جز
جایگزینی متن - '(مخضرمین)' به '(مخضرمین)'
جز (جایگزینی متن - 'بنوتمیم' به 'بنیتمیم') |
جز (جایگزینی متن - '(مخضرمین)' به '(مخضرمین)') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
وی [[برادر]] [[قرة بن نصر]] از [[بنوعدی]]، تیرهای از [[بنیتمیم]]<ref>ر.ک: ابن سلام، کتاب النسب، ص۲۴۱؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۹۶.</ref>، از [[قبایل عدنانی]]<ref>ابن سلام، کتاب النسب، ص۲۴۱.</ref> است. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۴۶.</ref> در بخش سوم [[الاصابه]] (مخضرمین)، از او یاد کرده است. حزن بن نصر به همراه برادرش و افرادی دیگر در منطقه هجر<ref>سرزمین بحرین، بنگرید: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۹۳.</ref> در نوبه مشقر<ref>احتمالا منطقهای سنگلاخی از بحرین که قلعه شهر در آن واقع شده، مراد است، بنگرید: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۳۴.</ref> به دست مکعبر، که از طرف [[کسری]] ([[پادشاه ایران]]) [[حاکم]] آنجا بود، دستگیر شدند. سبب [[دستگیری]] آنان، [[غارت]] کردن اموالی بود که به کسری تعلق داشت. مکعبر برای دستگیری آنان دست به [[حیله]] زد و آنان را به ولیمهای [[دعوت]] کرد و عده زیادی از آنان را بعد از وارد شدن به قصر دستگیر کرده و به [[قتل]] رساند. [[زن]] و برادرانش قرة و مشجعه، [[فرزندان]] نصر [[جان]] [[سالم]] به در بردند و آنان را به همراه جماعتی نزد کسری فرستادند. در این جمع، مشجعه به عنوان سخنگو و حزن به عنوان مترجم ایفای نقش کردند. این گروه، پس از [[لشکرکشی]] [[مسلمانها]] به [[شهر]] [[اصطخر]]، به آنان ملحق شدند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۹۶، به نقل از ابوعبید قاسم بن سلام، م ۲۲۴.</ref><ref>[[عظیم ابوالقاسمی|ابوالقاسمی، عظیم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۳ (کتاب)|مقاله «حزن بن نصر»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۳، ص۴۶.</ref>. | وی [[برادر]] [[قرة بن نصر]] از [[بنوعدی]]، تیرهای از [[بنیتمیم]]<ref>ر.ک: ابن سلام، کتاب النسب، ص۲۴۱؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۹۶.</ref>، از [[قبایل عدنانی]]<ref>ابن سلام، کتاب النسب، ص۲۴۱.</ref> است. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۴۶.</ref> در بخش سوم [[الاصابه]] ([[مخضرمین]])، از او یاد کرده است. حزن بن نصر به همراه برادرش و افرادی دیگر در منطقه هجر<ref>سرزمین بحرین، بنگرید: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۹۳.</ref> در نوبه مشقر<ref>احتمالا منطقهای سنگلاخی از بحرین که قلعه شهر در آن واقع شده، مراد است، بنگرید: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۳۴.</ref> به دست مکعبر، که از طرف [[کسری]] ([[پادشاه ایران]]) [[حاکم]] آنجا بود، دستگیر شدند. سبب [[دستگیری]] آنان، [[غارت]] کردن اموالی بود که به کسری تعلق داشت. مکعبر برای دستگیری آنان دست به [[حیله]] زد و آنان را به ولیمهای [[دعوت]] کرد و عده زیادی از آنان را بعد از وارد شدن به قصر دستگیر کرده و به [[قتل]] رساند. [[زن]] و برادرانش قرة و مشجعه، [[فرزندان]] نصر [[جان]] [[سالم]] به در بردند و آنان را به همراه جماعتی نزد کسری فرستادند. در این جمع، مشجعه به عنوان سخنگو و حزن به عنوان مترجم ایفای نقش کردند. این گروه، پس از [[لشکرکشی]] [[مسلمانها]] به [[شهر]] [[اصطخر]]، به آنان ملحق شدند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۹۶، به نقل از ابوعبید قاسم بن سلام، م ۲۲۴.</ref><ref>[[عظیم ابوالقاسمی|ابوالقاسمی، عظیم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۳ (کتاب)|مقاله «حزن بن نصر»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۳، ص۴۶.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |