اسماء بنت یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۸: خط ۸:
پس از پیامبر {{صل}} اسماء در [[جنگ یرموک]] (منطقه [[شامات]]) در [[سال ۱۳ هجری]] شرکت جست و با [[عمود]] [[خیمه]]، چند تن از [[سپاه]] [[روم]] را کشت<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.</ref> و از آن پس، در [[شام]] سکنا گزید.<ref>تاریخ الاسلام، ص ۷۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> اسماء به پیامبر علاقه فراوانی داشت.<ref>مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۴؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> یک‌بار هنگامی که پیامبر به محلّه بنی‌عبداشهل آمد و در [[مسجد]] آنان نمازگزارد، پیامبر را به [[منزل]] خود [[دعوت]]، و از [[حضرت]] [[پذیرایی]] کرد که همراهان پیامبر نیز به [[برکت]] آن حضرت از غذای او [[سیر]] شدند.<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص۳۷؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۲۴۴ ـ ۲۴۵.</ref> هنگامی که [[زنان]] [[مدینه]] از او خواستند پرسشهای خود را نزد پیامبر طرح کند، در حضور [[اصحاب]] چنان [[زیبا]] [[سخن]] گفت و پرسشهای آنان را مطرح کرد که مورد تحسین پیامبر قرار گرفت.<ref>اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷.</ref> در [[گفت‌وگو]] با پیامبر کمتر [[خجالت]] می‌کشید،<ref> مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۱۱؛ ج ۶، ص ۳۹؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.</ref> بدین جهت ۸۱ [[روایت]] در زمینه‌های گوناگون از پیامبر [[نقل]] کرده <ref> اعلام النساء، ج ۱، ص ۶۷.</ref> و [[راوی]] [[ثقه]] (مورد [[اعتماد]]) شناخته شده است.<ref> الثقات، ج ۳، ص ۴۶۱.</ref> ابن‌حنبل، بخشی از اثر خود را به [[روایات]] او اختصاص داده است.<ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۶.</ref> در مباحث [[قرآنی]]، روایاتی از اسماء درباره [[اسم اعظم در قرآن]]،<ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۴.</ref> [[سوره قریش]] / ۱۰۶ <ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵.</ref> و [[آیه]] ۵۳ زمر / ۳۹ <ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۸.</ref> وجود دارد.
پس از پیامبر {{صل}} اسماء در [[جنگ یرموک]] (منطقه [[شامات]]) در [[سال ۱۳ هجری]] شرکت جست و با [[عمود]] [[خیمه]]، چند تن از [[سپاه]] [[روم]] را کشت<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.</ref> و از آن پس، در [[شام]] سکنا گزید.<ref>تاریخ الاسلام، ص ۷۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> اسماء به پیامبر علاقه فراوانی داشت.<ref>مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۴؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> یک‌بار هنگامی که پیامبر به محلّه بنی‌عبداشهل آمد و در [[مسجد]] آنان نمازگزارد، پیامبر را به [[منزل]] خود [[دعوت]]، و از [[حضرت]] [[پذیرایی]] کرد که همراهان پیامبر نیز به [[برکت]] آن حضرت از غذای او [[سیر]] شدند.<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص۳۷؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۲۴۴ ـ ۲۴۵.</ref> هنگامی که [[زنان]] [[مدینه]] از او خواستند پرسشهای خود را نزد پیامبر طرح کند، در حضور [[اصحاب]] چنان [[زیبا]] [[سخن]] گفت و پرسشهای آنان را مطرح کرد که مورد تحسین پیامبر قرار گرفت.<ref>اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷.</ref> در [[گفت‌وگو]] با پیامبر کمتر [[خجالت]] می‌کشید،<ref> مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۱۱؛ ج ۶، ص ۳۹؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.</ref> بدین جهت ۸۱ [[روایت]] در زمینه‌های گوناگون از پیامبر [[نقل]] کرده <ref> اعلام النساء، ج ۱، ص ۶۷.</ref> و [[راوی]] [[ثقه]] (مورد [[اعتماد]]) شناخته شده است.<ref> الثقات، ج ۳، ص ۴۶۱.</ref> ابن‌حنبل، بخشی از اثر خود را به [[روایات]] او اختصاص داده است.<ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۶.</ref> در مباحث [[قرآنی]]، روایاتی از اسماء درباره [[اسم اعظم در قرآن]]،<ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۴.</ref> [[سوره قریش]] / ۱۰۶ <ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵.</ref> و [[آیه]] ۵۳ زمر / ۳۹ <ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۸.</ref> وجود دارد.


[[اسماء]] را زنی [[دیندار]]، [[خردمند]]،<ref> اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۵۰.</ref> سخنور، <ref>تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۵۰؛ الاصابه، ج ۸، ص ۲۱.</ref> [[خادم پیامبر]] و [[مجاهد در راه خدا]] <ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> و بی‌توجّه به [[زیور]] [[دنیا]] <ref>حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> [[وصف]] کرده‌اند.
[[اسماء]] را زنی [[دیندار]]، [[خردمند]]،<ref> اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۵۰.</ref> سخنور، <ref>تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۵۰؛ الاصابه، ج ۸، ص ۲۱.</ref> [[خادم پیامبر]] و [[مجاهد در راه خدا]] <ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> و بی‌توجّه به [[زیور]] [[دنیا]] <ref>حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> وصف کرده‌اند.


او به [[سال ۷۰ هجری]] از دنیا رفت <ref> الوافی بالوفیات، ج ۹، ص ۵۴.</ref> و در [[قبرستان]] [[باب الصغیر]] [[شام]] مدفون شد.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref>
او به [[سال ۷۰ هجری]] از دنیا رفت <ref> الوافی بالوفیات، ج ۹، ص ۵۴.</ref> و در [[قبرستان]] [[باب الصغیر]] [[شام]] مدفون شد.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref>

نسخهٔ ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۴۸

مقدمه

کنیه‌اش ام‌عامر[۱] و به گفته برخی ام‌سلمه [۲] است. او از قبیله اوس تیره بنی‌عبداشهل [۳] و مادرش ام‌سعد دختر خزیم اشهلی[۴] و طبق برخی نقل‌ها امّ بجاد بود.[۵] همسرش را ابوسعد [۶] و برخی ابوسعید [۷] یاد کرده‌اند.

وی زمانی که در شمار نخستین زنان بیعت کننده با پیامبر (ص) قرار گرفت، [۸] تازه جوان بود.[۹]پدر و برادرش (عامر) در غزوه اُحُد شهید شدند. در مسیر بازگشت پیامبر (ص) از صحنه احد به مدینه، هنگام عبور از محلّه بنی‌عبداشهل، اسماء در حال شیون و زاری بر پدر و برادر خود بود و به پیامبر عرض کرد که با وجود شما، هیچ مصیبتی سنگین نیست و به شیون خود پایان داد.[۱۰] هنگام حفر خندق در سال پنجم هجری مقداری غذا تهیّه کرد و نزد پیامبر فرستاد.[۱۱] در غزوه ذی قِرد (غابه) در سال ششم هجری که شتران پیامبر به غارت رفته بودند، مردان را به شرکت در غزوه وا می‌داشت و همواره نگران سلامت پیامبر بود.[۱۲] وی سال ششم هجری جزو ۴ زنی بود که در صلح حدیبیّه شرکت جست و در بیعت رضوان با پیامبر بیعت کرد.[۱۳] در جنگ با یهودیان خیبر نیز حضور داشت و یکی از ۲۰ زنی بود که در این جنگ شرکت کرده بودند.[۱۴] او افزون بر این، در فتح مکّه نیز همراه پیامبر بود.[۱۵] در حجّه‌الوداع، اسماء که افسار شتر پیامبر را در دست داشت، سنگینی نزول وحی بر پیامبر را هنگام نزول آیات سوره مائده، از نزدیک مشاهده کرد.[۱۶]

پس از پیامبر (ص) اسماء در جنگ یرموک (منطقه شامات) در سال ۱۳ هجری شرکت جست و با عمود خیمه، چند تن از سپاه روم را کشت[۱۷] و از آن پس، در شام سکنا گزید.[۱۸] اسماء به پیامبر علاقه فراوانی داشت.[۱۹] یک‌بار هنگامی که پیامبر به محلّه بنی‌عبداشهل آمد و در مسجد آنان نمازگزارد، پیامبر را به منزل خود دعوت، و از حضرت پذیرایی کرد که همراهان پیامبر نیز به برکت آن حضرت از غذای او سیر شدند.[۲۰] هنگامی که زنان مدینه از او خواستند پرسشهای خود را نزد پیامبر طرح کند، در حضور اصحاب چنان زیبا سخن گفت و پرسشهای آنان را مطرح کرد که مورد تحسین پیامبر قرار گرفت.[۲۱] در گفت‌وگو با پیامبر کمتر خجالت می‌کشید،[۲۲] بدین جهت ۸۱ روایت در زمینه‌های گوناگون از پیامبر نقل کرده [۲۳] و راوی ثقه (مورد اعتماد) شناخته شده است.[۲۴] ابن‌حنبل، بخشی از اثر خود را به روایات او اختصاص داده است.[۲۵] در مباحث قرآنی، روایاتی از اسماء درباره اسم اعظم در قرآن،[۲۶] سوره قریش / ۱۰۶ [۲۷] و آیه ۵۳ زمر / ۳۹ [۲۸] وجود دارد.

اسماء را زنی دیندار، خردمند،[۲۹] سخنور، [۳۰] خادم پیامبر و مجاهد در راه خدا [۳۱] و بی‌توجّه به زیور دنیا [۳۲] وصف کرده‌اند.

او به سال ۷۰ هجری از دنیا رفت [۳۳] و در قبرستان باب الصغیر شام مدفون شد.[۳۴]

اسماء بنت یزید در شأن نزول

منابع

پانویس

  1. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۱.
  2. عارضة الاحوذی، ج ۶، ص ۳۶۵؛ تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۵۰.
  3. اسد الغابه، ج ۷، ص ۱۸.
  4. الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۴۴.
  5. الطبقات، ابن‌خیاط، ص ۶۳۵.
  6. المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۳۰۷؛ اسدالغابه، ج ۶، ص ۱۳۵.
  7. اسد الغابه، ج ۶، ص ۱۳۷.
  8. الدرالمنثور، ج ۸، ص ۱۴۱؛ اسد الغابه، ج ۷، ص ۳۴۷.
  9. مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۳۹؛ المعجم الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۶۴.
  10. المغازی، ج ۱، ص ۳۱۵.
  11. المغازی، ج۲،ص۴۷۷؛ تاریخ‌دمشق، ج۳۳، ص۲۲۳.
  12. المغازی، ج ۲، ص ۵۴۳.
  13. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۶؛ تاریخ الاسلام، ص ۷۳.
  14. المغازی، ج۲، ص۶۳۳؛ تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۳۱.
  15. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۴.
  16. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۹؛ البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۱۹.
  17. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.
  18. تاریخ الاسلام، ص ۷۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.
  19. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۴؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.
  20. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص۳۷؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۲۴۴ ـ ۲۴۵.
  21. اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷.
  22. مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۱۱؛ ج ۶، ص ۳۹؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.
  23. اعلام النساء، ج ۱، ص ۶۷.
  24. الثقات، ج ۳، ص ۴۶۱.
  25. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۶.
  26. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۴.
  27. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵.
  28. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۸.
  29. اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۵۰.
  30. تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۵۰؛ الاصابه، ج ۸، ص ۲۱.
  31. سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.
  32. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.
  33. الوافی بالوفیات، ج ۹، ص ۵۴.
  34. سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.