ابورافع نضری: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[سلام بن ابی الحقیق]] یا [[عبدالله بن ابی الحقیق]]<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۲.</ref> معروف به [[ابورافع نَضَری]]<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۰.</ref>، از اشراف [[یهود]] [[بنینضیر]]<ref>البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۶۲.</ref> و بازرگان اهل حجاز بود.<ref> البدایة و النهایه، ج۳، ص ۱۸۶.</ref> برخی او را قرظی دانستهاند.<ref>سیره ابنهشام، ج۲، ص ۵۵۴؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۲۵۰.</ref> او چون [[پیامبری]] از میان غیر یهود، برانگیخته شد، [[حسادت]] میکرد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۷۷.</ref> هنگامی که [[اسلام آوردن]] [[عبدالله بن سلام]] را شنید، در حضور او، [[نبوّت]] [[پیامبر]] را [[انکار]] کرد و آن را [[پادشاهی]] خواند.<ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۷۱.</ref> وی، در اذیّت و [[آزار پیامبر]]{{صل}} میکوشید.<ref>سیر اعلامالنبلاء، ج ۲، ص ۱۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> پس از [[غزوه بنینضیر]]، در [[سال چهارم هجری]] که به اخراجشان از [[مدینه]] انجامید، با تنی چند از سران یهود به [[خیبر]] رفت<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۷۵.</ref> و از سوی [[مردم]] استقبال شد.<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۵.</ref> ابورافع، در پی [[انتقام]] از پیامبر و [[مسلمانان]]، با قرار دادن پاداشی بزرگ، به تحریک [[قریش]]، [[غطفان]] و عربهای [[مشرک]] اطراف [[مکّه]] پرداخت و بدین ترتیب، در شکلدهی [[جنگ]] بزرگ [[احزاب]] نقش داشت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴؛ سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۱۴؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۷۷.</ref> | [[سلام بن ابی الحقیق]] یا [[عبدالله بن ابی الحقیق]]<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۲.</ref> معروف به [[ابورافع نَضَری]]<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۰.</ref>، از اشراف [[یهود]] [[بنینضیر]]<ref>البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۶۲.</ref> و بازرگان اهل حجاز بود.<ref> البدایة و النهایه، ج۳، ص ۱۸۶.</ref> برخی او را قرظی دانستهاند.<ref>سیره ابنهشام، ج۲، ص ۵۵۴؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۲۵۰.</ref> او چون [[پیامبری]] از میان غیر یهود، برانگیخته شد، [[حسادت]] میکرد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۷۷.</ref> هنگامی که [[اسلام آوردن]] [[عبدالله بن سلام]] را شنید، در حضور او، [[نبوّت]] [[پیامبر]] را [[انکار]] کرد و آن را [[پادشاهی]] خواند.<ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۷۱.</ref> وی، در اذیّت و [[آزار پیامبر]] {{صل}} میکوشید.<ref>سیر اعلامالنبلاء، ج ۲، ص ۱۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> پس از [[غزوه بنینضیر]]، در [[سال چهارم هجری]] که به اخراجشان از [[مدینه]] انجامید، با تنی چند از سران یهود به [[خیبر]] رفت<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۷۵.</ref> و از سوی [[مردم]] استقبال شد.<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۵.</ref> ابورافع، در پی [[انتقام]] از پیامبر و [[مسلمانان]]، با قرار دادن پاداشی بزرگ، به تحریک [[قریش]]، [[غطفان]] و عربهای [[مشرک]] اطراف [[مکّه]] پرداخت و بدین ترتیب، در شکلدهی [[جنگ]] بزرگ [[احزاب]] نقش داشت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴؛ سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۱۴؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۷۷.</ref> | ||
پس از [[پیروزی]] مسلمانان در [[خندق]] و خاتمه یافتن مسأله [[بنیقریظه]]، [[خزرجیان]] برای کسب [[برتری]] در [[رقابت]] با [[اوسیان]] <ref> سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۳؛ اسدالغابة، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> که [[کعب بن اشرف]] [[یهودی]] را به [[قتل]] رسانده بودند،<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۷۸.</ref>از پیامبر{{صل}} اجازه کشتن ابورافع (هم پشت [[کعب]] برضدّ پیامبر)<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.</ref> را خواستند <ref>سیره ابنهشام، ج۳، ص ۲۷۳؛ تاریخالاسلام، ذهبی، ج۱، ص۳۴۱.</ref> تا با انجام عمل مشابهی، بر رقیب خود برتری یابند <ref>سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۴؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> [[حضرت]]، [[پنج تن]] از [[انصار]] را به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن عتیک]] برای کشتن او اعزام کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۱.</ref> آنان با [[حیله]] وارد قلعه [[خیبر]] شده، کمین کردند و شبانگاه، به بهانه دادن [[هدیه]] به [[ابورافع]]، وارد خانهاش شده، او را به قتل رساندند.<ref> المغازی، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۴؛ المنتظم، ج ۲، ص ۳۴۲.</ref> [[پیامبر]] با شنیدن خبر [[قتل]] او [[خشنود]] شد و به [[قاتلان]] وی شادباش گفت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴.</ref> مؤرّخان، در سال وقوع [[سریّه]] عبدالله بن عتیک که به کشته شدن ابورافع انجامید، [[اختلاف]] دارند. [[طبری]]، آن را به سال سوم و پیش از [[اُحد]]،<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.</ref> و [[ابنکثیر]] پس از آن ذکر کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۸.</ref> این گفته را طبری نیز [[نقل]] میکند؛<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.</ref> گرچه هر دوی آنان به تفصیل، نظر [[ابناسحاق]] را مبنی بر قتل او در [[سال ششم هجری]] نقل میکنند که با دادههای [[تاریخی]] به ویژه با نقش او در [[جنگ خندق]] سازگارتر است <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابورافع نَضَری (مقاله)|مقاله «ابورافع نَضَری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | پس از [[پیروزی]] مسلمانان در [[خندق]] و خاتمه یافتن مسأله [[بنیقریظه]]، [[خزرجیان]] برای کسب [[برتری]] در [[رقابت]] با [[اوسیان]] <ref> سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۳؛ اسدالغابة، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> که [[کعب بن اشرف]] [[یهودی]] را به [[قتل]] رسانده بودند،<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۷۸.</ref>از پیامبر {{صل}} اجازه کشتن ابورافع (هم پشت [[کعب]] برضدّ پیامبر)<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.</ref> را خواستند <ref>سیره ابنهشام، ج۳، ص ۲۷۳؛ تاریخالاسلام، ذهبی، ج۱، ص۳۴۱.</ref> تا با انجام عمل مشابهی، بر رقیب خود برتری یابند <ref>سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۴؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> [[حضرت]]، [[پنج تن]] از [[انصار]] را به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن عتیک]] برای کشتن او اعزام کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۱.</ref> آنان با [[حیله]] وارد قلعه [[خیبر]] شده، کمین کردند و شبانگاه، به بهانه دادن [[هدیه]] به [[ابورافع]]، وارد خانهاش شده، او را به قتل رساندند.<ref> المغازی، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۴؛ المنتظم، ج ۲، ص ۳۴۲.</ref> [[پیامبر]] با شنیدن خبر [[قتل]] او [[خشنود]] شد و به [[قاتلان]] وی شادباش گفت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴.</ref> مؤرّخان، در سال وقوع [[سریّه]] عبدالله بن عتیک که به کشته شدن ابورافع انجامید، [[اختلاف]] دارند. [[طبری]]، آن را به سال سوم و پیش از [[اُحد]]،<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.</ref> و [[ابنکثیر]] پس از آن ذکر کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۸.</ref> این گفته را طبری نیز [[نقل]] میکند؛<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.</ref> گرچه هر دوی آنان به تفصیل، نظر [[ابناسحاق]] را مبنی بر قتل او در [[سال ششم هجری]] نقل میکنند که با دادههای [[تاریخی]] به ویژه با نقش او در [[جنگ خندق]] سازگارتر است <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابورافع نَضَری (مقاله)|مقاله «ابورافع نَضَری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ||
== ابورافع در [[شأن نزول]] == | == ابورافع در [[شأن نزول]] == |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۱
مقدمه
سلام بن ابی الحقیق یا عبدالله بن ابی الحقیق[۱] معروف به ابورافع نَضَری[۲]، از اشراف یهود بنینضیر[۳] و بازرگان اهل حجاز بود.[۴] برخی او را قرظی دانستهاند.[۵] او چون پیامبری از میان غیر یهود، برانگیخته شد، حسادت میکرد.[۶] هنگامی که اسلام آوردن عبدالله بن سلام را شنید، در حضور او، نبوّت پیامبر را انکار کرد و آن را پادشاهی خواند.[۷] وی، در اذیّت و آزار پیامبر (ص) میکوشید.[۸] پس از غزوه بنینضیر، در سال چهارم هجری که به اخراجشان از مدینه انجامید، با تنی چند از سران یهود به خیبر رفت[۹] و از سوی مردم استقبال شد.[۱۰] ابورافع، در پی انتقام از پیامبر و مسلمانان، با قرار دادن پاداشی بزرگ، به تحریک قریش، غطفان و عربهای مشرک اطراف مکّه پرداخت و بدین ترتیب، در شکلدهی جنگ بزرگ احزاب نقش داشت.[۱۱]
پس از پیروزی مسلمانان در خندق و خاتمه یافتن مسأله بنیقریظه، خزرجیان برای کسب برتری در رقابت با اوسیان [۱۲] که کعب بن اشرف یهودی را به قتل رسانده بودند،[۱۳]از پیامبر (ص) اجازه کشتن ابورافع (هم پشت کعب برضدّ پیامبر)[۱۴] را خواستند [۱۵] تا با انجام عمل مشابهی، بر رقیب خود برتری یابند [۱۶] حضرت، پنج تن از انصار را به فرماندهی عبدالله بن عتیک برای کشتن او اعزام کرد.[۱۷] آنان با حیله وارد قلعه خیبر شده، کمین کردند و شبانگاه، به بهانه دادن هدیه به ابورافع، وارد خانهاش شده، او را به قتل رساندند.[۱۸] پیامبر با شنیدن خبر قتل او خشنود شد و به قاتلان وی شادباش گفت.[۱۹] مؤرّخان، در سال وقوع سریّه عبدالله بن عتیک که به کشته شدن ابورافع انجامید، اختلاف دارند. طبری، آن را به سال سوم و پیش از اُحد،[۲۰] و ابنکثیر پس از آن ذکر کرده است.[۲۱] این گفته را طبری نیز نقل میکند؛[۲۲] گرچه هر دوی آنان به تفصیل، نظر ابناسحاق را مبنی بر قتل او در سال ششم هجری نقل میکنند که با دادههای تاریخی به ویژه با نقش او در جنگ خندق سازگارتر است [۲۳][۲۴]
ابورافع در شأن نزول
منابع
پانویس
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۲.
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۰.
- ↑ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۶۲.
- ↑ البدایة و النهایه، ج۳، ص ۱۸۶.
- ↑ سیره ابنهشام، ج۲، ص ۵۵۴؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۲۵۰.
- ↑ المغازی، ج ۲، ص ۶۷۷.
- ↑ سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۷۱.
- ↑ سیر اعلامالنبلاء، ج ۲، ص ۱۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۱۱۲.
- ↑ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۵.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۵.
- ↑ المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴؛ سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۱۴؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۷۷.
- ↑ سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۳؛ اسدالغابة، ج ۱، ص ۲۲۶.
- ↑ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.
- ↑ سیره ابنهشام، ج۳، ص ۲۷۳؛ تاریخالاسلام، ذهبی، ج۱، ص۳۴۱.
- ↑ سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۴؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۲۶.
- ↑ المغازی، ج ۱، ص ۳۹۱.
- ↑ المغازی، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۴؛ المنتظم، ج ۲، ص ۳۴۲.
- ↑ المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.
- ↑ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «ابورافع نَضَری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱.