استثمار: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم حذف منبعشناسی جامع) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
استثمار، یعنی بهرهکشی بلاعوض از کار دیگران را به هر شکل و هر لباسی<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۴۵.</ref>. استثمار یعنی [[غصب]] دسترنج و محصول کار دیگران<ref>مسأله ربا، ص۱۶۷.</ref>. به عبارت دیگر یعنی چیدن میوه دیگری. هرکسی وجودش مثل یک درخت پر میوه است. میوه درخت وجود هرکسی یعنی محصول کار و فکرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش، باید [[مال]] خودش باشد. وقتی که افرادی کاری میکنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق میدهند و میوههای وجود آنها را میچینند، میگویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۵.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۵.</ref> | استثمار، یعنی بهرهکشی بلاعوض از کار دیگران را به هر شکل و هر لباسی<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۴۵.</ref>. استثمار یعنی [[غصب]] دسترنج و محصول کار دیگران<ref>مسأله ربا، ص۱۶۷.</ref>. به عبارت دیگر یعنی چیدن میوه دیگری. هرکسی وجودش مثل یک درخت پر میوه است. میوه درخت وجود هرکسی یعنی محصول کار و فکرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش، باید [[مال]] خودش باشد. وقتی که افرادی کاری میکنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق میدهند و میوههای وجود آنها را میچینند، میگویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۵.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۵.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۵۶
مقدمه
استثمار، یعنی بهرهکشی بلاعوض از کار دیگران را به هر شکل و هر لباسی[۱]. استثمار یعنی غصب دسترنج و محصول کار دیگران[۲]. به عبارت دیگر یعنی چیدن میوه دیگری. هرکسی وجودش مثل یک درخت پر میوه است. میوه درخت وجود هرکسی یعنی محصول کار و فکرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش، باید مال خودش باشد. وقتی که افرادی کاری میکنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق میدهند و میوههای وجود آنها را میچینند، میگویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است[۳][۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ مسأله ربا، ص۱۶۷.
- ↑ گفتارهای معنوی، ص۱۵.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۵.