جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[منهال بن عمرو]]، یکی از هواداران [[اهل بیت]] بود که در [[شام]] میزیست. در روزهایی که [[اسرای اهل بیت]]{{عم}} در خرابۀ [[شام]] بودند، روزی [[امام سجاد]]{{ع}} بیرون آمد و با او برخورد کرد و گفتگوهایی میان آن دو انجام گرفت و [[امام]]، از [[مظلومیّت]] [[اهل بیت]] و [[شداید]] دوران [[اسارت]] [[سخن]] گفت<ref>مقتل الحسین، مقرّم، ص۴۶۲؛ الفتوح، ابن اعثم، ج۵، ص۱۵۵.</ref>. از او نیز [[نقل]] شده که هنگام آوردن سر [[مطهّر]] [[امام حسین]] به [[دمشق]]، مردی آیۀ [[اصحاب کهف]] را میخواند. صدایی از سر [[مطهّر]] آمد که: کشتن من و گرداندن سرم، شگفتتر از داستان [[اصحاب کهف]] است<ref>اثبات الهداه، ج۵، ص۱۹۳.</ref>. منهال، از طایفۀ [[بنی اسد]] و [[کوفی]] بود و از [[امام سجاد]]{{ع}} [[روایت]] میکرد. او را از [[اصحاب امام سجاد]] و [[امام باقر]] شمردهاند<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۵۱.</ref>. در [[سفر]] بازگشت از [[مکه]] با [[امام]] [[زین العابدین]] [[دیدار]] کرد. [[حضرت]]، وضع [[حرمله]] (کشندۀ [[علی اصغر]]) را از او پرسید، سپس آن [[ملعون]] را [[نفرین]] کرد. منهال وقتی به [[کوفه]] رسید، [[حرمله]] را دستگیر کرده بودند. به [[دستور]] مختار، [[دست]] و پایش را [[قطع]] کردند، سپس در [[آتش]] افکندند. منهال، ماجرای [[دیدار]] خود با [[امام]] و [[نفرین]] آن [[حضرت]] را نسبت به [[حرمله]] بازگو کرد. مختار، خوشحال شد که [[دعای امام]] به [[دست]] او تحقّق یافت<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۳۲؛ معارف و معاریف، ج۵، ص۲۱۴۳.</ref>. منهال، به معنای بسیار [[بخشنده]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۷۱.</ref>. | [[منهال بن عمرو]]، یکی از هواداران [[اهل بیت]] بود که در [[شام]] میزیست. در روزهایی که [[اسرای اهل بیت]] {{عم}} در خرابۀ [[شام]] بودند، روزی [[امام سجاد]] {{ع}} بیرون آمد و با او برخورد کرد و گفتگوهایی میان آن دو انجام گرفت و [[امام]]، از [[مظلومیّت]] [[اهل بیت]] و [[شداید]] دوران [[اسارت]] [[سخن]] گفت<ref>مقتل الحسین، مقرّم، ص۴۶۲؛ الفتوح، ابن اعثم، ج۵، ص۱۵۵.</ref>. از او نیز [[نقل]] شده که هنگام آوردن سر [[مطهّر]] [[امام حسین]] به [[دمشق]]، مردی آیۀ [[اصحاب کهف]] را میخواند. صدایی از سر [[مطهّر]] آمد که: کشتن من و گرداندن سرم، شگفتتر از داستان [[اصحاب کهف]] است<ref>اثبات الهداه، ج۵، ص۱۹۳.</ref>. منهال، از طایفۀ [[بنی اسد]] و [[کوفی]] بود و از [[امام سجاد]] {{ع}} [[روایت]] میکرد. او را از [[اصحاب امام سجاد]] و [[امام باقر]] شمردهاند<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۵۱.</ref>. در [[سفر]] بازگشت از [[مکه]] با [[امام]] [[زین العابدین]] [[دیدار]] کرد. [[حضرت]]، وضع [[حرمله]] (کشندۀ [[علی اصغر]]) را از او پرسید، سپس آن [[ملعون]] را [[نفرین]] کرد. منهال وقتی به [[کوفه]] رسید، [[حرمله]] را دستگیر کرده بودند. به [[دستور]] مختار، [[دست]] و پایش را [[قطع]] کردند، سپس در [[آتش]] افکندند. منهال، ماجرای [[دیدار]] خود با [[امام]] و [[نفرین]] آن [[حضرت]] را نسبت به [[حرمله]] بازگو کرد. مختار، خوشحال شد که [[دعای امام]] به [[دست]] او تحقّق یافت<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۳۲؛ معارف و معاریف، ج۵، ص۲۱۴۳.</ref>. منهال، به معنای بسیار [[بخشنده]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۷۱.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |