رسالت: تفاوت میان نسخهها
←واکنش مردم در برابر رسالت پیامبران
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==واکنش مردم در برابر رسالت پیامبران== | ==واکنش مردم در برابر رسالت پیامبران== | ||
*هنگامی که پیامبران الهی برانگیخته میشدند و مردم را به پرستش خدای یگانه و اطاعت از فرامین او و پرهیز از شرک و بتپرستی و هرگونه کارهای ناپسند و زشت دعوت میکردند، همگی با انکار و مخالفت مردم روبهرو میشدند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۰۴-۲۰۵.</ref> | *هنگامی که [[پیامبران]] الهی برانگیخته میشدند و مردم را به پرستش خدای یگانه و اطاعت از فرامین او و پرهیز از شرک و بتپرستی و هرگونه کارهای ناپسند و زشت دعوت میکردند، همگی با انکار و مخالفت مردم روبهرو میشدند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۰۴-۲۰۵.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}﴾}}<ref> آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم؛ سوره ابراهیم، آیه: ۹.</ref>. | ||
در این میان، فرمانروایان و ثروتمندان جامعه که سرمست عیش و نوش بودند، سرسختانه به انکار رسالت رسولان میپرداختند | *در این میان، فرمانروایان و ثروتمندان جامعه که سرمست عیش و نوش بودند، سرسختانه به انکار رسالت رسولان میپرداختند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ}}﴾}}<ref> و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم ؛ سوره سبأ، آیه:۳۴.</ref> و افزون بر خود، جامعه را نیز از پذیرفتن راه حق برحذر میداشتند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا }}﴾}}<ref> و میگویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه: ۶۷.</ref>، ازاینرو جز اندکی که از ستم گسترده جامعه به ستوه آمده و از محرومان بودند، بیشتر کسان دیگر به دعوت پیامبران ایمان نمیآوردند و بر این پایه، یکی از اشکالات منکران دعوت پیامبران این بوده است که جز برخی فقیران پست، کسی دنبالهرو آنان نیست<ref>ارشاد الاذهان، ص ۲۲۹.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ}}﴾}}<ref> پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم؛ سوره هود، آیه:۲۷.</ref> | ||
مخالفان برای جلوگیری از پیشرفت دعوت ایشان با شیوههای گوناگونی به مقابله برمیخاستند: نخست تحقیر و استهزا میکردند<ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص ۷؛ اطیب البیان، ج ۸، ص ۱۴.</ref> تا با کوبیدن و ترور شخصیت پیامبران الهی، تودههای مردم را به آنان بیاعتنا کنند: «وَمَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ * کَذَلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ» (حجر/۱۵، ۱۲-۱۱) و افترا و نسبتهای ناروا، گام بعدی بوده است، چنانکه پیامبران الهی را سفیه و مجنون: «قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ» (اعراف/۷، ۶۶) و بر گمراهی: «قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلالٍ مُّبِینٍ» (اعراف/۷، ۶۰) و در برابر ارائه معجزه، پیامبران را افسونگر: «کَذَلِکَ مَا أَتَی الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ قَالُوا سَاحِرٌ...» (ذاریات/۵۱، ۵۲) یا شاعری مجنون: «وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ» (صافّات/۳۷، ۳۶) و پیامهایشان را افسانه میخواندند: «وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ» (نحل/۱۶، ۲۴) یا محتوای دعوت ایشان را برخاسته از تعالیم انسانهای دیگر میدانستند؛ نه از خدا: «ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ». (دخان/۴۴، ۱۴) | *مخالفان برای جلوگیری از پیشرفت دعوت ایشان با شیوههای گوناگونی به مقابله برمیخاستند: نخست تحقیر و استهزا میکردند<ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص ۷؛ اطیب البیان، ج ۸، ص ۱۴.</ref> تا با کوبیدن و ترور شخصیت پیامبران الهی، تودههای مردم را به آنان بیاعتنا کنند: «وَمَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ * کَذَلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ» (حجر/۱۵، ۱۲-۱۱) و افترا و نسبتهای ناروا، گام بعدی بوده است، چنانکه پیامبران الهی را سفیه و مجنون: «قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ» (اعراف/۷، ۶۶) و بر گمراهی: «قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلالٍ مُّبِینٍ» (اعراف/۷، ۶۰) و در برابر ارائه معجزه، پیامبران را افسونگر: «کَذَلِکَ مَا أَتَی الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ قَالُوا سَاحِرٌ...» (ذاریات/۵۱، ۵۲) یا شاعری مجنون: «وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ» (صافّات/۳۷، ۳۶) و پیامهایشان را افسانه میخواندند: «وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ» (نحل/۱۶، ۲۴) یا محتوای دعوت ایشان را برخاسته از تعالیم انسانهای دیگر میدانستند؛ نه از خدا: «ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ». (دخان/۴۴، ۱۴) | ||
هنگامی که رسولان الهی با آنان گفتوگو یا آنها را موعظه میکردند و از پیامدهای کفر و بتپرستی برحذر میداشتند، به هر وسیلهای از شنیدن دعوت پیامبران امتناع میکردند: «وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا» (نوح/۷۱، ۷)؛ یا با استناد به روش و منش پیشینیان از دعوت پیامبران سرباز زده: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا...» (بقره/۲، ۱۷۰)؛ همچنین مردم را از شنیدن سخنان پیامبران و پیروی ایشان باز میداشتند: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ». (فصّلت/۴۱، ۲۶) | هنگامی که رسولان الهی با آنان گفتوگو یا آنها را موعظه میکردند و از پیامدهای کفر و بتپرستی برحذر میداشتند، به هر وسیلهای از شنیدن دعوت پیامبران امتناع میکردند: «وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا» (نوح/۷۱، ۷)؛ یا با استناد به روش و منش پیشینیان از دعوت پیامبران سرباز زده: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا...» (بقره/۲، ۱۷۰)؛ همچنین مردم را از شنیدن سخنان پیامبران و پیروی ایشان باز میداشتند: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ». (فصّلت/۴۱، ۲۶) | ||
هنگامی که معجزات پیامبران ظاهر شده و توطئههای آنان را بیاثر میکردند، مخالفان، راه بهانهجویی را در پیش میگرفتند؛ برخی از رایجترین بهانههای آنان چنین بود: چرا باید از بشری مثل خود پیروی کنیم: «وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَی إِلاَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولاً» (اسراء/۱۷، ۹۴)؛ چرا رسولان الهی از فرشتگان یا از بزرگان و ثروتمندان جامعه نیستند: «وَقَالُوا لَوْلا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَی رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ» (زخرف/۴۳، ۳۱)؛ چرا پیامبر باغهای گسترده و بزرگ و تمکن مالی ندارد؛ یا برای ما از آسمان خدا و ملائکه را نمیآورد: «وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ یَنبُوعًا * أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِیرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء کَمَا زَعَمْتَ عَلَیْنَا کِسَفًا أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِکَةِ قَبِیلاً * أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَی فِی السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنتُ إِلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً». (اسراء/۱۷، ۹۰-۹۳) گاهی نیز شرط ایمان آوردنشان این بود که خدا مستقیماً با آنان سخن گفته و به آنان وحی کند: «کَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا...* وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّی نُؤْتَی مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ...». (انعام/۶، ۱۲۳-۱۲۴) | هنگامی که معجزات پیامبران ظاهر شده و توطئههای آنان را بیاثر میکردند، مخالفان، راه بهانهجویی را در پیش میگرفتند؛ برخی از رایجترین بهانههای آنان چنین بود: چرا باید از بشری مثل خود پیروی کنیم: «وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَی إِلاَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولاً» (اسراء/۱۷، ۹۴)؛ چرا رسولان الهی از فرشتگان یا از بزرگان و ثروتمندان جامعه نیستند: «وَقَالُوا لَوْلا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَی رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ» (زخرف/۴۳، ۳۱)؛ چرا پیامبر باغهای گسترده و بزرگ و تمکن مالی ندارد؛ یا برای ما از آسمان خدا و ملائکه را نمیآورد: «وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ یَنبُوعًا * أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِیرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء کَمَا زَعَمْتَ عَلَیْنَا کِسَفًا أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِکَةِ قَبِیلاً * أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَی فِی السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنتُ إِلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً». (اسراء/۱۷، ۹۰-۹۳) گاهی نیز شرط ایمان آوردنشان این بود که خدا مستقیماً با آنان سخن گفته و به آنان وحی کند: «کَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا...* وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّی نُؤْتَی مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ...». (انعام/۶، ۱۲۳-۱۲۴) | ||
پس از این مراحل، آنان به تطمیع پرداخته و با هزینه کردن اموال هنگفت، مردم را از پیروی رسولان الهی باز میداشتند: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ...» (انفال/۸، ۳۶) و آنگاه پیامبران الهی و پیروانشان را به شکنجه: «قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا...لَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ» (یس/۳۶، ۱۸)، تبعید از شهر: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا...» (ابراهیم/۱۴، ۱۳)، سنگسار کردن: «قَالُواْ یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا وَلَوْلاَ رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ وَمَا أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیزٍ» (هود/۱۱، ۹۱) و کشتن: «وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَی وَلْیَدْعُ رَبَّهُ...» (غافر/۴۰، ۲۶) تهدید کرده و وقتی که باز هم صبر و استقامت پیامبران و پیروان راستین آنان را میدیدند: «وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَی مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ» (ابراهیم/۱۴، ۱۲) تصمیم میگرفتند تهدیدات خود را عملی کنند و به اعمال خشونتآمیز دست بزنند، ازاینرو بسیاری از پیامبران الهی را به قتل رساندند. (مائده/۵، ۷۰) انگیزههای مخالفت با دعوت ایشان، اموری چند بوده است؛ مانند گرایش به بیبند و باری و پیروی از هواهای نفسانی: «لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلاً کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَی أَنفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُواْ وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ» (مائده/۵، ۷۰)، خودخواهی و خودبزرگبینی اشراف و نخبگان و ثروتمندان: «قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ» (اعراف/۷، ۷۶)، روحیه برتریجویی: «ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَی وَأَخَاهُ هَارُونَ...* إِلَی فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا عَالِینَ» (مؤمنون/۲۳، ۴۵ - ۴۶)، ستم: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا...» (نمل/۲۷، ۱۴)، تعصب و پایبندی به سنتهای پیشینیان: «إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ * قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ» (انبیاء/۲۱، ۵۲ - ۵۳)، ارزشهای غلط رایج در جوامع که پیامبران به مقابله با آنها برمیخاستند: «وَقَالَ فِرْعَوْنُ...إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الأَرْضِ الْفَسَادَ» (غافر/۴۰، ۲۶)، حفظ منابع اقتصادی و موقعیتهای اجتماعی: «قَالُواْ یَا شُعَیْبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ...أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء...» (هود/۱۱، ۸۷)؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ» (توبه/۹، ۳۴) و فشار حاکمان و زورگویان «وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَیْءٍ...». (ابراهیم/۱۴، ۲۱) | پس از این مراحل، آنان به تطمیع پرداخته و با هزینه کردن اموال هنگفت، مردم را از پیروی رسولان الهی باز میداشتند: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ...» (انفال/۸، ۳۶) و آنگاه پیامبران الهی و پیروانشان را به شکنجه: «قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا...لَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ» (یس/۳۶، ۱۸)، تبعید از شهر: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا...» (ابراهیم/۱۴، ۱۳)، سنگسار کردن: «قَالُواْ یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا وَلَوْلاَ رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ وَمَا أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیزٍ» (هود/۱۱، ۹۱) و کشتن: «وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَی وَلْیَدْعُ رَبَّهُ...» (غافر/۴۰، ۲۶) تهدید کرده و وقتی که باز هم صبر و استقامت پیامبران و پیروان راستین آنان را میدیدند: «وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَی مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ» (ابراهیم/۱۴، ۱۲) تصمیم میگرفتند تهدیدات خود را عملی کنند و به اعمال خشونتآمیز دست بزنند، ازاینرو بسیاری از پیامبران الهی را به قتل رساندند. (مائده/۵، ۷۰) انگیزههای مخالفت با دعوت ایشان، اموری چند بوده است؛ مانند گرایش به بیبند و باری و پیروی از هواهای نفسانی: «لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلاً کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَی أَنفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُواْ وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ» (مائده/۵، ۷۰)، خودخواهی و خودبزرگبینی اشراف و نخبگان و ثروتمندان: «قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ» (اعراف/۷، ۷۶)، روحیه برتریجویی: «ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَی وَأَخَاهُ هَارُونَ...* إِلَی فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا عَالِینَ» (مؤمنون/۲۳، ۴۵ - ۴۶)، ستم: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا...» (نمل/۲۷، ۱۴)، تعصب و پایبندی به سنتهای پیشینیان: «إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ * قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ» (انبیاء/۲۱، ۵۲ - ۵۳)، ارزشهای غلط رایج در جوامع که پیامبران به مقابله با آنها برمیخاستند: «وَقَالَ فِرْعَوْنُ...إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الأَرْضِ الْفَسَادَ» (غافر/۴۰، ۲۶)، حفظ منابع اقتصادی و موقعیتهای اجتماعی: «قَالُواْ یَا شُعَیْبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ...أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء...» (هود/۱۱، ۸۷)؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ» (توبه/۹، ۳۴) و فشار حاکمان و زورگویان «وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَیْءٍ...». (ابراهیم/۱۴، ۲۱) | ||
نادانی گسترده توده مردم نیز از موانع دعوت پیامبران در پهنای تاریخ بوده است. | نادانی گسترده توده مردم نیز از موانع دعوت پیامبران در پهنای تاریخ بوده است. |