دین در قرآن: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکانپذیر') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
مجموع آموزههای [[اعتقادی]] و عملی "هست و نیستها و باید و نبایدها" به اعتبار اینکه از آنها [[پیروی]] میشود، [[دین]]، به جهت اینکه املاء و نوشته میشوند، [[ملت]] و از آنجا که برای [[انسان]] [[تشریع]] شدهاند، [[شریعت]] خوانده میشوند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبيه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرةالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.</ref>. | مجموع آموزههای [[اعتقادی]] و عملی "هست و نیستها و باید و نبایدها" به اعتبار اینکه از آنها [[پیروی]] میشود، [[دین]]، به جهت اینکه املاء و نوشته میشوند، [[ملت]] و از آنجا که برای [[انسان]] [[تشریع]] شدهاند، [[شریعت]] خوانده میشوند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبيه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرةالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.</ref>. | ||
واژه [[دین]] در اصطلاح رشتههایی چون [[فلسفه دین]]، [[جامعهشناسی]] [[دین]] و [[روانشناسی]] [[دین]] در برابر noigiler به کار میرود. تعریف اصطلاحی [[دین]] در این حوزهها [[مورد اتفاق]] نیست. انبوهی از تعاریف وجود دارند که به رغم مشابهتهایی چند، یافتن یک مخرج مشترک برای همه آنها، حتى ارائه فهرست ناقصی از آنها عملاً ناممکن است. تعاریف یاد شده نمایانگر نگرشهایی بسیار متفاوت و گاه غیر قابل جمعاند<ref>نک: فرهنگ و دین، ص۲۰۲-۲۰۳؛ جامعهشناسی دین، ص۲۶-۴۱؛ دینپژوهی، ج۱، (دفتر اول)، ص۸۴-۹۳.</ref> این وضعیت از یک سو زاییده نگرشهای گوناگون به [[دین]] و از سوی دیگر برخاسته از تنوع فراوان چیزی است که به نام [[دین]] شناخته میشود؛ به گونهای که از [[یکتاپرستی]] گرفته تا [[روح]] پرستی، [[بتپرستی]]، [[پرستش]] اجرام آسمانی، [[اعتقاد]] به [[رب]] النوعها و نیروهای جادویی و [[تقدیس]] برخی حیوانات و اشیاء همگی به نام "[[دین]]" شناخته میشوند<ref>نک: دینشناسی، ص۲۵.</ref> از آنجا که ارائه تعریفی فراگیر از آنچه به نام [[دین]] شناخته میشود، نه | واژه [[دین]] در اصطلاح رشتههایی چون [[فلسفه دین]]، [[جامعهشناسی]] [[دین]] و [[روانشناسی]] [[دین]] در برابر noigiler به کار میرود. تعریف اصطلاحی [[دین]] در این حوزهها [[مورد اتفاق]] نیست. انبوهی از تعاریف وجود دارند که به رغم مشابهتهایی چند، یافتن یک مخرج مشترک برای همه آنها، حتى ارائه فهرست ناقصی از آنها عملاً ناممکن است. تعاریف یاد شده نمایانگر نگرشهایی بسیار متفاوت و گاه غیر قابل جمعاند<ref>نک: فرهنگ و دین، ص۲۰۲-۲۰۳؛ جامعهشناسی دین، ص۲۶-۴۱؛ دینپژوهی، ج۱، (دفتر اول)، ص۸۴-۹۳.</ref> این وضعیت از یک سو زاییده نگرشهای گوناگون به [[دین]] و از سوی دیگر برخاسته از تنوع فراوان چیزی است که به نام [[دین]] شناخته میشود؛ به گونهای که از [[یکتاپرستی]] گرفته تا [[روح]] پرستی، [[بتپرستی]]، [[پرستش]] اجرام آسمانی، [[اعتقاد]] به [[رب]] النوعها و نیروهای جادویی و [[تقدیس]] برخی حیوانات و اشیاء همگی به نام "[[دین]]" شناخته میشوند<ref>نک: دینشناسی، ص۲۵.</ref> از آنجا که ارائه تعریفی فراگیر از آنچه به نام [[دین]] شناخته میشود، نه امکانپذیر است نه ضرورتی دارد، تنها به دستهبندی کلی تعاریف و بيان تعریف مورد نظر خویش میپردازیم<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۰۷.</ref>. | ||
=== معنای اصطلاحی === | === معنای اصطلاحی === |
نسخهٔ ۲۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۵
دین: مجموعهای از باورها، ارزشها و نمادهای توحیدی یا غیر توحیدی
معناشناسی
معنای لغوی
واژه دِین اسم مصدر[۱]، برگرفته از ریشه "د- ی - ن" و در لغت دارای معانی گوناگون و گاه متضادی است؛ طاعت، نافرمانی، کیفر و پاداش، قضاوت، عادت و خلق و خوی از این معانیاند. واژه دین هر چند با ریشه و ساختاری مشترک بر همه این معانی دلالت دارد، کاربرد فعل مربوط به هریک از معانی با دیگری متفاوت است و با توجه به همین اختلاف در کاربرد، معانی مختلفی را میرساند؛ گاهی فعلِ برگرفته از ریشه دین، بیهیچ حرف اضافهای در معنای متعدی به کار میرود "مانند دانَهُ". در این صورت معانی "به او پاداش داد"، "او را مجازات کرد"، "از او فرمانبرداری کرد"، "او را به اطاعت در آورد" و "درباره او داوری کرد" را میرساند[۲] گاهی فعل آن همراه حرف تعدی "لام" به کار میرود "مانند دانَ لَهُ". در این صورت معنای "از او اطاعت کرد" را میرساند[۳] گاهی نیز همراه حرف تعدى "باء" "مانند دانَ بِالاسلام" به کار رفته و معنای ایمان آوردن و گرویدن "به دین و عقیدهای" را میرساند[۴]
دین به معنای اصطلاحی آن "کیش و آیین" به معنای طاعت و فرمانبرداری گرفته شده[۵] و به اعتبار انقیاد و تبعیتی که از یک آیین و شریعت میشود، به آن دین گفته میشود[۶].
برخی واژه پژوهان قرآنی ریشه "د-ی-ن" را در اصل به معنای خضوع و انقیاد در برابر برنامه یا مقرراتی معین - نه هر طاعتی - دانسته و معتقدند که معانی طاعت، تعبد، محکوم و تسلیم شدن در برابر یک فرمان، داوری، قانون، کیفر و پاداش، به آن معنای اصلی نزدیکاند، بنابراین، جزا، حساب، طاعت، عادت و جز آن، مصادیق معنای یاد شدهاند[۷].
ارتباط دین با مفاهیمی چون شریعت و ملت مورد اتفاق نیست. عموم صاحب نظران، دین را فراگیرتر از شریعت دانسته و براین باورند که "دین" بر اصول عقاید، احکام و اخلاق اطلاق میشود[۸]؛ ولی "شریعت" فقط به احکام عملی فرعی گفته میشود[۹] بر همین اساس، اصول دین همه پیامبران برخلاف شریعت آنان یکی[۱۰] و نسخ ناپذیر است[۱۱]؛ اما شریعت هر پیامبری در برخی از احکام با دیگری فرق دارد[۱۲] گروهی دیگر دین، شریعت و ملت را مترادف[۱۳] و به معنای مجموعهای از اصول و فروع وحیانی و گاه دربرگیرنده تاریخ زندگی و سیره اولیای دین دانستهاند[۱۴] بر این اساس، تفاوت دین، شریعت و ملت فقط اعتباری است.
مجموع آموزههای اعتقادی و عملی "هست و نیستها و باید و نبایدها" به اعتبار اینکه از آنها پیروی میشود، دین، به جهت اینکه املاء و نوشته میشوند، ملت و از آنجا که برای انسان تشریع شدهاند، شریعت خوانده میشوند[۱۵].
واژه دین در اصطلاح رشتههایی چون فلسفه دین، جامعهشناسی دین و روانشناسی دین در برابر noigiler به کار میرود. تعریف اصطلاحی دین در این حوزهها مورد اتفاق نیست. انبوهی از تعاریف وجود دارند که به رغم مشابهتهایی چند، یافتن یک مخرج مشترک برای همه آنها، حتى ارائه فهرست ناقصی از آنها عملاً ناممکن است. تعاریف یاد شده نمایانگر نگرشهایی بسیار متفاوت و گاه غیر قابل جمعاند[۱۶] این وضعیت از یک سو زاییده نگرشهای گوناگون به دین و از سوی دیگر برخاسته از تنوع فراوان چیزی است که به نام دین شناخته میشود؛ به گونهای که از یکتاپرستی گرفته تا روح پرستی، بتپرستی، پرستش اجرام آسمانی، اعتقاد به رب النوعها و نیروهای جادویی و تقدیس برخی حیوانات و اشیاء همگی به نام "دین" شناخته میشوند[۱۷] از آنجا که ارائه تعریفی فراگیر از آنچه به نام دین شناخته میشود، نه امکانپذیر است نه ضرورتی دارد، تنها به دستهبندی کلی تعاریف و بيان تعریف مورد نظر خویش میپردازیم[۱۸].
معنای اصطلاحی
مفهوم اصطلاحی دین با دو رویکرد برون دینی "بدون توجه به آموزههای دین" و درون دینی "بر اساس آموزههای خود دین" تعریف شده است:[۱۹]
- رویکرد برون دینی: در این رویکرد، دین به مثابه یکی از نیازها و لوازم جدا ناشدنی زندگی انسان دانسته و غالباً با رویکرد جامعه شناختی و روان شناختی به تحلیل کارکرد گرایانه آن پرداخته میشود. نادیده گرفتن ماهیت الهی وحیانی دین و در نتیجه، تقدسزدایی از آن، همچنین به تعبیر "جان هیک"، بر ساخته بودن تعاریف، از چالشهای جدی این رویکرد است. در تعاریف برون دینی، عمدتاً دین از مؤلفههای اصلی فرهنگ و زاییده ذهن بشر و جامعه پنداشته میشود که در فرایند حیات جمعی و برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و روانی انسان پدید آمده است، برای همین، ابتدا نیازهای بشری شناسایی، آن گاه دین با توجه به کارکرد آن در برآوردن این نیازها تعریف میشود. تعاریف مبتنی بر این رویکرد هر چند هر یک، بُعدی از ابعاد دین را بیان میکند، از ترسیم سیمای کامل آن، به ویژه ادیان وحیانی ناتواناند.
- رویکرد درون دینی: در این رویکرد، با توجه به خاستگاه الهی دین و بر اساس آموزهها و منابع اصیل دینی، به تعریف آن پرداخته میشود. رویکرد درون دینی که بیشتر مربوط به متکلمان الهی است، به سبب توجه به "ماهیت وحیانی"دین و آموزههای آن از دقت و درستی بیشتری برخوردار است، زیرا اساساً برای تعریف درست یک دین باید آموزههای آن را به دقت شناخت و آنها را بر اساس منابع اصیل آن دین تعریف کرد.
در رویکرد درون دینی، ادیان ابتدا به دو دسته بزرگ الهی و بشری قسمت میشوند؛ ادیان الهی، ماهیت وحیانی و ریشه در غیب دارند و انسان، فقط دریافتکننده آن بوده و هرگز در ساخت و ساز آن نقشآفرین نیست[۲۰]؛ ولی ادیان بشری، بازتاب نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی آدمی - براساس شناخت خود او از آنها - و پدید آمده انسان و عمدتاً دارای درونمایه بتپرستی و اعتقاد به نیروهای جادویی است
از سوی دیگر، ادیان الهی موجود نیز به دین حق و دین باطل قسمت میشوند؛ دین حق دارای باورها، ارزشها، هنجارها و مناسک درست، مطابق با واقع و برخوردار از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار خویش است، درحالی که آموزههای دین باطل در گذر زمان، دستخوش تغییر و تحریف گشته و با فاصله گرفتن از آموزههای اصلی با خرافه و اباطیل درهم آمیختهاند[۲۱]، بنابراین، دین الهیِ بر حق، برخاسته از اراده تشریعی خداست که در قالب مجموعه گستردهای از معارف و در حوزههای معینی مانند باورها، ارزشها، ایدئولوژی، هنجارها و نمادها ارائه و از راه وحی در اختیار انسان قرار داده شده است تا زندگی او را برای رسیدن به هدف آفرینش هدایت کند[۲۲][۲۳].
دین در قرآن
واژه دین دست کم ۹۱ بار در قرآن کریم آمده است: ۶۱ بار در معنای اصطلاحی یا نزدیک به آن برای نمونه: ﴿يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾[۲۴]، ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ﴾[۲۵]، ﴿لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۲۶]، ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ﴾[۲۷]، ﴿فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ ﴾[۲۸]، ﴿أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[۲۹]، ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۳۰] و ۱۸ بار و اغلب با ترکیب ﴿يَوْمِ الدِّينِ ﴾ به معنای جزا "کیفر و پاداش" برای نمونه: ﴿يَوْمِ الدِّينِ ﴾[۳۱]، ﴿يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ ﴾[۳۲]، ﴿هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ﴾[۳۳]، ﴿وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴾[۳۴] و ۱۲ بار به معنای طاعت و انقیاد به کار رفته است برای نمونه: ﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾[۳۵]، ﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللَّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۳۶]، ﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنِّ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾[۳۷]، ﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ ﴾[۳۸][۳۹].
قرآن کریم در معنای اصطلاحی با کاربردی نسبتاً گسترده، واژه دین را درباره ادیان بر حق و تحریف شده الهی ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً ﴾[۴۰]، ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ﴾[۴۱]، ﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ﴾[۴۲]، ادیان بشری شرکآمیز و آیین بتپرستی ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ﴾[۴۳]، ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۴۴]. نیز بخشی از آموزههای دینی ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[۴۵] به کار برده است. بر همین اساس، واژه دین در کاربردهای قرآنی به تنهایی و بیهیچ قرینهای، بار مثبت یا منفی ندارد و درباره ادیان الهی و ادیان بشری یکسان به کار میرود[۴۶].
ادیان یاد شده در قرآن کریم را میتوان به سه دسته کلی قسمت کرد: قرآن کریم ابتدا به روایت بخشهای برجستهای از تاریخ ادیان توحیدی و آموزههای آنها به عنوان یک جریان واحد تاریخی پرداخته است. این جریان در فرایند تکاملی همراه زندگی نخستین انسان و اولین پیامبر الهی بر روی زمین آغاز و با دین پیامبر خاتم (ص) پایان پذیرفته است. در مرحله دوم گونههای مختلف بتپرستی و آیینهای شرکآمیز و تعالیم آنها به عنوان ادیان غیر توحیدی و جریان معارض با ادیان و آموزههای وحیانی گزارش شدهاند. دسته سوم، صورت تحریف شده ادیانِ توحیدی است. این دسته از ادیان، به عبارت دقیق، بیشتر یک پرداخت انتقادی از انحرافات اعتقادی و رفتاری یگانهپرستان در دورههای گوناگون تاریخی و آموزههای تحریف شده در یهودیت و مسیحیتِ رایج است و اغلب به همان یهودیت و مسیحیت اختصاص دارد. ابتدا به سیر پیدایش و تکامل ادیان توحیدی و سپس به کلیاتی درباره ادیان غير توحیدی میپردازیم[۴۷].
تاریخ پیدایش و تکامل ادیان توحیدی
دین حضرت آدم (ع)
دین حضرت نوح (ع)
دین حضرت هود (ع)
دین حضرت صالح (ع)
دین حضرت ابراهیم (ع)
دین حضرت شعیب (ع)
دین حضرت موسی (ع)
دین حضرت عیسی (ع)
دین اسلام
جهانی یا منطقهای بودن ادیان الهی
تحریف ادیان الهی
اشتراک ادیان الهی
اختلاف ادیان الهی
ادیان غیر توحیدی
منشأ دين
قلمرو دین
منابع
پانویس
- ↑ التحقيق، ج۳، ص۲۸۷-۲۹۰؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».
- ↑ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۸-۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مفردات، ص ۱۷۵، «دین».
- ↑ العین، ج۸، ص۷۳؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹، «دین».
- ↑ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۶۹؛ فرهنگ معاصر، ص ۲۱۲.
- ↑ مفردات، ص۱۷۵؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».
- ↑ مفردات، ص ۱۷۵، «دین».
- ↑ التحقيق، ج۳، ص۲۶۹.
- ↑ نثر طوبی، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲؛ ج۲، ص۴.
- ↑ نثر طوبی، ج۲، ص۴؛ تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۰؛ دائرةالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۶.
- ↑ لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».
- ↑ مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰؛ الموسوعة الذهبية، ج۴۰، ص۵۹۸.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۱؛ المنیر، ج۶، ص۲۱۸؛ نک: شریعت در آیینه معرفت، ص۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ نک: نثر طوبی، ج۲، ص۴.
- ↑ نک: قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ گستره شریعت، ص۲۵.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبيه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرةالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.
- ↑ نک: فرهنگ و دین، ص۲۰۲-۲۰۳؛ جامعهشناسی دین، ص۲۶-۴۱؛ دینپژوهی، ج۱، (دفتر اول)، ص۸۴-۹۳.
- ↑ نک: دینشناسی، ص۲۵.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۰۷.
- ↑ فلسفه دین، رشاد، ص۲۰-۲۳.
- ↑ دینشناسی، ص۲۶.
- ↑ نک: دینشناسی، ص۲۸.
- ↑ نک: دینشناسی، ص۲۷-۲۸.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۷- ۲۰۹.
- ↑ که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۲.
- ↑ و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد؛ سوره بقره، آیه:۱۹۳.
- ↑ در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.
- ↑ بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.
- ↑ آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنیاش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدینگونه برای یوسف چارهگری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمیتوانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند میخواست- هر کس را که بخواهیم به پایههایی فرا میبریم و ز هر دانندهای داناتری هست؛ سوره یوسف، آیه:۷۶.
- ↑ مگر آنان را شریکهایی است که از دین آنچه را که خداوند بدان اذن نداده است برای آنان بیان داشتهاند؟ و اگر فرمان قاطع (خداوند) نبود به یقین میان آنها داوری میشد و بیگمان ستمگران را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره شوری، آیه:۲۱.
- ↑ دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
- ↑ مالک روز پاداش و کیفر؛ سوره فاتحه، آیه:۴.
- ↑ میپرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟؛ سوره ذاریات، آیه: ۱۲.
- ↑ این، پذیرایی (از) آنان در روز پاداش و کیفر است؛ سوره واقعه، آیه:۵۶.
- ↑ و آنان که روز پاداش و کیفر را راست میشمارند؛ سوره معارج، آیه:۲۶.
- ↑ بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید؛ سوره اعراف، آیه:۲۹.
- ↑ مگر آنان که توبه کنند و به راه آیند و به خداوند توسّل جویند و دینشان را برای خداوند، ناب گردانند؛ که اینان با مؤمنان (همراه) اند و زودا که خداوند به مؤمنان پاداشی سترگ بخشد؛ سوره نساء، آیه: ۱۴۶.
- ↑ اوست که شما را در خشکی و دریا میگرداند تا چون در کشتیها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتیها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شدهاند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود؛ سوره یونس، آیه: ۲۲.
- ↑ و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۵.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
- ↑ ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.
- ↑ بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.
- ↑ از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.
- ↑ و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که میترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد؛ سوره غافر، آیه:۲۶.
- ↑ دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
- ↑ بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه: ۳۶.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۸- ۲۰۹.