ابن بابویه: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== شیخ صدوق و رکن الدوله دیلمی == | == شیخ صدوق و رکن الدوله دیلمی == | ||
شیخ که به مناسبت اقامتش در [[ری]]، با [[رکن الدوله دیلمی]] [[ارتباط]] داشته است، در [[رجب]] [[سال ۳۵۲ هجری]] قمری، از رکن الدوله جهت [[تشرف]] به [[خراسان]] و [[زیارت]] [[مرقد]] [[امام رضا]]{{ع}} اجازه میگیرد. [[امیر]] رکن الدوله از آنجایی که شیعه و از [[دوستداران]] [[اهل بیت]]{{عم}} بود، ضمن التماس [[دعا]] و [[نایب]] الزیاره نمودن وی، شیخ صدوق را روانه خراسان میکند و او چند ماهی را در خراسان و بخصوص در [[طوس]] و [[نیشابور]] اقامت میکند. شیخ در این باره مینویسد: «از امیر [[سعید]] رکن الدوله دیلمی برای زیارت [[مشهد]] امام رضا{{ع}} اجازه خواستم و او نیز اجازه فرمود و این در [[ماه رجب]] سال ۳۵۲ هجری قمری بود. همین که از پیشگاهش برگشتم که بروم، دوباره مرا بازگردانید و فرمود: این [[فرخنده]] زیارتگاهی است که من نیز آن را زیارت کردهام و از [[خداوند تعالی]] نیازها و آرزوهایی که در [[دل]] داشتم مسألت کردهام و [[خداوند]] همه آن را برآورد! بنابراین، در آنجا برای من در دعا و زیارت نیابی، کوتاهی مکن. من هم دعا و زیارت جهت او را بر عهده گرفتم و به [[عهد]] خود نیز وفا کردم. وقتی که از مشهد که بر ساکنش [[درود]] و آفرین باد بازگشتم و بر رکن الدوله وارد شدم، فرمود: آیا برای ما [[دعا]]، و از طرف ما [[زیارت]] کردی؟ گفتم: [[بلی]]! فرمود: کار بسیار خوبی کردی، پیش من ثابت و نزد من درست است که دعا در آن [[مشهد]] [[مستجاب]] است»<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۸۱. </ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۴۳.</ref> | شیخ که به مناسبت اقامتش در [[ری]]، با [[رکن الدوله دیلمی]] [[ارتباط]] داشته است، در [[رجب]] [[سال ۳۵۲ هجری]] قمری، از رکن الدوله جهت [[تشرف]] به [[خراسان]] و [[زیارت]] [[مرقد]] [[امام رضا]] {{ع}} اجازه میگیرد. [[امیر]] رکن الدوله از آنجایی که شیعه و از [[دوستداران]] [[اهل بیت]] {{عم}} بود، ضمن التماس [[دعا]] و [[نایب]] الزیاره نمودن وی، شیخ صدوق را روانه خراسان میکند و او چند ماهی را در خراسان و بخصوص در [[طوس]] و [[نیشابور]] اقامت میکند. شیخ در این باره مینویسد: «از امیر [[سعید]] رکن الدوله دیلمی برای زیارت [[مشهد]] امام رضا {{ع}} اجازه خواستم و او نیز اجازه فرمود و این در [[ماه رجب]] سال ۳۵۲ هجری قمری بود. همین که از پیشگاهش برگشتم که بروم، دوباره مرا بازگردانید و فرمود: این [[فرخنده]] زیارتگاهی است که من نیز آن را زیارت کردهام و از [[خداوند تعالی]] نیازها و آرزوهایی که در [[دل]] داشتم مسألت کردهام و [[خداوند]] همه آن را برآورد! بنابراین، در آنجا برای من در دعا و زیارت نیابی، کوتاهی مکن. من هم دعا و زیارت جهت او را بر عهده گرفتم و به [[عهد]] خود نیز وفا کردم. وقتی که از مشهد که بر ساکنش [[درود]] و آفرین باد بازگشتم و بر رکن الدوله وارد شدم، فرمود: آیا برای ما [[دعا]]، و از طرف ما [[زیارت]] کردی؟ گفتم: [[بلی]]! فرمود: کار بسیار خوبی کردی، پیش من ثابت و نزد من درست است که دعا در آن [[مشهد]] [[مستجاب]] است»<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۳۸۱. </ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۴۳.</ref> | ||
== وفات == | == وفات == |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۱
مقدمه
ابن بابویه در عرف علمای رجال، کنیه سه تن از فقهای بزرگ شیعه است: "علی بن حسین" و دو پسرش "ابو عبد الله حسین و ابو جعفر محمد صدوق". محمد، فرزند "علی بن حسین بابویه"، همان شیخ صدوق، معروف به "ابن بابویه" است.
ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین قمی، معروف به شیخ صدوق و ابن بابویه، از علمای بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری است. بابویه، نام جدّ اعلای ایشان، کلمهای است فارسی، منسوب به "بابو" یعنی بابا، پدر، پیر و مرشد[۱][۲]
"علی بن حسین بابویه" با دختر عموی خود (دختر محمد بن موسی بن بابویه) ازدواج کرد، اما از او فرزندی نیافت. نامهای به "حسین بن روح" نوشت و به وسیله او از امام زمان (ع) تقاضا کرد که دعا بفرماید تا خدا فرزندانی فقیه به او عنایت کند. از ناحیه امام (ع) پاسخ آمد که از همسر فعلی خود فرزندی نخواهی داشت، ولی به زودی کنیزی دیلمی را مالک میشوی و دو پسر فقیه از او نصیب تو خواهد شد. ابن بابویه، سه پسر پیدا کرد (محمد، حسین و حسن). محمد و حسین، هر دو فقیه شدند و حسن، به عبادت و زهد مشغول شد[۳].[۴]
== آثار شیخ صدوق == ابن بابویه" از علمای بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری و صاحب تألیفات بسیار و ارزشمندی است. مرحوم محدث قمی مینویسد: حدود سیصد تألیف دارد که این تألیفات عمدتا در ابواب فقه و اصول و تفسیر و سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) و احتجاج و اخبار فضائل اهل بیت و اخبار غیبت و علائم ظهور امام غایب (ع) و آداب زیارت مشاهد مشرفه و پاسخ به سؤالات علمای سایر بلاد است. از جمله مهمترین آثار ایشان میتوان به "من لا یحضره فقیه"، "توحید"، "کمال الدین و اتمام النعمه" و "عیون اخبار الرضا"(ع) اشاره کرد. صدوق به اجماع علمای شیعه در وسعت دانش و قوت حافظه و نظم فکری و کثرت تألیفات و جمع احادیث و صحت اتقان فتاوی در میان سایر علمای شیعه ممتاز است[۵].
شیخ صدوق و رکن الدوله دیلمی
شیخ که به مناسبت اقامتش در ری، با رکن الدوله دیلمی ارتباط داشته است، در رجب سال ۳۵۲ هجری قمری، از رکن الدوله جهت تشرف به خراسان و زیارت مرقد امام رضا (ع) اجازه میگیرد. امیر رکن الدوله از آنجایی که شیعه و از دوستداران اهل بیت (ع) بود، ضمن التماس دعا و نایب الزیاره نمودن وی، شیخ صدوق را روانه خراسان میکند و او چند ماهی را در خراسان و بخصوص در طوس و نیشابور اقامت میکند. شیخ در این باره مینویسد: «از امیر سعید رکن الدوله دیلمی برای زیارت مشهد امام رضا (ع) اجازه خواستم و او نیز اجازه فرمود و این در ماه رجب سال ۳۵۲ هجری قمری بود. همین که از پیشگاهش برگشتم که بروم، دوباره مرا بازگردانید و فرمود: این فرخنده زیارتگاهی است که من نیز آن را زیارت کردهام و از خداوند تعالی نیازها و آرزوهایی که در دل داشتم مسألت کردهام و خداوند همه آن را برآورد! بنابراین، در آنجا برای من در دعا و زیارت نیابی، کوتاهی مکن. من هم دعا و زیارت جهت او را بر عهده گرفتم و به عهد خود نیز وفا کردم. وقتی که از مشهد که بر ساکنش درود و آفرین باد بازگشتم و بر رکن الدوله وارد شدم، فرمود: آیا برای ما دعا، و از طرف ما زیارت کردی؟ گفتم: بلی! فرمود: کار بسیار خوبی کردی، پیش من ثابت و نزد من درست است که دعا در آن مشهد مستجاب است»[۶].[۷]
وفات
مرحوم صدوق در سال ۳۸۱ هجری، وفات و در شهر ری در گورستانی که هماکنون معروف به "ابن بابویه" است مدفون است[۸]. و مقبره پدرش (علی بن حسین بابویه) در قم است[۹].
منابع
پانویس
- ↑ الغیبة، ص۱۸۸.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۴۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۸.
- ↑ غیبة طوسى، ص ۱۸۸
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۸.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۴۳؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۸.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۳۸۱.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۴۳.
- ↑ پیشواى دوازدهم، هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، پاورقى ص ۷۰
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۸؛ محمدی، حسین، رضانامه ص ۴۳.