ابوحمراء مولی رسول الله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸: خط ۸:
ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۰۳.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳۸۱.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۶، ص۴۲۹ و ج۶، ص۴۵۷.</ref> در مدخل، یکی [[هلال بن حارث ابوالجمل]] و دیگری [[هلال بن حمراء]] آورده‌اند. البته ابن اثیر و ابن حجر، [[کنیه]] هلال بن حارث ابوحمراء را صحیح دانسته و گفته‌اند ابن عبدالبر <ref>ابن عبدالبر، ج۶، ص۴۵.</ref> در کنیه او [[خطا]] کرده و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۶، ص۴۵۷.</ref> آن را تصحیف [[زشتی]] دانسته است. همچنین ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۷، ص۵۲ و ۷۴.</ref> و ابن حجر<ref>ج۷، ص۶۷ و ۸۰.</ref> دو مدخل در [[کنیه‌ها]] آورده‌اند. ابن حجر در بخش اول - [[صحابه]] - [[ابوالحمراء]] و در بخش چهارم - مبهمات - ابو الجَمَل آورده است، و می‌گوید که ابن فتحون و دیگران از ابن عبدالبر [[پیروی]] کرده و این [[کنیه]] را آورده‌اند، در حالی که میان تراجم نویسان در کنیه [[حارث]] به [[ابو الحمراء]] اختلافی نیست. خطای دیگر ابن عبدالبر این است که کنیه حمراء را اسم [[پدر]] [[هلال]] قرار داده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۶۷.</ref>. [[امین]]<ref>امین، ج۲، ص۳۴۴.</ref> این [[اشتباه]] ابن عبدالبر را که [[هلال بن حارث]] را دو نفر دانسته و دو کنیه آورده است از وی که متبحر در این [[علم]] (تراجم) است، [[غریب]] و دور از [[انتظار]] می‌داند.
ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۰۳.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳۸۱.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۶، ص۴۲۹ و ج۶، ص۴۵۷.</ref> در مدخل، یکی [[هلال بن حارث ابوالجمل]] و دیگری [[هلال بن حمراء]] آورده‌اند. البته ابن اثیر و ابن حجر، [[کنیه]] هلال بن حارث ابوحمراء را صحیح دانسته و گفته‌اند ابن عبدالبر <ref>ابن عبدالبر، ج۶، ص۴۵.</ref> در کنیه او [[خطا]] کرده و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۶، ص۴۵۷.</ref> آن را تصحیف [[زشتی]] دانسته است. همچنین ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۷، ص۵۲ و ۷۴.</ref> و ابن حجر<ref>ج۷، ص۶۷ و ۸۰.</ref> دو مدخل در [[کنیه‌ها]] آورده‌اند. ابن حجر در بخش اول - [[صحابه]] - [[ابوالحمراء]] و در بخش چهارم - مبهمات - ابو الجَمَل آورده است، و می‌گوید که ابن فتحون و دیگران از ابن عبدالبر [[پیروی]] کرده و این [[کنیه]] را آورده‌اند، در حالی که میان تراجم نویسان در کنیه [[حارث]] به [[ابو الحمراء]] اختلافی نیست. خطای دیگر ابن عبدالبر این است که کنیه حمراء را اسم [[پدر]] [[هلال]] قرار داده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۶۷.</ref>. [[امین]]<ref>امین، ج۲، ص۳۴۴.</ref> این [[اشتباه]] ابن عبدالبر را که [[هلال بن حارث]] را دو نفر دانسته و دو کنیه آورده است از وی که متبحر در این [[علم]] (تراجم) است، [[غریب]] و دور از [[انتظار]] می‌داند.


ابوحمراء از [[موالی]] و [[خادمان]]<ref>یحیی بن معین، ج۱، ص۱۵؛ مزی، ج۳۳، ص۲۵۸.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} بود که همچنان پس از [[آزادی]] به [[حضرت]] [[خدمت]] کرد<ref>سیدعلی خان، ص۳۷۱.</ref>. گفته شده در [[جاهلیت]]<ref>ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۳۴۳.</ref> کسی را [[اسیر]] کرد<ref>ابن عساکر، ج۴، ص۳۸۹.</ref>. وی در [[حمص]]<ref>ابن حبان، الثفات، ج۳، ص۴۳۵؛ ابوداود، ج۲، ص۲۴۳؛ دولابی، ج۱، ص۴۶؛ نشابوری، مرفه، ص۱۸۳؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰؛ ابن کثیر، ج۵، ص۳۴۳.</ref> [[سکونت]] گزید و همانجا درگذشت<ref>سید علی خان، ص۳۷۳.</ref>. [[یحیی بن معین]] [[نوادگان]] او را در این [[شهر]] دیده است<ref>دولابی، ج۱، ص۴۶؛ ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۳۴۳.</ref>.
ابوحمراء از [[موالی]] و [[خادمان]]<ref>یحیی بن معین، ج۱، ص۱۵؛ مزی، ج۳۳، ص۲۵۸.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} بود که همچنان پس از [[آزادی]] به [[حضرت]] [[خدمت]] کرد<ref>سیدعلی خان، ص۳۷۱.</ref>. گفته شده در [[جاهلیت]]<ref>ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۳۴۳.</ref> کسی را [[اسیر]] کرد<ref>ابن عساکر، ج۴، ص۳۸۹.</ref>. وی در [[حمص]]<ref>ابن حبان، الثفات، ج۳، ص۴۳۵؛ ابوداود، ج۲، ص۲۴۳؛ دولابی، ج۱، ص۴۶؛ نشابوری، مرفه، ص۱۸۳؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰؛ ابن کثیر، ج۵، ص۳۴۳.</ref> [[سکونت]] گزید و همانجا درگذشت<ref>سید علی خان، ص۳۷۳.</ref>. [[یحیی بن معین]] [[نوادگان]] او را در این [[شهر]] دیده است<ref>دولابی، ج۱، ص۴۶؛ ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۳۴۳.</ref>.


از وی گزارش شده است که نُه - و در برخی نقل‌ها یک، شش، هفت، هشت و ده - ماه همراه حضرت بودم یا در [[مدینه]] اقامت داشتم و می‌دیدم که ایشان هر [[روز]] صبح به هنگام [[نماز]] به در [[خانه علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} می‌آمد و می‌فرمود: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ}}، {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref><ref>بخاری، ص۲۶، عبد بن حمید، ص۱۷۳؛ طبری، جامع، ج۲۲، ص۱۰؛ قمی، تفسیر، ج۲، ص۶۷؛ فرات بن ابراهیم، ص۳۳۹، قاضی نعمان، ج۳، ص۴؛ طبرانی، ج۳، ص۵۶ و ج۲۲، ص۲۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۰۳؛ حسکانی، ج۲، ص۸۳؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰ و ج۴۲، ص۱۳۷؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۱۳۴؛ زرندی، ص۲۳۹؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۴۹۲؛ بحرانی، حلیه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. از ابوحمراء سؤال شد چه کسی در [[خانه]] بود؟ گفت: [[علی]]، [[فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]<ref>حسکانی، ج۲، ص۴۷۴؛ زرندی، ص۲۳۹.</ref>. این [[روایت]] از راه‌های مختلف نقل شده است. همچنین ابو حمراء گفته است: وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا}}<ref>«و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن» سوره طه، آیه ۱۳۲.</ref>. نازل شد، هر [[روز]] [[حضرت]] پیش از هر [[نماز]]، بر در [[خانه علی]]{{ع}} و فاطمه{{ع}} می‌آمد و می‌فرمود: {{متن حدیث|الصَّلاةَ رَحِمَكُمُ اللّه ُ}}<ref>حسکانی، ج۱، ص۴۹۷؛ سیوطی، ج۵، ص۱۹۹.</ref>؛ همو از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت کرده است که آن حضرت در [[شب معراج]]، کلماتی مانند [[یگانگی]] پرودگار، و اینکه [[رسول الله]]، رسول خدا و [[برگزیده خداوند]] میان [[مردم]]، و علی{{ع}} مؤید و [[یاری]] کننده اوست را بر [[عرش]] دیده است. روایان با الفاظ مختلف این روایت را نقل کرده‌اند<ref>أبوحمزه ثمالی، ص۱۸۶؛ محمد بن سلیمان، ج۱، ص۲۴؛ مزی، ج۳۳، ص۲۶۰؛ شاذان بن جبرئیل، ص۱۶۷؛ بحرانی، مدینه المعاجز، ج۲، ص۳۹۳.</ref>.
از وی گزارش شده است که نُه - و در برخی نقل‌ها یک، شش، هفت، هشت و ده - ماه همراه حضرت بودم یا در [[مدینه]] اقامت داشتم و می‌دیدم که ایشان هر [[روز]] صبح به هنگام [[نماز]] به در [[خانه علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} می‌آمد و می‌فرمود: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ}}، {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref><ref>بخاری، ص۲۶، عبد بن حمید، ص۱۷۳؛ طبری، جامع، ج۲۲، ص۱۰؛ قمی، تفسیر، ج۲، ص۶۷؛ فرات بن ابراهیم، ص۳۳۹، قاضی نعمان، ج۳، ص۴؛ طبرانی، ج۳، ص۵۶ و ج۲۲، ص۲۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۰۳؛ حسکانی، ج۲، ص۸۳؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰ و ج۴۲، ص۱۳۷؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۱۳۴؛ زرندی، ص۲۳۹؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۴۹۲؛ بحرانی، حلیه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. از ابوحمراء سؤال شد چه کسی در [[خانه]] بود؟ گفت: [[علی]]، [[فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]<ref>حسکانی، ج۲، ص۴۷۴؛ زرندی، ص۲۳۹.</ref>. این [[روایت]] از راه‌های مختلف نقل شده است. همچنین ابو حمراء گفته است: وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا}}<ref>«و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن» سوره طه، آیه ۱۳۲.</ref>. نازل شد، هر [[روز]] [[حضرت]] پیش از هر [[نماز]]، بر در [[خانه علی]] {{ع}} و فاطمه {{ع}} می‌آمد و می‌فرمود: {{متن حدیث|الصَّلاةَ رَحِمَكُمُ اللّه ُ}}<ref>حسکانی، ج۱، ص۴۹۷؛ سیوطی، ج۵، ص۱۹۹.</ref>؛ همو از [[رسول خدا]] {{صل}} روایت کرده است که آن حضرت در [[شب معراج]]، کلماتی مانند [[یگانگی]] پرودگار، و اینکه [[رسول الله]]، رسول خدا و [[برگزیده خداوند]] میان [[مردم]]، و علی {{ع}} مؤید و [[یاری]] کننده اوست را بر [[عرش]] دیده است. روایان با الفاظ مختلف این روایت را نقل کرده‌اند<ref>أبوحمزه ثمالی، ص۱۸۶؛ محمد بن سلیمان، ج۱، ص۲۴؛ مزی، ج۳۳، ص۲۶۰؛ شاذان بن جبرئیل، ص۱۶۷؛ بحرانی، مدینه المعاجز، ج۲، ص۳۹۳.</ref>.


در [[منابع شیعه]]، روایاتی از طریق وی در [[فضایل امام علی]]{{ع}} نقل شده است که یکی از آنها چنین است: وی در حالی که پیر بود، در برابر [[پرسش]] شخصی از او، درباره آنچه از [[پیامبر]] درباره علی{{ع}} شنیده و دیده بود گفت: به [[دستور]] رسول خدا{{صل}}، جمعی از مردان [[عرب]]، [[عجم]]، قبلی و [[حبشی]] را جمع کردم. سپس حضرت آنان را در چهار صف پشت سر هم قرار داد و پس از [[حمد]] [[الهی]]، سه مرتبه از آنان به [[یگانگی خداوند]]، [[رسالت]] به [[پیامبری]] او و [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]] [[امیر مؤمنان]] بعد از خودش اعتراف. گرفت به اینکه آنان به گفته‌های او [[ایمان]] دارند یا نه؟ سپس فرمود: خدایا [[شاهد]] باش! آنگاه از [[علی]]{{ع}} قلم و کاغذی خواست و [[اقرار]] آنان نوشته شد و آن را مهر کرد و در [[اختیار]] علی{{ع}} گذاشت<ref>صدوق، ص۲۶۴؛ قاضی نعمان، ج۱، ص۱۹۹؛ سیدعلی خان، ص۳۷۲؛ با اختلاف در الفاظ: قندوزی، ج۲، ص۲۸۲.</ref> و فرمود: ای علی! هرکس این [[پیمان]] را [[شکست]]، [[صحیفه]] را برای او بخوان که من [[دشمن]] اویم. سپس [[حضرت]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفته‌اید مشکنید؛ بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref> و {{متن قرآن|فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ}}<ref>«از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> را خواند<ref>قندوزی، ج۲، ص۲۸۲؛ نقوی، ج۹، ص۱۷۸.</ref>. [[روایت]] دیگر آن است که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[روز عرفه]]، [[دست]] علی{{ع}} را گرفت و فرمود: [[خداوند]] به شما [[مباهات]] می‌کند تا همه شما را ببخشد. سپس فرمود: ای علی! [[سعادتمند]] [[واقعی]] کسی است که تو را [[دوست]] داشته باشد و [[اطاعت]] کند، و [[شقی]] واقعی دشمن توست و کسی که [[بغض]] تو را داشته باشد. کسی که با تو بجنگد، با من جنگیده است و کسی که با من بجنگد، با خداوند جنگیده است. کسی که با تو [[دشمنی]] کند، با من دشمنی کرده است و کسی که با من [[دشمنی]] کند، با [[خدا]] دشمنی کرده است و [[خداوند]] او را به [[جهنم]] می‌برد<ref>صدوق، ص۴۶۶؛ با اندکی تفاوت: قاضی نعمان، ج۱، ص۲۰۰؛ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ با اختلاف در الفاظ: قندوزی، ج۲، ص۲۸۲.</ref>.
در [[منابع شیعه]]، روایاتی از طریق وی در [[فضایل امام علی]] {{ع}} نقل شده است که یکی از آنها چنین است: وی در حالی که پیر بود، در برابر [[پرسش]] شخصی از او، درباره آنچه از [[پیامبر]] درباره علی {{ع}} شنیده و دیده بود گفت: به [[دستور]] رسول خدا {{صل}}، جمعی از مردان [[عرب]]، [[عجم]]، قبلی و [[حبشی]] را جمع کردم. سپس حضرت آنان را در چهار صف پشت سر هم قرار داد و پس از [[حمد]] [[الهی]]، سه مرتبه از آنان به [[یگانگی خداوند]]، [[رسالت]] به [[پیامبری]] او و [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]] [[امیر مؤمنان]] بعد از خودش اعتراف. گرفت به اینکه آنان به گفته‌های او [[ایمان]] دارند یا نه؟ سپس فرمود: خدایا [[شاهد]] باش! آنگاه از [[علی]] {{ع}} قلم و کاغذی خواست و [[اقرار]] آنان نوشته شد و آن را مهر کرد و در [[اختیار]] علی {{ع}} گذاشت<ref>صدوق، ص۲۶۴؛ قاضی نعمان، ج۱، ص۱۹۹؛ سیدعلی خان، ص۳۷۲؛ با اختلاف در الفاظ: قندوزی، ج۲، ص۲۸۲.</ref> و فرمود: ای علی! هرکس این [[پیمان]] را [[شکست]]، [[صحیفه]] را برای او بخوان که من [[دشمن]] اویم. سپس [[حضرت]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفته‌اید مشکنید؛ بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref> و {{متن قرآن|فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ}}<ref>«از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> را خواند<ref>قندوزی، ج۲، ص۲۸۲؛ نقوی، ج۹، ص۱۷۸.</ref>. [[روایت]] دیگر آن است که [[رسول خدا]] {{صل}} در [[روز عرفه]]، [[دست]] علی {{ع}} را گرفت و فرمود: [[خداوند]] به شما [[مباهات]] می‌کند تا همه شما را ببخشد. سپس فرمود: ای علی! [[سعادتمند]] [[واقعی]] کسی است که تو را [[دوست]] داشته باشد و [[اطاعت]] کند، و [[شقی]] واقعی دشمن توست و کسی که [[بغض]] تو را داشته باشد. کسی که با تو بجنگد، با من جنگیده است و کسی که با من بجنگد، با خداوند جنگیده است. کسی که با تو [[دشمنی]] کند، با من دشمنی کرده است و کسی که با من [[دشمنی]] کند، با [[خدا]] دشمنی کرده است و [[خداوند]] او را به [[جهنم]] می‌برد<ref>صدوق، ص۴۶۶؛ با اندکی تفاوت: قاضی نعمان، ج۱، ص۲۰۰؛ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ با اختلاف در الفاظ: قندوزی، ج۲، ص۲۸۲.</ref>.


خبر دیگر ابوحمراء آن است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: هر کس می‌خواهد به [[حضرت آدم]] در علمش، به [[حضرت نوح]] در فهمش، به [[حضرت ابراهیم]] در حلمش، به [[حضرت]] [[یحیی بن زکریا]] در زهدش و به [[حضرت موسی]] در [[راه]] رفتنش نگاه کند، باید به [[علی بن ابی طالب]] نظر کند<ref>حسکانی، ج۱، ص۱۰۰ و ۱۰۳؛ محب الدین طبری، ص۹۳.</ref>. او [[روایات]] دیگری نیز از رسول خدا{{صل}} نقل کرده است<ref>ابن شهر آشوب، ج۲، ص۷۰؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰؛ مزی، ج۳۳، ص۲۵۹؛ ذهبی، تذکره، ج۱، ص۳۵۴؛ بوصیری، ص۳۰۷.</ref>.
خبر دیگر ابوحمراء آن است که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: هر کس می‌خواهد به [[حضرت آدم]] در علمش، به [[حضرت نوح]] در فهمش، به [[حضرت ابراهیم]] در حلمش، به [[حضرت]] [[یحیی بن زکریا]] در زهدش و به [[حضرت موسی]] در [[راه]] رفتنش نگاه کند، باید به [[علی بن ابی طالب]] نظر کند<ref>حسکانی، ج۱، ص۱۰۰ و ۱۰۳؛ محب الدین طبری، ص۹۳.</ref>. او [[روایات]] دیگری نیز از رسول خدا {{صل}} نقل کرده است<ref>ابن شهر آشوب، ج۲، ص۷۰؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰؛ مزی، ج۳۳، ص۲۵۹؛ ذهبی، تذکره، ج۱، ص۳۵۴؛ بوصیری، ص۳۰۷.</ref>.


[[بخاری]]، ابوحمراء را [[صحابی]] شمرده، ولی [[احادیث]] وی را صحیح ندانسته است<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.</ref> اما [[ابن ماجه]] [[حدیث]] أبوحمراء را صحیح شمرده است<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.</ref>. در [[سنن ابن ماجه]] مصحح به نقل از زاوند ابن ماجه به [[اشتباه]]، [[ضمیر]] را به ابوحمراء برگردانده و او را [[تضعیف]] کرده است<ref>ابن ماجه، ج۲، ص۷۴۹.</ref>؛ حال آنکه نقیع بن [[حارث]]، [[راوی حدیث]] از ابوحمراء مورد خدشه قرار گرفته است<ref>ر. ک: بوصیری، ص۳۰۶.</ref>. [[عبدالصمد بن سعید]]<ref>ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰.</ref>، [[سعید بن جبیر]]، [[ابی داود]] [[نفیع بن حارث]]<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.</ref> و [[سالم بن ابی حفصه]]<ref>حسکانی، ج۲، ص۸۱.</ref> از ابوحمراء [[روایت]] کرده‌اند. برخی طریق روایت أبوحمراء را [[ضعیف]] دانسته‌اند<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۶۹.</ref><ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوحمراء مولی رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۵۰-۲۵۲.</ref>
[[بخاری]]، ابوحمراء را [[صحابی]] شمرده، ولی [[احادیث]] وی را صحیح ندانسته است<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.</ref> اما [[ابن ماجه]] [[حدیث]] أبوحمراء را صحیح شمرده است<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.</ref>. در [[سنن ابن ماجه]] مصحح به نقل از زاوند ابن ماجه به [[اشتباه]]، [[ضمیر]] را به ابوحمراء برگردانده و او را [[تضعیف]] کرده است<ref>ابن ماجه، ج۲، ص۷۴۹.</ref>؛ حال آنکه نقیع بن [[حارث]]، [[راوی حدیث]] از ابوحمراء مورد خدشه قرار گرفته است<ref>ر. ک: بوصیری، ص۳۰۶.</ref>. [[عبدالصمد بن سعید]]<ref>ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰.</ref>، [[سعید بن جبیر]]، [[ابی داود]] [[نفیع بن حارث]]<ref>مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.</ref> و [[سالم بن ابی حفصه]]<ref>حسکانی، ج۲، ص۸۱.</ref> از ابوحمراء [[روایت]] کرده‌اند. برخی طریق روایت أبوحمراء را [[ضعیف]] دانسته‌اند<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۶۹.</ref><ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوحمراء مولی رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۵۰-۲۵۲.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش