دیدگاه متکلمان امامیه درباره عصمت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۴
، ۲۱ اوت ۲۰۲۲←پاسخ نخست
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
#این منع معصوم را به سر حد الجا و [[اجبار]] نمیرساند و قدرت او را بر [[انجام خطا]] و گناه سلب نمیکند. | #این منع معصوم را به سر حد الجا و [[اجبار]] نمیرساند و قدرت او را بر [[انجام خطا]] و گناه سلب نمیکند. | ||
#این لطف و تفضّل در حق کسانی [[اعمال]] میشود که خداوند به [[علم]] [[ازلی]] خود میداند که آنها به او متمسّک شده، [[طلب]] عصمت میکنند. اینها برگزیدگان حقاند. | #این لطف و تفضّل در حق کسانی [[اعمال]] میشود که خداوند به [[علم]] [[ازلی]] خود میداند که آنها به او متمسّک شده، [[طلب]] عصمت میکنند. اینها برگزیدگان حقاند. | ||
شیخ مفید در پایان این فصل در [[مقام]] تطبیق عصمتِ به این معنا بر [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} از [[آیات]] [[اصطفا]] و [[اختیار]] استفاده کرده است. وی با تفصیل بیشتری در اوایل [[عصمت عملی]] میداند از شخص معصوم و آن را به طنابی [[تشبیه]] میکند که برای [[نجات]] دادن کسی که در حال [[غرق]] شدن است پرتاب کردهاند. بر آن شخص است که به آن طناب چنگ زند و نجات یابد وگرنه آن طناب به خودی خود هیچ سودی به حال او ندارد. آنگاه [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و پراکنده نشوید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> را [[شاهد]] میآورد. مراد از حبل [[خدا]]، [[دین]] اوست. تمسّک به [[اوامر الهی]]، [[اعتصام]] به آن است و عصمت لطف و تفضّلی است که به دنبال این [[اعتصام]] به وجود میآید؛ بنابراین [[مؤمنان]] یعنی [[ملائکه]]، [[انبیا]] و [[ائمه]] معصوماند؛ چون به [[طاعت خدا]] متمسّک شدهاند<ref>ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ جدید، ص۱۳۴؛ چاپ قدیم، ص۱۵۰.</ref>.»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص | شیخ مفید در پایان این فصل در [[مقام]] تطبیق عصمتِ به این معنا بر [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} از [[آیات]] [[اصطفا]] و [[اختیار]] استفاده کرده است. وی با تفصیل بیشتری در اوایل [[عصمت عملی]] میداند از شخص معصوم و آن را به طنابی [[تشبیه]] میکند که برای [[نجات]] دادن کسی که در حال [[غرق]] شدن است پرتاب کردهاند. بر آن شخص است که به آن طناب چنگ زند و نجات یابد وگرنه آن طناب به خودی خود هیچ سودی به حال او ندارد. آنگاه [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و پراکنده نشوید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> را [[شاهد]] میآورد. مراد از حبل [[خدا]]، [[دین]] اوست. تمسّک به [[اوامر الهی]]، [[اعتصام]] به آن است و عصمت لطف و تفضّلی است که به دنبال این [[اعتصام]] به وجود میآید؛ بنابراین [[مؤمنان]] یعنی [[ملائکه]]، [[انبیا]] و [[ائمه]] معصوماند؛ چون به [[طاعت خدا]] متمسّک شدهاند<ref>ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ جدید، ص۱۳۴؛ چاپ قدیم، ص۱۵۰.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۲.</ref> | ||
'''[[سید مرتضی]]'''<ref>متوفای ۴۳۶ق.</ref> در مجموعه رسائل خود، تحت عنوان «پنجاه مسئله در [[عصمت]]» در قالب [[پرسش و پاسخ]]، مطالبی را درباره [[حقیقت عصمت]] بیان کرده است که بیشتر آنها برگرفته از آموزه [[شیخ مفید]] در این باب است. تأکید سید مرتضی بیشتر در این باب بر عدم تنافی عصمت و [[آزادی]] و [[اختیار]] [[معصوم]] است. او درباره حقیقت عصمت میگوید: | |||
همانا عصمت، لطفی است که [[خداوند متعال]] در مورد بندهاش انجام میدهد؛ درنتیجه با این [[لطف]] او از کار [[زشت]] خودداری میورزد؛ بنابراین گفته میشود [[خداوند]] او را معصوم قرار داد ({{عربی|أَنَّ اللَّهَ عَصَمَهُ}}) و به لحاظ اینکه در [[حق بنده]] کاری کرد که او با اختیار خود، از [[زشتی]] سر باز زد، گفته میشود [[بنده]] [[معتصم]] است ({{عربی|اِنَّ العَبدَ مُعْتَصِمٌ}})، چون با وجود این [[انگیزه]] در [[عبد]]، بنده به اختیار خود، خودداری از کار زشت را برگزید<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. | |||
افزون بر این سیدِ [[مرتضی]]، میگوید: «واژه عصمت ممکن است درباره [[فعل قبیح]] خاصی که شامل افراد زیادی است، به کار برده شود و گفته شود: {{عربی|إنّهُ مَعْصُومٌ مِنْ كَذا}} اما به طور مطلق تنها در مورد [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} به کار برده میشود»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. بعد از این سیدِ مرتضی پرسشی را درباره تعمیم نظریه عصمت مطرح میکند که طبق مقدمات پنجگانه پیشین هر کسی که [[خدا]] حال او را چنان بداند که از فعل قبیح خودداری میورزد، این لطف را باید شامل حال او بگرداند، گرچه [[پیامبر]] و [[امام]] نباشد. او در پاسخ میگوید: «چنین [[علمی]] در مورد غیر امام و پیامبر ثابت نیست؛ گرچه از نظر [[قاعده لطف]] منعی در میان نیست»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>. به تعبیر دیگر اشکال ثبوتی در میان نیست که عصمت برای غیر انبیا و ائمه نیز تحقق یابد؛ اما راهی برای [[اثبات]] چنین ویژگی برای آنها نیست. در مورد [[انبیا]] و [[ائمه]] با [[دلیل عقلی]] [[لزوم عصمت]] برای آنها [[اثبات]] میشود. سپس سیدِ [[مرتضی]] به ردّ [[کلام معتزله]] میپردازد که معتقدند [[خداوند]] انبیا را به وسیله خبردادن - یا به اصطلاح - [[شهادت]] دادن بر [[اعتصام]]، آنها را [[معصوم]] قرار میدهد. او در ردّ این نظریه میگوید: «صرف شهادت دادن بر اعتصام، تحقق بخش آن نیست؛ شهادت تنها خبردادن از واقع است و خبردادن از یک شیء سبب ایجاد خصوصیتی خارجی در آن شیء نمیشود»<ref>سید مرتضی، رسائل المرتضی (مجموعه ثالثه)، ص۳۲۳ - ۳۲۷.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۹۵.</ref> | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |