احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
از [[راویان امام رضا]] {{ع}}. [[عالمان]] [[رجال]] [[احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی]] را رجالییون ذیل [[راویان حدیث]] [[امام رضا]] {{ع}} و [[اصحاب]] آن [[حضرت]] آوردهاند<ref>رجال النجاشی، ص۹۸؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۴۱؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. او از [[آل]] ابیشعبه، یکی از خانوادههای [[شیعی]] و [[علمی]] معروف و بنام [[کوفه]] بود<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۱؛ الکلینی و الکافی، ص۵۹.</ref> که به علت رفت و آمد تجاری به [[شهر]] [[حلب]] به حلبی نیز مشهور بودند<ref>الکلینی و الکافی، ص۵۹؛ الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۱۵.</ref>. از این [[خاندان]]، [[محدثان]] و [[راویان]] چندی برخاستهاند که آنان را از راویان [[ثقه]] و مورد [[اعتماد]] دانستهاند، چنانکه [[نجاشی]] کل خاندان حلبی را به توثیقی عام | از [[راویان امام رضا]] {{ع}}. [[عالمان]] [[رجال]] [[احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی]] را رجالییون ذیل [[راویان حدیث]] [[امام رضا]] {{ع}} و [[اصحاب]] آن [[حضرت]] آوردهاند<ref>رجال النجاشی، ص۹۸؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۴۱؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. او از [[آل]] ابیشعبه، یکی از خانوادههای [[شیعی]] و [[علمی]] معروف و بنام [[کوفه]] بود<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۱؛ الکلینی و الکافی، ص۵۹.</ref> که به علت رفت و آمد تجاری به [[شهر]] [[حلب]] به حلبی نیز مشهور بودند<ref>الکلینی و الکافی، ص۵۹؛ الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۱۵.</ref>. از این [[خاندان]]، [[محدثان]] و [[راویان]] چندی برخاستهاند که آنان را از راویان [[ثقه]] و مورد [[اعتماد]] دانستهاند، چنانکه [[نجاشی]] کل خاندان حلبی را به توثیقی عام وصف کرده است<ref>رجال النجاشی، ص۲۳۰- ۲۳۱.</ref>. در رأس این [[خانواده]] جاشان ابوشعبه قرار گرفته است که [[راوی امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} بود<ref>رجال النجاشی، ص۲۳۱؛ أعیان الشیعة، ج۱، ص۱۴۲؛ الکلینی و الکافی، ص۵۹.</ref>. برای ابوشعبه فرزندانی به نامهای [[علی]]<ref>خلاصة الأقوال، ص۱۰۳.</ref> و عمر<ref>کتاب الرجال، برقی، ص۳۶؛ رجال الطوسی، ص۲۵۳.</ref> یاد کردهاند. علی بن ابیشعبه پسرانی به نامهای عبیدالله<ref>کتاب الرجال، برقی، ص۲۳؛ رجال النجاشی، ص۲۳۰؛ رجال الطوسی، ص۲۳۴؛ الفهرست، طوسی، ص۱۷۴.</ref>، عبدالعلی<ref>رجال النجاشی، ص۹۸.</ref>، [[عمران]]<ref>رجال الطوسی، ص۲۵۶.</ref> و [[محمد]]<ref>رجال النجاشی، ص۳۲۵؛ رجال الطوسی، ص۱۴۵، ۲۹۰.</ref> حلبی داشت<ref>رجال النجاشی، ص۹۸؛ خلاصة الأقوال، ص۷۲؛ جامع الرواة، ج۱، ص۵۶.</ref>. به نقل کتب رجالی و [[حدیثی]]، [[عبیدالله بن علی بن شعبه]] مشهورترین عضو این خاندان است<ref>أعیان الشیعة، ج۱، ص۱۴۲؛ الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۱۵.</ref>. از او به عنوان کبیر و وجه خاندان ابیشعبه یاد کردهاند. او و برادرش محمد و پدرشان علی از راویان [[امام صادق]] {{ع}} بودند<ref>الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۱۵.</ref>. به عبیدالله [[کتابی]] را نسبت دادهاند که به نقل برخی آن را به امام صادق {{ع}} عرضه نموده و [[امام]] آن را تصحیح<ref>رجال النجاشی، ص۲۳۱.</ref> و یا به روایتی [[تحسین]] کرده است<ref>الفهرست، طوسی، ص۱۷۴.</ref>. برقی بر این [[باور]] است که این اولین کتابی است که [[شیعه]] تصنیف کرده است<ref>کتاب الرجال، برقی، ص۲۳.</ref>. فرزند دیگر ابوشعبه، [[عمر بن ابیشعبه حلبی]]، [[پدر]] [[احمد]] نیز از [[راویان]] [[امام صادق]] {{ع}} و فردی [[ثقه]] بود<ref>نقد الرجال، ج۳، ص۳۴۹.</ref>. | ||
احمد بن عمر بن ابیشعبه [[دوستدار اهل بیت]] {{عم}}<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۱.</ref> و [[راوی امام کاظم]] {{ع}} و [[امام رضا]] {{ع}} بود<ref>خلاصة الأقوال، ص۷۲.</ref>. او زیستنامه روشنی دارد جز آنکه متون رجائی کهن، وی را به عنوان پسر عموی عبیدالله و عبدالعلی و [[عمران]] و [[محمد]]، [[پسران]] [[علی]] بن ابیشعبه، و یکی از [[رجال]] [[خاندان]] حلبی معرفی کردهاند<ref>رجال النجاشی، ص۹۸؛ خلاصة الأقوال، ص۷۲؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۴۱.</ref>. [[شیخ طوسی]] به ذکر روایتی پرداخته است که دلالت بر [[وثاقت]] احمد و [[اعتماد]] امام رضا {{ع}} بر او و دیگر رجال خاندان ابوشعبه میکند<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۵۹.</ref>. مضمون [[روایت]] چنین است که احمد بن عمر در [[منی]] به [[دیدار امام]] [[رضا]] {{ع}} مشرف شد، در حالیکه از [[معیشت]] تنگ [[اقتصادی]] و [[فقر]] و احتیاجی که بعد از دوران [[رفاه]] و [[نعمت]] به آن دچار شده بود [[گله]] میکرد. آنان که تا آن [[زمان]] تاجرانی موفق بودند، به گفته او به چنان وضعی دچار شده بودند که به کسانی که پیش از این بدانها کمک میکردند محتاج گشته بودند. [[امام]] از او پرسید که آیا [[دوست]] میدارد [[دنیایی]] مملو از طلا داشته باشد و یکی از [[ستمکاران]] و [[جباران]] [[روزگار]] باشد. احمد [[سوگند]] یاد کرد که این حال را نمیپسندد. آنگاه امام در حالیکه لبخندی بر لب داشت به او [[اطمینان]] داد [[ایمانی]] که در [[قلب]] اوست بیشتر از دنیایی لبریز از [[طلا]] [[ارزش]] دارد. سپس [[حضرت]] به احمد [[بشارت]] داد که [[خداوند]] از او و پدرانش [[راضی]] است<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۵۹.</ref>. رجالیون به استناد چنین روایتی حلبی و خاندانش را ثقه و [[ممدوح]] دانستهاند<ref>رجال النجاشی، ص۹۸؛ خلاصة الأقوال، ص۷۲.</ref>. | احمد بن عمر بن ابیشعبه [[دوستدار اهل بیت]] {{عم}}<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۱.</ref> و [[راوی امام کاظم]] {{ع}} و [[امام رضا]] {{ع}} بود<ref>خلاصة الأقوال، ص۷۲.</ref>. او زیستنامه روشنی دارد جز آنکه متون رجائی کهن، وی را به عنوان پسر عموی عبیدالله و عبدالعلی و [[عمران]] و [[محمد]]، [[پسران]] [[علی]] بن ابیشعبه، و یکی از [[رجال]] [[خاندان]] حلبی معرفی کردهاند<ref>رجال النجاشی، ص۹۸؛ خلاصة الأقوال، ص۷۲؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۴۱.</ref>. [[شیخ طوسی]] به ذکر روایتی پرداخته است که دلالت بر [[وثاقت]] احمد و [[اعتماد]] امام رضا {{ع}} بر او و دیگر رجال خاندان ابوشعبه میکند<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۵۹.</ref>. مضمون [[روایت]] چنین است که احمد بن عمر در [[منی]] به [[دیدار امام]] [[رضا]] {{ع}} مشرف شد، در حالیکه از [[معیشت]] تنگ [[اقتصادی]] و [[فقر]] و احتیاجی که بعد از دوران [[رفاه]] و [[نعمت]] به آن دچار شده بود [[گله]] میکرد. آنان که تا آن [[زمان]] تاجرانی موفق بودند، به گفته او به چنان وضعی دچار شده بودند که به کسانی که پیش از این بدانها کمک میکردند محتاج گشته بودند. [[امام]] از او پرسید که آیا [[دوست]] میدارد [[دنیایی]] مملو از طلا داشته باشد و یکی از [[ستمکاران]] و [[جباران]] [[روزگار]] باشد. احمد [[سوگند]] یاد کرد که این حال را نمیپسندد. آنگاه امام در حالیکه لبخندی بر لب داشت به او [[اطمینان]] داد [[ایمانی]] که در [[قلب]] اوست بیشتر از دنیایی لبریز از [[طلا]] [[ارزش]] دارد. سپس [[حضرت]] به احمد [[بشارت]] داد که [[خداوند]] از او و پدرانش [[راضی]] است<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۵۹.</ref>. رجالیون به استناد چنین روایتی حلبی و خاندانش را ثقه و [[ممدوح]] دانستهاند<ref>رجال النجاشی، ص۹۸؛ خلاصة الأقوال، ص۷۲.</ref>. |
نسخهٔ ۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۴۸
مقدمه
از راویان امام رضا (ع). عالمان رجال احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی را رجالییون ذیل راویان حدیث امام رضا (ع) و اصحاب آن حضرت آوردهاند[۱]. او از آل ابیشعبه، یکی از خانوادههای شیعی و علمی معروف و بنام کوفه بود[۲] که به علت رفت و آمد تجاری به شهر حلب به حلبی نیز مشهور بودند[۳]. از این خاندان، محدثان و راویان چندی برخاستهاند که آنان را از راویان ثقه و مورد اعتماد دانستهاند، چنانکه نجاشی کل خاندان حلبی را به توثیقی عام وصف کرده است[۴]. در رأس این خانواده جاشان ابوشعبه قرار گرفته است که راوی امام حسن و امام حسین (ع) بود[۵]. برای ابوشعبه فرزندانی به نامهای علی[۶] و عمر[۷] یاد کردهاند. علی بن ابیشعبه پسرانی به نامهای عبیدالله[۸]، عبدالعلی[۹]، عمران[۱۰] و محمد[۱۱] حلبی داشت[۱۲]. به نقل کتب رجالی و حدیثی، عبیدالله بن علی بن شعبه مشهورترین عضو این خاندان است[۱۳]. از او به عنوان کبیر و وجه خاندان ابیشعبه یاد کردهاند. او و برادرش محمد و پدرشان علی از راویان امام صادق (ع) بودند[۱۴]. به عبیدالله کتابی را نسبت دادهاند که به نقل برخی آن را به امام صادق (ع) عرضه نموده و امام آن را تصحیح[۱۵] و یا به روایتی تحسین کرده است[۱۶]. برقی بر این باور است که این اولین کتابی است که شیعه تصنیف کرده است[۱۷]. فرزند دیگر ابوشعبه، عمر بن ابیشعبه حلبی، پدر احمد نیز از راویان امام صادق (ع) و فردی ثقه بود[۱۸].
احمد بن عمر بن ابیشعبه دوستدار اهل بیت (ع)[۱۹] و راوی امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) بود[۲۰]. او زیستنامه روشنی دارد جز آنکه متون رجائی کهن، وی را به عنوان پسر عموی عبیدالله و عبدالعلی و عمران و محمد، پسران علی بن ابیشعبه، و یکی از رجال خاندان حلبی معرفی کردهاند[۲۱]. شیخ طوسی به ذکر روایتی پرداخته است که دلالت بر وثاقت احمد و اعتماد امام رضا (ع) بر او و دیگر رجال خاندان ابوشعبه میکند[۲۲]. مضمون روایت چنین است که احمد بن عمر در منی به دیدار امام رضا (ع) مشرف شد، در حالیکه از معیشت تنگ اقتصادی و فقر و احتیاجی که بعد از دوران رفاه و نعمت به آن دچار شده بود گله میکرد. آنان که تا آن زمان تاجرانی موفق بودند، به گفته او به چنان وضعی دچار شده بودند که به کسانی که پیش از این بدانها کمک میکردند محتاج گشته بودند. امام از او پرسید که آیا دوست میدارد دنیایی مملو از طلا داشته باشد و یکی از ستمکاران و جباران روزگار باشد. احمد سوگند یاد کرد که این حال را نمیپسندد. آنگاه امام در حالیکه لبخندی بر لب داشت به او اطمینان داد ایمانی که در قلب اوست بیشتر از دنیایی لبریز از طلا ارزش دارد. سپس حضرت به احمد بشارت داد که خداوند از او و پدرانش راضی است[۲۳]. رجالیون به استناد چنین روایتی حلبی و خاندانش را ثقه و ممدوح دانستهاند[۲۴].
احمد بن عمر از پدرش، زیاد قتات و عبدالله بن سنان و یحیی بن عمران حلبی و چندی دیگر روایت میکرد. حسن بن علی بن فضال، عبد العزیز بن عمرو واسطی، عبدالله حجال و یونس بن عبدالرحمن و عدهای دیگر نیز به نقل روایت از وی میپرداختند[۲۵]. وی صاحب کتابی است که حسن بن علی فضال آن را نقل کرده است[۲۶]. خویی از احمد بن عمر حلبی یاد کرده که راوی امام صادق (ع) است و ابوبصیر از وی روایت میکرده است. او احتمال میدهد که این احمد همان احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی باشد، شاید بدان علت که روایت مذکور به نام احمد بن عمر حلبی آمده است[۲۷]. در سند برخی احادیث که شمار آنها به حدود ۲۵ حدیث میرسد، آنگاه که نام احمد بن عمر بدون ذکر هیچ قیدی آمده، مشترک میان جماعتی است، از آن جمله احمد بن عمر حلال و همین حلبی و عدهای دیگر. تمییز آنها از یکدیگر از منظر خویی، پس از توجه به راوی و مرویعنه ممکن است[۲۸][۲۹][۳۰]
منابع
پانویس
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۸؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۴۱؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۴۳.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۱؛ الکلینی و الکافی، ص۵۹.
- ↑ الکلینی و الکافی، ص۵۹؛ الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۳۰- ۲۳۱.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۳۱؛ أعیان الشیعة، ج۱، ص۱۴۲؛ الکلینی و الکافی، ص۵۹.
- ↑ خلاصة الأقوال، ص۱۰۳.
- ↑ کتاب الرجال، برقی، ص۳۶؛ رجال الطوسی، ص۲۵۳.
- ↑ کتاب الرجال، برقی، ص۲۳؛ رجال النجاشی، ص۲۳۰؛ رجال الطوسی، ص۲۳۴؛ الفهرست، طوسی، ص۱۷۴.
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۸.
- ↑ رجال الطوسی، ص۲۵۶.
- ↑ رجال النجاشی، ص۳۲۵؛ رجال الطوسی، ص۱۴۵، ۲۹۰.
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۸؛ خلاصة الأقوال، ص۷۲؛ جامع الرواة، ج۱، ص۵۶.
- ↑ أعیان الشیعة، ج۱، ص۱۴۲؛ الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۳۱.
- ↑ الفهرست، طوسی، ص۱۷۴.
- ↑ کتاب الرجال، برقی، ص۲۳.
- ↑ نقد الرجال، ج۳، ص۳۴۹.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۱.
- ↑ خلاصة الأقوال، ص۷۲.
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۸؛ خلاصة الأقوال، ص۷۲؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۴۱.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۵۹.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۵۹.
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۸؛ خلاصة الأقوال، ص۷۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۹۰.
- ↑ رجال النجاشی، ص۹۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۹۰.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۹۰.
- ↑ .منابع: اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تصحیح و تعلیق: میرداماد استر آبادی، تحقیق: سید مهدی رجایی، قم، مؤسسة آل البیت لا لإحیاء التراث، اول، ۱۳۶۳ش؛ أعیان الشیعة، سیدمحسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق؛ جامع الرواة و إزاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد، محمد بن علی اردبیلی (۱۱۰۱ق)، قم، مکتبة المحمدی، بی تاب خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی(۷۲۶ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق، رجال الطوسی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، سوم، ۱۴۱۵ق؛ رجال النجاشی، احمد بن علی معروف به نجاشی (۴۵۰ق)، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۳۶۵ش؛ الفوائد الرجالیة سید محمدمهدی بن مرتضی بحرالعلوم (۱۲۱۲ق)، تحقیق: سید محمد صادق بحر العلوم - سید حسین بحر العلوم، تهران، مکتبة الصادق، اول، ۱۳۶۳ش، الفهرست، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق؛ کتاب الرجال، حسن بن علی معروف به ابن داود حلی (۷۴۰ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات الرضی، ۱۳۹۲ق؛ کتاب الرجال، احمد بن محمد برقی (۲۷۴ق)، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۴۲ش؛ الکلینی و الکافی، عبدالرسول غفار (معاصر)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تهران، شفق - حیدری، اول، ۱۴۱۲ق؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، سیدابوالقاسم بن علی اکبر موسوی خویی (۱۴۱۳ق)، قم، مرکز نشر الثقافة الإسلامیة، پنجم، ۱۴۱۳ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، زیر نظر: جعفر بن محمد حسین سبحانی (معاصر)، تحقیق و نشر: مؤسسة الإمام الصادق علی، قم، اول، ۱۴۱۸ق؛ نقد الرجال، سید مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (۱۰۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۸ق.
- ↑ امیری، زینب سادات، مقاله «احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی»، دانشنامه امام رضا ص ۷۰۳.