ولید بن عقبه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۳۵۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ولید بن عقبه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ولید بن عقبه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
== مقدمه ==  
[[ولید بن عقبة بن ابی معیط]]<ref>عقبة بن أبی معیط، یکی از سرسخت‌ترین دشمنان رسول خدا {{صل}} بود. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۴۷). وی یکی از کسانی بود که آن حضرت را آزار و اذیت می‌کردند. (تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۴) طبرسی از این عباس روایت کرده که گفته است: قول خداوند که فرموده: {{متن قرآن|يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} (سوره فرقان، آیه ۲۷)؛ روزی که ستمکار از حسرت، دست به دندان می‌گزد؛ درباره عقبة بن أبی معیط و ابی بن خلف جمحی است که با هم دوست بودند؛ به این صورت که هرگاه عقبه از سفر بر می‌گشت، سفرهای می‌انداخت و اشراف قومش را دعوت می‌کرد و با رسول اکرم {{صل}} زیاد نشست و برخاست می‌کرد. به همین ترتیب روزی از سفر برگشت و سفره‌ای انداخت و مردم و از جمله رسول خدا {{صل}} را دعوت کرد. هنگامی که کنار سفره نشستند، رسول خدا {{صل}} فرمود: من از غذایت نمی‌خورم تا این که بگویی: {{متن حدیث|لا اله الا الله و محمد رسول الله}}. عقبه گفت: {{عربی|اشهد ان لا اله الا الله و أشهد أن محمدا رسول الله}}؛ این خبر به گوش ابی بن خلف رسید. پس نزد او آمد و گفت: ای عقبه، مسلمان شدی؟! گفت: نه، به خدا قسم، مسلمان نشده‌ام. ولی محمد بر سفره‌ام آمد و گفت که غذا نمی‌خورم تا این که شهادتین را گفتم و او هم غذا خورد. ابی گفت: من هرگز از تو راضی نمی‌شوم مگر این که در صورتش آب دهان بیندازی و عقبه هم این کار را انجام داد و مرتد شد و شکمبه چهارپایی را گرفت و بر پشت آن حضرت انداخت! (مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۱-۲۶۰). همچنین وی از کسانی است که راه شعب ابوطالب را می‌بست. وی به همراه عده‌ای، سر راه‌های ورودی مکه می‌رفتند و هرگاه می‌دیدند که کسی خوار و بار برای فروش به مکه آورده، او را از فروش چیزی به بنی هاشم بازداشته، او را تهدید می‌کردند که اگر چیزی به آنها بفروشد، اموالش را غارت خواهند کرد. برای همین هر کسی که وارد مکه می‌شد، جرأت نمی‌کرد چیزی به آنها بفروشد و هر کسی که چیزی به آنها می‌فروخت، اموالش را غارت می‌کردند. خدیجه اموال فراوانی داشت که همه آنها را در زمان حضور رسول خدا {{صل}} و مسلمانان در شعب، انفاق کرد. (اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص۵۰؛ قصص الانبیاء، راوندی، ص۳۲۵).</ref>؛ مادرش، اروی، دختر [[کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبدشمس]]<ref>ابتدا عفان بن ابی العاص بن امیه اروی را به همسری گرفت و اروی برای او عثمان و آمنه را به دنیا آورد. پس از عفان، عقبة بن ابی معیط اروی را به همسری گرفت که برای او ولید و عماره و خالد و ام کلثوم و ام حکیم و هند را به دنیا آورد. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>، [[مادر]] [[عثمان بن عفان]] است؛ پس [[ولید بن عقبه]] [[برادر]] [[مادری]] [[عثمان]] است. کنیه‌اش اباوهب بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۶۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۷۸-۴۷۹.</ref>
[[ولید بن عقبة بن ابی معیط]]<ref>عقبة بن أبی معیط، یکی از سرسخت‌ترین دشمنان رسول خدا {{صل}} بود. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۴۷). وی یکی از کسانی بود که آن حضرت را آزار و اذیت می‌کردند. (تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۴). همچنین وی از کسانی است که راه شعب ابوطالب را می‌بست. وی به همراه عده‌ای، سر راه‌های ورودی مکه می‌رفتند و هرگاه می‌دیدند که کسی خوار و بار برای فروش به مکه آورده، او را از فروش چیزی به بنی هاشم بازداشته، او را تهدید می‌کردند. (اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص۵۰؛ قصص الانبیاء، راوندی، ص۳۲۵).</ref>؛ مادرش، اروی، دختر "کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبدشمس"<ref> الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>، مادر [[عثمان بن عفان]] است؛ پس [[ولید بن عقبه]] [[برادر]] مادری [[عثمان]] است. کنیه‌اش اباوهب بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۶۷۶.</ref>


== [[مسلمان]] شدن ولید بن عقبه ==
وی و برادرش، [[خالد]]، در [[روز فتح مکه]] [[اسلام]] آوردند<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۶۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۷۸-۴۷۹.</ref>


== ولید و [[جنگ بدر]] ==
== ولید و [[جنگ بدر]] ==
 
ولید از کسانی بود که برای [[آزادی]] اسیران جنگ بدر به [[مدینه]] آمد. واقدی می‌نویسد: از [[بنی عبد شمس]]، [[ولید بن عقبة بن ابی معیط]] و [[عمرو بن ربیع]]، [[برادر]] [[ابوالعاص]]، برای آزادی [[اسیران]] به مدینه آمدند<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۳۰.</ref>. عقبة بن ابی معیط را [[عبد الله بن سلمه عجلانی]] [[اسیر]] کرد که به [[دستور پیامبر]] {{صل}} [[عاصم بن ثابت بن ابی اقلح]] او را در صفراء<ref>مکانی بین مکه و مدینه که به مر الظهران نزدیک است. (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۳، ص۴۱۳).</ref> گردن زد. [[حارث بن ابی وجزه]] را نیز [[سعد بن ابی وقاص]] [[اسیر]] کرد که ولید بن عقبة بن ابی معیط برای پرداخت فدیه او آمد و چهار هزار درم فدیه او را پرداخت<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۸۰.</ref>
== ولید و رساندن [[پیام]] بعد از [[جنگ احد]] ==


== فرستادن ولید بن عقبه به سوی [[بنی المصطلق]] ==
== فرستادن ولید بن عقبه به سوی [[بنی المصطلق]] ==
نقل شده، [[پیامبر]] {{صل}} [[ولید بن عقبة بن ابی معیط]] را برای گردآوری [[زکات]] بنی المصطلق فرستاد. آنها [[مسلمان]] شده و در منطقه خود مساجدی ساخته بودند. همین که ولید بن عقبه از [[مدینه]] بیرون آمد و آنها شنیدند که به نزدیک آنها رسیده است، بیست مرد همراه چند شتر، با [[شادی]] به استقبال او رفتند. ولید بن عقبه همین که آنها را دید پشت کرد و به مدینه برگشت و حتی نزدیک آنها هم نرفت و به پیامبر {{صل}} گفت که چون نزدیک آنها رسیده است آنها با [[سلاح]] میان او و جمع کردن [[زکات]]، مانع شده‌اند. پیامبر {{صل}} [[تصمیم]] گرفت کسی را برای [[جنگ]] با آنها روانه فرماید. چون این خبر به آنها رسید همان‌ها که برای استقبال ولید رفته بودند به مدینه آمدند و خبر درست را به پیامبر {{صل}} رساندند و گفتند: "ای [[رسول خدا]]، از او بپرسید که آیا با ما صحبتی کرده است؟" گویند، در حالی که ما با [[پیامبر]] {{صل}} صحبت و عذرخواهی می‌کردیم، حالت [[وحی]] به ایشان دست داد و [[آیه]] سوره حجرات، آیه ۶ نازل شد. پیامبر {{صل}} این آیه را خواند و فرمود که سخن شما درست است و این آیه درباره [[ولید]] نازل شده است. [[رسول خدا]] {{صل}} [[عباد بن بشر]] فرمود: "همراه ایشان برو و [[زکات]] اموالشان را بگیر و زبده‌های [[اموال]] را برای خودشان بگذار"<ref>المغازی، واقدی، ج۳، ص۹۸۰-۹۸۱. و نیز ر.ک: السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۲۹۶؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۹، ص۳۴۳؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۹۸ (به نقل از تبیان؛ و از قتاده و مجاهد و ابن عباس).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۸۲-۴۸۳.</ref>


== ولید در [[زمان]] [[ابوبکر]] ==
== ولید در زمان خلفا ==
 
# دوران [[ابوبکر]]: نقل شده: [[ولید بن عقبه]] در [[زمان]] [[ابوبکر]] در [[جنگ]] مذار<ref>این جنگ در ماه صفر سال دوازدهم هجری روی داد. (تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۵۱).</ref> حضور داشت<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۵۱.</ref>
== ولید در زمان [[عمر]] ==
# ولید در زمان عمر: ولید بن عقبه در زمان عمر در [[فتح]] جزیره حضور داشت<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۵۴.</ref>
 
# ولید در زمان عثمان: در [[سال ۲۵ هجری]] [[عثمان بن عفان]]،  ولید بن عقبه بن ابی معیط را حاکم کوفه کرد<ref>تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۱۱۴.</ref>. نقل شده، مردم که در میان آنان عده‌ای از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} نیز حضور داشتند، نامه‌ای تهیه و در آن به مواردی اشاره کردند که عثمان، [[سنت رسول خدا]] {{صل}} و [[دو خلیفه]] پیشین را نقض کرده بود که یکی از آنها گماشتن [[ولید بن عقبه]] به [[فرمانداری]] [[کوفه]] بود و وی [[نماز صبح]] را از روی مستی چهار رکعت به جای آورد و به کسانی که در [[مسجد]] حضور داشتند، گفت: اگر می‌خواهید بیشتر بخوانم. از طرف دیگر [[عثمان]] حد [[نوشیدن]] شراب را بر وی جاری نکرد<ref> (مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۳۵-۳۳۶؛ الجمل، شیخ مفید، ص۹۵).</ref>.
== ولید در زمان [[عثمان]] ==
 
== ولید، از [[دلایل]] [[شورش]] [[مردم]] علیه [[عثمان]] ==
 
== ولید در [[زمان]] [[امام علی]] {{ع}} ==
 
== ولید و [[معاویه]] ==
 
== ولید و [[نصیحت]] [[معاویه]] ==


== ولید و [[جنگ صفین]] ==
[[مسعودی]] نیز می‌نویسد: به [[سال ۳۵ هجری]] [[شکایت]] از عثمان زیاد شد و مردم به سبب بعضی اعمالش به او [[اعتراض]] می‌کردند؛ از جمله آنها [[رفتاری]] بود که [[ولید بن عقبه]] در [[مسجد کوفه]] کرده بود<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۳۸.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۸۳ ـ ۴۸۹.</ref>


== [[دشنام]] دادن ولید به [[امام علی]] {{ع}} ==
== ولید در [[زمان]] [[امام علی]]{{ع}} ==
پس از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]] {{ع}}، ایشان صبح زود به [[محل]] [[بیت المال]] آمد و [[مردم]] هم برای گرفتن [[اموال]] آمدند. علی {{ع}} به کاتب خود [[عبید الله بن ابی رافع]] فرمود: "نخست از [[مهاجران]] شروع کن و آنان را بخواه و به هر مردی که حاضر شد سه [[دینار]] بده و سپس از [[انصار]] شروع کن و با آنان هم همین گونه [[رفتار]] کن و به هر یک از [[مردم]] که حاضر شدند، از سرخ و سیاه، همین‌گونه پرداخت کن". برخی این مساوات را قبول نکردند. ولید به امام گفت ما فرزندزادگان عبد مناف، [[برادران]] و افراد نظیر تو هستیم. اینک با تو [[بیعت]] می‌کنیم به شرط آنکه اموالی را که در [[روزگار]] عثمان به ما رسیده است، به ما ببخشی و کشندگان عثمان را بکشی و ما اگر از تو بیمناک شویم، تو را رها می‌کنیم و به [[شام]] می‌رویم".


== اشعار [[ولید]] در وصف [[امام علی]] {{ع}} ==
امام علی{{ع}} قبول نکرد. [[ولید]] برخاست و پیش [[یاران]] خویش رفت و آنان در حالی که [[دشمنی]] خود را اظهار می‌کردند، پراکنده شدند<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۷، ص۳۹-۳۷. و نیز ر.ک: الامالی، شیخ طوسی، ص۷۲۷، ح۱۵۳۰ (بدون ذکر نام ولید).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۸۹-۴۹۱.</ref>


== [[هراس]] ولید از [[امام علی]] {{ع}} ==
== ولید و [[جنگ صفین]] ==
ولید در جنگ صفین در لشکر معاویه بود.  [[ولید بن عقبه]] به معاویه گفت: "همان گونه که آنان [[عثمان]] را از آب باز داشتند ما هم آب را بر آنها می‌بندیم. آنان جرعه‌ای آب سرد و لقمه‌ای گوارا را از او باز گرفتند؛ [[خدا]] مرگشان دهد! بگذار [[تشنگی]] ایشان را بکشد"<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref>. چون روز پنجم [[جنگ صفین]] فرا رسید [[عبدالله بن عباس]] و ولید بن عقبه از دو [[لشکر]] به میدان آمدند و [[نبرد]] [[سختی]] کردند؛ ابن عباس به او گفت: "با من بجنگ". ولی او خودداری کرد، و ابن عباس آن روز سخت جنگید. سپس نیمروز بی آنکه هیچ یک از جنگاوران، پیروز شده باشند<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref>.


== ولید و دست‌نوشته‌های [[امام علی]] {{ع}} ==
هنگام [[جنگ صفین]]، [[معاویه]] بر فراز تپه‌ای ایستاده بود و دیده‌بانی می‌کرد و به چشم خود می‌دید و می‌گفت: [[مرگ]] و [[ننگ]] بر این مردان! آیا در میان آنها یک تن نیست که با [[علی]] هماوردی کند یا غافل‌گیرانه و یا درگیر و دار [[جنگ]] و آمیختگی دو [[سپاه]] و گرد انگیزی در آوردگاه، وی را بکشد؟. [[ولید بن عقبه]] به او گفت: "تو خود به هماوردی او برو که به جنگ تن به تن با او سزاوارتر از دیگرانی". معاویه گفت: "به [[خدا]]، او مرا به هماوردی خواند تا آنجا که در برابر [[قریش]] شرمسار شدم<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۴۵۹.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۹۶ ـ ۵۰۱.</ref>


== ولید و [[عقیل بن ابی طالب]] ==
== ولید و [[امام حسن]]{{ع}} ==
نقل شده، در [[مجلسی]] که [[معاویه]] با حضور امام حسن{{ع}} تشکیل داده بود، [[ولید بن عقبه]] نیز حضور داشت. پس از آنکه میان معاویه و آن حضرت، سخنانی رد و بدل شد، ولید بن عقبه چنین گفت: "ای [[بنی هاشم]]، شما دایی‌های [[عثمان]] بودید و او برای شما چه [[نیکو]] پسری بود و [[حق]] شما را می‌شناخت. شما [[خویشاوندان]] همسرش بودید و او چه داماد پسندیده‌ای بود که شما را گرامی می‌داشت، ولی شما نخستین کسانی بودید که بر او [[حسد]] ورزیدید و پدرت با [[ستم]] او را کشت و هیچ عذر و بهانه‌ای نداشت. دیدید که [[خداوند]] چگونه [[خون]] او را [[طلب]] کرد و شما را به این روز انداخت؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، [[بنی امیه]] برای بنی هاشم بهتر از بنی هاشم برای [[بنی امیه]] بودند و معاویه برای خود بهتر از توست؛ این پاسخ توست آیا شنیدی؟!"<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۸۸-۲۸۷؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.


== ولید و [[امام حسن]] {{ع}} ==
امام حسن {{ع}} فرمودند: "اما تو ای ولید، به خدا سوگند، من تو را درباره [[کینه]] و [[دشمنی با علی]] {{ع}} ملامت نمی‌کنم، زیرا او تو را درباره باده نوشی هشتاد تازیانه و پدرت را در حضور [[رسول خدا]] {{صل}} گردن زده است و تو کسی هستی که خداوند او را [[فاسق]] و علی {{ع}} را [[مؤمن]] نامیده است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۹۳-۲۹۲؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۵۰۴-۵۰۵.</ref>


== سرانجام [[ولید بن عقبه]] ==
== سرانجام ولید بن عقبه ==
ولید بن عقبه در [[مدینه]] ساکن شد و سپس به [[کوفه]] آمد و در آنجا خانه‌ای برای خود ساخت و زمانی که [[عثمان]] کشته شد، به [[بصره]] رفت. سپس به سوی [[رقه]] رفت و در همان جا از [[دنیا]] رفت و [[قبر]] وی همان‌جاست<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۵۰۵-۵۰۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش