ابوشداد ذماری عمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابوشداد ذماری عمانی در تراجم و رجال]] - [[ابوشداد ذماری عمانی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = ابوشداد ذماری عمانی | مداخل مرتبط = [[ابوشداد ذماری عمانی در تراجم و رجال]] - [[ابوشداد ذماری عمانی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = ابوشداد ذماری عمانی
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی یمن.jpg                         
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی یمن
| نام کامل = ابوشداد ذماری عمانی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله =     
| از تیره =
| پدر = 
| مادر = 
| همسر =
| پسر =
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[یمن]]
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت = 
| طول عمر = ۱۲۰ سال 
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب =
| از طبقه =
| در جنگ =
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت = 
| علت درگذشت =
| علت شهادت = 
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
وی صد و بیست سال [[عمر]] کرد و از کهنسال‌ترین افرادی است که [[زمان رسول خدا]] {{صل}} را [[درک]] کرد، ولی [[توفیق]] [[تشرف]] [[خدمت]] او را نیافت. بدین سبب از او در شمار مخضرمین یاد شده است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۹.</ref>. محل سکونت او ذمار [[یمن]]، یا "دَمَا" از عمان دانسته شده و او را به اعتبار دما، دمائی و به اعتبار عمان، [[عمانی]] گفته‌اند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰.</ref>. [[ابن حجر]]، دُمار را از نواحی عمان و او را عمانی دانسته است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۹.</ref>؛ چنان که [[ابن منده]] و [[ابونعیم]] نیز او را عمانی دانسته‌اند <ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۰.</ref>؛ اما ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۸.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰.</ref> او را ذماری و ذمار را نیز از [[صنعا]] دانسته و گفته‌اند: {{عربی|"سكن عمان"}}. [[ابوشداد]] گفته است [[نامه]] [[رسول خدا]] {{صل}} در قطعه‌ای از پوست به دست من رسید که در آن نوشته بود {{متن حدیث| مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى أَهْلِ عمان سَلَامُ عَلَيْكُمْ أَمَّا بَعْدُ فَأَقَرُّوا بِشَهَادَةِ انَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ أَدُّوا الزَّكَاةِ وخطوا الْمَسَاجِدِ كَذَا وَ كَذَا وَ الَّا غَزَوتُكُم }}؛ نامه‌ای است از [[محمد]] رسول خدا به [[اهل]] عمان. [[سلام]]. [[اقرار]] کنید به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست. [[زکات]] بپردازید. [[مسجد]] بسازید و... ، وگرنه به [[جنگ]] شما خواهم آمد». [[ابو شداد]] می‌گوید: ما کسی را برای خواندن نامه نیافتیم تا [[جوانی]] پیدا شد و آن را برای ما خواند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۹.</ref>. [[عبدالعزیز بن زیاد حنظلی]] می‌گوید: از ابوشداد پرسیدم: در آن [[زمان]] که نامه رسول خدا {{صل}} رسید، چه کسی [[حاکم یمن]] بود؟ گفت: {{عربی|"اُسوارٌ مِن اَسوِرَة کسری"}}؛ سرداری از [[سرداران]] کسری که به او "بستیجان" می‌گفتند<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۰.</ref>. مغلطای<ref>مغلطای، ج۲، ص۲۷۷.</ref> رسیدن نامه رسول خدا {{صل}} را به دست او، دلیل بر [[صحابی]] بودنش ندانسته است. برخی کلمه "[[سلام]]" را در نامه آن [[حضرت]]، مناسب [[کفار]] ندانسته و احتمال داده‌اند [[اهل]] [[عمان]] [[مسلمان]] بوده باشند، ولی [[زکات]] نمی‌دادند و [[نماز]] اقامه نمی‌کردند<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۳۴۳.</ref>. این در حالی است که در نامه‌های دیگر [[رسول خدا]] {{صل}} خطاب به کفار نیز "[[سلام]] علیک" آمده است<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۳۵۴.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشداد ذماری عمانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۷۱.</ref>
وی صد و بیست سال [[عمر]] کرد و از کهنسال‌ترین افرادی است که [[زمان رسول خدا]] {{صل}} را [[درک]] کرد، ولی [[توفیق]] [[تشرف]] [[خدمت]] او را نیافت. بدین سبب از او در شمار مخضرمین یاد شده است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۹.</ref>. محل سکونت او ذمار [[یمن]]، یا «دَمَا» از عمان دانسته شده و او را به اعتبار دما، دمائی و به اعتبار عمان، [[عمانی]] گفته‌اند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰.</ref>. [[ابن حجر]]، دُمار را از نواحی عمان و او را عمانی دانسته است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۹.</ref>؛ چنان که [[ابن منده]] و [[ابونعیم]] نیز او را عمانی دانسته‌اند <ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۰.</ref>؛ اما ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۸.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰.</ref> او را ذماری و ذمار را نیز از [[صنعا]] دانسته و گفته‌اند: {{عربی|«سكن عمان»}}. [[ابوشداد]] گفته است [[نامه]] [[رسول خدا]] {{صل}} در قطعه‌ای از پوست به دست من رسید که در آن نوشته بود {{متن حدیث| مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى أَهْلِ عمان سَلَامُ عَلَيْكُمْ أَمَّا بَعْدُ فَأَقَرُّوا بِشَهَادَةِ انَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ أَدُّوا الزَّكَاةِ وخطوا الْمَسَاجِدِ كَذَا وَ كَذَا وَ الَّا غَزَوتُكُم }}؛ نامه‌ای است از [[محمد]] رسول خدا به [[اهل]] عمان. [[سلام]]. [[اقرار]] کنید به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست. [[زکات]] بپردازید. [[مسجد]] بسازید و... ، وگرنه به [[جنگ]] شما خواهم آمد». [[ابو شداد]] می‌گوید: ما کسی را برای خواندن نامه نیافتیم تا [[جوانی]] پیدا شد و آن را برای ما خواند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۹.</ref>. [[عبدالعزیز بن زیاد حنظلی]] می‌گوید: از ابوشداد پرسیدم: در آن [[زمان]] که نامه رسول خدا {{صل}} رسید، چه کسی [[حاکم یمن]] بود؟ گفت: {{عربی|«اُسوارٌ مِن اَسوِرَة کسری»}}؛ سرداری از [[سرداران]] کسری که به او «بستیجان» می‌گفتند<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۰.</ref>. مغلطای<ref>مغلطای، ج۲، ص۲۷۷.</ref> رسیدن نامه رسول خدا {{صل}} را به دست او، دلیل بر [[صحابی]] بودنش ندانسته است. برخی کلمه «[[سلام]]» را در نامه آن [[حضرت]]، مناسب [[کفار]] ندانسته و احتمال داده‌اند [[اهل]] [[عمان]] [[مسلمان]] بوده باشند، ولی [[زکات]] نمی‌دادند و [[نماز]] اقامه نمی‌کردند<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۳۴۳.</ref>. این در حالی است که در نامه‌های دیگر [[رسول خدا]] {{صل}} خطاب به کفار نیز «[[سلام]] علیک» آمده است<ref>احمدی میانجی، ج۲، ص۳۵۴.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشداد ذماری عمانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۷۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۳: خط ۶۱:


[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۲

ابوشداد ذماری عمانی
تصویر قدیمی یمن
نام کاملابوشداد ذماری عمانی
جنسیتمرد
محل زندگییمن
طول عمر۱۲۰ سال

مقدمه

وی صد و بیست سال عمر کرد و از کهنسال‌ترین افرادی است که زمان رسول خدا (ص) را درک کرد، ولی توفیق تشرف خدمت او را نیافت. بدین سبب از او در شمار مخضرمین یاد شده است[۱]. محل سکونت او ذمار یمن، یا «دَمَا» از عمان دانسته شده و او را به اعتبار دما، دمائی و به اعتبار عمان، عمانی گفته‌اند[۲]. ابن حجر، دُمار را از نواحی عمان و او را عمانی دانسته است[۳]؛ چنان که ابن منده و ابونعیم نیز او را عمانی دانسته‌اند [۴]؛ اما ابن عبدالبر[۵] و ابن اثیر[۶] او را ذماری و ذمار را نیز از صنعا دانسته و گفته‌اند: «سكن عمان». ابوشداد گفته است نامه رسول خدا (ص) در قطعه‌ای از پوست به دست من رسید که در آن نوشته بود « مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى أَهْلِ عمان سَلَامُ عَلَيْكُمْ أَمَّا بَعْدُ فَأَقَرُّوا بِشَهَادَةِ انَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ أَدُّوا الزَّكَاةِ وخطوا الْمَسَاجِدِ كَذَا وَ كَذَا وَ الَّا غَزَوتُكُم »؛ نامه‌ای است از محمد رسول خدا به اهل عمان. سلام. اقرار کنید به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست. زکات بپردازید. مسجد بسازید و... ، وگرنه به جنگ شما خواهم آمد». ابو شداد می‌گوید: ما کسی را برای خواندن نامه نیافتیم تا جوانی پیدا شد و آن را برای ما خواند[۷]. عبدالعزیز بن زیاد حنظلی می‌گوید: از ابوشداد پرسیدم: در آن زمان که نامه رسول خدا (ص) رسید، چه کسی حاکم یمن بود؟ گفت: «اُسوارٌ مِن اَسوِرَة کسری»؛ سرداری از سرداران کسری که به او «بستیجان» می‌گفتند[۸]. مغلطای[۹] رسیدن نامه رسول خدا (ص) را به دست او، دلیل بر صحابی بودنش ندانسته است. برخی کلمه «سلام» را در نامه آن حضرت، مناسب کفار ندانسته و احتمال داده‌اند اهل عمان مسلمان بوده باشند، ولی زکات نمی‌دادند و نماز اقامه نمی‌کردند[۱۰]. این در حالی است که در نامه‌های دیگر رسول خدا (ص) خطاب به کفار نیز «سلام علیک» آمده است[۱۱][۱۲]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۷، ص۱۷۹.
  2. ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰.
  3. ابن حجر، ج۷، ص۱۷۹.
  4. ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۰.
  5. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۸.
  6. ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۰.
  7. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۹.
  8. ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۰.
  9. مغلطای، ج۲، ص۲۷۷.
  10. احمدی میانجی، ج۲، ص۳۴۳.
  11. احمدی میانجی، ج۲، ص۳۵۴.
  12. محمدی، رمضان، مقاله «ابوشداد ذماری عمانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۷۱.