خیر: تفاوت میان نسخهها
(تغییرمسیر به نیکی) |
(تغییرمسیر به نیکی حذف شد) برچسب: تغییرمسیر حذف شد |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خرد}} | |||
{{نبوت}} | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[خیر]]''' است. "'''[[خیر]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خیر در قرآن]] | [[خیر در حدیث]] | [[خیر در نهج البلاغه]] | [[خیر در معارف دعا و زیارات]] | [[خیر در کلام اسلامی]] | [[خیر در اخلاق اسلامی]] | [[خیر در عرفان اسلامی]]</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[خیر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | |||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | |||
==مقدمه== | |||
*"خیر" و "[[شر]]"، از جمله بحثهای کلیدی در [[علوم دینی]]، از جمله [[علم کلام]] و [[اخلاق]] است که عدم [[فهم]] صحیح و دقیق آنها همواره منشأ بسیاری از چالشها در گستره مباحث [[عقیدتی]] و ارزشی گردیده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳.</ref>. | |||
==تعریف خیر== | |||
*{{عربی| الخیر هو ما یتشوقه شیء }}، تعریف خیر نسبی و {{عربی| الخیر ما یتشوقه کل شیء }} تعریف خیر مطلق است. | |||
*خیر، پدیده یا عاملی است که برای چیزی دیگر خوب و ملائم است، یعنی آن را به کمال مترقبش میرساند، یا عین کمال مترقب اوست. در واقع آن [[قوه]] و استعداد را دارد که به او برسد و این قهراً خیر اوست. | |||
*به سخن دیگر: خیر، چیزی است که [[نفس]] و ذات خودش کمال و مطلوب است، یعنی [[انسان]] آن را باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر؛ ولی "[[نافع]]" چیزی است که به خاطر اثری که به دنبال دارد، خوب و [[پسندیده]] است. [[نافع]]، در واقع مقدمه خیر است، نه اینکه خودش فی حد ذاته خیر باشد. | |||
*از باب اینکه [[انسان]] در انجام دادن فعل اختیاری به یک سلسله معانی و مفاهیم احتیاج دارد که او را به سوی آن فعل برانگیزد، [[عقل انسان]] مفهوم "خوبی" را میسازد؛ برای اینکه [[طبیعت]] را به سوی مطلوبش [[هدایت]] کند و [[طبیعت]] را به مطلوب خودش برساند. مقصود از [[طبیعت]]، آن نحوه وجود [[تکوینی]] است، یعنی [[عقل]]، وجود واقعی خود و وجود [[تکوینی]] خود را به مطلوب خودش برساند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳.</ref>. | |||
==انواع خیر== | |||
*در [[فلسفه]] [[اسلامی]] دو گونه خیر وجود دارد: "خیرهای محسوس" و "خیرهای معقول". | |||
*چیزهایی که [[انسان]] از جنبههای حسی و مادی مینگرد و معمولاً کلمه [[منفعت]] یا سود در مورد آنها به کار میرود، "خیر محسوس" و "خیر معقول"، چیزهایی است که از جنبههای [[معنوی]] به آنها نگاه میشود. [[فلاسفه]] [[غرب]] چون اساس کار خود را بر این نکته گذاشتند که "واقعیت، یعنی محسوس و مادی" [[اذعان]] داشتند که [[انسان]] یا جستجوگر خیر، یعنی به دنبال همان سود و [[منفعت]] مادی است؛ یا جستجوگر چیزی است که شکل مادی محسوس ندارد، بلکه فقط [[ارزش]] است، کلمه سود و [[ارزش]] در [[فلسفه]] اروپا آمده است و [[انحرافات]] بزرگی در [[فلسفه]] انسانی ایجاد کرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳-۱۱۴.</ref>. | |||
==وجودی و عدمی بودن ملاک [[خیر و شر]]== | |||
*تحلیل [[خیر و شر]]، توجه ما را به وجود و عدم معطوف میکند. یک شیء از آن جهت که موجود است، خیر محسوب میشود، و از آن جهت که معدوم است، [[شر]]. یک شیء، از آن جهت که کمال یک وجود است، خیر است، و از آن جهت که فقدان کمال یک وجود است، [[شر]] به حساب میآید. یک شیء موجود به اعتبار اینکه منشأ نیستی دیگری میشود، در عین اینکه موجود است، [[شر]] محسوب میشود. | |||
*بر اساس اینکه ملاک خیریّت، وجود و ملاک شرّیت، عدم است، و واجبالوجود وجودش محض است، خیر محض خواهد بود؛ ولی ممکنالوجود از باب اینکه بذاته وجود نیست، بلکه وجود عارض بر ذاتش میشود، الزاماً ذاتش خیر محض نیست<ref>مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۱۷۸؛ همو، فطرت، ص۱۴۸ - ۱۴۷؛ همو، شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۱۰۱، همو، تکامل اجتماعی انسان (هدف زندگی)، ص۱۲۸؛ همو، الهیات شفا، ج۲، ص۲۹۰ - ۲۸۶.</ref>. | |||
*[[امام خمینی]]، با نگاه برهانی و [[عرفانی]]، مسئله خیر محض بودن واجبالوجود و خیر بودن آنچه از او صادر میشود و نیز [[شر]] بودن عدم را طرح میکند. | |||
*آنچه بالذات متعلق [[خلقت]] و مورد [[جعل]] [[الهی]] است، خیرات و کمال است؛ اما [[شرور]] و مضرات در [[قضای الهی]] به [[تبعیت]] و انجرار است. به [[مقام]] اول، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ}}<ref>«(ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست» سوره نساء، آیه ۷۹.</ref>؛ و به [[مقام]] دوم، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ}}<ref>«بگو همه (چیز) از سوی خداوند است» سوره نساء، آیه ۷۸.</ref> اشاره دارد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۴۴.</ref>. | |||
*[[خداوند]]، چون صرف کمال است، آنچه از [[ناحیه]] او باشد نیز کمال و خیر است و آنچه رذیله و [[شر]] است، به عدم تعیّن راجع و از لوازم ماهیت است، که متعلق [[جعل]] و مفاض از [[حق]] نیست، بلکه شروری که در عالم [[طبیعت]] و نشئه تنگ [[ملک]] میباشد، از تضاد بین موجودات و تنگنایی عالم دنیاست، و تضاد بین آنها متعلق [[جعل]] نیست<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۰۰.</ref>. جهت برخی نکات مربوط، به اصطلاح "خیر" [[رجوع]] شود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۴-۱۱۵.</ref>. | |||
==منابع== | |||
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | |||
==جستارهای وابسته== | |||
==پانویس== | |||
{{یادآوری پانویس}} | |||
{{پانویس2}} | |||
[[رده:مدخل]] | |||
[[رده:خیر]] |
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۱۸
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خیر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- "خیر" و "شر"، از جمله بحثهای کلیدی در علوم دینی، از جمله علم کلام و اخلاق است که عدم فهم صحیح و دقیق آنها همواره منشأ بسیاری از چالشها در گستره مباحث عقیدتی و ارزشی گردیده است[۱].
تعریف خیر
- الخیر هو ما یتشوقه شیء ، تعریف خیر نسبی و الخیر ما یتشوقه کل شیء تعریف خیر مطلق است.
- خیر، پدیده یا عاملی است که برای چیزی دیگر خوب و ملائم است، یعنی آن را به کمال مترقبش میرساند، یا عین کمال مترقب اوست. در واقع آن قوه و استعداد را دارد که به او برسد و این قهراً خیر اوست.
- به سخن دیگر: خیر، چیزی است که نفس و ذات خودش کمال و مطلوب است، یعنی انسان آن را باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر؛ ولی "نافع" چیزی است که به خاطر اثری که به دنبال دارد، خوب و پسندیده است. نافع، در واقع مقدمه خیر است، نه اینکه خودش فی حد ذاته خیر باشد.
- از باب اینکه انسان در انجام دادن فعل اختیاری به یک سلسله معانی و مفاهیم احتیاج دارد که او را به سوی آن فعل برانگیزد، عقل انسان مفهوم "خوبی" را میسازد؛ برای اینکه طبیعت را به سوی مطلوبش هدایت کند و طبیعت را به مطلوب خودش برساند. مقصود از طبیعت، آن نحوه وجود تکوینی است، یعنی عقل، وجود واقعی خود و وجود تکوینی خود را به مطلوب خودش برساند[۲].
انواع خیر
- در فلسفه اسلامی دو گونه خیر وجود دارد: "خیرهای محسوس" و "خیرهای معقول".
- چیزهایی که انسان از جنبههای حسی و مادی مینگرد و معمولاً کلمه منفعت یا سود در مورد آنها به کار میرود، "خیر محسوس" و "خیر معقول"، چیزهایی است که از جنبههای معنوی به آنها نگاه میشود. فلاسفه غرب چون اساس کار خود را بر این نکته گذاشتند که "واقعیت، یعنی محسوس و مادی" اذعان داشتند که انسان یا جستجوگر خیر، یعنی به دنبال همان سود و منفعت مادی است؛ یا جستجوگر چیزی است که شکل مادی محسوس ندارد، بلکه فقط ارزش است، کلمه سود و ارزش در فلسفه اروپا آمده است و انحرافات بزرگی در فلسفه انسانی ایجاد کرد[۳].
وجودی و عدمی بودن ملاک خیر و شر
- تحلیل خیر و شر، توجه ما را به وجود و عدم معطوف میکند. یک شیء از آن جهت که موجود است، خیر محسوب میشود، و از آن جهت که معدوم است، شر. یک شیء، از آن جهت که کمال یک وجود است، خیر است، و از آن جهت که فقدان کمال یک وجود است، شر به حساب میآید. یک شیء موجود به اعتبار اینکه منشأ نیستی دیگری میشود، در عین اینکه موجود است، شر محسوب میشود.
- بر اساس اینکه ملاک خیریّت، وجود و ملاک شرّیت، عدم است، و واجبالوجود وجودش محض است، خیر محض خواهد بود؛ ولی ممکنالوجود از باب اینکه بذاته وجود نیست، بلکه وجود عارض بر ذاتش میشود، الزاماً ذاتش خیر محض نیست[۴].
- امام خمینی، با نگاه برهانی و عرفانی، مسئله خیر محض بودن واجبالوجود و خیر بودن آنچه از او صادر میشود و نیز شر بودن عدم را طرح میکند.
- آنچه بالذات متعلق خلقت و مورد جعل الهی است، خیرات و کمال است؛ اما شرور و مضرات در قضای الهی به تبعیت و انجرار است. به مقام اول، آیه شریفه ﴿مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ﴾[۵]؛ و به مقام دوم، آیه شریفه ﴿قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾[۶] اشاره دارد[۷].
- خداوند، چون صرف کمال است، آنچه از ناحیه او باشد نیز کمال و خیر است و آنچه رذیله و شر است، به عدم تعیّن راجع و از لوازم ماهیت است، که متعلق جعل و مفاض از حق نیست، بلکه شروری که در عالم طبیعت و نشئه تنگ ملک میباشد، از تضاد بین موجودات و تنگنایی عالم دنیاست، و تضاد بین آنها متعلق جعل نیست[۸]. جهت برخی نکات مربوط، به اصطلاح "خیر" رجوع شود[۹].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۱۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۱۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۱۳-۱۱۴.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۱۷۸؛ همو، فطرت، ص۱۴۸ - ۱۴۷؛ همو، شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۱۰۱، همو، تکامل اجتماعی انسان (هدف زندگی)، ص۱۲۸؛ همو، الهیات شفا، ج۲، ص۲۹۰ - ۲۸۶.
- ↑ «(ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست» سوره نساء، آیه ۷۹.
- ↑ «بگو همه (چیز) از سوی خداوند است» سوره نساء، آیه ۷۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۴۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۰۰.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۱۴-۱۱۵.