جز
جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
* برخی مشتقات [[تقوا]] در [[قرآن]] تنها در معنای لغوی آن به کار رفتهاند؛ مانند {{متن قرآن|فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا }}<ref> اگر کافر شوید چگونه از روزی که کودکان را پیر میکند، پروا میتوانید کرد؟؛ سوره مزمل، آیه: ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ }}<ref> خداوند از آنچه آفریده است سایهبانهایی برای شما قرار داد و از کوهها غارهایی برایتان نهاد و تنپوشهایی برایتان پدید آورد که شما را از گرما نگه میدارد و تنپوشهایی که شما را از (گزند) جنگتان نگه میدارد؛ بدینگونه خداوند نعمتش را بر شما تمام میگرداند باشد که گردن نهید؛ سوره نحل، آیه: ۸۱.</ref> و {{متن قرآن|لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ }}<ref> مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۸.</ref><ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائره المعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>.. | * برخی مشتقات [[تقوا]] در [[قرآن]] تنها در معنای لغوی آن به کار رفتهاند؛ مانند {{متن قرآن|فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا }}<ref> اگر کافر شوید چگونه از روزی که کودکان را پیر میکند، پروا میتوانید کرد؟؛ سوره مزمل، آیه: ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ }}<ref> خداوند از آنچه آفریده است سایهبانهایی برای شما قرار داد و از کوهها غارهایی برایتان نهاد و تنپوشهایی برایتان پدید آورد که شما را از گرما نگه میدارد و تنپوشهایی که شما را از (گزند) جنگتان نگه میدارد؛ بدینگونه خداوند نعمتش را بر شما تمام میگرداند باشد که گردن نهید؛ سوره نحل، آیه: ۸۱.</ref> و {{متن قرآن|لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ }}<ref> مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۸.</ref><ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائره المعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>.. | ||
* در آیهای نیز [[تقوا]] مضاف الیه واژه {{متن قرآن|كَلِمَةَ }} است: ### [[313]]###<ref> یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره فتح، آیه: ۲۶.</ref> بیشتر [[مفسران]] گفته اند: مراد از ### [[313]]### کلمه [[توحید]] یعنی قول {{متن حدیث|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} است<ref> التبیان، ج ۴، ص ۲۴۷؛ ج ۹، ص ۳۳۴؛ تفسیر مجاهد، ج ۲، ص ۶۳؛ تفسیر الثوری، ص ۲۷۸؛ جامع البیان، ج ۶، ص ۱۳۵ - ۱۳۸.</ref> و نیز روایاتی کلمه [[تقوا]] را [[رسول خدا]] {{صل}}، [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} و [[امامان]] {{عم}} دانسته اند<ref> جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۳۵؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۷۴؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۸۴؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۶۱۴.</ref>. | * در آیهای نیز [[تقوا]] مضاف الیه واژه {{متن قرآن|كَلِمَةَ }} است: ### [[313]]###<ref> یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره فتح، آیه: ۲۶.</ref> بیشتر [[مفسران]] گفته اند: مراد از ### [[313]]### کلمه [[توحید]] یعنی قول {{متن حدیث|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} است<ref> التبیان، ج ۴، ص ۲۴۷؛ ج ۹، ص ۳۳۴؛ تفسیر مجاهد، ج ۲، ص ۶۳؛ تفسیر الثوری، ص ۲۷۸؛ جامع البیان، ج ۶، ص ۱۳۵ - ۱۳۸.</ref> و نیز روایاتی کلمه [[تقوا]] را [[رسول خدا]] {{صل}}، [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} و [[امامان]] {{عم}} دانسته اند<ref> جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۳۵؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۷۴؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۸۴؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۶۱۴.</ref>. | ||
* اطلاق کلمه [[تقوا]] بر [[امامان]] {{عم}} یا از این روست که آنها کلمات الهیاند و همان طور که کلمات از | * اطلاق کلمه [[تقوا]] بر [[امامان]] {{عم}} یا از این روست که آنها کلمات الهیاند و همان طور که کلمات از ضمیر خبر میدهند، آنان مراد [[خداوند]] را بیان میکنند یا بدان جهت است که [[ولایت]] ایشان و [[پذیرفتن]] [[امامت]] آنان [[انسان]] را از [[آتش جهنم]] نگه میدارد<ref> بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۵.</ref>، چنان که در بعضی از [[روایات]] از [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]] به {{متن قرآن|كَلِمَةَ التَّقْوَى}} یاد شده است<ref> بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۸۰؛ تأویل الآیات الظاهره، ص ۵۷۷.</ref> در زیارتهای زیادی همچون [[زیارت]] [[امام حسین]] {{ع}} در [[اربعین]]، [[عید فطر]] و قربان [[شهادت]] داده میشود که [[امامان]] از [[فرزندان]] او، کلمه تقوایند<ref> بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۳۲، ۳۵۳.</ref><ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائره المعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>. | ||
== [[قلبی]] بودن [[تقوا]] و فراگیری حوزههای آن == | == [[قلبی]] بودن [[تقوا]] و فراگیری حوزههای آن == | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
استاد [[علامه]] [[سید محمد حسین طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]]، فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}، گفته است: و این، اساس [[سنت]] [[اسلامی]] است، و [[خدای سبحان]] [[برّ]] را در کلامش به ایمان و [[احسان]] در [[عبادات]] و معاملات [[تفسیر]] فرموده، و تقوا عبارت است از [[مراقبت]] [[امر]] [[خدای متعال]] و [[نهی]] او. پس معنای [[تعاون]] بر [[برّ]] و تقوا برگشت میکند به [[اجتماع]] نمودن بر [[ایمان]] و [[عمل صالح]] بر اساس [[تقوای الهی]]، و آن، [[صلاح]] و تقوا [[اجتماعی]] است که مقابله میکند با آن، تعاون بر [[اثم]] که آن عمل [[بدی]] است که [[عقبماندگی]] در امور زندگانی با [[سعادت]] را در پی دارد، و تعاون بر [[عدوان]] که آن، [[تجاوز به حقوق]] [[حق مردم]] است به وسیله سلب [[امنیت]] از [[نفوس]] یا از آبرویشان و یا از اموالشان<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۳.</ref>. | استاد [[علامه]] [[سید محمد حسین طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]]، فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}، گفته است: و این، اساس [[سنت]] [[اسلامی]] است، و [[خدای سبحان]] [[برّ]] را در کلامش به ایمان و [[احسان]] در [[عبادات]] و معاملات [[تفسیر]] فرموده، و تقوا عبارت است از [[مراقبت]] [[امر]] [[خدای متعال]] و [[نهی]] او. پس معنای [[تعاون]] بر [[برّ]] و تقوا برگشت میکند به [[اجتماع]] نمودن بر [[ایمان]] و [[عمل صالح]] بر اساس [[تقوای الهی]]، و آن، [[صلاح]] و تقوا [[اجتماعی]] است که مقابله میکند با آن، تعاون بر [[اثم]] که آن عمل [[بدی]] است که [[عقبماندگی]] در امور زندگانی با [[سعادت]] را در پی دارد، و تعاون بر [[عدوان]] که آن، [[تجاوز به حقوق]] [[حق مردم]] است به وسیله سلب [[امنیت]] از [[نفوس]] یا از آبرویشان و یا از اموالشان<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۳.</ref>. | ||
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}} هم فرموده: | فی قوله تعالی: {{متن قرآن|اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}} هم فرموده: ضمیر {{متن قرآن|هُوَ}}، به “عدل” برگشت دارد که مدلول علیه {{متن قرآن|اعْدِلُوا}} میباشد<ref>المیزان، ج۵، ص۲۵۶.</ref>. | ||
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى}}، فرموده: در برابر [[لباس]] ظاهر که زشتیهای [[انسانی]] را میپوشاند، و به واسطه آن، از [[ظهور]] آنچه [[زشت]] و بد است، [[احتراز]] میگردد، منتقل گردیده به لباس [[باطن]]، و آن، بدیهای [[باطنی]] را میپوشاند که از ظهورشان، به “بدی انسان” تعبیر میگردد، و آن، پستیهای [[گناهان]]، [[شرک]] و غیر آن از [[رذایل نفسانی]] است، و این لباس باطن، آن تقوایی است که [[خدا]] به آن امر فرموده است. | نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى}}، فرموده: در برابر [[لباس]] ظاهر که زشتیهای [[انسانی]] را میپوشاند، و به واسطه آن، از [[ظهور]] آنچه [[زشت]] و بد است، [[احتراز]] میگردد، منتقل گردیده به لباس [[باطن]]، و آن، بدیهای [[باطنی]] را میپوشاند که از ظهورشان، به “بدی انسان” تعبیر میگردد، و آن، پستیهای [[گناهان]]، [[شرک]] و غیر آن از [[رذایل نفسانی]] است، و این لباس باطن، آن تقوایی است که [[خدا]] به آن امر فرموده است. | ||
در تفسیر [[لباس تقوا]]، اقوال دیگری از [[مفسرین]] [[نقل]] شده؛ گفتهاند: آن، ایمان و عمل صالح است، و گفتهاند: آن [[حُسن]] وجهه ظاهری است، و گفتهاند: آن، [[حیا]] است، و گفتهاند: آن، لباس [[نیایش]] و [[تواضع]]، مانند: لباس پشمینه و [[خشن]]، است، و گفتهاند: آن، [[سلام]] است، و گفتهاند: آن، لباس [[جنگ]] است، و گفتهاند: آنچه عورت را میپوشاند، و گفتهاند: آن، [[خشیت]] داشتن از [[الله]] است، و گفتهاند: آنچه [[متقین]] در [[روز قیامت]] میپوشند، آن، بهتر از لباس دنیاست. ملاحظه میکنید که این اقوال، بر [[سیاق آیه]] منطبق نیست<ref>المیزان، ج۸، ص۶۹.</ref>. | در تفسیر [[لباس تقوا]]، اقوال دیگری از [[مفسرین]] [[نقل]] شده؛ گفتهاند: آن، ایمان و عمل صالح است، و گفتهاند: آن [[حُسن]] وجهه ظاهری است، و گفتهاند: آن، [[حیا]] است، و گفتهاند: آن، لباس [[نیایش]] و [[تواضع]]، مانند: لباس پشمینه و [[خشن]]، است، و گفتهاند: آن، [[سلام]] است، و گفتهاند: آن، لباس [[جنگ]] است، و گفتهاند: آنچه عورت را میپوشاند، و گفتهاند: آن، [[خشیت]] داشتن از [[الله]] است، و گفتهاند: آنچه [[متقین]] در [[روز قیامت]] میپوشند، آن، بهتر از لباس دنیاست. ملاحظه میکنید که این اقوال، بر [[سیاق آیه]] منطبق نیست<ref>المیزان، ج۸، ص۶۹.</ref>. | ||
همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ}}، فرموده: [[سوگند]] که [[مسجد قبا]]، مسجدی است که از [[روز]] اول، بر [[تقوای الهی]] بنا شده است<ref>المیزان، ج۹، ص۴۱۳. </ref>. | همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ}}، فرموده: [[سوگند]] که [[مسجد قبا]]، مسجدی است که از [[روز]] اول، بر [[تقوای الهی]] بنا شده است<ref>المیزان، ج۹، ص۴۱۳. </ref>. | ||
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}، فرموده: یعنی [[تعظیم شعایر]] [[خدا]]، از تقواست. پس از [[کلام خدا]]، چنین تفهیم میشود که | نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}، فرموده: یعنی [[تعظیم شعایر]] [[خدا]]، از تقواست. پس از [[کلام خدا]]، چنین تفهیم میشود که ضمیر در {{متن قرآن|فَإِنَّهَا}}، برای [[تعظیم شعائر]] است، (و [[شعایر]]، جمع شعیره به معنای علامت است) و [[شعائرالله]]، علاماتی است که [[خدای تعالی]] برای [[طاعت]] خود، آنها را [[نصب]] کرده؛ هم چنان که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ}}<ref>«بیگمان صفا و مروه از نشانههای (بندگی) خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>، و فرمود: {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ}}<ref>«و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانههای (بندگی) خداوند قرار دادهایم» سوره حج، آیه ۳۶.</ref>، و اضافه {{متن قرآن|تَقْوَى}} به {{متن قرآن|الْقُلُوبِ}} در: {{متن قرآن|تَقْوَى الْقُلُوبِ}}، اشاره به این است که [[حقیقت]] تقوا که همان [[احتراز]] و دوری نمودن از [[سخط]] و [[خشم]] [[الهی]] و [[پارسایی]] نمودن در [[محرمات]] است، امری [[معنوی]] بوده و برگشت آن، به [[قلوب]] است، و آن همان [[نفوس]] است و پیکره [[اعمال]] که همان حرکات و سکنات است، نمیباشد؛ چرا که آنها مشترک بین طاعت و معصیتند، مانند: لمس در [[نکاح]] و در [[زنان]] و خارج ساختن [[روح]]، در [[قتل]] از روی [[قصاص]] و از روی [[ظلم]]، و آنها عناوینی نیستند که از اعمال انتزاع میشوند، مانند: [[احسان]]، طاعت و مثل آنها<ref>المیزان، ج۱۴، ص۴۱۰.</ref>. | ||
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى}} هم فرموده: یعنی با آنان چیزی که لاینفک از آنان بود، قرار داد، و آن، بنابر آنچه [[جمهور]] [[مفسران]] آن را [[اختیار]] نمودهاند، کلمه [[توحید]] است، و گفتهاند: مراد از آن، [[ثبات]] بر [[عهد]] و [[وفا]] نسبت به آن است، و گفتهاند: مراد از آن، [[سکینه]] است، و گفته اند: قول به “بلی” در عالم ذرات، که این، سبکترین اقوال است، و بعید نیست که مراد از آن، [[روح ایمانی]] باشد که امر به تقوا میکند؛ همچنان که [[خدای تعالی]] فرمود: {{متن قرآن|أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>، و خدای تعالی فی قوله: {{متن قرآن|وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ}}<ref>«جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و “کلمه اوست” که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref>، بر “روح” اطلاق “کلمه” فرموده<ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۱۶. </ref>. | فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى}} هم فرموده: یعنی با آنان چیزی که لاینفک از آنان بود، قرار داد، و آن، بنابر آنچه [[جمهور]] [[مفسران]] آن را [[اختیار]] نمودهاند، کلمه [[توحید]] است، و گفتهاند: مراد از آن، [[ثبات]] بر [[عهد]] و [[وفا]] نسبت به آن است، و گفتهاند: مراد از آن، [[سکینه]] است، و گفته اند: قول به “بلی” در عالم ذرات، که این، سبکترین اقوال است، و بعید نیست که مراد از آن، [[روح ایمانی]] باشد که امر به تقوا میکند؛ همچنان که [[خدای تعالی]] فرمود: {{متن قرآن|أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>، و خدای تعالی فی قوله: {{متن قرآن|وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ}}<ref>«جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و “کلمه اوست” که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست» سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref>، بر “روح” اطلاق “کلمه” فرموده<ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۱۶. </ref>. | ||
خط ۳۱۸: | خط ۳۱۸: | ||
# البته، قربانیای که از متقین باشد، مورد قبول خدای سبحان است: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانییی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بیگمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. | # البته، قربانیای که از متقین باشد، مورد قبول خدای سبحان است: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانییی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بیگمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. | ||
# تقوای متقین در [[طاعات]]، مقدم بر انجام فعل است؛ به [[دلیل]] اینکه در [[آیه شریفه]] [[مائده]]، [[امر]] به {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}}، پیش از امر به فراهم آوردن وسیله به سوی او و تلاش در [[راه]] او، بیان شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>. | # تقوای متقین در [[طاعات]]، مقدم بر انجام فعل است؛ به [[دلیل]] اینکه در [[آیه شریفه]] [[مائده]]، [[امر]] به {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}}، پیش از امر به فراهم آوردن وسیله به سوی او و تلاش در [[راه]] او، بیان شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>. | ||
* فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}، هم فرمود: پس خدای تعالی، [[آرامش]] و [[هیبت]] خویش را بر پیامبرش و بر [[مؤمنین]] نازل فرمود و آنان را به [[حقیقت]] [[روح]] تقوا [[الزام]] نمود و آنها سزاوار آن بودند و اهلیت آن را داشتند. در آیه شریفه، | * فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}، هم فرمود: پس خدای تعالی، [[آرامش]] و [[هیبت]] خویش را بر پیامبرش و بر [[مؤمنین]] نازل فرمود و آنان را به [[حقیقت]] [[روح]] تقوا [[الزام]] نمود و آنها سزاوار آن بودند و اهلیت آن را داشتند. در آیه شریفه، ضمیر “هم” در: {{متن قرآن|أَلْزَمَهُمْ}}، اشاره به مؤمنین است؛ بدین معنا که [[مؤمنین]] را به [[حقیقت]] و [[روح]] تقوا [[الزام]] گردانید، و مؤمنین سزاوار آنند و اهلیت آن را دارند، و مراد از الزام مؤمنین به روح تقوا، [[تقوای الهی]] است، و این معنا چنین [[تدبر]] میشود که در [[قرآن کریم]]، در [[آیات]] خطاب به [[اهل]] [[ایمان]]، در امر به تقوا، {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}} ذکر شده، و این همان روح تقواست که به [[طاعت الهی]]، [[معنویت]] و صفای خاصی بخشیده و سبب ایصال به [[اهل تقوا]]؛ یعنی “الله”، میشود: | ||
# قوله تعالی: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.</ref>. | # قوله تعالی: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref>. | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref>. |