←راه تعیین امام
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
از بکریه [[دلایل عقلی]] یا [[نقلی]] بر [[لزوم]] [[منصوص بودن امام]] نقل نشده است؛ اگر چه از سوی آنان، [[آیات]] و روایاتی به عنوان [[نصوص]] [[خلافت ابوبکر]] و [[دو خلیفه]] پس از وی نقل شده است و [[متکلمان معتزلی]] و [[اشعری]] نیز آنها را به عنوان معارضه با نصوصی که [[شیعه]] بر [[امام علی]]{{ع}} آورده است، نقل کردهاند. | از بکریه [[دلایل عقلی]] یا [[نقلی]] بر [[لزوم]] [[منصوص بودن امام]] نقل نشده است؛ اگر چه از سوی آنان، [[آیات]] و روایاتی به عنوان [[نصوص]] [[خلافت ابوبکر]] و [[دو خلیفه]] پس از وی نقل شده است و [[متکلمان معتزلی]] و [[اشعری]] نیز آنها را به عنوان معارضه با نصوصی که [[شیعه]] بر [[امام علی]]{{ع}} آورده است، نقل کردهاند. | ||
=== نص و وراثت === | === نص و وراثت === | ||
فرقهای به نام [[عباسیه]] و [[راوندیه]] بر این [[عقیده]] بودند که [[طریق تعیین امام]]، [[نص]] و [[وراثت]] است که درباره [[عباس بن عبدالمطلب]] [[عموی پیامبر]]{{صل}} تحقق یافته و او [[جانشین پیامبر]] و [[امام]] [[مسلمانان]] پس از آن [[حضرت]] است. از آنجا که این گروه به [[امامت]] "عباس" (عموی پیامبر) [[معتقد]] بودند، "عباسیه" و چون مؤسس این [[فرقه]] "عبدالله" راوندی نام داشته، "راوندیه" نامیده شدهاند. <ref>مورخان، تاریخ پیدایش این فرقه را اوایل قرن دوم هجری دانستهاند. از نظر محققان، این فرقه، ساخته زمامداران عباسی است، تا بدین وسیله به حکومت خود، رنگ دینی بیشتری بدهند. این فرقه، در تاریخ اسلام چندان دوام نیاورده و در فاصله کوتاهی منقرض شده است؛ چنان که از اواسط قرن سوم هجری دیگر هیچ فعالیت یا نامی از آنها در جوامع اسلامی دیده و شنیده نشده است؛ از این روی در کتابهای ملل و نحل نیز چندان مورد توجه قرار نگرفته است. ر.ک: مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۴۶ (پاورقی)، تاریخ شیعه و فرقههای اسلام، ص۷۶-۷۷و ص۸۵-۸۴؛ دایرة المعارف تشیع، ج ۸، ص۱۱۳-۱۱۴. سید مرتضی درباره عباسیه گفته است: «ما درباره این فرقه، جز گزارشهایی نشنیدهایم و هیچگاه فردی از طرفداران آن را مشاهده نکرده و از کسی هم نشنیدهایم که با آنان ملاقات کرده باشد. شذوذ و ندرت در این فرقه، بیشتر از بکریه است. اگر جاحظ رساله "عباسیه" را درباره آنها تالیف نکرده بود، اطلاعاتی درباره این فرقه به دست ما نمیآمد. ظاهراً افرادی که قصد تقرب به دستگاه حکومت عباسی را داشتهاند، این مذهب را ساختهاند و با انقراض آنها این مذهب نیز منقرض شده است». الشافی فی الامامة، ج ۲، ص۱۲۱</ref>. | |||
=== غلبه و استیلاء === | === غلبه و استیلاء === | ||
گفته شده است [[خوارج]]، [[غلبه]] و [[استیلا]] را از جمله راههای [[اثبات امامت]] میدانستند <ref>شرح الاصول الخمسة، ص۵۱۱</ref>. از عبارت [[تفتازانی]] به دست میآید که وی نیز [[قهر و غلبه]] را از طرق اثبات امامت میدانسته؛ او گفته است: کسی که با قهر و غلبه به [[امامت]] برسد، با غلبه دیگری بر او، از امامت [[عزل]] میشود <ref> شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۵۷</ref>. | |||
=== بیعت و انتخاب === | === بیعت و انتخاب === | ||
بیشتر کسانی که به وجود [[نص در تعیین امام]] [[اعتقاد]] ندارند،[[ بیعت]] و [[انتخاب]] را [[راه تعیین امام]] دانستهاند. [[خوارج]]، [[معتزله]]، [[اهل حدیث]]، [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]] و [[صالحیه]] (گروهی از [[زیدیه]]) طرفداران این قول میباشند. چنانچه تقتازانی گفته است: «روش مقبول نزد ما و معتزله و خوارج و صالحیه در ثبوت [[امامت]] برای فرد، انتخاب [[اهل حل و عقد]] و [[بیعت]] آنان است و [[اجماع]] آنان بر این مطلب شرط نیست؛ بلکه اگر یکی از آنان با کسی به عنوان [[امام]] بیعت کند،[[ امامت]] او ثابت میشود؛ بدین جهت، [[ابوبکر]] درباره [[اثبات امامت]] خود، [[منتظر]] آن نماند که خبر بیعت با او در [[شهرها]] منتشر شود و کسی هم در اینباره با او [[مخالفت]] نکرد. نیز [[عمر]] به [[ابوعبیده]] گفت:"دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم" و ابوعبیده گفت: "آیا با حضور ابوبکر چنین پیشنهادی را به من میدهی؟" بدین جهت عمر با ابوبکر بیعت کرد. این [[مذهب اشعری]] است، به این شرط که بیعت در حضور عدهای باشد تا فرد دیگری مدعی نشود در پنهان، با وی به عنوان امام بیعت شده است. بیشتر [[معتزله بغداد]] پنج نفر از کسانی که صلاحیت بیعت را دارند، شرط کردهاند. آنان در اینباره به جریان [[شورای شش نفره]] -که توسط عمر برای [[تعیین امام]] پس از وی تشکیل شد- استناد کردهاند. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج ۵ ص۲۵۴-۲۵۵.</ref>. | |||
مؤلف و شارحان مواقف نیز گفتهاند: تعیین امام از نظر [[اهل سنت]] و معتزله و صالحیه، با بیعت ثابت میشود. <ref>ایجی، عضدالدین، شرح المواقف، ج ۸، ص۳۵۱</ref>. آنان خوارج را نیز نام نبردهاند و درباره تعداد [[بیعت کنندگان]] نیز گفتهاند: «اثبات امامت، از طریق بیعت و انتخاب اهل حل و عقد، به اجماع آنان نیاز ندارد؛ زیرا [[دلیل عقلی]] و یا [[نقلی]] بر آن اقامه نشده است؛ بلکه بیعت یک نفر یا دو نفر از اهل حل و عقد، برای اثبات امامت فردی و [[وجوب پیروی]] از او بر [[مسلمانان]] کافی است؛ زیرا [[صحابه]] با اهتمام بالایی که به [[شریعت]] داشتند، به بعیت یک یا دو نفر در [[اثبات امامت]] اکتفا کردند؛ چنان که [[عمر]] با [[ابوبکر]]، و [[عبدالرحمن بن عوف]] با [[عثمان]][[ بیعت]] کرد. آنان در ثبوت [[امامت]] این دو، [[اجماع]] [[اهل]] [[مدینه]] را شرط ندانستند، چه رسد به اجماع مسلمانان در دیگر [[شهرهای اسلامی]]. برخی [[اصحاب]] شرط کردهاند که [[بیعت]] یک یا دو نفر در حضور [[گواهان]] [[عادل]] انجام گیرد، تا کسی مدعی نشود که پنهانی با او بیعت شده است. این مطلب مسألهای است [[اجتهادی]] که هر کس با [[اجتهاد]] خود درباره آن [[تصمیم]] میگیرد. هر گاه بیعت امامت با دو نفر یا بیشتر انجام گیرد، بیعت کسی که زودتر انجام گرفته معتبر است، و دیگران اگر [[مقاومت]] کنند، از بغاء ([[سرکشان]]) خواهند بود که باید با آنان جنگید تا [[تسلیم]] شوند. اگر بیعت با دو یا چند نفر، همزمان انجام شود، همگی [[باطل]] خواهد بود و باید بار دیگر انجام شود. <ref>همان، ص۳۵۲-۳۵۳</ref>. | |||
[[عبدالجبار معتزلی]]- پس از این که دیدگاه [[معتزله]] را درباره عدم [[نص در تعیین امام]] و اینکه [[راه تعیین امام]]، بیعت و [[انتخاب]] است - درباره شیوه و تعداد [[بیعت کنندگان]] گفته است: «کسانی که اهلیت بیعت و انتخاب را دارند و تعداد آنان شش نفر است، هرگاه یکی از آنان با فردی که [[شایستگی]] [[مقام امامت]] دارد، بیعت کند و دیگران هم با او موافقت کنند،[[ امامت]] آن فرد ثابت میشود». <ref>قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، الامامة، ج ۱، ص۲۵۲</ref>. فرضیة وی - چنانکه روشن است، برخلیفه اول و دوم منطبق نمیشود؛ از این رو، وی در ادامه، دیدگاه دو استاد معروف [[کلام معتزله]] یعنی [[ابوعلی]] و [[ابوهاشم]] جبایی را نقل کرده است. بر اساس دیدگاه ابوهاشم، هرگاه یکی از کسانی که اهلیت بیعت را دارند، با فردی که [[شایسته]] [[تصدی مقام امامت]] است [[بیعت]] کند و چهار نفر دیگر با آن موافقت نمایند،[[ امامت]] او ثابت میشود و این فرضیه با [[خلافت ابوبکر]] مطابقت دارد؛ زیرا [[عمر]] با او به عنوان [[خلیفه پیامبر]][[ بیعت]] کرد و [[ابوعبیده]] سالم خدمتگزار حدیفه، [[اسید بن حضیر]] [[انصاری]] و [[بشیر بن سعد]] با او موافقت کردند <ref>همان، ص۲۵۶</ref>. دیدگاه دیگر وی این است که [[امامت]] یک فرد با [[تعیین امام]] پیشین نیز ثابت میشود. این فرضیه با [[خلافت عمر]] مطابقت دارد <ref>همان، ص۲۵۳</ref>. | |||
روشن است که این فرضیهها به هیچ [[دلیل عقلی]] و [[نقلی]] مستند نیست و صرفاً برای توجیه آنچه در [[تاریخ]] رخ داده و [[منکران]] [[نص]]، به آن [[اعتقاد]] دارند، مطرح شده است. <ref>برای آگاهی از نقد دیدگاه عبدالجبار ر.ک: الشافی، ج ۳، ص۲۰۷-۲۱۶</ref>. | |||
=== اجماع === | === اجماع === | ||
=== شوری === | === شوری === |