اجتماعگرایی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
جز (جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[انسان]] به اقتضای [[فطرت]] و [[طبیعت]] خویش، [[زندگی اجتماعی]] را | [[انسان]] به اقتضای [[فطرت]] و [[طبیعت]] خویش، [[زندگی اجتماعی]] را برگزیده است. [[قرآن کریم]]، در برخی [[آیات]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا}} «و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست» سوره فرقان، آیه ۵۴؛ {{متن قرآن|أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}} «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref> بر طبیعی بودن زیست [[اجتماعی]] [[بشر]] مهر [[تأیید]] نهاده است. این امر عمدتاً در نیازهایی ریشه دارد که انسان بدون [[همکاری]] با سایر همنوعان [[قادر]] به تأمین و ارضای آنها نیست. دلیلهای [[کلامی]]، [[فقهی]]، [[اخلاقی]] و [[تاریخی]] متعددی بر اهتمام [[اسلام]] به زندگی اجتماعی و تلاش همهجانبه در جهت ساماندهی آن در مسیر غایتهای متعالی دارد؛ از اینرو، یکی از شاخصهای [[تربیت دینی]] مطلوب، [[میزان]] و چگونگی اهتمام [[مؤمنان]] به درآمیختن با دنیای اجتماعی و تأمین و رعایت اقتضائات و الزامهای اجتنابناپذیر آن است. | ||
به بیان برخی [[اندیشمندان]]، زندگی اجتماعی برای انسان [[ضرورت]] دارد و [[هدف از آفرینش انسان]] در صورتی تحقق مییابد که [[انسانها]] [[زندگی اجتماعی]] داشته باشند، با یکدیگر [[همکاری]] کنند و از همدیگر بهره برگیرند. [[عقل]] با توجه به [[هدف خلقت]] و [[حیات آدمی]]، اقتضای [[زندگی اجتماعی]] را دارد؛ پس زندگی اجتماعی برای [[انسان]] [[ضرورت]] دارد و [[هدف]] آن هم فراهم شدن زمینه بیشترین استکمالات برای بیشترین افراد انسان است<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، حقوق و سیاست در قرآن، ص۱۴۱-۱۴۳.</ref>. | به بیان برخی [[اندیشمندان]]، زندگی اجتماعی برای انسان [[ضرورت]] دارد و [[هدف از آفرینش انسان]] در صورتی تحقق مییابد که [[انسانها]] [[زندگی اجتماعی]] داشته باشند، با یکدیگر [[همکاری]] کنند و از همدیگر بهره برگیرند. [[عقل]] با توجه به [[هدف خلقت]] و [[حیات آدمی]]، اقتضای [[زندگی اجتماعی]] را دارد؛ پس زندگی اجتماعی برای [[انسان]] [[ضرورت]] دارد و [[هدف]] آن هم فراهم شدن زمینه بیشترین استکمالات برای بیشترین افراد انسان است<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، حقوق و سیاست در قرآن، ص۱۴۱-۱۴۳.</ref>. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۴
مقدمه
انسان به اقتضای فطرت و طبیعت خویش، زندگی اجتماعی را برگزیده است. قرآن کریم، در برخی آیات[۱] بر طبیعی بودن زیست اجتماعی بشر مهر تأیید نهاده است. این امر عمدتاً در نیازهایی ریشه دارد که انسان بدون همکاری با سایر همنوعان قادر به تأمین و ارضای آنها نیست. دلیلهای کلامی، فقهی، اخلاقی و تاریخی متعددی بر اهتمام اسلام به زندگی اجتماعی و تلاش همهجانبه در جهت ساماندهی آن در مسیر غایتهای متعالی دارد؛ از اینرو، یکی از شاخصهای تربیت دینی مطلوب، میزان و چگونگی اهتمام مؤمنان به درآمیختن با دنیای اجتماعی و تأمین و رعایت اقتضائات و الزامهای اجتنابناپذیر آن است.
به بیان برخی اندیشمندان، زندگی اجتماعی برای انسان ضرورت دارد و هدف از آفرینش انسان در صورتی تحقق مییابد که انسانها زندگی اجتماعی داشته باشند، با یکدیگر همکاری کنند و از همدیگر بهره برگیرند. عقل با توجه به هدف خلقت و حیات آدمی، اقتضای زندگی اجتماعی را دارد؛ پس زندگی اجتماعی برای انسان ضرورت دارد و هدف آن هم فراهم شدن زمینه بیشترین استکمالات برای بیشترین افراد انسان است[۲]. علامه طباطبایی مینویسد: شکی نیست که اسلام تنها دینی است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده و این معنا را به صراحت اعلام کرده و در هیچ شأنی از شئون بشری مسئله اجتماع را مهمل نگذاشته است. اسلام روح اجتماع را به نهایت درجه امکان در کالبد احکامش دمیده است[۳]. اسلام مهمترین احکام و شرایع خود از قبیل حج و جهاد و نماز و انفاق و خلاصه تقوای دینی را بر اساس اجتماع قرار داده؛ علاوه اینکه قوای حکومت اسلامی را حافظ و مراقب تمامی شعائر دینی و حدود آن کرده و علاوه اینکه فریضه دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از تمامی منکرات را بر عموم واجب نموده و برای حفظ وحدت اجتماعی هدف مشترکی برای جامعه اعلام نموده است و آن هدف مشترک عبارت است از سعادت حقیقی - نه خیالی - و رسیدن به قرب و منزلت نزد خداوند[۴].
شهید مطهری نیز در توضیحی تکمیلی مینویسد: در جامعه بشری به ازای حوایجی که افراد بشر نسبت به یکدیگر دارند. یک سلسله عواطف اجتماعی برای رفع همان احتیاجات هم به بشر داده شده است و آن عواطف مقتضای طبیعت انسان است از قبیل نوع دوستی و عدالتخواهی و رحم و مروت و احسان و امثال اینها[۵]. در موضعی دیگر مینویسد: مقررات اسلامی، ماهیت اجتماعی دارد، حتی در فردیترین مقررات از قبیل نماز و روزه چاشنی اجتماعی در آنها زده شده است. مقررات فراوان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و جزایی اسلام ناشی از این خصلت است، همچنان که مقرراتی از قبیل جهاد و امربه معروف و نهی از منکر، از مسئولیت اجتماعی اسلامی ناشی میشود[۶]. در زیر به نمونههایی از آیات مؤید اجتماعگرایی و مشوق داشتن تعامل سازنده با جامعه اشاره شده است.
آیات قرآنی مرتبط
- استناد اجتماعی زیستن به صنع خداوند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا...[۷].
- ایجاد شبکه خویشاوندی نسبی و سببی: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا[۸].
- تفاوت در استعدادها، زمینه تسخیر متقابل انسانها به اقتضای ضرورت زندگی اجتماعی: أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ[۹].
- داوری در اختلافهای مردم، از جمله فلسفههای بعثت پیامبران: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ...[۱۰].
- جامعه ظرف تحقق جنبه الگویی امت اسلام برای دیگران: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا[۱۱].
- برحذر داشتن از فاصلهجویی با مردم: وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ[۱۲].
- در برخی آیات نیز به تشریح فرائض مورد نیاز زندگی اجتماعی همچون حفظ اخوت ایمانی، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، رعایت عدل و قسط، تأمین حوایج نیازمندان، معاشرت معروف، حفظ حریم اخلاقی یکدیگر، وفای به عهد و پیمان، وحدت و همبستگی و دوری جستن از تفرقه و اختلاف و... توصیه و ترغیب کرده است.[۱۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳؛ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا «و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست» سوره فرقان، آیه ۵۴؛ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص۱۴۱-۱۴۳.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۴۸.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ مرتضی مطهری، مقدمهای بر جهانبینی توحیدی، ج۳، ص۱۱۷؛ برای آگاهی بیشتر از موضع اسلام در این خصوص، ر. ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۴-۲۰۵؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۳۳۱-۳۳۵.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید.».. سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست» سوره فرقان، آیه ۵۴.
- ↑ «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند» سوره زخرف، آیه ۳۲.
- ↑ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ «و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتنستایی را دوست نمیدارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۱۳.