به [[مسلمانان]] و [[جامعه بشری]] را تشکیل می‌دهد. در این زمینه [[روایات]] نقل شده از [[امام علی]] {{ع}} و رهنمودهای اخلاقی در [[سیره]] وی فراوان است، و در این نوشتار، امکان اشاره مختصر به آنها نیز وجود ندارد<ref>ر. ک: شرح غررالحکم، ج۷؛ موسوعة الامام علی {{ع}}، ج۹.</ref>.


دوم، [[پاسداری]] از [[موازین]] «فرهنگ [[الهی]]» که در [[کتاب الهی]] و [[سنت نبوی]] آمده است، و ممانعت از ورود [[بدعت‌ها]] و [[خرافات]] به درون این فرهنگ. امام علی{{ع}} یکی از [[وظایف]] مهم [[حاکمیت اسلامی]] را پاسداری از [[آداب]] و فرهنگ [[نبوی]] و مقابله با آداب و [[فرهنگ جاهلی]] معرفی می‌کند و به [[استانداران]] خود نیز تأکید می‌کند که در این زمینه جدی و کوشا باشند<ref>{{متن حدیث|اقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَصْدَقُ الْهَدْيِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهُ أَهْدَى السُّنَنِ}}؛ شرح غررالحکم، ج۷، ص۱۶۸.</ref>. افزون بر این، از نظر امام علی{{ع}} فرهنگ [[عدالت]] که فرهنگ سالم [[انسانی]] است، [[فرهنگی]] عمومی برای انسان‌ها است که پاسداری از آن بر همگان لازم است و دلیل [[رشد عقلانی]] یک جامعه به شمار می‌آید<ref>{{متن حدیث|مِنْ عَلَامَاتِ الْعَقْلِ الْعَمَلُ بِسُّنَّةِ الْعَدْلِ‌}}؛ شرح غررالحکم، ج۷، ص۱۶۸.</ref>. همچنین امام استمرار آداب و فرهنگ کارآمد در میان مردم را [[تأیید]] کرده، از استانداران خود می‌خواهد که این‌گونه امور را از بین نبرند و جامعه را دچار سردرگمی و [[آشفتگی]] در موازین فرهنگی خود نسازند و خود نیز آداب و رسومی ایجاد نکنند که فرهنگ مفید پیشین را مخدوش کند<ref>بخشی از نامه امام به مالک اشتر: {{متن حدیث|لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ}}؛ {{متن حدیث|أَكْثِرْ... فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَهْلُ بِلَادِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ مِنْ قِبَلِكَ...}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
دوم، [[پاسداری]] از [[موازین]] «فرهنگ [[الهی]]» که در [[کتاب الهی]] و [[سنت نبوی]] آمده است، و ممانعت از ورود [[بدعت‌ها]] و [[خرافات]] به درون این فرهنگ. امام علی {{ع}} یکی از [[وظایف]] مهم [[حاکمیت اسلامی]] را پاسداری از [[آداب]] و فرهنگ [[نبوی]] و مقابله با آداب و [[فرهنگ جاهلی]] معرفی می‌کند و به [[استانداران]] خود نیز تأکید می‌کند که در این زمینه جدی و کوشا باشند<ref>{{متن حدیث|اقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَصْدَقُ الْهَدْيِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهُ أَهْدَى السُّنَنِ}}؛ شرح غررالحکم، ج۷، ص۱۶۸.</ref>. افزون بر این، از نظر امام علی {{ع}} فرهنگ [[عدالت]] که فرهنگ سالم [[انسانی]] است، [[فرهنگی]] عمومی برای انسان‌ها است که پاسداری از آن بر همگان لازم است و دلیل [[رشد عقلانی]] یک جامعه به شمار می‌آید<ref>{{متن حدیث|مِنْ عَلَامَاتِ الْعَقْلِ الْعَمَلُ بِسُّنَّةِ الْعَدْلِ‌}}؛ شرح غررالحکم، ج۷، ص۱۶۸.</ref>. همچنین امام استمرار آداب و فرهنگ کارآمد در میان مردم را [[تأیید]] کرده، از استانداران خود می‌خواهد که این‌گونه امور را از بین نبرند و جامعه را دچار سردرگمی و [[آشفتگی]] در موازین فرهنگی خود نسازند و خود نیز آداب و رسومی ایجاد نکنند که فرهنگ مفید پیشین را مخدوش کند<ref>بخشی از نامه امام به مالک اشتر: {{متن حدیث|لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ}}؛ {{متن حدیث|أَكْثِرْ... فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَهْلُ بِلَادِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ مِنْ قِبَلِكَ...}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.


سوم، توجه به شرایط [[زمان]] و [[تغییر]] و [[تحول]] نیازهای [[فرهنگی]] [[جامعه]]. از نظر [[امام علی]]{{ع}} [[انسان]] هوشیار کسی است که فرزند زمان خویش است؛ بر زمانه خود مسلط است و در برابر وضعیت زمانه، دچار [[انفعال]] نمی‌شود، بلکه انسان [[مؤمن]] چند چهره بودن زمانه را می‌شناسد و از حوادث آن در شگفت نمی‌شود و همواره [[آمادگی]] خود را در برابر سرکشی‌های زمانه [[حفظ]] می‌کند<ref>شرح غررالحکم، ج۷، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>. این [[هوشیاری]] و آمادگی [[مؤمنان]] در [[جامعه آرمانی]] [[علوی]]، موجب می‌شود که آنان بتوانند پا به پای زمان حرکت کنند و مبانی و اصول فرهنگی خود را در چهره‌های گوناگون عرضه کنند و [[مقهور]] [[فرهنگ زمانه]] خود نشوند.
سوم، توجه به شرایط [[زمان]] و [[تغییر]] و [[تحول]] نیازهای [[فرهنگی]] [[جامعه]]. از نظر [[امام علی]] {{ع}} [[انسان]] هوشیار کسی است که فرزند زمان خویش است؛ بر زمانه خود مسلط است و در برابر وضعیت زمانه، دچار [[انفعال]] نمی‌شود، بلکه انسان [[مؤمن]] چند چهره بودن زمانه را می‌شناسد و از حوادث آن در شگفت نمی‌شود و همواره [[آمادگی]] خود را در برابر سرکشی‌های زمانه [[حفظ]] می‌کند<ref>شرح غررالحکم، ج۷، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>. این [[هوشیاری]] و آمادگی [[مؤمنان]] در [[جامعه آرمانی]] [[علوی]]، موجب می‌شود که آنان بتوانند پا به پای زمان حرکت کنند و مبانی و اصول فرهنگی خود را در چهره‌های گوناگون عرضه کنند و [[مقهور]] [[فرهنگ زمانه]] خود نشوند.


چهارم، بسط و توسعه [[تعلیم و تربیت]] در جامعه، به ویژه در میان [[نوجوانان]]، و ارتقای [[فهم]] و [[ایمان]] [[مردم]]. از نظر امام علی{{ع}}، تعلیم و تربیت همه افراد جامعه، وظیفه‌ای سنگین بر عهده [[زمامداران]] است. ایشان در [[سیره عملی]] خویش، همواره به تعلیم و تربیت مردم به عنوان یکی از ضروری‌ترین نیازهای آنان توجه می‌کرد؛ به گونه‌ای که پس از انجام [[وظایف]] ضروری [[حکومتی]]، نظیر [[توزیع]] درآمد عمومی و یا [[جهاد]] با [[دشمنان]]، اولین [[اقدام]] وی تعلیم و تربیت مردم و آشنا ساختن آنان با [[علوم]] و [[معارف دینی]] بود<ref>موسوعة الامام علی{{ع}}، ج۴، ص۱۵۹.</ref>. این روش، موجب می‌شد که [[عالمان]] در جایگاه [[معلم]]، و [[جاهلان]] در جایگاه [[متعلم]] قرار گیرند و قافله [[دانش]] شتابان به راه خود ادامه دهد.
چهارم، بسط و توسعه [[تعلیم و تربیت]] در جامعه، به ویژه در میان [[نوجوانان]]، و ارتقای [[فهم]] و [[ایمان]] [[مردم]]. از نظر امام علی {{ع}}، تعلیم و تربیت همه افراد جامعه، وظیفه‌ای سنگین بر عهده [[زمامداران]] است. ایشان در [[سیره عملی]] خویش، همواره به تعلیم و تربیت مردم به عنوان یکی از ضروری‌ترین نیازهای آنان توجه می‌کرد؛ به گونه‌ای که پس از انجام [[وظایف]] ضروری [[حکومتی]]، نظیر [[توزیع]] درآمد عمومی و یا [[جهاد]] با [[دشمنان]]، اولین [[اقدام]] وی تعلیم و تربیت مردم و آشنا ساختن آنان با [[علوم]] و [[معارف دینی]] بود<ref>موسوعة الامام علی {{ع}}، ج۴، ص۱۵۹.</ref>. این روش، موجب می‌شد که [[عالمان]] در جایگاه [[معلم]]، و [[جاهلان]] در جایگاه [[متعلم]] قرار گیرند و قافله [[دانش]] شتابان به راه خود ادامه دهد.


پنجم، تأکید بر «معیارگرایی» در [[فرهنگ]]، و [[نفی]] شخصیت‌گرایی. این جمله معروف امام علی{{ع}} که {{متن حدیث|إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ}}<ref>موسوعة الامام علی{{ع}}، ج۴، ص۱۶۶- ۱۶۷، به نقل از: شیخ مفید، الامالی، ج۲، ص۳.</ref>؛ «به [[درستی]] که [[دین خدا]] با اشخاص شناخته نمی‌شود، بلکه با [[دلایل]] و [[نشانه‌های حق]] شناخته می‌شود، پس [[حق]] را بشناس، آن‌گاه اهلش را خواهی [[شناخت]]»، بیان‌گر موضع منفی [[امام]] در برابر «شخصیت‌گرایی» و «معیارگرایی» است. بنابراین، حرکت به سوی [[جامعه آرمانی]] [[علوی]] از معبر [[دلایل]] و [[نشانه‌های حق]]، گذر می‌کند و در چارچوب مقیاس افراد و اشخاص توقف نمی‌کند.
پنجم، تأکید بر «معیارگرایی» در [[فرهنگ]]، و [[نفی]] شخصیت‌گرایی. این جمله معروف امام علی {{ع}} که {{متن حدیث|إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ}}<ref>موسوعة الامام علی {{ع}}، ج۴، ص۱۶۶- ۱۶۷، به نقل از: شیخ مفید، الامالی، ج۲، ص۳.</ref>؛ «به [[درستی]] که [[دین خدا]] با اشخاص شناخته نمی‌شود، بلکه با [[دلایل]] و [[نشانه‌های حق]] شناخته می‌شود، پس [[حق]] را بشناس، آن‌گاه اهلش را خواهی [[شناخت]]»، بیان‌گر موضع منفی [[امام]] در برابر «شخصیت‌گرایی» و «معیارگرایی» است. بنابراین، حرکت به سوی [[جامعه آرمانی]] [[علوی]] از معبر [[دلایل]] و [[نشانه‌های حق]]، گذر می‌کند و در چارچوب مقیاس افراد و اشخاص توقف نمی‌کند.
حرکت در مسیر جامعه آرمانی علوی، حرکتی [[اجتماعی]] است که مجموع [[راهبردها]] را مبنای [[برنامه‌ریزی]] خود قرار می‌دهد و در این مسیر به سرعت پیش می‌رود. جامعه آرمانی علوی آن خُرده جامعه‌ای بود که [[یاران با وفای امام]] علی{{ع}} در گرد او پدید آوردند و در اجرای راهبردهای پیش‌گفته، یک لحظه نیز توقف ننمودند. جامعه آرمانی علوی، [[جامعه]] کوچک [[امام علی]]{{ع}} و [[یاران]] [[مؤمن]] و [[وفادار]] وی بود؛ جامعه‌ای که امام قصد داشت آن را به تمام سرزمین‌های [[مسلمانان]] گسترش دهد. جامعه آرمانی علوی در لابه‌لای آرا و [[سیره امام علی]]{{ع}} نهفته است و حرکت به سوی آن، [[امید]] و [[آرمان]] ما در ساختن [[حیات طیبه]] است.
حرکت در مسیر جامعه آرمانی علوی، حرکتی [[اجتماعی]] است که مجموع [[راهبردها]] را مبنای [[برنامه‌ریزی]] خود قرار می‌دهد و در این مسیر به سرعت پیش می‌رود. جامعه آرمانی علوی آن خُرده جامعه‌ای بود که [[یاران با وفای امام]] علی {{ع}} در گرد او پدید آوردند و در اجرای راهبردهای پیش‌گفته، یک لحظه نیز توقف ننمودند. جامعه آرمانی علوی، [[جامعه]] کوچک [[امام علی]] {{ع}} و [[یاران]] [[مؤمن]] و [[وفادار]] وی بود؛ جامعه‌ای که امام قصد داشت آن را به تمام سرزمین‌های [[مسلمانان]] گسترش دهد. جامعه آرمانی علوی در لابه‌لای آرا و [[سیره امام علی]] {{ع}} نهفته است و حرکت به سوی آن، [[امید]] و [[آرمان]] ما در ساختن [[حیات طیبه]] است.


ممکن است تلاش برای حرکت به سوی جامعه آرمانی علوی کوششی [[بیهوده]] و گزاف به نظر آید؛ زیرا در دنیای معاصر، موانع و کاستی‌های [[خرد]] و کلان بسیاری پیش روی چنین آرمانی وجود دارد که برخی از آنها به صورت طبیعی پیش آمده است و برخی دیگر موانع برنامه‌ریزی شده و [[هدایت]] شده از سوی [[مخالفان]] جامعه آرمانی است. با این همه، تحولات جهانی نشان دهنده نیاز و [[عطش]] شدید [[جوامع بشری]] برای [[زندگی]] در چنین جامعه‌ای است؛ نیاز و عطشی که با توجه به بن بست‌های [[نظام‌های اجتماعی]] - [[سیاسی]] [[حاکم]] بر جوامع بشری، حرکت جهانی به سوی جامعه آرمانی علوی را الزامی می‌کند؛ اگرچه برای خروج از کندی و [[رخوت]] نبض این حرکت جهانی، دهه‌هایی چند و یا حتی چند قرن، [[زمان]] لازم باشد.<ref>[[سید عباس نبوی|نبوی، سید عباس]]، [[جامعه آرمانی (مقاله)| مقاله «جامعه آرمانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۱۸۹.</ref>
ممکن است تلاش برای حرکت به سوی جامعه آرمانی علوی کوششی [[بیهوده]] و گزاف به نظر آید؛ زیرا در دنیای معاصر، موانع و کاستی‌های [[خرد]] و کلان بسیاری پیش روی چنین آرمانی وجود دارد که برخی از آنها به صورت طبیعی پیش آمده است و برخی دیگر موانع برنامه‌ریزی شده و [[هدایت]] شده از سوی [[مخالفان]] جامعه آرمانی است. با این همه، تحولات جهانی نشان دهنده نیاز و [[عطش]] شدید [[جوامع بشری]] برای [[زندگی]] در چنین جامعه‌ای است؛ نیاز و عطشی که با توجه به بن بست‌های [[نظام‌های اجتماعی]] - [[سیاسی]] [[حاکم]] بر جوامع بشری، حرکت جهانی به سوی جامعه آرمانی علوی را الزامی می‌کند؛ اگرچه برای خروج از کندی و [[رخوت]] نبض این حرکت جهانی، دهه‌هایی چند و یا حتی چند قرن، [[زمان]] لازم باشد.<ref>[[سید عباس نبوی|نبوی، سید عباس]]، [[جامعه آرمانی (مقاله)| مقاله «جامعه آرمانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۱۸۹.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش