جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
(←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
طبق نظر مشهور، '''[[شهربانو]]''' دختر یزدْگِرد، [[همسر]] [[امام حسین]]{{ع}} و [[مادر امام زین العابدین]]{{ع}} است. [[اختلاف]] در نام و نسب ایشان بسیار است و حتی برخی در اینکه شهربانو مادر امام سجاد{{ع}} بوده است نظری مخالف دارند. درباره [[زمان]] [[اسارت]] آن بانو که آیا در زمان حلیفه دوم بوده است یا [[خلیفه سوم]] و یا در زمان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز [[اختلاف]] نظر وجود دارد و براساس منابع و [[ادله]]، قول سوم به واقع نزدیکتر است. شهربانو هنگام تولد [[امام سجاد]]{{ع}} از [[دنیا]] رفتند و لذا در [[کربلا]] حضور نداشتهاند. | طبق نظر مشهور، '''[[شهربانو]]''' دختر یزدْگِرد، [[همسر]] [[امام حسین]] {{ع}} و [[مادر امام زین العابدین]] {{ع}} است. [[اختلاف]] در نام و نسب ایشان بسیار است و حتی برخی در اینکه شهربانو مادر امام سجاد {{ع}} بوده است نظری مخالف دارند. درباره [[زمان]] [[اسارت]] آن بانو که آیا در زمان حلیفه دوم بوده است یا [[خلیفه سوم]] و یا در زمان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز [[اختلاف]] نظر وجود دارد و براساس منابع و [[ادله]]، قول سوم به واقع نزدیکتر است. شهربانو هنگام تولد [[امام سجاد]] {{ع}} از [[دنیا]] رفتند و لذا در [[کربلا]] حضور نداشتهاند. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در جریان [[فتح ایران]]، [[شهربانو]] به دست [[مسلمانان]] [[اسیر]] شد و در [[مدینه]] به [[عقد]] [[امام حسین]]{{ع}} در آمد. شهربانو دارای [[طهارت]] نفس و صفای [[باطن]] بود. [[خداوند متعال]] او را از [[بلایا]] [[حفظ]] کرد تا به مدینه برسد و با امام حسین{{ع}} [[ازدواج]] کند و [[فرزندی]] مانند [[سیدالساجدین]]{{ع}} به [[دنیا]] آورد که [[جهان]] از شعاع نورش روشن گردد. این [[افتخار]] و [[شایستگی]] نصیب این بانوی [[ایرانی]] گردید که هشت [[امام]] از [[نسل]] [[امام سجاد]]{{ع}} و [[نوادگان]] آن بانوی بزرگوار باشند.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۳.</ref>. | در جریان [[فتح ایران]]، [[شهربانو]] به دست [[مسلمانان]] [[اسیر]] شد و در [[مدینه]] به [[عقد]] [[امام حسین]] {{ع}} در آمد. شهربانو دارای [[طهارت]] نفس و صفای [[باطن]] بود. [[خداوند متعال]] او را از [[بلایا]] [[حفظ]] کرد تا به مدینه برسد و با امام حسین {{ع}} [[ازدواج]] کند و [[فرزندی]] مانند [[سیدالساجدین]] {{ع}} به [[دنیا]] آورد که [[جهان]] از شعاع نورش روشن گردد. این [[افتخار]] و [[شایستگی]] نصیب این بانوی [[ایرانی]] گردید که هشت [[امام]] از [[نسل]] [[امام سجاد]] {{ع}} و [[نوادگان]] آن بانوی بزرگوار باشند.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۳.</ref>. | ||
==نامها و لقبها== | == نامها و لقبها == | ||
[[محدثان]] و [[مورخان]] برای [[مادر]] بزرگوار امام سجاد{{ع}} نامهای فراوانی ذکر کردهاند که عبارت است از: شهربانو، شاه [[زنان]]، جهان بانو، شهربانویه، جهان شاه، حرار، سندیه، [[سلامه]]، سلافه، [[خوله]] و غزاله<ref>الارشاد، ص۴۹۲؛ کشف الغمه، ج۲، ص۷۵؛ دلائل الامامه، ص۱۹۴؛ اعلام الوری، ص۲۵۶؛ الفصول المهمة، ص۱۹۹.</ref>. | [[محدثان]] و [[مورخان]] برای [[مادر]] بزرگوار امام سجاد {{ع}} نامهای فراوانی ذکر کردهاند که عبارت است از: شهربانو، شاه [[زنان]]، جهان بانو، شهربانویه، جهان شاه، حرار، سندیه، [[سلامه]]، سلافه، [[خوله]] و غزاله<ref>الارشاد، ص۴۹۲؛ کشف الغمه، ج۲، ص۷۵؛ دلائل الامامه، ص۱۹۴؛ اعلام الوری، ص۲۵۶؛ الفصول المهمة، ص۱۹۹.</ref>. | ||
[[علامه مجلسی]] میگوید: «نام [[مادر امام سجاد]]{{ع}} بنابر نظر مشهور، شهربانو دختر یزدجردین شهریار، [[پادشاه]] [[عجم]] است»<ref>جلاء العیون، ص۸۳۱.</ref>. | [[علامه مجلسی]] میگوید: «نام [[مادر امام سجاد]] {{ع}} بنابر نظر مشهور، شهربانو دختر یزدجردین شهریار، [[پادشاه]] [[عجم]] است»<ref>جلاء العیون، ص۸۳۱.</ref>. | ||
در [[صحیفه]] [[حضرت زهرا]]{{س}}، که نام همه [[امامان]] و مادرانشان در آن آمده، نام مادر امام سجاد{{ع}}، شهربانو آمده است<ref>ملحقات الحاق الحق، ص۱۷.</ref>. | در [[صحیفه]] [[حضرت زهرا]] {{س}}، که نام همه [[امامان]] و مادرانشان در آن آمده، نام مادر امام سجاد {{ع}}، شهربانو آمده است<ref>ملحقات الحاق الحق، ص۱۷.</ref>. | ||
[[یوسف بن حاتم شامی]] گوید: «مادر امام سجاد{{ع}}، دختر یزدجرد، دارای نسبت معروف و [[بهترین زن]] عصر خود بود»<ref>الدّر النظیم، ص۸۱.</ref>. | [[یوسف بن حاتم شامی]] گوید: «مادر امام سجاد {{ع}}، دختر یزدجرد، دارای نسبت معروف و [[بهترین زن]] عصر خود بود»<ref>الدّر النظیم، ص۸۱.</ref>. | ||
[[امیر المؤمنین]]{{ع}} او را مفتخر به [[لقب]] [[مریم]] یا [[فاطمه]]{{س}} نمود؛ زیرا او از [[زشتیها]] [[پاک]] بود و مانند مریم{{ع}} فرزندی [[زاهد]] و [[عابد]] داشت و نزد زنان، معروف به [[سیده زنان]] بود<ref>ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۱۹۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۳.</ref>. | [[امیر المؤمنین]] {{ع}} او را مفتخر به [[لقب]] [[مریم]] یا [[فاطمه]] {{س}} نمود؛ زیرا او از [[زشتیها]] [[پاک]] بود و مانند مریم {{ع}} فرزندی [[زاهد]] و [[عابد]] داشت و نزد زنان، معروف به [[سیده زنان]] بود<ref>ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۱۹۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۳.</ref>. | ||
==شهربانو کیست؟== | == شهربانو کیست؟ == | ||
گروهی وی را دختر [[یزدگرد]]، برخی دختر کسرا، بعضی دختر سبحان الملک و برخی دختر [[ملک]] هرب دانستهاند<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۷۹؛ الرحم الطیب، ص۴۰.</ref>. | گروهی وی را دختر [[یزدگرد]]، برخی دختر کسرا، بعضی دختر سبحان الملک و برخی دختر [[ملک]] هرب دانستهاند<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۷۹؛ الرحم الطیب، ص۴۰.</ref>. | ||
مورخان درباره زادگاه مادر امام سجاد{{ع}} نیز [[اختلاف]] نظر دارند. بنابر نظر مشهور، او ایرانی است. برخی او را کابلی و برخی [[اهل]] سِند دانستهاند. [[یعقوبی]] مینویسد: نام مادر امام سجاد{{ع}}، «حرار» بود. امام حسین{{ع}} او را «غزاله» نامید. گفته شده که مادرش از [[اسیران]] کابل بود<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. یکی از نویسندگان لبنانی میگوید: [[یزدگرد]] از [[مدائن]] که در [[غرب]] [[ایران]] واقع است، به سوی کابل رهسپار گردید تا از آبادی و سرسبزی کابل استفاده کند. در این [[سفر]]، یزدگرد [[دختران]] خود را نیز همراه خود برد. پس از مدتی، [[سپاهیان]] [[عرب]] به کابل [[حمله]] کردند و برخی قلعههای کابل را [[فتح]] کردند. یزدگرد مُرد و دخترانش [[اسیر]] شدند<ref>زندگانی امام زین العابدین، ص۱۰.</ref>. | مورخان درباره زادگاه مادر امام سجاد {{ع}} نیز [[اختلاف]] نظر دارند. بنابر نظر مشهور، او ایرانی است. برخی او را کابلی و برخی [[اهل]] سِند دانستهاند. [[یعقوبی]] مینویسد: نام مادر امام سجاد {{ع}}، «حرار» بود. امام حسین {{ع}} او را «غزاله» نامید. گفته شده که مادرش از [[اسیران]] کابل بود<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. یکی از نویسندگان لبنانی میگوید: [[یزدگرد]] از [[مدائن]] که در [[غرب]] [[ایران]] واقع است، به سوی کابل رهسپار گردید تا از آبادی و سرسبزی کابل استفاده کند. در این [[سفر]]، یزدگرد [[دختران]] خود را نیز همراه خود برد. پس از مدتی، [[سپاهیان]] [[عرب]] به کابل [[حمله]] کردند و برخی قلعههای کابل را [[فتح]] کردند. یزدگرد مُرد و دخترانش [[اسیر]] شدند<ref>زندگانی امام زین العابدین، ص۱۰.</ref>. | ||
نیز نوشتهاند که نام [[مادر امام سجاد]]{{ع}}، غزاله و به قول صحیحتر، [[شهربانو]] بود. پدرش در هرات از [[لشکر اسلام]] [[شکست]] خورد و به آسیابی گریخت. آسیابان، شبانه سر وی را [[برید]] و دخترش اسیر شد<ref>خلاصة البیان فی أحوال شاه زنان، ص۱۳۰.</ref>. | نیز نوشتهاند که نام [[مادر امام سجاد]] {{ع}}، غزاله و به قول صحیحتر، [[شهربانو]] بود. پدرش در هرات از [[لشکر اسلام]] [[شکست]] خورد و به آسیابی گریخت. آسیابان، شبانه سر وی را [[برید]] و دخترش اسیر شد<ref>خلاصة البیان فی أحوال شاه زنان، ص۱۳۰.</ref>. | ||
نیز نوشتهاند که مادر امام سجاد{{ع}}، سندی بود<ref>مرآة الجنان، ج۱، ص۹۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۴.</ref>. | نیز نوشتهاند که مادر امام سجاد {{ع}}، سندی بود<ref>مرآة الجنان، ج۱، ص۹۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۴.</ref>. | ||
==راهیابی به [[مدینه]]== | == راهیابی به [[مدینه]] == | ||
درباره این که شهربانو چگونه و در [[زمان]] کدام [[خلیفه]] به [[اسارت]] [[مسلمانان]] در آمد و به مدینه آورده شد، نظرهای مختلفی وجود دارد. بعضی [[روایات]]، اسارت او را در زمان [[خلافت عمر]] و بعضی در زمان [[خلافت عثمان]] و بعضی در زمان [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} دانستهاند. سه [[روایت]] مختلف در این زمینه وجود دارد: | درباره این که شهربانو چگونه و در [[زمان]] کدام [[خلیفه]] به [[اسارت]] [[مسلمانان]] در آمد و به مدینه آورده شد، نظرهای مختلفی وجود دارد. بعضی [[روایات]]، اسارت او را در زمان [[خلافت عمر]] و بعضی در زمان [[خلافت عثمان]] و بعضی در زمان [[خلافت امیرالمؤمنین]] {{ع}} دانستهاند. سه [[روایت]] مختلف در این زمینه وجود دارد: | ||
===اسارت در [[زمان عمر]]=== | === اسارت در [[زمان عمر]] === | ||
بنابر نقل [[ابن جریر طبری]] و [[قطب]] راوندی، [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: زمانی که دختر [[یزدجردبن شهریار]]، آخرین [[پادشاه]] [[عجم]] را به مدینه آوردند، همه دختران مدینه به تماشای [[جمال]] او بیرون آمدند و [[مسجد]] از شعاع روی او روشن شد. [[عمر]] [[اراده]] کرد روی او را ببیند؛ اما او مانع شد و گفت: سیاه باد [[روز]] هرمز<ref>مراد وی این بود که اگر پدربزرگش خسرو پرویز دعوت پیامبر را قبول مینمود، اکنون نوادگانش به اسارت گرفته نمیشدند.</ref>! که تو دست به فرزند او دراز میکنی. عمر گفت: این گبرزاده مرا [[دشنام]] میدهد. عمر خواست او را [[آزار]] بدهد که [[حضرت علی]]{{ع}} به او فرمود: تو که [[فارسی]] نمیدانی، چگونه دانستی که دشنام است؟ عمر امر کرد ندا کنند در میان [[مردم]] که او را بفروشند. | بنابر نقل [[ابن جریر طبری]] و [[قطب]] راوندی، [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: زمانی که دختر [[یزدجردبن شهریار]]، آخرین [[پادشاه]] [[عجم]] را به مدینه آوردند، همه دختران مدینه به تماشای [[جمال]] او بیرون آمدند و [[مسجد]] از شعاع روی او روشن شد. [[عمر]] [[اراده]] کرد روی او را ببیند؛ اما او مانع شد و گفت: سیاه باد [[روز]] هرمز<ref>مراد وی این بود که اگر پدربزرگش خسرو پرویز دعوت پیامبر را قبول مینمود، اکنون نوادگانش به اسارت گرفته نمیشدند.</ref>! که تو دست به فرزند او دراز میکنی. عمر گفت: این گبرزاده مرا [[دشنام]] میدهد. عمر خواست او را [[آزار]] بدهد که [[حضرت علی]] {{ع}} به او فرمود: تو که [[فارسی]] نمیدانی، چگونه دانستی که دشنام است؟ عمر امر کرد ندا کنند در میان [[مردم]] که او را بفروشند. | ||
[[امیر المؤمنین]]{{ع}} فرمود: [[پیامبر]] فرمود: بزرگان هر [[قوم]] را گرامی بدارید. [[عمر]] گفت: من هم از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: هر وقت بزرگی از یک قوم بر شما وارد شد، گرامی بدارید او را، گرچه با شما [[مخالفت]] کند. | [[امیر المؤمنین]] {{ع}} فرمود: [[پیامبر]] فرمود: بزرگان هر [[قوم]] را گرامی بدارید. [[عمر]] گفت: من هم از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: هر وقت بزرگی از یک قوم بر شما وارد شد، گرامی بدارید او را، گرچه با شما [[مخالفت]] کند. | ||
عمر گفت: پس با او چه کنم؟ [[امیر المؤمنین]]{{ع}} فرمود: او را واگذار که با یکی از [[مسلمانان]] [[ازدواج]] کند و مهر او را از سهم [[بیتالمال]] حساب کن. من [[خدا]] و شما حاضران را [[شاهد]] میگیرم که سهم خود را از این [[اسیران]] [[آزاد]] کردم. [[بنی هاشم]]، [[مهاجران]] و [[انصار]] سهم خود را به آن [[حضرت]] بخشیدند. عمر گفت: علی! من نیز سهم خودم را به تو بخشیدم. [[حضرت علی]]{{ع}} همه اسیران را در [[راه خدا]] آزاد کرد<ref>دلائل الامامه، ص۱۹۴؛ الخرائج والجرایح، ص۵۲۸؛ نورالابصار، ص۲۸۱؛ الدرالنظیم، ص۵۸؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۵.</ref>. | عمر گفت: پس با او چه کنم؟ [[امیر المؤمنین]] {{ع}} فرمود: او را واگذار که با یکی از [[مسلمانان]] [[ازدواج]] کند و مهر او را از سهم [[بیتالمال]] حساب کن. من [[خدا]] و شما حاضران را [[شاهد]] میگیرم که سهم خود را از این [[اسیران]] [[آزاد]] کردم. [[بنی هاشم]]، [[مهاجران]] و [[انصار]] سهم خود را به آن [[حضرت]] بخشیدند. عمر گفت: علی! من نیز سهم خودم را به تو بخشیدم. [[حضرت علی]] {{ع}} همه اسیران را در [[راه خدا]] آزاد کرد<ref>دلائل الامامه، ص۱۹۴؛ الخرائج والجرایح، ص۵۲۸؛ نورالابصار، ص۲۸۱؛ الدرالنظیم، ص۵۸؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۵.</ref>. | ||
===[[اسارت]] در [[زمان عثمان]]=== | === [[اسارت]] در [[زمان عثمان]] === | ||
[[سهل بن قاسم نوشجانی]] میگوید: | [[سهل بن قاسم نوشجانی]] میگوید: | ||
[[حضرت رضا]]{{ع}} به من فرمود: میدانی که بین من و شما یک نسبت برقرار است؟ عرض کردم: ای [[امیر]]! آن نسبت چیست؟ [[امام]] فرمود: [[عبداللّه بن عامر بن کریز]]، [[خراسان]] را [[فتح]] کرد دو دختر یزدجردین شهریار، [[پادشاه]] [[عجم]] را به اسیری گرفت و نزد [[عثمان بن عفان]] فرستاد. [[عثمان]] یکی از آنان را به [[حسن]]{{ع}} و دیگری را به [[حسین]]{{ع}} بخشید و این دو دختر نزد آن دو بزرگوار بودند. آن دختر که همراه [[امام حسین]]{{ع}} بود، در نفاس [[علی بن حسین]]{{ع}} از [[دنیا]] رفت<ref>عیون اخبار الرضا، ص۳۶۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص۸۲؛ تنقیح المقال، ج۳، قسم ۲، ص۸۰؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۸.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۶.</ref>. | [[حضرت رضا]] {{ع}} به من فرمود: میدانی که بین من و شما یک نسبت برقرار است؟ عرض کردم: ای [[امیر]]! آن نسبت چیست؟ [[امام]] فرمود: [[عبداللّه بن عامر بن کریز]]، [[خراسان]] را [[فتح]] کرد دو دختر یزدجردین شهریار، [[پادشاه]] [[عجم]] را به اسیری گرفت و نزد [[عثمان بن عفان]] فرستاد. [[عثمان]] یکی از آنان را به [[حسن]] {{ع}} و دیگری را به [[حسین]] {{ع}} بخشید و این دو دختر نزد آن دو بزرگوار بودند. آن دختر که همراه [[امام حسین]] {{ع}} بود، در نفاس [[علی بن حسین]] {{ع}} از [[دنیا]] رفت<ref>عیون اخبار الرضا، ص۳۶۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص۸۲؛ تنقیح المقال، ج۳، قسم ۲، ص۸۰؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۸.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۶.</ref>. | ||
===اسارت در [[زمان]] امیر المؤمنین=== | === اسارت در [[زمان]] امیر المؤمنین === | ||
[[حریث بن جابر حنفی]]، [[کارگزار]] حضرت علی{{ع}} در یکی از نواحی [[مشرق]]، دو دختر یزدجرد را به [[حضور امام]] علی{{ع}} فرستاد. آن حضرت، شاه [[زنان]] را به فرزندش حسین{{ع}} بخشید و از او [[حضرت سجاد]]{{ع}} متولد شد و دیگری را به [[محمد بن ابی بکر]] بخشید و [[قاسم بن محمد]] از او به دنیا آمد؛ بنابراین، [[امام سجاد]]{{ع}} و قاسم پسر خالهاند<ref>الارشاد، ص۴۹۲؛ روضة الواعظین، ص۱۷۲؛ اعلام الوری، ص۲۵۶؛ الدر النظیم، ص۵۷۹.</ref>. | [[حریث بن جابر حنفی]]، [[کارگزار]] حضرت علی{{ع}} در یکی از نواحی [[مشرق]]، دو دختر یزدجرد را به [[حضور امام]] علی {{ع}} فرستاد. آن حضرت، شاه [[زنان]] را به فرزندش حسین {{ع}} بخشید و از او [[حضرت سجاد]] {{ع}} متولد شد و دیگری را به [[محمد بن ابی بکر]] بخشید و [[قاسم بن محمد]] از او به دنیا آمد؛ بنابراین، [[امام سجاد]] {{ع}} و قاسم پسر خالهاند<ref>الارشاد، ص۴۹۲؛ روضة الواعظین، ص۱۷۲؛ اعلام الوری، ص۲۵۶؛ الدر النظیم، ص۵۷۹.</ref>. | ||
تفاوت زمانی در این [[روایات]] و [[ناسازگاری]] بعضی از آنها با [[تاریخ]] [[فتوحات اسلامی]] و [[انقراض]] [[سلسله]] ساسانی، سبب شده است که به تازگی [[نسب]] و [[زمان]] [[اسارت]] [[شهربانو]] و [[ازدواج امام]] [[حسین]]{{ع}} با زنی [[ایرانی]] به نام شهربانو مورد [[اختلاف]] و گفتوگوی فراوان باشد<ref>زندگانی علی بن حسین، ص۲۵؛ خلاصة البیان فی احوال شاه زنان، ص۲۵.</ref>. | تفاوت زمانی در این [[روایات]] و [[ناسازگاری]] بعضی از آنها با [[تاریخ]] [[فتوحات اسلامی]] و [[انقراض]] [[سلسله]] ساسانی، سبب شده است که به تازگی [[نسب]] و [[زمان]] [[اسارت]] [[شهربانو]] و [[ازدواج امام]] [[حسین]] {{ع}} با زنی [[ایرانی]] به نام شهربانو مورد [[اختلاف]] و گفتوگوی فراوان باشد<ref>زندگانی علی بن حسین، ص۲۵؛ خلاصة البیان فی احوال شاه زنان، ص۲۵.</ref>. | ||
به نظر میرسد [[روایت]] اسارت شهربانو در [[زمان عثمان]]، که [[شیخ صدوق]] نقل کرده، قابل [[اعتماد]] باشد؛ زیرا شیخ صدوق مورد اعتماد همه [[علمای شیعه]] است و این روایت وی با نظر [[مسعودی]] که [[قتل]] [[یزدگرد]] را در سال ۳۱ه در زمان [[خلافت عثمان]] دانسته<ref>مروج الذهب، ج۱، ص۲۹۰.</ref>، سازگاری دارد. | به نظر میرسد [[روایت]] اسارت شهربانو در [[زمان عثمان]]، که [[شیخ صدوق]] نقل کرده، قابل [[اعتماد]] باشد؛ زیرا شیخ صدوق مورد اعتماد همه [[علمای شیعه]] است و این روایت وی با نظر [[مسعودی]] که [[قتل]] [[یزدگرد]] را در سال ۳۱ه در زمان [[خلافت عثمان]] دانسته<ref>مروج الذهب، ج۱، ص۲۹۰.</ref>، سازگاری دارد. | ||
[[علامه مجلسی]] درباره روایت اسارت شهربانو در [[زمان عمر]] میگوید: | [[علامه مجلسی]] درباره روایت اسارت شهربانو در [[زمان عمر]] میگوید: | ||
بعید است این خبر صحّت داشته باشد؛ زیرا اسارت [[خاندان]] یزدجرد بعد از قتل او و در زمان خلافت عثمان واقع شده است؛ نه در زمان [[خلافت عمر]]. افزون بر آن، همه پذیرفتهاند که ولادت [[امام سجاد]]{{ع}} در [[سال ۳۸ هجری]] واقع شده است. بعید است شهربانو از زمان عمر تا سال ۳۸ باردار نشده باشد<ref>بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۷.</ref>. | بعید است این خبر صحّت داشته باشد؛ زیرا اسارت [[خاندان]] یزدجرد بعد از قتل او و در زمان خلافت عثمان واقع شده است؛ نه در زمان [[خلافت عمر]]. افزون بر آن، همه پذیرفتهاند که ولادت [[امام سجاد]] {{ع}} در [[سال ۳۸ هجری]] واقع شده است. بعید است شهربانو از زمان عمر تا سال ۳۸ باردار نشده باشد<ref>بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۷.</ref>. | ||
==[[خواب]] [[ملکوتی]] شهربانو== | == [[خواب]] [[ملکوتی]] شهربانو == | ||
از شهربانو نقل شده است: | از شهربانو نقل شده است: | ||
قبل از آمدن [[لشکر اسلام]]، در خواب دیدم [[حضرت رسول]]{{صل}} و [[امام حسین]]{{ع}} داخل [[خانه]] ما شدند و [[رسول خدا]] مرا برای امام حسین [[خواستگاری]] کرد و پدرم مرا به [[ازدواج]] او در آورد. شب بعد، [[حضرت زهرا]]{{س}}را در خواب دیدم که نزد من آمد و [[اسلام]] را بر من عرضه کرد و من در خواب، به دست آن [[حضرت]] [[مسلمان]] شدم. سپس فرمود: «[[لشکر]] [[مسلمانان]] به این زودی بر [[پدر]] تو چیره خواهد شد و تو را به اسیری میگیرند و به زودی به فرزندم میرسی و [[خدا]] نخواهد گذاشت که کسی دست به تو رساند تا آنکه به فرزندم برسی». خدا مرا [[حفظ]] کرد که هیچکس به من دست نزند تا آنکه مرا به [[مدینه]] آوردند<ref>الخرایج و الجرایح، ص۵۲۹؛ جلاالعیون، ص۸۳۳؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۱؛ منتهی الآمال، ج۲، ص۳۱.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۸.</ref>. | قبل از آمدن [[لشکر اسلام]]، در خواب دیدم [[حضرت رسول]] {{صل}} و [[امام حسین]] {{ع}} داخل [[خانه]] ما شدند و [[رسول خدا]] مرا برای امام حسین [[خواستگاری]] کرد و پدرم مرا به [[ازدواج]] او در آورد. شب بعد، [[حضرت زهرا]] {{س}}را در خواب دیدم که نزد من آمد و [[اسلام]] را بر من عرضه کرد و من در خواب، به دست آن [[حضرت]] [[مسلمان]] شدم. سپس فرمود: «[[لشکر]] [[مسلمانان]] به این زودی بر [[پدر]] تو چیره خواهد شد و تو را به اسیری میگیرند و به زودی به فرزندم میرسی و [[خدا]] نخواهد گذاشت که کسی دست به تو رساند تا آنکه به فرزندم برسی». خدا مرا [[حفظ]] کرد که هیچکس به من دست نزند تا آنکه مرا به [[مدینه]] آوردند<ref>الخرایج و الجرایح، ص۵۲۹؛ جلاالعیون، ص۸۳۳؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۱؛ منتهی الآمال، ج۲، ص۳۱.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۸.</ref>. | ||
==[[پرسش]] علی{{ع}} و جواب [[شهربانو]]== | == [[پرسش]] علی {{ع}} و جواب [[شهربانو]] == | ||
شهربانو را در [[اسارت]] به [[مدینه]] آوردند. [[حضرت علی]]{{ع}} از او پرسید: از پدرت در حادثه فیلسواران چیزی به یاد داری؟ شهربانو عرض کرد: به خاطر دارم که پدرم در آن هنگام میگفت هرگاه [[اراده خداوند]] بر چیزی [[غالب]] شد، همه [[آرزوها]] در برابر آن [[خوار]] و ناکام میگردد و هرگاه مدت [[عمر]] و [[شوکت]] به پایان رسید، [[مرگ]] خواهد رسید و چارهای جز [[تسلیم شدن]] در برابر آن نیست. حضرت علی{{ع}} فرمود: پدرت چه [[نیکو]] سخن گفته است. همه [[مقدرات الهی]] بر [[تدبیر]] و خواهشهای [[انسان]]، [[پیروز]] میگردد<ref>الارشاد، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۸.</ref>. | شهربانو را در [[اسارت]] به [[مدینه]] آوردند. [[حضرت علی]] {{ع}} از او پرسید: از پدرت در حادثه فیلسواران چیزی به یاد داری؟ شهربانو عرض کرد: به خاطر دارم که پدرم در آن هنگام میگفت هرگاه [[اراده خداوند]] بر چیزی [[غالب]] شد، همه [[آرزوها]] در برابر آن [[خوار]] و ناکام میگردد و هرگاه مدت [[عمر]] و [[شوکت]] به پایان رسید، [[مرگ]] خواهد رسید و چارهای جز [[تسلیم شدن]] در برابر آن نیست. حضرت علی {{ع}} فرمود: پدرت چه [[نیکو]] سخن گفته است. همه [[مقدرات الهی]] بر [[تدبیر]] و خواهشهای [[انسان]]، [[پیروز]] میگردد<ref>الارشاد، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۸.</ref>. | ||
==[[ازدواج]]== | == [[ازدواج]] == | ||
به پیشنهاد [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، دختر [[یزدگرد]] از اسارت [[رهایی]] یافت و قرار شد یکی از [[جوانان]] [[مسلمان]] را، آزادانه به همسری خود بپذیرد. عدهای از جوانان خواهان ازدواج با او بودند. امیر المؤمنین{{ع}} از شهربانو پرسید: آیا قصد ازدواج داری؟ شهربانو [[سکوت]] کرد. حضرت علی{{ع}} فرمود: وی [[اراده]] و قصد دارد، فقط مانده است که چه کسی را [[اختیار]] کند. کسی از حضرت علی{{ع}} پرسید: از کجا دانستید که قصد شوهرکردن دارد؟ فرمود: روش [[پیغمبر]]{{صل}} چنین بود که هر وقت دختری را نزد آن [[حضرت]] میآوردند تا او را به ازدواج کسی درآورد، [[پیامبر]] از دختر میپرسید: آیا [[راضی]] به شوهر کردن هستی؟ اگر آن دختر به واسطه [[شرم]] و [[حیا]]، سکوت مینمود، پیامبر سکوت او را نشانه رضایتش میدانست. | به پیشنهاد [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، دختر [[یزدگرد]] از اسارت [[رهایی]] یافت و قرار شد یکی از [[جوانان]] [[مسلمان]] را، آزادانه به همسری خود بپذیرد. عدهای از جوانان خواهان ازدواج با او بودند. امیر المؤمنین {{ع}} از شهربانو پرسید: آیا قصد ازدواج داری؟ شهربانو [[سکوت]] کرد. حضرت علی {{ع}} فرمود: وی [[اراده]] و قصد دارد، فقط مانده است که چه کسی را [[اختیار]] کند. کسی از حضرت علی {{ع}} پرسید: از کجا دانستید که قصد شوهرکردن دارد؟ فرمود: روش [[پیغمبر]] {{صل}} چنین بود که هر وقت دختری را نزد آن [[حضرت]] میآوردند تا او را به ازدواج کسی درآورد، [[پیامبر]] از دختر میپرسید: آیا [[راضی]] به شوهر کردن هستی؟ اگر آن دختر به واسطه [[شرم]] و [[حیا]]، سکوت مینمود، پیامبر سکوت او را نشانه رضایتش میدانست. | ||
حضرت علی{{ع}} از شهربانو پرسید: کدام یک از خواستگارانت را برمیگزینی؟ شهربانو [[امام حسین]]{{ع}} را برگزید. برای بار دوم به او اجازه داده شد که کسی را [[انتخاب]] کند و شهربانو باز هم امام حسین{{ع}} را خواست. | حضرت علی {{ع}} از شهربانو پرسید: کدام یک از خواستگارانت را برمیگزینی؟ شهربانو [[امام حسین]] {{ع}} را برگزید. برای بار دوم به او اجازه داده شد که کسی را [[انتخاب]] کند و شهربانو باز هم امام حسین {{ع}} را خواست. | ||
امیر المؤمنین{{ع}} به شهربانو فرمود: چه کسی را ولی خود قرار میدهی؟ عرض کرد: شما را. امیر المؤمنین{{ع}} به [[حذیفه]] دستور داد [[خطبه]] [[عقد]] را بخواند. او نیز خطبه عقد را خواند<ref>دلائل الامامة، ص۱۹۵؛ مناقب، ج۴، ص۵۵؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۱.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۹.</ref>. | امیر المؤمنین {{ع}} به شهربانو فرمود: چه کسی را ولی خود قرار میدهی؟ عرض کرد: شما را. امیر المؤمنین {{ع}} به [[حذیفه]] دستور داد [[خطبه]] [[عقد]] را بخواند. او نیز خطبه عقد را خواند<ref>دلائل الامامة، ص۱۹۵؛ مناقب، ج۴، ص۵۵؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۱.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۹.</ref>. | ||
==سفارش علی{{ع}} به [[امام حسین]]{{ع}}== | == سفارش علی {{ع}} به [[امام حسین]] {{ع}} == | ||
[[امیر المؤمنین]]{{ع}} به امام حسین{{ع}} فرمود: | [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به امام حسین {{ع}} فرمود: | ||
فرزندم! [[حرمت]] این [[زن]] را نگه دار و از او محافظت کن و به او [[نیکی]] کن؛ زیرا که به زودی [[بهترین]] فردِ زمانش را بعد از تو - که [[سید]] [[عرب]] و [[عجم]] خواهد شد - به [[دنیا]] خواهد آورد<ref>احقاق الحق، ج۱۲، ص۶؛ الخرائج والجرایح، ص۵۲۹.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۰.</ref>. | فرزندم! [[حرمت]] این [[زن]] را نگه دار و از او محافظت کن و به او [[نیکی]] کن؛ زیرا که به زودی [[بهترین]] فردِ زمانش را بعد از تو - که [[سید]] [[عرب]] و [[عجم]] خواهد شد - به [[دنیا]] خواهد آورد<ref>احقاق الحق، ج۱۲، ص۶؛ الخرائج والجرایح، ص۵۲۹.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۰.</ref>. | ||
==بازتاب [[ازدواج امام]] [[حسین]]{{ع}} با [[شهربانو]]== | == بازتاب [[ازدواج امام]] [[حسین]] {{ع}} با [[شهربانو]] == | ||
[[اعراب]]، [[ازدواج]] با [[کنیزان]] و [[غیر عرب]] را برای خود [[ننگ]] میدانستند. ازدواج امام حسین{{ع}} با شهربانو تأثیر سازندهای در از بین بردن این [[تعصبات]] خشک و بیروح داشت. [[یعقوبی]] در اینباره میگوید: موقعی که امام حسین{{ع}} با شهربانو - که کنیزی از عجم بود -ازدواج کرد و [[امام زین العابدین]]{{ع}} از وی به دنیا آمد، [[عربها]] متوجه کمال و [[منزلت]] و [[برازندگی]] ذاتی او شدند و [[آرزو]] میکردند کهای کاش [[مادر]] آنان نیز [[کنیز]] میبود، و پس از آن بود که به ازدواج با کنیزان روی آوردند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. | [[اعراب]]، [[ازدواج]] با [[کنیزان]] و [[غیر عرب]] را برای خود [[ننگ]] میدانستند. ازدواج امام حسین {{ع}} با شهربانو تأثیر سازندهای در از بین بردن این [[تعصبات]] خشک و بیروح داشت. [[یعقوبی]] در اینباره میگوید: موقعی که امام حسین {{ع}} با شهربانو - که کنیزی از عجم بود -ازدواج کرد و [[امام زین العابدین]] {{ع}} از وی به دنیا آمد، [[عربها]] متوجه کمال و [[منزلت]] و [[برازندگی]] ذاتی او شدند و [[آرزو]] میکردند کهای کاش [[مادر]] آنان نیز [[کنیز]] میبود، و پس از آن بود که به ازدواج با کنیزان روی آوردند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. | ||
مردی از [[قبیله قریش]] که مادرش کنیز بود، میگوید: | مردی از [[قبیله قریش]] که مادرش کنیز بود، میگوید: | ||
روزی دوستم، [[سعید بن مسیب]]، به من گفت: داییهای تو کیستند؟ گفتم: مادر من کنیز است. سعید با شنیدن این سخن، از من روی گرداند و در نظرش کوچک آمدم. روزی نزد سعید بودم که [[امام سجاد]]{{ع}} وارد شد. سعید با نهایت [[احترام]] و [[تعظیم]]، با او برخورد کرد. وقتی آن [[حضرت]] تشریف بردند، به سعید گفتم: سعید! این مرد که بود؟ سعید گفت: او کسی است که هیچ [[مسلمانی]] نیست که او را نشناسد. او [[علی بن حسین]]{{ع}} است. پرسیدم: مادرش کیست؟ گفت: مادرش کنیز است. به سعید گفتم: پس چرا وقتی به تو گفتم مادرم کنیز است، از نظرت افتادم؟ سعید همان هنگام به [[اشتباه]] خود پی برد<ref>الکامل، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۰.</ref>. | روزی دوستم، [[سعید بن مسیب]]، به من گفت: داییهای تو کیستند؟ گفتم: مادر من کنیز است. سعید با شنیدن این سخن، از من روی گرداند و در نظرش کوچک آمدم. روزی نزد سعید بودم که [[امام سجاد]] {{ع}} وارد شد. سعید با نهایت [[احترام]] و [[تعظیم]]، با او برخورد کرد. وقتی آن [[حضرت]] تشریف بردند، به سعید گفتم: سعید! این مرد که بود؟ سعید گفت: او کسی است که هیچ [[مسلمانی]] نیست که او را نشناسد. او [[علی بن حسین]] {{ع}} است. پرسیدم: مادرش کیست؟ گفت: مادرش کنیز است. به سعید گفتم: پس چرا وقتی به تو گفتم مادرم کنیز است، از نظرت افتادم؟ سعید همان هنگام به [[اشتباه]] خود پی برد<ref>الکامل، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۰.</ref>. | ||
==آسمانیترین بانوی پارسی== | == آسمانیترین بانوی پارسی == | ||
دختر [[یزدگرد]] در [[خانه]] [[پدر]] دارای [[عزت]] و [[شرف]] بود؛ ولی در دوران [[اسارت]] احترام او رو به افول گذاشت. [[خداوند]] چنین مقدّر فرمود که او در [[سرزمین]] [[غربت]]، در دوران [[اسارت]]، [[عزت]] و شکوهِ پیشین؛ بلکه هزاران بار فراتر از آن را به دست آورد و به [[مقام]] پر [[افتخار]] همسری [[امام]] و [[مادری]] امام دست یابد؛ از اینرو [[حضرت علی]]{{ع}} دربارهاش فرمود: {{متن حدیث|وَ هِيَ أُمُ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَةِ}}<ref>الخرائج والجرایح، ص۵۲۹؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۱.</ref>؛ او [[مادر]] [[اوصیا]] از [[ذریه]] [[پاک]] است. | دختر [[یزدگرد]] در [[خانه]] [[پدر]] دارای [[عزت]] و [[شرف]] بود؛ ولی در دوران [[اسارت]] احترام او رو به افول گذاشت. [[خداوند]] چنین مقدّر فرمود که او در [[سرزمین]] [[غربت]]، در دوران [[اسارت]]، [[عزت]] و شکوهِ پیشین؛ بلکه هزاران بار فراتر از آن را به دست آورد و به [[مقام]] پر [[افتخار]] همسری [[امام]] و [[مادری]] امام دست یابد؛ از اینرو [[حضرت علی]] {{ع}} دربارهاش فرمود: {{متن حدیث|وَ هِيَ أُمُ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَةِ}}<ref>الخرائج والجرایح، ص۵۲۹؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۱.</ref>؛ او [[مادر]] [[اوصیا]] از [[ذریه]] [[پاک]] است. | ||
[[شهربانو]] اولین [[زن]] پارسی بود که افتخار ورود به [[خاندان]] [[نبوت]] را یافت و مادر امام [[معصوم]] گردید؛ زیرا پیش از او [[مادران]] [[امامان معصوم]]، همگی از [[عرب]] و از [[بنیهاشم]] بودند. | [[شهربانو]] اولین [[زن]] پارسی بود که افتخار ورود به [[خاندان]] [[نبوت]] را یافت و مادر امام [[معصوم]] گردید؛ زیرا پیش از او [[مادران]] [[امامان معصوم]]، همگی از [[عرب]] و از [[بنیهاشم]] بودند. | ||
[[امام حسین]]{{ع}} پنج بار [[ازدواج]] کرد. اولین [[همسر]] آن [[حضرت]]، شهربانو بود<ref>بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۲۴.</ref>. بنا به نظر [[شیخ مفید]]، علی، ملقّب به [[زین العابدین]]، نخستین پسر امام حسین{{ع}} و شهربانو است؛ بنابراین او از [[حضرت علی اکبر]]{{ع}} بزرگتر است<ref>الارشاد، ص۴۹۱.</ref>. | [[امام حسین]] {{ع}} پنج بار [[ازدواج]] کرد. اولین [[همسر]] آن [[حضرت]]، شهربانو بود<ref>بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۲۴.</ref>. بنا به نظر [[شیخ مفید]]، علی، ملقّب به [[زین العابدین]]، نخستین پسر امام حسین {{ع}} و شهربانو است؛ بنابراین او از [[حضرت علی اکبر]] {{ع}} بزرگتر است<ref>الارشاد، ص۴۹۱.</ref>. | ||
تنها فرزند شهربانو، [[امام سجاد]]{{ع}} در [[مدینه]]، در [[خانه]] [[حضرت فاطمه]]{{س}} قدم به [[جهان]] نهاد<ref>دلائل الامامه، ص۸۰.</ref> و [[سلسله]] [[امامت]] از [[نسل]] فرزند همین بانو امتداد یافت.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۱.</ref>. | تنها فرزند شهربانو، [[امام سجاد]] {{ع}} در [[مدینه]]، در [[خانه]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} قدم به [[جهان]] نهاد<ref>دلائل الامامه، ص۸۰.</ref> و [[سلسله]] [[امامت]] از [[نسل]] فرزند همین بانو امتداد یافت.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۱.</ref>. | ||
==[[وفات]]== | == [[وفات]] == | ||
از [[تاریخ]] ولادت، ازدواج و درگذشت شهربانو اطلاع دقیقی در دست نیست. بنابر نظر مشهور، تنها بانوی آسمانی پارسیان در [[سال ۳۸ هجری]] در نفاس [[تولد]] امام سجاد{{ع}} [[رحلت]] نمود. آسمانیترین مادر پارسی نتوانست بیش از ده [[روز]]، سیمای پرفروغ آسمانیترین نوزاد سال ۳۸ هجری را ببیند و [[آفتاب]] عمرش غروب کرد<ref>الارشاد، ص۴۹۲؛ تاریخ قم، ص۱۶۹؛ عیون اخبار الرضا، ص۱۲۸.</ref>. | از [[تاریخ]] ولادت، ازدواج و درگذشت شهربانو اطلاع دقیقی در دست نیست. بنابر نظر مشهور، تنها بانوی آسمانی پارسیان در [[سال ۳۸ هجری]] در نفاس [[تولد]] امام سجاد {{ع}} [[رحلت]] نمود. آسمانیترین مادر پارسی نتوانست بیش از ده [[روز]]، سیمای پرفروغ آسمانیترین نوزاد سال ۳۸ هجری را ببیند و [[آفتاب]] عمرش غروب کرد<ref>الارشاد، ص۴۹۲؛ تاریخ قم، ص۱۶۹؛ عیون اخبار الرضا، ص۱۲۸.</ref>. | ||
برخلاف نظر مشهور، برخی [[مورخان]]، مانند [[ابن سعد]] و ابن خلَکان (از مورخان [[اهل سنت]]) میگویند: | برخلاف نظر مشهور، برخی [[مورخان]]، مانند [[ابن سعد]] و ابن خلَکان (از مورخان [[اهل سنت]]) میگویند: | ||
[[مادر امام سجاد]]{{ع}} پس از [[شهادت]] شوهرش، امام حسین{{ع}}، زنده بود و امام سجاد{{ع}} بعد از شهادت پدرش، او را به همسری زید در آورد. | [[مادر امام سجاد]] {{ع}} پس از [[شهادت]] شوهرش، امام حسین {{ع}}، زنده بود و امام سجاد {{ع}} بعد از شهادت پدرش، او را به همسری زید در آورد. | ||
به همین سبب بود که [[عبدالملک بن مروان]] امام را [[سرزنش]] نمود و امام سجاد{{ع}} برای او نوشت: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref><ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۹؛ الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱.</ref>. | به همین سبب بود که [[عبدالملک بن مروان]] امام را [[سرزنش]] نمود و امام سجاد {{ع}} برای او نوشت: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref><ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۹؛ الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱.</ref>. | ||
[[ابن شهر آشوب]]، به نقل از [[مقتل]] [[ابومخنف]] مینویسد: {{عربی|جاؤا بالحرم اُسارى الا شهربانوية فانها اتلفت نفسها في الفرات}}<ref>مناقب ابن شهر، ج۴، ص۱۲۱.</ref>؛ همه [[اهل]] [[حرم]] را به [[اسارت]] بردند؛ مگر [[شهربانو]] که خود را در [[آب فرات]] انداخت و هلاک نمود». | [[ابن شهر آشوب]]، به نقل از [[مقتل]] [[ابومخنف]] مینویسد: {{عربی|جاؤا بالحرم اُسارى الا شهربانوية فانها اتلفت نفسها في الفرات}}<ref>مناقب ابن شهر، ج۴، ص۱۲۱.</ref>؛ همه [[اهل]] [[حرم]] را به [[اسارت]] بردند؛ مگر [[شهربانو]] که خود را در [[آب فرات]] انداخت و هلاک نمود». | ||
در [[اصول کافی]]، باب [[محدث]] بودن [[ائمه]] آمده است: [[عبدالله بن زید]]<ref>در مدارک عامه، مانند الطبقات و الوفیات، از همسر شهربانو به نام زبید یاد شده و فرزندی به نام عبدالله نیز برای او ذکر شده است. ممکن است در نسخه کافی، زبید به زید تحریف شده باشد.</ref> [[برادر]] [[مادری]] علی ([[امام سجاد]]{{ع}}) است. کمرهای (مترجم اصول کافی) در توضیح آن مینویسد: | در [[اصول کافی]]، باب [[محدث]] بودن [[ائمه]] آمده است: [[عبدالله بن زید]]<ref>در مدارک عامه، مانند الطبقات و الوفیات، از همسر شهربانو به نام زبید یاد شده و فرزندی به نام عبدالله نیز برای او ذکر شده است. ممکن است در نسخه کافی، زبید به زید تحریف شده باشد.</ref> [[برادر]] [[مادری]] علی ([[امام سجاد]] {{ع}}) است. کمرهای (مترجم اصول کافی) در توضیح آن مینویسد: | ||
[[عامه]] گفتهاند که عبداللّه بن زید، برادر مادری [[امام چهارم]] است؛ ولی طبق [[عقیده شیعه]]، امام چهارم از دختر [[یزدگرد]] است و مادرش بعد از زایمان، [[وفات]] کرد و آن [[حضرت]] برادرِ مادری نداشت<ref>اصول کافی، ج۲، ص۳۸.</ref>. | [[عامه]] گفتهاند که عبداللّه بن زید، برادر مادری [[امام چهارم]] است؛ ولی طبق [[عقیده شیعه]]، امام چهارم از دختر [[یزدگرد]] است و مادرش بعد از زایمان، [[وفات]] کرد و آن [[حضرت]] برادرِ مادری نداشت<ref>اصول کافی، ج۲، ص۳۸.</ref>. | ||
[[حضرت رضا]]{{ع}} فرمود: | [[حضرت رضا]] {{ع}} فرمود: | ||
[[مادر امام زین العابدین]]{{ع}} در مدت نفاس از [[دنیا]] رفت و بعضی از [[کنیزان امام حسین]]{{ع}}، [[علی بن حسین]]{{ع}} را بزرگ کردند. [[امام زین العابدین]]{{ع}} کنیزی را که دایهاش نیز بود، به [[ازدواج]] غلامِ خود درآورد؛ ولی [[مردم]] [[گمان]] کردند آن بزرگوار [[مادر]] خود را به ازدواج [[غلام]] خود در آورده است<ref>عیون اخبار الرضا، ص۳۶۹؛ اثبات الوصیة، ص۳۱۸.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۲.</ref>. | [[مادر امام زین العابدین]] {{ع}} در مدت نفاس از [[دنیا]] رفت و بعضی از [[کنیزان امام حسین]] {{ع}}، [[علی بن حسین]] {{ع}} را بزرگ کردند. [[امام زین العابدین]] {{ع}} کنیزی را که دایهاش نیز بود، به [[ازدواج]] غلامِ خود درآورد؛ ولی [[مردم]] [[گمان]] کردند آن بزرگوار [[مادر]] خود را به ازدواج [[غلام]] خود در آورده است<ref>عیون اخبار الرضا، ص۳۶۹؛ اثبات الوصیة، ص۳۱۸.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۲.</ref>. | ||
==آرامگاه== | == آرامگاه == | ||
به نظر برخی [[مورخان]]، شهربانو در [[کوفه]] دنیا را [[وداع]] گفت و بنابر نظر بعضی، در [[مدینه]]. این دو نظر از [[اختلاف]] مورخان در مورد محل [[تولد]] [[زین العابدین]] علیه ناشی شده است؛ زیرا بنابر نظر مشهور، شهربانو در نفاس فرزندش از دنیا رفت. یکی از نویسندگان معاصر درباره مکان تولد امام زین العابدین{{ع}} مینویسد: | به نظر برخی [[مورخان]]، شهربانو در [[کوفه]] دنیا را [[وداع]] گفت و بنابر نظر بعضی، در [[مدینه]]. این دو نظر از [[اختلاف]] مورخان در مورد محل [[تولد]] [[زین العابدین]] علیه ناشی شده است؛ زیرا بنابر نظر مشهور، شهربانو در نفاس فرزندش از دنیا رفت. یکی از نویسندگان معاصر درباره مکان تولد امام زین العابدین {{ع}} مینویسد: | ||
به نظر من، آن حضرت در کوفه به دنیا آمد؛ زیرا [[راویان]] و مورخان [[اتفاق نظر]] دارند که آن حضرت دو سال پیش از وفات جدش، [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، به دنیا آمده است. | به نظر من، آن حضرت در کوفه به دنیا آمد؛ زیرا [[راویان]] و مورخان [[اتفاق نظر]] دارند که آن حضرت دو سال پیش از وفات جدش، [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، به دنیا آمده است. | ||
آشکار است که [[امام حسین]]{{ع}} و [[خانواده]] آن حضرت همراه امیر المؤمنین{{ع}} در کوفه بودند و هیچیک از آنان در طول [[خلافت]] آن حضرت، در مدینه اقامت نداشتند<ref>حیاة الامام سجاد{{ع}}، ج۱، ص۵۳.</ref>. بنابراین، آرامگاه [[شهربانو]] در [[کوفه]] است؛ زیرا او در نفاس ولادت [[امام سجاد]]{{ع}}، [[وفات]] یافت. | آشکار است که [[امام حسین]] {{ع}} و [[خانواده]] آن حضرت همراه امیر المؤمنین {{ع}} در کوفه بودند و هیچیک از آنان در طول [[خلافت]] آن حضرت، در مدینه اقامت نداشتند<ref>حیاة الامام سجاد {{ع}}، ج۱، ص۵۳.</ref>. بنابراین، آرامگاه [[شهربانو]] در [[کوفه]] است؛ زیرا او در نفاس ولادت [[امام سجاد]] {{ع}}، [[وفات]] یافت. | ||
در بسیاری از منابع، آمده است امام سجاد{{ع}} در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد و مادرش در نفاس [[تولد]] او، در مدینه وفات یافت و به [[خاک]] سپرده شد<ref>الارشاد، ص۴۹۲؛ فصول المهمه، ص۲۰۱؛ کشف الغمه، ج۱، ص۷۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۳.</ref>. | در بسیاری از منابع، آمده است امام سجاد {{ع}} در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد و مادرش در نفاس [[تولد]] او، در مدینه وفات یافت و به [[خاک]] سپرده شد<ref>الارشاد، ص۴۹۲؛ فصول المهمه، ص۲۰۱؛ کشف الغمه، ج۱، ص۷۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۳۳.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |