رستگاری: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*[[قرآن کریم]] در آیات پرشماری انسانها را به تحصیل اسباب سعادت و دوری از موانع آن فرمان داده که این امر بیانگر اکتسابی بودن رستگاری است. برخی از جبریها، از آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِ لاَ تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ}}﴾}} <ref>روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند سخن نمیگوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبختان سوره هود، آیه:۱۰۵.</ref> که در آن خدای متعالی برخی انسانها را شقاوتمند و بعضی را سعادتمند نامیده، چنین برداشت کردهاند که سعادت و شقاوت، ذاتی هستند و سعادتمند هیچگاه شقاوتمند، چنانکه شقاوتمند هرگز سعادتمند نمیشود<ref>التفسير الكبير، ج ۱۸، ص ۳۹۹.</ref> مفسران امامیه<ref>التبیان، ج ۶، ص ۶۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۶؛ الجديد، ج ۳، ص ۵۱۸-۵۲۰.</ref> و معتزله<ref>الكشاف، ج ۲، ص ۴۲۹.</ref> در تفسیر آیه یادشده، رستگاری انسانها را تنها در گرو اعمال پسندیده و اطاعت خدا و شقاوت آنان را بر اثر گناهان و اعمال زشت خودشان و استدلالهای جبریها را سست و مغالطهآمیز دانسته و با ردّ آنها گفتهاند آیه مذکور، تنها درباره اصل اتصاف گروهی به شقاوت و دستهای به سعادت است؛ نه چگونگی این اتصاف و ذاتی یا اکتسابی بودن آن<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۱۹-۲۰؛ نمونه، ج ۹، ص ۲۳۵-۲۳۷.</ref>؛ نیز از همه خوبیهایی که به انسان میرسند و از جمله رستگاری از ناحیه خداست{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا }}﴾}}<ref> ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست. و (ای محمّد!) ما تو را برای مردم، پیامبر فرستادهایم و خداوند، (شما را) گواه بس؛ سوره نساء، آیه: ۷۹.</ref> و از اینکه در آیات پسین، شقاوت به شکل فعل معلوم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ}}﴾}}<ref> اما آنان که نگونبختاند در آتشاند، آنان را در آن داد و فریاد ی است ؛ سوره هود، آیه:۱۰۶.</ref> و سعادت به صورت فعل مجهول: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ عَطَاء غَيْرَ مَجْذُوذٍ}}﴾}}<ref> و اما آنان که نیکبخت شدهاند در بهشتند؛ تا آسمانها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد؛ سوره هود، آیه:۱۰۸.</ref> به کار رفتهاند، برداشت میشود که انسان راه شقاوت را با پای خود میپیماید؛ ولی برای پیمودن راه سعادت بیکمک خدا پیروز نخواهد شد؛ اما یاری خدا به کسانی میرسد که گامهای نخست را با اراده و اختیار خود برداشته و شایستگی بهرهمندی از چنین کمکی را یافتهاند<ref>نمونه، ج ۹، ص ۲۳۸-۲۳۹.</ref>. | *[[قرآن کریم]] در آیات پرشماری انسانها را به تحصیل اسباب سعادت و دوری از موانع آن فرمان داده که این امر بیانگر اکتسابی بودن رستگاری است. برخی از جبریها، از آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِ لاَ تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ}}﴾}} <ref>روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند سخن نمیگوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبختان سوره هود، آیه:۱۰۵.</ref> که در آن خدای متعالی برخی انسانها را شقاوتمند و بعضی را سعادتمند نامیده، چنین برداشت کردهاند که سعادت و شقاوت، ذاتی هستند و سعادتمند هیچگاه شقاوتمند، چنانکه شقاوتمند هرگز سعادتمند نمیشود<ref>التفسير الكبير، ج ۱۸، ص ۳۹۹.</ref> مفسران امامیه<ref>التبیان، ج ۶، ص ۶۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۶؛ الجديد، ج ۳، ص ۵۱۸-۵۲۰.</ref> و معتزله<ref>الكشاف، ج ۲، ص ۴۲۹.</ref> در تفسیر آیه یادشده، رستگاری انسانها را تنها در گرو اعمال پسندیده و اطاعت خدا و شقاوت آنان را بر اثر گناهان و اعمال زشت خودشان و استدلالهای جبریها را سست و مغالطهآمیز دانسته و با ردّ آنها گفتهاند آیه مذکور، تنها درباره اصل اتصاف گروهی به شقاوت و دستهای به سعادت است؛ نه چگونگی این اتصاف و ذاتی یا اکتسابی بودن آن<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۱۹-۲۰؛ نمونه، ج ۹، ص ۲۳۵-۲۳۷.</ref>؛ نیز از همه خوبیهایی که به انسان میرسند و از جمله رستگاری از ناحیه خداست{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا }}﴾}}<ref> ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست. و (ای محمّد!) ما تو را برای مردم، پیامبر فرستادهایم و خداوند، (شما را) گواه بس؛ سوره نساء، آیه: ۷۹.</ref> و از اینکه در آیات پسین، شقاوت به شکل فعل معلوم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ}}﴾}}<ref> اما آنان که نگونبختاند در آتشاند، آنان را در آن داد و فریاد ی است ؛ سوره هود، آیه:۱۰۶.</ref> و سعادت به صورت فعل مجهول: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ عَطَاء غَيْرَ مَجْذُوذٍ}}﴾}}<ref> و اما آنان که نیکبخت شدهاند در بهشتند؛ تا آسمانها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد؛ سوره هود، آیه:۱۰۸.</ref> به کار رفتهاند، برداشت میشود که انسان راه شقاوت را با پای خود میپیماید؛ ولی برای پیمودن راه سعادت بیکمک خدا پیروز نخواهد شد؛ اما یاری خدا به کسانی میرسد که گامهای نخست را با اراده و اختیار خود برداشته و شایستگی بهرهمندی از چنین کمکی را یافتهاند<ref>نمونه، ج ۹، ص ۲۳۸-۲۳۹.</ref>. | ||
==اسباب رستگاری== | ==اسباب رستگاری== | ||
*در آیات متعددی از قرآن به اسباب گوناگون رستگاری اشاره شده که در عرض یکدیگر نیستند و جامع همه آنها ایمان و اعمال صالح است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ}}﴾}}. | *در آیات متعددی از [[قرآن]] به اسباب گوناگون رستگاری اشاره شده که در عرض یکدیگر نیستند و جامع همه آنها ایمان و اعمال صالح است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ}}﴾}}<ref> امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمیآورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۰.</ref>؛ نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}﴾}}<ref> و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند؛ سوره حج، آیه: ۲۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}﴾}}<ref> روزی که شما را برای روز رستخیز گرد میآورد، آن روز، روز افسوس خوردن است و هر که به خداوند ایمان آورد و کاری شایسته کند (خداوند) گناهانش را میپوشاند و او را در بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آنها جاودانند، این همان رستگاری سترگ است؛ سوره تغابن، آیه:۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ }}﴾}}<ref> بیگمان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، بهشتهایی که جویباران از بن آنها روان است از آن آنهاست؛ این رستگاری بزرگ است؛ سوره بروج، آیه: ۱۱.</ref> برخی از این اسباب، به تنهایی مایه رستگاری نمیشوند، بلکه کنار دیگر اسباب و شرایط، سعادت انسان را در پی دارند، از این رو با واژههایی که بر امیدواری دلالت دارند، مانند لعلّ و عسى{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ }}﴾}}<ref> از تو درباره ماههای نو میپرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّاند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانهها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانهها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره بقره، آیه:۱۸۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۰۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ}}﴾}}<ref> اما آنکه توبه کرده و ایمان آورده و کاری شایسته انجام داده است، امید است که از رستگاران باشد؛ سوره قصص، آیه: ۶۷.</ref> به کار رفتهاند<ref>المیزان، ج ۲، ص ۵۷؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۳۸۳؛ اطیب البیان، ج ، ص ۳۵۷.</ref>؛ البته برخی گفتهاند: کاربرد واژههای ترجی (امیدواری) درباره خدا به معنای تحقق قطعی است<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۹۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۶، ص ۲۲۵؛ بيان السعاده، ج ۱، ص ۳۲۷.</ref> | ||
===[[ایمان]]=== | |||
آیات بسیار دیگری نیز که از رستگاری سخن دارند، از افراد با عنوان ایمانشان یاد و فرمانهای خاصی برای رستگاری آنان به دست دادهاند. | *[[ایمان]]، امری قلبی<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲-۲۶۳.</ref> و از نگاه [[قرآن کریم]] مهمترین شرط رستگاری است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ}}﴾}}<ref>سوره مؤمنون، آیه:۱.</ref><ref>التحرير والتنوير، ج ۱۸، ص ۸؛ نیز نک: عمدة القاری، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref>، چنانکه از عدم رستگاری قطعی کافران که افزون بر عبادت خدای جهان، خدایانی دیگر نیز میپرستیدند، خبر میدهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ }}﴾}}<ref> و هر کس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) بخواند که برهانی بر آن ندارد جز این نیست که حسابش نزد پروردگار اوست؛ بیگمان کافران رستگار نمیگردند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۷.</ref>؛ نیز اصحاب کهف تأکید کردند که اگر مشرکان بر آنان دست یابند، یا ایشان را سنگسار کرده؛ یا به کیش خود "کفر و بتپرستی"<ref>تفسير مقاتل، ج ۲، ص ۵۷۹؛ التبیان، ج ۷، ص ۲۵؛ تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۱۶۲.</ref> باز خواهند گرداند، در نتیجه هیچگاه رستگار نخواهند شد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا }}﴾}}<ref> که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان میکنند، یا به آیین خویش برمیگردانند و در آن صورت، هرگز، هیچگاه رستگار نخواهید شد؛ سوره کهف، آیه: ۲۰.</ref>؛ البته [[ایمان]] وقتی مایه رستگاری است که زنده و کوشا باشد و آثارش عملی شود، از این رو در آیات ۹-۲ سوره مؤمنون، به ذکر اوصافی پرداخته شده که تنها مؤمنانِ برخوردار از آنها به رستگاری خواهند رسید: خشوع در نماز؛ رویگردانی از لغو و بیهودگی؛ پرداخت زکات؛ پاکدامنی؛ رعایت امانتها و پیمان؛ مواظبت بر نمازها<ref>الميزان، ج ۱۵، ص ۸-۷.</ref> بر این اساس، رستگاری قطعی به ایمان حقیقی بسته است که در پرتو تصدیق یگانگی خدا، پیامبران الهی و روز جزا به دست میآید<ref>التبیان، ج ۷، ص ۳۴۷؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۶-۷.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است.همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند.آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۲- ۵.</ref> و نتیجهاش عمل به هر حکم خدا و [[پیامبر]]{{صل}} اوست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند؛ سوره نور، آیه: ۵۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}﴾}}<ref> اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ؛ سوره نساء، آیه: ۱۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا }}﴾}}<ref> تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است؛ سوره احزاب، آیه: ۷۱.</ref>، بنابراین حزب خدا یعنی لشکر الهی و دوستان خدا و یاری کنندگان دین او رستگارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه: ۲۲.</ref><ref>التبیان، ج ۹، ص ۵۵۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸۳.</ref> آیات بسیار دیگری نیز که از رستگاری سخن دارند، از افراد با عنوان ایمانشان یاد و فرمانهای خاصی برای رستگاری آنان به دست دادهاند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}﴾}}<ref> نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۰۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آوردهاند با مال و جان جهاد کردهاند و آنانند که نیکیها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه: ۸۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید؛ سوره حج، آیه: ۷۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ}}﴾}}<ref> اما آنکه توبه کرده و ایمان آورده و کاری شایسته انجام داده است، امید است که از رستگاران باشد؛ سوره قصص، آیه: ۶۷.</ref>. | ||
===اطاعت از خدا و [[پیامبر]]{{صل}} و ترس از خدا=== | |||
پیروی کردن از نوری که همراه پیامبر{{صل}} نازل شده، از اسباب رستگاری است: {{عربی|اندازه= | *هرکس از خدا و فرستادهاش در آنچه اطاعت کند که بدان امر یا از آن نهی کردهاند، به رستگاری بزرگ میرسد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ ... وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}﴾}}<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۹6؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷-۳۶۹؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۴۳۲.</ref> (نساء/۴، ۱۳؛ نیز احزاب/۳۳، ۷۱) | ||
پیروی کردن از نوری که همراه پیامبر{{صل}} نازل شده، از اسباب رستگاری است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ ... وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}. (اعراف/۷، ۱۵۷) این نور، قرآن کریم<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷6۱؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷.</ref> یا امیرمؤمنان، علی{{ع}}<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۴۲؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۴۲۸؛ نور الثقلین، ج ۲، ص ۸۳.</ref> است که پیروی از آنها در حقیقت، اطاعت از خداست. | |||
افزون بر اطاعت از خدا و پیامبر{{صل}}، خشیت نیز از اسباب رستگاری است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ ... فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ}}﴾}}. (نور/۲۴، ۵۲) خشیت را به ترس همراه با بزرگداشت<ref>مفردات، ص ۲۸۳، «خشی».</ref> یا مراقبت از اعمال همراه ترس<ref>التحقيق، ج ۳، ص 6۴، «خشی».</ref> معنا کردهاند. | افزون بر اطاعت از خدا و پیامبر{{صل}}، خشیت نیز از اسباب رستگاری است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ ... فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ}}﴾}}. (نور/۲۴، ۵۲) خشیت را به ترس همراه با بزرگداشت<ref>مفردات، ص ۲۸۳، «خشی».</ref> یا مراقبت از اعمال همراه ترس<ref>التحقيق، ج ۳، ص 6۴، «خشی».</ref> معنا کردهاند. | ||
۳. بزرگ داشتن و یاری کردن پیامبر اکرم{{صل}}: ایمان به رسول خدا{{صل}} و بزرگ داشتن و یاری کردن او از اسباب رستگاریاند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ ... أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}. (اعراف/۷، ۱۵۷) تعزیر پیامبر{{صل}}، همان بزرگ داشتن حضرت<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۵۵6؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۲۸۸.</ref> و حمایت و نگاهبانی از وی در برابر دشمنانش<ref>التبیان، ج ۴، ص ۵6۰؛ تفسیر مراغی، ج 9، ص ۸۴؛ البحر المديد، ج ، ص ۲6۹.</ref> و ستایش او<ref>البحر المحيط، ج ۵، ص ۱۹6.</ref> و مراد از نصرت وی، یاری رساندن به حضرت در برابر دشمنانش<ref>التفسير الكبير، ج ۱۵، ص ۳۸۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ تفسير اثنا عشری، ج ۴، ص ۲۱۵.</ref> است. | ۳. بزرگ داشتن و یاری کردن پیامبر اکرم{{صل}}: ایمان به رسول خدا{{صل}} و بزرگ داشتن و یاری کردن او از اسباب رستگاریاند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ ... أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}. (اعراف/۷، ۱۵۷) تعزیر پیامبر{{صل}}، همان بزرگ داشتن حضرت<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۵۵6؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۲۸۸.</ref> و حمایت و نگاهبانی از وی در برابر دشمنانش<ref>التبیان، ج ۴، ص ۵6۰؛ تفسیر مراغی، ج 9، ص ۸۴؛ البحر المديد، ج ، ص ۲6۹.</ref> و ستایش او<ref>البحر المحيط، ج ۵، ص ۱۹6.</ref> و مراد از نصرت وی، یاری رساندن به حضرت در برابر دشمنانش<ref>التفسير الكبير، ج ۱۵، ص ۳۸۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ تفسير اثنا عشری، ج ۴، ص ۲۱۵.</ref> است. |
نسخهٔ ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۱۱
- رستگاری: پیروزی و رسیدن به خواستهها در دنیا و آخرت
- رستگار، واژهای فارسی و مرکّب از مصدر مرخم "رست" به معنای رهیدن، آزاد شدن و نجات یافتن و پسوند فاعلساز «گار» است[۱] و به معنای رهایی یابنده، خلاص شونده و نجات یابنده به کار میرود[۲] این واژه در ترکیب با "یا" بر حاصل مصدر دلالت میکند، بنابراین "رستگاری" به معنی رهایی و خلاصی است[۳] رستگاری، معادلهایی در زبان عربی دارد: "فلاح" از ریشه "ف - ل - ح" که به معنای پیروزی، رهایی، ماندن در نعمتها و خیرات[۴]، نیز به مقصود رسیدن و کامیابی است[۵] معانی دیگری مانند غذای سحرگاهان، شخم زدن و دگرگون کردن نیز برای فلاح یاد شدهاند[۶]؛ "فوز" از ریشه "ف - و - ز" به معنای پیروزی و دست یافتن به امنیت و خوبی است[۷] و در مرتبه پس از فلاح[۸] این ریشه در معنای هلاک نیز به کار رفته، زیرا هلاک شده از رنج و سختیهای این دنیا رها میشود[۹]؛ سعادت از ریشه "س - ع - د" به معنای خیر، شادی و میمنت و در مقابل نحوست و شقاوت است[۱۰] برخی، آن را یاری کردن امور الهی به انسان برای رسیدن به خیر[۱۱] و بعضی دیگر، حالتی معنا کردهاند که مقتضی خیر و فضل و صلاح است[۱۲]
- رستگاری در اصطلاح، ادراک خیر و امر ملایم با نفس، فراهم بودن اسباب نعمت و رسیدن به نعمت بینقمت است[۱۳] این خیر، در هر پدیدهای به حسب آن موجود است، به گونهای که آن پدیده به سبب آن خیر به کمال رسیده و لذت مییابد و در انسان به این معناست که به خیر به حسب قوای روحی و بدنی خویش برسد و با آن در نعمت و لذت به سر برد[۱۴]
- همه مکاتب اعتقادی، رستگار کردن پیروان خویش را مهمترین هدف خود شناساندهاند؛ برای نمونه به اعتقاد باستانشناسان، "تاورکتونی" (به معنای کشتن گاو) نماد رستگاری در آیین میتراپرستی (ستاره پرستی) است و به شکل معمول میتراپرستان صحنهای از آن را در عبادتگاهشان نقاشی میکردند[۱۵]؛ یا جینیها رستگاری را بر دو اصل ریاضتکشی و «اهيمسا» پرهیز از آزار جانداران استوار میدانند[۱۶]
- ادیان الهی نیز که برای سامانبخشی به زندگی دنیا و آخرت انسانها برای آنان تشریع شدهاند، مهمترین و اصلیترین هدف خود را رستگار کردن بشر معرفی کرده و برای تحقق این هدف برنامههایی به دست دادهاند که بسیاری از آنها با یکدیگر مشابهاند؛ برای نمونه دین یهود، پیروی تام از خدا و قربانیهای مکرر به بهانههای مختلف برای پروردگار را مایه رستگاری دانسته[۱۷] و مسیحیت فرمانهایی ویژه برای رستگاری انسانها دارد که در بسیاری از عبارات انجیل به چشم میخورند[۱۸] دین اسلام نیز روشی خاص برای رستگاری انسانها معرفی کرده است که در عمل به همه فرمانهای آن﴿ ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۹] تجلّی یافته و دارای دو جنبه اعتقادی و عملی[۲۰] و دو جهتِ آنچه باید انسانها از آن برهند "محرّمات و مکروهات" و آنچه باید انسانها در آن رها باشند "واجبات و مستحبات" است[۲۱]
- در قرآن کریم، مشتقات واژه فلاح ۴۰ بار، مشتقات واژه فوز ۲۹ بار و مشتقات واژه سعادت دو بار به کار رفتهاند و در آنها افزون بر تبیین حقیقت و جایگاه رستگاری، به اسباب و موانع آن نیز اشاره شده است. در این میان، همه مشتقات واژه فوز در مورد رستگاری آخرت است، جز یک مورد که آن هم گزارش سخن دنیاخواهانی است که رستگاری را تنها در همین دنیا میدانند﴿ وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّه لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾[۲۲].
حقیقت و جایگاه رستگاری
- فلاح و رستگاری در قرآن مطلق یاد شده است﴿ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۲۳]؛ ﴿إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۲۴]؛﴿أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۲۵]، بنابراین پیروزیهای مادّی و معنوی دنیایی و آخرتی را در بر میگیرد. رستگاری دنیا به معنای زندگی پاکیزه در کنار صالحان و همراه آزادی، سربلندی، عزت، بینیازی و ماندگاری است که در پرتو ایمان و تقوا به دست میآید و رستگاری آخرت به سر بردن ابدی در جوار رحمت پروردگار و در میان نعمتهای جاویدان و کنار دوستان شایسته و پاک و در کمال عزت، سربلندی، بینیازی و علم است[۲۶] میتوان گفت که فلاحِ ذکر شده در قرآن، همه خوبیها و آنچه را در بر میگیرد که آرزوی انسانها رسیدن به آن است[۲۷]
- از آنجا که از دیدگاه قرآن، زندگی دنیا چیزی جز بازیچه و سرگرمی نیست ﴿وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾[۲۸]، کسانی که رستگاری را تنها در دنیا میکاوند، در قرآن نکوهش شدهاند﴿وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّه لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾[۲۹]؛ ﴿فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى﴾[۳۰] و بر اساس آیات پرشماری، رستگاری اصلی در آخرت به دست میآید و مصادیقی دارد: بشارت یافتن در دنیا و آخرت: ﴿لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ... ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۳۱]؛ سنگین بودن موازین اعمال در قیامت: ﴿وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [۳۲]؛ ﴿فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴾[۳۳]؛ نجات یافتن از آتش دوزخ: ﴿قُلْ إِنِّيَ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ﴾ [۳۴]؛ وارد شدن به بهشت جاویدان و پوشیده شدن گناهان: ﴿لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَلِكَ عِندَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِيمًا﴾ [۳۵]؛ نيز ﴿ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴾[۳۶]؛ ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۳۷]، ﴿ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۳۸]، ﴿وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۳۹]، ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴾[۴۰]،﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴾[۴۱]؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ عَطَاء غَيْرَ مَجْذُوذٍ﴾[۴۲]؛ درآمدن به رحمت الهی: ﴿...فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ﴾ [۴۳]؛ استقرار در جایگاهی امن و بهرهمندی از نعمتهای بیپایان بهشتی و رضایت بنده از خدا و خشنودی او از عبد:﴿ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴾[۴۴] نیز ﴿قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۴۵]، ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ لا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ فَضْلا مِّن رَّبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۴۶]؛ ﴿لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۴۷] در این آیات، تنها رستگاری آخرت، رستگاری بزرگ و آشکار خوانده شده است.
- بر پایه آیات قرآن، مهمترین هدف اسلام، رستگار ساختن انسانها در دنیا و آخرت است﴿ ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۴۸]؛ ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۴۹]، از اینرو نخستین شعار پیامبر اکرم(ص) دعوت به توحید برای رسیدن به رستگاری بود[۵۰]
- هرچند رسیدن به رستگاری خواسته فطریِ همگان است[۵۱] و قرآن با چنین رویکردی به ذکر اسباب و موانع رستگاری پرداخته و انسانها را به تحصیل اسباب و ترک موانع آن فرمان داده، گاه با صراحت آنها را برای به دست آوردن رستگاری حقیقی تشویق کرده، چنان که پس از اشاره به رستگاری بهشتیان فرموده است که اهل عمل باید برای مانند چنین سعادتی بكوشند:﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلْ الْعَامِلُونَ﴾[۵۲].
اکتسابی بودن رستگاری
- قرآن کریم در آیات پرشماری انسانها را به تحصیل اسباب سعادت و دوری از موانع آن فرمان داده که این امر بیانگر اکتسابی بودن رستگاری است. برخی از جبریها، از آیه ﴿يَوْمَ يَأْتِ لاَ تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ﴾ [۵۳] که در آن خدای متعالی برخی انسانها را شقاوتمند و بعضی را سعادتمند نامیده، چنین برداشت کردهاند که سعادت و شقاوت، ذاتی هستند و سعادتمند هیچگاه شقاوتمند، چنانکه شقاوتمند هرگز سعادتمند نمیشود[۵۴] مفسران امامیه[۵۵] و معتزله[۵۶] در تفسیر آیه یادشده، رستگاری انسانها را تنها در گرو اعمال پسندیده و اطاعت خدا و شقاوت آنان را بر اثر گناهان و اعمال زشت خودشان و استدلالهای جبریها را سست و مغالطهآمیز دانسته و با ردّ آنها گفتهاند آیه مذکور، تنها درباره اصل اتصاف گروهی به شقاوت و دستهای به سعادت است؛ نه چگونگی این اتصاف و ذاتی یا اکتسابی بودن آن[۵۷]؛ نیز از همه خوبیهایی که به انسان میرسند و از جمله رستگاری از ناحیه خداست﴿مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴾[۵۸] و از اینکه در آیات پسین، شقاوت به شکل فعل معلوم: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ﴾[۵۹] و سعادت به صورت فعل مجهول: ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ عَطَاء غَيْرَ مَجْذُوذٍ﴾[۶۰] به کار رفتهاند، برداشت میشود که انسان راه شقاوت را با پای خود میپیماید؛ ولی برای پیمودن راه سعادت بیکمک خدا پیروز نخواهد شد؛ اما یاری خدا به کسانی میرسد که گامهای نخست را با اراده و اختیار خود برداشته و شایستگی بهرهمندی از چنین کمکی را یافتهاند[۶۱].
اسباب رستگاری
- در آیات متعددی از قرآن به اسباب گوناگون رستگاری اشاره شده که در عرض یکدیگر نیستند و جامع همه آنها ایمان و اعمال صالح است: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ﴾[۶۲]؛ نیز ﴿وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ﴾[۶۳]؛ ﴿يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۶۴]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ ﴾[۶۵] برخی از این اسباب، به تنهایی مایه رستگاری نمیشوند، بلکه کنار دیگر اسباب و شرایط، سعادت انسان را در پی دارند، از این رو با واژههایی که بر امیدواری دلالت دارند، مانند لعلّ و عسى﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾[۶۶]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۶۷]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۶۸]؛ ﴿فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ﴾[۶۹] به کار رفتهاند[۷۰]؛ البته برخی گفتهاند: کاربرد واژههای ترجی (امیدواری) درباره خدا به معنای تحقق قطعی است[۷۱]
ایمان
- ایمان، امری قلبی[۷۲] و از نگاه قرآن کریم مهمترین شرط رستگاری است: ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۷۳][۷۴]، چنانکه از عدم رستگاری قطعی کافران که افزون بر عبادت خدای جهان، خدایانی دیگر نیز میپرستیدند، خبر میدهد: ﴿ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴾[۷۵]؛ نیز اصحاب کهف تأکید کردند که اگر مشرکان بر آنان دست یابند، یا ایشان را سنگسار کرده؛ یا به کیش خود "کفر و بتپرستی"[۷۶] باز خواهند گرداند، در نتیجه هیچگاه رستگار نخواهند شد:﴿إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴾[۷۷]؛ البته ایمان وقتی مایه رستگاری است که زنده و کوشا باشد و آثارش عملی شود، از این رو در آیات ۹-۲ سوره مؤمنون، به ذکر اوصافی پرداخته شده که تنها مؤمنانِ برخوردار از آنها به رستگاری خواهند رسید: خشوع در نماز؛ رویگردانی از لغو و بیهودگی؛ پرداخت زکات؛ پاکدامنی؛ رعایت امانتها و پیمان؛ مواظبت بر نمازها[۷۸] بر این اساس، رستگاری قطعی به ایمان حقیقی بسته است که در پرتو تصدیق یگانگی خدا، پیامبران الهی و روز جزا به دست میآید[۷۹]﴿ ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۸۰] و نتیجهاش عمل به هر حکم خدا و پیامبر(ص) اوست: ﴿إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۸۱]؛ ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۸۲]، ﴿يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴾[۸۳]، بنابراین حزب خدا یعنی لشکر الهی و دوستان خدا و یاری کنندگان دین او رستگارند: ﴿لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۸۴][۸۵] آیات بسیار دیگری نیز که از رستگاری سخن دارند، از افراد با عنوان ایمانشان یاد و فرمانهای خاصی برای رستگاری آنان به دست دادهاند﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾[۸۶]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۸۷]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۸۸]؛ ﴿لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۸۹]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۹۰]؛ ﴿ فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ﴾[۹۱].
اطاعت از خدا و پیامبر(ص) و ترس از خدا
- هرکس از خدا و فرستادهاش در آنچه اطاعت کند که بدان امر یا از آن نهی کردهاند، به رستگاری بزرگ میرسد: ﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ ... وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۹۲] (نساء/۴، ۱۳؛ نیز احزاب/۳۳، ۷۱)
پیروی کردن از نوری که همراه پیامبر(ص) نازل شده، از اسباب رستگاری است: ﴿فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ ... وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾. (اعراف/۷، ۱۵۷) این نور، قرآن کریم[۹۳] یا امیرمؤمنان، علی(ع)[۹۴] است که پیروی از آنها در حقیقت، اطاعت از خداست.
افزون بر اطاعت از خدا و پیامبر(ص)، خشیت نیز از اسباب رستگاری است: ﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ ... فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾. (نور/۲۴، ۵۲) خشیت را به ترس همراه با بزرگداشت[۹۵] یا مراقبت از اعمال همراه ترس[۹۶] معنا کردهاند.
۳. بزرگ داشتن و یاری کردن پیامبر اکرم(ص): ایمان به رسول خدا(ص) و بزرگ داشتن و یاری کردن او از اسباب رستگاریاند: ﴿فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ ... أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾. (اعراف/۷، ۱۵۷) تعزیر پیامبر(ص)، همان بزرگ داشتن حضرت[۹۷] و حمایت و نگاهبانی از وی در برابر دشمنانش[۹۸] و ستایش او[۹۹] و مراد از نصرت وی، یاری رساندن به حضرت در برابر دشمنانش[۱۰۰] است.
۴. فراهم ساختن وسیله نزدیکی به خدا: قرآن کریم فراهم آوردن وسیلهای برای نزدیک شدن به درگاه خدا را از اسباب رستگاری میداند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ... وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾. (مائده/۵، ۳۵) وسیله در آیه به معنای نزدیکی به خدا[۱۰۱] یا هر چیزی است که انسان با آن به خدا نزدیک میشود که همان انجام دادن طاعات و ترک گناهان است[۱۰۲] شفاعت پیامبران، امامان و بندگان شایسته خدا و توسل به آنان نیز وسیلهاند[۱۰۳]
۵. تقوا: تقوا که ملکهای نفسانی است[۱۰۴] و سبب خویشتنداری انسان از ارتکاب گناهان میشود[۱۰۵]، از مهمترین اسباب رستگاری است[۱۰۶] (مائده/۵، ۳۵، ۱۰۰) در آیاتی، پس از نهی از گناهانی مانند رباخواری: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (آلعمران/۳، ۱۳۰) و پیروی از رسم ناپسند اعراب جاهلی که در حال احرام، از درِ خانه وارد آن نمیشدند، بلکه با بالا رفتن از آن یا سوراخ کردن دیوار آن، به خانه در میآمد[۱۰۷]، تقوا عامل رستگاری دانسته شده است: ﴿وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾. (بقره/۲، ۱۸۹) به مؤمنان نیز فرمان داده شده که از ارتکاب گناهانی، چون شرابخواری، قماربازی، بتپرستی و قرعه با تیر (رسمی جاهلی برای بردن سهام بیشتر) بپرهیزند؛ شاید به رستگاری برسند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾. (مائده/۵، ۹۰)
همانگونه که تقوا سبب رستگاری است، انجامدادن گناهان مانع رستگاری است؛ از جمله در آیات متعددی ظلم مانع رستگاری به شمار آمده و قرآن رستگار نبودن ستمگران را حتمی دانسته است. (انعام/۶، ۱۳۵؛ یوسف/۱۲، ۲۳؛ قصص/۲۸، ۳۷) ظالمان کسانی هستند که از حدود الهی تجاوز کرده و از خدا و پیامبر او اطاعت نکنند. (بقره/۲، ۲۲۹؛ نساء/۴، ۱۳-۱۴) بر این اساس، ظلم شامل ستم به نفس (طلاق/۶۵، ۱)، ظلم به دیگران (حجرات/۴۹، ۱۱) و ستم به خدا میشود. ظلم به خدا بیشتر در قالب افترا به خدا (آلعمران/۳، ۹۴؛ یونس/۱۰، ۶۹؛ نحل/۱۶، ۱۱۶) و تکذیب آیات الهی انجام میپذیرد که بدترین گونه ستم دانسته شده است: ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ﴾. (انعام/۶، ۲۱) بر پایه آیه ۱۷ يونس/۱۰ نیز افترا به خدا و تکذیب آیاتش جرم و مانع رستگاری است: ﴿فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ﴾.
سحر نیز مانع رستگاری است: ﴿... وَلاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ﴾ (یونس/۱۰، ۷۷؛ نیز طه/۲۰، ۶۹) و برخی از مفسران به رستگار نشدن ساحران در دنیا و آخرت تصریح کردهاند[۱۰۸]
۶. تزکیه نفس و انفاق: هرکس نفس خود را تزکیه کند، قطعاً رستگار میشود: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا﴾. (شمس/۹۱، ۹) تزکیه نفس، یعنی شخص با اطاعت از خدا و اعمال پسندیده[۱۰۹] خودش را از کفر، شرک، نافرمانی و اخلاق رذیله پاکیزه کند[۱۱۰] و با تقوا و علم به معارف الهی، نفس خود را رشد دهد[۱۱۱] برخی، فاعل تزکیه را خدا دانسته و در تفسیر آیه گفتهاند: کسی رستگار میشود که خدا نفس او را پاکیزه کند[۱۱۲]؛ ولی این سخن خلاف ظاهر آیه و ضعیف دانسته شده است[۱۱۳]
«تزکّی» نیز سبب رستگاری دانسته شده: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى﴾ (اعلى/۸۷، ۱۴) که آن را به معنای پاکی از شرک، کفر، گناهان و اخلاق ناپسند[۱۱۴] و برخی به معنای پرداخت حقوق مالی واجب، مستحب یا هر دو دانستهاند[۱۱۵] برخی به استناد شأن نزول آیه، نیز احادیثی در این زمینه، مراد از تزکّی را زکات فطره دانستهاند[۱۱۶] به تأثیر انفاق مالی در رسیدن به رستگاری، در آیاتی دیگر نیز اشاره شده است: ﴿فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾. (روم/۳۰، ۳۸؛ نیز لقمان/۳۱، ۴-۵؛ توبه/ ۹، ۲۰، ۸۸)
به گفته برخی، فعل ماضی «أَفلَحَ» و حرف تحقيق «قَد» در «قَد أَفلَحَ» (مؤمنون/۲۳، ۱؛ اعلى/۸۷، ۱۴؛ شمس/۹۱، ۹) بر رستگاری قطعی مؤمنانی دلالت دارد که به تزکیه نفس پرداخته و خود را به هواهای نفسانی نیالایند[۱۱۷]
کسانی نیز که از بخل نفس خویش مصون میمانند، رستگار دانسته شدهاند: ﴿وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾. (حشر/۵۹، ۹؛ تغابن/۶۴، ۱۶) گرچه در تفسیر شحّ[۱۱۸] و تفاوت آن با بخل[۱۱۹] سخنان گوناگونی ذکر شده، بسیاری از مفسران، شحّ را همان بخل[۱۲۰] یا بخل همراه حرص[۱۲۱] یا حالتی نفسانی دانستهاند که به بخل و منع انفاق میانجامد[۱۲۲]، بنابراین لازمِ مصون ماندن از شحّ، پرداخت حقوق مالی واجب است[۱۲۳]
۷. عبادت و یاد خدا: رکوع، سجده و عبادت نیز در کنار کارهای خیر اسباب رستگاری یاد شدهاند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (حجّ/۲۲، ۷۷؛ نیز لقمان/۳۱، ۴-۵)، چنانکه بسیار یاد کردن خدا: ﴿وَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (انفال/۸، ۴۵؛ نیز جمعه/۶۲، ۱۰)، یاد کردن نام خدا: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى * وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى﴾ (اعلى/۸۷، ۱۴-۱۵) و یادآوری نعمتهای الهی: ﴿فَاذْكُرُواْ آلاء اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (اعراف/۷، ۶۹)، از اینرو شیطان، دشمن دیرینه انسان (یس/۳۶، ۶۰) در جهت فراموشی یاد خدای متعالی میکوشد (مائده/۵، ۹۱) و قرآن، انسانها را برای رسیدن به رستگاری به دوری جستن از القائات شیطانی فرمان داده است. (مائده/۵، ۹۰)
تداوم یاد خدا، ریشههای غفلت را که عامل اصلی هرگونه گناه است، میسوزاند و انسان را در مسیر رستگاری قرار میدهد[۱۲۴] مفسران، ذکر را در این آیات، هم ذکر زبانی و هم قلبی دانستهاند[۱۲۵]
۸. راستی: راستیِ صادقان، روز قیامت برای آنان سودمند است و ایشان به رستگاری بزرگ میرسند: ﴿قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ ... ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾. (مائده/۵، ۱۱۹) بسیاری از مفسران، صدق را در این آیه، صدق در دنیا و معنای آن را عام دانستهاند، به گونهای که شامل راستی در گفتار، کردار و اعتقادات حق مانند توحید و نبوت میشود[۱۲۶]
۹. صبر: پاداش صبر مؤمنان بر آزار و ریشخند کافران، رستگاری آنان در روز قیامت است: ﴿إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۱۲۷] (مؤمنون/۲۳، ۱۱۱)
افزون بر صبر، مصابره نیز از اسباب رستگاری است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾. (آلعمران/3، ۲۰۰) درباره معنای صبر و مصابره در این آیه، سخنان گوناگونی هست[۱۲۸]: برخی، صبر را مطلق صبر فردی دانستهاند که شامل صبر بر سختیها، صبر در اطاعت الهی و صبر از نافرمانی میشود و مصابره را صبر اجتماعی خواندهاند که در آن، صبر برخی مایه تقویت صبر بعضی دیگر و دوچندان شدن تأثیر آن میشود[۱۲۹]
١۰. توبه: توبه، بازگشت از گناه به سوی خدا و پشیمانی از آن استخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند که گاه به تنهایی ﴿وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (نور/۲۴، ۳۱) و گاه کنار ایمان و عمل صالح: ﴿فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ﴾ (قصص/۲۸، ۶۷) از اسباب رستگاری دانسته شده است.
۱۱. هجرت و جهاد: هجرت و جهاد با جان و مال در راه خدا از اسباب رستگاریاند: ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾ (توبه/۹، ۲۰؛ نیز مائده/۵، ۳۵؛ توبه/۹، ۸۸، ۱۰۰، ۱۱۱)، چنانکه از پایداری در برابر دشمن: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (انفال/۸، ۴۵)، مرزبانی از مرزهای کشور اسلامی: ﴿... وَرَابِطُواْ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (آلعمران/۳، ۲۰۰) و دوستی نکردن با دشمنان خدا: ﴿لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ... أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾. (مجادله/۵۸، ۲۲) در برخی از آیات یادشده، جهاد معنایی فراگیر دارد و جهاد با نفس را در بر میگیردخطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
۱۲. پاسداشت و تقویت فرهنگ دینی: کسانی از امت اسلامی که به وظیفه خویش در قبال دیگران عمل کرده و آنان را به سوی خیر دعوت و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، رستگارند: ﴿وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ (آلعمران/۳، ۱۰۴)
- ↑ فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲-۱۶۵۳، «رستگار».
- ↑ برهان قاطع، ص۵۴۱؛ فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲، «رستگار».
- ↑ فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲؛ فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۶۵۲، «رستگاری».
- ↑ العین، ج۳، ص۲۳۳؛ الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۷-۵۴۸، «فلح».
- ↑ تاج العروس، ج۴، ص۱۵۸، «فلح».
- ↑ الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۵۰؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۸، «فلح».
- ↑ العین، ج۷، ص۳۸۹؛ الصحاح، ج۳، ص۸۹۰؛ لسان العرب، ج۵، ص۳۹۲، «فوز».
- ↑ التحقيق، ج۹، ص۱۳۴، ۱۵۵، «فلح، فوز».
- ↑ التحقيق، ج۹، ص۱۵۵.
- ↑ العین، ج۱، ص۳۲۱؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۷۵؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۱۳، «سعد».
- ↑ مفردات، ص۴۱۰، «سعد».
- ↑ التحقيق، ج۵، ص۱۲۷، «سعد».
- ↑ تفسير صدر المتألهين، ج۵، ص۵۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۷۴؛ نمونه، ج۹، ص۲۳۵.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۱۸.
- ↑ نک: میترا پرستی، ص۲۰.
- ↑ آشنایی با ادیان بزرگ، ص۳۸-۳۷.
- ↑ نک: کتاب مقدس، لاویان۴: ۲۱-۳۵؛ عهد عتیق سخن میگوید، ص۵۸.
- ↑ نک: کتاب مقدس، لوقا۱۸: ۴؛ نیز۳: ۳؛ مرقس ۴: ۱.
- ↑ این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است.همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند.آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۲- ۵.
- ↑ الميزان، ج۲۰، ص۳۸.
- ↑ زبدة البيان، ص۸-۷.
- ↑ و اگر بخششی از خداوند به شما رسد- چنان که گویی شما را با او دوستی در میان نبوده است - میگوید: کاش من نیز با آنان (همراه) میبودم تا به رستگاری سترگی میرسیدم!؛ سوره نساء، آیه: ۷۳.
- ↑ بیگمان مؤمنان رستگارند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱.
- ↑ جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند؛ سوره نور، آیه:۵۱.
- ↑ آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره لقمان، آیه: ۵.
- ↑ مفردات، ص۶۴۴؛ المیزان، ج6، ص۱۵؛ نمونه، ج۱۴، ص۱۹۴، «فلح».
- ↑ التحرير والتنوير، ج۱۸، ص۷؛ ج۳۰، ص۲۵۴.
- ↑ و زندگی دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست و بیگمان برای کسانی که پرهیزگاری میورزند سرای واپسین نیکوتر است؛ آیا نمیاندیشید؟ سوره انعام، آیه: ۳۲.
- ↑ و در میان شما کسی هست که پا (از جهاد) سست میدارد و اگر بلایی به شما رسد میگوید: خداوند بر من نعمت ارزانی داشت که با آنان همراه نبودم!و اگر بخششی از خداوند به شما رسد- چنان که گویی شما را با او دوستی در میان نبوده است- میگوید: کاش من نیز با آنان (همراه) میبودم تا به رستگاری سترگی میرسیدم!؛ سوره نساء، آیه: ۷۲ - ۷۳.
- ↑ پس در تدبیرهایتان همداستان شوید سپس در یک صف در آیید که امروز هر کس برتری یابد رستگار است؛ سوره طه، آیه: ۶۴.
- ↑ در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه:۶۴.
- ↑ و سنجش در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۸.
- ↑ آنگاه کسانی که ترازوهایشان سنگین آید رستگارند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۰۲.
- ↑ بگو اگر من از (فرمان) پروردگارم سرپیچی کنم از عذاب روزی سترگ بیم دارم. هر کس که عذاب را در چنین روزی از سر وی گذرانده باشند بیگمان (خداوند) به او رحم کرده است و رستگاری روشن این است؛ سوره انعام، آیه: ۱۵-۱۶.
- ↑ تا (سرانجام) مردان و زنان مؤمن را به بوستانهایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است، در آن جاودانند؛ و تا از گناهان آنان چشم پوشد- و این نزد خداوند رستگاری سترگی است سوره فتح، آیه:۵.
- ↑ هر کسی مرگ را میچشد و جز این نیست که در رستخیز پاداشهایتان تمام داده خواهد شد؛ آنگاه هر که را از دوزخ دور کنند و به بهشت درآورند به راستی رستگار است و زندگی دنیا جز مایه نیرنگ نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸۵.
- ↑ اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ؛ سوره نساء، آیه: ۱۳.
- ↑ خداوند برای آنان باغهایی آماده کرده است که از بن آنها جویباران روان است، در آن جاودانند، این است رستگاری سترگ؛ سوره توبه، آیه: ۸۹.
- ↑ و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۰.
- ↑ همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۱.
- ↑ به راستی، این رستگاری سترگ است؛ سوره صافات، آیه: ۶۰.
- ↑ و اما آنان که نیکبخت شدهاند در بهشتند؛ تا آسمانها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد؛ سوره هود، آیه: ۱۰۸.
- ↑ امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمیآورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه:۳۰.
- ↑ خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستانهایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاههایی پاک در بوستانهای جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه: ۷۲.
- ↑ خداوند فرمود: این روزی است که راستگویی راستگویان به آنان سود خواهد داد، آنان بوستانهایی خواهند داشت که از بن آنها جویبارها روان است، هماره در آنها جاودانند، خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند؛ این است رستگاری سترگ؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۹.
- ↑ پرهیزگاران در جایگاهی امنند،در بوستانها و (کنار) چشمه سارها،از دیبای نازک و دیبای ستبر جامه میپوشند در حالی که رویاروی یکدیگرند.چنین است، و زنان سیاه چشم درشت دیدهای را همسر آنان گردانیدیم.آنجا هر میوهای را با آرامش فرا پیش میخوانند.جز مرگ نخستین (که داشتند) در آنجا مرگ را نمیچشند و (خداوند) آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است ...به بخششی از سوی پروردگارت؛ این همان رستگاری سترگ است؛ سوره دخان، آیه: ۵۱ - ۵۷.
- ↑ گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه: ۲۲.
- ↑ این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است.همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند.آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۲- ۵.
- ↑ بیگمان مؤمنان رستگارند.همانان که در نماز خویش فروتنند.و آنان که از یاوه رویگردانند.و آنان که دهنده زکاتند. و آنان که پاکدامنند جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند.پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند.و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند.و آنان که بر نمازهای خویش نگهداشت دارند.آنانند که میراث برند.همانان که بهشت را به میراث میبرند؛ آنان در آن جاودانند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱- ۱۱.
- ↑ السيرة النبویه، ج۱، ص۴۶۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۴۸۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۵۲.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۳، ص ۲۲۷.
- ↑ به راستی، این رستگاری سترگ است.پس برای این (دستاورد)، اهل کردار باید کار کنند؛ سوره صافات، آیه: ۶۰- ۶۱.
- ↑ روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند سخن نمیگوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبختان سوره هود، آیه:۱۰۵.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۱۸، ص ۳۹۹.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۶۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۶؛ الجديد، ج ۳، ص ۵۱۸-۵۲۰.
- ↑ الكشاف، ج ۲، ص ۴۲۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۱۹-۲۰؛ نمونه، ج ۹، ص ۲۳۵-۲۳۷.
- ↑ ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست. و (ای محمّد!) ما تو را برای مردم، پیامبر فرستادهایم و خداوند، (شما را) گواه بس؛ سوره نساء، آیه: ۷۹.
- ↑ اما آنان که نگونبختاند در آتشاند، آنان را در آن داد و فریاد ی است ؛ سوره هود، آیه:۱۰۶.
- ↑ و اما آنان که نیکبخت شدهاند در بهشتند؛ تا آسمانها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد؛ سوره هود، آیه:۱۰۸.
- ↑ نمونه، ج ۹، ص ۲۳۸-۲۳۹.
- ↑ امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمیآورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۰.
- ↑ و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند؛ سوره حج، آیه: ۲۷.
- ↑ روزی که شما را برای روز رستخیز گرد میآورد، آن روز، روز افسوس خوردن است و هر که به خداوند ایمان آورد و کاری شایسته کند (خداوند) گناهانش را میپوشاند و او را در بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آنها جاودانند، این همان رستگاری سترگ است؛ سوره تغابن، آیه:۹.
- ↑ بیگمان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، بهشتهایی که جویباران از بن آنها روان است از آن آنهاست؛ این رستگاری بزرگ است؛ سوره بروج، آیه: ۱۱.
- ↑ از تو درباره ماههای نو میپرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّاند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانهها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانهها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره بقره، آیه:۱۸۹.
- ↑ ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۰۰.
- ↑ ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.
- ↑ اما آنکه توبه کرده و ایمان آورده و کاری شایسته انجام داده است، امید است که از رستگاران باشد؛ سوره قصص، آیه: ۶۷.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۵۷؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۳۸۳؛ اطیب البیان، ج ، ص ۳۵۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۹۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۶، ص ۲۲۵؛ بيان السعاده، ج ۱، ص ۳۲۷.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲-۲۶۳.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه:۱.
- ↑ التحرير والتنوير، ج ۱۸، ص ۸؛ نیز نک: عمدة القاری، ج ۱، ص ۱۲۲.
- ↑ و هر کس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) بخواند که برهانی بر آن ندارد جز این نیست که حسابش نزد پروردگار اوست؛ بیگمان کافران رستگار نمیگردند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۷.
- ↑ تفسير مقاتل، ج ۲، ص ۵۷۹؛ التبیان، ج ۷، ص ۲۵؛ تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۱۶۲.
- ↑ که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان میکنند، یا به آیین خویش برمیگردانند و در آن صورت، هرگز، هیچگاه رستگار نخواهید شد؛ سوره کهف، آیه: ۲۰.
- ↑ الميزان، ج ۱۵، ص ۸-۷.
- ↑ التبیان، ج ۷، ص ۳۴۷؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۶-۷.
- ↑ این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است.همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند.آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۲- ۵.
- ↑ جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند؛ سوره نور، آیه: ۵۱.
- ↑ اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ؛ سوره نساء، آیه: ۱۳.
- ↑ تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است؛ سوره احزاب، آیه: ۷۱.
- ↑ گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه: ۲۲.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۵۵۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸۳.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.
- ↑ ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۰۰.
- ↑ ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.
- ↑ اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آوردهاند با مال و جان جهاد کردهاند و آنانند که نیکیها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه: ۸۸.
- ↑ ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید؛ سوره حج، آیه: ۷۷.
- ↑ اما آنکه توبه کرده و ایمان آورده و کاری شایسته انجام داده است، امید است که از رستگاران باشد؛ سوره قصص، آیه: ۶۷.
- ↑ جامع البیان، ج ۴، ص ۱۹6؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷-۳۶۹؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۴۳۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷6۱؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۴۲؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۴۲۸؛ نور الثقلین، ج ۲، ص ۸۳.
- ↑ مفردات، ص ۲۸۳، «خشی».
- ↑ التحقيق، ج ۳، ص 6۴، «خشی».
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۵۵6؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۲۸۸.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۵6۰؛ تفسیر مراغی، ج 9، ص ۸۴؛ البحر المديد، ج ، ص ۲6۹.
- ↑ البحر المحيط، ج ۵، ص ۱۹6.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۱۵، ص ۳۸۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ تفسير اثنا عشری، ج ۴، ص ۲۱۵.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص ۵۰۹؛ تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص ۵۹؛ تفسیر قرطبی، ج 6، ص ۱۵۹.
- ↑ الكشاف، ج ۱، ص 6۲۸؛ روح المعانی، ج ۳، ص ۲۹۴؛ زبدة التفاسیر، ج ۲، ص ۲۵۴.
- ↑ نمونه، ج ۴، ص ۳6۵.
- ↑ محاضرات في الالهيات، ص ۲۸۱؛ جامع السعادات، ج ۲، ص ۱۳۴.
- ↑ تفسیر سلمی، ج ۱، ص ۴۳۲؛ المیزان، ج 6، ص ۱۲۸-۱۲۹؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۲۰۴.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۱۱، ص ۳۵۰؛ ج ۱۲، ص ۴۴۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ، ص ۱۸۳.
- ↑ جامع البیان، ج ۲، ص ۱۰۹-۱۱۰؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱، ص ۳۲۳.
- ↑ تفسير مقاتل، ج ۲، ص ۲۴۵؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۲۷؛ تيسير الكريم الرحمن، ج ۱، ص ۴۲۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۵؛ روض الجنان، ج ۲۰، ص ۲۹۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۴۰۰.
- ↑ تفسير سور آبادی، ج ۴، ص ۲۸۲۳؛ زاد المسير، ج ۴، ص ۴۵۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۴۰۰.
- ↑ الكشاف، ج ۴، ص ۷۵۹-۷6۰؛ زبدة التفاسير، ج ۷، ص ۴۴۱.
- ↑ جامع البیان، ج 3۰، ص ۱۳۵؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص ۲۱۳؛ التفسير الكبير، ج ۳۱، ص ۱۷۷-۱۷۸.
- ↑ روض الجنان، ج ۲۰، ص ۲۹۵.
- ↑ الصافی، ج ۵، ص ۳۱۷؛ روح البیان، ج ۱۰، ص ۴۰۹؛ تفسير اثنا عشری، ج ۱۴، ص ۱6۲.
- ↑ التبیان، ج ۱۰، ص ۳۳۲؛ المهذب، ج ۱، ص ۱۵۸-۱۵۷؛ المعتبر، ج ، ص ۵۹۳.
- ↑ الكشاف، ج ۴، ص ۷۴۰؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۲۵۲-۲۵۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲6۴.
- ↑ التحرير والتنوير، ج ۱۸، ص ۷؛ ج ۳۰، ص ۲۵۴-۲۵۵.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸-۴۹.
- ↑ زاد المسير، ج ۴، ص ۲۵۹.
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۴۲۹؛ التبیان، ج 1، ص ۵66؛ تفسیر قرطبی، ج ۱9، ص ۲۹.
- ↑ روض الجنان، ج ۱9، ص ۱۲6؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص 247.
- ↑ الكشاف، ج ۴، ص ۵۰۵؛ التفسير الكبير، ج ۲۹، ص ۵۰۸؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۲۷۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۵۳؛ زاد المسیر، ج ۴، ص ۲۹۴؛ تفسير اثنا عشری، ج ۱۳، ص ۲۰۳.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص ۲۷۴؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۱۲۸.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۰، ص ۱۱؛ التفسير الكبير، ج ۳۰، ص ۵۴۳؛ الصافی، ج ۵، ص ۳۱۷.
- ↑ تفسير اثنا عشری، ج ۳، ص ۲۱۲؛ المنیر، ج ۷، ص ۱۲۳؛ المیزان، ج 6، ص ۲۵۱.
- ↑ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۳۷۷؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۲۷۳؛ تفسیر مراغی، ج ۱۸، ص 60.
- ↑ جامع البیان، ج ۴، ص ۱۴۷-۱۴۹؛ التبیان، ج ۳، ص 96-۹۵.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۹۱-۹۲.