بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ولید بن عقبه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ولید بن عقبه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ولید بن عقبة بن ابی معیط]]<ref>عقبة بن أبی معیط، یکی از سرسختترین دشمنان رسول خدا {{صل}} بود. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۴۷). وی یکی از کسانی بود که آن حضرت را آزار و اذیت میکردند. (تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۴ | [[ولید بن عقبة بن ابی معیط]]<ref>عقبة بن أبی معیط، یکی از سرسختترین دشمنان رسول خدا {{صل}} بود. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۴۷). وی یکی از کسانی بود که آن حضرت را آزار و اذیت میکردند. (تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۴). همچنین وی از کسانی است که راه شعب ابوطالب را میبست. وی به همراه عدهای، سر راههای ورودی مکه میرفتند و هرگاه میدیدند که کسی خوار و بار برای فروش به مکه آورده، او را از فروش چیزی به بنی هاشم بازداشته، او را تهدید میکردند. (اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص۵۰؛ قصص الانبیاء، راوندی، ص۳۲۵).</ref>؛ مادرش، اروی، دختر "کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبدشمس"<ref> الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>، مادر [[عثمان بن عفان]] است؛ پس [[ولید بن عقبه]] [[برادر]] مادری [[عثمان]] است. کنیهاش اباوهب بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۶۷۶.</ref> | ||
وی و برادرش، [[خالد]]، در [[روز فتح مکه]] [[اسلام]] آوردند<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۶۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۷۸-۴۷۹.</ref> | |||
== ولید و [[جنگ بدر]] == | == ولید و [[جنگ بدر]] == | ||
ولید از کسانی بود که برای [[آزادی]] اسیران جنگ بدر به [[مدینه]] آمد. واقدی مینویسد: از [[بنی عبد شمس]]، [[ولید بن عقبة بن ابی معیط]] و [[عمرو بن ربیع]]، [[برادر]] [[ابوالعاص]]، برای آزادی [[اسیران]] به مدینه آمدند<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۳۰.</ref>. عقبة بن ابی معیط را [[عبد الله بن سلمه عجلانی]] [[اسیر]] کرد که به [[دستور پیامبر]] {{صل}} [[عاصم بن ثابت بن ابی اقلح]] او را در صفراء<ref>مکانی بین مکه و مدینه که به مر الظهران نزدیک است. (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۳، ص۴۱۳).</ref> گردن زد. [[حارث بن ابی وجزه]] را نیز [[سعد بن ابی وقاص]] [[اسیر]] کرد که ولید بن عقبة بن ابی معیط برای پرداخت فدیه او آمد و چهار هزار درم فدیه او را پرداخت<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۸۰.</ref> | |||
== فرستادن ولید بن عقبه به سوی [[بنی المصطلق]] == | == فرستادن ولید بن عقبه به سوی [[بنی المصطلق]] == | ||
نقل شده، [[پیامبر]] {{صل}} [[ولید بن عقبة بن ابی معیط]] را برای گردآوری [[زکات]] بنی المصطلق فرستاد. آنها [[مسلمان]] شده و در منطقه خود مساجدی ساخته بودند. همین که ولید بن عقبه از [[مدینه]] بیرون آمد و آنها شنیدند که به نزدیک آنها رسیده است، بیست مرد همراه چند شتر، با [[شادی]] به استقبال او رفتند. ولید بن عقبه همین که آنها را دید پشت کرد و به مدینه برگشت و حتی نزدیک آنها هم نرفت و به پیامبر {{صل}} گفت که چون نزدیک آنها رسیده است آنها با [[سلاح]] میان او و جمع کردن [[زکات]]، مانع شدهاند. پیامبر {{صل}} [[تصمیم]] گرفت کسی را برای [[جنگ]] با آنها روانه فرماید. چون این خبر به آنها رسید همانها که برای استقبال ولید رفته بودند به مدینه آمدند و خبر درست را به پیامبر {{صل}} رساندند و گفتند: "ای [[رسول خدا]]، از او بپرسید که آیا با ما صحبتی کرده است؟" گویند، در حالی که ما با [[پیامبر]] {{صل}} صحبت و عذرخواهی میکردیم، حالت [[وحی]] به ایشان دست داد و [[آیه]] سوره حجرات، آیه ۶ نازل شد. پیامبر {{صل}} این آیه را خواند و فرمود که سخن شما درست است و این آیه درباره [[ولید]] نازل شده است. [[رسول خدا]] {{صل}} [[عباد بن بشر]] فرمود: "همراه ایشان برو و [[زکات]] اموالشان را بگیر و زبدههای [[اموال]] را برای خودشان بگذار"<ref>المغازی، واقدی، ج۳، ص۹۸۰-۹۸۱. و نیز ر.ک: السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۲۹۶؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۹، ص۳۴۳؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۹۸ (به نقل از تبیان؛ و از قتاده و مجاهد و ابن عباس).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۸۲-۴۸۳.</ref> | |||
== ولید در [[زمان]] [[ابوبکر]] | == ولید در زمان خلفا == | ||
# دوران [[ابوبکر]]: نقل شده: [[ولید بن عقبه]] در [[زمان]] [[ابوبکر]] در [[جنگ]] مذار<ref>این جنگ در ماه صفر سال دوازدهم هجری روی داد. (تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۵۱).</ref> حضور داشت<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۵۱.</ref> | |||
# ولید در زمان عمر: ولید بن عقبه در زمان عمر در [[فتح]] جزیره حضور داشت<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۵۴.</ref> | |||
# ولید در زمان عثمان: در [[سال ۲۵ هجری]] [[عثمان بن عفان]]، ولید بن عقبه بن ابی معیط را حاکم کوفه کرد<ref>تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط، ص۱۱۴.</ref>. نقل شده، مردم که در میان آنان عدهای از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} نیز حضور داشتند، نامهای تهیه و در آن به مواردی اشاره کردند که عثمان، [[سنت رسول خدا]] {{صل}} و [[دو خلیفه]] پیشین را نقض کرده بود که یکی از آنها گماشتن [[ولید بن عقبه]] به [[فرمانداری]] [[کوفه]] بود و وی [[نماز صبح]] را از روی مستی چهار رکعت به جای آورد و به کسانی که در [[مسجد]] حضور داشتند، گفت: اگر میخواهید بیشتر بخوانم. از طرف دیگر [[عثمان]] حد [[نوشیدن]] شراب را بر وی جاری نکرد<ref> (مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۳۵-۳۳۶؛ الجمل، شیخ مفید، ص۹۵).</ref>. | |||
[[مسعودی]] نیز مینویسد: به [[سال ۳۵ هجری]] [[شکایت]] از عثمان زیاد شد و مردم به سبب بعضی اعمالش به او [[اعتراض]] میکردند؛ از جمله آنها [[رفتاری]] بود که [[ولید بن عقبه]] در [[مسجد کوفه]] کرده بود<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۳۸.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۸۳ ـ ۴۸۹.</ref> | |||
== [[ | == ولید در [[زمان]] [[امام علی]]{{ع}} == | ||
پس از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]] {{ع}}، ایشان صبح زود به [[محل]] [[بیت المال]] آمد و [[مردم]] هم برای گرفتن [[اموال]] آمدند. علی {{ع}} به کاتب خود [[عبید الله بن ابی رافع]] فرمود: "نخست از [[مهاجران]] شروع کن و آنان را بخواه و به هر مردی که حاضر شد سه [[دینار]] بده و سپس از [[انصار]] شروع کن و با آنان هم همین گونه [[رفتار]] کن و به هر یک از [[مردم]] که حاضر شدند، از سرخ و سیاه، همینگونه پرداخت کن". برخی این مساوات را قبول نکردند. ولید به امام گفت ما فرزندزادگان عبد مناف، [[برادران]] و افراد نظیر تو هستیم. اینک با تو [[بیعت]] میکنیم به شرط آنکه اموالی را که در [[روزگار]] عثمان به ما رسیده است، به ما ببخشی و کشندگان عثمان را بکشی و ما اگر از تو بیمناک شویم، تو را رها میکنیم و به [[شام]] میرویم". | |||
امام علی{{ع}} قبول نکرد. [[ولید]] برخاست و پیش [[یاران]] خویش رفت و آنان در حالی که [[دشمنی]] خود را اظهار میکردند، پراکنده شدند<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۷، ص۳۹-۳۷. و نیز ر.ک: الامالی، شیخ طوسی، ص۷۲۷، ح۱۵۳۰ (بدون ذکر نام ولید).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۸۹-۴۹۱.</ref> | |||
== [[ | == ولید و [[جنگ صفین]] == | ||
ولید در جنگ صفین در لشکر معاویه بود. [[ولید بن عقبه]] به معاویه گفت: "همان گونه که آنان [[عثمان]] را از آب باز داشتند ما هم آب را بر آنها میبندیم. آنان جرعهای آب سرد و لقمهای گوارا را از او باز گرفتند؛ [[خدا]] مرگشان دهد! بگذار [[تشنگی]] ایشان را بکشد"<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref>. چون روز پنجم [[جنگ صفین]] فرا رسید [[عبدالله بن عباس]] و ولید بن عقبه از دو [[لشکر]] به میدان آمدند و [[نبرد]] [[سختی]] کردند؛ ابن عباس به او گفت: "با من بجنگ". ولی او خودداری کرد، و ابن عباس آن روز سخت جنگید. سپس نیمروز بی آنکه هیچ یک از جنگاوران، پیروز شده باشند<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref>. | |||
هنگام [[جنگ صفین]]، [[معاویه]] بر فراز تپهای ایستاده بود و دیدهبانی میکرد و به چشم خود میدید و میگفت: [[مرگ]] و [[ننگ]] بر این مردان! آیا در میان آنها یک تن نیست که با [[علی]] هماوردی کند یا غافلگیرانه و یا درگیر و دار [[جنگ]] و آمیختگی دو [[سپاه]] و گرد انگیزی در آوردگاه، وی را بکشد؟. [[ولید بن عقبه]] به او گفت: "تو خود به هماوردی او برو که به جنگ تن به تن با او سزاوارتر از دیگرانی". معاویه گفت: "به [[خدا]]، او مرا به هماوردی خواند تا آنجا که در برابر [[قریش]] شرمسار شدم<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۴۵۹.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۹۶ ـ ۵۰۱.</ref> | |||
== ولید و [[ | == ولید و [[امام حسن]]{{ع}} == | ||
نقل شده، در [[مجلسی]] که [[معاویه]] با حضور امام حسن{{ع}} تشکیل داده بود، [[ولید بن عقبه]] نیز حضور داشت. پس از آنکه میان معاویه و آن حضرت، سخنانی رد و بدل شد، ولید بن عقبه چنین گفت: "ای [[بنی هاشم]]، شما داییهای [[عثمان]] بودید و او برای شما چه [[نیکو]] پسری بود و [[حق]] شما را میشناخت. شما [[خویشاوندان]] همسرش بودید و او چه داماد پسندیدهای بود که شما را گرامی میداشت، ولی شما نخستین کسانی بودید که بر او [[حسد]] ورزیدید و پدرت با [[ستم]] او را کشت و هیچ عذر و بهانهای نداشت. دیدید که [[خداوند]] چگونه [[خون]] او را [[طلب]] کرد و شما را به این روز انداخت؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، [[بنی امیه]] برای بنی هاشم بهتر از بنی هاشم برای [[بنی امیه]] بودند و معاویه برای خود بهتر از توست؛ این پاسخ توست آیا شنیدی؟!"<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۸۸-۲۸۷؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>. | |||
امام حسن {{ع}} فرمودند: "اما تو ای ولید، به خدا سوگند، من تو را درباره [[کینه]] و [[دشمنی با علی]] {{ع}} ملامت نمیکنم، زیرا او تو را درباره باده نوشی هشتاد تازیانه و پدرت را در حضور [[رسول خدا]] {{صل}} گردن زده است و تو کسی هستی که خداوند او را [[فاسق]] و علی {{ع}} را [[مؤمن]] نامیده است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۹۳-۲۹۲؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۵۰۴-۵۰۵.</ref> | |||
== سرانجام [[ولید بن عقبه]] | == سرانجام ولید بن عقبه == | ||
ولید بن عقبه در [[مدینه]] ساکن شد و سپس به [[کوفه]] آمد و در آنجا خانهای برای خود ساخت و زمانی که [[عثمان]] کشته شد، به [[بصره]] رفت. سپس به سوی [[رقه]] رفت و در همان جا از [[دنیا]] رفت و [[قبر]] وی همانجاست<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۵۰۵-۵۰۶.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |