جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== مقدمه == | |||
==مقدمه== | |||
* [[امام]] {{ع}} [[عمر بن سلمه]] را به دیاری فرستاده بود که شهروندان آن [[آیین]] [[مجوس]] داشتند. مجوسان آتشپرست بودند و در [[شرک]] بهسر میبردند، اما با [[حاکم اسلامی]] [[عهد]] و [[پیمان]] بسته و در قید [[پیمان]] خویش بودند. [[کارگزار]] [[امام]] با [[مردمان]] بهدلیل شرکشان [[تندی]] میکرد و بر آنها سخت میگرفت. رؤسای [[قوم]] که از [[عدالت امام]] و شیوه سنجیده او با خبر شده بودند، [[امام]] را از [[رفتار]] سخت گیرانه [[عمر]] [[آگاه]] ساختند. [[امام]] در تدبیری حکیمانه او را امر به حفظ [[اعتدال]] میکند، زیرا بهکار بردن [[نرمی]] و [[مهربانی]] و نزدیک شدن به آن [[مردم]] باعث میشود که در [[کارها]] و زراعتهایشان که [[مصلحت]] معاش آنان است، [[آرامش]] و [[اطمینان قلبی]] داشته باشند. از طرفی وقتی آن [[مهربانی]] و [[رأفت]] با قدری سختگیری و دور کردن آنان آمیخته شود، هم [[خوار]] شمردن [[کافران]] که خواسته [[دین]] است حاصل میشود و هم [[دشمنی]] و قصد [[تجاوز]] آنها درهم شکسته خواهد شد و شر محتمل آنان نیز دفع میشود. از اینرو [[امام]] [[والی]] خود را از شدت و [[قساوت]] با آنها [[نهی]] میکند و [[رفتاری]] [[متعادل]] را [[فرمان]] میدهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 766.</ref>. | * [[امام]] {{ع}} [[عمر بن سلمه]] را به دیاری فرستاده بود که شهروندان آن [[آیین]] [[مجوس]] داشتند. مجوسان آتشپرست بودند و در [[شرک]] بهسر میبردند، اما با [[حاکم اسلامی]] [[عهد]] و [[پیمان]] بسته و در قید [[پیمان]] خویش بودند. [[کارگزار]] [[امام]] با [[مردمان]] بهدلیل شرکشان [[تندی]] میکرد و بر آنها سخت میگرفت. رؤسای [[قوم]] که از [[عدالت امام]] و شیوه سنجیده او با خبر شده بودند، [[امام]] را از [[رفتار]] سخت گیرانه [[عمر]] [[آگاه]] ساختند. [[امام]] در تدبیری حکیمانه او را امر به حفظ [[اعتدال]] میکند، زیرا بهکار بردن [[نرمی]] و [[مهربانی]] و نزدیک شدن به آن [[مردم]] باعث میشود که در [[کارها]] و زراعتهایشان که [[مصلحت]] معاش آنان است، [[آرامش]] و [[اطمینان قلبی]] داشته باشند. از طرفی وقتی آن [[مهربانی]] و [[رأفت]] با قدری سختگیری و دور کردن آنان آمیخته شود، هم [[خوار]] شمردن [[کافران]] که خواسته [[دین]] است حاصل میشود و هم [[دشمنی]] و قصد [[تجاوز]] آنها درهم شکسته خواهد شد و شر محتمل آنان نیز دفع میشود. از اینرو [[امام]] [[والی]] خود را از شدت و [[قساوت]] با آنها [[نهی]] میکند و [[رفتاری]] [[متعادل]] را [[فرمان]] میدهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 766.</ref>. | ||
*افزون بر [[سید رضی]]، [[بلاذری]] در انساب الاشراف، و [[احمد بن اسحق یعقوبی]] در التاریخ این [[نامه]] را [[روایت]] کردهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 766.</ref>. | * افزون بر [[سید رضی]]، [[بلاذری]] در انساب الاشراف، و [[احمد بن اسحق یعقوبی]] در التاریخ این [[نامه]] را [[روایت]] کردهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 766.</ref>. | ||
==فرازی از [[نامه]]== | == فرازی از [[نامه]] == | ||
*اما بعد، کشاورزان منطقهات از [[خشونت]] و [[سختی]] و بیاعتنایی و بیمهریات شکایت کردهاند. در بررسی این شکایت دریافتم که: اینان نه نزدیک شدن را شایستهاند، که مشرکاند و نه سزاوار راندن و بیمهری، که به هر حال با ما همپیماناند. پس (به خواست [[خدا]]) [[نرمش]] و [[سختی]] را تار و پود [[سیاست]] خویش با آنان ساز و در روابطت با آنان میانگینی از [[خشونت]] و مهر را برگزین و نزدیکی و فراخوانی را با فاصله گرفتن و دوری درهم بیامیز<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 767.</ref>. | * اما بعد، کشاورزان منطقهات از [[خشونت]] و [[سختی]] و بیاعتنایی و بیمهریات شکایت کردهاند. در بررسی این شکایت دریافتم که: اینان نه نزدیک شدن را شایستهاند، که مشرکاند و نه سزاوار راندن و بیمهری، که به هر حال با ما همپیماناند. پس (به خواست [[خدا]]) [[نرمش]] و [[سختی]] را تار و پود [[سیاست]] خویش با آنان ساز و در روابطت با آنان میانگینی از [[خشونت]] و مهر را برگزین و نزدیکی و فراخوانی را با فاصله گرفتن و دوری درهم بیامیز<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 767.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |