جدال احسن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر')
خط ۲۶: خط ۲۶:
طلب [[استدلال]] برای [[باور]] [[نادرست]]، به معنی آن است که در [[جامعه اسلامی]]، بستر برای [[عقاید]] متفاوت باز است، مهم آن است که عقاید همراه با دلیل باشد، طلب برهان، [[نیازمند]] [[جامعه]] آزاداندیش است، جامعه‌ای که همه افراد و گروه‌ها می‌توانند [[عقیده]] خویش را اظهار کنند. در [[کلام خداوند]]، نه تنها [[مسلمین]] به بیان حقایق، [[تشویق]] و [[ترغیب]] می‌شوند و در اظهار آنها آزادند، بلکه در برخی [[آیات]]، بیان [[حقیقت]]، امری [[واجب]] و وظیفه‌ای اساسی تلقی می‌شود و آنان که حقیقت را می‌پوشانند و اظهار نمی‌کنند، [[سرزنش]] می‌شوند، [[خداوند]] خطاب به [[اهل کتاب]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای اهل کتاب! چرا حقّ را با باطل می‌آمیزید و حقپوشی می‌کنید با آنکه خود می‌دانید؟» سوره آل عمران، آیه ۷۱.</ref>.
طلب [[استدلال]] برای [[باور]] [[نادرست]]، به معنی آن است که در [[جامعه اسلامی]]، بستر برای [[عقاید]] متفاوت باز است، مهم آن است که عقاید همراه با دلیل باشد، طلب برهان، [[نیازمند]] [[جامعه]] آزاداندیش است، جامعه‌ای که همه افراد و گروه‌ها می‌توانند [[عقیده]] خویش را اظهار کنند. در [[کلام خداوند]]، نه تنها [[مسلمین]] به بیان حقایق، [[تشویق]] و [[ترغیب]] می‌شوند و در اظهار آنها آزادند، بلکه در برخی [[آیات]]، بیان [[حقیقت]]، امری [[واجب]] و وظیفه‌ای اساسی تلقی می‌شود و آنان که حقیقت را می‌پوشانند و اظهار نمی‌کنند، [[سرزنش]] می‌شوند، [[خداوند]] خطاب به [[اهل کتاب]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای اهل کتاب! چرا حقّ را با باطل می‌آمیزید و حقپوشی می‌کنید با آنکه خود می‌دانید؟» سوره آل عمران، آیه ۷۱.</ref>.


در تفاوت میان لبس و کتم آمده است که ریشه لبس به معنای پوشاندن اشیاء است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۳۴.</ref>. در کتاب العین آمده است که لبس به معنای خلط امور است هنگامی که بعضی از امور با یکدیگر مشتبه شده باشد<ref>خلیل فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۶۲.</ref>. اصل در لغت [[کتمان]] که در مقابل ابداء است، پوشاندن امور در [[ضمیر]] و [[قلب]] است. پوشاندن در [[نهان]] [[جان]] تا چیزی از آن آشکار نگردد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۳.</ref>. در کتمان، عدم اظهار [[حق]] است، گویی که آن را می‌داند و اظهار نمی‌کند.
در تفاوت میان لبس و کتم آمده است که ریشه لبس به معنای پوشاندن اشیاء است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۳۴.</ref>. در کتاب العین آمده است که لبس به معنای خلط امور است هنگامی که بعضی از امور با یکدیگر مشتبه شده باشد<ref>خلیل فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۶۲.</ref>. اصل در لغت [[کتمان]] که در مقابل ابداء است، پوشاندن امور در ضمیر و [[قلب]] است. پوشاندن در [[نهان]] [[جان]] تا چیزی از آن آشکار نگردد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۳.</ref>. در کتمان، عدم اظهار [[حق]] است، گویی که آن را می‌داند و اظهار نمی‌کند.


با لحاظ همه این [[آیات]] و [[روایات]] مرتبط می‌توان گفت [[آزادی بیان]]، حقی است که [[خداوند]] برای [[انسان‌ها]] در نظر گرفته است و در عرصه [[سیاسی]] نمی‌توان به [[سادگی]] آن را محدود ساخت، مگر آنکه اموری مهم‌تر در [[جامعه اسلامی]] در میان باشد.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۶۳.</ref>
با لحاظ همه این [[آیات]] و [[روایات]] مرتبط می‌توان گفت [[آزادی بیان]]، حقی است که [[خداوند]] برای [[انسان‌ها]] در نظر گرفته است و در عرصه [[سیاسی]] نمی‌توان به [[سادگی]] آن را محدود ساخت، مگر آنکه اموری مهم‌تر در [[جامعه اسلامی]] در میان باشد.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۶۳.</ref>

نسخهٔ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۷

مقدمه

در آیات قرآن کریم، اصل آزادی بیان به رسمیت شناخته شده است و آیاتی مختلف دلالت بر این امر دارد[۱]. یکی از آیات مشهور این باب، در سوره زمر آمده است: ﴿الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ[۲] این آیه یکی از آیات محوری در طرح بحث آزادی بیان در قرآن کریم می‌باشد، آن سان که آزادی انتخاب را نیز مطرح می‌کند؛ طُرفه آنکه این آیه در کنار دوری از طاغوت و سر خم کردن در برابر آنان آمده است، پس از آنکه می‌فرماید: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ[۳].

یعنی یکی از ویژگی‌های بندگان خدا را بیان می‌کند که همانا عدم پیروی از طاغوت است، سپس بشارت می‌دهد به آنان که اقوال مختلف را می‌شنوند و از میان آنها، بهترین را بر می‌گزینند. در تفسیر مجمع البیان، ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت می‌کند که فرمود: «أَنْتُمْ هُمْ، وَ مَنْ أَطَاعَ جَبَّاراً فَقَدْ عَبَدَهُ‏»[۴].

مرحوم طبرسی سپس می‌نویسد: ﴿الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[۵] یعنی در پذیرش یک قول و عمل بر اساس آن، آن را اولویت می‌بخشد و او را به سوی حق، راهبری می‌کند، سپس کلامی نقل می‌کند از ابی الدرداء که اگر سه چیز نباشد، دوست ندارم حتی یک روز زنده بمانم، تشنگی در روزهای گرم، سجده در دل شب و همنشینی با افراد و گروه‌هایی که بهترین سخن را بر می‌گزینند، آن گونه که خرمای خوب را از بد جدا می‌کنند[۶].

همچنین در تفسیر الصافی آمده است، افرادی که می‌شنوند و انتخاب می‌کنند، کسانی هستند که میان حق و باطل را تشخیص می‌دهند و قول برتر را بر می‌گزینند، سپس فیض کاشانی، از امام کاظم (ع) نقل می‌کند: «إِنَّ اللَّهَ‏ بَشَّرَ أَهْلَ‏ الْعَقْلِ‏ وَ الْفَهْمِ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ‏ ﴿فَبَشِّرْ»[۷].

به همین دلیل، در آخر آیه فرمود: ﴿وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ، افرادی که دارای آن ویژگی هستند، دارای عقل و فهم هستند، آنان با خرد خویش بر می‌گزینند و قدرت جداسازی دارند. به بیان سید قطب، عقل سلیم، همان است که دارنده‌اش را به سوی پاکی و نجات، هدایت می‌کند و کسی که چنین نکند، گویی از این نعمت الهی، محروم است[۸].

به هر روی، می‌بینیم که این آیه، بر شنیدن اقوال گوناگون تأکید دارد، پس مفروض آن است که زمینه برای طرح دیدگاه‌های مختلف در جامعه وجود دارد، صاحبان فکر این بستر را مهیا می‌بینند تا دیدگاه خود را بیان کنند و زمینه فراهم آید برای صاحبان عقل تا گزینش کنند؛ پس در جامعه اسلامی، آزادانه دیدگاه‌های مختلف ارائه می‌شود و افراد می‌توانند سنجش‌گرانه، قول حق را انتخاب کنند و به راه صواب، برسند. لازمه همه این امور آزادی بیان است. شنیدن، در کنار هم قراردادن، مقایسه و گزینش، همه با آزادی بیان امکان دارد و این امر در عرصه سیاسی بیش از هر بحث دیگر، جایگاه دارد.

طبق این آیه در صورتی تبعیت از احسن اقوال میسر است که چندین راه و کلام باشد و شنیدن همه آنها ممکن. اگر آزادی بیان نباشد طبعاً امکان بروز اندیشه‌های مخالف وجود ندارد تا مردم بتوانند، اقوال مختلف را مقایسه و بهترین آن را گزینش کنند، پس این دستور قرآنی فقط در سایه آزادی تبادل افکار و نقد و مقایسه آنها ممکن می‌گردد[۹].

یکی از دیگر آیاتی که در این باره مطرح است، آیه ۱۲۵ سوره نحل است که فرمود: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۱۰].

در این آیه خدای متعال، به پیامبر گرامی اسلام (ص) امر می‌کند که با مخالفان و آنان که دیدگاه تو را نمی‌پذیرند، با شیوه نیکو، جدل کن؛ می‌دانیم که گفت‌وگو و جدل، بدون طرف مقابل و دیدگاه مخالف، معنی ندارد، نفرمود دیدگاه حق خود را بر آنان تحمیل کن و آنان را مجبور ساز که آن را بپذیرند، و نفر مود که به هر نحوی که دوست داری، آنان را به دین حق، فرا بخوان، بلکه به ایشان امر می‌شود که با مخالفان، مجادله نیکو داشته باش، لازمه گفت‌وگو و جدال، آن است که طرف مقابل و مخالف بتواند، سخن خویش را بیان کند و بدون هراس از صاحبان قدرت، آن را مطرح سازد.

در آیه‌ای دیگر، به صراحت، جدال با اهل کتاب که حتی نبوت پیامبر اسلام (ص) را انکار می‌کنند، جدال احسن ذکر می‌کند که با توجه به واژه الا مجادله با آنان، تنها باید در فراگردی نیکو بر پاگردد، در سخن خداوند آمده است: ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۱۱]. این رفت و برگشت‌های استدلالی، حتی اگر از سوی منکر رسالت و معاد هم باشد، باید در بستری علمی و گفت‌وگویی انجام شود و امام صادق (ع) از آن تعبیر به جدال نیکو می‌کند، وقتی که در مسائل بنیادین توحید و معاد، این جدال‌ها و کشمکش‌های علمی وجود دارد، پس به طریق اولی در حوزه سیاسی و اجتماعی این آزادی باید وجود داشته باشد که حوزه سیاست، عرصه دیدگاه‌های متکثر، متعارض و متفاوت است.

یکی از دیگر ساحت‌های دال بر آزادی بیان، طلب دلیل و برهان آوری از سوی مخالفان است، در قرآن کریم آیاتی است که به مخالفان تأکید می‌کند تا برهان و دلیل خویش را بیان کنند: ﴿قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۱۲].

طلب استدلال برای باور نادرست، به معنی آن است که در جامعه اسلامی، بستر برای عقاید متفاوت باز است، مهم آن است که عقاید همراه با دلیل باشد، طلب برهان، نیازمند جامعه آزاداندیش است، جامعه‌ای که همه افراد و گروه‌ها می‌توانند عقیده خویش را اظهار کنند. در کلام خداوند، نه تنها مسلمین به بیان حقایق، تشویق و ترغیب می‌شوند و در اظهار آنها آزادند، بلکه در برخی آیات، بیان حقیقت، امری واجب و وظیفه‌ای اساسی تلقی می‌شود و آنان که حقیقت را می‌پوشانند و اظهار نمی‌کنند، سرزنش می‌شوند، خداوند خطاب به اهل کتاب می‌فرماید: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۳].

در تفاوت میان لبس و کتم آمده است که ریشه لبس به معنای پوشاندن اشیاء است[۱۴]. در کتاب العین آمده است که لبس به معنای خلط امور است هنگامی که بعضی از امور با یکدیگر مشتبه شده باشد[۱۵]. اصل در لغت کتمان که در مقابل ابداء است، پوشاندن امور در ضمیر و قلب است. پوشاندن در نهان جان تا چیزی از آن آشکار نگردد[۱۶]. در کتمان، عدم اظهار حق است، گویی که آن را می‌داند و اظهار نمی‌کند.

با لحاظ همه این آیات و روایات مرتبط می‌توان گفت آزادی بیان، حقی است که خداوند برای انسان‌ها در نظر گرفته است و در عرصه سیاسی نمی‌توان به سادگی آن را محدود ساخت، مگر آنکه اموری مهم‌تر در جامعه اسلامی در میان باشد.[۱۷]

منابع

پانویس

  1. طبیعی است که در هر جامعه‌ای با ملاحظه اموری اهم، محدودیت‌هایی برای آزادی بیان، مطرح می‌شود که در فصل‌های پیش رو به آنها پرداخته می‌شود.
  2. «کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.
  3. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!» سوره زمر، آیه ۱۷.
  4. «شما شیعیان کسانی هستید که از طاعت طاغوت دوری می‌کنید و کسی که از جبار ستمگری، پیروی کند، پس به درستی که او را پرستش کرده است.» محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۳۶۲؛ همچنین، ر. ک: ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۴، ص۳۱۸.
  5. «کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۸.
  6. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۷۷۰.
  7. «خداوند به اهل عقل و فهم، بشارت داده است، با این قول که فرمود: ﴿فَبَشِّرْ» ملا محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۴، ص۳۱۸.
  8. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۵، ص۳۰۴۵.
  9. ر. ک: سیدمحمدعلی ایازی، آزادی در قرآن، ص۱۸۸.
  10. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  11. «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
  12. «بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
  13. «ای اهل کتاب! چرا حقّ را با باطل می‌آمیزید و حقپوشی می‌کنید با آنکه خود می‌دانید؟» سوره آل عمران، آیه ۷۱.
  14. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۳۴.
  15. خلیل فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۶۲.
  16. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۳.
  17. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۱۶۳.