بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جمع بندی' به 'جمعبندی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== معناشناسی == | |||
این تعبیر، از نظر لغت، کاربرد آن در [[قرآن کریم]] و اصطلاح [[متکلمان]] قابل بررسی است. | |||
=== [[نصب]] در لغت === | |||
معناهایی که در منابع لغوی برای این واژه ذکر شده است، عبارتاند از: | |||
# قرار دادن<ref>محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۷۵۸ و ۷۶۰؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۷، ص۱۳۶؛ احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۴۳۴. در قرآن کریم نیز ریشه نصب، یک بار به معنای «قرارگرفتن و برپا شدن» به کار رفته است: {{متن قرآن|أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ}} «آیا به شتر نمینگرند که چگونه آن را آفریدهاند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشتهاند؟ * و به کوهها که چگونه آنها را برگماردهاند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۱۹.</ref>؛ | |||
# [[بدی]] و [[گرفتاری]]<ref>محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۷۵۹؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۷، ص۱۳۵؛ محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۲، ص۴۳۳؛ قرآن کریم برای بیان این معانی از واژه «نَصْب» استفاده نکرده است، بلکه گاهی کلمه «نَصب» و یک بار کلمه «نُصْب» را برای بیان معنای «رنج و سختی» به کار برده است؛ مثلاً خداوند متعال، در بیان اینکه بهشتیان دچار رنج و سختی نمیشوند، واژه «نُصب» را به کار برده است: {{متن قرآن|لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ}} «نه به آنان رنجی میرسد و نه از آنجا بیرونشان میکنند» سوره حجر، آیه ۴۸. کلمه «نُصب» نیز در قرآن استعمال شده است که به معنای رنج میباشد: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ}} «و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است» سوره ص، آیه ۴۱.</ref>؛ | |||
# [[بت]]<ref>فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی اشکوری، ج۲، ص۱۷۲؛ احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۰۷. در قرآن کریم نیز برای نشان دادن مفهوم «بت» هیچگاه از واژه «نُصب» استفاده نشده، بلکه دو بار واژه «نُصُب» در این معنا به کار رفته است. خداوند متعال در یکی از این آیات، خوردن گوشت حیواناتی که برای بتها قربانی شدهاند را تحریم نموده است: {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ... وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ...}} «مردار و... و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود... (خوردن گوشت اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است» سوره مائده، آیه ۳. قرآن کریم در آیهای دیگر نیز از این واژه برای توصیف قیامت استفاده کرده است: {{متن قرآن|يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ يُوفِضُونَ}} «روزی که از گورها شتابان برآیند گویی به سوی نشانهای نصب شده میشتابند» سوره معارج، آیه ۴۳. مفسرانی مانند آیتالله مکارم شیرازی، واژه «نُصُب» را در این آیه به معنای «بتها» دانستهاند (ر. ک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۴۸-۴۹). </ref>؛ | |||
# [[دشمنی]] کردن<ref>برخی علمای لغت، در تعریف واژه «نُصب»، لفظ «معاداه» را ذکر کردهاند. به این معنا که وقتی این واژه نسبت به دو نفر لحاظ میگردد، به معنای دشمنی آنهاست. برخی نیز گفتهاند: عبارت {{عربی|نصب فلان لفلان نصباً}} به این معناست که کسی دیگری را قصد نموده تا با وی دشمنی کند (ر. ک: فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی اشکوری، ج۲، ص۱۷۳؛ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۱، ص۲۲۰؛ ۲. محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۷۶۱). </ref>؛ | |||
# نوعی از [[غنا]]<ref>بر اساس گفته بزرگان علم لغت، «نصب» به یکی از اقسام عنا نیز گفته میشود که آن شبیه صدای پرندهای به نام «حداء» میباشد (ر. ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۰۸؛ احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۴۳۴؛ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۱، ص۲۲۵).</ref> و یکی از نشانههای [[اعراب]]<ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۱، ص۲۲۵؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۷۶۲.</ref>. | |||
برخی محققان با نگاهی کلان به موارد ذکر شده، در تعریف کلمه “نصب”، معنای “ثابت کردن شیء در محلی با برپا کردن و بالا بردن آن به نحو روشن و آشکار” را برای آن در نظر گرفتهاند و تمام موارد فوق را به آن برگرداندهاند<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۱۲۹.</ref>. به عبارت دیگر، از نگاه ایشان، معانی دیگری که برای این کلمه ذکر شدهاند به خاطر این است که در همه آنها به نحوی “استقرار و به پا کردن” وجود دارد و هریک از آن معانی، مصداقی از معنای اصلی هستند. بنابراین میتوان گفت معنای [[حقیقی]] “نصب”، همان معنای اول (قرار دادن) است و [[عرب]] در استعمال این واژه در معانی دیگر، آن معنا را در تقدیر دارد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۳۳-۳۸.</ref>. | |||
=== [[نصب]] در اصطلاح [[متکلمان]] === | |||
[[متکلمان]] برای نشان دادن عهدهداری یک [[مقام]] (مانند [[نبوت]] یا [[امامت]]) برای یک [[فرد]]، واژه “نصب” را به کار میبرند<ref>ر. ک: ابوحامد غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، تحقیق علی بوملحم، ص۱۴۷؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اقسام المولی فی اللسان، ص۳۶؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ص۱۸۳؛ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج۱، ص۱۸۳ خواجه نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱.</ref>. | |||
با مرور منابع [[کلامی]] روشن میشود بعضی [[متکلمان شیعی]]، وقتی از “نصب امام” به طور مطلق سخن گفتهاند مرادشان [[نصب الهی امام]] بوده است<ref>محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی و دیگران، اربع رسائل الکلامیه، ص۱۳۰؛ حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، الالفین، ص۱۵.</ref>. در این [[تحقیق]] نیز منظور از “نصب امام” [[نصب الهی]] ایشان است، | |||
یعنی مراد از این سخن که “امام فردی [[منصوب]] است” این است که [[خداوند]] وی را به طور مستقیم برای [[مقام امامت]] [[برگزیده]] و [[منصوب]] کرده و از طریق [[پیامبر]] به [[مردم]] و خودِ [[امامان]] معرفی کرده است. [[انتخاب امام]] به این معنا، مستقیماً و بدون واسطه به دست خداست و [[مردم]] در آن نقش ندارند<ref>برخی متکلمان اهل سنت نیز از نصب الهی امام سخن گفتهاند، اما منظورشان نصب با واسطه انسان است. به این معنا که خداوند از باب توحید افعالی و اینکه همه کارها به خواست اوست، کسی را برای امامت بر میگزیند و فرد منتخبِ خدا کسی است که مردم او را به عنوان امام بپذیرند و از او پیروی کنند (ر. ک: ابوحامد غزالی، فضائح الباطنیه، تحقیق عبدالرحمن بدوی، ص۱۶۰-۱۶۱).</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۳۳-۳۸.</ref>. | |||
== [[نصب]] در [[قرآن کریم]] == | |||
چنانکه در بحث لغوی واژه “نصب” نیز اشاره شد، این مفهوم در [[قرآن کریم]] کاربرد چندانی ندارد و تنها مورد کاربرد آن هم مربوط به امور [[تکوینی]] است<ref>{{متن قرآن|أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ}} «آیا به شتر نمینگرند که چگونه آن را آفریدهاند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشتهاند؟ * و به کوهها که چگونه آنها را برگماردهاند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۱۹.</ref>. البته این مطلب به معنای [[بیگانه]] بودن این مفهوم در کاربرد [[قرآنی]] نیست، بلکه در موارد متعددی از [[آیات قرآن]]، مشتقات واژههای “جعل، ایتاء، [[اصطفاء]]، [[بعثت]] و استخلاف”، در معنایی شبیه همان معنای مورد نظر از “نصب”، یعنی ثابت کردن پُست و [[مقام]] برای شخص و گماردن وی در آن [[مسئولیت]] به کار رفته است<ref>ر. ک: محسن کدیور، «حکومت انتصابی»، بازتاب اندیشه، فروردین ۱۳۸۰، ش۱۳، ص۴۳-۴۵.</ref>: | |||
=== اول: [[منصب]] [[نبوت]] و [[رسالت]] === | |||
در این معنا، ریشههای “جعل<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}} «(نوزاد) گفت: بیگمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا}} «پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ}} «آنگاه چون از شما هراسیدم گریختم و خداوند به من داوری (راستین) ارزانی داشت و مرا از پیامبران گردانید» سوره شعراء، آیه ۲۱؛ {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}} «و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.</ref>، ایتاء<ref>{{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}} «ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم» سوره مریم، آیه ۱۲؛ {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ}} «آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند» سوره انعام، آیه ۸۹.</ref>، [[اصطفاء]]<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}} «فرمود: ای موسی! بیگمان من با پیامهایم و با سخنم تو را بر مردم برگزیدهام پس آنچه به تو دادهام بگیر و از سپاسگزاران باش!» سوره اعراف، آیه ۱۴۴.</ref> و بعثت”<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴؛ {{متن قرآن|وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا}} «و مردم را هنگامی که برای آنان رهنمود آمد هیچ چیز از ایمان آوردن باز نداشت مگر همین که گفتند: آیا خداوند بشری را به پیامبری برانگیخته است؟!» سوره اسراء، آیه ۹۴؛ {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا}} «و چون تو را ببینند جز به ریشخند نمیگیرند (و میگویند) که آیا این است همان که خداوند او را به پیامبری برانگیخته است؟» سوره فرقان، آیه ۴۱؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ...}} «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید.».. سوره نحل، آیه ۳۶؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref> در [[آیات]] متعددی به کار رفته است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۳۳-۳۸.</ref>. | |||
=== دوم: [[منصب امامت]] === | |||
در اعطای [[مقام امامت]]، در چند [[آیه]]، از ریشه “جعل”<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}} «و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴؛ {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}} «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵؛ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ}} «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱؛ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}} «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳؛ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}} «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> استفاده شده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۳۳-۳۸.</ref>. | |||
=== سوم: [[منصب]] [[خلافت]] === | |||
در این معنا، مشتقات “جعل<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}} «و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایههایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بیگمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵؛ {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}} «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> و استخلاف”<ref>{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ}} «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید-» سوره نور، آیه ۵۵.</ref> در برخی [[آیات]] استفاده شده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۳۳-۳۸.</ref>. | |||
=== چهارم: [[منصب]] [[وزارت]] === | |||
در دو [[آیه]] که درباره [[مقام وزارت]] [[هارون]] میباشد، ریشۀ “جعل”<ref> {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا}} «و به راستی ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵؛ {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي}} «و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار» سوره طه، آیه ۲۹.</ref> به کار گرفته شده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۳۳-۳۸.</ref>. | |||
=== پنجم: [[منصب]] [[نقابت]] === | |||
“نقیب” یعنی سالار و مهتر. [[نقیب]] [[قوم]] در [[حکم]] کفیل و ضامن آنهاست که یک بار ریشه “بعثت”<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ...}} «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم و خداوند فرمود: من با شمایم.».. سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>.</ref> در این [[مقام]] به کار رفته است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۳۳-۳۸.</ref>. | |||
=== ششم: [[منصب]] [[ملوکیت]] و [[پادشاهی]] === | |||
مشتقات “ایتاء<ref>{{متن قرآن|فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ}} «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، [[اصطفاء]]<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} «گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> و بعثت”<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ}} «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> در برخی [[آیات]] در [[انتصاب]] به این [[مقام]] مورد بهره واقع شده است. | |||
با توجه به مطالب ذکر شده میتوان گفت گرچه واژه “نصب” در [[آیات شریفه]] کاربرد چندانی نداشته است، الفاظ مشابه آن در [[آیات]] متعددی به کار رفته که بیانگر [[الهی]] بودن [[مقام]] عدهای از انسانهاست. به عبارت دیگر، با بررسی قرائن موجود در [[قرآن کریم]] میتوان گفت که [[خداوند متعال]]، برخی افراد را در منصبهای “نبوت، [[وزارت]]، [[امامت]]، [[زمامداری]]، [[خلافت]] و نقابت” [[منصوب]] ساخته است. | |||
فراوانی [[آیات شریفه]] در این موضوع نشان میدهد این مطلب از ابتدا برای [[مسلمانان]]، امری روشن و پذیرفتنی بوده است که [[خداوند متعال]]، برخی [[انسانها]] را برای [[ریاست]] و [[حاکمیت]] و یا برای پُست و مقامی نزدیک به آن [[منصوب]] میسازد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۳۳-۳۸.</ref>. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |